عبدالنبی الهام درجستجوی ویلا درشهرمالموی سویدن
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
آقای ... توخی یکی از دوستان بنده ازشهرمالموی سویدن درگزارشی که برای بنده فرستاده نوشته است که عبدالنبی الهام قوماندان امنیهء استان هلمند حالا سرمایه اش بعدازگذشت چند ماه کار دراستان هلمند بحدی رسیده است که بتواند درجستجوی خریداری یک ویلا درشهرمالمو برآید.
عبدالنبی الهام چند هفته قبل برای اولین بار بعداز مقرر شدنش بحیث قوماندان امنیهء استان هلمند که ازیک عملیات خود مرداری طالبان ظاهرا نجات یافت، متعاقبا بعداز آن حادثه ، به کشور دومی اش سویدن بازگشت ونظر به گزارش محترم توخی حالا آنقدر پول وسرمایه بدست آورده است که بتواند یک ویلا را درشهرمالموی سویدن خریداری نماید. موصوف میگوید:
عبدالنبی الهام ازبعضی افراد بخاطر پیدا کردن یک ویلای مناسب درخواست کمک کرده واز آنها طالب رهنمایی گردیده است چند هفته قبل تعدادی از خلقی های گردپای شهرمالمو دریکی ازکلبه های تابستانی چوبین مربوط عزیز مقری باهم جمع شده بودند و ضیافتی بخاطربازگشت عبدالنبی الهام ترتیب داده بودند که تا نیمه های شب خرمستی و اتن ادامه داشت. خلقی های شهرمالموی سویدن از ابتدای سقوط طالبان بنا بر دلایل قومی وانگیزه های ضد امریکایی مخالفت شان را با روند موجود ابراز میداشتند وافغانستان را کشور اشغال شده می پنداشتند ولی رفته رفته زمانیکه مشاهده کردند که افغانستان جای دالر وپول کشیدن است برعقاید وباورهای ایدیالوژیک شان پشت پا زده وخود را با آنچه که آنرا کاروان دزدان وچپاولگران میخواندند همراه نمودند. درجملهء این اشخاص یکی هم آقای عبدالنبی الهام است که قبلا درشهرمالموی سویدن به حمیدی شهرت داشت. آقای حمیدی درشرکت تاکسی رانی اسکونه به شغل تاکسی رانی اشتغال داشت وبرای یکی ازهمولایتی های خلقی خود بنام حبیب الله غمخور درقسمت بدست آوردن اجازه نامهء راننده گی همکاری کرده است. جناب عبدالنبی الهام باوجودیکه هیچ اولاد وفرزندی ندارد ولی با آنهم حرص وآز نفسانی اورا به طرف استان هلمند کشانده است. او بعدازترک سویدن ابتدا درولایت زابل چند روزی وظیفه اجرا کرد ولی در اثر بی تجربگی وخامی در چور وچپاول از آن استان اخراج گردیده وبه ولایت هلمند مقرر گردید. اما چنانچه ازقراین برمیاید این بار او تجربهء زیادی در چور وچپاول دالر اندوخته است که درکمترین وقت خودش را همپایهء انجنییر سنگین وحکمت الله مجنون ساخته است. او حالا بین کشورسویدن و ولایت هلمند در رفت وآمد است ودیده شود که آیا ازین میدان بزکشی جان سالم بدر میبرد ویا مانند زنده یاد شهید محمدهاشم وطنوال سر را فدای پول وشهرت میکند. شهرمالموی سویدن شهریست که تا حال بسیاری ازخلقی های که بدلایل مختلف درانزوا وتنهایی وبیکاری بسر می بردند زنده گی شان را باسویدن بطور موقت ترک داده وبا پاسپورتهای دولت سویدن وارد افغانستان گردیدند وبعضی ازمقامات وپوست های دولتی را صاحب شدند اما بعدا با پشتاره ای ازپولهای دزدی وقاچاق به کشوردومی شان برگشتند وبرای شست وشوی پولهای شان به خریدن ویلاهای گران قیمت در محله هایکه درآنجا صاحبان فابریکه ها ومغازه های مشهور سویدی سکونت دارند اقدام نمودند اما با وصف این زنده گی شاهانه فرهنگ زیستن اروپایی را یاد نگرفته اند. به همین علت است که حالا قیمت ویلاها درکشور سویدن خصوصا درشهرمالمو قوس نزولی خودرا می پیماید وبه پائین ترین درجهء خود در طول چندسال گذشته رسیده است . زیرا زمانیکه افرادی ازجنس اینگونه افراد چه افغان یا عرب ویا کورد با خانواده های شان میخواهند در یک محلهء ثروتمند نشین ویلا بخرند، سرمایه داران وثرومندان آن محل، ویلاههای شان را به نصف قیمت به فروش رسانده وبجاهای دیگر کوچ میکنند.
