صفحه نخست > دیدگاه > تجلیل از هشت ثور به مثابه تجلیل از 27 اگوست

تجلیل از هشت ثور به مثابه تجلیل از 27 اگوست

شریف حضوری | محقق و پژوهشگر در دانشگاه جواهر لعل نهرو
پنج شنبه 2 می 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

مردمان سرزمینی به نام افغانستان از دو روز هفت وهشت ثور قرائت های دیگرگونه دارد. از اولی به نام روز نکبت یاد می شود که ریشه بدبختی این مردم از انجا رقم خورده است و از دومی به نام روز افتخار ملی تجلیل به عمل می اید زیرا مجاهدین توانستند با مقاومت سرسختانه ابرقدرت شرق را شکست و مفتضحانه از کشور بیرون براند. هدف این نوشتار بررسی اولی نمیباشد بلکه دومی را تجزیه و تحلیل خواهد کرد. پس سوال اینجاست آیا به راستی همه شهروندان کشور اینگونه می اندیشند؟ آیا همه خود را در این افتخار شریک می دانند و یکصدا طرفدار اینگونه تفسیر از این واقعه مهم تاریخ معاصر کشور ماست؟ و چه فرقی میان ورود مجاهدین به کابل و وارد شدن طالبان در 27 اگوست 1996 به این شهر دارد؟ در این مجال و فرصت اندک می خواهیم هر چند کوتاه جوانب این قضایا را کاویده و به سوال های مطروحه جواب های درخور را بیابیم.

جنگ وجهادی که از ما نبود

برای اینکه به بحث خود جنبه علمی تر داده باشیم ناچار جمله ی را از کتاب تحت عنوان "مسلمان بد و مسلمان خوب" نوشته محمود ممدانی نقل قول می کنیم. ایشان در صفحه 128 این کتاب عنوان می کند که جنگ افغانستان در مقابل روسها جهاد افغانها و مسلمانها بر ضد ارتش سرخ نبود بلکه " یک جنگ صلیبی غربیها (آمریکا) بر ضد روسها در سرزمینی به نام افغانستان بوده است". با بیان این جمله مشخص می شود که افغانها ناخواسته در یک جنگ نیابتی شرکت کردند که پیامدش جز کشته شدن بیش از یک ملیون نفر، زخمی و معلول شدن دو چندان آن و همچنان آواره شدن ملیونها نفر برای افغانها چیزی دیگری نبوده است. این جنگ باعث شد تا نظام اداری و اردوی چندین صد ساله ی ما نابود شود و نیز اقتصاد نیمه جان ما حتی نامی از ان به یادگار نماند.
نایبان این جنگ مجاهدینی بودند که با موشک های استینگر امریکایی به جنگ روسها رفتند و قریه و خانه و مزرعه خود را خود به اتش کشیدند. مجاهدینی که با شرکت کردن در مدارس تحت کنترل سی آی ای و آی اس آی در پاکستان جنگ و خشونت و انتحار آموختند که تا ان روز اقوام این سرزمین با آن بیگانه بودند. به بهانه اینکه توسط روسها اعمار گردیده بود جاده ها و شاهراهای خود را تخریب کردند و بیخبر از انکه سرمایه ملی خود را به نابودی کشاندند. به مدارس و دانشگاه ها حمله کردند و انرا آتش زدند و معلمین شان را سر بریدند به دلیل اینکه مکتب ها و دروس الحادی را به فرزندان شان اموزش می دادند. تولید و قاچاق مواد مخدر را برای اولین بار در تاریخ این کشور رواج دادند تا بتوانند ماشین جنگی و ترور و وحشت شان را خوب تغذیه کرده باشند. گفته های فوق نظریات بی دلیل وواهی شخص نویسنده نیست بلکه در این رابطه ده ها و صد ها مقاله توسط نویسندگان داخلی و خارجی به نشر رسیده است. پس با دلایل که در بالا بیان شد آیا فرقی بین مجاهدین دیروز و طالبان امروز وجود دارد؟ انها نیز جنگ نیابتی را به پیش می بردند و اینها نیز پا جای پای انها می گذارد. انها بدون امریکا هیچ بودند و اینان بدون پاکستان و همپیمانان اش. هر دو هدف واحد را تعقیب می کردند و می کنند و ان اینکه غافلانه تیشه به ریشه مملکت و سرزمین شان زدند و می زنند. پس اگر از 8 ثور تقدیر به عمل می آید پس باید از 27 اگوست که همزمان با فتح کابل توسط طالبان است نیز تمجید و تجلیل شود. چون هر دو به نام اسلام و ارامش و صلح وارد پایتخت شدند و بدون برنامه مدون کشور را به قهقرا کشاندند که تا به امروز سروسامان دادن به ان حتی از پالیسی سازان چهل و چند کشور دنیا بر نمی آید.

برنده جنگ و قهرمان اصلی

برنده و بازیگر اصلی جنگ کشور در دهه 80 و اوایل دهه 90 کسی نبود جز امریکا. پس در حقیقت با برپایی جشن و سرور در روز 8 ثور ما از پیروزی آمریکا در مقابل روسها تجلیل می کنیم. امریکای که در جنگ ویتنام ضربه ی مهلک از سوی شوروی خورده بود اینک بهترین فرصتی را بدست اورده بود تا بتواند انتقام خود را از روسها بگیرد. بنا بر این با اعلام دکترین کارتر،سازمان سی آی ای اختیارات خاصی را دریافت کرد تا از هر طریق ممکن بتوانند زهر خود را به روسها و کمونست ها بریزد. و به عنوان نمونه و مثال چارلس ویلسون یکی از سناتوران ایالت تگزاس که نقش خاصی در جنگ افغانستان داشت می گوید " من می خواستم به انها (روسها) اسیب برسانم. می خواستم تا انها با گونی های اجساد به مسکو برگردد." و در جای دیگر همین فرد اذعان می کند " این جنگ، انتقام جنگ ویتنام بود که در ان 58000 نفر سرباز آمریکایی کشته شد". بر اساس امار 1987 به همین منظور ایالات متحده در کنار کمک های بشردوستانه خود سالانه مبلغ 800 ملیون دلار به مجاهدین کمک نظامی می کرد. کمک های پیش بینی نشده ی که بعدا در جنگ های میان گروهی مجاهدین جان هزاران نفر بیگناه را گرفت و سیل از انسانها را در غم عزیزان شان نشاند و بی مادر و بی پدرشان کرد. پس چه افتخار نصیب ما افغانها شد که بر ان ببالیم و افتخار نماییم. آیا بر غفلت خود افتخار کنیم که چگونه به سادگی مورد استفاده قرار گرفتیم؟ آیا بر ویرانه ها و زخم های پیکر خون الود کشور که خود توسط سلاح های دیگران بوجود اوردیم افتخار کنیم و رقص و پایکوبی به راه بیندازیم؟ اگر این طور است پس بهتر است از این روز به عنوان برگ سیاه در تاریخ کشور یاد شود همانطوریکه از 29 اگست اینگونه نام گرفته می شود.

سر افکندگی نه افتخار

کشور آبایی ما را قبل از این جنگ به نام مهد صلح و انساندوستی یاد می شد. هر شخصی آرزو داشت تا یک بار از این کشور رویایی بازدید کنند و انساندوستی و مهمانپرستی ساکنان این دیار را را به نظاره بنشینند اما یاغیگری مردمان ما در دهه 80 و 90 همه ان معادله ها را به هم زد و چهره و وجهه کشور و مردم ما را 180 درجه تغییر داد. کشوریکه بیش از یکصد هزار نفر به صورت غیر مستقیم خشونت در ان آموخت و به بیش از چهل و چند کشور اسلامی و غیر اسلامی دنیا افراد خطرناک و جانی صادر کرد که هرکدام پسوند افغان را به هویت ملی شان اضافه کردند مانند افغان- سعودی، افغان-اردنی و افغان- الجزایری. انها نه تنها خشونت را در کمپ های داخل افغانستان اموختند بلکه به عنوان اساتید ماهری برای آموزش افراد در کشورهای خود شان ظاهر شدند که خطر جدی امنیتی را برای کشور های شان به ارمغان بردند و اینجا بود که نام افغانستان موازی با مامن تروریست ها شد. این صفتی بود که هر افغان وطن پرست را رنج میداد و برای اینکه از شر این توهین وتحقیر خلاصی یابد، هویت افغانی خود را در هرجاییکه سکونت داشتند مخفی کردند. میراث جنگ و جهاد برای ما صدر نشین شدن کشور در تولید مواد مخدر بود که ماشین جنگی مجاهدان راه راستین را در کشتن همدیگر کمک و یاری میکرد. موادی که مافیای جهان را روز به روز قویتر می ساخت. موادی که تازه امروز متوجه می شویم بیش از یک ملیون معتاد را باردوش جامعه ما نموده است. در اخیر نمی دانم به کدام یک از اینها افتخار کنم.

نتیجه

پس تو خود قضاوت کن که آیا افتخار است و یا سر افکندگی.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • من نه هشت ثور را روز کامیابی وپیروزی میدانم ونه هم روز سرافگنده گی؛ خصوصا برای آنانیکه درجنگ یابه اصطلاح خودشان جهاد برضد قوای اشغالگر شوروی جانهای شیرین شان را از دست دادند.
    ازنویسندهء محترم این پرسش بعمل میاید که آیا مردم افغانستان به مقامات کریملین کارت دعوت فرستاده بودند که قوای شان را اززمین وهوا به افغانستان بریزانند؟
    چه الترناتیفی دربرابر تجاوز عریان شوروی ها درآن زمان وجود داشت؟
    بهرترتیب؛ افغانستان مشکلات ساختاری ازنظر قومی دارد. همین کشوری را که نویسندهء محترم یکی ازکشورهای صلحدوست خوانده که روزی جهانیان بخاطر زیارت این کشور رویایی بخاطر گرفتن ویزه جلو سفارتخانه هایش درکشورهای غربی صف می کشیدند شاید یگانه کشوری درجهان بود که آمار وارقام واحصائیه گیری دقیق ازنفوس ساکنان خود نداشت. درجنوب مرزهایش به رخ تردد ورفت وآمد بخشی ازساکنان کشورش وکشورهمسایه اش پاکستان همیشه بازبوده وتاهنوز باز است. هیچ کسی تاهنوز نمیداند که افغان پاکستانی با افغان افغانستانی ازهم چه فرق دارند. وده ها مشکل دیگر که مجال مطرح نمودن آن حالا نیست. بناء ازنظرمن فاجعه وتراژیدی هنوز ادامه دارد وتا هنوزهیچ روزی برای پیروزی خصوصا درتاریخ مبارزات ملیتهای غیر افغان که هم قربانی تجاوز عریان شوروی سابق وهم قربانی تجاوز آشکار پاکستان گردیدند وجود ندارد این بازی همچنان ادامه دارد و تاهنوز ختم نشده است وبرای رقص وپایکوبی هنوز خیلی وقت است. آری! همانطوری که هفت ثوریان بعداز چهارده سال شکست خوردند هشت ثوریان نیز بعداز پنج سال توسط طالبان شکست خوردند. اما طالبان نیز شکست نخورده اند وبخاطر پایگاه قومی شان یعنی پشتون بودن شان ازطرف پشتونها وپاکستان وکشورهای عربی حمایت میشوند. بناء افغانستان براه حل ریشه ایی نیاز دارد. تاوقتیکه افغانستان مرزهایش مشخص نگردیده آمار وارقام رسمی ودرست ازنفوس گروه های قومی ارائه نگردیده این کشور همچنان میدان بزکشی ابرقدرتهای جهانی ومنطقوی باقی می ماند.
    با احترام
    پرویز بهمن

  • جناب اقای شریف حضوری , دستت درد نکند که این همه واقعیت های عینی 7و 8 ثور به تعلیل خوب نموده ای . اما این کفته ای افتخار یا سر افگندگی ؟ من می گویم حماقت و سر افگندگی . از حقییقت نباید گدشت چون که شما همه چیز را نوشته اید قابل تذکر مجدد ان نیست اما چون که مردم ما از جهل و بیسوادی حقیقت را کتمان می کند کمال بی خردی مان است امریکا به خاطر منافع خودش از وجود چنین کشور سوی استفاده کرد
    ( مثال از چرچیل نخست وزیر انگلستان که یکی از وزرایشان سوال کرده بود با هیرلندها مناقشه داشتند و نمی خواستند با انها در گیر شوند و هدف شان در خاور میانه بود و از هر سلاح که به منفعت شان است استفاده می کردند شخیصی از او سوال کرد چرا خاور میانه ؟؟ میگوید انها هم احمق هستند و هم بی سواد ,این مصدا ق به کشور افغانستان صدق می کند که هم بیسواد و احمق و هم وطن فروش . امریکا بخاطر منفعت شان سلاح بهتر از مجاهدین نه دیدن . بخاطر دین که اصلا همچون چیزی نبود صرف به خاطر منفعت و چمدان ها پر پول به خا طر دین به کوه بالا شدند وطن را به گند کشیدن و فعلا هم بنام دین خون مردم بی دفاع مارا می مکن و این است حماقت بیسوادی و سر افگندگی شرم باد بر خاینین وطن فروشان .

  • جناب محترم جیران!
    جناب عالی که ازسواد وخرد ورزی می لافید ولی متوجه این مساله هرگز نمی شوید که ازکدام کشور صحبت میکنید درکشوریکه من وتو آقای شریف حضوری زنده گی داریم اینجا من وتو را کسی « افغان» حساب نمیکند همین زبانیکه من وتو وشریف حضوری باهم تفاهم می کنیم نزد افغانها زبان ایرانی وبیگانه است. این نظریات خیال پردازنهء شما مرا به یاد همان ضرب المثل معروف می اندازد که کسی را در روستا جا نمی دادند ولی او اصرار داشت که اسپ اش را خانه کدخدای آن روستا بسته کنند. من وتو وشریف حضوری درخیال خودمان خودرا شهروندان متساوی الحقوق با دیگران می شماریم درحالیکه دیگران پیاز را هم بدهن من وتو ریزه نمیکنند ؛ این کشور از وقتیکه نام توهین آمیز افغانستان بالایش گذاشته شده بارها وبارها میدان بزکشی ابرقدرت ها بوده حتی قبل ازتهاجم شوروی سابق ؛ نیز وضع به همین منوال بوده است یکی ازیک ابرقدرت مدد خواسته دیگری خودش را بدامن ابرقدرت دیگری انداخته است ولی مردم بیچاره قربانی گردیده اند. آیا شوروی ها را مردم افغنستان دعوت کرده بودند؟ شما از خرد وسواد داشتن حرف زده اید درحالیکه درین ماتمکده ازقدیم الایام رسم برین بوده که سواد جرم پنداشته شود وانسانهای زیادی بخاطر سواد شان ازبین بروند.
    با احترام
    پرویز بهمن

  • تحلیل نویسنده بر فاکت های محکم وواقعیت های انکار ناپذیراستواراست. اما بخش دیگر واقعیت این است که در مرحله ی اول کودتای ثور به وسیله ی عناصر جاهل و شخ بروت خلقی بنا بر خصلت های قبیلوی ودر نتیجه ی تسلط خبیثانه ی امین جلاد بر تمام مجاری حزبی ودولتی و به ویژه ارگان های نظامی وامنیتی ؛ به نام " انقلاب" چنان جنایات و فجایعی در کشور انجام شد که آتش نفرت وبیزاری مردم را دربرابر رژیم بر افروخت . همین عامل موجب آن شد تا دست های بیرونی وپیش از همه پاکستان فعال شود و به سرباز گیری از میان مردم افغانستان برای پیشبرد اهداف خویش در این کشورآغاز کند . بدون شک عناصر اخوانی و ملا هایی که در کنج مساجد شپشهای خودرا شمار می کردند ؛ بهترین نیروی کار آمد برای این مداخله گران بود تا از ایشان " مجاهد" و " مبارز راه آزادی" و " استاد " و " پروفیسر " و " قهرمان " و ... بسازند و آتش جنگ را شعله ور گردانند . اگر شوروی وارد افغانستان شد زمینه ساز اصلی آن همین افراطیت قبیله ا ی به نام " تحکیم انقلاب" و نار ضایتی مردم و در نتیجه مداخلات پایدوهای منطقه ای غرب در افغانستان بود. مقتصیات دوران جنگ سرد همین بود که ابر قدرت ها در مناطق متشنج به وسیله ی گروه های متحد خویش جنگ های نیابتی را پیش می بردند. ماهیت مجاهدین و جنایاتی که آن هابرای خشنودی باداران خارجی و ثروت اندوزی برای خود انجام دادند عریان تر از آن است که کسی آن را فاش سازد . اما اگر شوروی را کسی دعوت نکرده بود امروز امریکا و 48 کشور دیگررا نیز مردم افغانستان دعوت نکرده اند که بیایند دربن برای این کشور رهبر بتراشند وبعد به وسیله ی یک مثلث قبیله ای _ جهادی و تکنوکرات های فاسد وبه مراتب نا بکار تر از رژیم ها 7 ثور افغانستان رااز لحاظ فساد ومواد مخدر و زن ستیزی ورشد تروریزم در سکوی شماره ی یک جهان برسانند .

  • میگم : بیشکت ، دستت درد نکنه آغای شریف حضوری . والله که از دلم گفتی . دلمه یخ کدی . مه میگوم : سگ طالب ازی مجایدون بهتر است . خانه و زنده گی مه ده میکروریان همی مجاهدین شورای نظار چور و تاراج کرد ، نی طالب . تمام اموال دولتی و ملکی ره همین منافقین غارت کردند . بی ناموسی ، رقص مرده ، میخ بر فرق سر مردم کوبیدن ، کار همی منافقین بی وجدان بود . هر دو گروه منافق و قالب نوکران پاکستان و ایران و غربی ها بودند و هستند . لعنت خدا بر هر دو گروه شان باد . ننگ و نفرین عالم بر این خود فروخته ها .
    میگن : آدم ها فروشی اند لیکن قیمت ها فرق می کنه . بعضی را با چند صد کلدار و بعضی را با خریطه های پلاستیکی دالر می خرند . برای بعضی فقط یکبار پول می پردازند و برای بعضی ماهوار و سالانه پول می دهند . ناف بعضی را فقط یکبار چرب می کنند و بعضی را از راه 9 سوراخ پمپ می کنند . دیگه چی بگویوم والله ؟!
    یک روز ده منده یی از یک دوکان میخ و قلفک دروازه می خریدم . یکنفر به دوکاندار گفت :
    آته زلیخا فاتیا گرفت ، چرا تو نآمدی ؟
    دوکاندار گفت : زلیخا ده کجا مرد ؟
    نفر گفت :
    زلیخا ده قات همو سه صد زن های بود که سیاف از اوشار با خودشان بوردند ، حالی فامیل های شان از شرمنده گی اعلان فوتی میتن .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس