صفحه نخست > عکس > ارسلا جمال قربانی رقابت بر سر مواد مخدر یا اولین دستاورد داود عمرزی در راس (...)

ارسلا جمال قربانی رقابت بر سر مواد مخدر یا اولین دستاورد داود عمرزی در راس وزارت داخله؟

به روایت عکس و تصویر
سه شنبه 15 اكتبر 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

جاسوس آی اس آی وزیر داخله افغانستان شد
پارلمان افغانستان امروز صلاحیت عمر داودزی را تایید کرد تا شخصی که به گفته ی منابع مختلف جاسوس شبکه استخبارات نظامی پاکستان آی اس آی می باشد، وزیر داخله افغانستان شود.
چهار شنبه 25 سپتامبر 2013, بوسيله‌ى به روایت عکس و تصویر

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • من هرگز به مرگ این شخص خوش نشده ام وبحیث یک شهروند افغانستانی برای بازمانده گان متوفی صبر جمیل استدعا میکنم ولی چند مطلب اساسی را میخواهم درحاشیهء این عملیات تروریستی بنگارم:
    این آقا نظر به راپور بی بی سی ازجمله شهروندان کانادا بود که از آنکشور خودرا برای تطبیق واجرای برنامه های قومگرایانه اش به افغانستان رسانیده بود وطبعا در ارتقای او ازنقش پس پردهء دولت کانادا نمیتوان انکار ورزید. این مرحومی دوران تعلیمات ابتدایی وثانوی را در پشاور تمام کرده بود وبا استفاده از بورس های تحصیلی برای اعضای حزب اسلامی گلبدین راهی مالیزیا شده بود ودرآنجا از رشتهء اقتصاد فارغ گردیده بود ولی بعداز فراغت دوباره به حزب گلبدین ویا دیگر احزاب جهادی نپیوسته بلکه زنده گی جدید وبی درد سر را درکشور کانادا آغاز کرده بود. همچنان مرحومی نظر به اظهاراتی که ازخود دربحث ها ومناظره های تلویزیونی بجا گذاشته است یک عنصر تمام عیار فاشیست مشرب ازجنس اسمعیل یون و لیوال وزلمی هیواد مل وتره کی وغیره بود که تمام هم وغم خودش را در محور منافع قومگرایانهءپشتونی متمرکز ساخته بود که غیر از پشتون دیگر گروه های قومی این کشور درنظرش آدم نمی آمد. «د پشتون لپاره مبارزه دپشتنو لپاره کار او فعالیت» شعارهای بودند که درسرلوحه کارهای او قرار داشتند.
    مطلب دیگر؛ تقرر او را بحیث استاندار استان لوگر درماه اپریل امسال؛ میتوان دربستر تضادهای داخلی تیم ارگ مطالعه کرد که هر ازگاهی بخاطر زد وبندها واختلافات داخلی پشتونی حتی به میدیا هم درز میکند و انحصار گرایان پشتون هرگز قادر به مخفی ساختن آن نمیشوند .
    گلبدین حکمتیار که خودش را درظاهر امر بیرون از ارگ قرار داده ودر آغوش گرم ونرم جنرال صاحب حمید گل بسر می برد از آنجا باخیال راحت با نفوذ دادن عناصر اجیر مثل داوودزی وخرم وفاروق وردک در پی امتیاز گرفتن است درین اختلافات میان پشتونی نقش دارد. آقای گلبدین بصورت مخفی ومرموز با جا بجایی این عناصر در بدنهء دولت کرزی درحقیقت یک تیر وچند نشان را زده است. هم زمینهء نفوذ عناصر تحت فرمان خودرا در درون دولت مساعد ساخته است وهم دهل جهاد علیه اشغالگران ودولت مزدور وفاسد وتحت الحمایهء امریکا را به صدا درآورده است. او درهردو جبهه تا کنون موفق بوده است؛ اما رقیب دیگر گلبدین خان یعنی طالبان نیز از ترفندهای گلبدین غافل نمانده اند. آنها نیز با استفاده ازهمین روش مصروف جا بجا ساختن عناصر نفوذی خویش در بدنهء همین دولتی که خودشان آنرا فاسدترین دولت دنیا لقب داده اند می باشند.
    از قراین چنین بر می آید که مرحوم ارسلا جمال موثریت لازمی به گلبدین حکمتیار نداشته است وعلاوه برآن او در جایی بحث استاندار مقرر شده بود که دومین معدن مس جهان در آن موقعیت دارد وکشورهای زیادی برای استخراج معادن مس؛ با دولت کرزی از دیر زمانی مصروف چانه زنی می باشند. بناء این قتل میتواند در راستای تصادم منافع کشورهای غربی برسر دست یابی بالای مس عینک نیز مطالعه گردد.

  • یک مطلب دیگر که فراموش بنده شد این بود که مرحوم ارسلا جمال دستار میرویس خان هوتک را بالای سر افسر کانادایی گذاشته است که این موضوع نیز میتواند در بر افروختن خشم سنت گرایان وافراطی های قومگرای پشتون موثر باشد

  • آقای بهمن خداوند تمام فاشیست ها کشور ماراهدایت نیک نماید. نظر شما راخواندم یک سوال در ذهن بنده گذشت و خواستم این سوال را از شما جناب برسیده قناعت خود را حاصل نمایم. سوال من این است که اگر شما جناب در آینه بنگرید وگریبان خود رانگاه کرده فرق بین شما وفاشست ها مانندی یون زلمی هیوادمل و امسال آن چیست ؟ و یا شما این را مبارزه فکر کرده خود را ازجمله فاشیست ها جدا میسازید ؟

  • جناب قاضی!
    شما بی سند وبی دلیل پیش قاضی رفته اید واز همه بدتر اینکه نام تان را هم «قاضی» گذاشته اید. پرسش شما این است که فرق میان من واسمعیل یون وزلمی هیواد مل درچیست؟
    اگر خودت؛ فرق میان من واسمعیل یون وزلمی هیواد مل را تاکنون ندانسته ایی حتما فرق میان هتلر وموسیلینی واستالین وچرچیل وافکار شانراهم نمیدانی.
    ولی بازهم بخاطر اطلاع مزید تان باید عرض نمایم که : اسمعیل یون وهمفکرانش مبلغان افکار پوسیده وقرون وسطایی پشتونیزم در افغانستان می باشند وهمین افکار برتری طلبانه وشئوونیستی باعث این همه بدبختی ها ومرارتها درین کشور شده است حتی از زمانیکه نام این سرزمین را « افغانستان» گذاشته اند . ازنظر آنها ؛افغانستان مربوط «افغانها»ست هرکی درین کشور زنده گی میکند باید «افغان» باشد.
    اوصولا «افغان » هم ازنظر آنها وهم از نظر تاریخی پشتونها می باشد ولی گاه گاهی آنها برای فریب وخرسازی غیر پشتونها این نام را زیب وزینت داده و با سرخ وسفیده آنرا تقدیم غیر پشتونها میکنند تا آن بیچاره های گوسفندی را بنام غیرت اوغانی وننگ اوغانی تشویق نمایند که زودتر خر شوند . ولی زمانیکه مسالهء قدرت ومشارکت اقوام غیر پشتون در ساختار قدرت وحاکمیت مطرح میگردد آنگاه مسالهء اقلیتهای قومی وزبانی سر بالا میکند ودرآنجا نیز کسی جز پشتون نباید در رأس نظام قرار بگیرد. همه باید از فرمان وحکم برادر بزرگ ؛ کورکورانه اطاعت نمایند.

    درتلفات ودفاع از وطن دربرابر دشمن خارجی ؛ باید کشته شوند وبنام افغانیت واسلامیت تمام هست وبود شان را تباه کنند ولی زمانیکه موضوع قدرت بمیان آمد داو طلبانه همهء افتخارات را به پای برادر بزرگ «افغان اصیل» بیندازند وخودشان محترمانه از خواست شان صرف نظر نمایند؛ زیرا نباید از اندازهء گلیم خود کسی پایش را اضافه تر دراز کند. اگر از اوامر برادر بزرگ « افغان» سرپیچی کردند آنها لقب جانی وجنایتکار جنگی؛ جاسوس فرانسه؛ خاین ملی؛ نوکر اجنبی وقوماندان پروتوکولی با دشمن را کسب میکنند ودرنوشتن تاریخ فرمایشی هیچ نام نیکویی از آنها برده نمیشود.

    ازنظر اینگونه افراد ؛ غیر از پشتونهای دوطرف مرز دیورند دیگر گروه های قومی حق پیوستن با همزبانان وهم تباران شان را خارج ازمرزهای کنونی ندارند بخاطریکه تمامیت ارضی این کشور به خطر می افتد ؛ اما میان پشتونهای لر وبر هیچ مرز رسمی وجود ندارد . هر پشتون اینطرف باید به آنطرف برود واز آنطرف به این طرف آزادانه رفت وآمد کند هیچ ضرری به تمامیت ارضی نمیرسد.
    بر علاوه بر این افکار مالیخولیایی؛ دربازسازی این کشور بنام افغانستان ؛ازین ببعد مطابق افکار واندیشه های این مردان ؛باید افغانستان کشور یک زبانه ویا لا اقل دوزبانه ایکه در آن زبان پشتو تقدم داشته باشد ایجاد گردد. زیرا افغانستان = کشور افغانها . باید تمام قوانین دولتی؛ سرود ملی؛ بیانیه ها وخطابه های رسمی دولتی همه بزبان شیرین پشتو تغیر یابد. تا افغانها با کشور وزادگاه شان احساس الفت نمایند.
    حالا من میگویم که نخیر!
    این کشور نه افغانستان است ونه هم درگذشته افغانستان بوده ونه در آینده باید باشد. افغانستان ازنظر من همانجایی است که درآن سی ملیون افغان زیر بیرق خداد کشور جدید پاکستان زنده گی میکنند وپاسپورت وحق شهروندی آنجا را دارند. این کشور ؛ نه تنها از افغانها بلکه از غیر افغانها هم می باشد. هیچ یک ازگروه های قومی تاجیک وازبک وهزاره وپشتون در ا‍کثریت مطلق قرار ندارد. بناء قبل ازهمه باید نام این کشور جعلی« افغانستان »تغیر کند. به عوض یک سرود ملی ؛ سه سرود ملی ایجاد شود. زبان پشتو درکنار زبانهای فارسی وترکی درمناطق واستانهای که باشنده گان آن اکثریت ساکنان آنجا را تشکیل میدهد رسمی شود. نظام غیر متمرکز بوجود آید. قدرت ازمرکز به استانها منتقل شود. تمام اراکین دولتی انتخابی شود. قوانین باید به اقتضای حال زنده گی ساکنان این سرزمین تسوید وتصویب گردد. این خلص تفاوتهای بود که میان من ونویسنده گان کتاب دوهمه سقاوی موجود است. اگر بیشتر ازین تفصیلات میخواهید شاید دوستان دیگر نیز درین زمینه به شما معلومات دهند.

  • جناب بهمن ناگفته های مرا نیز نوشته اید موفقیت برایتان میخواهم

  • سلام به دوستان عید را به شما تبریک گفته میخواهم اینرا بگویم که وقتی یک دیوانه روانی در امریکا قران شریف را سوزاند چی مظاهره های چی تظاهر های کجا هستند حامیان قران حالا سراسر وطن را به اتش کشیده بودند در سال 1384 وقتی مظاهرات بخاطر اینکه قران شریف را در زندان خلیج گوانتانامو در دست شویی انداخته بود چنان مظاهرات را راه انداختند که از ان جمله یک بیچاره در ولایت غزنی وقتی از کار و غریبی می اید خسته و مانده از طرف مظاهراه کننده گان که در بین شان افراد طالب جابجا شده بود مورد ضرب گلوله قرار میگرد و این مظلوم که شش طفل و یک پدر ریش سفید بجا مانده درجا جان میدهد پدرش فقط گدایی میکرد . مواد انفجاری در بین نسخه قران شریف کار انسان نیست ولی متاسفانه که ملاهای در باری ساکت هستند بیایند اگر مرد هستند یا اسلام هستند یا خود را حامی قران میگویند یک مظاهره براه بی اندازند .

  • طالبان کوچی نما در مناطق مرکزی هر سال مساجد را همراه با قران و قبله میسوزانند. در بین لنگ زن خود بمب میمانند و .... آب از اب تکان نمی خورد اما به گفته اقای هاشمی به خاطر تهدید سوختاندن قران از سوی یک روانی در امریکا هزاران پای لوچ سرکها را میگیرد و هرج و مرج روزها و هفته ها تمام مملکت را می گیرد.

