صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > بحران شعر و کمبود مخاطب

بحران شعر و کمبود مخاطب

می خواهم به گونه ی فشرده بیان کنم که : شعر جدی و مخاطب خوب در فرایند دو سویه میان هم، هر دو بر یکدیگر اثر گذار اند
جاويد فرهاد
شنبه 21 جون 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اگر از داوری های احساساتی بگذریم و با توجه به روش های نقد معیاری به بررسی " شعر امروز" بپردازیم

( افزون بر ویژ گی ها) دو آسیب عمده را در حوزه ی شعر امروز میتوان دریافت که یکی " بحران شعر" و دیگری " کمبود مخاطب" است.

بحران شعر:

بحران شعر، به معنای سطحی نگری و جدی نگرفتن شعر در فرایند تولید است که بدون توجه به اصل " رسانگی" با مخاطب و ویژه گی های بیان شاعرانه و اسستیتک زبان شکل می گیرد و فاصله ی ژرف میان شعر و مخاطب را به_ لحاظ " درکی و حسی"_ به وجود می آورد:

" پدر که رفت

حیاط خانه ورم کرد

درخت توت پرید

حوض، عکس یادگاری شد

و ما، یک پراید خریدیم

و مجبور شدیم

ششمین عضو خانواده خود را

به خانۀ سالمندان ببریم."

( شعر ظرفیت، از اکبر اکسیر)

این شعر، تصور فردی شاعر از یک رویداد است که بیشتر شبیه یک " بیو گرافی شخصی" است تا یک رویدادی که در فرایند سرایش ( تولید) تجربه ی تعمیمیت به دیگران را داشته باشد. با توجه به این که مرحله ی سرایش، عملیه ی فردی ذهن است و شعر در فرایند تولید از فردیت ذهن آغاز می شود؛ اما نکته ی مهم، گسترش و تعمیم این عملیه ی فردی برای دیگران است که اصل ایصال یا رسانگی را ایجاد می کند.

با آن که " پس از رفتن پدر " هر چیز روند طبیعی خود را از دست می دهد ( حیاط ورم می کند، درخت توت می پرد؟! و حوض عکس یادگاری می شود) و جریان عادی زنده گی بر هم می خورد، این تجربه فردی شاعر نمی تواند تعمیم یابد و شعر در خلای بین شاعر و مخاطب ( به لحاظ ایجاد رابطه) معلق می ماند.

به نمونه ی دیگری از این گونه شعر در یک غزل توجه کنید که فردیت آفرینشی شاعر نتوانسته است تعمیم یابد:

" بده به دست من این بار بی ستون ها را

که این چنین به تو ثابت کنم جنون ها را

بگو به دفتر تاریخ ، تا سیاه کند

به نام ما همه سطرها، ستون ها را

عبور کم کن از این کوچه ها، که می ترسم

بسازی از دل مردم کلکسیون ها را

...منم که گاه به ترک تو سخت مجبورم

...تویی که دوری تو شیشه کرده خون ها را

میان جاده بدون تو خوب می فهمم

نوشته های غم انگیز کامیون ها را "

با آن که در ابیاتی مانند : " بگو به دفتر تاریخ... و میان جاده ..." تصورات ساده؛ اما کم رنگ شاعر در زبان شکل گرفته؛ اما سراپای غزل از ویژه گی تعمیم پذیری و انتقال عواطف ( آن چنانی) برخوردار نیست؛ زیرا فردیت آفرینشی شاعر به تجربه ی جمعی مخاطب، نرسیده است.

چگونه می توان به تجربه ی تعمیم پذیری رسید؟:

ایجاد تجربه ی تعمیم پذیری در شعر و بسط آن در حوزه ی دریافت مخاطب، با دو شیوه ی زیر ممکن است:

1- احاطه بر زبان : زبان در شعر وسیله ی مهمی است برای بیان احساسات، انتقال عواطف و در کلیت ارائه محتوا.

فرایند احاطه بر زبان از گزینش و کابرد واژه ها و توجه به بار مفهومی آنها آغاز و تا پیوند آن به لحاظ توجه به قرینه سازی های لفظی و معنوی و موارد تکمیل کننده ی محتوای هنری در شعر، ادامه می یابد. ساده گی ژرف در بیان و توجه به هویت مفهومی واژه ها، ابزاریست برای ایجاد تجربه ی تعمیم پذیری بیشتر در شعر:

" وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود

و در تمام شهر، قلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند

وقتی که چشمهای کودکانه عشق مرا

با دستمال تیرۀ قانون بستند

و از شقیقه های مضطرب آرزوی من

فواره های خون به بیرون می پاشید

و زنده گی من

چیزی نبود، هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری

دریافتم که باید باید باید دیوانه وار دوست بدارم"

( بخشی از شعر فروغ فرخزاد)

2- گریز از فردیت : گریز از فردیت، به معنای نفی فردیت آفرینشی شاعر نیست؛ زیرا شعر به یک تعبیر، فرآورده ی مرحله ی فردیت ذهن است. گریز از فردیت، یعنی جدا شدن از عدم تجربه ی تعمیم پذیری شعر و ایجاد رابطه با مخاطب. به تعبیر دیگر، نفی مواردی که با تجربه ی تعمیم پذیری شعر جور نمی آید و در واقع، سدی در برابر پیوند شعر با مخاطب است.

گریز از فردیت، حالتی است که تجربه های فردی شاعر را در عرصه ی دریافت و " درد مشترک" بسط می دهد و شعر از محدوده ی فردگرایی مطلق، بیرون می شود:

" غم که می آید، در و دیوار شاعر می شود

در تو زندانی ترین رفتار شاعر می شود

می نشینی چند تمرین ریاضی می کنی

خط کش و نقاله و پرگار شاعر می شود..."

و یا

" تنهایی از تمام زوایا نفوذ کرد

ناباوری بس است

با سنگها بگو

آیینه بی کس است. " ( حسن حسینی)

کمبود مخاطب :

کمبود مخاطب خوب و در کلیت مخاطبان شعر دوست و شعر شناس، در حوزه ی شعر فارسی، امر محسوس است. با توجه به این که توجیه ما از مخاطب شعر، مبتنی بر امر نسبی آن است و به طور طبیعی در هر جامعه و یا حوزه ای – مخاطب شعر و شاعر، تمام افراد جامعه نیست؛ اما با توجه به پیشینه ی مخاطبان شعر در حوزه ادبیات فارسی، شعر روزگار ما ( به ویژه در افغانستان )از کمبود مخاطب جدی ( و هم چنان شعر جدی) رنج می برد.

توجه به مسأله ی کمبود مخاطب، بدون تردید، تأثیر به سزایی در شکل گیری شعر امروز دارد؛ زیرا هنگامی که عطشی برای دریافت شعر جدی وجود نداشته باشد، مشکل است که ما چشمداشتی از میزان تولید شعر به عنوان یک جریان جدی داشته باشیم؛ ولی یادمان نرود همانسان که مخاطب در شکل گیری و تولید جریان شعر خوب و جدی می تواند اثر گذار باشد، آفرینش شعر خوب و جدی، عاملی برای به وجود آمدن مخاطب جدی شعر نیز پنداشته می شود؛ زیرا اگر شاعر امروز، فرآورده های جدی و اثر گذار نداشته باشد، بعید است محکی برای به وجودآمدن شعر خوب و مخاطب جدی شعر به میان آید.

می خواهم به گونه ی فشرده بیان کنم که : شعر جدی و مخاطب خوب در فرایند دو سویه میان هم، هر دو بر یکدیگر اثر گذار اند.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • there’s no job for those afghan who place between old and new generation in world , they have old education who no useful any more , and finding a job also need lot of requirement to day , and those who standing between old and new , are want to see lot of respect and attention from junior and senior too , to have same things for prove of there forgotten personality , same of them are start writhing a book and same are change to poet and same are run a small business who too lately have chance of success, . i know same of this old gold people , one of them going to be SABOR JAN SIAH SANG who live in Saskatchewan of Canada and the other one is going to be mr jawid farhad who play with word only . any how we have duty to know that what Afghanistan need to day , is it really Afghanistan need poet or poor writer or do we really in future can trust PAY LUCH KAKO , i believe Afghanistan need SOLDIER today , to fight for each afghan citizen , we no need any more job less poet and poor writer or those KAKO who call SAG as a PLARA , please do not waste your time and do not play with our expansive life in day and night of west and east country fashionable society , if you really afghan , do same things for Afghanistan .

    آنلاین : soldier for afghanistan

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس