روشنفکران هزاره واصلاح طلبان ایران! دو درخواست مشابه در دو دهه متفاوت
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بحث عبور از محمد محقق وکریم خلیلی با مطلبی از آقای عبدالعدل دای فولادی در فضای مجازی استارت زده شد وباعث واکنشهای متفاوتی گردید.
دقیقا یک دهه قبل تئوری عبور از سید محمد خاتمی در بین اندیشمندان اصلاح طلب در ایران مطرح شده بود.
در این مقاله سعی میشود این دودرخواست مورد بحث وبررسی قرار بگیرد.
اشاره:
بحث عبور از محمد محقق وکریم خلیلی با مطلبی از آقای عبدالعدل دای فولادی در فضای مجازی استارت زده شد وباعث واکنشهای متفاوتی گردید.
دقیقا یک دهه قبل تئوری عبور از سید محمد خاتمی در بین اندیشمندان اصلاح طلب در ایران مطرح شده بود.
در این مقاله سعی میشود این دودرخواست مورد بحث وبررسی قرار بگیرد.
عبور ویا کنار گذاشتن؟
بشر در طول تاریخ برای بدست آوردن قدرت ورسیدن به مقصد موانع سر راهش را یکی یکی کنار میگذاشت تا به هدف خود برسد. دراین راه دوگزینه بیشتروجود نداشت. یا مردن ویا کنارگذاشتن وبه قدرت رسیدن.
در جوامعی که قانون حاکم نباشد، برای بدست آوردن هر چیزی باید موانع را از سر را برداشت تا به هدف رسید اما در جامعهای که به دموکراسی وقانون احترام میگذارند وصلح برقرار است، برای رسیدن به اهداف خود گزینه عبور را انتخاب میکنند.
اصولا گزینه عبور زمانیکه انتخاب میشود که انسان قدرت کنار گذاشتن را نداشته باشد.
به عنوان مثال: رود خانه را نمیشودکنار گذاشت. کوه را نمیشود جا بجا کرد. حاکم بی کفایت را نمیشود سرنگون کرد. دراینجا عقل حکم میکند که برای عبور از رودخانه پل بسازیم وبرای گذشتن از کوه باید دل اورا بشکافیم تونل بزنیم وبرای تغییر حاکمان بی کفایت به رای ونظر مردم روی آورد.
اصلاح طلبان وشعار عبور از خاتمی
اوایل دهه هشتاد شمسی وزمانیکه اصلاح طلبان درایران از رفتار وکردار سید محمد خاتمی ناامید شدند، به این نتیجه رسیدند که باید از خاتمی عبور کنند. سید محمد خاتمی منتخب مردم وقانونا رئیس حمهور ایران بود. بنا براین کنار گذاشتن او غیر ممکن بود، برای همین نظریه پردازان اصلاح طلب درایران گزینه عبور از خاتمی را نتخاب کردند.
دقیقا درهمان زمان که نظریه پردازان اصلاح در ایران خواب عبور از خاتمی را میدیدند، روشنکفران هزاره رویایی زندگی درکنار محمد محقق وکریم خلیلی را در سر داشتند. برای همین منظور به محض تشکیل دولت رسمی در افغانستان، تمام روشنفکران هزاره از سراسر دنیا مانند مور وملخ خودرا به افغانستان رساندند وهرکدام به سراغ یکی از این دونفر (محقق وخلیلی) رفتند.
سرنوشت غمبار اصلاح طلبان درایران
اصلاح طلبان در ایران دچار سرنوشت غمباری شدند. آنها نه تنها نتوانستند از خاتمی عبور کنند بلکه خودشان دچار صدمات چبران ناپزیری شدند که تا سالها اثراتش باقی خواهد ماند.
نقش حکومت ایران در شکست اصلاح طلبان وتئوری عبور از خاتمی انکار ناپزیر است. زمانیکه بحث عبور از خاتمی مطرح شد، اصلاح طلبان دچار تشتت ودوگانگی شدیدی شدند وحکومت ایران از این احتلافات نهایت استفاده را برد. در حقیقت حکومت ایران نه خاتمی را میخواست ونه اصلاح طلبان را اما در ظاهر جانب محمد خاتمی راگرفت ودر نهایت هردو طیف اصلاح طلب را از صحنه خارج وشخصی مانند محمود احمدینژاد را روی کار آوردند.
روشنفکران هزاره ومحقق وخلیلی
روشنکفران هزاره یک دهه در کنار محقق وخلیلی زندگی کردند وخیلی از آنها که حالا مدعی عبور از محقق وخلیلی هستند، روزی همسفره و هم پیاله این دور نفر بودند وهنوز هم تعدادشان درکنار این دو شخصیت هزاره هستند وامرار معاش میکنند.
روشنفکران هزاره بعد یک دهه دقیقا به نتیجهای رسیدهاند که نظریه پردازان اصلاح طلب در اوایل دهه هشتاد شمسی رسیده بودند. اصلاح طلبان پرحرف ولی کم قدرت. روشنفکران نق زن ولی دور از قدرت. هردو ناامید وسر خورده هردو در پی نو آوری و تغییرات.
اصلاح طلبان ایران درپی اندیشه وتفکر خاتمی
سید محمد خاتمی یک تفکر بود و اصلاح طلبان در ایران در پی مصادره وعبور از این تفکر بودند. درواقع سید محمد خاتمی جزتفکر واندیشه اصلاح طلبانه و رای مردم هیچ چیز دیگری نداشت ودر هیچ نهادی دارای قدرت نظامی واقتصادی نبود، یعنی اینکه اگرچه قانونا دارای قدرت زیادی بود ولی عملا هیچ قدرتی اجرای دربرابر مهاجمین اطرافش نداشت. سید محمد خاتمی همیشه خودرا خدمت گذار مردم میدانیست و هیچ وقت سعی نکرد بر دوش مردم سوار شود. اصلاح طلبان با مطرح کردن تز عبور از خاتمی در پی مصادره تفکر واندیشه اصلاح طلبی ورای مردمی خاتمی بود. آنها میخواستند در انتخابات سال۱۳۸۴ پیروز باشند.
اصلاح طلبان زمانیکه موفق نشدند از خاتمی عبور کنند، ساز خروج از حاکمیت سر دادند و این اشتباه استراتژیک باعث شد تا سالهای متمادی از قدرت وبدنه حاکمیت ایران دور بمانند.
روشنفکران هزاره ومیراث داری محقق وخلیلی
محمد محقق وکریم خلیلی، دارای هیج تفکری مشخصی نیستند. آنها جنگ سالاران با تجربهای هستند که تمام عمرشان جز جنگ وخونریزی کار مفیدی انجام ندادهاند. آنها همیشه دنبال جمع آوری ثروتهای نامشروع بودهاند. آنها همیشه ودر هر بهانهای سعی کردهاند از مردم هزاره سوی استفاده کرده وبرای رسیدن به اهدافشان بردوش آنها سوار شوند. آنها قدرتمندانی هستند که دارای ثروت کلان میباشند وهر زمان که بخواهند به قدرت نظامی واقتصادی دست رسی دارند. گروه محقق وخلیلی به طور نامشروع درکل جامعه هزاره ریشه دوانده ومانند ویروس سرطان بدنه جامعهای هزاره را مسموم کرده است.
جامعهای روشنفکری هزاره باعبور از محقق وخلیلی میخواهند به چه چیزی دست یابند؟ بعد از عبور از محقق وخلیلی کدام میراث آنهارا بین خود تقسیم میکنند؟ جنگ سالاری؟ خونریزی؟ ریا وتزویر؟ ثروت نامشروع؟ سیاست سازشها ومعامله وخرید وفروش مردم در پشت پرده؟
برخی از روشنفکران هزاره در سدد هستند که اشتباه اصلاح طلبان ایران را تکرار کنند وساز تحریم انتخابات را مینوازند که اگر چنین شود سرنوشت جامعه هزاره از اصلاح طلبان ایران بدتر خواهد شد.
نتیجه:
همان طور که اشاره شد حکومت ایران از اختلاف پیش آمده در بین اصلاح طلبان نهایت استفاده را برد وکلا آنهارا از صحنه قدرت ودایره حکومت خارج کرد. حال سئوال این است که اگر نق زنیهای روشنفکران هزاره ادامه داشته باشد واختلافات حل نشود، آیا حکومت از موقعیت پیش آمده سوی استفاده نخواهد کرد؟ اگر بر اثر این نق زنیها جامعهای روشنفکری ولج بازیهای جاهلانه حزبی محقق وخلیلی، هزارهها به کلی منزوی بشوند؛ چه کسی مسئول وپاسخ گو خواهد بود؟ محقق وخلیلی و دارو دستهاش ویا دای فولادی ومریدان سینه چاکش؟
صاحب این قلم یکی از طرفداران عبور و «کنار» گذاشتن تمام جنگ سالاران از جمله محقق وخلیلی هست اما عقیده دارم وضعیت فعلی زمان مناسب برای عبور ویا کنار گذاشتن محقق وخلیلی نیست.
در اینجا ناگزیرم مثالی بزنم.
فرض کنید که میخواهید از رود خانهای عبور کنید. دراینجا عقل ومنطق حکم میکند که بهترین فصل سال را برای ساختن پل وعبور از رودخانه انتخاب کنیم. یعنی زمانیکه رود آرام است وهیچ سیل وطوفانی قرار نیست بیاید.
به عقیده نگارنده وضعیت افغانستان حالت دریایی طوفانی را دارد ودر این دریا کشتی هزارهها با دو ناخدای بیخرد به مسیر نامعلومی در حرکت هست. سر نشینان این کشتی طوفان زده به جای اینکه راهنما وهمدم ناخدای کشتی باشند، با سرو صدا وجو سازی ونق زدن، تمرکز ناخدا وسرنشینان کشتی را به هم میریزند.
برای عبور از محقق وخلیلی نیازی نیست در هنگام طوفان وسیل اقدام بشود بلکه آنهاراباید در فصل مناسب وزمان مناسب کنار گذاشت ویا با تدبیر ومنطق وبا پشتبانی ملت هزاره ازآنها عبور کرد.
در اینجا مجبور هستم به نکته اشاره کنم اینکه دوستان تحلیلگر ونویسنده در زمان تحریر مطالب متاسفانه جانب انصاف را رعایت نمیکنند ودر لابلای مطالب عقده گشای وانتقام گرفتن را به خوبی میشود حس کرد. این دوستان اگر از سر دلسوزی چنین مطالبی را نشر کنند بازهم به نفع جامعه هزاره نخواهد بود.
دوستان روشنفکر بدانند که در بدنه حاکمیتنژاد پرست افغانستان هستند کسانیکه نه محقق وخلیلی ونه روشنفکران وکل جامعهای هزاره نمیخواهند ودنبال فرصتی هستند تاتمام هزاره هارا کنار بزنند واز دایره حکومت خارج کنند