  • قاضی صاحب کلیت باز شد؟؟

  • هموطنم < اگر باشی ؟ بهمن عزیز اول اینکه من به قاضی مراجعه نه نمودیم انسانها وجدان می داشته باشد و وجدان بهترین قاضی است من سخنانی یون و امثال شان را شنیده ام و نوشته های شما را همچنان . یون به (افغان) بد وزشت گفته افغانها را از هم جدا میسازد وشما باز هم به همان (افغان) زشتر ازیون بد وزشت نوشته افغانها را از هم جدا میخواهید ! شاید این برای شما ویون به اصطلاح مبارزه باشد اما هتلر هم مبارزه میکرد برای خود و کسانیکه از خودش بود و یون به مثلش شاید برای خو وامثال شان در فکر مبارزه است وشما همچنان ....اما آشکار است که انسان انسانیت بشریت برای شما یون وهتلر مفهوم نداشته و نه داشت . در جریان شما سوال من را جواب نداده اید بلکه عقیده که همیش دارید آن را یک باری دیگر خواستید مستحکم بسازید هویدا است که شما افغانستان را نمی خواهید( افغان نستید). اما بسیار روشن جواب خود را یافتم و آن این که شما افغان نبوده و بربادی افغانستان وافغانها را خواهان هستید . هتلر که نیست اما میخواهم به سراحت به شما و امثال شما یون و امثالشان بگویم ما اول انسان هستیم دوم افغان هستیم سوم تاجک هزاره ترکمن بشتون وغیره وغیره وبلاخره برادر و خواهر هستم شما شرمنده خواهید شد . اگر افغان نبوده ودربین افغانها نقاق روادار هستی خداون به قهر خداوندی گرفتارت کند و اگر افغان هستی از خداوند برایتان هدا یت نیک با انرژی مثبت خواهانم .

  • قاضی صاحب!
    در عجبم که هم اکت وادای انسانهای وجدان را میکنید وهم علیه وجدان وانسانیت پا ها را لچ کرده اید ومانند پیره زنهای بیسواد بدون هیچگونه منطق انسانی فقط بد دعا کردن را درکابل پرس تمرین میکنید.
    دوست عزیز!
    من ندانستم که کدام سوال شما بی جواب مانده است آنجا که شما نوشته اید :" جواب سوال مرا نداده اید" اما کمی پائین تر خودتان اقرار کرده اید که :" من جواب خودرا گرفتم"
    لطفا اول پیام اولی خودرا بخوانید که شما ازمن جه سوال کرده اید؛ بعد جواب مرا به غور ودقت بخوانید که من چه نوشته ام ؛ بعدا اگر مقبول خاطر جناب عالی نیفتاد میتوانید آنرا دوباره بازگو کنید که درفلان نقطه جواب من روشن نیست باید آنرا واضح سازم ولی شما بدون هیچ اشاره ای به مطالب من مانند پیره زنها وعجوزه های قرن هژده هم میلادی دست بدعا ونیایش برده وبرای بنده ازخداوند عذاب طلب کرده اید.
    شما ازمن سوال کرده بودید که : فرق میان واسمعیل یون وزلمی هیواد مل وامثالهم درچیست؟ من جواب خویش را به شما داده ام که اینجا دوباره آنرا تکرار نمیکنم.
    اما اینجا جناب عالی میفرمائید که : شما " افغان" نیستید وبرعلیه " افغانها" می باشید.
    ازهمه اولتر ؛ من خدمت جناب عالی بعرض رساندم که درکشور چند قومی افغانستان این نام ( افغان) بی مسمی است؛ غیر از پشتونها بدیگر قومیت های این کشور اطلاق کلمهء (افغان) نه ازنظر منطق؛ صحیح است ونه هم ازنظر مسایل حقوق شهروندی.
    لطفا اگر درین مورد شک دارید ؛ بمراجع مستند تاریخی خود پشتونها مراجعه کنید تا معنای " افغان" وافغانستان را درک کنید؛ حد اقل چندین مقاله ای که بنده درهمین سایت کابل پرس? درمورد کلمهء ( افغان) و ( پشتون) نوشته ام مراجعه فرمائید آنها را که ازخود منابع پشتونی ترجمه وتلخیص نموده ام وبا اسناد ویدیویی آن درکابل پرس قابل دریافت است ؛ مشاهده کنید ؛ بعدا اگر من اشتباه کرده بودم آنگاه به بددعا کردن شروع کنید.
    1 مقاله ای بنده دربارهء تسمیهء ( افغان) وپشتون از قول افراسییاب ختک
    2 اظهارات شاهد افریدی؛ ستارهء مشهور ورزشی پاکستان درمورد وطن افغانها ویا پشتونها
    3 ترجمهء مصاحبهء جنرال حمید گل درمورد هویت افغانی وپشتونی
    4 اظهارات مولوی بجلیگر یکی از علمای دینی متوفای پشتون درپاکستان دربارهء غیرتت افغانها
    اینها ابتدایی ترین منابع استند که خودم آنها را ازمنابع پاکستانی دربارهء هویت افغانی ؛ وطن افغانها ودیدگاه کنونی پشتونهای پاکستان نگاشته ام.
    نتایج تمام تحقیقات نشان میدهد که "پشتون" و"افغان" و"پتان" همه یک نام بوده وبالای یک گروه قومی خاص اطلاق میگردد. وطن اصلی" افغانها" نیز سرزمین های کنونی پشتونستان بوده وازنظر کمیت نیز ؛ بخش قابل ملاحظه ای " افغانها" آنطرف مرز سکونت دارند. پس شما بفرمائید که غلطی بنده درین موارد درکجاست که بنده را گاهی با اسعمیل یون یکی میدانید وگاهی هم مرا دعای بد میکنید؟
    نفاق اندازی بین افغانها:
    جناب عالی نگاشته اید که من میخواهم میان " افغانها" نفاق بیندازم؛ منظور شما چیست؟ اگر منظور تان نفاق اندازی میان پشتونها باشد؛ شما تعبیر غلط کرده اید؛ مقالات من بزبان افغانی نیست؛ بلکه بزبان شیرین وشیوای فارسی است؛ کسیکه افغان است او سایت های بینوا و لر وبر وتول افغان ودعوت را میخواند وآنجا اگر شما به موارد بی اتفاقی وجنگهای قبیلوی میان " افغانها" بر خورده اید آنجا من هرگز مقاله ایی ننوشته ام تا " افغانها" را باهم بجنگ بیندازم.
    این قوم " افغان" به اعتراف خود نویسنده گان وشعرا وپژوهشگران سرشناس زبان " افغانی" چون محترم عبدالباری جهانی؛ برای جنگ کردن وبی اتفاقی وکشتار و وحشت آفریده شده است؛ بگفتهء محترم عبدالباری جهانی ؛ پشتون یا " افغان" اگر دربهشت خدا هم برود آنجا را با جنگهای ذات البینی خود مردار وکثیف می سازد. لطفا شعر طنزی آقای جهانی را زیرعنوان " وعظ ملای شینواری، دریوتوب بشنوید بعدا قضاوت کنید.
    اما اگر منظور تان ازنفاق اندازی ؛ جنگ میان پشتونها " افغانها" وغیر پشتونها " افغانها" باشد؛ بازهم شما بخطا رفته اید؛ من همیشه گفته ام که : " افغانها" به یک دولت سراسر افغانی( مطابق هویت افغانی شان یعنی مطابق زبان ورسم وعادات قبیلوی شان یعنی به مقتضای حال و ارزشهای قبیلوی پشتونوالی) درمنطقه کاملا نیاز دارند. اما ایجاد چنین دولت وکشوری ؛ درمحدودهء جغرافیای پشتونستان کنونی واستانهای جنوبی افغانستان کنونی میسر است؛ ونباید مناطق غیر پشتونی افغانستان کنونی را دربر بگیرد. اگر چنین دولتی درین منطقه بوجود نیاید تمام منطقه را برای چند قرن دیگر به بی ثباتی وعدم استقرار خواهیم کشاند.
    زیرا تیوری پردازان شؤونیست پشتون این غلطی تاریخی را همیشه تکرار خواهند کرد که از بحرهند درکراچی تا رود آمو همه سرزمین بزرگ " افغانها" می باشد وباید همه مانند خودشان اول " افغان" شوند وبعد درکشور خداداد لوی افغانستان حق زنده گی کردن را دریابند. چنین تیوری غلط وبی پایه ازنظر همهء پژوهشگران تاریخ؛ یک جعل تاریخی است؛ افغانها وافاغنه ازنظر تاریخی محل سکونت شان همیشه سلسله جبال سلیمان بوده وازاین منطقه اول بحیث مهمان بعدا بحیث مهاجم وبعدا پادشاه وامیر زمام اموررا بدست گرفته اند. اگر نادر افشار؛ احمدشاه ابدالی را درقشون خود؛ رشد نمیداد؛ امروز شاهد کشوری بنام افغانستان نمی بودیم.
    پس شما بفرمائید که نفاق اندازی درین طرح درکجاست؟
    درصورت ایجاد چنین کشوری مطابق هویت " افغانی" اگر جناب عالی واقعا " افغان" باشید میتوانید با هم تباران افغان تان پیوسته ودریک کشور خداداد وجدید زنده گی کنید ولی اگر " افغان" نباشید میتوانید درکشور غیر افغانی؛ یا خراسان بزرگ متوطن گردیده وبرای ابد باهویت " افغانی" وداع بگوئید وازشر افغان وافغانیت نجات پیدا کنید.
    افغان ازنظر لغوی:
    درزبان انگلیسی ؛ " افغان" سگ شکاری ترجمه است؛ اینکه چرا انگلیسها سگ شکاری خودرا " افغان" صدا میزنند؛ ازنظر بنده بار استخفاف وتوهین دارد؛ ولی هستند آنعده از " افغانها" ی شجاع وغیرتی که چنین مسأله را ماستمالی میکنند وبا تیوری های من درآوردی درصدد توجیه این نام کثیف می باشند. بناء اگر جناب عالی ؛ خیلی علاقه مند استید که " سگ شکاری" باقی بمانید این مربوط خودتان است ومن به تصمیم تان احترام میگذارم.

