نکتههای نگارش ـ «و» بعد از ویرگول
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
یک پرسش نگارشی: آیا حرف «و» عطف بعد از علامت ویرگول غلط است؟ من بسیار دیدهام که کسانی از کنار هم آمدن این دو میهراسند و در ویرایشها هر جا که این دو در کنار هم باشند، ویرگول را حذف میکنند. مثلاً نمینویسند «بهار، تابستان، پاییز، و زمستان فصلهای سالاند.» در این موارد البته درست است و در اینجا ویرگول آخر لازم نیست.
ولی من در بسیار جایها به جملههایی برخوردهام که کاربرد این دو در کنار هم را اجتنابناپذیر میسازد. مثلاً در مصراع اول از این بیت شعر استاد براتعلی فدایی:
غافل از خویش و یار بیگانه
با دد و دیو خصم، همخانه
ممکن است در حالت فعلی کسی مصراع را غلط برداشت کند، یعنی تصور کند که «این شخص، از خویش و یار بیگانه غافل است» در حالی که منظور شاعر این است که «این شخص، از خویش غافل است و یارِ بیگانه شده است.» به راستی برای این که مصراع غلط خوانده نشود، چه باید کرد، مگر این که آن را چنین بنویسیم؟
غافل از خویش، و یار بیگانه
من اخیراً در حال ویرایش کتاب «علی» از دکتر شریعتی بودم. در آن کتاب، به اقتضای این که مطالب غالباً سخنرانی بوده و بعداً به نگارش درآمده است، به جملههای بسیاری برخورد کردم که جز با همین ترتیب، بسامان نمیشد. این هم چند مثال از این قبیل. در هر یک از این موارد اگر ویرگول یا «و» را برداریم، جمله دوپهلو و یا دشواریاب میشود.
تنها علمی علم است و مورد قبول، و تنها فلسفهای فلسفه است و مورد قبول، که منجر به قدرت انسان در زندگی بشود.
اسکندر... دارا را از بین برده و هخامنشیان را منقرض کرده و بعد هم خودش مدتی سلطنت کرده و بعد هم جانشینانش، و بعد هم شکست خوردند و رفتند.
پرومته... در کوههای قفقاز تنها با یک کرکسی همنشین است و در زنجیر، و دایماً کرکس جگر او را میخورد.
هرگز قابل پیشبینی نیست که کسی که اندیشهی فلسفی در این حد از عمق، و جهانبینی در این وسعت، و بینش عقلی و استدلال منطقی و عقلی در این حد از استحکام دارد، یک کارگر است یا یک سخنران و خطیب اجتماعی است.
در میان بینشهای انسانی، بینش عرفانی، و گرایش بسیار شدید و نزدیک زمینی، جزئینگر و اجتماعی، دو بینش متضادند.
آنلاین : http://mkkazemi.persianblog.ir/post/805