صفحه نخست > دیدگاه > آیا افغانستان یک کشوری درحال توسعه است؟

آیا افغانستان یک کشوری درحال توسعه است؟

محمد سالم صفری
شنبه 28 دسامبر 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

واژه ی “کشورهای درحال توسعه” یکی از تقسیم بندی های کلی در ارتباط به میزان توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی کشور ها است که برای توضیح حالت کشورهای موسوم به جهان سوم(آسیایی، افریقایی و امریکای لاتین) به کار می رود. این مفهوم تحت تأثیری اندیشه های تطوری و خطی توسعه شکل گرفته و نظر به مفاهیمی چون “کشورهای عقب مانده”، “کشورهای توسعه نیافته”، و “جهان سوم” کاربردی بیشتری دارد.

طرفداران نظریه تطوری، فرایند توسعه را امری جهانی دانسته و توسعه اجتماعی جوامع صنعتی غرب را الگوی برای توسعه جوامع غیر غربی می پندارند. براساس این دیدگاه، راهی که کشورهای غربی از جامعه سنتی تا جامعه صنعتی و سرمایه داری پیموده راهی است که همه کشورها از این راه عبور خواهند کرد و به این مراحل خواهند رسید. با این حاب، این تئوری خالی از نقص نبوده و مورد نقدهای شدیدی قرار گرفته است. طوری که منتقدین آن را به معنای غربی سازی کشور های جهان سومی و وابسته ساختن این کشورها به جوامع سرمایه داری می دانند و نیز دلیل عقب ماندگی این کشورها را نوعی جدیدی از سیاست استعماری و استثماری دولت های غربی نسبت به کشورها جهان سوم می دانند. تعدادی زیادی از جامعه شناسان با انتقاد از این نظریه می گویند، عقب ماندگی و توسعه نیافتگی مناطق توسعه نیافته ریشه در سیاست های وابسته سازی و فعالیت های شرکت های چند میلیتی غربی دارد که با انتقال بحران در جهان سوم، از منابع و مواد اولیه ی آن استفاده می کنند و برای کشورهای خودشان امکانات رفاه را فراهم می سازند. به باور این منتقدین، دلیل توسعه نیافتگی کشورهای عقب مانده، توسعه یافتگی استثماری غربی است که از این جوامع به نفع شان بهره کشی کرده است.

هم چنان، برخی دیگری از صاحب نظران مساییل اجتماعی، توسعه اقتصادی- سیاسی با الگوی غربی را وارداتی، غیربومی و غیر عملی دانسته و تطبیق آن را در کشورهای غیر غربی بی فایده می دانند. به نظر این آگاهان، توسعه ی غربی مانند گلی پروریده در خاک غرب است که امکان رشد و پرورش آن در زمین های شرقی ممکن نیست.
باوجود این نقدها، اما مدل خطی توسعه هم چنان یکی از مدل های مطرح و جدی در مباحث تئوریک و علمی است و جایگاه خود را با کم و بیش تغییراتی در میان سایر نظریه ها حفظ کرده است. پس از نقدهای سازنده در ارتباط با نظریه ی خطی توسعه که کشورهای عضو ملل متحد را به بازبینی و دقت بیشتر در این مورد وادار کرد و حتی در کنار توسعه به مثابه ی رشد اقتصادی، به ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ملی آن نیز توجه صورت گرفت و مفاهیمی چون عدالت اجتماعی، حقوق بشر، دموکراسی ومردم سالاری هم به آن اضافه شد، اکنون به خاطر روابطی جدیدی که میان کشورهای قدرت مند و توسعه نیافته شکل گرفته، باری دیگر توسعه به معنای غربی آن(باتغیرات و تعدیدلاتی) وارد مباحث علمی و سیاسی گردیده است. به ویژه اینکه، در اثر قراردادهای نظامی و سیاسی میان کشورهای قدرت مند و کشورهای کم توسعه، جایگاه بین المللی این کشورها تقویه شده و باالاثر تزریق کمک های جهانی، تغییراتی قابل ملاحظه ی در اوضاع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این کشور ها به وجود آمده است.
کوریای جنونی که در رقابت شدید با کوریای شمالی(کمونیستی) قراردارد، نمونه ی واضحی از کشورهای شرقی است که باحمایت امریکا به توانایی های قابل وصفی اقتصادی، سیاسی و نظامی دست یافته و به عنوان ببر اقتصادی آسیا یاد می شود. یا مثلاً، کشوری نسبتاً نو تاسیس پاکستان که باحمایت سیاسی و اقتصادی ایالات متحده نیروی نظامی قدرت مندی در منطقه ساخته و استخبارات ارتش این کشور(ISI) در اکثر مساییل بسیار هم منطقه ی نقش بازی می کند. همینطور افغانستان، کشوری که در اثر جنگ های پی در پی و بی نظمی ها و بی عدالتی های طولانی مدت، غرق در مشکلات گردیده بود، باحضور جامعه ی جهانی صاحب منزلت و جایگاهی خوبی در منطقه و جهان گردید؛ دولت ملی مبتنی بر قانون اساسی که نمایندگی از آحاد ملت می کند شکل گرفت، میلیون ها دانش آموز راهی دانشگاه ها و مکاتب گردیدند و در مجموع دست آوردهای کلانی در راستای تحقق مردم سالاری، تامین حقوق بشر و عدالت اجتماعی، رشد آزادی ها و فعالیت های سیاسی و اجتماعی نصیب کشور گردید.

به این ترتیب، روابط جدیدی که میان کشور های توسعه یافته و کم توسعه یا توسعه نیافته شکل گرفته و یک باری دیگر این کشورها را تشویق می کند که با کشورهای قوی روابط استراتژیک داشته باشد و در همکاری این کشورها، برای نجات از فقر و مشکلات، از فرصت ها و پیشرفت های که در اثر این رابطه ایجاد می گردد استفاده کنند. در غیر آن صورت نمی توانند مسایلی کشنده و خطرناکی چون تروریزم، افراطیت، فقر، تبعیض قومی، فساداداری، مواد مخدر، بی عدالتی و جنگ های داخلی را به تنهایی مهار کنند و دولتی را بسازندکه توان دفاع از حاکمیت ملی و تامین رفاه اجتماعی و منافع ملی شان را داشته باشد. همان است که این کشورها وقتی بخواهند به توسعه سیاسی و اجتماعی دست پیدا کنند، ناگزیر اند که با کشور های منطقه و جهان در ارتباط باشند. بناً وقتی پذیرفتند که باید برای رشد اقتصادی و توسعه سیاسی شان با کشورهای غربی ارتباط قایم کنندٰ به گونه رسمی در این رابطه سیاسی، اقتصادی و نظامی قرار می گیرند و بر شکل توسعه ی تطوری(نوع جدید) غربی مهر تایید می گذارند.

در واقع نیازمندی که برای ایجاد این رابطه وجود دارد، از یکسو ضرورت برقراری روابط استراتژیک سیاسی و نظامی را باغرب مورد تاکید قرار می دهد و از سویی بر الگوی توسعه اجتماعی جوامع صنعتی غرب صحه می گذارد. با پذیرفتن این دو فرضیه، رابطه ی سیاسی و اقتصادی که میان جوامع توسعه یافته و کم توسعه وجود دارد، آشکار می شود و نیز جایگاه و نیازمندی های دو طرف مشخص می گردد. یعنی کشورهای قدرت مند به خاطر داشتن امکانات و توان بالای نظامی، سیاسی و اقتصادی در ردیف کشورهای توسعه یافته قرار می گیرند که برای تامین منافع جهانی شان با کشورهای توسعه نیافته همکاری می کنند و کشور های ضعیفی که دچار مشکلات داخلی، ضعف اقتصادی و نظامی اند و توان استفاده از منابع و دفاع از حاکمیت ملی شان را به تنهایی ندارند در زمره کشورهای کم توسعه یا در حال توسعه قرار می گیرند. به تعبیری (چنانچه “مایر و سیرز” می گوید)، مناطقی که در قرن هجدهم «ابتدایی و وحشی»، در قرن نزدهم «عقب مانده» و درسال های قبل از جنگ «کم توسعه» نامیده می شدند، اینک به «کشورهای کمتر توسعه یافته» یا «کشورهای فقیر» و نیز کشورهای «نوظهور» و «اقتصادهای درحال توسعه» تغییر نام داده اند(ازکیا و غفاری، چاپ ششم 1386،صص.35 و36).

بنابراین کشورهای که تحت عنوان کشورهای رشدیابنده یاد می شوند، تا پیش از جنگ دوم جهانی به نام کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره و پس از فروپاشی امپراتوری های که حتی در قلمرو برخی آفتاب غروب نمی کرد، باشکل گیری کشورهای مستقل، مفهوم مستعمره و نیمه مستعمره باری معنایی و توصیفی اش را از دست داد و برای کشورهای فقیر و تازه به استقلال رسیده اصطلاح عقب مانده و کم رشد به کار می رفت . سرانجام اصطلاح کشورهای روبه رشد یا رشد یابنده و در حال توسعه که با هدف ملی و خواست عمومی این کشور ها که همان کسب استقلال اقتصادی است، تطابق مفهومی پیدا کرد. همینطور در شرایط جدید جهانی، روابطی که میان کشورهای قدرت مند و ضعیف ایجاد گردیده و در این روابط، در یک طرف کشورهای قرار دارد که توسعه یافته هستند و در طرف دیگر کشورهای قرار دارند که با همیاری و کمک های کشورهای توسعه یافته به سوی توسعه و پیشرفت در حرکت اند؛ یعنی در حال توسعه قرار دارند.

افغانستان به عنوان یک کشور جهان سومی و توسعه نیافته از جمله ی کشورهای است که در این دوازده سال، در ارتباط مستقیم با جامعه ی جهانی و کشورهای توسعه یافته قرار داشته و همگام با حضور این کشور ها حرکت کرده است. اگر تعداد قدرت های که در یک دهه ی گذشته در کشور حضور داشتند و کمک های را که مستقیم و یا غیر مستقیم به دولت افغانستان کردند و هم چنان کنفرانس های بزرگی که در داخل و خارج از کشور برای بازسازی و حمایت افغانستان برگزار شده را در نظر داشته باشیم، نشان می دهد که افغانستان در محراق توجه جامعه ی جهانی قرار داشته است.

باتوجه به گذشته ی سیاه و تاریک افغانستان، دهه ی گذشته یک دهه ی بزرگ و طلایی برای مردم افغانستان بود. در این دهه علی رغم وجود مشکلات و چالش ها، دست آوردهای که در سطح ملی و بین المللی کشور ما کسب کرده در تاریخ افغانستان بی نظیر است. این دست آورد ها از به رسمیت شناخته شدن حقوق مدنی و شهروندی گرفته تا رشد آزادی ها، دموکراسی و فعالیت های مدنی – سیاسی، رشد اقتصاد ملی و بهبودِی بی سابقه در سیاست خارجی کشور و... را در برگیر می گیرد. از نگاه کمی شاید کشورما بیشترین روابط را با جامعه جهانی داشته است و بدون شک این ارتباط گسترده، در رشد منابع ملی و تقویه جایگاه منطقه ی و بین الملی افغانستان نقش بسیار جدی داشته است.
روابطی خوبی که افغانستان از سال دوهزار ویک بدینسو باکشورهای قدرت مند خارجی داشته است و در زمان این روابط، به توانایی های سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی ناییل گردیده، نشان می دهد که در صورت دوام و قوام این روابط و وضعیت، این کشور مانند کوریا و سایر کشورهای روبه رشد، هم یک کشور در حال توسعه است و هم توانایی و قابلیت توسعه ی را که با جهان در همکاری باشد دارا می باشد.

اهمیت این شرایط جدید که ناشی از روابط گسترده و همکاری با جامعه جهانی می باشد در نگرانی های که در ارتباط به سال 2014 و خروج نیروهای خارجی در میان اقشار مختلف جامعه شکل گرفته به خوبی قابل درک است. حتی کشورهای منطقه که در سال های گذشته از بحران افغانستان آسیب دیده اند، شرایط به وجود آمده در افغانستان را که در اثر حضور جامعه ی جهانی شکل گرفته حمایت کرده اند و حالا هم خواهان دوام این شرایط هستند. اکثری این کشورهای منطقه خواهان ادامه ی همکاری جامعه جهانی و امریکا در افغانستان هستند. چند وقت پیش جیمز دابینز فرستاده ویژه اوباما در امور افغانستان و پاکستان، در ارتباط به تنش ها و مشکلاتی که در روند مذاکرات امضای پیمان امنیتی (کابل واشنگتن) پیش آمده است، ضمن تاکید بر حضور جامعه ی جهانی گفت، کشورهای روسیه، چین، هند و پاکستان خواهان امضای این پیمان امنیتی میان امریکا و افغانستان استند. دابینز افزود، با آنکه برخی رهبران کشورهای این منطقه مخالف حضور نظامی امریکا اند، اما همهء آن ها می پذیرند که بدون ادامهء مساعدت های نظامی و اقتصادی جامعهء جهانی افغانستان با جنگ های داخلی مواجه خواهد شد. به گفته آقای آقای دابینز این جنگ خطر افزایش تندرویی، مهاجرت ها و اخلال در تجارت را دراین منطقه در قبال داشته وتهدید به همهء منطقه افزایش خواهد داد.

هم چنان داکتر رنگین داد فر اسپنتا مشاور امنیت ملی رئیس جمهور کرزی دریکی از صحبت های که در ولسی جرگه داشته به صراحت بیان داشت که بدون امضای پیمان استراتژیک با امریکا ما نمی توانیم از منافع ملی و دست آورد های خود حفاظت کنیم.

با این وصف، شرایطی که در افغانستان شکل گرفته برای آینده ی کشور بسیار مهم و حیاتی می باشد. حد اقل آهنگ توسعه به صدا در آمده و امید به زندگی و پیشرفت در میان مردم افغانستان شکل گرفته است. روابطی که افغانستان در این دوازده سال با جامعه ی جهانی داشت، برفرض اگر هیچ سودی برای این کشور نداشت لااقل فرصتی برای زندگی کردن و فکر کردن را فراهم ساخت تا مردم افغانستان در کنار هم بنشینند و نسبت به سرنوشت شان فکر کنند. پس باید این فرصت را جدی گرفت و برای دوام آن کوشید.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • جناب صفری صاحب یک مزاح اگر بر شما بد نخورد، کشور ما اگر در حال توسعه میبود نمیتوانست افراد لاغر همچو شما که در عکس دیده میشود را داشته باشد، به هر صورت مزاح بود امید سخت نگیری ولی در باره موضوع، به نظر در این شکی نیست که مملکتی که دخل و خرجش و پس اندازش به هم نمی خواند، نمی تواند ادعا کند کشور در حال توسعه است. این ارتباط دخل و خرج و پس انداز باهم در این مملکت از زمان کمک دولت انگلیس به امیر عبدالرحمان خان برهم خورد دیگر دولت به سوی شرق میرفت و ملت به سوی غرب ارتباط این دو باهم نبود تا به امروز که مداخلات وجود دارد. بسیار مشکل است بر این ملت که از این وضعیت بیرون بیایند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس