نزدیکی انتخابات و غیبت اقتصاد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بازار ایتلاف ها گرم است ، سیاسیون ، احزاب، ام از جهادی های تک محور گرفته تا تکنوکرات های باز نشته و همهچیز رنگ و بوی انتخابات میدهد برخلاف سایر کشورها، از توسعه یافته گرفته تا رو به توسعه وحتی همسایه های ما که در ایام انتخابات، اقتصاد، بیش از هر حوزه دگری در هوای انتخابات نفس می کشد، ایجا بی روح است.موضوعیت اقتصاد برای انتخابات بقدری قوی است که برخی ها گاهی از اقتصاد بعنوان علم انتخابات نیز یاد می کنند .انتخاب بهینه در صدر نظریه پردازی های اقتصاد قرار دارد .ونیز همه ما میدانیم که انتخاب جز لاینفک زنده گی روزمره انسان است ، انتخاب در مصرف باشد یا تولید ، سرمایه گذاری باشد یا پس انداز ویا هم انتخاب ریس جمهورباشد یا عضومجلس نماینده گان یا شوراهای ولایتی .موضوع های از قبیل انتخاب خضوصی ، انتخاب عمومی یا انتخاب اجتماعی ومکانیزم وقواعد انتخاب در هسته اصلی مطالعات کاربردی ونظری خود علم اقتصاد نیز قرار دارد.
درشرایطی که در بسیاری ازکشورها ، بخشی بزرگی از رقابت های انتخاباتی بر مباحث اقتصادی متمرکز است و ارتقای کیفیت انتخابات به صورت جایگزینی «رقابت در ارائه برنامههای شفاف و دقیق اقتصادی به جای رقابت در پوسترها و بیلبوردهای تبلیغاتی» تعریف میشود.درعصری که قدرت و امنیت ملی کشورها در گرو اقتصاد آنها قرار گرفته و در زمانی که ملت ها برای توسعه اقتصادی به مسابقه با یک دیگر برخاسته اند و در تلاش برای پیشی گرفتن از یک دیگر اند و در هنگامی که ضعف اقتصادی و یا عقب افتادن از دیگران حتا در منطقه ي کوچک خود ما و در مقایسه با کشورهای کوچک و بزرگ اطراف مان می تواند برای ما تهدیدآور باشد.ومهم تر ازهمه در کشوریکه گوش همه رسانه ها ، نهاد های مدنی ، کارشناسان به این پرسشهای مانده از دولت فعلی آشناست ، عدم سرمایهگذاری در زیرساختها، نبود قوانین کار و سیستم مالیات، عدم استفاده مناسب از کمک های جهانی ، عدم استفاده مناسب ازاندک درآمدهای دولتی ، قدم برنداشتن برای عدم وابستگی ، عدم سرمایه گذاری مناسب در بخش انرژی وبرق با وجود فرصت ها ، عدم توجه به بخش تولید، منع خروج ارز به دوبی ،برنداشتن گام های جدی برای رفع ابخازی های دولتی ، دست داشتن افراد بلند پایه واقاریب اشخاص درجه اول در فساد ، وبالاخره مافیایی ورشوی کردن اقتصاد.قطعا زمان آن فرارسیده که به اقتصاد وفرایند توسعه اقتصادی کشور اهمیت بیشتر بدهیم چانه زنی ها وتشیکل ایتلاف ها بایست بیشتر بر محوریت برنامه های اقتصادی ترویج وطرح گردد تا معاملات اقتدار طلبانه بر محوریت عناصر ناطراح .جای تاسف فراوان دارد که ارائه برنامههای شفاف مرتبط با دغدغههای اقتصادی نه تنها که در این مدت ازسوی جناح اپوزیسون بعنوان یک برنامه الترنتیف مطرح نشده است بل از ایتلاف جدید انتخاباتی نیز اندک توقعی نمی رود تا با فایق امدن برمسله چانه زنی های سیاسی وجناحی شان برنامه وراهبرد دقیق اقتصادی را برای انتخابات پیش رو طرح کند چون این ایتلاف متسفانه تا دقایق نهای غرق در چانه زنی های سیاسی ومدیریت ازهم نپاشی خواهد ماند.
تکنوکرات های که برخی شان قطعا بازنشسته شده اند هر یک به نوعی میخواهند نشان دهند که مشکلات افغانستان را می خواهند حل کنند واین کشور را صاحب نظام وثبات کنند اما بدون اینکه بدانندوقتی مردم بیشتر از نصف شان گرسنه است ، شرایط مهاجرین ما روز به روز در دو کشور همسایه رو به وخامت می گذارد ، تفاوت های طبقاتی باگذشت هر روز شدید تر می شود ، کشور تا گلو غرق تورم وبیکاری است، بازار مسکن وماشین که روزگاری رونق خاصی داشت اینکه بابت برگشت خارجی ها بیمار شده وخلاصه اینکه تمام مشکلات اقتصادی نه اینکه کاهش نیافته بل فربه شده.توقوع نمی رود که این گروه ( تکنوکرات ها ) برحل مشکلات اقتصادی بزرگ و قابل لمس توجع کنند متسفانه تاکنون وباتوجه به کنفرانس مطبوعاتی اخیر علی احمد جلای میتوان با تاکید گفت که راهکارها وپالیسی های تکنوکرات ها نیز زیاد تر پوپولیستک به نظر میاد تا ترویج سیاست ها واستراتیزی های مشخص اقتصادی در قالب یک ایتلاف جدی.بااین حال مردم انتظاراتی جدی از دولت یا رییسجمهور آینده دارند که بیشتر یک راهکار مشخص والگوی تعریف شده ای اقتصادی در کونتکس افغانستان توانای پاسخ به این توقعات را داراست تا چانه زنی های اقتدار گرایانه ای اشخاص واحزاب . این مردم همچون جریان های متذکره که مشکلات عدم سازشگری وتفاوت دیدگاهای اشتراک به قدرت آینده، روزگار سیاسی را برای آنها سخت کرده است .تغیرات وسیاست های اقتصادی را که منجر به بهبود وضع شان گردد به عنوان انتظارات خود از دولت اینده مطرح میکنند و از دولتی که قرار است روی کار آید انتظار دارند که فکری به حال گرانی بکند، بیکاری را کاهش دهد وتغیر در دسترخوان شان ایجاد گردد وبرای جوانانشان شغل ایجاد شود.به نظر می رسد که کشور نیازمند ، روی کار امدن یک دولت توسعهگرا، مقتدر و کارآمد است، لازمه تحقق این هدف، تغییر رویکردها و پارادایمهای حکمرانی است، بدین معنا که جریان های متذکره ، نقش خود را از چانه زنی درگرایش های اتنکی وسمتی به نقش ترویج وتشویق مردم با تعریف وطرح پالیس ها تغییر دهد و از این طریق ثبات نظام ،زمینه های بهبود شرایط اقتصادی وپاسخ به نگرانی های جدی مردم بیشتر امکان پذیر به نظر میرسد.