    اما ازناحیهء بنده کاملا مطمئن باشد که این بندهء حقیر وفقیر هرگز قلادهء " افغانیت" را بگردن نمی آویزم : خدا سگ مرا " افغان" نسازد؛ اینجانب با هویت " افغانی " همان قدر بیگانه ام وهمانقدر ازین هویت استعماری نفرت دارم که مسلمان ازگوشت خوک وهندو ها ازگوشت گاو نفرت دارند.
    برای من هویت " افغانی" هویت " خر" بودن؛ هویت جهالت؛ هویت سرزوری وسر تمبگی ولجاجت ؛ می باشد. اسفندیار خان ولی رهبر حزب عوامی نشنیل پاکستان که خود پشتون است میگوید: میان پشتون وخر شباهتهای زیادی وجود دارد؛ مثلا اگر یک پشتون را به زور بطرف بهشت هدایت ورهنمون شوی ؛ او با سر زوری ولجاجت رهنمایی ات را قبول نکرده بلکه راه دوزخ را طی میکند، درین نقطه میان " خر" وپشتون من تفاوتی نمی بینم.
    مولوی بجلیگر نیز درچندین مورد به این اصل اشاره کرده است که میان پشتونها وخر قرابتهای زیادی موجود است. اسناد باستانشناسی درموزیم پشاور نیز ازروابط سکسی میان خر وقبایل افغان باستان حکایت میکند.
    بناء اگر جناب عالی " افغان" می باشید من به " افغان" بودن تان احترام دارم ولی لطفا مرا درجملهء خودتان حساب نکنید.

  • سلام خدمت تمام بزرگان عزیزان و نوسینده گان عزیز تقدیم میدارم بعد یک سوال کوچک از اقای بهمن عزیز دارم و شاید این سوال را تمام نسل جوان که تازه تمرین وارد شدن به عرصه سیاست و فرهنگ هویت و سایر مطالب را می نمایند در زهن خود داشته باشند اینکه اخر اسم ما چی هست ما اسم خود را چی بگذاریم برادر های پشتون هم که انقدر از غیر پشتون نفرت دارد بار ها این را تجربه کرده ام برادر های پشتون راضی هستند با یک یهودی یا نصرانی کنار بیایند ولی با یک برادر هموطن خود که از اقوام دیگر باشد کنار نمی اید خصوصا اهل قلم شان و کسانی که ادعای سیاست میکند و ادعای فهم میکند .و نسل جوان غیر پشتون این را تا وقتی درک نمی کند تا تجربه نکند و بار بار از طرف مافوق خود اگر پشتون باشد مورد تهدید تحقیر و بد بینی قرار نگیرد .
    خصوصا در حالت فعلی وقتی در یک جای درخواست کار کنی و اگر صد رقم سند تحصیلی از معتبر ترین دانشگاه دنیا داشته باشی ولی پشتون نباشی در ان اداره که ریسش پشتون باشد قبول نمی شوی . ار رهنمایی عالمانه شما قبلا جهان سپاس .