اما قطع نظر از موضوعات فوق پرسشی که مطرح میشود این است که چرا اینگونه اخبار درسایتهای انترنتی پشتونی که شب وروز درغم افغانستان ومردم آن قلمرسایی میکنند انعکاس نمی یابد؟ آقای توخی درین زمینه میگوید: "بافت اجتماعی ما پشتونها طوری است که درسایتهای نشراتی پشتونی چنین موضوعات هرگز نشر نمیشود. نویسنده گان پشتون چه خلقی وچه اسلامگرا وچه لیبرال غربی از نشرنمودن اخبار افشاگرانهء هم تباران شان بدلایل قومی خود داری می ورزند."
به تائید سخنان محترم توخی باید علاوه کرد که: یکی ازین نویسنده گان که روز وشب مقالات ده صفحه ایی ازشهرمالمو به سایتهای اینترنتی ارسال میکند جناب حبیب الله غمخور می باشد. آقای غمخور ودیگر هم قماشانش چه ازنوع طالبی وگلبدینی آن وچه هم ازقماش افراد بظاهر چپی درجناح خلق را همیشه عادت برآن بوده است هر زمانیکه سخن از وطن ومحبت وطن وطنپرستی بزبان می آورند مخاطب فکر میکند که غیر ازینها دیگر هیچ کسی درغم افغانستان ومردم آن نیست وهیچ کسی نسبت به اینها وطنپرست تر و وخدمتگزارتر تشریف ندارد.حبیب الله غمخور درسایتهای دعوت وبینوا ولر وبر وتول افغان در نوشته های ملال انگیزشان آنقدر دربارهء آیندهء افغانستان ومردم آن اظهار تشویش میکند که خواننده باورش می شود که غم تمام مردم و ملت افغانستان بالای شانه های نحیف جناب حبیب الله غمخور افتیده است واویگانه غمخور وطن وکشور درسویدن واروپا است که درد فراق وطن اورابه سرحد جنون کشانده واورا لحظه ایی آرام نمیگذارد وبهمین خاطر او روز وشب می نویسد وحتی برنامه ها ومکلفیت های اجتماعی واخلاقی خودرا درجامعهء میزبان به باد فراموشی سپرده است. اما ازنظر عملی اینگونه افراد با آنهمه لاف وپتاق وطندوستی وافغانستاندوستی که درمقالات ونوشته ای اینرنتی شان ازخود بروز میدهند تا وقتیکه منفعت مادی شان ایحاب نکند هرگز حاضر به قربانی درراه وطن ومردم ومنافع مردم نمی باشند.
اما این ویژه گی تنها مخصوص خلقی های گردپا وفاشیستان پشتونی ازنوع آقای غمخور نیست بلکه آنچه ازتاریخ فاشیستان اروپا بجا مانده است، یکی از ویژه گیهای فاشیستان چرب زبانی وتظاهر وریاکاری می باشد. واقعه نگاران جنگهای اروپا میگویند هتلر هرزمانیکه خودش را ضعیف احساس میکرد، برای قانع ساختن افکار عامه آنقدر ازصلح وآشتی با طمطراق سخن میراند که مخاطبان را به وجد آورده و تعدادی هم ازشدت شور وعلاقه شروع به گریستن واشک ریختن میکردند. کسانیکه آن سخنان پرطمطراق هتلر را دربارهء صلح می شنیدند یقین وباور شان میشد که او دیگر به جنگ رو نمی آورد وهرگز به پیشروی بطرف کشورهای دیگرلشکرکشی نمیکند. اما زمانیکه باورش میشد دیگر مانع پیش رویش وجود ندارد با قساوت تمام هرچه پیش رویش را میگرفت نابود میکرد.
امروزفاشیستان پشتونی نیز از همان استادان بزرگ آلمان هتلری شان در اروپا یادگرفته اند که چگونه چرب زبانی کنند وچگونه افکار وعقاید مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهند. این قماش افراد گاهی طالبان را نوکران استخبارات پاکستان وآی اس ای میدانند وزمان دیگر جنبش حق طلبانهء ملی وآزادیخواه که افغانستان را از اشغال قوای ناتو نجات میدهد. زمانیکه طشت رسوایی طالبان بزمین می افتد فاشیستان پشتون بیشتر ازهمه خود پشتونها را قربانی ظلم وجفای طالبان میدانند و بدامن اقوام غیر پشتون دست می اندازند ولاف وپتاق برادری واخوت وهمگرایی ملی را سر میدهند ولی زمانی که دیدند طالبان در چند قدمی دروازه های کابل قرار دارد آنقدر زورگویی میکنند ، آنقدر باشنده گان غیر افغان را تهدید به نسل کشی وکشتار دسته جمعی میکنند که درین راه کوچکترین معیارهای اخلاقی را هم برسمیت نمی شناسند.