(بدون عنوان)
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
داکتر سخی سیدکاغذ
کتاب «رها درباد» یک مأخذ و تحلیل با ارزش سیاسی است
٢ حوت (اسفند) ١٣٩١
"رها درباد" عنوان کتابی است که به همت و زحمت بانوی مبارزثریا بها در784 صفحه تالیف گردیده , این کتاب تنها یک اوتوبیوگرافی خانم ثریا ( سرگذشت زندگی تراژیک وی نیست ) بلکه یک بخشی از واقعات مهم تاریخی وسیاسی کشوراست ثریا دختر سعدالدین خان مرحوم که از پیشگامان دور اول مشروطیت بود ودر زمان نادرشا وهاشم خان مدت هژده سال را در زندان های مخوف رژیم سلطنتی سپری نمود وهژده سال زندان وآنهم به منظور آزادی خواهی از زیر اختناق رژیم سیاسی آن زمان که عرصه زندگی را برای مردم تنگ ساخته بود با رفقای همرزمش با شجاعت تمام در مقابل مظالم رژیم سلطنتی فعالیت های مسالمت آمیز سیاسی را شروع نمود و بیرق آزادی سیاسی را بر افراشته توسط نشر مضامین , ایراد بیانیه های پر شور برای روشنگری اذهان سیاسی وطنداران خدمات بر جسته را انجام داد وچندین بار به بهانه های مختلف توسط رژیم اختناق روانه زندان شد . زندانی شدن پدرو اذ یت وآزاروی برای یک مدت مدید به روح دختر جوان ثریا اثرات ناگوار بجا گذاشت واین دختر مانند پدر از ابتدای جوانی در مکتب شروع به فعالیتهای سیاسی نمود ودر دوره تحصیل در پوهنتون کابل که زد وبند های سیاسی بین محصلین پوهنتون در جریان بود با یک دسته ائی که خودرا چپی وانمود میکردند ارتباط نزدیک بر قرارساخت , درآنزمان ساحه پوهنتون محل مناسب برای فعالیت سیاسی گروپ های مختلف گردید و محصیلین پوهنتون به نمایندگی از یک حزب مشخص که باحزب دیگر در تضاد بودند با همدیگر کلاویز میشدند درآنوقت حزب اسلامی , شعله جاوید وحزب نو پای پرچم وخلق وچند حزب دیگر با هم به رقابت های سیاسی برخواسته وتوسط ایراد بیانیه ها , مظاهرات ومیتنگ های سیاسی فعالیت را آغاز کردند و برای عضویت بیشتر احزاب خویش سعی میکردند محصلین پوهنتون را جذب کنند وخانم ثریا که دارای افکاربه اصطلاح چپی و ضد رژیم بر سر اقتدار بود نیز در میتینگ ها اشتراک وبیانیه های پرشور سیاسی ایراد مینمودوبعدا توجه گروپی راخودرا پرچم وخلق مینامیدند ودر خفااز روش های سیاسی کمونست شوروی پیروی میکردند جلب نمود وتوسط خانم اناهیتا که وظیفه جذب محصلین دختر را به حیث عضو در حزب پرچم داشت ثریا جوان را به اعضای حزب پرچم معرفی نمود ودرآنوقت آقای ببرک وظیفه رهبری حزب را به عهده داشت ویکی از عضو فعال دیگر محصل فاکولته طب آقای نجیب اله بود که بعدا رئیس خاد وبلاخره رئیس حکومت کمونستی کابل گردید .
ثریا بها باتماس نزدیکی که با بیرک کارمل ,نجیب اله وسائیر اعضای فعال حزب پرچم داشت در مورد شخصیت , کرکتر ,دانش سیاسی , حزبی و رقابت ها وزدوبند های علنی ومخفی باهمدیگرکه چطور رقیب خویش را با خدعه , تزویر وتجرید از صحنه سیاسی بیرون بکشند بطور مشرع درکتاب خویش توضیحات داده وبخصوص راجع به ضعف شخصیت وکرکتر ببرک کارمل و انحطاط فکری نجیب اله , خودخواهی وزور گوئی وی واین همه قتل وقتالی که به حیث رئیس خاد براه انداخت تشریح نموده است . هردوشخص , ببرک کارمل و داکترنجیب که مهره اصلی حزب پرچم وخلق را تشکیل میدادند دارای دو چهره متضاد ومتمایز در جامعه داشتند که یکی چهره سیاسی که در بین جوانان چپی که مود روز بود به حیث یک مبارز سیاسی خود را تبارز میدادند وبا نطق های آتشین وکلمات فریبنده جوانان کشور را فریب میدادند واز برتری رژیم کمونست وجامعه پرولتاریا دادسخن داشتند وچهره دیگر آنها چهره واقعی این دوشخصیت بود که روش خشن وغیر انسانی که در مقابل فامیل و همچنان رقبای خویش داشتند وبخصوص داکتر نجیب که از هیچ گونه رفتار وکردار خشن درمقابل فامیل ابا نداشت و ثریا بها با برادر داکتر نجیب آقای صدیق به مشوره و وساطت میر اکبر خیبر ازدواج نمود که خانم ثریا شوهرش صدیق را بیمار روانی درکتاب خویش تشریح نمود که باعث مصیبت ورنج های بی شمار برای خانم ثریا ودوطفل عزیزش گردیدکه بیان آن دراین نوشته مختصر گنجایش آنرا ندارد.
نظربه مریضی که عاید حال خانم ثریا بها گردید سفری جهت معالجه به روسیه شوروی نمود ودر آنجاه به خصوصیت وواقعیت رژیم کمونیستی روسیه شوروی پی برد وبا یک تعداد از متخصصین طب , هنر مندان وهمچنان محصلین افغان در روسیه شوروی آشنائی نزدیک حاصل نمود و در صفحه 166 کتاب خویش چنین تذکر میدهد که روزی توسط حیدر مسعود که مسئول حزبی پرچمی ها بود با یک نماینده کی جی بی بنام دریانکوف معرفی میشود واین شخص به بانو ثریا بها افشاه میکند که :"کی جی بی به رفقای رهبری شما ماهانه پول می فرستد وما به رفیق کارمل ماهانه سی وپینج هزار روبل روسی تادیه میکنیم ." بعد ازاینکه ثریا فهمید که رهبری حزب خلق وپرچم جاسوسان وجیره خواران شوروی اند خیلی به خانم ثریا سخت تمام شد ودرک نمود که حزب خلق وپرچم اورا برای مقاصد شخصی وحزبی خود استفاده افزاری میکنند تصمیم گرفت که بکابل بر گردد وبا حزب خلق وپرچم که در حقیقت جاسوسان شوروی بیش نیستند قطع مراوده کند.و نجیب وهمچنان ببرک کارمل دریافتند که راز شان درنزد ثریا بها افشا شده در صدد آن برآمدند که خانم ثریا بها را به شکلی ازبین ببرند و ثریا بها از چندین توطئه داکترنجیب جان به سلامت برد وبالاخره تصمیم به این شد که از طریق پنجشیر وبا کمک مسعود به پشاور واز آنجابه امریکاه مهاجرشود . درکتاب رها درباد راجع به شخصیت , دانش وروش مسعود وجنگ های چریکی وی در مقابل ابر قدرت روس تحلیل وتمجید شده است .
گرچه در مورد مظالم وبدبختی های رژیم خلق وپرچم که برای ملت رنج کشیده افغان آورد کتاب ها وتحلیل های سیاسی زیاد نوشته شده ولی باین تحلیل جامع و افشا گری که خانم ثریا بهانموده تاحال چنین یک کتابی در دست نیست . کتاب رها درباد یک موخذ عالی سیاسی است وبائیست این کتاب به زبان انگلیسی وسائیر زبان های زنده دنیا ترجمه ونشر شود ومن نشر این کتاب با ارزش را به بانو ثریا بها تبریک میگویم , از نگاه سبک نوشته خیلی دلچسپ وبه ترتیبی نوشته شده که توجه خوانند را بخود جلب میکند واین کتاب با دقت تمام واستفاده از کلمات رسا و پرومحتوا که شایسته یک نویسنده است درقید تحریر در آمده.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
در فرجام کتاب جنجال برانگیز
" رها در باد "
ازچاپ بیرون شد!
در واپسین روزهایی که از یک سو عدم تعهد اخلاقی، دروغگویی ها و اضافه ستانی های پیهم ناشر ایرانی ( شرکت کتاب) و از سوی دیگر دسایسی برای جلوگیری از نشر کتاب « رها در باد» جانم را به لب رسانده بود، در پی آن شدم تا کتابی دیگری بنویسم به نام ( سرگذشت غم انگیز کتابم)، نه تنها ناشر ایرانی به فروش این کتاب چشم داشت، بلکه شماری از دشمنان دسایس مشترکی را با شرکت کتاب راه انداخته بودند که کتاب را بیشتر از یکسال امروز و فردا گفته از نشرباز ماندند، با پرخاش های مکررم کتاب از گروگان گیری شرکت کتاب رها شد، اما هنگام ارسال کتاب ها از چابخانه ١٠٠٠ جلد آنرا دزدیده و در جایی قایم کرده بودند، تنها صد جلد را برایم آوردند و من قبلاً پول گزاف وکمرشکنی برای این١١٠٠ جلد پرداخته بودم، ناگزیر از پولیس فریمونت کمک خواستم و پس از دو ساعت هزار جلد کتاب پیدا شد و پشت در منرلم آوردند که این یک پیروزی در نبرد بود٠ به زودی به دغدغه ها دلهره ها و چگونگی آفرینش این اثر خواهم پرداخت، در فردای دیگر به نقدها و جدال هایی در پیرامون آنچه با یک سر نترس، یک صداقت بی مانند و یک تعهد اخلاقی و آرمانگرایی ژرف نگاشته ام،خواهم پرداخت٠من در این اثر کوشیده ام تا مرزهای زن بودن مطلق و مرد بودن مطلق و تابوهای سرکوبگر جامعه را بشکنم، با دید زنانه و سیکولار وارد دنیای مردانه شوم، وارد جبهۀ جنگ شوم، مرگ را ببویم، درد را بشناسم، و جنگ را نفرین کنم٠در فرجامین زندگی در کنار فرمانده مسعود آنهم در زیر رگبار آتش ارتش سرخ بدان ساده گی ها هم نبود٠ به ویژه در جامعه یی که زن بودن خود یک فاجعه است، بتوان به عنوان یک هویت مستقل و
نگرش های زنانه وارد عرصۀ ادبیات و سیاست شد٠
آیا ادبیات زنانه دارای سنتی متمایز است ؟ آیا زنان و مردان در نوشتن و آفرینش ادبی با هم فرق دارند ؟ آیا هر نوشتۀ ادبی زنانه ”فمینیستی ” است ؟ آیا زنان برای نویسنده شدن با دشواری های بیشتری دست و پنجه نرم می کنند؟ زنٍ نویسنده با چه مسایل متفاوتی روبرو می شود ؟ آیا نگارش زنانه نقد جداگانه یی می طلبد ؟
با سپاسگزاری از شاعر، نویسنده و ادبیات شناس بزرگ و توانا استاد کاظم کاظمی که ویرایش فنی، صفحه آرایی و طرح جلد کتاب ( رها درباد) را با حفظ امانت داری انجام دادند و اینک بخشی از یاداشت استاد کاظمی :
«سلام بر خانم بهاء گرانقدر.
امیدوارم که روزگار خوش باشد. پیش از هر چیز باید عرض کنم که ویرایش این کتاب برای من جدااز جنبة کاری و شغلی، یک نیکبختی بود. محتوای کتاب و ماجراهایی که در آن آمده است، بسیار برایم جالب و آموزنده بود، گذشته از این که بدین ترتیب با زندگی و شخصیت ارجمند شما بیشتر آشنا شدم و لازم است که بیش از پیش نسبت به شما ادای احترام کنم. اکنون متن ویرایششدة نیمی از کتاب را تقدیم حضور میکنم. البته نثر شیوا و روان شما که حاصل سالها کتابخواندن و نوشتن بوده است، ویرایشی سنگین را اقتضا نمیکرد و تقریبا در هیچجایی ما ناچار به تصرف در اجزای جمله و یا کلمات نشدیم. به واقع بیشتر یک ویراستاری فنی بود.
البته در مورد رسمالخط من یک عقیده کلی دارم و آن این که ما فارسیزبانان برای حفظ یکدستی و جامعیت و کاربرد گسترده این زبان در همه قلمرو زبان فارسی، بهتر است که بک رسمالخط واحد داشته باشیم. شما در حوزه واژگان به طرزی ستودنی این کار را کردهاید»
برای دریافت کتاب ( رها در باد) درحدود ٨٠٠ صفحه به ایمیل و شمارۀ تلفون زیر در تماس شوید:
تلفون:
510-494-8210
آنلاین : http://hamasah.persianblog.ir/post/292