راه حل دائمی معضل كوچی گری، خواست اصلی هزاره ها در انتخابات ٩٣
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
خواننده ی عزيز، دوست دارم قبل از خواندن مطلب، توضيحاتي كوتاهِ را در رابطه با صراحت زبان اين نبشته با شما در ميان بگذارم، اينكه چرا اين قدر هزاره هزاره كرده ام و بي پرده و صريح از مناسبات قومي سخن گفته ام. با تأسف بايد گفت كه عملكردها در افغانستان تا هنوز به شدت قومي ست و نمي شود با نبردن نام اقوام اين حقيقت تلخ را پنهان نمود. به طور مثال آقايان عبدالله عبدالله، يونس قانونی و ديگر سياست ورزان تاجيك كه هميشه با زرنگي و رندي كلمه افغانيت و افغانستان را به كار مي برند و از منافع ملي سخن مي گويند، آيا كدام يكي از عملكردهاي شان ملي و فراگير بوده هست؟ آيا اين حقيقت نيست كه گاه اين عالي جنابان حتي منافع قوم تاجيك را به پاي پنجشيري ها ريخته اند؟ آيا همين اشرف غني و ديگران كه خود را تكنو كرات مي نامند، تا كنون عملكرد شان ملي بوده است؟ حتي همين جناب كرزي كه همه ی مليت ها چپن همگراهی را به تن اش كردند و بيش از پشتون ها در به قدرت رسيدن اش نقش داشتند، آيا او توانست عملكرد فراقومي داشته باشد!؟ باور كنيد من هم مثل شما مايلم كه ملت سازی واقعي در افغانستان صورت بگيرد و منافع كلان ملي تعريف شود. اما تا آن روز و در شرایط كنوني حداقل كار كه مي شود كرد اين است كه به خود دروغ نگوييم و حقيقت را آنگونه که هست بيان نماييم. با عرض حرمت و اين هم ادامه ی مطلب
به طور يقين در انتخابات پيش رو رای ميلوني هزاره ها نقش تعين كننده خواهد داشت و اين نيز مسلم هست كه قريب به اكثر كارت هاي راي دهي هزاره ها اين بار در راستاي منافع جمعي آنها استفاده خواهد شد! بانكهاي رای كه از آنها سخن زده مي شود، شعبه های خالی و برشكسته ای بيش نمي توانند باشند؛ چرا كه امروزه انسان هزاره بيش از دیگر كتله هاي قومي در افغانستان، به نا كارايي و بي كاره گي رهبران سياسي شان آگاهي دارند. سيلی از انتقادها و ناضايتي ها كه تنها در همين دنيايي مجازي به آدرس سياسيون هزاره فرستاده مي شود، خود دليل بر درستي اين امر است. رهبرانی كه با تأسف بيش از هر گونه قابليت ديگر، زر اندوزي و زن بارگي شان را به اثبات رسانده اند. گرچه اينها حقايق تلخي اند، اما از طرفي هم سمت و سو ها را بيشتر در مقابل افكار جمعي هزاره ها مشخص مي كنند. آنچه كه گفته شد و هزار و يك دليل ديگر مي تواند پيام روشني را به نامزدان رياست جمهوري اين دوره، مبني بر تغيرات عميق در نگرش هزاره ها نسبت به سياست مداران شان را انتقال دهد، چه آنها و چي هم سياسيون هزاره از ريز و درشت، بايد اين تغيرات را درك كرده باشند كه در غير آن بر درستي منطق و برداشت شان شك بايد كرد! پيام خيلي روشن و ساده هست؛ اينكه هزاره ها ترجيح مي دهند در انتخابات پيش رو خواست هاي اصلي شان بر آورده شوند، تا اينكه چند تن بي خاصيت به كرسي و مكنت و منال برسند.
و اما چرا حل معضل كوچي گري اصلي ترين خواست هزاره هاست؟ مگر جامعه ی هزاره مشكلات ديگری ندارد؟ مگر تبعيض و تعصب در سطوح مختلف حكومتي و دولتي در حق هزاره ها اعمال نمي شود؟ مگر همين چند روز پيش نبود كه در امتحانات كانكور باز هم چهره ی زشت و پليد تبعيض را همه مشاهده نموديم و مگر...؟؟؟؟ اينها همه درست. و خوب است براي رسيدن به جواب قانع كننده كمي بيشتر در رابطه ماهيت كوچي گري و نوع نگاه انسان هزاره به اين مهم می پردازيم. همه نيك مي دانيم كه كوچي گري در ذات خود نه بد است و نه مضر و ويران كننده، بلكه نوعي از شيوه ی زندگانيست كه گروهي و يا مردمي آن را بر مي گزينند و از آن راه امرار معيشت و كسب رزق و روزی مي نمايند. چه بسا كه فایده و نفع شان به ديگر اقشار جامعه نيز مي رسد. و اما در مورد كوچي گري در مناطق هزاره نشين قضيه كاملن فرق مي كند؛ آنجا ديگر مسئله ی ده نشين و كوچي مطرح نيست و خصومت ها تنها بر سر آب ريزه ها و پلوان ها و چراگاه ها نيست، بلكه كشمكش ها و در گيري ها ريشه ی تاريخي با باری از نفرت و كينه ی ديرينه دارد. این بر مي گردد به دوراني كه كوچي ها در ركاب عبدالرحمن با هزاره ها وارد جنگ شدند، جنگی كه شكست سنگيني را بر هزاره ها موجب شد، شكستی كه تا هنوز مي توان آثار مخرب آن را در پيكره ی جامعه ی هزاره ديد. يكي از تاوان هاي سنگيني را كه هزاره ها بعد از شكست شان می پردازند، همان بخشيده شدن اراضي شان با فرمان های رسمي حكومتي به كوچي ها مي باشد. سهم كوچي ها كه در لشكر پيروز شمشير زده اند، املاك شخصی هزاره ها در قالب ميله جای هاي سر سبز در جاي جاي از هزارستان مي شود. چنين است كه از آن روز تا به اين دم، كوچي ها و هزاره ها ديد كاملاً خصمانه ای نسبت به همديگر دارند. كوچي ها و حلقاتی كه آنها را حمايت تسلیحاتي وسياسي مي كنند، هزاره هارا دشمنان شكست خورده ی خود مي پندارند كه حتي حق دفاع از خانه و زمين شان را هم ندارند. از همين رو به محض اينكه هزاره ها بخواهند مانع تجاوز و تعدي كوچي ها بر مزارع و املاك و خانه هاي شان شوند، كوچي ها و حاميان شان اين امر را به منزله ي مقاومت دشمن شكست خورده تلقي کرده، با تمام توان و همان خشونت عبدالرحمني در پي سركوب دوباره بر مي آيند، خانه هاي شان را آتش مي زنند، آنها را با خود به اسارت مي برند و دها نوع خشونت ديگر، كه فقط در قاموس رفتار دشمنانه قابل تعريف هست و بس. مي شود گفت فجايعی را كه كوچي ها طي چند سالي گذشته در بهسود خلق نموده اند نمونه های بارز از رفتار كين توزانه ی آنهاست. ازاين طرف هزاره ها نيز همان ديد كوچي ها را دارند، براي هزاره كوچي يعني باقي مانده ی لشكريان آن امير متجاوز و خونخوار كه زمين هاي شان را به زور غصب نموده اند.كوچي يعني ادامه همان سيستم حذف هزاره و كوچ اجباري شان از سرزمين كه به هزاره ها تعلق دارد، و از همين رو هزاره ها ميگويند "معضل كوچي گری". معضلی كه ريشه ي تاريخي دارد و به طور حتم و بايد به آن رسيدگي شود. همه مي دانيم كه در دوره ی پساطالبان هيچ اتفاق و پيش آمد به اندازه فاجعه آفريني كوچي ها در مناطق هزاره نشين، باعث سر خوردگي و شكستن غرور جمعي هزاره ها نشده است! پس مي توان دريافت كه راه حل دائمي بر معضل كوچي گري همانا خواست اصلي و منطقي هزاره ها در انتخابات پيش رو باشد. جامعه هزاره حق دارد كه از همه ی نامزدان رياست جمهوري اين دوره بخواهد، تا راه حل عملي و منطقي اين معضل را در صدر برنامه های محوري شان قرار دهند. منطقاً هم اگر باشندگان افغانستان بخواهند بعد از اين با صلح و دوستي در اين كشور زندگي كنند، راه چاره آن خواهد بود تا عدالت را براي فرد فرد اين مرز و بوم در نظر بگيرند. در آن صورت ادامه ی حضور كوچي ها در مناطق هزاره نشين كه خود مالدار و كشاورزند امر ناممكنِ بايد باشد. وقت آن رسيده كه كسي بر حق كسي تجاوز نكند و همه حقوق همديگر را محترم بشمارند.
و اما راه حل اين معضل چيست؟ ساده ترين پاسخ به اين سؤال شايد همان اجراي درست قانون از سوي دولت آينده باشد؟ ولي اين امر تنها در قالب شعار نمي تواند رضايت راي دهندگان را فراهم كنند. چرا كه دولت فعلي نيز بارها وعده سپرد تا مشكل كوچي گري را حل كند و ديديم كه چنين نشد. البته نا سپاسيست اگر از اقدام تاريخي كرزي مبني بر لغو فرمان هاي ظالمانه و غاصبانه ی حكومت های گذشته كه در آنها غصب زمين هاي هزاره توسط كوچي ها قانوني شده بود ياد نكنيم. حامد كرزی در كنار لغو تمامي آن فرمان ها فرمان اسكان دائمي كوچي ها را نيز صادر نموده است كه عملاً جنبه قانوني دارد و قابل اجرا مي باشد و اين خود كار را براي دولت آتي آسان تر نموده است. اما آنچه در بر طرف نمودن اين مشكل ملي نقش اساسي دارد اراده ملي و جمعي ست، چيز كه تا كنون وجود نداشته است.، جريان هاي سياسي تا كنون هر كدام منافع گروهي و سمتي خود را در قبال حل اين مهم داشته اند، مثلا جريان معروف به شمال، به جز از حزب وحدت، به دو دليل خواهان حل اين معضل نيستند. اول اينكه با حل اين مساله تضاد ها تا حد زياد ميان هزاره ها و پشتون ها از بين مي رود و آنها نزديكي اين دو كتله ی بزرگ را به نفع خويش نمي دانند. دليل ديگر مخالفت آنها با حل اين موضوع، سرازير شدن كوچي ها به سوي شمال است و ترس از اين كه كوچي ها حتي در شمال كشور به طور دائمي ساكن شوند.
و دلايل مخالفت حلقات پشتون براي حل اين مشكل، و حمايت آنها از بحران آفريني كوچي ها در هزارستان تا حد زياد بر ميگردد به همان عقده هاي تاريخي كه در بالا ذكر شد، و نيز امتياز گيري از حريفان سياسي هزاره و غير هزاره.چنانچه كه ديده شده هست تاكنون آنها از كوچي ها به عنوان يك حربه استفاد كرده اند. خيلي ساده از هزاره ها امتياز گرفته اند كه معضل را حل مي كنند و از تاجيك ها و ديگران امتياز گرفته اند كه كوچي در شمال ساكن نخواهد شد. بنا بر همين دلايل است كه اينبار هزاره ها نمي خواهند به ساد گي از كنار اين مساله عبور كنند. جامعه هزاره به اين نتيجه رسيده كه اگر قرار باشد راه حل براي اين معضل جستجو شود، بايد قبل از انتخابات باشد. نامزد ها و تيم هاي انتخاباتي بايد به صراحت و به روشني برنامه هاي شان را در رابطه با حل اين مشكل اعلام دارند. آنها اگر بخواهند راي مليوني هزاره ها را با خود داشته باشند، بايد راه كارها و برنامه ي شان را به طور مشخص و بر جسته در مناظرات و گفت و گوهاي انتخاباتي بيان كنند. از طرفي هم بنگاه هاي خبري و ژورناليستي نیز مسئول اند تا راه حل بحران كوچي گري را در صدر برنامه هاي پرسشي و خبري و مناظراتي شان قرار دهند.
پيامها
11 جنوری 2014, 01:58
تشکر اقای هجران
11 جنوری 2014, 02:00
تربیت کوچی را باید برادران پشتون ما به عهده بگیرند. سودش زیادتر به خودشان میرسد.
11 جنوری 2014, 03:20, توسط محمد
صبر کنید هموطنان عزیز. وقتی اشرف غنی کوچی رییس جهمور شد ان وقت با استفاده از اردوی ملی کوچی را صاحب زمین و علفچر خواهد کرد.
11 جنوری 2014, 06:57
در سایت رسمی اشرف غنی چنین میخوانیم:
جبهه ملی دموکرات افغانستان از داکتر اشرف غنی احمدزی در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان اعلام حمایت کرد.
به سلسله کمپاین های انتخاباتی کاندیدان انتخابات ریاست جمهوری و شورا های ولایتی و حمایت گروه ها و احزاب از این کاندیدان، اعضای جبهه ملی دموکرات افغانستان حمایت شان را از داکتر اشرف غنی احمدزی اعلام داشتند.
جبهه ملی دموکرات افغانستان که گفته می شود شامل هشت حزب سیاسی می باشد، اعضای آن در گردهمایی که به روز دوشنبه (29 سرطان) در کابل راه اندازی گردیده بود اظهار داشتند که بعد از سه ماه گفتگو و مطالعه برنامه های کاری تمام کاندیدان انتخابات ریاست جمهوری، داکتر احمدزی را موثر ترین شخص به مقام ریاست جمهوری می دانند.
داکترعبدالکبیر رنجبر رهبر جبهه ملی دموکرات افغانستان، داکتر احمدزی را شخص معتقد به دموکراسی خوانده و گفت:
"برنامه های وسیع داکتر احمدزی برای آینده درخشان کشور باعث گردید تا از وی حمایت کنیم."
درین گرد همایی هم چنان رهبران احزاب شامل در جبهه ملی دموکرات افغانستان نیز سخنرانی کرده، اشرف غنی احمدزی را دانشمند و چهره ملی و بین المللی خوانده از تمام اعضای احزاب شان خواستند تا به وی رای دهند.
در همین حال داکتر اشرف غنی احمدزی که در اخیر این گردهمایی حضور یافت گفت:
" من از تمام اعضای جبهه ملی دموکرات ابراز امتنان می کنم. امروز شما مرا از یک فرد به یک حرکت مبدل کردید. یک فرد اختیار خود شرا دارد اما در یک حرکت هیچ کس خود مختار نیست."
در ویکی پیدیا جبهه ملی چنین معرفی شده:
اعضای سرشناس شورای عالی جبهه ملی افغانستان عبارتند از: پروفسوربرهان الدین ربانی، احمد ضیا مسعود، مارشال محمد قسیم فهیم، اسماعیل خان، یونس قانونی، ژنرال عبدالرشید دوستم، سید منصور نادری، شاهزاده مصطفی ظاهر، مصطفی کاظمی، استاد محمد اکبری، سید محمد گلاب زوی و نورالحق علومی[۳]
ریاست شورای رهبری جبهه ملی افغانستان با پروفسور برهان الدین ربانی بود.[۴] این حزب در تمامی ایالات افغانستان شعبه دارد. همچنین در ۲۱ اکتوبر ۲۰۰۷ طی مراسمی رسمی جبهه ملی دفتر خود را در روسیه به مسوولیت عبدالخلیل عباسی نماینده جمیعت افغانان درشهر سنت پترزبورگ از طرف عبدالحکیم تورسون عضو شورای اجرائیه جبهه ملی افغانستان افتتاح کرد.[۵]
سخنگویان این جبهه : فاضل سنچارکی
داکترعبدالکبیر رنجبر فعلاّ رهبری جبهه ملی دموکرات افغانستان را به عهده دارد.
11 جنوری 2014, 09:25
گرفته شده از سایت رسمی اشرف غنی
اجماع ملی افغانستان که متشکل از برخی احزب و شوراهای مردمی و سازمان های داخلی می باشد اشرف غنی احمدزی از سیاست مداران افغانستان را به عنوان نامزد در انتخابات ریاست جمهوری آینده افغانستان معرفی کرد.
حجت الله صدر از اعضای رییسه این اجماع با انتقاد از حکومت کرزی گفت این حکومت به قدری ناکارا است که به مواضات اسلامی و قرانی عمل نکرده است. اعلام حمایت از نامزدی آقای اشرف غنی احمدزی در حالی صورت می گیرد که تا هنوز شخص آقای احمدزی از نامزدی خود چیزی نگفته است.
سایت "تاجیکان" طرح اجماع ملی را چنین تعریف مکند:
اجماع ملی با حضور طیفها و طبقاتِ زیر تشکیل میشود :
ـ حکومت افغانستان
ـ رهبران محترم جهادی
ـ اعضای شورای ملی
ـ اپوزیسیون سیاسی
ـ گروهها و احزاب سیاسی
ـ اپوزیسیون مسلح
ـ جامعۀ مدنی
ـ شخصیتهای شهیر و شناخته شده
ـ زنان سرشناس
ـ جوانان خبره و آگاه
ـ علمای جیّد و مؤثر
ـ دانشمندان، متخصصان (در صورتی که از سوی گروهها راه نیابند)
ـ شعرا و نویسندهگان (در صورتی که از سوی گروهها راه نیابند)
ـ اهل خبره (در صورتی که از سوی گروهها راه نیابند)
ـ نمایندهگان معلولان کشور
BBCدر رابطه به اجماع ملی گذارش میدهد:
طرح اجماع ملی اخیراً در محافل سیاسی افغانستان با قوت مطرح شدهاست.
تشکیل اجماع ملی از زبان سیاستمدارانی چون اشرفغنی احمدزی، رئیس کمیسیون انتقال مسئولیتهای امنیتی، حنیف اتمر، از سران حزب حق و عدالت، قسیم فهیم، معاون رئیس جمهوری، عطا محمد نور، والی بلخ، عبدالربرسولسیاف، رهبر جهادی و حتی حامد کرزی شنیده شدهاست.....
12 جنوری 2014, 05:39, توسط کنیشکا
خی این قسم که است من هم از اشرف غنی حمایت می کنم. اول در پیشنانی کل و دستار قبیلیویش شاشه می کنم بعد از این شادیگک حمایت می کنم.
13 جنوری 2014, 03:18, توسط حقجو
تجربه نشان داد که گروپ عبدالله و خود داکتر عبدالله در زمان وزارت خارجه اش هیچ هزاره و پشتون را ازبک را در مقام یا بدنه وزارت خارجه جای نداده بود و ازموده را ازمودن خطاست . اشرف غنی هم یک کوچی زاده فاشیست متعصب است که پوست از سر ازبک هزاره و تاجک خواهند کند. و خصوصا دانش بیدانش خاصیت گوسفند را دارد که به پای خودش به قربانگاه کوچی و کوچی زاده میرود و تجربه وزارت دانش بیدانش نشان داد که سرور یک ادم خنثی پوچ ترسو محافظه کارو بی خاصیت است. انچه مهم است هزاره ها متحد شده دنبال راه سومی باشد .بلی خانم حبیبه سرابی هم یک محافظه کار خنثی اله دست و بی خاصیت است. محقق هم امتحان خود را داد سوگند امضا پیمان با کرزی در دفعه قبل به کجا رسید که اینبار ازموده شده ها را بیازماید .راه حل متحد بودن و ایجاد راه حل سومی ویا تشکیل جدید حزب به رهبریت انسان توانا و دلسوز و مدافع منافع مردم است.والا همان بیعدالتی کوچی گری و قلدری و حق تلفی هزاره ها تکرار خواهد شد.
13 جنوری 2014, 08:02
نمایندگان قوم شریف هزاره در رکاب همه کاندیدان ریاست جمهوری قرار دارند ( به جزء از دو یا سه تای آن ).
داکتر عبدالله عبدالله
معاون اول( پشتون)، خان محمد، عضو حزب اسلامی به رهبری عبدالهادی ارغندیوال
معاون دو(م هزاره)، حاجی محمد محقق، رئیس حزب وحدت مردم افغانستان
اشرفغنی :
معاون اول( ازبکتبار)، عبدالرشید دوستم، رئیس جنبش ملی
و معاون دوم ( هزاره) ، محمد سرور دانش، والی پیشین ولایت دایکندی
قیوم کرزی
معاون اول ( ازبکتبار) ، وحیدالله شهرانی، وزیر پیشین معادن
معاون دوم ( هزاره)، ابراهیم قاسمی، عضو پیشین ولسی جرگه
زلمی رسول
معاون اول ( تاجیک ) احمدضیا مسعود، رئیس جبهه ملی
معاون دوم،( هزاره ) داکتر حبيبه سرابى، والی پیشین ولایت بامیان
سیاف:
معاون اول ( تاجک ) اسماعیلخان، وزیر پیشین انرژی و آب
معاون دوم ( ازبک ) عبدالوهاب عرفان، آمر پیشین بخش اقتصادی مشرانو جرگه
عبدالرحیم وردک وزیر دفاع سابق
معاون اول، ( از بدخشان، ازبک ؟ تاجک ؟)شاه عبدالاحد افضلی، عضو پیشین ولسی جرگه افغانستان
معاون دوم، (از پروان، تاجک ؟) سید حسین انوری، والی پیشین ولایت هرات
هدایت امین ارسلا مشاور ارشد حامد کرزی
معاون اول( هزاره)، جنرال خدایداد، وزیر پیشین مبارزه با مواد مخدر
معاون دوم (از ننگرهار، لغمانی یا پشتون؟)، صفیه صدیقی عضو پیشین ولسی جرگه
قطب الدین هلال معاون سابق گلبدین حکمتیار
معاون اول (؟ )، عنایتالله عنایت
معاون دوم(هزاره)، محمد علی نبیزاده
گل آغا شیرزی والی سابق ولایت ننگرهار
معاون اول( از بلخ، تاجک ؟ ازبیک ؟)، سید حسین عالمی بلخی، عضو پیشین ولسی جرگه
معاون دوم ( ؟ )، محمد هاشم زارع، سابق مشاور رئیس جمهور در امور قومی
سردار محمد نادر نعیم نواسه محمد ظاهر شاه
معاون اول (هزاره ؟)، تاج محمد اکبر، استاد پوهنتون کابل
معاون دوم ( ؟ )، عزیز الله پویا، رئیس پیشین شورای ولایتی غزنی
محمد داوود سلطانزوی، عضو پيشين ولسى جرگه
معاون اول ( ؟ ) ، احمد سعيدى، دپلومات پیشین
معاون دوم (هزاره ؟) ، کاظمه محقق