  • قاضي كور ،اكثر مردم وطن ما اوغانستان را نمي خواهند ،از ان جمع يكي هم اين حقير، اوغانستان به شما غلامان انگليس ايران پاكستان عربستان....مبارك باد ،بجز ترياك كاران، سواد گران اپين!غلام بچه گان نادر شاه ،جاسوسان انگريز بابا همان هاي كه ديورند گندمك ... را دستخط كردند،همان هاي زمين و خانه تاجك ازيك هزاره را غصب واز سر وارثان اصيل اين كشوركله منارهاساختند،همان هايكه كه هموطن خود را چون برده صادر و بر زن و كودك شان تجاوز كردند،همان هاي كه همه روز ه انسان ها را مسله(از بند بند جدا ) ياسرو گردن ميبرند،ميخواهند وطن را بر باد و تجزيه كنندنه ديگران!!!همين ناقلان سلميان كوهي اند كه به اوغانستان افتخار دارند نه ديگران ،خوب بود استفاده از قران و ترور بوسيله طالبان را كه ايشان نيز چون اوغان كافر تشريف دارند و ادعا كاذب وطن دوستي و عشق قران را زمزمه ميكنند را رسيدگي و قضاوت مينموديد ! ميدانيم كه زن فروشي بودبه. نام هاي جلال ابادي و بابر مغل زاده كابلي كه حاضر بود قاضي كور ،اكثر مردم وطن ما اوغانستان را نمي خواهند ،از ان جمع يكي هم اين حقير، اوغانستان به شما غلامان انگليس ايران پاكستان عربستان....مبارك باد ،بجز ترياك كاران، سواد گران اپين!غلام بچه گان نادر شاه ،جاسوسان انگريز بابا همان هاي كه ديورند گندمك ... را دستخط كردند،همان هاي زمين و خانه تاجك ازيك هزاره را غصب واز سر وارثان اصيل اين كشوركله منارهاساختند،همان هايكه كه هموطن خود را چون برده صادر و بر زن و كودك شان تجاوز كردند،همان هاي كه همه روز ه انسان ها را مسله(از بند بند جدا ) ياسرو گردن ميبرند،ميخواهند وطن را بر باد و تجزيه كنندنه ديگران!!!همين ناقلان سلميان كوه اند كه به اوغانستان اقتخار دارند نه ديگران خوب بود استفاده از قران و ترور طالبان را كه همه اوغان كافر تشريف دارند را رسيدگي و قضاوت مينموديد ! ميدانيم كه زن فروشي بودبه. نام هاي جلال ابادي و بابر مغل زاده كابلي كه حاضر بود براي اوغان و اوغانستان عاجزه هايش را پدا بكند ! او هم شعار هاي. مسان خالي چون تو سر ميداد!مرگ بر اوغان و اوغانستان مرغ كن گويش كم يك فاشيست نا صحيح!براي اوغان و اوغانستان عاجزه هايش را پدا بكند ! او هم شعار هاي. مسان خالي چون تو سر ميداد!مرگ بر اوغان و اوغانستان مرغ كن گويش كم يك فاشيست نا صحيح!

  • سلام به خواننده گان عزیز وسلام خاص به محترم هاشمی گرامی!
    جناب هاشمی صاحب درمورد تسمیه ونامگذاری هویت اقوام غیر پشتون ازبنده سوال نموده اند که اگر ما خودمانرا " افغان" نمیدانیم پس جه باید گفته شویم ؟ باید خدمت جناب شان عرض نمایم که:
    ازنظر بنده ، درشرایط حاضر ، اقوام غیر پشتون افغانستان را در ادبیات سیاسی بهمین نام " اقوام غیر پشتون" یاد میکنند؛ این اصطلاح؛ سال قبل در چاپ اطلس ایتنوگرافیک زیر عنوان " ایتنوگرافی اقوام غیر پشتون افغانستان" بزبان پشتو که ازطرف تعدادی از نویسنده گان متعصب پشتون برای اقلیت جلوه دادن نفوس غیر پشتونها بکار گرفته شد وبحث های داغی را میان صاحبنظران دامن زد برسمیت شناخته شده است.
    قبل از چاپ این کتاب؛ این واژه درمیان نویسنده گان پشتون عمومیت نداشت؛ زیرا آنها همهء ساکنان این کشور را بالاجبار " افغان" خطاب میکردند ولی اگر خیلی غضبناک میشدند درکتابهای مثل کتاب سقاوی دوم؛ از واژهء اقلیتهای قومی کارمیگرفتند؛ اما سر وصدای که از چاپ کتاب اطلس ایتنوگرافیک اقوام غیر پشتون افغانستان براه افتید تقریبا غیر مستقیم قومگرایان پشتون به شعاع وجودی غیرپشتونها درین سرزمین مشروعیت بخشیدند. وبرای اولین بار این اعتراف از قلم شان خارج شد که این سرزمین نه تنها از پشتونها بلکه از غیر پشتونها نیز می باشد.
    پشتونها بصورت اکثریت ازنامهای که درآن اثری از " افغان" و" افغانیت" نباشد نفرت دارند ؛ چندی پیش درشهرگوپنهاگن راجع به افکار وعقاید مولانای بلخ کنفرانسی ترتیب شده بود که درآن یک نویسندهء پشتون؛ محترم یوسف هیواد دوست بزبان پشتو مقاله ای را خواند که درآن کوشش زیادی بخرچ داده است تا افغان بودن مولانا را ثابت کند. ازنظر آقای هیواد دوست، مولانا یک افغان وطنپرست بود که بخاطر جدایی از وطن آبایی اش (بلخ) قلبش زخمی گشت وبا وجود رسیدن به بلندترین قله ها ومدارج علمی ودینی درقونیه بازهم بخاطر جدایی از سرزمین آبایی اش بلخ قلبش جریحه دار گردیده بود وبهمین خاطر مثنوی ونی نامه را با شکایت ازجدایی ها وفراق از اصلیت وطن اش " لوی افغانستان " آغاز کرد.
    ازنظر آقای هیواد دوست؛ زمانیکه مولانا ازجدایی شکایت میکند و برای وصل شدن به اصلیت اش ناله سر میدهد؛ درحقیقت مولانا به سرنوشت هیواد دوست مواجه شده بود؛ همانطوری که آقای هیواد دوست از افغانستان به دنمارک آواره شده ولی محبت لغمان وهوت خیل از دلش نمیرود؛ مولانا نیز مانند او از دست جنگ سالاران خوارزم شاه به قونیه آواره شد وازچنین فراق نالیده است؛ پس حالا هم مولانا وهم مانند یوسف هیواد دوست هردو ازیک نژاد وتبار وهردو افغانهای وطنپرست می باشند.
    البته من نمیخواهم این مطلب را بخاطر فکاهی وخندهء شما اینجا روایت کنم ؛ اگر به زبان پشتو بلدیت دارید لطفا این مقاله را اینجا بخوانید.البته این یک نمونه از کار های فرهنگی نویسنده گان پشتون درحق مشاهیر وبزرگان ادب وشعر فارسی این سرزمین می باشد که آنها باید همه چیز را افغانیزه نمایند؛ این کار جناب هیواد دوست؛ در افغانستان کنونی جدید نیست؛ قبل از وی درنظامهای توتالیتر واستبدادی شاهان وروسای جمهور پشتون تبار به هزاران مورد ازین نوع جعلکاری های مسخره ومضحک عمدا وقصدا صورت گرفته است تا همه چیز را بخاطر نام افغانستان رنگ افغانی بدهند؛ اگر " افغانی" نشد آن را دو دسته به ایرانی ها تقدیم نموده اند وبه آنها هدیه میدهند که این هم مال شماست .
    در داخل افغانستان ؛ هرچه نتوانسته است رنگ " افغانی" بیابد به ایرانی ها منتسب شده است؛ وهرکی راجع به احیا واعادهء آن آواز بلند کرده است بنام " نوکر ایرانی" تاپه خورده است.
    فاشیست های ایرانی نیز که ازین نوع سخاوتمندی های خدا داد دلشان باغ باغ میشود؛ بیشتر به حاکمیت پشتونها دل می بندند ودربرابر همزبانان خودشان وحتی هم مذهبان خودشان از فاشیسم هتلری کار میگیرند؛ در داخل ایران هر فارسی زبان وهر هزاره را بنام " افغانی آشغال" توهین وتحقیر میکنند؛ مانند نازیها از ورود آنها در اماکن وتفریحگاه ها جلوگیری بعمل می آورند؛ درحالیکه کاذبانه شعار های : " اسلام مرز ندارد" را هم بلند میکنند؛ ولی خارج از ایران به طالبان وگلبدین سلاح وپول میدهند تا جنگ وبدبختی همجنان درین کشور ادامه یابد وبخاطریکه این کشور همجنان در ذلت وبدبختی بسر برده وهرگز سر بلند نکند؛ ایران بحیث یگانه وارث تاریخی هخامنشیان وزردشت وکورش وغیره باید درجهان معرفی باشد. آنطرف دیگر ؛ ترکیه قرار دارد که بخاطر رقابت اش با ایران از هیچ پستی ودنائت ومنافقتی دربرابر غیر پشتونها دریغ نمی ورزد. میان ازبکها وتاجیکها وهزاره ها بنام زبان نفاق اندازی میکند وآنها را وادار می سازد تا مستقیما با ناسیونالیستهای پشتون وارد معامله گردیده ودر تقابل با هموطنان غیر ازبک شان قرار بگیرند.
    به نظر بنده؛ اقوام غیر پشتون افغانستان درشرایط حاضر، دوراه پیش رو دارند؛ یا باید باهم متحد شوند ومسایل مذهبی وزبانی را کنار بگذارند وبنام اقوام ستمدیده ایکه تاریخ وهویت شان جعل شده است باهمدیگر یکی شوند ویا اینکه هرکدام بصورت مستقل قلادهء غلامی ( افغانیت) را بگردن انداخته واز اوامر وفرامین برادر بزرگ کورکورانه اطاعت نمایند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس