صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > از هنرمندان بی خاصيت تا روشنفکران بيوطن!

از هنرمندان بی خاصيت تا روشنفکران بيوطن!

عبدالله هوتک
پنج شنبه 24 جولای 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آواز خوان های ما ، ترانه ها ، تصنيف ها و شعر های ميخوانند که يا بسيار بی معنی و مضحک است ، يا بی خاصيت و بی پدر و مادر . دو سايت انتر نتی معلوم ا لحال اخيرا از طاهر شباب بخاطر تصنيف پشتوی ( دا زما کوردی ــ هغه هم سو زيدلی ده ) به ستايش نشسته اند که چه هنر مندانه ( !) برای مادر وطن ، گريسته است ! اما من اين احساس را ندارم و ميخواهم اين هنر مند و همگنان اورا مورد پرسش و ملامت قرار دهم که تا چه وقتی ، نظم های رمانتيک و غير سياسی و بی تشخص ، ميخوانند؟ آهنگ طاهر شباب را که بشنوی ، چنان می انگاری که گويا ، در کشور هيچ حادثه ای سياسی و ملی ، اتفاق نيفتاده ،که گويا دست حادثات طبيعی ، چند خانه و قريه را ويران کرده است !

صدا کردن صلح ، بدون اشارت صريح به جنگ افروزان ، و اشک وآه آتشين سر دادن ، بدون آدرس دادن جنايتکاران جنگی بويژه مزدوران خلقی وپرچمی ، سران تنظيم های ۷و۸ ساخت پاکستان و ايران ، چه دردی را دوا خواهد کرد؟ منزل و ماوای هنرمند خوب مان طاهر شباب را که و يران کرده ؟

آيا غير از گلب الدين حکمتيار است ؟ غير از کريم خليلی است ؟ غير از سياف و ربانی است ؟

چرا نام اين تبه کاران در ترنم و ترانه ذکر نميشود ، تا سندی ملی برای محکوميت آنان باشد ؟

ميخواهم بگويم ، هنرمند افغان که خارج نشين است و از امنيت خيال برخوردار است ، چرا « سياسی» نيست ؟ و هنوز تير در تاريکی ، رها ميکند؟

وقتی اسم تبهکاران وطن گرفته نشود ، افکار عامه جهانی عليه جانيان ضد بشری در افغانستان ، بسيج نشود، و دست آخرتبهکاران عليه بشريت محاکمه و مجازات نشوند ، کمترين عيب اين کار اين است که جانيان تازه نفس ونو از راه رسيده ، جسور تر و راحت تر ميشوند ، مذموميت جرم و جنايت در وطن، رنگ ميبازد ، چه بسا که يک مجرم متکرر ، از ملت ، طلبکار هم بشود؟

امروز ، روشنفکرانی بريده از مردم و سر سپرده به دالر و استخبارات غرب را می نگريم که جفت و طاق بر صفحه تلويزيون های باد آورده ، ظاهر ميشوند با نکتايی سرخ و زبان چرب ، گاه بار يش اسلامی ! اينان که دهه هاست کشور خودرا نديده اند حتا خويشتن را به « رياست جمهوری » کانديدا ميکنند!

از اين جماعت جنايت پيشه ، عجالتا به ذکر نبيل جان مسکين يار ( موسس تلويزيون آريانا ـ افغانستان) بسنده ميکنيم . وی که از قبيله عفيفه « محمد زايی» است وپسر سردار حسين غمين ، از دوران مدرسه ، گويا از زبان اقارب و دوستان شنيده بود که سر نوشت سياسی و مقام دولتی يک « محمد زايی » درکشور ،از قبل معلوم است ، يعنی سهميه جناب نبيل غمين، کمتر از وزارت نيست! وی با همين پيش داوری ، بزرگ شده بود که از قضای روزگار، ناگهان، بيلانس ها و معادلات سياسی در کشور و منطقه دگرگون شد ؛ آقای مسکين يار ماند و دست خالی ! «مسکين يار» مسکين پس از عمری تبليغ برای « شاه و شهزاده» اينک نميداند چه خاکی بر سرش بريزد! ، در واقع امروز نميداند چه کسی را قبله گاه سياسی و زعيم آينده بتراشد ، و خود را در پناه او قرار دهد؟

مسکين يار گويا ، هنوز آن اعتماد به نفس را ندارد، که خودرا در جمع اوباشی ديگر ، کانديدای رياست جمهوری آينده افغانستان کند !

من بر حسب تصادف، نبيل غمين را در دوره جمهوری داوود ، در يکی از ديسکوتيک ( عشرتکده و ميخانه ) های شهر نو کابل ، چارراه طرهباز خان ، ناوقت های شب، يافته بودم ، گفته می شد که فرزندان کهتر اعلاحضرت ظاهر شاه نيز همين ساعات شب از راه ميرسند ، با دوشيزگانی که از راه زور و زر ، تصاحب کرده اند!
گويا آقای نبيل غمين ، تخلص شيک و سوسياليستی ! «مسکينيار » را از همين گوشه کنار ها ، بازيافته است تا هم محمد زايی باشد هم حامی تهيدستان!

در باره ساير روشنفکران بيوطن نيز حرف های دارم که در آينده بدان خواهم پرداخت !

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • گويا در همين عشرتکده های شهر نو کابل ، در آخرين سال های سلطنت ظاهر
    شاه ، يکی از شهزادگان ( احتمالا شهزاده نادر ) چشم راستش را بر سر تصاحب يک دختر مجروح کرد و مثل هميشه از پول بيت المال برای معالجه به خارج فرستاده شد . همه اهالی بالای پنجاه سال کابل اين واقعه زشت را بياد دارند ! احسان ا لله ايماق

    • آهنگ طاهر شباب ممکن در مقایسه به آهنگهای مبتذل و بازاری و جنگسالار پسند سایر هنرمندان افغانستان هزار بار شرف داشته باشد، به نظرم بهتر بود مثال دیگری می‌آوردید که بهتر قضیه میشد تفهیم شود.

      مثلا چرا آهنگ "سلام علیکم" فرهاد دریا را مثال نمیدهید که خود به مثابه هنرمندی که به نرخ روز نان میخورد، با آنکه به شهرت جهانی رسیده اما به جای سرودن به کابل و هلمند و بدخشان و نورستان و ... که در خون میجوشند، از یوریشما و ناگاساکی و یوریشلیم میگوید اما چشمانش را بر واقعیت های هولناک افغانستان می‌بندد و هیچ آهنگی در سوگ وطن درخون تپیده و مردم نامرادش نسرود.

      و این مردک در همین آهنگش صدا میزند که "lets become orange" (بیایید نارجی شویم)‌ یعنی مردم را به خیانت و نوکری امریکا فرامیخواند، شاید کسانیکه منظور "انقلاب نارنجی" ساخت امریکا را که برای به بردگی و نوکری کشانیدن کشورهای فقیر طرح ریزه کرده ندانند، نتوانند که مفهوم پرخیانت بودن این ندای فرهاد دریا برای مردم را درک کنند. اما اگر دقیق بنگریم فرهاد دریا ها گل سر سبد مطبوعات میشوند چون دلقکان امریکا هستند و با هنر شان راه را برای مستعمره ساختن و هرچه بیشتر در کام امریکا کشانیدن وطن بیمار ما باز میکنند.

      درین روزها دیده باشید که وی به چه طمطراقی در اعلانات "کابل بانک" ظاهر میشود، کابل بانکی که مصروف چاپیدن مردم است و پروژه امریکایی باری تشدید "جهانی شدن فقر" در افغانستان.

    • جناب عتيق آرش . گمان ميبرم منظور محترم هوتک اين نيست که فقط طاهر شباب ، تصنيف بد و بی خاصيتی را ميسرايد ، البته خيلی ها هستند که به مراتب بدتر و بی خيال تر و ناقص تر از کار شباب ، عرضه ميکنند. الان در افغانستان و ايران بخاطر اختناق سياسی و روزگار حاکميت ترس و تازيانه ، شاعران و ترانه سازان شعر های انقلابی و سياسی و افشا گرانه ، کم نيستند . شاعران ايرانی حتا نام خامنه ای و .... را در کلام جاری ميکنند ، بيهراس و با صراحت! از شاملوی بزرگ که بگذريم ، مينا اسدی ، اسماعيل خويی و ده ها نام ديگر را ميشود ذکر کرد که ترانه سرای ظلم و ظلمت معاصر اند و هنر مندانی چون فرهاد ، فرخزاد، داريوش ، و ... تصنيف های انقلابی ميخوانند. فرهاد دريا ، آواز خوان ما که در دوره حاکميت خلق و پرچم ، صفحه تلويزيون وطن را اشغال کرده بود و گل سر سبد دولت داکتر نجيب و ببرک کارمل بود ، گمان ميبرم آمادگی روحی آنرا ندارد که واقعا به يک سراينده مردمی تبديل شود ، او به همين شهرت کاذب و زود گذر دل خوش کرده است والسلام. فردوس کاوه

  • جناب هو تک . آقای انجينير خليل الله معروفی ، آهنگ پشتوی اين خواننده را در وبسايت آسمايی ، ستوده است وشايد غرض و مرضی در کار باشد ، زيرا گربه برای رضای خدا، موش نمی گيرد !محمود کاميار

  • نمی دانم که از این درفشانی طاهر شباب خبر دارید که در سوگ جنایتکار ملی (احمدشاه مسعود) مرثیه خوانده است و به همین طریق خواسته است بوی سمت گرایی و قبیله گرایی اش را بالاتر کند، ولی مردم رنجدیده و نادار پنجشیر به روی مسعود خاین و باندش و طاهر شباب تف می اندازند.

  • هوتک !
    زبانی که گب میزنی , زبان ء خلقی و برچمی است ولی به ظاهر داوء شان میزنی به نرخ بازار . یک سوال دیگه , تا دوی شو تو چی میکدی به عشرت کده های شهرء نو ء کابل ؟ نشه که تو هم به روز مسکین یار هستی به شو بلنگ به لباس ملنگ .

  • معاش های مفت سوسیال در کشور های غربی عده ء از روشنفکران ما را به پاچه گیرها سرک عامه تبدیل نموده است چون اینها معاشهای مفت را گرفته خود و اعضای خانواده شان از گزند هرگونه بمباردنمان ها و حملات انتحاری در داخل افغانستان در آمان هستند و هیچ مصروفیتی کاری نیز ندارند لذا قلم و کاغذ گرفته با بی مسئولیتی کامل هرچه دل شان شد می نویسند.
    من انتقاد از اهنگ های که باعث تحریک مردم بجنگ گردیده شنیده بودم ولی این اولین باریست که میبینم یک آغازاده که خودش در امریکا و یا
    اروپا لم کرده آهنگی را که یکی از هنرمندان با احساس ما در آن اوضاع تراژدیک وطن ما را انعکاس میدهد مورد انتقاد میدهد منزل ماوای طاهر جان شباب را شاید کسی ویران نکرده باشد ولی منزل ماوای هزاران هموطن طاهر جان شباب را ویران کرده اند. به نظر این آغا زاده طاهر جان شباب باید در توصیف از جنگ و خونریزی آهنگ خوانده بعوض اینکه میگوید خانه مرا کشور مرا سوختانده اند باید میگفت این جنگها به کشورم هیچ ضرری نرسانیده است کشورم همچنان اباد است زنده باد جنگ و آدم کشی زنده باد بمباردمانها زنده باد حملات انتحاری و... وای بر این منطق و استد لال و وای بر این بی خاصیتی که میگوید من این احساس را ندارم .
    البته هموطنان مان آگاه هستند که عاملان این حوادث لستی طویلی دارد از کمونیستهای خلق و پرچم گرفته تا ربانی گلبدین، سیاف ....،طالبها امریکائی ها ،پاکستانی ها ،القاعده و غیره و غیره که نام گرفتن همه آنها در یک آهنگ دو سه دقیقه ای چگونه ممکن است وقتی نام یکی ازین جنایتکاران گرفته شود باید نام همه را گرفت وقتی از جنایت ربانی صحبت می نمائیم نباید جنایات گلبدین را فراموش کنیم و وقتی از جنایات طالبها صحبت می کنیم نباید جنایات خلق و پرچم را فراموش نماٌئیم و چگونه ممکن است نام همه جنایتکاران در یک آهنگ گرفته شود؟

    • برای بابای ملت که فرزندان او و خود او به ناموس ملت تجاوز ميکردند ، بهترين اراضی مسکونی کابل و جلال آباد به نام ( املاک سلطنتی ) تا همين آوان از سوی نماينده شاه ، سردار عبدالولی خان ، به قيمت های گزاف به مردم هردم شهيد کشور فروخته می شد ، برای اين بابا (!) ی متجاوز و خاندانی غارتگر که اسم رسمی آنان ، « ذات شاهانه و خاندان جليل سلطنتی » بوده است ؛ اينک سايت افغان ملتی معروف ، سالگرد وفات گرفته و مردم را به « فاتحه گيری» و « سوگواری » دعوت کرده است ! با احترام . علی باميانی

  • اقاي هوتك
    فكر ميكنم معني واقعي اهنگ را ندانسته اي
    اهنگ واقعا يك اهنك حماسي است و بيانگر واقعات سه دهه اخير در افغانستان است و نظر به شعر سروده شده. اگر در شعر نام اشخاص خاين چون گلب الدين، سياف ، رباني، قانوني، محقق، و خليلي ذكر نشده پس مقصر هنر مند نيست.
    اميد وارم يك بار ديگر به دقت به اين اهنگ گوش فرا دهيد و بعدا قضاوت نمايد

    • شعر از : پاغر ( انتخاب از شعر های دشنه گون)

      فرياد

      کابل ويران شد
      اين صداييست که بر چهر زمان مي تاود
      قلب گلنام وطن
      کابل
      ويران شد
      سبحه بندان
      گرگان دهن خونين اند
      يا پلنگانيکه خون ميريزند
      کلبه ها طعنه‌ﻯ باد
      تل ويرانه‌ا‌ﻯ برپا شده است
      گرد آن
      چشم ملک را به کجا سرخ کند
      آنسوي عرش خدا؟
      تا کجا باد فشاند رگ خون
      تا کجا باد کند زمزمه آه
      سجاده گران
      سبحه بر کابل ما ماليدند
      بر همه مهر و اوراديکه
      تزوير برآن منقوش است
      دم بدم گردن يک دختري
      يا مادري
      بر حلقه‌ﻯ آن سبحه‌ﻯ چون دار
      آونگ کنند !

      عرض شود . برای آواز خوان های ما اگر دردی در دل و سوزی در سينه داشته باشند ، شعر های وطنی ، انقلابی کم نيست . شعر های که اگر نام جنايتکاران ها هم در خود نداشته باشد ، بازهم بسيار افشاگر است و شور آفرين ، نمونه آن مرثيه ايست انقلابی بای کابل و يران و کابليان دربدر . ريش وتسبيح و حلقه سبحه ، نماد دغلبازان مسجد نشين (!) است. پرويز شقايق

  • سلام آقای هوتک ! اگر مسایل قومی وزبانی را یکطرف بگذاریم ، آهنگ طاهر شباب واقعأ زیباست . وقتی هنر فریاد مظلومیت میکشد ، قابل قدر است به هر زبانی که باشد .هنر وقتی رسوا میشود که سیاسی شود و در آهنگ شباب بوی سیاست به مشام نمی رسد . در قسمت نبیل جان غمین شاید شما درست بفرمائید .

    • آقای محترم ! کدام مساله قومی ؟ هم طاهر شباب پشتون است هم جناب هوتک ! ديگر کدام تفاوت قومی باقی می ماند . آقای هوتک ناشناخته نيست ، به فهرست نويسندگان آريايی و سايت های ديگر مراجعه کن ، مطالبی از وی انتشار يافته . چرا دقت نمی کنی ؟ مگر هوتکيان را در تاريخ ما نخوانده ای ؟ خوش باشی. محمود فروغی

    • مردم افغانستان تنها خاطرات بی ناموسی شاه و شهزادگان و کاکا ها و پسر کاکا ها و دامادان شاه را بخاطر نسپرده بلکه اين رشته سر دراز دارد . وقتی در کابل چهل سال پيش کسی موتر ( خودرو ) داشت وبه عزم تفرجگاه کاريز مير يا باغ هاشم خان ( باغ غصب شده توسط کاکای ظاهر شاه ) راه می افتاد ، در مسير راه با موتر ها ی ضد گلوله و سياه رنگ مواجه می شد که از پنجره های موتر کله ها ی چندين سگ تازی و گران قيمت بدر آمده بود ، بايد دقايقی چند اجبارا توقف ميکردی تا والا حضر تها و والا گهر ها(!) بگزرند و تو به راه خويش ادامه دهی!
      در شهرنو کابل چندين کاباره و عشرتکده برای خوشگذرانی شهزادگان ساخته شده بود که از ساعت يک شب ، چار راه انصاری ، حاجی يعقوب ، طره باز خان و ... در تسخير بلامنازع آنان بود ، معروف ترين آنان کاباره « شهر غلغله » بود که بايد در آن دالر امريکايی مصرف ميکردی نه پول رايج کشور را . درست در چند قدمی اين محل چندين مغازه کيک وکلچه فروشی بود که با کد يمين و عرق جبين برادران هزاره و اسماعيليه مان اداره می شد !
      فرق طبقات اجتماعی ( فرودست و زبر دست) را در شهر نو کابل بخوبی درک ميکردی .مسجد حاجی يعقوب باهمه زيبايی و فراخی، از نما ز گزاران اندکی استقبال ميکرد ، آنجا بيشتر برای عزاداری و فاتحه گيری بود . اشراف و اعيان که نماز و عبادت را دون شان خود ميدانند!
      اعلاحضرت ظاهر شاه به زنبارگی و عياشی می پرداخت و فقط شب های جمعه از راديو می شنيدی ، چند نفری در سطح و زير و رييس با « ذات همايونی » ديدار داشته اند !
      اما واقعيت اين است که هيچگاه برای عبور دولتمردان و مهمانان خارجی ، ساعتها و روز ها ، خيابان ها مسدود نمی شد . انسداد خيابان ها و معابر در دوره کمونيستی و اشغال شورويها ، به ميان آمد که تا امروز ادامه دارد، در دوره حامد کرزی ، برای عبور امرالله صالح ( رييس امنيت) نيز چند ساعت همه روزه چندين مسير بسته ميشود !
      با احترام. محمد فيروز مستوفی متقاعد از تايمنی کابل

    • خانم يا آقای مزاری !کدام مساله قومی . هم هوتک پشتون است هم طاهر شباب ، ديگر چه جای سوال است . راستی يک مزاری همه وقت در جايهای ديگر کامنت های گونه گون ميگذارد و از ژنرال دوستم جانبداری ميکند ، آيا بازهم شما هستيد که هم از طاهر شباب و هم از دوستم طرفداری ميکنيد ؟ بيات

    • جشن بی ننگان

      من از میان سفره‌ی اعداد
      صفر را به جای «هشت»
      صفر را به جای «هفت»
      تا سالیانِ سال
      در ثور خونچکان
      تعویض می‌کنم !

      ( برگرفته از سايت راوا )

      آواز خوانان ما که در غرب فراری شده اند ، برای نان درآوردن ، هنر را يک « بزنس » تمام عيار می انگارند ! مطربی و مسخرگی در محافل عروسی و سور وسرور ، در يک شب چند هزار دالر را به يک آوازخوان دست چندم ، هديه ميدهد! نمايشهای پرزرق و برق ، لباسهای بيتلی و کاو بوی پوشيدن ، پای کوبی های غرب پسند و رقص های مضحک ريشه در همين شامه تجارتی دارد. اداهای روی صحنه بوسيله فرهاد دريا و سردادن الفاظی جلف ، بيتل پسند و دور از اخلاق شرقی وابسته به همين خط مشی است . البته اينان تنها به هنر جلف ، سکسی و مبتذل بسنده نميکنند ، گاه به نعت خوانی ، منقبت سرايی ، عرفان و تصوف نيز ميپردازند که نمونه آن وحيد قاسمی است که حين اجرای تصنيف به اصطلاح حمد ، که همه نام های خداوند مندرج در کتاب مقدس راذکر ميکند، دستی به آهنپاره پر زرق و برق يک آرامگاه ( امامزاده) دارد ياشايد نجف يا مدينه ، با گردن کج ، اشک درچشم و چين برجبين ! در کنار آن شعر و ترانه برای وطن خواندن نيز نوعی مد و فيشن است، برخی از تازه کاران ، اصلا افغانستان را نديده اند و وصف ويرانی و دربدری وطن را از زبان ديگران شنيده اند !
      اينان در کدام محافل در امريکا و اروپا ميسرايند ؟ بيشتر در محافل و گردهمايی خانواده های افغان که فرزندان آنان کم کم زبان مادری را از ياد برده اند !
      تلفظ کلماتی که اصلا فارسی نيست يا تصنيفهای که کاپی و ترجمه ناقصی از اشعار خارجی است ، بيشترين دستمايه اين هنرمندان است . انتخاب ترانه های روز سياسی و تصنيف های انقلابی کمتر مورد علاقه اينان است . نمونه يک ترانه خوب امروزی ( جشن بی ننگان ) است که در نشريه راوا نشر شده است و ازان هم جالب تر شعر های است که در سايت های کابل پرس? ( رهاپن) ، اخبار روز ، عصر نو ، و ديگر سايت های مترقی و سوسياليستی نشر ميشود
      هنر مندان ما بايد فريدون فرخزاد را الگو بگيرند نه هنرمندانی که نان به نرخ روز ميخورند ، حتا گاه هيتلر و جورج دبليو بوش را نيز می ستايند ! . به اميد آنروز . مازيار برهانی

    • عجيب نيست که سايت جرمن آنلاين به کمک مستقيم انجينيران پورتال ، آقايان کبير ، خليل الله معروفی و عطايی و خانمی از امريکا به اسم ملالی موسی که به شاهدوستی افتخار ميکند گويا از طريق يو تيوب ، همراه با موسيقی و شعری مدحی ، خبرهای و عکس های از اعلاحضرت معظم همايونی (!) سالرو ز مرگ شاه بی بند وبار، عياش و وطن فروشی را به رثا و سوکواری نشسته اند،! مگر سياست های همين ظاهر خان نبود که وطن را به کام خرس قطبی ( شوروی ) افگند؟
      مگر خود او با دربار ايران روابط صميمانه و خودمانی نداشت ؟ در حاليکه در داخل به دوئيت زبان و فرهنگ ايرانی و افغانی اصرار ميکرد!
      در دوره ظاهر شاه هيچ کس از مليت هزاره و شيعه در مراتب نظامی بالاتر از تورن ( تولی مشر ) = سروان ، نميتوانست ارتقای مقام کند . فقط پشتون ها به رتبه سرهنگی و ژنرالی ارتقا می جستند . برخی دانشکده ها مانند حقوق و علوم سياسی نيز برای شيعه و هزاره قدغن بود !
      رحيم غلام بچه کسی بود که برای دربار ظاهر خان ، زن کشی و قوادی ( مرده گاوی ) ميکرد . قسمت های خوش آب و هوای کشور ، باغ بالا و پغمان و کاريز مير و باغات و تفرجگاه ها ی پايتخت، در تصرف خاندان های شاهی يا وابسته به دربار مانند خاندان اعتمادی ، سراج ، عدالت و عثمان و ... درآمده بود .هرکس بحيث والی ( نائب الحکومه ) در استان های بزرگ مثل هرات و قندهار و مزار و مشرقی مقرر ميشد با يک چمدان کوچک می رفت و با ده کاميون بار ( الات و طلاجات و نقره جات) برمی گشت ، کريم حکيمی و فاروق عثمان و عبدالله ملکيار از وابسته گان خاندان شاهی ، از همين خوان يغما ، صاحب هزاران هکتار ضياع و عقار شدند!
      هيچ کس از فرزندان طبقه زحمت کش برای تحصيل به خارج فرستاده نمی شد ، فقط در سال های پايانی سلطنت و دوره داوو خان اکثريت شاگردان فقط به اتحاد شوروی اعزام شدند که برخی از همين فارغان و دانش آموخته گان، زير تاثير سيستم سوسياليستی شوروی ، پشت هم دست به کودتا زدند و ولينعمت های خويش ( ظاهر و داوود ) راکشتند!
      شاه پرستانی که برای ظاهر خان سالگره ميگيرند از خدا ( وشايد امريکا و انگلليس) ميخواهند اوضاع سابق دوباره برگردد ، تا چند خانواده معدود عيش و نوش کنند و همه نعمات کشور در دست آنان باشد و ساير اقوام و مليت ها برده و خدمتگزار آنان باشد . با عرض ادب . نسيم باميانی

    • خانم یا آقای بیات سلام ! من از واقعیت سخن گفته ام نه از مسایل قومی یا زبانی . ازینکه آهنگ شباب زیباست نظر من بیطرفانه بوده و جانب داری من از جنرال صاحب دوستم هم بیطرفانه بوده است . اگر آقای هوتک پشتون است و آهنگ پشتون دیگر را انتقاد کرده ، این پرابلم خود آنهاست . من نظر شخصی خودرا بدون درنظرداشت مسایل قومی و زبانی نوشته ام . شخصأ با پشتون ها دشمن ندارم ، نظریات من همیشه بر خلاف پشتو سازان بوده نه پشتو گویان . من تاجکم ولی از دوستم ازبک دفاع کرده ام ، ولی هرگز و هیچگاهی با ربانی تاجک هم نظر نخواهم شد . افتخار به کامران میر هزار هزاره ! در کابل پرس? نظریات کاملأ شخصی و آزاد است .

    • محترم مزاری ! حرف های بی پايه و ساده لوحانه ميگويی ! در افغانستان آشوب زده کنونی ، همه چيز يا قومی است يا در جهت منافع يک قوميت خاص است . قوای خارجی نيز برای حفظ « حالت موجود» و تقويت حاکميت موجود ، ميکوشند. چرا کرزی رييس جمهور است ؟ زيرا به « قوم برتر » متعلق است . چرا خليلی معاون جمهور است ، يا عطامحمد استاندار است يا حسين انوری والی است ؟ چون آقای کرزی را تاييد و تقويت ميکنند! چرا رمضان بشر دوست به حساب گرفته نميشود ؟ چون با حاکميت زور وزر ميانه ای ندارد . چرا ظاهر طنين کمونيست ( پرچمی ) نماينده افانستان در ملل متحد است ، چون امريکا و کرزی ، چنين خواسته اند . چرا کريم خرم بدون قلاده به جان فرهنگ های ديگر و زبان فارسی ، رها شده است و حبيب الله رفيع برای قوم برتر ، تاريخ جعل ميکند ، چون همه چيز بر مراد يک قوم سلطه جوی است . کامران مير هزار چرا متواری است ، چرا امنيت رژيم ميخواست دهان اورا به بندد ؟ چون نوشته ها و کارنامه ژور ناليستی او به منفعت حاکمان کنونی نيست . رمصان بشر دوست را چرا « ديوانه » ميگويند ، چون حرفهای خلاف توقع رژيم ميگويد .پس همه چيز قوم مدارانه است و سياستگرانه است!
      اين که تو دوستم را دوست داری و ربانی را نداری ، يعنی هم تاجيک هستی و هم فرا قومی فکر ميکنی ، نشانه ساده لوحی تست نه روشن بينی ود رايت . حيف وقت مردم که با کامنت های کسی ضايع ميشود که يک جنايتکار را دوست دارد ، ديگری رادشمن !؟ زنده باشی . سديد هروی

    • برادر هروی ! شما مریض هستید ! فرا قومی فکر کردن تنها در منطق شما ساده لوحی است . اینکه کی جنایت کاراست وکی خدمتگار تنها تاریخ قضاوت خواهد کرد . 250 سال است که بجای مردم ما ذیگران تصمیم میگیرند ، و250 سال دیگر هم چنین خواهد بود . درس مبارزه را باید از گاندی بزرگ بیاموزید نه از هیتلر . اگر ما هم قبیله وار فکرو نظر داشته باشیم ، پس لعت بر ما هم !!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس