صفحه نخست > دیدگاه > هژمونیزم پشتون یا هولوکاست پشتون ها؟؟

هژمونیزم پشتون یا هولوکاست پشتون ها؟؟

لمبه
دوشنبه 14 جولای 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آیا واقعاً هژمونیزم پشتون وجود دارد؟ آیا آنانیکه از هژمونیزم پشتون و حاکمیت پشتونها صحبت می کنند، آب در هاون نمی کوبند و گردباد طفلانه راه نیانداخته اند؟ آیا شرافتمندانه خواهد بود که موجوداتی از نوع سیاف و احدی و کرزی را بزرگان پشتونها بدانیم و آیا احمقانه تر نیست که ربانی، فهیم، اسماعیل خان ، دوستم ومحقق را از بزرگان اقوام تاجیک، ازبیک و هزاره قلمداد کنیم؟ و بالاخره کجاست آن هژمونیزم پشتون که نمی تواند سدی شود برای هولوکاست پشتون ها، آقای بیگزاد؟؟

نویسنده: لمبه

بصیر بگزاد در نوشته اش بنام "زوال مارشال فهیم، افول جنرال دوستم و هژمونيزم پشتون!" بنجل های را در سطح خودش به دفاع از "مارشال" اش و دیگر موجودات نایابش پشت هم ردیف کرده است، که من عجالتاً از کشتن وقتم در این زمینه جلوگیری می کنم، ولی می خواهم بحثم را بر "هژمونیزم پشتون" متمرکز کنم.

آیا واقعاً هژمونیزم پشتون وجود دارد؟ آیا آنانیکه از هژمونیزم پشتون و حاکمیت پشتونها صحبت می کنند، آب در هاون نمی کوبند و گردباد طفلانه راه نیانداخته اند؟ آیا شرافتمندانه خواهد بود که موجوداتی از نوع سیاف و احدی و کرزی را بزرگان پشتونها بدانیم و آیا احمقانه تر نیست که ربانی، فهیم، اسماعیل خان ، دوستم ومحقق را از بزرگان اقوام تاجیک، ازبیک و هزاره قلمداد کنیم؟ و بالاخره کجاست آن هژمونیزم پشتون که نمی تواند سدی شود برای هولوکاست پشتون ها، آقای بیگزاد؟؟

در کشور ما تحصلیکرده ها ( به خودم اجازه نمی دهم که از کلمه روشنفکر استفاده کنم، زیرا شاملو ارزنده ترین تعریفی از یک روشنفکر ارائه کرده است، او می گوید که روشنفکر در جهان ما کسی است که بر ضد استبداد در کنار خلقش قرار بگیرد؛ ولی تحصیل کرده های ما چنین نیستند و برخلاف تعریف زنده یاد شاملو نه در کنار خلق، بلکه در کنار استبداد قرار می گیرند و از اینرو نمی خواهم به کلمه روشنفکر توهینی روا بدارم) چه شئونیست های پشتون و چه ناسیونالیست های غیر پشتون گردباد را می اندازند و خاینان کشور ما را به ملیت شان منسوب ساخته و بر تمام ملیت می تازند و عقده های فاشیستی شان را فرو می نشانند و بدین صورت ماهی های دلخواه می گیرند.

دولت (حکومت، پارلمان، قضا) ماشین سرکوب طبقات محکوم بوسیله طبقه حاکم است. هیچ دولتی نمی تواند ماورای طبقاتی برخورد کند و سوای منافع طبقاتی اش بیاندیشد. دولتی که امروز در افغانستان حاکم است با در نظرداشت جامعه طبقاتی افغانستان تضمین کننده منافع طبقه معین است. در جامعه طبقاتی، تضاد میان طبقه حاکم و طبقات محکوم آشتی ناپذیر است و از اینرو به دولت (ماشین سرکوب) نیاز دیده می شود.

دولت کنونی از لحاظ ماهیت سیاسی اش متشکل از کمپرادورها و فیودالهای مذهبی است. عده ای از منافع کمپرداورها دفاع می کنند و عده ای هم از منافع فیودال ها و هر دو از منافع امپریالیزم جهانی. از اینرو اگر حق استفاده از اصطلاح هژمونیزم را داشته باشیم، بایست آنرا از حیطه قومی کشید و رنگ طبقاتی داد و از هژمونیزم طبقاتی سخن گفت.

اتمر، احدی، رامین، عادل، امین رسول، سنگین، فاطمی، پشتون، خدایداد، قرقین، سپنتا، اعظم و...عروسک های خیمه شب باز هژمونیزم سرمایه داری کمپرادور هستند و برهان الدین، یونس، رسول، اسماعیل، جبار، خلیلی، محقق، داود، عطا، دین محمد، دوستم، پیرم قل، حضرت علی، فهیم، نورزی و... خاله مردکهای هژمونیزم فیودالی. این دو هژمونیزم با آنکه تضاد های سلیقه ای دارند، ولی در کل برای منافع امپریالیزم جهانی تلاش می ورزند و هر یک وظیفه دارد تا بر گرده های قوم شان سوار شده به دهل امپریالیزم برقصند.

از اینرو کسانی که عقل شان در چشمشان است، گردباد راه می اندازند و کف بر دهن، بجای هژمونیزم طبقاتی از هژمونیزم پشتون صحبت می کنند و در دو جبهه همچون خدمت گزاران بی مزد خدمت می کنند: یکی برای آنانی که به خاطر سودهای طبقاتی شان بر گرده های همتبار خود سوار اند و خون آنان را می ریزند و دوم برای "دوستان جامعه جهانی" شان، تا از این اختلاف سود برده و چون عراق کشور ما را به جغرافیای محدود ملیتی و زبانی تقسیم کنند تا بهتر و آسانتر سود ببرند.

اینجا هژمونیزم طبقاتی و اقتصادی است، نه هژمونیزم ملیتی و سمتی. احدی و اتمر و شینواری و مجددی و خلیلی و دوستم و فهمیم و ربانی و کرزی و مسعود و قانونی همه و همه بر دسترخوان واندوم دموکراسی! پوز گرفته بر اقوام شان می خندند و تعهد می سپارند تا بیشتر بکشند، بیشتر غارت کنند، بیشتر بدزند، بیشتر تفرقه بیاندازند و بیشتر کشور را مستعمره واندوم دموکراسی نمایند.

امروز در کنار اینکه تمام اقوام ستمدیده کشور ما بدترین ستم ملی و طبقاتی می کشند، ولی هولوکاست مدرن واندوم دموکراسی، ملیت پشتون را به پرتگاه تاریخ سوق داده است.اگر هولوکاست دیروز را هیتلر براه انداخت هولوکاست امروزی پشتونها از سوی ریمبوهای دموکراسی در شکل مدرن آن راه اندازی شده است. وقتی که بمب های ترموباریک و خوشه ای بهتر می تواند انسان را از پا درآورد، نیازی به کوره های آدم سوزی هیتلر نیست!

امروز پشتون ها در کنر، ننگرهار، پکتیا، پکتیکا، زابل، خوست، غزنی، هلمند، کندهار، زرنج، فراه، هرات، ارزگان، باجور، وزیرستان شمالی و جنوبی، ایجنسی های مومند و خیبر، پشاور و... بمبارد می شوند، در عملیات انتحاری نوکران مذهبی واشنگتن و لندن کشته می شوند، نسل اندر نسل در مزرعه های کوکنار زندگی برزخی می گذرانند، شفاخانه های و مکاتب شان می سوزد، معلم شان سر بریده می شود، بر مراسم عروسی شان بمب می ریزد و یورانیم تهی شده می خورند و هولوکاست قرن بیست و یکم بنام پشتون ها مسمی می شود؛ کجاست آن هژمونیزم پشتون، آقای بیگزاد؟

کرزی، اتمر، احدی، یوسف، سنگین، وردک (به طاقت دو)، سیاف و شینواری پشتون با محقق، قانونی، ربانی، عبدالله، فهیم، خلیلی، ضیا مسعود و اسماعیل غیر پشتون؛ هولوکاست پشتون ها و ستم ملی و طبقاتی بر پشتون ها، تاجیک ها، هزاره ها، پشه ای ها، بلوچ ها، ایماق ها، نورستانی ها را در چوکات پیمان ستراتیژیک با امریکا امضا کرده اند و از این جهت هیچ منطقی نیست که از هژمونیزم پشتون سخن راند و روده درازی کرد.

اگر شهروند صدیق افغانستان هستید، ایجاب می نماید که از این بازهای بچگانه بگذرید، هژمونیزم "جامعه جهانی" تان را آماج قرار داده و بر هژمونیزم طبقاتی تف بریزید، نه بر پشتون ها.

زوال مارشال فهیم، افول جنرال دوستم و هژمونيزم پشتون!

دو شنبه 14 ژوئيه 2008, نويسنده: احمد بصيربيگزاد


برادر خواندگی فاشیزم شورای نظار با شوونیزم فاروق وردک

نويسنده: نادر پوينده

يكشنبه 17 فوريه 2008


( طرح دوستی فاروق وردک و محمد یونس قانونی و گره خوردن گرایشات فاشیستی دو دشمن سوگند خورده )
تلفیق شوونیزم پشتون در فاشیزم تاجیک

نويسنده: سمیر ارغندیوال

يكشنبه 12 اوت


دوستم و ای اس ای پاکستان

سه شنبه 15 ژانويه 2008, نويسنده: حکيم نعيم


سند ارتباط جنرال دوستم با سردار وزيرستان

ملک حاجی عبدالودود اخپل

سه شنبه 15 ژانويه 2008, نويسنده: کامران میرهزار


غارت دارايی های مردم در جنگهای تنظیمی افغانستان

امضا محفوظ است

يكشنبه 6 آوريل 2008


"قائد جهاد" دروغگوست

وقتیکه امیر ما می تواند با هفت بار آذان دادن با چند لیتر تیل از دشت های چهاربرجک تا هرات برسد، چرا با جمیع دوستان دیگر از قبیل سیاف، محقق، خلیلی، احمدزی، ملاعمر، گلبدین، شیخ آصف محسنی، شینواری، الحاج دوستم، پیرم قل، ربانی و... آذان سر نمی دهند که نه به بیست ملیارد دالر نیاز باشد و 50 در صد نه که تمام افغانستان از نور برق بهره مند گردند!

يكشنبه 29 ژوئن 2008, نويسنده: لمبه


زياد بر خَر مراد سوار نخواهيد بود!

حاجی محمد محقق هم نمی خواهد از باقی دزدان و جنايتکاران عقب بماند و می خواهد همچنان يکی از گل های سرسبد اين جماعت باشد

دو شنبه 2 ژوئن 2008, نويسنده: کامران میرهزار


تحلیلی از: سرگردانی های سیاسی گلبدین حکمتیار

نويسنده: نور احمد شادمان

يكشنبه 20 ژانويه 2008


جبهه ملی، ائتلاف مقدس يا بازی كثيف

نويسنده: عزيز نوری

سه شنبه 10 آوريل 2007


من اگر بتوانم مالکان قصر های ساخته شده از پول های هیروئین در شیر پور رابه دادگاه بکشانم جایزه نوبل خواهم گرفت

نويسنده: اجمل پوپل

چهار شنبه 30 ژانويه 2008


بلخ در چنگال چپاول گران

نويسنده: کاژبن از مزار شریف

دو شنبه 28 ژانويه 2008


وارونه گويی های قوماندان عطا

در حالی که خبرنگار محکوم به اعدام می شود!

چهار شنبه 23 ژانويه 2008, نويسنده: کامران میرهزار


كارنامه

گالری عکس

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آنانیکه به عدالت وانسانیت باور خویش از دست داده اند باید از سرنوشت درویش دریادلی پند بگیرند که غرق شدن غوطه ورشدن در این لجنزار عاقبتش جز ندامت وخسران چیزدیگری نیست.

    امروز دروبلاگ درویش دریادلی یک کلمه خورد وکوچک به چشم میخورد که:

    پدرود یاران

    ودیگر هیچ چیزی جدید برای گفتن ندارد

    درحالیکه در اوایل زمانیکه مصاحبه های صدیق پتمن وی را آتشی ساخته بود سکوت غیرپختونهارا نیز غیر قابل توجیه دانسته همه را یکسره بی ننگ خطاب میکرد.

    این است عاقبت افراط گرائی

  • نویسنده گرامی، لمبه!

    چون حالابه قدر کافی وقت برای نوشتن ندارم خواهش میکنم به دونکته زیر اندکی تمرکز کنید؛ با دریافت واکنش شما به ادامه بحث خواهیم پرداخت:

    1. در ارتباط به تهاجم کوچی ها بر بومیان مناطق مرکزی چون بهسود، دایکندی، ناهور (غزنی)، و همچنان در برخی از مناطق شمالی،کدام یک از پشتونهای که به زعم جناب عالی فقط به وحدت افغانستان و ملت افغانستان می اندیشد و متنفر از حکومت امروزی است از این تجاوز آشکار یاد نموده و آنرا خلاف انسانیت پنداشته است؟ اگر دراین خصوص نمیتوانی پاسخی پیدا کنی پس هژمونیزم مناسب ترین واژه ایست که سزاوار پشتونهاست و دیگر به اصطلاح شاخ و دمبی ندارد!

    2. مساله گرایش های قومی، قبیلوی، سمتی و مذهبی در افغانستان یک واقعیت انکار ناپذیربوده اما عوامل تقویت این گونه مسایل مستلزم مطالعات بسیار است که دراین جا فقط یاد آور میشوم که چگونگی این گونه گرایش ها در بین دیگر اقوام متفاوت از آنچه در بین پشتونها است میباشد. پشتونگرایی در افغانستان همواره مفهوم تفوق طلبی را ارایه داشته حالانکه مثلا هزاره گرایی، تاجیک گرایی،ازبیک گرایی و امثال آن زاییده محرومیت شان بوده و به عنوان تنها راه بیرون رفت از ستم تفوق طلبان بوده است.

  • روشنفکران سمارقی همچون جناب لمبه وقتی منافع قومشان در خطر باشد پیدا میشوند. افغان ملتی کمونست طالب و گلبدینی این روشنفکران سمارقی یک هدف داشته و آن حمایت از تقویه زور و پشتیبانی از تهاجم به سایر اقوام محروم است. جناب لمبه هیچگاهی حاضر نخواهد شد از این خط عدول نماید. هولاکاست پشتون سناریوی دیگر این برادران است که فرصت تهاجم به اقوام دیگر را پیدا کنند.

  • دوستان عزیز درود بر شما ! یک عمر چیغ زدیم مرگ بر کمونیزم ، در آخر ندانستیم کمونیزم چیست ؟ بلاخره با کمونیزم کنار آمدیم . گلو ها پاره شد از بسکه فریاد کردیم مرگ بر امپریالیزم آمریکا ، بلاخره بدامان امپریالیزم افتیدیم و جیره خور امپریالیست های آمریکا ومتباقی امپریالیست ها شدیم . حالا صحبت راشروع کردیم از صهیونیزم ، فاشیزم ، هژمونیزم ، پشتونیزم وغیره ایزم ها . هنوز ما ازین ایزم ها ذرست سر در نیاورده ایم و (به اصطلاح مردم )خودرا درست ملا نکرده ایم که شما شروع کرده اید از کاست ها .
    دوستان عزیز ! بیاید اول این ایزم ها را درست بیاموزیم و از حضور مبارک شان مرخص گردیم تا درآینده باایشان سر دچار نشویم ، واگر سردچاریم با ایشان کنار بیایم . سر وقت است کنار آمدن ها بهتر از کنار رفتن هاست . بعدأ کاست ها و ماست ها را مطالعه خواهیم نمود .
    آیا دوستانیکه از این همه ایزم ها و کاست ها و ماست ها مینویسند خود چیزی میدانند ؟ یا اینکه دانستن زبان انگلیسی خود را برخ ما میکشند ؟

    • میگویند , یک زمانی مارشال شاولی خان معروف به هالند رفته دود .
      مقامات هالندی پرسیدن. چرا در افغانستان مردم مثلا خانه مانه , زن من , سرک مرک میگویند ؟
      مارشال شاولی جواب داد .همه ئ مردم اینقسم صحبت نمی کنند . یگان لوده موده این حرفهارا می زند.

  • Mohtaram lampa Tashakor az enteqad shooma Ki az Maqala Basir BIgazd karded Wali Bajayee ki javab Maqala eshan ra bedi ba enwani yak roshan fiker Afhgan dast Ba Tawhin Kardan shan zada aed en nishan Midehad KI khod taaed mikoned Hizhmonezm Pashton ra ، Gap az Hlokast Pashon Mizaned Hlokast ra shooma nishan bedahed ki Marshal Fahim or Dostom .... dar koja ka enjam dadeh az Maqala shooma en tor fahmida mishavad ki kalama hlokast ra shoonidaaed.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس