صفحه نخست > عکس > عکسی از دیکتاتور محمد ظاهر در کنار همسرش حمیرا و ژنرال دوگل

عکسی از دیکتاتور محمد ظاهر در کنار همسرش حمیرا و ژنرال دوگل

محمد ظاهر ديکتاتور پيشين مانند پدرش ديکتاتور نادر، روزگار سختی را برای مردم افغانستان بوجود آورده بود و کارش عياشی در حرمسرا و نقاط خوش آب و هوای کشور و بيرون از کشور بود. دیکتاتور در اواخر سال 2006 مرده بود و خبر مرگ او نخستین بار در کابل پرس نشر شد اما پس از چند ماه تاخیر دولت افغانستان مرگ او را اعلام کرد.
سه شنبه 22 جون 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

عکس از گتی ایمیج

سوم جون سال 1965 کاخ الیزه فرانسه

محمد ظاهر سال ها با دارایی تاراج کرده از مردم در ایتالیا زیسته بود.

— 


مرده ای که نان زندگان را می خورد

يک منبع: ديکتاتور مرده است

يک منبع ديگر:ديکتاتور اختلال حواس دارد و حتا خانواده ی خود را نمی شناسد

يكشنبه 22 آوريل 2007, نويسنده: کابل پرس

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • ...یا خودش دزد بود یاپدر اش (قسمت اخر یک بیت ی از شعری که شیخ اصف محسنی در یکی از مصاحبه هایش گفته بود).

    بلی یک تعدا د هموطنان ما که خود ویا پدر شان در رژیم دکتاتوری ظاهر کل آرام, درعیش ونوش ,مصروف اختلاس رشوه وخیانت .......بودند دوره او را از بهترین دوره ها دانسته و فکر میکنند همه مثل اناندر بستر مخملین خوابیده بودند از اینرو از دیگران میخواهند تا مثل انان در باره دوره ظاهر شاه فکر وقضاوت کنند .

    اما یک تعداد خواب برده ها ساده تحت تاثیر این تبلغات قومی وخونی .. !!!فکر میکنند ارامی به معنا عدم شنیدن آواز تانک وتوپ است و دکتاتوری ظاهری رااز بهترین دوره های تاریخ معاصر وطن ما به حساب می اورند .

    دوره ظاهر شاهی نطفه حوادث بعدی داودد خانی , تر ه کی ....,مجاهدین , طالبان وکرزی ... بوده تا امروز ماجرا او ادامه دارد و بهای غفلت این مرد عیاش و قصر نشین را مردم ما با پوست و گوشت شان حس میکنند .

    قصه کوتا را از زبان استادان فاکولته اقتصاد دانشگاه کابل خدمت بیان میکنم .

    یگانه دانشگاه وطن ما (دانشگاه کابل که چند دیپارتمنت محدود هر بخش ان با یک یا چند کشور خارجی روابط علمی میتودیک .. داشت ازجمله فاکولته اقتصاد با جرمن ها و ایرانی ها ....
    روی این مسایل ریس فاکولته اقتصاد دانشگاه ایران(حسنی)با خانمش بکابل امده و در برنامه دیدوا دیدشان دیدار با ظاهر شاه نیز گنجانیده شده بود.

    حسنی با چند استاد فاکولته اقتصاد کابل بعد ظهر یکی از روز ها به ملاقات شاه رفته وظاهر شاه او را به میل کردن یکی دو گیلاس "بنگ او "پذیرایی کرد ( بنگ آب که از دانه های چرس و شیر .... درست میشود در بین محمد زایی ها و اهل هنود وطن ما رایج است همچنانیکه محمد زایی ها به درست کردن شراب خانگی مهارت عجیبی دارند به درست کردن بنگ اب از هندو ها دست بالا تر دارند )!!

    زمانیکه حسنی دوباره به هوتل کابل محل اقامت اش میرود تا صبح صادق خانمش !!!میگوید حسنی چقدر خوبی ,حسنی پدر پدر خوبی الهی فدات بشم تو کدام غذا مقوی را در قصر شاه صرف کرده یی که اینجور جوان شده یی!!!

    ازقضا کودتا ها و انقلابات سر دوچار وطن شده و یکی از استاد فاکولته اقتصاد وطن ما به ایران مهاجر و بعد چندین سال شرایط وطن ما برای مدتی قسمی امده بود که یک تعداد هموطنان ما دوباره به وطن عودت کردند حین وداع و تشکر کردن استاد ما از حسنی !!

    • حسنی !!استاد من یک خواهش دارم تا چیزی از کابل برایم بفرستی .
    • استادما بفرماید هر چیزیکه کار داشته باشید برای تان میفرستم من که مدیون این همه مهمانوازی ....شما هستم جانم حاضر است .
    • حسنی استاد در طول این چند سال که شما اینجا بودید چندین بار خواستم انرا از شما بخواهم اما مشکلات و دوری شما از وطن تان مرا مانع میشدحالاکه بخیر سوی دیار تان روان هستید اگر امکان داشته باشد ....
    • استاد خواهش میکنم بی پرده بگو هر چیزی که خواسته باشی برایت میفرستم .
    • حسنی استاد بیاد داری زمانیکه من بکابل امده بودم ما و شما به ملاقات ظاهر شاه رفتیم ..
    • استادما بلی بلی مثل دیروز بیاد دارم .
    • حسنی انجا چند گیلاسی چیزی را با شاه میل کردم اسمشو نمیدانم یه چیزیکی بود لذت اون تا حالا از یاد من و خانمم نرفته اگر امکان داشت یه خورده یی برام بفرست ممنون میشم .

    فکر کنم استادان وطن ما که یکجا با حسنی بملاقات شاه رفته بودند همه بفضل خداوند زنده حیات اند ..
    کسانیکه در این مورد شک و شبهه داشته باشند میتوانند از طریق استاد محترم سید مسعود اغا استاد فاکولته اقتصاد کابل که همه وقته در تلویزیون های کابل در باره مسایل جاری ..اقتصادی ... ابراز نظر میکنند به استادان که در ملاقات حسنی و ظاهر شاه حضور داشتند دست یابند و حقیقت موضوع را از زبان خودانان بشنوند .

    شاه که حج نرفت ذکات نداد نماز نخواند .. شب روز به شراب و طبله و سارنگ و زن غرق بود حالا شده بابا تحمیلی ملت .. تفوبر تو ای چرخ

    • سلام به تمام عزیزان و الخصوص برادر تاریخ نویس ما خان عزیز
      در مورد نوشته هایت شک نیست ولی در قسمت اینکه گفتی استاد سید مسعود همچو چیزی ر اگفته باید اصلاح کنی بخاطر اینکه بنده چهار سال شاگردش بودم و از نزدیک خوب میشناسم وهمچو قصه را به من نگفته یک موضوع و دوم اینکه سید مسعود هیچ وقت بایران سفر نکرده دو موضوع سوم اینکه استاد بزرگوار ما در سال 1358 از فاکولته اقتصاد فارغ شده است جان برادر در زمان ظاهر شاه ایشان در مکتب بوده اند شاید مغالطه صورت گرفته باشد اگر اصلاح کنی خالی از ثواب نخواهد بود اینهم زنده گی نامه ایشان تشکر از شما http://www.acsf.af/faces/ustad...

    • آقای سردبير ! شما از کلمه ( ديکتاتور) چه تعبيری را ارائه ميداريد؟ گويا درست اين مصطلح را نميدانيد ! گويا منظور تان از ديکتاتور، چيزی مثل خاين و بدکردار و نالايق است!ظاهر شاه البته مردی بوده عياش و تنبل و بزدل ، اما لباس ديکتاتوری به اندام او جور در نمی آيد!احترام. تاجک

    • جناب محترمhashimiصاحب عرض سلام !!

      من درد دلهایم را گاهیکه مستقیم وبدون خاکه در پای بعضی مضامین دوستان مینوسیم روز بعد متوجه میشوم که چقدر اشتباه و غلطی ...رامرتکب شده ام ..خدا را شکر که از امروز به بعد تنهانیستم و افتخار دوستی و هم کاسه بودن شما را کمایی کرده ام !!!!

      برادر عزیز من کجا گفته ام که استاد مسعود به ایران رفته و یا با حسنی صاحب به حضور بابا ملت ظاهر کل مشرف شده اند !!

      فکر کنم مثل من مصروف کدام کار شاقه شبانه هستیدکه با خسته گی و چشمان پر خواب پاورقی مرا دقیق نخوانده اید!! شاید هم اقتصاد کرده باشید .

      دوست محترم منم از جمله شاگردان بی وفا استاد سید مسعود میباشم استاد ده ها و صد ها شاگرد به نام و" بی نام مثل من و شما داشت و دارد" .

      نوشته اید که استاد این داستان را برای من !!!نگفته است !!! از نظر شما حتمیست که استاد به فرد فرد به هر صنف و هر دوره و هر سمستر یک قصه را تکراری طوطی وار بگویند !!!

      خواهشمندم تا یکبار دیگر نوشته پر از غلطی های املایی و انشایی مرا بخوانید ....

    • سلام خدمت برادر نهایت عزیز خان اگر از نوشته من خفه شده اید من حرفم ر اپس میگیرم خواهش میکنم که اگر از نوشته من ناراحت شده باشید جدا معذرت میخواهم راستی دقیق نخوانده بودام ادم نماز را هم اشتباه میکند خدا را شکر که باحوصله مندی منرا متوجه ساختی .باحترام مخلص تان هاشمی

    • وای به حال افغانستان و نسل آینده مان، اگر هاشمی و خان تاریخ نویسان کشور ما باشند

    • Fahim!!!!

      من ادعا تاریخ نویسی و باسواد بودن نکرده ام همچنان مثل بعضی ها به مقدسات چند ملیارد انسان دشنام ... نداده ام .

      من مثل اکثر درد دیده های وطن ما "آه دل" خود را در رابطه به مسایل که پیش چشم ما گذشته بنابر ضرورت درجا های که باید بیان شود بیان میدارم نه چون یکتعداد مزاری پرستان مسعود پرستان ملاعمر ........که میخواهند افتاب را به دوانگشت پنهان نمایند و حقایق را بدلخواه خود تفسیر کنند .

      اگر چیزی را که حقیقت نداشته نوشته باشد یا قضا یا را مثل دیگران به میل خود تفسیر کرده باشم مرا متوجه بسازید تا خود را اصلاح نمایم اگر که چنین نیست به ناحق در هر مورد و درباره هر فرد یاوه سرایی کار عاقلان نیست مردم ما از قدیم ضربلمثلی دارند "ده ده کجا درخت ها ده کجا".

      انسان باید جهت و مسیر خود را مطابق شرایط زمان مکان به نفع مظلومین عیار بکند نه اینکه جهت اش نامعلوم وفقد دشنام و تحقیر و توهین همگانی را بداند و بس ..

      میدانم که چند صباحی در ایران ازسبب فقروبیکاری یا فرار از خدمت سربازی و یا تحت همین شرایط با فامیل محترم حضور داشته یی و با عقده های اوغانستان و ایران رشد و بار ور شده اید از این رو تحت تاثیر میلون ها دالر که امریکا و غرب همه ساله برای تبلیغات ضد رژیم ایران بمصرف میرساند و شما هم نا خداگاه تحت همین مسایل با یک تعداد ایرانی های که خواب زمان شاهنشاهی را میبیند راه بی خدادیی و عیسویت را در پیش کرفته اید و شاید هم در غرب سرگردان باشید "واینک گویا- کفت همه رابخیال خودتان از اسلام میکشید ..

      میدانم که حوادث و جنگ ها , بی عدالتی ها در جامعه انسانی,اقتصاد خانوادگی بالای تربیه انسان اثر میگذارد اما توجه فامیل در هر صورتش برتربیه سالم اطفال نهایت برازنده میباشد -که با تاسف فراوان در مورد خودت در رابطه توجه نشده است و از این اصیل مهم مبرا میباشید .

    • آقای خان پاکستانی

      اول خوب شروع کردی و من در صدد عذرخواهی برآمدم اگر بیجهت شما را ناراحت ساختم. همچنان اول فکر کردم که شما شخص عاقل، بالغ و دانا هستی، اما در آخر نوشته هایت متوجه شدم که شما هم مشکلات روحی فراوان داری. شما هم بدون مدرک مرا به خیلی چیزها محکوم کردید. بهتر بود که اول بسیار ملایم و با عقل و درایت پیش مآمدید و اندکی تحمل میکردید و سپس عقده های دلتان را خالی میکردید!!!
      برای تو متاسف هستم آقای تاریخ نویس مسلمان و تازی دوست. تو در دل کوه ها مطالعه کردی و من در محیط آزاد و دور از زور و شمشیر و تفنگ!!!!!!!

      تو به من تهمت گرفتن پول از امریکا و ..... زدی!!! فمکر نمی کنی که این تهمت تو بسیار طفلانه باشه؟
      من گه گفتم: تاریخ نویسی که تو و امثال حبیب الله تازی زاده باشید، وای به حال افغانستان و مردم افغانستان.

      از این نوشتهیت معلوم شد که، نه تنها شعور و منطق نداری، بلکه سواد و دانش کافی برای استدلال نداری.

      اما من میتوانم با اسناد ثابت کنم که تو هم مانند حبیب الله تازی زاده، یک تخم تازی دیگر هستی و کوشش میکنی که به طریقی از اسلام چرکینت دفاع کنی. فکر میکنم برای تو هم باید آیات کلام الله بگذارم تا ثواب آخرت از آن تو شود و همرای حبیب الله در بهشت محمدی به زنکه بازی و شرابخواری بپردازید.

    • تقدیم به ملا و تاریخ نویس، خان

      معجزات الله تازی را نگاه کنید و صلوات بفرستید

      http://www.zandiq.com/articles...

    • حبیب الله و خان تازی زاده

      آهنگ بیب بیب تقدیم به شما تازیان

      http://www.zandiq.com/pandiq/0...

    • فهیم !!نسل نو مغل !!

      خودکش بیگانه پرور تا هنوز معنی کلمه "خان" را درک نکرده یی از این رو انرا به کویته و پنجاب و شاید ام هندوستان و پتان نسبت میدهی !! خان به اریانا و خراسان بخدی تخار سمنگان بدخشان ......ارتباط دارد فارس و تاجک ترک ... وطن ما تموچین جد بزرگ ات را مجبورا "خان "خطاب دادند نه پاکستانی ها و اوغان ها.
      جد بزرگ ات از تو خوبتر بود چون ریسمان بر گردنش انداخته و دستور میداد تا معبوگاه نیایشش او را بکشانند(یعنی ایشان مثل نوه اش فهیم خان فاقد عقیده نبودند ) .

      من عذر خواهی ترا کار ندارم میدانم سگ که دیوانه شد پاچه هر کی را دندان میگرد !!

      تربیه فامیلی ضعیف داری ورنه به چند میلیارد مسلمان و98% مردم زجر کشیده وطنت این چنین تحقیر و توهین روا نمی داشتی !!!

      مثل تموچین نهایت خون گرم استید!! بی خلطه(خریطه) و بی جافیر میکنید !! حرف های را که اینجا باد کرده یی ایا حاضر هستی در حضور بزرگانت بخصوص پدر و مادرات بیان بکنی؟؟

      به گفته خودت در فضا ارام دور از حوادث .... قرار داشته یی از این رو گرم سرد روزگار ندیده و نچشیده یی کم وتم در راه سیاست قدم نگذاشته یی مثل مزاری خان میخواهی در چند جبهه در گیر باشی!!به ناحق خود را با من درگیر کرده یی و ناخداگاه از ظاهر شاه شرابی دیکتاتور دفاع کرده یی من حقایقی را که شنیده بودم اینجا بیان کردم منبع انرا هم ادرس دادم همه استادان فاکولته اقتصاد زنده و حیات اند کجا ان دورغ بود چیه نویان فهیم خان؟؟؟

      بازهم تائید میکنم که در ایران تحت تاثیر یکتعداد فاشیستان انجا که راه هتلر را در پیش گرفته اند و بجز فارس دیگری را نمیشناسند به ترک و کرد لر و لور بلوچ عرب میتازند!!!!!!عرب ها را تازی و ده ها راست و دورغ را به انان نسبت میدهند درست است که رهبران عرب گمراه و از خدا بیزار و غلامان غرب و کفار و اسراییل اند اما تمام عرب ها را تحقیر و توهین کردن کاری خوبی نیست بلخصوص از جانب یک بی وطن و آواره فقیر اوغانی که ناخداگاه تحت تاثیر انان قرار گرفته است( شنیده ام که یک تعداد اطفال هموطن در ایران ما به تقلید از ایرانی ها با گفتن اوغانی اوغانی تحقیر و توهین میکنند)!!! اگر ایرانی تازی تازی ... بگویند برای شان میزیبد وطن دارند زمینه کار وتحصیل ... برای شان فراهم است با عرب ها رقابت کرده میتوانند اما تو با کدام بر تری و خوبی هایت در نقش قدم های انان پا مگذاری ؟؟؟

      من نگفتم امریکا برای تو دالر داده است -گفتم اوغان بی وطن که در انجا مصروف کار شاقه و در پی لقمه نانی سر گردان اند از یک تعداد ایرانی های گمراه که از بوجی های دالر امریکا وغرب و اسراییل که چیزی به جیب های شان چکیده است تقلید کرده چیز های در خوشنودی غرب و امریکا و اسراییل بیرون میدهند یا بهتر است بگویم بودنه مشق راه رفتن به سبک کبک زری میکند !!

      کلپ های تان همه از منابع ایرانی و اکثرا در باره جامعه ایران بخور بازدیدکنندگان این سایت قرار میگرد !!!! این خود نشانده عمق تاثیرات دوستان ایرانی ات بر جناب عالی میباشد !!!

      مطالعه و دانشمندی تان را مدیون فضا آرام بدون سروصدا کشتن و سوختن ...دانسته و برخ ما جنگ دیده ها کشیده اید !!بلی فهیم خان !!بد بختی مردم و وطن ما از همینجا شروع میشود که کسانیکه در فضا آرام رشد نمو و تحصیل کرده اند از فرسخ دور "طراح بن " میشوند و نسخه خوشبختی وصلح را از دفاتر استخبارات کشور های غربی برای ملت زجیر کشده ما پیش میکشند !!!بعضی شان بنام وزیر و ریس کارفهم ... در نقش چویان به اوغانستان فرستاده میشوند از همین رو است که اوغانستان راه چند ساله را یک شبه طی کرده و خود را در قطار چند کشور صنعتی پیشرفته و علمبرداران دموکراسی غربی به حساب میاورند !!! همین هااند که به مسایل زبانی قومی سمتی...غرق نیستند .

      در خاتمه !!جناب فهیم خان تمام بد بختی ها ی دنیا را نباید بدوش اسلام ومسلمانان انداخت از نظر اکثر مردم اگاه این کره خاکی فساد زیر پای ده- دوازه کشور قدرتمند غربی است نه کشور های فقیر چون سومالیا یا اوغانستان .......................

  • باآمد تغییر نام افغانستان به خراسان
    حقیقت چیست؟ به‌نام حقیقت، به‌نام حق سلام حرف حق گفتن جرم است است؟ تا زمانی که بیگانه پزیر نباشیم بیگانه حضورندارند
    نگاه به فاشیستان قبیله که از نام اسلام استفاده کردند
    لطفآ این ویدیو ها را نگاه کنیند
    http://www.youtube.com/watch?v=24LN...
    http://www.youtube.com/watch?v=l-jE...
    http://www.youtube.com/watch?v=AtXI...
    http://www.youtube.com/watch?v=-tyJ...
    http://www.youtube.com/watch?v=BRCj...
    http://www.youtube.com/watch?v=6FHN...

  • به‌نام حقیقت، به‌نام حق سلام حرف حق گفتن جرم است ؟
    افغان یا اوغان یا پشتون این سه تا نام یک است ما می توانیم افغانستانی باشیم نه افغان میخواهد که هویت اقوام مختلف سرزمین مانرا نادیده بگیرد و همین هویت تحمیلی نا روای(اوغان) را بالای ساکنین سرزمین مان باز تحمیل کنند.به کسانیکه از قبایل پشتون نیستند دیگر تحمل این هویت برای شان ننگ است برینکه.حالا به همه روشن گردیده که اوغان یعنی تروریست، اوغان یعنی تولید کننده ای تریاک، اوغان یعنی فاشیستان قبیله،اوغان یعنی طالب فرزندا ن نا مشروع آی اس آی پا کستانی بی فرهنگ واعراب وحشی که در سوف های توره بوره تولید وبه .........
    شما اوغان ها یک مردمی خود فروخته است بهمن دلیل تا دیرنشده هفت و هشت الایت پشتونها از نقشه سرزمین ما حزف شونده تا مردمی ما یک زنداگی انسانی داشته باشد دوصد هفتاد سال میشود که شما اوغان ها در این سرزمین حاکمیت کرده اند بجزدزدی و خیانت چه کرده اند ؟چرا مردمی غیر اوغان حق سیاسی نه ،دارنده ؟آیا مردمی غیر پشتون از این سرزمین نیست ؟و با آمد حزف هفت الایت پشتونها بگانه
    پراستان ومزدور که مردمی بیچاره ما یک زنداگی انسانی داشته با شند
    کسانیکه تاریخ ندارند زیاد تلاش کردند به کمک

    روس و انگلستان اتاریخ ساختند

    شاه دُرّانی یا احمد خان اَبدالی از دودمان درانی‌ها، فردی بود که در سدهٔ هجدهم میلادی، در سال ۱۷۴۷ پادشاهی درانی را در خراسان تاریخی که بعد از سلسله شاهی تیموری هرات تجزیه شده بود پدید آورد.

    [ویرایش] امپراطور دولت خداداد خراسان
    وی در قبیله ابدالی از قبیله‌های پشتون بدنیا آمد. وی در جوانی توسط شاه حسین خلجی ، حکمران قندهار زندانی شد ولی پس از آنکه نادرشاه افشار در سال ۱۷۳۶ میلادی ، قندهار را تصرف کرد، احمد خان ابدالی به خدمت نادرشاه درآمد و پس از مدتی فرمانده یکی از لشکرهای نادرشاه شد.
    پس از قتل نادر «در سال ۱۷۴۷ میلادی دولتی در خراسان پدید آورد» و در آنجا اعلام پادشاهی کرد. هدف وی از اعلان پادشاهی اعاده تمامیت ارضی خراسان و استقلال آن از قوت اجنبی و برپایی سلطنت پشتونها در خراسان بود . بعدها قلمرو پادشاهی وی فغانستان نام گرفت.

    الماس کوه نور پس از قتل نادرشاه به دست وی افتاد

    امیر دوست‌محمدخان ، اولین امیر افغانستان از خاندان باركزی باركزی (۱۲۴۲ – ۱۲۵۵ ه‍ . ق.) كه سلسلهٔ ابدالی يا درانی را برانداخت

    دوست محمد از انگلیسها که عملا از سیکها حمایت می‌کردند تقاضا نمود تا بر سر مسئله پنجاب میان ایشان میانجیگری نمایند و در ضمن به انگلیس قول داد که افغانها مانع پیشروی روسها از شمال به جانب جنوب شوند

    پس از مرگ دوست محمدخان باز پسرانش مانند پسران تیمورشاه بخاطر بدست آوردن تخت و تاج به جان هم افتادند، سرانجام شیرعلی خان در ۱۲۸۵ هجری قمری (۱۸۶۴ میلادی به حکومت رسید. در سالهای حکومت داری شیرعلیخان لندن و سن پترزبورگ در مذاکره‌ای به این فیصله رسیدند که روسیه مرزهای شمالی افغانستان را که کمابیش با رود جیحون منطبق است، به رسمیت بشناسد، و این منطقع باید خارح از نفوذ روسیه بماند

    CopyDeleteUpDownامیرشیرعلیخان از روسها استمداد کرد، ولی پاسخی نیافت ولی او نیز رهبری نبود که مورد قبول سران قبایل باشد وجود عبدالرحمان خان پسر عمو(کاکا)ی امیر تبعید شده و نوه‌ای دوست محمدخان تحقق یافت. انگلیس‌ها از موفقیت نه چندان بزرگ خویش در جنگ دوم چشم پوشیده، از افغانستان خارج شدند، عبدالرحمان که مردم ترکستانافغانستان را به دور خود جمع کرده بود، در قبال گرفتن شناسایی از طرف انگلیس‌ها تنظیم روابط خارجی خویش را به ایشان واگذاشت در خلال حکومت او روسها و انگلیسها به توافقی قطعی در مورد مرزهای طولانی افغانستان با روسیه، از مرزهای ایران تا پامیر، دست یافتند. مرزهای جنوب غربی انگلیس نیز بر اساس خط مشهور دیورند (Durand Line) تعیین گشت، امیرعبدالرحمان خان به‌سال ۱۳۱۹ هجری قمری (۱۹۰۱ میلادی) چشم از جهان پوشید، حبیب الله خان پسر بزرگش بر طبق وصیت پدر برجای وی نشست. حبیب الله خان سیاست انزواگرایی پدر را دنبال کرد،

    عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان می‌باشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند
    عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان می‌باشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند
    بر قرآن مهر بر قرآن مهر نهاد و سوگند خورد که جان وی و طرفدارانش درامان خواهد بود. حبیب الله نیز به سوگند نادرخان اعتماد نموده دست از سلطنت کشید. نادرخان همراه با قبایل جنوبی وارد کابل شده حبیب الله و طرفدارانش را از دم تیغ کشید و بدین طریق حکومت رعب و شتم را بنا کرد. چندین هزار نفر قبایلی که بیشترشان را مردان آنسوی مرز (هند بریتانوی) تشکیل می‌داند نادرخان و برادران را در به قدرت رسیدن همکاری نموده بودند،

    پس از مرگ امیرحبیب الله خان پسر سومش، امان الله خان تخت و تاج پدر را تصاحب کرد در مناطق جنوبی افغانستان دست به تحریکات علنی علیه امان الله خان زده و علیه وی فتوای جهاد داد.از سوی دیگرنادرخان و برادران نیز دست به‌کار شده توطئه و دسیسه‌سازی علیه امان‌الله خان را آغاز نمودند

    درین میان جوانی تاجیک بنام حبیب الله کلکانی به کمک روحانیون که لقب خادم دین رسول الله را به وی اعطا نمودند با تنی چند از یاران وفادار و جانباز خود از شمالی به سوی کابل به قصد تصرف تخت و تاج براه افتاد. شاه امان الله جنگ را لازم ندانسته تخت و تاج را رها کرده به هند رفت و بقیه سی سال عمر (((((((((((((((خود را در اروپا گذراند

    محمد نادرخان در زمرة محافظان امیر حبیب الله خان خدمت می‌کرد، و دست آخر به فرماندهی کل ارتش وی منصوب گشت. بعد ازآنکه حبیب الله خان به قتل رسید((((((((
    نادرخان و برادران از طریق هند بریتانوی وارد پکتیا گشته

    او می‌خواست که بدون جنگ و خونریزی تخت و تاج را تسلیم نادرخان کند، در صورتیکه به وی و طرفدارانش صدمه‌ای نرسد. نادرخان بر قرآن مهر نهاد و سوگند خورد که جان وی و طرفدارانش درامان خواهد بود. حبیب الله نیز به سوگند نادرخان اعتماد نموده دست از سلطنت کشید. نادرخان همراه با قبایل جنوبی وارد کابل شده حبیب الله و طرفدارانش را از دم تیغ کشید و بدین طریق حکومت رعب و شتم را بنا کرد. چندین هزار نفر قبایلی که بیشترشان را مردان آنسوی مرز (هند بریتانوی) تشکیل می‌داند نادرخان و برادران را در به قدرت رسیدن همکاری نموده بودند،

    در مقابل خواهان پاداش بودند. نادرخان تمام دارایی بانک را بین ایشان تقسیم کرد، اقوام تشنه‌ای تاراج و غارت، دار و ندار شهر را مانند گرگان بیابانی تاراج نموده با خود به آنسوی مرز انتقال داده و عده‌ای دیگر هم پستهای مهمی دولتی را تصاحب کرده ملکیتهای مردم را نیز بزور تفنگ از آن خویش ساختند. نادرخان و برادران اندکترین مخالفت را نسبت به خود و حکومت خویش توسط ژاندارمرهای خویش در نطفه خنثی ساختند، هزاران انسان را به طرفداری از امان الله و یا به جرم وطندوستی و آزادیخواهی رهسپار زندانهای مخوف و سیاه چالها نموده که بیشترینشان در آن سیاه چالها جان سپردند. آخرالامر نادرخان در سال ۱۳۱۲خ/۱۹۳۳م در اثنای توزیع جوایز در یک مدرسه توسط جوانی بنام عبدالخالق به ضرب گلوله کشته شد. برادران نادر زمیننه‌ای بقدرت رسیدن پسر خویش محمدظاهر را مساعد ساخته و هیچکدامشان ادعای تخت و تاج را نکردند، چه که آنها بخوبی می‌دانستند، که نفاقهای خانوادگی زمینه‌ای نابودی ایشان را بیشتر مساعد خواهد کرد، چون ایشان در بین مردم دارای اعتبار و حیثیتی چندانی نبودند، ایشان را مردم غاصب تخت و تاج می‌دانستند. از همان روزهای نخست ایشان بنا حکومت خویش را بر غدر و مکر نهاده بودند

    محمدظاهر پسر ارشد محمدنادر پادشاه مقتول به سال ۱۳۳۲ قمری/۱۹۱۴ میلادی بدنیا آمد، و هنگامیکه بجای پدرش نشست فقط ۱۹ سال داشت. محمدظاهر کمتر از ده سال داشت که به فرانسه اعزام شد، وی الی شانزده سالگی در اروپا بسر برد، معلوم نیست که وی در آنجا در کجا تحصیل کرده‌است، بعد از شانزده سالگی به افغانستان باز گشت و شامل مدرسه نظامی کابل شد. محمدظاهر وقتیکه بجای پدر نشست کودکی بیش نبود ولی عموهایش قدرت را در دست گرفته مملکت را بزور سرنیزه و رعب و شتم اداره نمودند. مخصوصا هاشم خان کاکایش فرد ظالم و مستبد بود که دوره وی به نام دوره هاشم‌خانی در جنایتکاری و استبداد معروف است. محمدظاهر ۴۰ سال حکومت کرد و درین دورهٔ حکومت طولانی نه اینکه برای ملت مظلوم افغانستان خدمتی نکرد بلکه مردم را از علم دانش دور نگهداشته و زمینهٔ دوام حکومت خودرا مساعد نگهداشت. اما تنها کیفیتی که این دوره ۴۰ ساله داشت این بود که افغانستان در صلح و آرامش بسر برد چیزی که قبل از آن و بعد تا امروز در تاریخ افغانستان تجربه نشده‌است. ظاهر شاه به تاریخ ۲۲ جولای ۲۰۰۷ در کابل چشم از جهان پوشید. بلاخره در سال ۱۳۵۲ ((هجری شمسی))سردارمحمد داود پسر کاکای ظاهرخان انقلاب نموده و با ایجاد اولین ریاست جمهوری در افغانستان به حکومت شاهی محمدظاهر خاتمه بخشید.

    سردار محمد داود اولین ریس جمهور افغانستان دوست آزادی ترقی و پیشرفت کشور بود. بلاخره در ۷ ثور سال ۱۳۵۷ ((هجری شمسی)) کودتای نوکران شوروی دوره حیات و ریاست جمهوری داود خان را پایان بخشید

  • ظاهــرشــاه: مــن از قبیــلۀ

    بنیــامین یهــودی هســتم

    وزارت خارجۀ اسرائیل تائید نموده است که دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پشتونهای افغانستان و پاکستان که اصلیت یهودی دارند آغاز نموده است.

    سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل به روز جمعه 15 جنوری 2010 به روزنامۀ لوفیگاروی فرانسه گفته است: دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پتان در افغانستان و پاکستان که یکی از ده قبیلۀ گمشدۀ یهودی اند از طریق تمویل مرکز تحقیقات ملی ممبی در هند رسماً آغاز نموده است.

    وی می افزاید از اینکه در شرائط کنونی گشایش چنین مرکز تحقیقاتی در افغانستان و پاکستان امکان نداشت، ما تصمیم گرفتیم که این تحقیقات را در هندوستان که اکثراً میزبان پشتونها می باشد راه اندازی نماییم. قرار است که این تحقیقات از سه ماه الی یک سال کامل را در بر بگیرد... تحقیقات ما قبلا در بخشهای (ریشه یابی تاریخی، رسوم و عنعنات و تقارب در زبان) تکمیل گردیده است. بناً این مرکز این بار نتائج تحقیقات خویش را از آزمایشات خون (دی ان ای) به دست خواهد آورد. تا کنون هزاران سی سی خون از قبایل پشتون افغانستان در منطقۀ مالهباد ولایت اتوراپردیش در شمال هند جهت آزمایشات جمع آوری شده است...

    بنا بر اظهارات سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل، از لحاظ بیولوژی کارشناسان بیولوژیک اسرائیل تمام تلاش خودشان را به کار بسته اند تا ارتباط ژنتیکی میان پشتونها و یهودیان را به اثبات برسانند تا اینکه به این طریق مؤرخان اسرائیلی را یاری کنند که گویا پشتونها در اصل از ریشۀ یهودیان واسرائیلی ها اند. در این باره کارشناسان بیولوژی اسرائیلی در مرکز تحقیقات ملی ممبی از لحاظ ژنتیکی میان اسرائیلی ها و افرادی از قبایل پشتون آزمایشاتی را انجام خواهند داد و با توجه به نتایج این آزمایشات که گویا پشتونها از لحاظ ژنتیکی نزدیکترین ملت به یهودیهای سفاردیم (یهودیهای شرقی) می باشند و به این طریق می خواهند ثابت کنند که پشتون و یهودیان از یک نژاد هستند.

    روزنامۀ لوفیگارو در ادامۀ گزارش خود می افزاید: از مدتها قبل واضح بود که قبایل پشتون که در جنوب و جنوب شرقی افغانستان و در غرب و شمال غربی پاکستان زندگی میکنند همه از یک نسل اند و مربوط به قبایل گمشدۀ یهودی میباشند. این روزنامه می افزاید: همنوای کامل در رسوم و عنعنات، نحوۀ پوشیدن لباس، عادتهای خوانوادگی و امورات فرهنگی وجود دارد که این همه بیانگر این است که پشتونها این همه را از اجداد یهودی شان به ارث برده اند.

    این اولین بار است که وزارت خارجۀ اسرائیل رسماً تائید میکند که تحقیقاتی گستردۀ را در راستائی شناسائی اصلیت یهودی پشتونها آغاز نموده است که با این کار خود بر عمل کرد سازمانهای غیر دولتی یهودی که از سالیان درازی در جستجوی قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلادی فعالیت داشتند مهر صحه گذاشت.

    مؤرخین اسرائیلی میگویند: موسی علیه السلام حین خروج از مصر با دوازده قبیله از قبیلۀ بنی اسرائیل خارج شده و در فلسطین مسکن گزین شدند که این دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل به نامهای (بنیامین، روبین، لاوی، یهودا، جاد، اشیر، زبولون، ساعر، یوسف، نفتالی، دان و شمعون) یاد می گردیدند و از این جمله دو قبیلۀ آنها (بنیامین و یهودا) در جنوب فلسطین جا بجا شده که یهودیان امروزی از نسل آنها می باشند ولی متباقی ده قبیلۀ دیگر در شمال فلسطین جا بجا گردیدند که بعداً از آنجا به مناطق دیگر مهاجر شدند که سپس به نام قبایل گمشدۀ یهودی مسمی گردیدند.

    روزنامۀ لوفیگارو در تحلیل خود راجع به این مسئله میگوید پشتونهای افغانستان اکثریت در میان سایر قومیت های مطرح در افغانستان می باشند، همچنان نظریۀ اصلیت یهودی آنها در منطقه و در میان مردم به سطح قابل ملاحظۀ منتشر شده است، ولی تا هنوز کدام مطالعۀ علمی دقیق که ثابت کند که پشتونها در اصل یهود اند صورت نگرفته است اما اکثریت پشتونها ایمان دارند که آنها اصلیت یهودی دارند. حتی اخرین پادشاه افغانستان، ظاهر شاه، در جواب خبرنگار ایتالیائی در بارۀ نسبش گفته بود که من از قبیلۀ بنیامین یهودی هستم.

    سایت انترنیتی شبکۀ خبری العربیه نیز به بررسی این مسئله پرداخته و گزارش داده است که اسرائیل تلاش دارد حوالی 15 ملیون پشتون افغانستان را دوباره به دین آبائی شان – یهودیت – برگرداند که متاسفانه تا هنوز تعداد از قبایل پتان را یهودی ساخته و آنها را به اسرائیل مهاجرت داده است.

    همچنان این شبکۀ معتبر عربی زبان گزارش میدهد که در دهۀ هفتاد و هشتاد قرن بیستم سازمانهای یهودی فعالیتهای چشمگیری را در جهت کشانیدن قبایل پشتون افغانستان به آئین یهودیت از طریق استخدام و تربیۀ جوانان پشتون در بیروت، پایتخت لبنان و برخی کشور های غربی راه اندازی نموده بود. این شبکۀ خبری به نقل قول از برخی رسانه های اسرائیلی گزارش میدهد که سازمانهای یهودی توانسته اند برخی دانشجویان افغان در آن زمان (مانند زلمی خلیل زاد، اشرف غنی احمد زی و انوارالحق احدی) در بیروت را به دین یهودیت برگردانند. البته این دانشجویان کسانی بودن که بعدها پستهای مهمی را در حکومت کرزی به دست آوردند و زلمی خلیلزاد نیز شناخته ترین دپلومات امریکائی افغانی الاصل در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد ایفای وظیفه نموده است که خانم یهودی دارد.

    این سه تن از نخبه گان تحصیل کردۀ پشتون وظیفه گرفتند تا حس نشنلیستی پشتون ها را تقویه نموده و بعد برای پشتونها توضیح دهند که اصلیت آنها یهود اند و باید به اصل خویش برگردند. این جوانان در ابتدای گرایش خود به دین یهودیت بیشتر احساساتی بوده و تلاش داشتند که به طور آشکار دست به فعالیت زنند ولی بنا بر تجارب سازمانهای یهودی و مطالعۀ آنها از اوضاع منطقه به آنها تعلیمات داده شد که باید از مهارت خود کار گرفته و مطابق برنامه های که برای شان داده میشود رفتار کنند. آنها باید اوضاع منطقه را دقیق ارزیابی کنند. آنها باید بدانند که درموقعیت بسیار حساس قرار دارند، آنها در میان دشمنان سرسخت یهودیت (ایران، پاکستان و عربستان سعودی) قرار دارند. اگر آنها با همکاری اسرائیل و برخی سازمانهای غیر دولتی یهودی دست به فعالیت آشکار زنند به زودی از طریق دشمنان اسرائیل و یهودیت در ایران، پاکستان، عربستان سعودی و حتی اقلیت های قومی غیر پشتون درافغانستان سرکوب میشوند. همین بود که آنها رسماً گرایش خود به دین یهودیت را اعلان ننموده ولی فعالیت های عمدۀ را در این بخش مخصوصاً در قسمت تقویۀ حس نشنلیستی پشتونها و داعیۀ برتری آنها از سایر اقلیت های قومی در افغانستان انجام داده اند.

    همچنان چندی قبل سایت عربی زبان القدس العربی، چاپ لندن، در مصاحبۀ با داکتر جعفر هادی حسن، نویسندۀ برجستۀ جهان عرب و پژوهش گر مسایل یهود و یهودیت (دارندۀ درجۀ دکترا از دانشگاه مانچستر بریتانیا در یهود شناسی و نویسندۀ کتابهای فرقة الدونمة بین الیهودیة و الاسلام، فرقة القرائین الیهود، الیهود الحسیدیم و پیدایش، تاریخ، عقاید، فرهنگ و عنعنات یهود) به مسلمانان و عربها هشدار داده بود که متوجه باشند که اسرائیل به زودی افغانستان را توسط قبیلۀّ پتان تحت اشغال خود در خواهد آورد.

    وی در مصاحبۀ خود می گوید: پروسۀ یهودی سازی قبیلۀ پشتون در افغانستان از چندین دهه بدینسو جریان دارد و ما شاهد روزی خواهیم بود که رسانه های خبری گزارش گرویدن ملیونها تن از پشتونهای افغانستان به آئین یهودیت را در اثر تلاشهای همه روزۀ اسرائیل به نشر خواهند رساند. تعداد زیادی از سازمانهای غیر حکومتی در اسرائیل همین اکنون مصروف جستجوی قبایل گمشدۀ خود اند. آنها میگویند که قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلاد توسط آشوریها اسیر گردیده و بعد در سراسر جهان پراگنده شدند ولی هنوز آنها عادتهای یهودی خود را حفظ نموده اند. از جمله عادتهای یهودی: تندروی، تعصب، نژاد پرستی (پشتونوالی) عدم احترام به حقوق زن، به فروش رسانیدن زنها، خشونت قبیلوی، به نکاح در آوردن خانم برادر بعد از مرگ وی، علاقمندی به قتل و کشتار، حفظ آداب و سنت های گذشتۀ خود از قبیل لباس، کلاه جالی، رقص عنعنوی مردان در مراسم خوشی (اتــن) و برتری طلبی قومی می باشد که درمیان قبایل پشتونهای افغانستان هنوز حفظ گردیده است.

    این پژوهشگر عرب می افزاید: سازمانهای یهودی از گذشته های دور سرگرم جستجوی قبایل گمشده اند، آنها قبایل گمشدۀ خود را در افغانستان، ایران، چین، هند و امریکائی جنوبی جستجو میکنند. تا کنون طبق آمار آنها قبایل پشتون در افغانستان و پاکستان شناسائی شده اند که اصلیت آنها یهود اند و بحث بالای کشورهای دیگر جریان دارد. اسرائیل با بهانۀ دریافت قبایل گمشدۀ خود میخواهد اسرائیل کبرا را از رود نیل در مصر الی دریای فرات در عراق که پلان ستراتیژِیک آن کشور است تشکیل دهد. یکی از حاخامهای (رجال دین) یهود بنام آبیحل در کتاب خویش تحت عنوان قبایل گمشده میگوید که تعداد آنها به 100 ملیون نفر خواهد رسید.

    داکتر جعفر هادی حسن در ادامه می افزاید: اسرائیل نهایت تلاش دارد تا قبیلۀ پشتون در افغانستان را که نفوس آنها تقریبا 15 ملیون تن می باشد به دعوای اینکه اصل آنها یهود اند به آئین یهودیت برگرداند. تا کنون ده ها نهاد وسازمانهای یهودی تماسهای متعددی با سران قبایل و رهبران پشتون که در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان قرار دارند انجام داده اند وهمچنان ده ها جلد کتاب یهودی را به زبان پشتو ترجمه گردیده و در آنها از اصالت یهودیت پشتونها و خصوصیت یهودی آنها توضیح داده شده است. همچنین در این کتابها توضیح داده شده است که پتانها نسب شان بر میگردد به (افغان بن شاوول) که در تورات از شاوول منحیث اولین پادشاه یهودی در سرزمین فلسطین نامبرده شده است. باید یاد آور شد که سازمانهای یهودی (مانند سازمان عامی شاب – بازگشت ملت) توانسته اند عدۀ از افراد قبیلۀ پشتون را به دین یهودیت برگردانده و آنها را به اسرائیل مهاجرت نمایند که این افراد به مرور زمان اقارب و خویشاوندان خویش را نیز به یهودیت دعوت نموده و آنها را به اسرائیل مهاجرت خواهند داد. و همچنان عدۀ دیگر از تکنوکراتهای پشتون که مخفیانه به یهودیت گرویده اند هنوز در افغانستان فعالیت دارند
    از زبان خود پشتون ها بشنویند که میگویند

    ما از اقوام یهود هستیم با معلومات بیشتر

    لطفآ این ویدیو ها را نگاه کنیند
    http://www.youtube.com/watch?v=_6Ue...
    khub migoyend ke ein pansheri ast wa ein mazari ast wa ein harati ast yane tajik ha ra eintawari parcha porcha mikunend wa hazara ha ra migand ke ein bamyane ast wa ein az ghazni ast wa eintori tafraqa andazi mikunend wa az mazhab ma tajikan bar alia ham zaban hai aziz man astifada mikunend basyar metawaji ein begana perastan bashind ham watan hai farsi zaban ya azbak ya turkmen wa etahad yak porchake khuda hefz kunim

    http://www.youtube.com/watch?v=BRCj...
    http://www.youtube.com/watch?v=qJ8H...
    http://www.youtube.com/watch?v=hD2E...
    http://www.youtube.com/watch?v=W4IA...
    http://www.youtube.com/watch?v=15q3...
    http://www.youtube.com/watch?v=-tyJ...
    http://www.youtube.com/watch?v=6FHN

  • پشتوسازی آن شتر چران فرهنگی فاشیزم اوغانی ، گرفته بود ، به جای نام " خراسان بزرگ "ایران نام " اوغانستان " را گذاشته بود
    پشتوسازی از زمانیکه در سال 1747 میلادی ، سران قبیله های اوغان کامیاب شدند که حاکمیت قبیله ای خویش را در بخشی از سرزمین بزرگ ِ ایران – خراسان بنیاد نهند ، برای ما مردمان بومی ایران – خراسان که تحت سیطره ای وحشیانه ای آنها قرار داشته ایم ، مصیبت های وصف ناپذیری را به ارمغان آورده اند . یکی از آن مصیبت های جانسوز این است که اوغان شاهان و فاشیست های قبیله سالار همواره کوشیده اند پیوند های تاریخی ، فرهنگی ، زبانی و دیگر رشته های انسانی ما را با مردم ما در آنسوی مرزهای انگریز ساخته ای تحمیلی به گونه ای دردناک ببرند و در وادی سوزان از خودبیگانه گی نگه مان دارند.
    در مدت دو صد و پنجاه سال حاکمیت فاشیستی اوغان شاهی ، به ویژه در یک صد و پنجاه سال پسین ، از عبدالرحمن کله منار ساز تا ملا عمر ِ کور ِ لنگوته دراز و اکنون حامد کرزی و حواریون سوپرفاشیست اوغان ذلتی اش ، همه رذیلانه تلاش داشته اند که هویت اوغانی خود را به جبر و زور و صد ها نیرنگ هویت همگانی مردم ما سازند . قبیله پرستان ِ سر تنبه ء اوغان با چشم پاره گی و بی منطقی عجیبی ازما میخواهند که ما تاجیک ها ، اوزبیک ها ، هزاره ها ، ترکمن ها ، بلوچ ها ، پشه ای ها ، ایماق ها ، قرغزها ، عربها ، هندو ها و دیگران ، خود را " اوغان " بخوانیم . شرط ِ انسان بودن و شهروند بودن ما را " اوغان " بودن و به زبان

  • پشتو سخن گفتن می دانند ! ( برنامه حزب اوغان ذلت را نگاه کنید ، کتاب دویمه سقاوی را بخوانید ) .
    حقیقت این است که رشته های تاریخی ، فرهنگی ، زبانی و قومی ما با اوغان ها خیلی کمرنگ تر و نهایت ضعیف تر از رشته های تاریخی و عمیق و درازی است که ما با مردمان اصلی خراسانی خود مان داریم . اگر زور و جبر در کار نباشد ، بسیاری از مردم ما هرگز یک واژه ای پشتو را هم فرا نخواهند گرفت . چون هیچ نیازی به آن ندارند ، چون زبان پارسی زبان همگانی مردمان گستره ای فرهنگی بزرگ ما می باشد که در درازای سده ها زبان مراوده ، زبان دیوانی ، زبان خود اختیار کرده ای مردم ساکن در سرزمین ما بوده است و احتیاجی برای زبان پشتو نداشتیم و پس از این هم نخواهیم داشت . هویت ما ، از هزاران سال به این سو ، آریایی – ایرانی – خراسانی بوده است . در این دو صد و پنجاه سال تسلط جابرانه ای خویش ، اوغان شاهان بسیار برنامه های تصفیه های نژادی و کوچ دادن های اجباری و زمین سوزانی و اوغان سازی میهن ما را عملی ساختند ، اما هنوز که هنوز است هیچ کس از مردمان غیر اوغان ، در تمام سرزمین ما ، خود را اوغان نمی دانند و به تاجیک بودن ، اوزبیک بودن ، هزاره بودن ، ترکمن و بلوچ و ایماق و قرغز و . .. بودن خویش می بالند

  • صرف دو گروه از مردمان غیر اوغان ، بدون دقت به نهاد ِ شیطانی این مساله ، خود را به اثر تلقین و با ناخود آگاهی " اوغان " می خوانند : یکی کسانی که در اثر شستشوی ذهنی حاکمیت فاشیستی اوغان شاهی و تلقین های همیشگی اوغان سازان ، به این پندارند که هرکس از اوغانستان است ، اوغان هست . اکثر این افراد از پیشینه ای تاریخی این مساله و از اهداف عظمت جویانه ای فاشیستی که در نهاد برنامه های اوغان سازی نهفته است آگاهی ندارند . دوم ، کسانی که در اثر جنگ های سی سال پسین از وطن آواره شده و در کشورهای دیگر پناه گزیده اند نیز بدون خواست خود شان ، نظر به تعاملات رسمی کشورها ، به نام اتباع کشوری که از آن فرار کرده بودند نامگذاری شدند و نام جعلی " اوغان " بالای شان نهاده شد . از کدام کشور آمده ای ؟ از اوغانستان . تعامل طوری است که در دفتر و دیوان کشورها ، هر کسی که از اوغانستان آمده باشد ، به نام اوغان مسما می شود . این یک پیش آمد ِ بسیار خجسته برای فاشیست های اوغان بود که تقریبا پنج میلیون نفر آواره ای اوغانستان در کشور های گوناگون به نام اوغان خوانده شدند و خود این آواره گان نیز بدون توجه به پی آمد های فاجعه بار این اوغان شدن ِ ناخواسته ، مساله را سهل گرفتند و خود را اوغان گفتند . این به معنی برآورده شدن ِ یکی از بزرگترین آرزو های فاشیزم اوغانی بود که حالا فاشیست ها همین موضوع را دست آویز ساخته و اوغان خواندن ِ همگان را حق مسلم خویش میدانند و کسانی را که در این روند خلل ایجاد می کنند و حقایق تاریخی مساله را برملا می سازند ، بدترین دشمنان ِ اوغانستان و مزدوران خارجی و چه و چه های دیگر می شمارند ! در حالیکه اطلاق نام " اوغانستان " بالای سرزمین ما خود یک اختراع انگلیس ها بود و کسانی که دیوانه وار برای تحمیل آن نام جعلی تلاش ورزیده اند ، همه جیره خواران و چاکران حلقه بگوش بیگانه بوده اند که در این دو صد و پنجاه سال یکی از پی دیگر زمام امور را در دست دارند : از احمد خان ِ ابدالی تا حامد کرزی پوشالی !
    با " اوغان " خواندن ِ ما ، همه چیزمان را از ما گرفتند . آن تاریخ هزاران ساله ای آریایی - ایرانی – خراسانی ما ، آن فرهنگ ِ دیرین سال و پُر جلال ِ ما ، آن هویت و نام و نشان ِ حلال ِ ما ، هر آنچه که بود مال ِ ما ، همه را ، از دست ما ربودند . اوغان ، خودش ، از دیدگاه تاریخی – تمدنی در هیچ جای تاریخ پایگاهی مهمی نداشته است . چند قبیله ای از اطراف کوه سلیمان ، به هرطرف پراگنده شدند ، مردمان بومی خراسان را تاراج کردند ، زمین های مردم را به اجبار در تصرف خویش درآوردند ، تا توانستند خون ریختند ، آدم کشتند ، کوچ اجباری دادند ، کله منار ساختند و ... تا بر بخش های از سر زمین پاک خراسان تسلط یافتند و پس از مدتی دیده درایی را به حدی رسانیدند که خواستند ریشه های فرهنگ ها و هویت های مردمان غیر اوغان را بخشکانند و آنها را به خود بیگانه گی و مسخ شده گی هویت گرفتار سازند . این تلاش ضد بشری شان تا همین امروز به شدت جریان دارد و حاکمان ِ فاشیست کنونی تحت رهبری حزب تبه کار اوغان ذلت با شیفته گی و جنون خاصی ، با پشتگرمی که از باداران خارجی خویش دارند ، میخواهند برنامه های نیمه کاره ای فاشیستی را به شتاب هرچه بیشتر عملی سازند و اوغانستان را همان گونه که در کتاب مانیفست فاشیزم اوغانی ( دویمه سقاوی ) تجویز شده است ، به یک کشور تک هویت اوغانی زیر سلطه ای مطلق ِ قبیله پرستان اوغان ، تبدیل سازند که در آن فرهنگ بدوی قبیله بر تمدن هزاران ساله ای ایرانی – خراسانی ما پیروزمندانه بتازد و بر شمشیر خون آلود خود بنازد !
    چیزی مسخره ایکه شتربانان ِ فرهنگی فاشیزم اوغانی این جا و آن جا به آن دست می زنند این است که برای به رخ کشیدن شوکت ِ تقلبی اوغانی خود ، دست به تحریف آثار گهربار شاعران و اندیشمندان ایرانی – خراسانی ما می زنند و برای خویش یک شکوهی کاذب دست و پا می کنند . یک وقتی ، جایی خوانده بودم که یکی از دلقکان فرهنگی اوغان ، به شعر های حماسی فردوسی بزرگ دستبرد زده و یک شعر بسیار بلند آوازه ای آن شاعر شکوهمند زبان پارسی را ، از جوهر اصیل ایرانی اش تهی ساخته و به جای آن با بیشرمی ویژه ایکه شتربانان فرهنگی فاشیزم اوغانی دارند، کلمه ای خنجری " ایران " را برداشته و نام ناساز ِ " اوغان " را به جایش نهاده است

  • فردوسی بزرگ در یک سرود جاودانه اش چنین گفته بود :
    چو ایران نباشد ، تن ِ من مباد
    بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
    آن شتر چران فرهنگی فاشیزم اوغانی ، گرفته بود ، به جای نام " ایران " نام " اوغانستان " را گذاشته بود :
    نباشد چو افغانستان تن من مباد
    بدین بوم و بر زنده یک تن مباد !

    آنجا ، این را دیدم و از آن سالها گذشت . این روز ها ، باز می بینم که یکی از تارگاه های که اوغان بودن را شرط انسان بودن می داند ، در پیشانی تارگاه خویش ، همان شعر فردوسی را جا داده است ، اما به شکل تحریف شده و اوغانی اش :
    چو کشور نباشد تن من مباد
    بدین بوم و بر زنده یک تن مباد !
    بی اینکه من از آن عاشقان شوکت کاذب اوغانی بپرسم ، نیک میدانم که دلیل شان این است : چون در شعر فردوسی کلمه ای ایران به کار رفته است و ایران نام کشور مشخصی در همسایه گی اوغانستان است و ما میخواهم این شعر را برای بیان احساسات خود در رابطه با کشور خودما اوغانستان به کار گیریم ، لذا کلمه ای ایران را برداشتیم و به جایش کلمه ای کشور را گذاشتیم . همین !
    خوب و اما ، تحریف ِ شعر کسی به هر صورتی که باشد ، یک جرم است ، زیر پای کردن ِ امانت داری است ، خیانت فرهنگی است . در عین حال ، این خیانت فرهنگی شترچرانهای فرهنگی فاشیزم اوغانی ، یک چیز دیگر را هم آشکار می سازد ، اینکه : با نام جعلی و تحمیلی " اوغانستان " همه دار و ندار فرهنگی حوزه ای تمدنی پارسی – خراسانی ، همه مفاخر ما ، همه مشاهیر ما ، همه قهرمانان ما و همه دست آورد های هزاران ساله ای ما ، همه در بست به کشوری سپرده می شود که امروز خود را " ایران " میخواند . چون تمام گذشته های ما با نام ایران و خراسان گره خورده است و با هیچ شگرد و نیرنگ و دستبردی قادر نخواهیم بود که هویت ایرانی – خراسانی گذشته ای خویش را نابود سازیم و به جای آن یک هویت موهوم و کاذب و هیچ جایی را بنشانیم . شتربانان فرهنگی فاشیزم اوغانی می توانند در گفتار و نوشتار بزرگان ِ ایرانی – خراسانی دستبرد زنند ، تحریف کنند ، مسخ سازند ، اما نمی توانند ، اصل ِ واقعیت های تاریخی و فرهنگی حوزه ای تمدنی ما را دگرگون سازند .
    این حقیقت را که فردوسی ، مولوی ، ابوعلی سینا ، بیرونی ، رودکی ، سنایی ، انوری ، ناصر خسرو ، جامی و صدها شاعر و اندیشمند و هنرمند و دیگر مفاخر فرهنگی و تاریخی ما ، از گذشته ها تا همین صد و چند سال قبل ، همه و همه خود را ایرانی – خراسانی می گفتند و میهن و ماوای خویش را ایران و خراسان می خواندند . هیچ یک از آن بزرگان ، هرگز اوغان نبودند و هیچ پیوندی با قبایل اوغان نداشتند . حالا چگونه می توانیم که آنها را اوغان بسازیم ؟ به شعر فردوسی و شاعران دیگر دستبرد زدن ، نام های اصیل هزاران ساله را برداشتن و نام های نو ساخته و خنده آور اوغانی را به جای شان چسپاندن ، " سبزوار " را " شین دند " ساختن و از این گونه هزاران سیه کاری دیگر را کردن ، این حقیقت را زدوده نمی تواند که اوغان شدن ، ما را هیچ و پوچ می سازد و همه دار و ندار فرهنگی و تاریخی مان را از ما میگیرد .
    فردوسی ، اوغان نبود . کسی که با شاهنامه ای فردوسی آشناست ، میداند که فردوسی از اوغان ها با چه صفاتی یاد کرده است . ایرانی بودن افتخار فردوسی بود ، اما ایران فردوسی ، ایران دیگریست . ایران بزرگ آن روزگار ، همین ایرانی نیست که امروز می بینیم . این یک هوشیاری ، رندی و دور اندیشی حاکمان فارس بود که چند دهه قبل ( سال 1935 ) کشور شان را رسما به نام " ایران " ثبت کردند و همچنان نام " خراسان " را بر بخشی از خاک خود رسمیت بخشیدند . یکی از خیانت های بزرگ فاشیزم اوغان شاهی ، ظاهر، داوود ، نعیم ، محمد گل مومند و دیگران ، این بود که در مورد آن اقدام هوشیارانه ای دولت ایران ، هیچ واکنشی نشان ندادند و در واقع از چنان اقدامی بسیار خوش و راضی بودند که مردمان غیر اوغان از پیشنه های ایرانی – خراسانی خویش بریده شوند و آنها بتوانند بگویند که دیگر کسی حق ندارد ایران ایران یا خراسان خراسان بگوید چون حالا ایران یک کشور جدا و خراسان هم بخشی از آن کشور است و افتخار ایرانی و خراسانی هم به آنها تعلق دارد . ما اوغان استیم و کشور ما اوغانستان است . باید برای ساختن همه جانبه ای یک هویت اوغانی تلاش کنیم که کشور ما در پوشش همین هویت اوغانی به وحدت ملی برسد و مردم به جای احساس تعلق به فرهنگ ایرانی – خراسانی ، خود را به فرهنگ اوغانی متعلق بدانند : هرکی از اوغانستان است ، اوغان هست . دا زمونژ زیبا وطن ، دا مو د بابا وطن ، این سر زمین حق بابا ها و انا های ما بود که حالا میراث حلال ماست و شما دیگر صدای تان را بدر نکنید که از کله های تان منار می سازیم ، لگد مال تان می کنیم ، هست و بود تان را بار بار تاراج می کنیم ، خود را و خاک را می فروشیم تا شما غیر اوغان ها را تابع و اسیر خود نگه داریم !

  • ایران را از همه کتاب های پیشین برداشتن ، به جای آن اوغان و کشور و چیزهای دیگر را نوشتن ، اوج حقارت و درمانده گی فرهنگی اوغان سازان را نشان میدهد . آن ها از بس که از برملا شدن حقایق تاریخی ما وحشت دارند ، از بسکه از نام تاریخی ما ، از نام ایران – خراسان نفرت دارند، به هر بهانه ای واهی میکوشند که بر گذشته ای ما و نام های تاریخی ما خط بطلان کشند و نگذارند که مردم بداند که سرزمین های اکنون اسیر حاکمیت اوغان شاهی ، دو صد و شصت سال پیش بخشی از ایران – خراسان بزرگ بود و تا یک صدو چهل سال پیش هم به نام خراسان یاد میشد . آنها نمی خواهند مردم بداند که آن ایران فردوسی ، ایرانی است که یک بخش بزرگ سرزمین های تحت سیطره ای جابرانه اوغان شاهان را هم در بر میگیرد .
    پژوهش های چند ین گانه به روشنی می نمایاند که زیاد تر شهر ها و بخش های مهم و عمده ای" ایران " که فردوسی از آن با افتخار یاد میکند در محدوده ای جغرافیایی قرار دارد که امروز به نام جعلی اوغانستان شهرت یافته است . وقتی ما نام " ایران " را در شاهنامه فردوسی می خوانیم ، نباید چنین پنداریم که همه سخنش در مورد ایران امروزی است . ایران فردوسی ، ایران ماست ، ایرانی که بخش های شمال ، غرب و مرکزی اوغانستان ، سرزمین های تاجیک نشین ، مناطق اوزبیک ها ، ترکمن ها ، هزاره ها و بلوچ ها در آن شامل می باشد .
    حالا این شعر فردوسی : چو ایران نباشد تن ِ من مباد — بدین بوم و بر زنده یک تن مباد ، شعار همگانی مردم ایران امروز است . همانگونه که خود فردوسی با غرور و افتخار ایران میگفت ، همتباران فردوسی در ایران کنونی هم با همان غرور و افتخار ایران میگویند و همانگونه که فردوسی آن شعر را با سربلندی سروده بود ، همتباران فردوسی در ایران کنونی نیز آن را با سربلندی میخوانند و ازش لذت می برند . اما ، ما مردمی که در اسارت اوغان شاهان جبار و مستبد بوده ایم ، ما مردمیکه به زور اوغان ساخته میشویم ، ما مردمیکه حق تبارز نام و هویت اصلی خود را نداریم ، ما همتباران فردوسی در این بخش خاک ایران آن روزگار ، نه تنها با فردوسی بیگانه می نماییم ، بلکه همه رشته های مان را با فردوسی گسسته ایم به خاطریکه فردوسی ایرانی بود و ما اوغان شده ایم !
    ما چرا به خاطر یک نام جعلی و تحمیلی به این همه رنج و سرگردانی فرهنگی و هویتی و تاریخی گرفتار بمانیم ؟ تا کی و زود تر کدام شعر و اثر بزرگان و مفاخر فرهنگی و هنری ایرانی – خراسانی مان را دستکاری کنیم و از هر جاییکه در آثار آنها ایران و خراسان نقش شده است ، آن نام های اصلی را برداریم و نام جعلی اوغان و یا یک کلمه ای دیگر را بگذاریم ؟ ما چرا و به چه خاطر مولوی مان را ، فردوسی مان را ، حافظ و سعدی و انوری و سنایی و خاقانی و رودکی و بیرونی و پورسینا و ناصرخسرو و جامی و دیگر و دیگرانی را که همه شاعران و اندیشمندان و مفاخر خودما استند و همه ای شان ایرانی – خراسانی بودند ، اما " اوغان " هرگز نبودند ، به کدام منطق اوغان بسیازیم و در آثار شان دخل و تصرف نموده آن را تحریف و مسخ نماییم ؟
    فردوسی از ما یاد میکند ، از سرزمین و میهن ما یاد میکند ، از هرات ، از غزنه ، از زابل ، از کابل و دیگر شهر های ما یاد میکند ، حماسه های مردم ما را می سراید ، ما را به همان نامی که داشته ایم می خواند ، برای زنده نگهداشتن هویت ما سالهای زیاد از عمر عزیز خویش را قربان می نماید و شاهنامه را می سازد که برای ما به میراث بماند و ما از آن به خودآگاهی رسیم و تسلیم سیاهی و بی خردی دزدان سر گردنه ها و دشت هایی نشویم که فردوسی وصف شان را کرده است . اما با درد و دریغ که وارثان همان دزدان سر گردنه ها و رهزنان دشت ها، امروز آیینه ای روشن هویت و زبان ما را می شکنند و با لکه ای نام اوغان آنرا سیاه می سازند – شاهنامه را تحریف و تحقیر می نمایند !
    من از شترچران های فرهنگی فاشیزم اوغانی می پرسم که اگر این همه از زبان پارسی - دری و فرهنگ اصیل ایرانی – خراسانی ما نفرت دارید ، اگر از هویت و اصلیت فردوسی ها و پور سینا ها و صدها و هزاران شاعر و نویسنده و متفکر ما وحشت دارید ، چرا نمی رویید و از زبان و میراث های فرهنگی خود تان بهره نمی گیرید که می آیید و شعر و نبشته های بزرگان ما را برای مقاصد شوم خویش تحریف و مسخ می نمایید ؟ آخر تا صد و چهل سال قبل ، اوغانستان موغانستان را کس نمی شناخت . همه آگاه اند که نام اوغانستان را هم نماینده ای انگلیس بر ساحه تحت تسلط امیران خود فروخته ای اوغان نهاد و از آن پس طوق لعنت این نام به گردن تمام مردم ما به جبر و به نیرنگ افگنده شد و میخواهید که با همین نام بی ریشه و بی بنیاد ، همه تاریخ هزاران ساله و همه فرهنگ گشن بیخ و گلشن نمای ما را محو و نابود سازید و آرزو هم دارید که ما در مقابل تان سکوت اختیار کنیم !
    شما فردوسی را بیگانه می دانید و بیگانه می خوانید ، اما فردوسی برای ما بیگانه نیست . فردوسی شاعر حماسه های جاویدانی مردم ماست ، فردوسی همان سان از ماست که مولوی و ناصر خسرو و جامی از مایند و همه هم ایرانی – خراسانی اند ، نه اوغان . شما هر قدر سفسطه بگوئید ، هر قدر چرند پراکنی کنید ، فرهنگ پارسی – ایرانی – خراسانی ،همان که بود ، هست و خواهد بود ، رشد میکند ، تکامل می کند ، با تمدن بزرگ انسان در جهان بیش از پیش می پیوندند ، اما مقهور فرهنگ قبیلوی شما نخواهد شد !
    این هم چند بیت از شعر فردوسی بزرگ - آیینه دار ِ فرهنگ و زبان ما :
    ندانی که ایران نشست ِ منست
    جهان سر به سر زیر دست ِ منست
    هنر نزد ایرانیان است و بـــس
    ندادند شـیر ژیان را بکــس
    همه یکدلانند یـزدان شناس
    بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس
    دریغ است ایـران که ویـران شــود
    کنام پلنگان و شیران شــود
    چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
    در این بوم و بر زنده یک تن مباد
    همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم
    جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم
    همه سربسر تن به کشتن دهیم
    بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم
    چنین گفت موبد که مرد بنام
    بـه از زنـده دشمـن بر او شاد کام
    اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار
    چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار

  • ظاهــرشــاه: مــن از قبیــلۀ

    بنیــامین یهــودی هســتم

    وزارت خارجۀ اسرائیل تائید نموده است که دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پشتونهای افغانستان و پاکستان که اصلیت یهودی دارند آغاز نموده است.

    سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل به روز جمعه 15 جنوری 2010 به روزنامۀ لوفیگاروی فرانسه گفته است: دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پتان در افغانستان و پاکستان که یکی از ده قبیلۀ گمشدۀ یهودی اند از طریق تمویل مرکز تحقیقات ملی ممبی در هند رسماً آغاز نموده است.

    وی می افزاید از اینکه در شرائط کنونی گشایش چنین مرکز تحقیقاتی در افغانستان و پاکستان امکان نداشت، ما تصمیم گرفتیم که این تحقیقات را در هندوستان که اکثراً میزبان پشتونها می باشد راه اندازی نماییم. قرار است که این تحقیقات از سه ماه الی یک سال کامل را در بر بگیرد... تحقیقات ما قبلا در بخشهای (ریشه یابی تاریخی، رسوم و عنعنات و تقارب در زبان) تکمیل گردیده است. بناً این مرکز این بار نتائج تحقیقات خویش را از آزمایشات خون (دی ان ای) به دست خواهد آورد. تا کنون هزاران سی سی خون از قبایل پشتون افغانستان در منطقۀ مالهباد ولایت اتوراپردیش در شمال هند جهت آزمایشات جمع آوری شده است...

    بنا بر اظهارات سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل، از لحاظ بیولوژی کارشناسان بیولوژیک اسرائیل تمام تلاش خودشان را به کار بسته اند تا ارتباط ژنتیکی میان پشتونها و یهودیان را به اثبات برسانند تا اینکه به این طریق مؤرخان اسرائیلی را یاری کنند که گویا پشتونها در اصل از ریشۀ یهودیان واسرائیلی ها اند. در این باره کارشناسان بیولوژی اسرائیلی در مرکز تحقیقات ملی ممبی از لحاظ ژنتیکی میان اسرائیلی ها و افرادی از قبایل پشتون آزمایشاتی را انجام خواهند داد و با توجه به نتایج این آزمایشات که گویا پشتونها از لحاظ ژنتیکی نزدیکترین ملت به یهودیهای سفاردیم (یهودیهای شرقی) می باشند و به این طریق می خواهند ثابت کنند که پشتون و یهودیان از یک نژاد هستند.

    روزنامۀ لوفیگارو در ادامۀ گزارش خود می افزاید: از مدتها قبل واضح بود که قبایل پشتون که در جنوب و جنوب شرقی افغانستان و در غرب و شمال غربی پاکستان زندگی میکنند همه از یک نسل اند و مربوط به قبایل گمشدۀ یهودی میباشند. این روزنامه می افزاید: همنوای کامل در رسوم و عنعنات، نحوۀ پوشیدن لباس، عادتهای خوانوادگی و امورات فرهنگی وجود دارد که این همه بیانگر این است که پشتونها این همه را از اجداد یهودی شان به ارث برده اند.

    این اولین بار است که وزارت خارجۀ اسرائیل رسماً تائید میکند که تحقیقاتی گستردۀ را در راستائی شناسائی اصلیت یهودی پشتونها آغاز نموده است که با این کار خود بر عمل کرد سازمانهای غیر دولتی یهودی که از سالیان درازی در جستجوی قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلادی فعالیت داشتند مهر صحه گذاشت.

    مؤرخین اسرائیلی میگویند: موسی علیه السلام حین خروج از مصر با دوازده قبیله از قبیلۀ بنی اسرائیل خارج شده و در فلسطین مسکن گزین شدند که این دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل به نامهای (بنیامین، روبین، لاوی، یهودا، جاد، اشیر، زبولون، ساعر، یوسف، نفتالی، دان و شمعون) یاد می گردیدند و از این جمله دو قبیلۀ آنها (بنیامین و یهودا) در جنوب فلسطین جا بجا شده که یهودیان امروزی از نسل آنها می باشند ولی متباقی ده قبیلۀ دیگر در شمال فلسطین جا بجا گردیدند که بعداً از آنجا به مناطق دیگر مهاجر شدند که سپس به نام قبایل گمشدۀ یهودی مسمی گردیدند.

    روزنامۀ لوفیگارو در تحلیل خود راجع به این مسئله میگوید پشتونهای افغانستان اکثریت در میان سایر قومیت های مطرح در افغانستان می باشند، همچنان نظریۀ اصلیت یهودی آنها در منطقه و در میان مردم به سطح قابل ملاحظۀ منتشر شده است، ولی تا هنوز کدام مطالعۀ علمی دقیق که ثابت کند که پشتونها در اصل یهود اند صورت نگرفته است اما اکثریت پشتونها ایمان دارند که آنها اصلیت یهودی دارند. حتی اخرین پادشاه افغانستان، ظاهر شاه، در جواب خبرنگار ایتالیائی در بارۀ نسبش گفته بود که من از قبیلۀ بنیامین یهودی هستم.

    سایت انترنیتی شبکۀ خبری العربیه نیز به بررسی این مسئله پرداخته و گزارش داده است که اسرائیل تلاش دارد حوالی 15 ملیون پشتون افغانستان را دوباره به دین آبائی شان – یهودیت – برگرداند که متاسفانه تا هنوز تعداد از قبایل پتان را یهودی ساخته و آنها را به اسرائیل مهاجرت داده است.

    همچنان این شبکۀ معتبر عربی زبان گزارش میدهد که در دهۀ هفتاد و هشتاد قرن بیستم سازمانهای یهودی فعالیتهای چشمگیری را در جهت کشانیدن قبایل پشتون افغانستان به آئین یهودیت از طریق استخدام و تربیۀ جوانان پشتون در بیروت، پایتخت لبنان و برخی کشور های غربی راه اندازی نموده بود. این شبکۀ خبری به نقل قول از برخی رسانه های اسرائیلی گزارش میدهد که سازمانهای یهودی توانسته اند برخی دانشجویان افغان در آن زمان (مانند زلمی خلیل زاد، اشرف غنی احمد زی و انوارالحق احدی) در بیروت را به دین یهودیت برگردانند. البته این دانشجویان کسانی بودن که بعدها پستهای مهمی را در حکومت کرزی به دست آوردند و زلمی خلیلزاد نیز شناخته ترین دپلومات امریکائی افغانی الاصل در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد ایفای وظیفه نموده است که خانم یهودی دارد.

    این سه تن از نخبه گان تحصیل کردۀ پشتون وظیفه گرفتند تا حس نشنلیستی پشتون ها را تقویه نموده و بعد برای پشتونها توضیح دهند که اصلیت آنها یهود اند و باید به اصل خویش برگردند. این جوانان در ابتدای گرایش خود به دین یهودیت بیشتر احساساتی بوده و تلاش داشتند که به طور آشکار دست به فعالیت زنند ولی بنا بر تجارب سازمانهای یهودی و مطالعۀ آنها از اوضاع منطقه به آنها تعلیمات داده شد که باید از مهارت خود کار گرفته و مطابق برنامه های که برای شان داده میشود رفتار کنند. آنها باید اوضاع منطقه را دقیق ارزیابی کنند. آنها باید بدانند که درموقعیت بسیار حساس قرار دارند، آنها در میان دشمنان سرسخت یهودیت (ایران، پاکستان و عربستان سعودی) قرار دارند. اگر آنها با همکاری اسرائیل و برخی سازمانهای غیر دولتی یهودی دست به فعالیت آشکار زنند به زودی از طریق دشمنان اسرائیل و یهودیت در ایران، پاکستان، عربستان سعودی و حتی اقلیت های قومی غیر پشتون درافغانستان سرکوب میشوند. همین بود که آنها رسماً گرایش خود به دین یهودیت را اعلان ننموده ولی فعالیت های عمدۀ را در این بخش مخصوصاً در قسمت تقویۀ حس نشنلیستی پشتونها و داعیۀ برتری آنها از سایر اقلیت های قومی در افغانستان انجام داده اند.

    همچنان چندی قبل سایت عربی زبان القدس العربی، چاپ لندن، در مصاحبۀ با داکتر جعفر هادی حسن، نویسندۀ برجستۀ جهان عرب و پژوهش گر مسایل یهود و یهودیت (دارندۀ درجۀ دکترا از دانشگاه مانچستر بریتانیا در یهود شناسی و نویسندۀ کتابهای فرقة الدونمة بین الیهودیة و الاسلام، فرقة القرائین الیهود، الیهود الحسیدیم و پیدایش، تاریخ، عقاید، فرهنگ و عنعنات یهود) به مسلمانان و عربها هشدار داده بود که متوجه باشند که اسرائیل به زودی افغانستان را توسط قبیلۀّ پتان تحت اشغال خود در خواهد آورد.

    وی در مصاحبۀ خود می گوید: پروسۀ یهودی سازی قبیلۀ پشتون در افغانستان از چندین دهه بدینسو جریان دارد و ما شاهد روزی خواهیم بود که رسانه های خبری گزارش گرویدن ملیونها تن از پشتونهای افغانستان به آئین یهودیت را در اثر تلاشهای همه روزۀ اسرائیل به نشر خواهند رساند. تعداد زیادی از سازمانهای غیر حکومتی در اسرائیل همین اکنون مصروف جستجوی قبایل گمشدۀ خود اند. آنها میگویند که قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلاد توسط آشوریها اسیر گردیده و بعد در سراسر جهان پراگنده شدند ولی هنوز آنها عادتهای یهودی خود را حفظ نموده اند. از جمله عادتهای یهودی: تندروی، تعصب، نژاد پرستی (پشتونوالی) عدم احترام به حقوق زن، به فروش رسانیدن زنها، خشونت قبیلوی، به نکاح در آوردن خانم برادر بعد از مرگ وی، علاقمندی به قتل و کشتار، حفظ آداب و سنت های گذشتۀ خود از قبیل لباس، کلاه جالی، رقص عنعنوی مردان در مراسم خوشی (اتــن) و برتری طلبی قومی می باشد که درمیان قبایل پشتونهای افغانستان هنوز حفظ گردیده است.

    این پژوهشگر عرب می افزاید: سازمانهای یهودی از گذشته های دور سرگرم جستجوی قبایل گمشده اند، آنها قبایل گمشدۀ خود را در افغانستان، ایران، چین، هند و امریکائی جنوبی جستجو میکنند. تا کنون طبق آمار آنها قبایل پشتون در افغانستان و پاکستان شناسائی شده اند که اصلیت آنها یهود اند و بحث بالای کشورهای دیگر جریان دارد. اسرائیل با بهانۀ دریافت قبایل گمشدۀ خود میخواهد اسرائیل کبرا را از رود نیل در مصر الی دریای فرات در عراق که پلان ستراتیژِیک آن کشور است تشکیل دهد. یکی از حاخامهای (رجال دین) یهود بنام آبیحل در کتاب خویش تحت عنوان قبایل گمشده میگوید که تعداد آنها به 100 ملیون نفر خواهد رسید.

    داکتر جعفر هادی حسن در ادامه می افزاید: اسرائیل نهایت تلاش دارد تا قبیلۀ پشتون در افغانستان را که نفوس آنها تقریبا 15 ملیون تن می باشد به دعوای اینکه اصل آنها یهود اند به آئین یهودیت برگرداند. تا کنون ده ها نهاد وسازمانهای یهودی تماسهای متعددی با سران قبایل و رهبران پشتون که در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان قرار دارند انجام داده اند وهمچنان ده ها جلد کتاب یهودی را به زبان پشتو ترجمه گردیده و در آنها از اصالت یهودیت پشتونها و خصوصیت یهودی آنها توضیح داده شده است. همچنین در این کتابها توضیح داده شده است که پتانها نسب شان بر میگردد به (افغان بن شاوول) که در تورات از شاوول منحیث اولین پادشاه یهودی در سرزمین فلسطین نامبرده شده است. باید یاد آور شد که سازمانهای یهودی (مانند سازمان عامی شاب – بازگشت ملت) توانسته اند عدۀ از افراد قبیلۀ پشتون را به دین یهودیت برگردانده و آنها را به اسرائیل مهاجرت نمایند که این افراد به مرور زمان اقارب و خویشاوندان خویش را نیز به یهودیت دعوت نموده و آنها را به اسرائیل مهاجرت خواهند داد. و همچنان عدۀ دیگر از تکنوکراتهای پشتون که مخفیانه به یهودیت گرویده اند هنوز در افغانستان فعالیت دارند
    از زبان خود پشتون ها بشنویند که میگویند

    ما از اقوام یهود هستیم با معلومات بیشتر

    لطفآ این ویدیو ها را نگاه کنیند
    http://www.youtube.com/watch?v=_6Ue

  • سلام و احترامات
    خواننده محترم اين سايتها حتمآ باز کرده مطالعه نمايد
    سا ئینس گواه حقیقت قرآن مجید شده متن رامطالعه کنید
    http://www.ustadfaizi.com/index.htm
    http://www.google.ru/search?hl=ru&a... . . .
    http://www.azmoone-melli.com/index.. . .
    http://www.islam411.com/library/

  • انانيكه ما را اسير خود ساختند انها خود هم ازاد نيستند.از 260 سال به اين طرف كشت و خون كش مكش در بين اين كتله وحشى است.انها بيشروى را نميدانند,هميشه سر بس ميروند.هشت سال است كه جهان به كومك ما امده ولى هشت سال در كش مكش زن فروشان كزشت و كومك هاى كه امد مانند جور موى كنك ويا كوش توك دربين اين كتله بى فرهنك خود فروش نيست ونا بود شد و يك قسمت ان هم اش كركان خارجى شد همه بر باد رفت. ولى اين ماين درزمان سلطنت خاندان ال يحيى جابجا شده بود كه بلا خره انفجار كرد. انها ان قبايل زن فروش را سلاح دادند,كشت و قاجاق مواد مخدر راى انها اجازه دادندو اختيارات دادند كه مال و عزت و ناموس ديكران را ميتواند مورد تجاوز قراردهد.تا امروز كشتار مردم هزاره و نيست ونا بود كردن خانه و كاشانه انها در بهسود وديكر جاها همه از همان جا اغاز شده است. و دولت افغان ملتى و مزدور موجود دربرابر اين فاجعه خاموشى اختيار كرد زيرا خود سازمان داده بود.

    • دوستان و هموطنان عزیزم

      باید در جستجوی ریشه این بدبختی ها بود و افغانستان را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم و ببینیم ضعف ما در چیست؟

      با عرض تاسف که افغانستان قرنهای دیگر در خون خواهد غلطید و مردم ستمدیده ما روز خوش را نخواهند دید.
      بلی، باید ریشه یابی کنیم.

      با الحمد و قل هوالله که آقای حبیب الله تازی زاده میخوانند افغانستان درست نخواهد شد بلکه بدتر هم خواهد شد.
      تا زمانی این دزدان و غارتگران حکومت فعلی بر مسند قدرت باشند، یک روپیه افغانی به مردم ستمدیده ما نخواهد رسید. متاسفانه جیب این ملاها و دزدان و قانون گذاران بسیار فراخ و بزرگ است.

      همانطور که ظاهرشاه به ملت افغانستان خیانت کرد، هر حاکم دیگری که بر مسند قدرت بنشیند خیانت خواهد کرد. کشور در دستان دزدان و مافیای حرفه ای است. من بیشتر از همه به فکر مردم گرسنه و فقیر افغانستان هستم. کسانی که نان روزانه شان را ندارند.

      ننگ بر این ملایان کثیف و حامیانشان که باعث بربادی وطن عزیزمان شدند و خواهند شد.

  • فهيم
    خودت با ديگر مرتدان ثابت کردهای که يهود زاده و جاسوس استين اين قدر خون هنوز هم تشنه گی شما ها را رفع نکرده لعنت الله (ج) بر شما جاسوسان....ببين و باز هم افتخار کن

    http://www.youtube.com/watch?v...
    http://www.youtube.com/watch?v...فهيم
    http://www.youtube.com/watch?v...
    http://pz.rawa.org/pznews/vide...
    http://pz.rawa.org/pznews/vide...
    http://www.youtube.com/watch?v...

  • سلام برای همه دوستان
    نميخواستم بنويسم ولی کمی خوب است من الحمدالله قوم پرست مليت پرست زبان پرست سمت پرست نيستم بخاطرييکه الحمدالله مسلمان استم که دينم اينرا برايم ميگويد ولی حق گفتن را نيز امر ميکند. بلی تمام مردم افغانستان رنج درد ديده و زيرظلم قرار گرفته اند این ظلم را کی کرده البته که خود ما بالای خودما .خود ما ظالم استیم .در باره ظلم بالای ملت هزاره میخواهم بنویسم بلی ظلم شده اما این را هم باید که بگوییم که انها هم ظلم کردند بالای اقوام دیگرهمان قدر که توان شان بود.اما دیگر ملیت ها اینقدر گریه و زاری نمیکنند که اینها شروع کردند مثل اینکه اینها همه فرشته استند و بالایشان بسیار بسیار ظلم شده وکسی به دادشان نمیرسد حال روزی را که در دشت برچی کوته سنگی تایمنی و غیره جاها که تحت تثلت تان بود بالای دیگر اقوام آوردید هم به یاد بیاورید ..اميد است که از حرف حق کسی آزرده نشود موفق باشيد http://www.youtube.com/watch?v=Ysta...
    http://www.youtube.com/watch?v=PvDf...
    http://www.youtube.com/watch?v=OtmL...
    http://www.youtube.com/watch?v=Auqo...
    http://www.youtube.com/watch?v=s4k5...

    • حبیب الله تازی زاده

      دوباره هزیان گوئی هایت را شروع کردی؟ ما هر چی بدبختی داریم از جانت ملایانی مانند تو است. اگر در افغانستان، قومی بالای قوم دیگر خود را برتر و بالاتر میداند، علتش چیست؟ میدانی؟ این مسئله صرفا بخاطر وجود اسلام است و بس. آیا میدانید معنای سید چی است؟ سید به لسان فارسی دری یعنی آقا، سرور و رئیس!!!!!!

      چرا باید کسی سرور، رئیس و آقای ما باشد؟ کسی که هیچ امتیازی بالاتر از ما ندارد! کسی که مانند خودمان یک انسان ساده و ناتوان است.

      همین حالا اگر شما پولتان را مصرف کنید و به عربستان بروید، این خودبزرگ بینی را خودتان مشاهده و تجربه خواهید کرد. همانطور که قوم یهود خود را برتر و بهتر از دیگر اقوام میدانست و میداند، عربهای عربستان هم خود را بهترین مردم روی زمین میدانند. البته حبیب الله تازی زاده هم بدنبال منافع خودش است.

      در ضمن هیتلر و آلمانها هم خود را برترین نژاد میدانستند. بنابراین از برادران پشتون ما انتظار نداشته باشید که خود را برتر و بالاتر از اقوام دیگر نداند. مشکل ما از 1400 سال پیش شروع شده و همچنان با وجود حبیب الله تازی زاده ها ادامه خواهد داشت. ما این مشکل خود بهتر بینی را تا سالهای سال خواهیم داشت. ریشه یابی کنید

      با احترام

  • فهيم
    من با انسانهاييکه جاسوس و....... باشند جر بحث نميکنم مثل خود يکی ديگر را پيدا کن

    • آقای تازی زاده

      شما قابل بحث نیستی. در شان من نیست که با شخصی مانند خودت بحث کنم. من هموطنان دیگرم را هوشیار و بیدار میسازم تا فریب تو و امال تو را بیش از این نخورند. شما در جای دیگری چون جواب قانع کننده نداشتی گریختی.

      صحبت از دیکتاتور ظاهر شاه است و تو روضه خوانی میکنی. برو خدا روزیت را جای دیگر حواله کند.
      کسی بدون دلیل و برهان به کسی جاسوس اسرائیل گفته نمیتواند. این گپ از دهان تو کلانتر است.
      اما من به تو تازی زاده گفته میتوانم چون ثابت کردی که تازی زاده هستی.

      چقدر پول گرفتی که روضه بخوانی و سم پاشی کنی؟ برو داخل مسجد روضه خوانی کن. روضه خوانی، نان و آب برای مردم فقیر ما نمیشود. به جای این کارها، با مردم فقیرت همراه باش و چاره ای بیندیش.
      هر کس که مخالف نیت و افکار شما ملایان باشد، یا جاسوس امریکاست و یا جاسوس اسرائیل!!!!!!!
      حتما اگر کنار تو بودم، مرا با شمشیر ذولفقار گردن میزدی چنان که دیگر همکاران تو چنین کردند.

      با احترام به دوستان دیگر

    • دوستان و هموطنان عزیز
      این کلیپ بچه بازی حبیب الله تازی زاده را در یکی از مساجد عربی تماشا کنید

      http://iranianuk.com/article.p...

  • واژهٔ افغانستان از دو بخش «افغان» و «ستان » تشکیل شده‌است. واژهٔ افغان برابر با معنای قوم پشتون بوده‌است و پسوند ستان در زبان‌های منطقه به معنای جای یا سرزمین است. واژهٔ افغانستان به عنوان نام یک کشور در سال ۱۳۰۲ هجری خورشیدی (۱۹۲۳) و در قانون اساسی امان‌الله شاه به تصویب رسید. [۱] واژهٔ افغان در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴) و در قانون اساسی تصویبی محمد ظاهرشاه با تعریفی تازه و به معنی همهٔ افراد شهروند کشور افغانستان به‌کار رفت. با این حال هنوز بیشتر فارسی‌زبانان افغانستان، واژهٔ افغان را به معنی مردم پشتون به کار می‌برند

    افغانستان شکل معرب اوغانستان است و اوغانستان یعنی پشتونستان
    وقتی به ما می گویند که ما همه افغانیم =
    اوغانیم یعنی می خواهند که هویت یک قوم را بر تمام اوقام این سر زمین تحمیل

    از زمانی که اوغانها از کوه سلیمان به سرزمین های اطراف آن سرازیر شدند ، سلسله ی تجاوزگری و اشغالگری و چپاولگری ایشان تا به همین امروز ادامه دارد و مردمان غیر پشتون از دست آنها در رنج و عذاب می باشند . به ویژه پس از آن که دو صد شصت سال پیش قبایل اوغان ( پشتون ها ) موفق به ایجاد یک دولت غاصب و تجاوزگر در خاک پاک خراسان شدند ، دیگر کسی رنگ آرامی و خوشی و پیشرفت و ترقی را در ساحه ی جغرافیایی تحت حاکمیت منحوس اوغان ها ندیده است .

    یکی از ارمغان های شوم و مصیبت بار حاکمیت اوغانشاهان پدیده ای به نام " ناقلین " بوده است . شاهان جنایتکار پشتون برای تحت فشار قرار دادن و سرکوب و بی خانمان ساختن مردمان تاجیک و اوزبیک و هزاره ، هزاران هزار پشتون را از مناطق شرق و جنوب اوغانستان و همچنان از آن سوی خط مرزی دیورند ، به مناطق شمالی ، ساحات مرکزی و تخارستان ( بخش شمال کشور ) ، انتقال دادند و برای شان زمین های مردمان بومی آن جا ها را تقسیم کردند و خود مردمان تاجیک و اوزبیک و هزاره را بی خانمان ساختند . اگر از دیگر خیانت ها و جنایتکاری های شاهان خاین اوغان یاد نکنیم ، همین جنایت شان صد ها و هزاران داستان غم انگیز بر جای مانده است .

    حقیقت این است که بخش زیاد زمین های که پشتون ها در ساحات زیست کنونی شان در دست دارند ، غیر از بخش های کوه سلیمان ، دیگر همه زمین های اشغالی تاجیکان و مردمان بومی دیگر می باشند که در اثر تجاوزگری ها و جنگ های متوالی در طول چند قرن به زور غصب کرده و در آن جا ها ساکن شده اند . اما مسکن گزین شدن پشتون ها در مناطق مرکزی و شمال اوغانستان به صورت برنامه ریزی شده از طرف دولت های اوغانی به طور گسترده در صد سال اخیر انجام شده است که این ها به نام " ناقلین " یاد می شوند . یعنی کسانی که از شرق و جنوب به مناطق مرکزی و شمال اوغانستان نقل داد شدند و خانه و زمین و زنده گی مردم بومی را به زور و جبر اشغال نمودند و از همان وقت تا کنون به مکیدن خون مردم غیر پشتون در آن مناطق مشغول می باشند .

    کوچی های اوغان نیز یک بلا و مصیبت دیگری اند که بالای مردم غیر پشتون هر سال نازل می شوند و زنده گی مردم را تیره و تار می سازند . هم ناقلین غاصب و طفیلی ، هم کوچی های تجاوزگر و وحشی ، همیشه از طرف دولت های پشتونی مورد حمایت عام و تام قرار گرفته اند و به همه جنایت ها و بیرحمی ها و وحشی گری های شان از جانب دولت ها مهر تایید نهاده شده است .

    ما به این باوریم که مردمان تاجیک و هزاره و اوزبیک و دیگرانی که مورد ظلم و بی رحمی ناقلین و کوچی ها قرار گرفته اند ، برای دفاع از خود و برای بازپس گرفتن زمین و جایداد خود ، دیگر هیچ راه ندارند جز این که مصیبت ناقلین و کوچی ها را به زور دفع سازند و از میان بردارند .

    ما تجاوزگری و وحشت افگنی کوچی های ظالم را در مناطق مرکزی و دیگر بخش های کشور نکوهش می کنیم و موجودیت ناقلین طفیلی و غاصب را در زمین های مردم غیر پشتون یک لکه ننگ می دانیم . از نظر ما ، مردمان غیر پشتون این حق را دارند که ناقلین را دو باره به جایگاه اولی شان برگردانند و زمین و جایداد خویش را از چنگ شان رها سازند و همچنان این را حق مسلم مردم غیر پشتون می دانیم که نگذارند پای کثیف کوچی های تجاوزگر و قاتل به خاک شان نهاده شود . وقتی که دولت پوشالی و مزدور پشتونیست های غدار از ناقلین و کوچی ها به مثابه ابزار فشار و سرکوب دیگران کار می گیرند ، دیگران هم باید از چنان یک دولت سیاهکار هیچ توقع برای تامین عدالت و انصاف نداشته باشند . امید بستن به تامین عدالت از جانب دولت اوغان سالار که خود حامی و تجهیز کننده ی کوچی ها و ناقلین می باشد ، یک کار نادرست می است . همان گونه که دولت پوشالی کرزی در سال های گذشته هیچ کاری برای جلو گیری از فاجعه ی تجاوز کوچی ها نکرد ، امسال و سال دیگر نیز هیچ کاری به سود مردمان غیر پشتون در این زمینه انجام نخواهد داد .

    اوغان ذلتی ها ، سورخلقی ها و دیگر پشتونیست های دزد و قاچاقبری که در اوغانستان حاکمیت را به دست دارند ، نه تنها هیچ تمایلی به جلو گیری از تجاوز کوچی ها ندارند ، بلکه کوچی ها را تقویت ، حمایت و تشویق می کنند که هر سال بیشتر از پیش بر شدت کشتار و وحشی گری خویش بیافزایند . همچنان ، دولت کرزی و پشتونیست های رنگارنگی که با آن همپیمان اند ، از اوغان ذلتی ها گرفته تا گلبدینی ها و طالب ها ، همه بر اساس دستورات کتاب مقدس شان ( دویمه سقوی ) به صورت بسیار جدی و قاطعانه خواهان این استند که ناقلین رانده شده از شمال را به آن جا برگردانند و در عین حال صد ها هزار نفر دیگر از پشتون های مناطق شرق و جنوب و حتی پشتون های آن سوی مرز دیورند را به مناطق تاجیک ها ، اوزبیک ها و هزاره ها در شمال ، مرکز و غرب اوغانستان ، سرازیر سازند و همان طرح " ناقلین " دولت های پشتونی قبلی را به شدت و قوت بیشتر ادامه دهند .

    مردمان غیر پشتون باید در برابر این توطئه ها هوشیار باشند و از خود واکنش های مناسب نشان دهند و نگذارند که همان اندک زمین و جایدادی که در اختیار شان قرار دارد مورد چپاول و تاراج اوغان ها قرار گیرد . ما این را به خوبی میدانیم که تجاوزگران اوغان ، زبان نرم را نمی فهمند ، کسی نمی تواند آن ها را با سخن خالی ، با گریه و زاری ، با عریضه نویسی و گردن پتی به جاده ی خردمندی و عدالت و انصاف رهنمون گردد . تنها زبانی را که آنها می فهمند و بالای شان تاثیر دارد ، زبان زور است . تا وقتی که خوب محکم و پخته بر دهان شان کوبیده نشود ، به هوش نمی آیند و در همان شتر جهل و خودپرستی و افزون خواهی و فاشیزم سوار استند و هر کسی که در دم شان بیاید زیر پا می کنند .

    برای دفع تجاوز کوچی ها و شکست برنامه ی ناقلین و پایان دادن به حاکمیت ظالمانه ی تک قومی و اوغان سالاری، ما به یک مبارزه و مقاومت گسترده و همه جانبه نیاز داریم . برای اینکه بتوانیم حقوق مردم خویش را به دست آوریم ، باید توانایی به کاربست تمامی اشکال مبارزه و مقاومت دادخواهانه را داشته باشیم . تا زمانی که اوغان سالاری در کشور ما حاکم باشد ، تا زمانی که مردمان غیر پشتون در اسارت قرار داشته و گروگان قبیله و قبیله پرستان باشند ، تا زمانی که مشکلات حاکمیت سیاسی و مناسبات قومی و اجتماعی به صورت عادلانه و شایسته حل نگردد ، همین اوغانستان خواهد بود و همین اوغوکراسی و کشور توسط اوغان ذلتی ها و پشتونیست های تمامیت خواه و فاشیست به سوی ازهمپاشیده گی بیشتر ، به سوی بی ثباتی بیشتر و سر انجام به سوی تجزیه و چند پارچه شدن سوق داده خواهد شد
    ....افغانستان شکل معرب اوغانستان است و اوغانستان یعنی پشتونستان

    وقتی به ما می گویند که ما همه افغانیم =
    اوغانیم یعنی می خواهند که هویت یک قوم را بر تمام اوقام این سر زمین تحمیل کنند. خوب من از خود می پرسم که چرا ما
    همه تاجیک نیستیم؟: چرا ما همه هزاره نیستیم؟ چرا ما همه ازبک و یا ترکمن و پشه ای نیستیم؟..خدا ما را از شر اين جاهل و جابر ِ اوغان نجت دهد ..حقیقت رها بیان کردن جرم است ؟
    .......نگاه به فاشیستان قبیله که از نام اسلام استفاده کردند
    لطفآ این ویدیو ها را نگاه کنیند
    http://www.youtube.com/watch?v=24LN.. .
    http://www.youtube.com/watch?v=l-jE.. .
    http://www.youtube.com/watch?v=AtXI.. .
    http://www.youtube.com/watch?v=-tyJ.. .
    http://www.youtube.com/watch?v=BRCj.. .
    http://www.youtube.com/watch?v=6FHN

  • فرزند دان خراسان شما مسئوليت دارند که برای آزادی و عدالت مبارزه کنند
    خوب و اما ، تحریف ِ شعر کسی به هر صورتی که باشد ، یک جرم است ، زیر پای کردن ِ امانت داری است ، خیانت فرهنگی است . در عین حال ، این خیانت فرهنگی شترچرانهای فرهنگی فاشیزم اوغانی ، یک چیز دیگر را هم آشکار می سازد ، اینکه : با نام جعلی و تحمیلی " اوغانستان " همه دار و ندار فرهنگی حوزه ای تمدنی پارسی – خراسانی ، همه مفاخر ما ، همه مشاهیر ما ، همه قهرمانان ما و همه دست آورد های هزاران ساله ای ما ، همه در بست به کشوری سپرده می شود که امروز خود را " ایران " میخواند . چون تمام گذشته های ما با نام ایران و خراسان گره خورده است و با هیچ شگرد و نیرنگ و دستبردی قادر نخواهیم بود که هویت ایرانی – خراسانی گذشته ای خویش را نابود سازیم و به جای آن یک هویت موهوم و کاذب و هیچ جایی را بنشانیم . شتربانان فرهنگی فاشیزم اوغانی می توانند در گفتار و نوشتار بزرگان ِ ایرانی – خراسانی دستبرد زنند ، تحریف کنند ، مسخ سازند ، اما نمی توانند ، اصل ِ واقعیت های تاریخی و فرهنگی حوزه ای تمدنی ما را دگرگون سازند .
    این حقیقت را که فردوسی ، مولوی ، ابوعلی سینا ، بیرونی ، رودکی ، سنایی ، انوری ، ناصر خسرو ، جامی و صدها شاعر و اندیشمند و هنرمند و دیگر مفاخر فرهنگی و تاریخی ما ، از گذشته ها تا همین صد و چند سال قبل ، همه و همه خود را ایرانی – خراسانی می گفتند و میهن و ماوای خویش را ایران و خراسان می خواندند . هیچ یک از آن بزرگان ، هرگز اوغان نبودند و هیچ پیوندی با قبایل اوغان نداشتند . حالا چگونه می توانیم که آنها را اوغان بسازیم ؟ به شعر فردوسی و شاعران دیگر دستبرد زدن ، نام های اصیل هزاران ساله را برداشتن و نام های نو ساخته و خنده آور اوغانی را به جای شان چسپاندن ، " سبزوار " را " شین دند " ساختن و از این گونه هزاران سیه کاری دیگر را کردن ، این حقیقت را زدوده نمی تواند که اوغان شدن ، ما را هیچ و پوچ می سازد و همه دار و ندار فرهنگی و تاریخی مان را از ما میگیرد .
    فردوسی ، اوغان نبود . کسی که با شاهنامه ای فردوسی آشناست ، میداند که فردوسی از اوغان ها با چه صفاتی یاد کرده است . ایرانی بودن افتخار فردوسی بود ، اما ایران فردوسی ، ایران دیگریست . ایران بزرگ آن روزگار ، همین ایرانی نیست که امروز می بینیم . این یک هوشیاری ، رندی و دور اندیشی حاکمان فارس بود که چند دهه قبل ( سال 1935 ) کشور شان را رسما به نام " ایران " ثبت کردند و همچنان نام " خراسان " را بر بخشی از خاک خود رسمیت بخشیدند . یکی از خیانت های بزرگ فاشیزم اوغان شاهی ، ظاهر، داوود ، نعیم ، محمد گل مومند و دیگران ، این بود که در مورد آن اقدام هوشیارانه ای دولت ایران ، هیچ واکنشی نشان ندادند و در واقع از چنان اقدامی بسیار خوش و راضی بودند که مردمان غیر اوغان از پیشنه های ایرانی – خراسانی خویش بریده شوند و آنها بتوانند بگویند که دیگر کسی حق ندارد ایران ایران یا خراسان خراسان بگوید چون حالا ایران یک کشور جدا و خراسان هم بخشی از آن کشور است و افتخار ایرانی و خراسانی هم به آنها تعلق دارد . ما اوغان استیم و کشور ما اوغانستان است . باید برای ساختن همه جانبه ای یک هویت اوغانی تلاش کنیم که کشور ما در پوشش همین هویت اوغانی به وحدت ملی برسد و مردم به جای احساس تعلق به فرهنگ ایرانی – خراسانی ، خود را به فرهنگ اوغانی متعلق بدانند : هرکی از اوغانستان است ، اوغان هست . دا زمونژ زیبا وطن ، دا مو د بابا وطن ، این سر زمین حق بابا ها و انا های ما بود که حالا میراث حلال ماست و شما دیگر صدای تان را بدر نکنید که از کله های تان منار می سازیم ، لگد مال تان می کنیم ، هست و بود تان را بار بار تاراج می کنیم ، خود را و خاک را می فروشیم تا شما غیر اوغان ها را تابع و اسیر خود نگه داریم !
    http://www.youtube.com/watch?v...

    • جنیات اسلام ننگین و چرکین

      http://www.kavehsara.com

    • فیلم سنگسار ثریا را در لینک پائین و در قسمت آوا و نما تماشا کنید

      http://www.kavehsara.com

    • فیلم سنگسار ثریا را در لینک پائین و در بخش آوا و نما تماشا کنید و با اسلام چرکین و جنایتکار آشنا شوید

      http://www.kavehsara.com

    • اسلام واقعی و برکات آن را بشناسید. این فیلم کوتا هم مانند اسناد دیگر میتواند تبلیغات سوء حبیب الله تازی زاده، خان پاکستانی و هاشم تازی زاده را خنثی کند. تماشا کنید.

      http://www.truthtube.tv/play.p...

    • از ابتدا گفتم که نوکر غرب هستی !!

      بلی این عمل وحشیانه ضد انسانی و اسلامی بوده که از جانب دوستان غرب (وهابیت ) راه اندازی شده بود هیچ مسلملنی با این عمل وسایر کردار وهابیت غربی موافق نیستند مگر حلقات وهابی در کشور های عربی و بعضی کشور های دیگر اسلامی که همه و همه دوستان دیروز غرب و امریکا بودند .
      خوب بود بخاطر وجدان و توازن .... چند سلایت از کشتار مسلمانان بواسطه دوستان غربی ات در بوسنیا مخسددونیا ,فلسطن, اوغانستان ,عراق , چچن, سومالیا و سقوسط دادن طیاره ملکی ایرانی در اب های بین الملی میاوردی .

      سیاست های دوستانت را در اوغانستان, لبیا , ایران , سومالیا ,سوریه, عراق............... باز تاب میدادی!!!

    • خان عرب زاده

      اولا دلیل و برهان شما درباره اینکه من نوکر غرب هستم منطقی نبوده و کاملا نظرتان طفلانه است. من نوکر خرد و دانش و منطق هستم. من مانند شما کور نیستم که مانند گوسپند به دنبال کسی راه برویم بدون اینکه بدانیم ما را کجا میبرد و هدفش چیست؟!!! این باور کور کورانه است.

      دوست عزیز شما خودتان اعتراف کردید که سنگسار جز قوانین اسلام است و حالا دوباره مانند الله تازی حرفتان را عوض میکنید؟ حقیقت را نمیتوان کتمان کرد.

      این کشورهای اسلامی که شما نام بردید، دوستان شما هستند، چون شیطان پرست هستند.
      فراموش نکنید که همین کشورهای غربی بود که شما را از سوراخهای موش و غارها بر روی تانک به کابل آوردند و شما را به داخل پارلمان افغانستان هدایت کردند. این آزادی مطبوعات و غیره که دارید، از خیرات سر کشورهای غربی است، وگر نه زیر شلاق طالبان پوست می انداختید.

      شما نمک به حرام هستید. میدانم که کشورهای غربی هم منافعی در افغانستان دارند و عاشق چشم و ابروی من و شما نیستند. اما باز هم باید از آنها تشکر کنید که هم اکنون تا حدودی آرام زندگی میکنید.

      اگر تو تاریخ نویس باشی، من کتابت را بجای خواندن، آتش خواهم زد.

    • اسلام واقعی و برکات آن را بشناسید. این فیلم کوتا هم مانند اسناد دیگر میتواند تبلیغات سوء حبیب الله تازی زاده، خان پاکستانی و هاشم تازی زاده را خنثی کند. تماشا کنید.

      http://www.truthtube.tv/play.php?vi...

    • مستر فهیم خان !!اینجملات ات چی را بیان میکند((فراموش نکنید که همین کشورهای غربی بود که شما را از سوراخهای موش و غارها بر روی تانک به کابل آوردند و شما را به داخل پارلمان افغانستان هدایت کردند. این آزادی مطبوعات و غیره که (...) -)) مگر غیر نوکر بودن عیسویت و غرب را؟؟؟

      یاوه سرا دورغگو من کجا در باره سنگسار و قوانین اسلام بحث کرده ام ؟؟منکه سواد خواندن و نوشتن درست ندارم اگاهی کامل از اسلام نیز .... پس اجازه چنین کار بزرگ را بخود نمی دهم .مداخله تو در باره دوجزاز پاورقی ام در ذیل مضمون دیکتاتور ظاهر کل شروع شد جز اول ان قسمتی از مشخصات دیکتاتور یهودی را برملا وجز دوم استفاده چرس و شراب وفحشا غربگونه ان سرادر قبیله از خود بی خود را افتابی میکر د.

      من مطمینم که لطمه زدن به حیثیت ومقام چرس وشراب افین ویا "حیثیت پادشا غیر مسوول واجب الاحترام ظاهر شاه فشارات را بالا برده و مثل جلال ابادی , اصیل کابلی, بابر .... از دهانت " دف " کردن را شروع کرده یی .

      نمک به حلال گفتن های تو مرا بیاد ترجمه سریال های "بیات " بوسیله اقوام اوغانی میاندازد که خود تیلفون میکنند و خود مپرسند " حوک خبری کوی " کی گپ میزنی !!! فارسی نمک به حلال میشود نمک حلال یا نمک حلالان یا نمک حلال ها .در جایی هم نوشته بودی شاید .... بوسیله طالبان پوست می انداختید !! فارسی این پوست انداختن تان !! میشود پوست دادن پوست عوض کردن !!فکر میکنم زبان جناب عالی پشتوست و یا چند صبای مصروف تحصیل بزبان اردو بوده اید !!!!!که حالا برایت مشکل ساز شده است خود را از ان رهایی بخشیده نمی توانید =مثالی برات بزنم یا بگویم "تیزاب خوب تیزابی است که هر چیز را در خود حل کند هر چیزی را اگر بدان بی اندازی مثل خودشتیزاب شود!! اگر لابرتوار هم بکنید اثری از ان پیدا نشود !! زبان و فرهنگ خوب هم همینطور!!!کسانیکه تغیر خاصیت وجهت میدهند زبانشان ....تغیر میکند حال شان مثل شماست.....

      بلی سه دهه است که گروه های درگیر در قضایا و حوادث سرزمین بلا کشیده ونفرین شده ما "نمک به حلال" های خارجی ها شده اند !!! بعنوان نمونه کسانی بخاطر نمک حلالی میخواستند از طریق کنفدراسیون وطن ما راجز پاکستان بسازند ,کسانی هم ضیاوالحق را غازی برادر بزرگ شهید و قهرمان اوغانستان ..,کسانی هم در پارلمان رسم وفاداری و نمک حلالی کردند و گفتن زنده باد پاکستان کسانی نیز کتاب های مکاتب را در انجا چاپ وقهرمانان ملی ما جنرلان پاکستانی و شیخ های عربی و تاچر ریگن ......را در متون درسی جوانه های وطن شامل ...

      سی سال است که خانه و کاشانه زمین وباغ و شاخ ما زیر بم وراکت انواع وسیله کشتار بیگانه گان غربی قرار دارد کسانی مادر پدر برادر خواهر اولاد وعزیز و جگر گوشه خود را از دست داده اند زمین و خانه شان چون میدان فوتبال شده است چور تخریب و حریق شده اند از نظر دانشمندی چون شما که در فضا ارام تحصیل کرده اید باید انان" نمک به حلال" این قصابان روزگار باشند نه متضررین انان ؟؟؟ !!!!!

      در باره این قسمت از یاوه سرایی تان "فراموش نکنید که همین کشورهای غربی بود که شما را از سوراخهای موش و غارها بر روی تانک به کابل آوردند و شما را به داخل پارلمان افغانستان هدایت کردند. مرا مربوط به گروه های شمال قلمداد نموده اید !! باید عرض کنم که مثل قبایل یهودی وطن ما استدالال جاهلانه میکنید .من نه مربوط به ایتلاف شمال ,جنوب وشرق و نه هم عاشق و دلداده اداره قبیلوی فساد .. کرزی هستم پس به ناحق مرا به سوراخ ها و موش ها پیوند داده یی !!! همچنان مثل روستار تر ه کی ,حبیب اله رفع ,رحمت اله روان ....روباه صفتان نوکر پنجاب و عرب و انگستان و امریکا... "طالبان "راشیر خوانده یی انانیکه که بخاطر" نمک به حلالی" شان یک شبه میخواستند اوغانستان را چون حفیظ اله امین به ناجیان وهابیت مبدل کنند.. ...مردم را لت و کوب وبزور قمچین از عیاددت مرده ها وقبرستان منع و امروز خودشان لاش های متعفن وهابی ها را در قندهار زیارتگاه عام خاص شان ساخته اند !!!

      اما انصافا باید گفت که انان (ایتلاف شمال )تا اخرین لحظه تنفگ بدست در برابر نظامیان پاکستان القایده وو سایر نوکران غرب که امروز هشتاد و چند کشور جهان با انان جنگیده نمی توانند میجنگیدند یعنی در خانه خود بودند!! خانه خودشان برای شان سوراخ موش" بگفته خودت غارموش " نیست اگر خانه انسان سوارخ موش باشد پس والدین و اجداد و نیاکان جناب عالی نیزدر این سوراخ ها ....

      کسانیکه تفنگ یا بگفته خودشان "ناموس شانرا "گذاشته و به سوراخ های پنجاب و پندی و پشاور ... داخل شده بودن چون کرزی و گل اقا و گلبدین ........ ایشان از جانب غرب از سوراخ ها بیرون اورده و دوباره صاحب تنفگ وبه زور بی52 به ولایت وزارت وریاست و پارلمان و جرگه نصوار وپول ... رسیدن و جناب کرزی وعبدالحق خان هم از هوا دیسانت شد!!!

      از اینجاست که باید قبایل یهودی نمک به حلال غرب باشند چون مثل همیشه از طرف اجانب بر کرسی ظلم اوغانستان میخکوب شده اند نه دیگران !!!!زیاتر بخاطری به یهودیت یا قبیله پافشاری کرده ام که اگاهانه یا نا اگاهانه اب را به اسیاب انان سرازیر کرده یی افکار پوچ انان را بیان کرده یی شایدهم جلال ابادی بابر باشی تا فهیم خان ...

      در باره این بخش از در افشانی تان "این آزادی مطبوعات و غیره که (...)...

      اقازاده بنازم این آزدادی مطبوعات را که خبرنگاران و نویسنده ها زندانی و لت وکوب میشوند تلیفون وکمره وسایل شان ضبط و شکستانده میشود خط ونامه پستی باز و خوانده میشود مکالمات تلیفونی از جانب ائیتلاف خارجی و حکومت دست نشانده گوش داده میشود مردم حق ندارند واژه ها ولغات و کلمات زبان زبان مادری خود را استفاده کنند مردم در خانه وسرزمین خوددر کشور خود شهروند درجه دو سه بحساب میایند کلتور و فرهنگ یک قوم بر دیگران تحمیل میشود ........ غرب برخلاف ادعا دیمکراسیشان یک اقوام بخصوص و اجنتان شانرا بر گرده ملت ما سوار کرده است فساد مخدر بی عدالتی و بی قانونی چور بیت المال بیداد میکند ......

      فهیم نا فهم من که هیچگاه ادعا؛ تاریخ نویسی نکرده ام اگر خدا نخواسته اگر اقدامی بدان بکنم میترسم تاریخم مثل تاریخ عبدالحی حبیبی و"پته خزانه شان "و قهرمانانش هم مثل ملالی میوند و امیر کرور که همه حضور فزیکی نداشتن باشد !!

      مکرر مرا تاریخ نگار معرفی میکنی و به سوختن حریق کردن تاریخ نه نوشته و چاپ نشده ام تاکید مینماید !!

      اقا زاده ایکه در فضا ارام غربی تحصیل کرده یی ایا نمیدانی که سوختن کتاب کار فاشیست های چون هتلر و ملاعمر و عبدالرحمان حاکمان ولایت هلمند ... است محتوای کتاب هر چه باشد از هرکسی که باشد اگر اثار محمد عبدالوهاب باشد یا کتاب گلبدین و ملاعمر روستار تر ه کی یا صیفه صهیونیستی دویمه سقاوی ... نمیتوان انرا حریق کرد میتوان در رد ان دها کتاب دیگر نوشت از این رو غربی ها و شرقی ها همه یکجا و یک صدا کانفرانسی را در ملل متحد یا ملل غرب و امریکا دایر و قعطنامه را مبنی بر حریق نکردن کتاب به تصویب رسانیدن . پس خواهشا کتاب چاپ نشده مرا حریق نفرماید !!

  • سلام برای همه
    بعضی مردم اسلام را از روی قبر پرستان ايران ميبينند خيلی جای تاسف است دین پاک اسلام از ايران نيامده اين نمیشود که هر کس بخواهد هر غلتی را انجام بدهد وبگويد اين از اسلام است ما آنرا قبول کنيم. دين پاک اسلام مثل آفتاب روشن است .
    محمد (ص)ميفرمايد امت من به ۷۳ گروه تقسیم میشوند اصحاب(رض) پرسان کردن یا رسول الله(ص) کدام ازینها رستگار استند محمد (ص) برایشان گفت اهل سنت واهل جماعت . يعنی هر کسی از قرآن پاک واز من پيروی کند.وميفرمايد يكى ازعلامتهاى نزديك شدن قيامت این مى باشد.علم دين برداشته شود وجهل وبى سوادى در امور دين انتشار يابد واشخاص جاهل ونااهل مفتى شوند و در رأس امور دين قرار يابند.الله تعالى علم را به شكلى, كه آن را از مردم بگيرد نمى بردارد, بلكه به از بين بردن عالمان مى بردارد, چون عالمى باقی نماند مردم جاهلان را پيشوا مى گرند, واز آنان سوال مى كنند وايشان بى علم فتوا مى دهند, كه در نتيجه خود گمراه شده و ديگران را نيز گمراه مى سازند و از جملة یکی دیگر علامتهاى قيامت بى بركت شدن زمان, كم گرديدن علم وظهورفتنها, وبخيل شدن نفسها وافزدن هرج مى باشد. صحابگان پرسدند: هرج چيست؟ گفت: قتل- قتل! و انتشار زنا, وفساد و كم شدن شمارة مردان وحلال دانستن ربا......

    خوب شما اينرا اسلام ميگوييد?
    http://www.youtube.com/watch?v...

  • علامتهای نذدیک شدن قیامت
    يكى از نشانه ها وعلامتهاى نزديك شدن روز قيامت اين است که به مشكلاتهاى گونا گون گرفتارشدن مسلمانان مى باشد. 1- انسانهای غيرمسلمان براى تاراج كردن ملك واموال مسلمانان همديگررا دعوت وترغيب مى كنند. چنانکه رسول الله (ص) مى فرمايد: يوشك أن تداعي عليكم الأمم كما تداعي الأكلة إلى قصعتها فقال قائل: من قلة نحن يومئذ؟ قال: بل أنتم يومئذ كثير ولكنكم غثاء كغثاء السيل ولينزعن الله من صدور عدوكم المهابة منكم وليقذفن في قلوبكم الوهن قيل: وما الوهن يا رسول الله؟ قال: حب الدنيا وكراهة الموت (رواه احمد وابوداود والبيهقي وقد صححه الالباني في تخريج المشكاة ( 5369) وفي صحيح سنن ابي داود(4297) وفي الصحيحة 956) ترجمه: نزديك است, ( غير مسلمانان) همديگر را مثل طعام خوران يك طبق براى تاراج كردن شما دعوت نمايند كسى پرسيد: اين از جهت كم بودن ما است؟ گفت: نه بلكه در آن روز بسياريد وليكن مثل خاشاك بالاى آب سيل پراگنده مى باشيد الله(ج) خوف شما را از دلهاى دشمنانتان مى بردارد ودر دلهاى شما ضعف را مى اندازد. پرسيدند: ضعف چيست؟ گفت: حب دنيا وبد ديدن مرگ. 2- ديندارى آن چنان مشكل گردد, كه اهل صلاح وخير آرزوى موت كنند. قال: رسول الله (ص): لا تقوم الساعة حتى يمر الرجل بقبر الرجل فيقول يا ليتني مكانه ( رواه البخاري) ترجمه:يكى ازعلامتهاى قيامت اين هست, كه مردى از نزد قبرى بگذرد وبگويد: اى كاش من به جاى صاحب اين قبر مى بودم يعنى میمردم واز اين مصيبتها وفسادها نجات مى يافتم. 3- نظامهاى دكتاتورى حاكم شوند ومسلمانان را زير ظلم وشكنجه بگيرند.قال رسول الله (ص):سيكون في آخر الزمان شرطة يغدون في غضب الله ويريحون في سخط الله (حديث صحيح رواه أحمد والحاكم وذكره الألباني في الصحيحة كما في الكشف ص: 107 ) ترجمه: در آخر زمان پوليسهاى پيدا شوند, كه از صبح در كارى برآيند, كه آن باعث غضب الله(ج) باشد وشام از كارى بر گردند, كه باعث خشم الله(ج) باشد يعنى از صبح تا شام عملهاى انجام بدهند, كه باعث غضب الله(ج) تعالى مى باشد. بدون شك اين آن تعقيب ظلم وستم است, كه با امر حاكمان ظالم انجام مى دهند. 4- زياد شدن موت فجائت يعنى غير چشم داشت وناگهانى. رسول الله (ص) فرموده اند: من اقتراب الساعة أن يرى الهلال قبلا فيقال لليلتين وأن تتخذ المساجد طرقا وأن يظهر موت الفجأة (رواه الطبراني وغيره كما في الكشف) ترجمه: يكى از علامتهاى روز قيامت اين است, كه ماهتاب را (در روز اول برامدنش) برابر ماهتاب دروزه ديده مى شود. ديگر اين, كه مسجدها راه های عبور ومرور مى شوند وموت فجائت يعنى ناگهانى مى افزايد ....

  • با سپاس از مقاومت های فهیم جان در مقابل جاهلی بی خبر و گوش و چشم بسته مانند حبیب لا که معلوم می شود از ریشه تازیچه است .

    گاو مردو گاو دوشه شکست . بگزریم از ظاهر ببینیم که هنوز هم کسانی است که چشم باز نمی کنند. و با دودست به جهل و خرافات عرب های سوسمار خور چسپیده اند.

    http://littlegreenfootballs.co...

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس