تامــین تعــادل قــومی به زعــم متفکــر دوم
ســپوژمی دخــترک نه ســاله که از طــرف برادرش به عملــیات انتحــاری مجــبور گــردیده بود !
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مــلا اشــرف غنــی طــالب زی متفکــر دوم درین رابطــه گفــته برای تامین تعــادل قــومی و تحکــیم وحــدت ملــی باید یک مــرد تاجــک از پنجشــیر ، یک مــرد هــزاره از بامــیان و یک مــرد اوزبک از ســمنگان خــواهــران شــان را برای عملــیات انتحــاری آمــاده ســاخــته به مــیدان جــهاد بفــرســتند در غــیر آن ایشــان به رســم اعتــراض ازین بی عــدالتــی اجتمــاعی خــود را با متفکــر ســوم جــناب اسمعــیل دون و متفکــر چــارم جــناب ابوالکنــاراب جــنرال طــاقت یکجــا در مــیدان پشــتونســتان وات منفجر کرده و صــدای اعــتراض شــان را به گــوش جهــانــیان تا انگلســتان خــواهــند رســانــید !
جــلالتمــاب کــرزی با اطلاع ازین خــبر ناگــوار خیــلی ناراحــت شــده و برای جــلوگــیری ازین ضــایعه احتمــالی مــلی و حتی جهــانی فــوراً دســت بکــار شــده و تیــکه داران اقــوام تاجــک ، هــزاره و ازبک را نزدش خــواســته و با آنهــا یکجــا در جســتجوی یافــتن راه حــل برای این معضــله گــردیدند.
امــا ناراحتــی و تشــویش محــترم داکــتر فــارق وردک از وقــوع احتمــالی این واقعــه از کــرزی هــم بیشــتر بود چــون ایشــان بخــوبی مــیداننــد که درین حــادثه نه تنهــا زبان پشــتو احــیاگــر دوباره خــود را و جهــان بشــریت متفکــر دوم خــود را از دســت خــواهنــد داد بلــکه المنــاک تر ازهمــه این اســت که با انفجــار ابوالکنــاراب جــنرال طــاقت فضــای شــهر کابل مملــو از عفــونت و بد بویی شــده و خــاطــرات تلــخ ســرگین گــاو و بیهــوشــی دخــتران مکــاتب بار دیگــر در اذهــان شهــریان کابل زنده خــواهــد شــد.
با تقـــــــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی
پيامها
9 جنوری 2014, 02:38, توسط علی جاغوری
خیلی زیبا و گویا. دست شما درد نکند. اشرف غنی با ان دانش و تجربه زندگی در غرب باید به فکر زیر و رو کردن فکری کل جامعه ای افغانستان باشد برای یک فردای بهتر. جای افسوس است که یک انسان تحصیل کرده و غرب دیده، در قالب قبیلوی و قومی می اندیشد و تا ان حد کوچک می شود که از بدوی ترین و حقیر ترین تفکر سیاسی یعنی تفکر طالبان حمایت می کند.
انتحاری و طالب اگر برادر و پدر من هم باشد دشمن من و وطن من است.
اشرف غنی فرصت آن را دارد که با پذیرش و حمایت از ارزشهای ملی و انسانی و مدنی به یک شخصیت ملی و فراقومی محبوب تبدیل شود. نمی دانم که چرا ما مردم افغانستان انچنان مورد لعنت سرنوشت قرار گرفته ایم که کوچک و بزرگ و دانشمند و بی سواد و زن و مردم ما از حصار قوم و قبیله و تفکرات پوسیده ای غیر انسانی بیرون شده نمی تواند. خدا یا به داد ما برس.
9 جنوری 2014, 07:21, توسط habib
شما از تاجیک ها هم پیش میری و پشت پشتونها ګرفتی وهر چتلیات نوشته میکنی شما خو ترقی کردی از جوالی به ریاست جموهری به مد پشتونها رسیدی وال آن به پشت مردی نابغه ولایق شایسته ریاست جمهوری ناسزا وخرافات میګن ترا به خدا بغیر از این کس دیګر در کلی افغانستان کسی است که مناسب این مقام باشه از شما مردم خو بی ازو هم نصیب ریاست جمهوری نیست چرا به اشاره یی ایرنی ها اینطور نفاق وتفرقه افګنی میکنی به فکرم به خاطر پیسه این کار میکنی الان خو پیسه زیاد است در افغانستان به لحاظ خدا دیګر بس کو این ناروا وناسزا ګفتن
9 جنوری 2014, 08:38, توسط افغانستانی
راستی هم که بقایا کثیف چنگیز هستید...... حکومتهای گذشته به شمول طالبان این اشتباه را مرتکب شده اند که خاک افغانستان را از شما کثیفان روی زمین پاک نکرده!!!!
9 جنوری 2014, 09:56, توسط پرویز "بهمن"
خيلي ممنون از كارهاي مبتكر انه وناب جناب شمس الحق حقاني
به تأييد اين طنز و كارتون زيبا ميخواهم اين موضوع را علاوه نمايم كه : تیم انتخاباتی اشرف غنی احمد زی با مشاوران وحواریون ایشان؛ روز تا روز چهره ای خطرناکتر ازخود به نمایش می گذارد. ترکیب آشکار شده در دور و بر او تاکنون شامل این طیف هاست: پشتون های متعصب با تفکرات برتری جویی وتمامیت خواهی، باورمندان فاشیسم قومی، طعنه دهنده ها وتهمت گر ها، توهین کننده ها ودشنامگو ها، زورگو ها وزور گیر ها، طرفداران حذف وطرد تاجیک ها، نامؤدب ها ومتعرض ها، ناروادارها، دزدان وقاچاقچیان شناخته شده ی متهم وپرونده دار و چندتن وکیل بدنام وبدماش وآلوده به فساد، به سکانداریِ شخصیت مرموز، علیل اما مغرور که با تفکر غریب سهمیه بندیِ زندان ها وبمب ها؛ مغز متفکراش می خوانند که غیراز تعصب آشکار قومی اش؛ دیگرنه کفرش معلوم است ونه هم دینش. ظاهر شدن خلقی های دوآتشه ووفادار به حفیظ الله امین؛ که در تکیه به عالی ترین مقام های دولتی آن زمان؛ دست شان به خون هزاران هموطن بیگناه ما آلوده است وتاکنون نیز از کرده های شان ابراز ندامت نکرده اند؛ درکنار جنرال دوستم؛ خطر آشکار دیگری ست. این چهره ها عمیق تر ازانحطاط ایدئولوژیک دیروز شان؛ امروز به لجن دروغ معروف و بی پشتوانه ی« ترکتباری» غلتیده اند. وابستگی امروز این ها به تفکرات« پان ترکیسم» تا آن حدی ست که اسمای عربی وپارسی ایرا که پدران شان بر ایشان گذاشته است و سال ها با آن اسم ها شناخته شده اند را دیگر بر نمی تابند. این ها کشتار وتصفیه ی قومی تاجیک ها توسط کریموف دکتاتور ازبک را می ستایند وحاکم مستبد ازبک را قهرمان اندیجان وفرغانه می خوانند. موجودیت شخصیت هایی با این گذشته ی منحوس وتفکرات سنگک شده ی امروز درکنار غنی و دوستم؛ زنگ خطری ست برای تاجیک
9 جنوری 2014, 10:22, توسط پرویز "بهمن"
اخیرا اشرف غنی احمدزی سخنانی گفته که تأسفبار است. وی گفته است: " ۹۸ درصد زندانیان بگرام از میان یک زبان هستند، آیا این متعادل است؟؟ چند درصد حملات شبانه متوجه خانه های گویندگان زبان یک سوی بود، اینها جنبه های منفی بود. اما جنبه مثبت قضیه این بود که در ۱۲ سال گذشته، برادران و خواهران هزاره ما بصورت اساسی عقده تاریخی شان حل شد!..."
اگر از این سخنان بگذریم؛ آنچه که باعث میشود که آدمی به فکر برود، تعریفهایی از عدالت است که در چندسال گذشته از سوی دولتمردانما ارائه شده است. تعریفی که دولت افغانستان در ده سال گذشته از عدالت ارایه کرده است، نوشته ای از ژان پیرلوگوف را به یاد آدمی میآورد. ژان پیرلوگوف وقتی در جوامع توتالیتر بحث میکند، سه شعار اصلی این نظام را چنین دستهبندی مینماید: «صلح، جنگ است. آزادی، بردگی است و جهالت و نادانی، قابلیت است». جورج اورول نیز در رمان ۱۹۸۴ جامعهای را توصیف میکند که زیر نظر «برادر بزرگ» اداره میشود.
برادر بزرگ برای این جامعه نهادهایی را ایجاد نموده است که هر کدام وظایف مشخص خود را دارد. وزارت صلح، به امور جنگی میپردازد، وزارت واقعیت، دروغ را سازمان میدهد و وزارت خیر و برکت، قحطی را. وزارت عشق، مخفیترین و موحشترین مکانی است که در آن برای خردکردن شخصیت افراد دگراندیش و تبدیل شان به کسانی که برادر بزرگ را دوست داشته باشند، انواع شکنجه های روحی و جسمی اعمال میشود. کارشناسان وزارت واقعیت، وظیفه دارند گذشته را بر طبق خط مشی حزب یا قوم و نژاد که مرتباً تغییر میکند بازنویسی کنند. «برادر بزرگ» تمامِ این نهادها را برای آن ایجاد که میکند عادت «سیاه – سفید» را در میان هوادرانش خلق کند.
سیاه – سفید، عادت کسبشده ای است که وانمود میکند که سیاه، سفید است. او این کار را برای آن میکند که در میان اعضایش حس وفاداری به حزب را تقویت کند. علیرغم صراحت داشتن واقعیت موجود، وفاداری یک عضو حزب در این است که، هر وقت انضباط حزب ایجاب کند، بگوید سیاه، سفید است».
جامعه ای را که جورج اورول در رمان ۱۸۴ توصیف میکند اگرچه در مورد جوامع صنعتی نوشته شده است، اما کارکردهای دولتمردان کشور نشان میدهد که افغانستان نیز از این وضعیت مستثنی نیست.
دولت افغانستان در چندسال گذشته، استراتژیها و برنامههایی را طرح کرد که بعضی شان، به شدت تبعیضآمیز و برتری جویانه بودند، اما آن را «عدالتپسندانه» خواند و تطبیق کرد. یکی از آنبرنامهها، طرحِ «جذب دانشجویان بر اساس نفوس ولایات» بود. طوری که همه در جریان هستند، دولت افغانستان چندی پیش طرحی ارایه کرد که بر اساس آن، داوطلبان آزمون کانکور، نه بر اساس لیاقت و شایستگی، بل بر اساس سهمیهبندی ولایات باید جذب شوند. اینطرح، درست زمانی مطرح شد که جوانان هزاره در چندآزمون کانکور سالهای گذشته، موفقیت بیشتری کسب کرده و توانستند به بهترین دانشگاههای کشور راه پیدا کنند. موفقیت چشمگیر جوانان هزاره در آزمون کانکور، باعث گردید که سران گروههای تمامیت خواه تحملِشان را از دست داده و تخیلشان را به کار انداخته و طرح عادلانه/ ناعادلانهای بریزند که جان راولز را از نظریهاش پشیمان بسازد و هیتلر را شایق به الگوگیری.
این طرح اگر عملی میشد چنان فاجعهای به بار میآورد که در تاریخ کشور بینظیر میبود. در حالی که خوشبختانه این طرح، در نتیجة اعتراضات همگانی، از تصویب باز ماند و در نتیجه زمینهسازی برای آپارتاید علمی از بین رفت، اما دیده میشود که برخی تفکرات در وزارت تحصیلات عالی، در صدد تطبیق دوباره آن میباشد.
از مهمترین نمونههای این امر، برگزاری امتحان کانکور یکساعته، در فضای باز، و در سرمای سرد و سوزان، برای داوطلبان این امتحان در ولایت غزنی میباشد. غزنی یکی از ولایاتی است که جوانان آن، سال گذشته، بیشترین موفقیت را در آزمون کانکور داشتند. موفقیت چشمگیرِ آنها در آزمون کانکور باعث شد که امسال وزارت تحصیلات عالی، کانکور آن ولایت را در مکان نامناسب و با فرصت اندک، برگزار کند.
دیروز وقتی جوانی از آن ولایت این داستان را برایم حکایت کرد حیفم آمد که ننویسم و سکوت کنم. امتحان یک ساعته در غزنی، بزرگترین خیانت در حق مردم و حقتلفی آشکار است. هرگونه سکوت ما در برابر این امر باعث میگردد که سران گروههای قومگرا جسورتر گردیده و حتی در اندیشة تطبیق عدالت اشرف غنی احمدزی برآیند و برای آنکه توازن قومی مراعات گردد، شاید شمال و مناطق مرکزی را نیز بمباران کنند و ما را هم در زندان بگرام بیندازند.
سعدی میگوید که «بنیاد ظلم در جهان اندک بود. هرکسی آمد و بر او مزیدی کرد تا بدین غایت رسید». بنابراین، من به صراحت گفته میتوانم که اگر ما و شما از حق مشروع مردم دایکندی و غزنی و... دفاع نکرده و در برابر این حق تلفی سکوت شود؛ غرق در بی عدالتی های آینده می شویم.
عبدالشهید ثاقب- خبرگزاری جمهور
9 جنوری 2014, 13:10
marg bar wazir e tahsilat aali. Beghairat e harami waizre tahsilat aali
9 جنوری 2014, 15:05, توسط پرویز "بهمن"
چرا انتخاب اشرف غنى اشتباه خواهد بود؟ توجه !!!! اشرف غنى وعده ولايت بلخ را به دوستم داده است!!! من تيم اشرف غنى را به دلائل ذيل تيم تفرقه، دشمنى، جنگ داخلى، واغاز بدبختى هموطنان خود ميدانم : ١- در شرايط كه افغانستان كشور أقليت هاست و قدرت تا حدى زيادى به أساس وزنه هاى قومى تقسيم شده و دموكراسي نهادينه نشده است، يك بخش مهم و تأثير گذار جامعه كه تاجيكان هستند در تيم انتخاباتى شان حضور ندارد كه خود مشكلاتى غير قابل پيشبينى از جمله بي اعتمادى و نارضايتى بخشى از جامعه را بار خواهد أورد ! ٢- اكثريت تاجيك ها كه اقاى احمد زي را بخاطر سابقه كارى و همكارى او با رژيم هاى مستبد گذشته فرد مناسب نمى دانند و او پدر معنوى طالبان و يا طالب نكتايى پوش لقب گرفته است.نبود يك شخصيت سر شناس تاجيك در تيم او اين شك را چند برابر ساخته است! ٣- انتخاب دوستم به حيث معاون اول قدرت و سنت شكنى است كه سال ها باعث توازن قدرت بوده و حتى نقش هزاره ها را نيز ناديده ميگيرد! ٤- شاغلى احمد زى با انتخاب دوستم و سرور دانش دو هدف را دنبال ميكند يكى متزلزل و منزوى ساختن رهبرى محقق در بين هزاره ها، دوم استفاده از شخص خنثى مانند اقاى دانش در جهت سركوب و تضعيف احتمالى نارضايتى هاى هزاره ها در اينده! ٥- اقاى احمد زى بر علاوه معاونيت يك قول مهم ديگر به اقاى دوستم داده است وان خلع قدرت كردن استاد عطا و تسليم نمودن ان به دوستم است. و دوستم كه خواب تأسيس بلاك به اصطلاح خودشان تورك تباران در افغانستان را مى بيند، چشم بر كنترول ولايت بلخ دوخته و استاد عطا را بزرگ ترين عامل جلوگيرى كننده اين خيال ميداند. از انجايى كه خارج كردن كنترول بلخ از كنترول رهبر مردمى و محبوب مانند استاد عطا كار اسان نخواهد بود و اقاى غنى نميخواهد دخالت مستقيم داشته باشد و براى ازبك ها نيز به تنهايى ميسر نيست، ازبك ها از همين حالا تلاش دارند با تورك و برادر خواندن هزاره ها زمينه يار گيرى از بين هزاره هارا با جعل كردن تبار هزاره منحيث تورك ها، مساعد بسازند كه نشانه هاى ان را ميتوان در انتشارات جنبش به وضاحت ديد! ٦- تلاش براى كنترول مزار توسط دوستم و هم فكران متحد او از يكسو و مسلح ساختن گروه هاى كوچك طالب مقيم شمال از طرف دولت احتمالى احمد زى و مقاومت تاجيك ها شمال را تبديل به يك منطقه ناارام وزون جنگ خواهد كرد و وضع امنيتى را كاملاً ديگر گون خواهد ساخت! ٧- اقاى احمد زى در امضا نكردن پيمان امنيتى با كرزى همسو است و يكى از دلائل ان برهم زدن وضع شمال كشور است چون تلاش براى كنترول مركز قدرت تاجيكان در مزار در حضور خارجى ها ناممكن خواهد بود! ٨- زمانى كه وضع را در شمال ناامن ساخت و جنگ قدرت در گرفت او با استفاده از فرصت زمينه سهيم ساختن طالبان و برادر غلجايى اش ملاعمر را در قدرت زير نام مصالحه مساعد خواهد ساخت. ٩- اقاى غنى با استفاده از وضعيت ناارام تمام مشكلات را بر دوش تاجيكان مى اندازد و تاجيكان را به نام شوراى نظار عامل تمام مشكلات معرفى ميكنند و تاجيكان يكبار ديگر بأيد دست به مقاومت خواهند زد و بهاى زياده خواهى ها، تعصب، قوم گرايى و دموكراسي گريزى اقوام ديگر را خواهند پرداخت، و اينده سياه در انتظار اين كشور و مردم ان خواهد بود! پس برادر من هم از پشتون، تاجيك، ازبك، هزاره، بلوچ، تركمن، عرب، پشه يى كه باور به عدالت ، صلح، حقوق مساوى، حكومت قانون و ازادى بيان داريد و به اينده كودكان و فاميل تان ارج قائل ايد اكنون انتخاب به دست شماست!!!!!؟؟؟؟
11 جنوری 2014, 01:23, توسط حق بین
•
9 ژانويه, 10:28
سرشناس ترین تحلیل گر جامعه ما پرویز بهمن است که
بدون هیچ غرض و مرض خود را مگس هر دوغ میسازد.