صفحه نخست > خبر و گزارش > جنرال عبدالرزاق اچکزی؛ جنگ با نورزی ها بر سر مواد مخدر و عواید گمرک

جنرال عبدالرزاق اچکزی؛ جنگ با نورزی ها بر سر مواد مخدر و عواید گمرک

کابل پرس خبری
جمعه 8 آگوست 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

کابل پرس?: برخی رسانه ها به نقل از عبدالرزاق اچکزی فرمانده پولیس قندهار نوشته اند که "شورشیان را زنده نگذارید و آن ها را به هر قیمتی بکشید." بسیاری از افراد بدون اطلاع از روابط پیچیده در جنوب افغانستان جایی که امپراتوری مواد مخدر گسترانیده شده، تصور می کنند منظور این فرد هدف قرار دادن گروه های تروریستی همچون طالبان است که در نقاط مختلف کشور، بصورت گسترده دست به کشتار غیر نظامیان می زنند. با این وجود بین آنچه در پشت صحنه قرار دارد، با آنچه این جنرال اچکزیی می گوید تفاوت های زیادی می باشد.

منابع کابل پرس می گویند هدف اصلی عبدالرزاق اچکزی، از بین بردن نفوذ نورزی ها در جنوب افغانستان است و عبدالرزاق اچکزی با هزاران نظامی که در اختیار دارد، تلاش می کند مستقیم جوانان و مردان قبیله نورزی را هدف قرار داده تا تجارت میلیاردی مواد مخدر و کنترل بر عواید گمرکی را بصورت کامل در اختیار قبیله ی اچکزی قرار دهد.

عبدالرزاق اچکزی تا سال 2005 نه جنرال بود و نه یک شخص قدرتمند قبیله اچکزی. او از سال 2003 تا 2005 برای گرفتن قدرت و کنترل مواد مخدر و عواید گمرکی به شدت در حال جنگ با جنرال فدا محمد اچگزی بود. جنرال فدا محمد اچگزی در آن زمان از طرف سمیع الله قطره قومندان قوای سرحدی وقت، به عنوان قومندان لوای 123 سرحدی مقرر شده بود. پس از کشته شدن محمد اکرم خاکریز وال، فدا محمد اچگزی بزرگترین حامی اش در قندهار را از دست داد و مجبور شد آنجا را ترک کرده و همه ی قدرت را به رقیب خود عبدالرزاق اچکزی تسلیم کند. پس از آن عبدالرزاق اچکزی کم کم ساحه قدرت و نفوذش در قندهار را گسترش داد و در کوتاه ترین مدت تبدیل به یکی از پادشاهان هیرویین در قندهار شد. رتبه ی او نیز از یک قومندان ساده ی ملیشه به جنرال ارتقا پیدا کرد. اکنون او به نیابت از گل آغا شیرزی یکی از پادشاهان هیرویین در قندهار می باشد.

منابع کابل پرس تاکید می کنند که عبدالرزاق اچکزی اکنون یکی از بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر در جنوب افغانستان می باشد و برای کنترل کامل قبیله اچکزی بر تجارت مواد مخدر و عواید گمرکی، درگیری های خونینی را تاکنون با قبیله ی نورزی براه انداخته است.یک گزارش منتشر شده به قلم پیتر گراف توسط خبرگزاری رویترز نیز تاکید می کند که عبدالرزاق اچکزی با هزاران سربازی که در اختیار دارد، مبالغ هنگفتی را بصورت غیر قانونی از عواید گمرکی بدست می آورد.

یکی از منابع کابل پرس که در زمینه ی روابط پیچیده میان قبایل تخصص دارد می گوید درگیری میان قبیله ی اچکزی و نورزی سابقه ی طولانی دارد. او می گوید نورزی ها اکثرا طالب هستند و در زمان حکومت طالبان اکثر فرماندهان پر قدرت طالب از نورزی بوده و بالای اچکزیی ها ظلم می کرده اند. در زمان حامد کرزی اما این مساله چرخش معکوس داشته و در سالهای اول، اچکزی های دولتی، آدم ها را به اساس نام نورزی در تذکره می کشتند و زندانی می کردند. اکنون نیز عبدالرزاق اچکزی بسیاری از جوانان و مردان نورزی را بنام طالب گرفتار کرده و از بین می برد.
منبع کابل پرس تاکید می کند که وقتی مسایل قبیلوی در آنسوی خط دیورند در جریان باشد، عبدالرزاق اچکزی با افراد مسلح خود، بدون کدام مانعی بنام قبایل آزاد وارد پاکستان می شوند و در درگیری های قبیله ای علیه نورزی ها و سایر رقبای قبیله ای سهم می گیرند. به همین شکل مردان مسلح اچکزی پاکستانی نیز در صورت لزوم وارد خاک افغانستان شده و همراه با نیروهای عبدالرزاق اچکزی در درگیری با نورزی ها سهیم می شوند.

یکی دیگر از منابع کابل پرس می گوید عبدالرزاق اچکزی و کسانی چون خالد پشتون در بسیاری از موارد در درگیری های مافیایی در پاکستان هم شریک اند و با افراد عبدالصمد خان اچکزی در بلوچستان شریک فعالیت های اقتصادی و مافیایی می باشند.

گزارش پیتر گراف در رویترز نیز تاکید دارد که عبدالرزاق اچکزی بصورت شخصی دارای افراد نظامی می باشد و در اختلاس عواید گمرکی بصورت گسترده دست دارد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • بنظرم دید عبدالرازق خان بکلی صحیح است. والا کرزی چپن داده آنهارآزاد می کند

  • نویسنده مطلب عجیب آدمی است.
    اگر جنرال عبدالرزاق بگوید که سربازان طالبان را نکشید ،بلکه آنها را به صلح دعوت کنید. خواهد گفت که: این دیگر معلوم دار است که خود جنرال رزاق طالب است.
    واگر بگوید که طالبان را بکشید، میگوید که بخاطر قاچاق مواد مخدره است.
    اما واقعیت این است که با کشته شدن جشمت کرزی و جنرال امریکایی، دیگر جوصله کرزی و امریکا پایان یافته و به نیرو های پلیس و اردوی ملی امر کرده است نظر به خواست خود طالبان، آنها را هرچه زودتر روانه جنت کنید که هم آنها آرام شوند و هم ما.

  • درآواخر ریاست خود آقای امرالله صالح رئیس امنیت ملی وقت هم چنین دستوری به نیروهای تحت امرش داده بود، بطور خصوصی وامنیتی. اما کرزی صاحب اورا برکنارکرد. بنظرم جنرال عبد الرازق خان گپ حسابی را زده .بنا به سفارش استاد صاحب عبدالرب رسول سیاف عالم جید کشور این تروریستها محارب ومفسد فی الارض است باید نابود گردد . قرآن مجید می فرماید: ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ( سوره بقره آیه 251) ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع وبیع ( سوره حج آیه 40)

  • do afghan knows anything else except killing each other what is a big deal noorzai or achakzai for drug money. soon it will be called halfghanistan achakzi and noorzai should learn the mysteries in a human cell how it works so they can find medications for disease.

  • متاسفانه از نظر تاریخی این عملکردهای بین قومی پشتونها چیزه جدیدی نیست.
    اول سر قدرت با تاجک و هزاره و ازبک میزنند و بعدش بین خود. تاریخ را ببینید.

  • " در کنار عبدالله عبدالله چه کسانی ایستاده اند؟
    گل آقا شیرزوی، زلمی رسول، محمود کرزی، سیاف و به ده ها پشتون دیگر از همان قوم قبیله که بعضی ها به اجداد شان فحاشی میکنند. از همه بالاتر مگر شخص عبدالله قبل از رای گیری به ده ها بار مادرش را زیر پای یک پشتون نیاداخت تا خود را پشتون به اثبات برساند.
    همین تعلقات فکری و حفظ منافع مادیست که سیاف اخوان را در کنار عبدالله اخوان مینشاند و محمود کرزی را در کنار محقق و برادرش یعنی شرکأ در غارت کابل بانک و در طرف مقابل هم دوستم را باغنی و ضیأ مسعود را با خلیلی.
    درینجا خلاف ادعای چند خبرنگار و مستشرق غربی اما در اصل جواسیس سازمانهای استخباراتی، نه حاکمیت قبیله ئی مطرح است و نه هم تقابل با همدیگر، بلکه آنچه مطرح است، تعلق به این یا آن طرز تفکر و حفظ منافع مادی. "

    نقل قول کوتاه از مقاله عزیز نعیمی
    در سایت افغانستان آزاد – آزاد افغانستان

  • آفرین به جنرال عبدالرزاق اچکزی .

  • Watandar

    یک ژورنالیست مشهور امریکایی به اسم متو ایکینز که گزارشهای تحقیقی زیادی در مورد افغانستان نوشته است، چند سال قبل می خواهد به صورت غیر قانونی از کویته وارد افغانستان شود. او با قاچاق بری به اسم اسکندر آشنا می شود که موتر و وسایل بسیار گران بها در اختیار دارد، و ادعا می کند که در هر دور انتقال مواد مخدر از اسپین بولدک به پاکستان بین 125000 تا 250000 دالر به دست می آورد. اسکندر می گوید که برای کارش، به حمایت نیاز دارد، و مهمترین حامی اش هم عبدالرازق، قوماندان پولیس سرحدی افغانستان در اسپین بولدک است. به همین دلیل او در حال پرورش و بزرگ کردن چوچه پلنگی برای هدیه به عبدالرازق است. اسکندر در نزدیکی های مرز افغانستان، برای اطمینان از امنیت متو، او را به فرد گویا کارکشته تری تحویل می دهد، که اسمش عبدالرازق است، در پولیس سرحدی افغانستان در اسپین بولدک، افسر است و از قضا بچه کاکای قوماندن پولیس سرحدی - عبدالرازق خود ما - است. مردم برای تشخیص او از قوماندان عبدالرازق، وی را رازق کوچک صدا می کنند.
    عبدلرازق کوچک، در نزدیکی های مرز، موترش را استاد می کند، و یک مرد ریشدار قوی هیکل را سوار موتر می کند. بعد از مدتی، این مرد را جلوی یکی از قلعه های نظامی که قرارگاه پولیس پاکستان است پیاده می کند. بعد عبدالرازق با افتخار به متو می گوید: " من یک قاچاقبر هستم" . خبرنگار از او می پرسد که آیا او نمی ترسد و پولیس پاکستان برایش مشکلی ایجاد نمی کند. رازق کوچک با اشاره به مردی که لحظه ای قبل جلوی آن قلعه از موتر پیاده کرده بود، می گوید: " آن مردم را می بینی؟ او فرمانده ای آن قلعه است. " متو با دقت توضیح می دهد که چگونه، پولیس سرحدی تحت فرمان عبدالرازق تا گلو در فساد بی حد شبکه ای گسترده ای قاچاق مواد مخدر و غیر مخدر غرق است.
    در تابستان 2006، طالبان بر نیروهای دولتی در ولسوالی پنجوایی قندهار حمله می کنند. ساکنین ولسوالی پنجوایی را نورزی ها تشکیل می دهند. ولسوال پنجوایی که خود یک اچکزی است، از عبدالرازق و ملیشه ای اچکزی تحت فرمانش، درخواست کمک می کند. نورزی های پنجوایی، با دیدن ملیشه ای قبیله ای رقیب، دست به اسلحه می برند و در اطراف بازار پنجوایی آنها را کمین می کنند. جنگ قومی سختی در می گیرد. سر انجام نورزی ها شکست می خورند، اما با بیرحمی بی حد نیروهای عبدالرازق، از جمله کشتن زنان و اطفال. طالبان با مهارتی که در استفاده از شکاف های قبیلوی دارند، فورا یک نورزی را به عنوان ولسوال شان، تعیین می کنند. بی رحمی ملیشه ای اچکزی و مهارت طالبان باعث می شود که اکثر نورزی های پنجوایی به طالبان بپیوندند. وضعیت در پنجوایی تا آن حد بد می شود که کانادایی ها مجبور می شوند تا نیروهای شان را از اسپین بولدک به پنجوایی منتقل کنند و برای یک مدت طولانی در آنجا بجنگند.
    بعد از ترور خان محمد مجاهد به دست یکی از بادیگاردهایش در سال 2011، عبدالرازق قرار بود به قوماندانی امنیه شهر قندهار برسد، اما چون حاضر نبود دست از تسلط بر اسپین بولدک بر دارد، قوماندانی امنیه ای ولایت قندهار را برایش دادند.
    قندهار، یکی از ولایت های افغانستان است که ضعف اقتدار نهادهای دولتی و نبود حاکمیت قانون در آن مثال زدنی است. یکی از دلایل مهم آن، وجود مافیای قدرتمندی است که خانواده ای کرزی، هسته ای آن را تشکیل می داد، اما با مرگ احمدولی و حشمت کرزی و نزدیکی پایان دوره ای حامد کرزی، گویا نقش مرکزی این خانواده در آن رو به ضعف می رود. چه کسانی جای این خانواده را پر خواهد کرد؟ برای جواب این سوال، ناچار باید منتظر پایان یافتن داستان انتخابات ماند. اما شکی نیست که عبدالرازق با ملیشه ای قدرتمند اچکزی اش، یکی از بازیگران مهم خواهد بود، و تا وقتی که او و ملیشه ای قومی اش قدرت غیر قابل کنترول داشته باشند، طالبان جای پای محکمی در میان قبایل رقیب خواهند داشت.
    راندن قبایل رقیب به دامن طالبان اما تنها خطری نیست که قدرت گسترده ای قهرمانان قبیلوی مثل عبدالرازق، متوجه کشور و مخصوصا قندهار و اطراف آن می کنند.کافی است در نظر بگیرید که بخش مهمی از توانایی مالی طالبان، از شبکه ای گسترده ای قاچاق مواد مخدر به دست می آید، تا بفهمید که آدمهای مثل عبدالرازق که نقش حیاتی در حفظ و گسترش این شبکه بازی می کنند، نه برای اصول بلکه برای پول، قدرت و سلطه بر این شبکه می جنگند. همچنان، قهرمانانی که به زور مردان یک قبیله، قاچاق و چپاول به قدرت می رسند، اساسا " مردان قوی برای اجاره " هستند، و تغییر جهت برای شان نه کار مشکلی است که در خیلی موارد، اجتناب ناپذیر است. قبایل افغانستان، مخصوصا قبایل مرزی برای حفظ قدرت، اجتناب از پامال شدن به دست قبایل رقیب و حفظ سلطه شان بر در آمد مرزها، به سادگی می توانند تغییر جهت بدهند. مثالهای فراوانی از این تغییر جهت دادنهای مصلحتی وجود دارد.
    یکی از این نمونه ها کسی است به اسم عبدالوحید، مشهور به ریس باغرانی از شمال هلمند. ایشان رهبری یک ملیشه ای قدرتمند متعلق به شاخه ای خلوزی علیزی های ابدالی را سالها قبل به عهده داشت. ایشان برای سالیان سال مربوط جمعیت اسلامی افغانستان بودند، و به آن وفادار بودند. یکی از چند جمعیتی قدرتمند در جنوب کشور. در سال 1995، موقعی که نیروهای جمعیت اسلامی به رهبری اسماعیل خان در 120 کیلومتری قندهار در گرشک با طالبان می جنگیدند، ناگهان عبدالوحید تغییر جهت داد، و به نیروهای تازه نفس و کار آزموده اش دستور حمله به نیروهای جمعیت اسلامی را صادر کرد. این نیروها در کنار نیروهای طالبان توانستند، ضربه ای سخت و ویرانگری بر نیروهای جمعیت اسلامی وارد کنند، و زمینه ای سقوط هرات و بخش های دیگر کشور به دست طالبان را فراهم کردند. نیروهای او بعدا در شمال افغانستان برای طالبان جنگید، و خودش به یکی از نزدیکان مورد اعتماد ملا محمد عمر تبدیل شد. همین آدم در سال 2005 به دولت پیوست و به یکی از حامیان آبادی وطن و دموکرسی تبدیل شد. آیا ضمانتی وجود دارد که با کم شدن کمک های بین المللی و محدود شدن حضور نیروهای خارجی و قدرت دولت مرکزی، ملیشه های نظیر ملیشه ای اچکزی و مردان قدرتمند قبیلوی همچون عبدالرازق به دولت وفادار بمانند، خود به بلایی تبدیل نشوند و یا مستقیما با دشمن و ای اس ای یکجا نشوند؟

  • ازقلم وطندار

    تکیه بر گنگسترها - از عصمت مسلم تا عبدالرازق قومندان امنیه قندهار (2)

    در اواخر 2001، امریکایی ها به کمک گل آغا شیرزوی، گروهی از مردان اچکزی را که عبدالرازق - جوان مهاجر بیست و دو ساله ای دکاندار - هم در میان شان بود، مسلح کردند، و برای تسخیر قندهار وارد افغانستان کردند. نیروی هوایی امریکا با بمباران مواضع طالبان راه را صاف می کرد، و میلیشه ای اچکزی که فرماندهی اش را شخصی به نام فدا محمد به عهده داشت، از اسپین بولدک به سوی قندهار پیشروی می کرد، در حالیکه امکانات و تجهیزات شان توسط نیروهای ویژه ای امریکایی، تامین می شد. بعدها کمپنی های خصوصی امنیتی امریکایی این گروه را آموزش دادند و تجهیز کردند. فدا محمد فرمانده این ملیشه می گوید که آنها با گل آغا شیرزوی به توافق رسیدند که شهر قندهار به گل آغا واگذار شود، و اسپین بولدک هم به آنها سپرده شود. بعدا بخشی از این ملیشه ای قومی، پولیس سرحدی در اسپین بولدک را تشکیل داد و بخشی دیگر همچنان مستقل ماند.

    فدا محمد، در مقام فرماندهی این نیروها، دیری دوام نکرد. او می گوید که مبارزه با قاچاق مواد مخدر برایش ناممکن بود، چون لاری های لبریز از مواد مخدر بسیاری به پشتیبانی و دستور مقامات قندهار و مردان قدرتمند چون شیرزوی و برادرش، به اسپین بولدک می رسیدند. مردان قبیله ای اچکزی هم او را متهم می کردند که منابع و امکانات کافی در اختیار شان نمی گذارد. سرانجام، قدرتمندان قندهار و مردان اچکزی، فدا محمد را به کنار زدند. در یک جرگه ای قبیلوی اچکزی ها، عبدالرازق جوان به دلیل دلیری، بی باکی، تعلق به خانواده ای منصور و توهم قابل کنترول بودن توسط مردان اچکزی، به رهبری ملیشه ای قومی شان انتخاب شد. عبدالرازق به زودی پولیس سرحدی و ملیشه ای اچکزی را وارد تجارت و قاچاق مواد مخدر کرد، و از این راه به قدرت و ثروتی عظیمی دست یافت. در زمان حاکمیت عبدالرازق بر اسپین بولدک، در آمد ماهانه ای او را 5 تا 6 ملیون دالر بر آورد کرده اند. اینک کسی قدرت استادگی در مقابل این جوان بی سواد و نا پرورده اما نترس، جاه طلب و باهوش را نداشت. دکاندار سابق مهاجر، راهش را یافته بود.

    یکی از قاچاقبران نورزی به اسم شین نورزی، در 2006 در راه رفتن به میله ای نوروز در مزار شریف، با 15 تن از همراهانش به درخواست دوست قدیمی اش نعیم لالی حمیدزی - یک اچکزی که قبلا تحت فرمان عبدالرازق خدمت می کرد و بعدا بر سر پول و قدرت با او به دشمنی برخاست و در نهایت به پارلمان راه یافت - در کابل توقف می کنند. آنها به دعوت و همراهی لالی حمیدزی و در مخالفت با یکی دیگر از دوستان شان، به خانه ای می روند که گویا در آن ساعت تیری و موسیقی فراهم بوده است. آنها دیر وقت شب، همراه با لالی از آن خانه خارج می شوند، و بعد از آن کسی دوباره آنها را زنده نمی بیند. بعد از چند روز، عبدالرازق ادعا می کند که او یک نفر تروریست را به نام ملا شین نورزی همراه با 15 تن از همراهانش که به قصد خرابکاری از پاکستان وارد افغانستان شده بودند، در یک درگیری کشته است. در حقیقت، شین نورزی، یکی از رقیبان قبیلوی عبدالرازق در قاچاق و تبهکاری بود که رازق او را به قتل برادر خود هم متهم می کرد. او و همراهانش در کابل به دام افتاده بودند، و دست بسته در قندهار به عبدالرازق پیشکش شده بودند. آن 15 نفر دیگر که در میان شان افراد عادی و فقیر هم بودند، صرفا در محل و زمان نامناسب قرار گرفته بودند، و قربانی رقابت دو قاچاقبر که یکی در جایگاه قوماندان پولیس سرحدی، حمایت دولت و نیروهای بین المللی را هم با خود داشت، شده بودند. پرونده ای این قتل تا ملل متحد، ایساف و ریاست جمهوری هم می رسد، اما ره به جایی نمی برد.

  • از قلم وطندار

    تکیه بر گنگسترها - از عصمت مسلم تا عبدالرازق قومندان امنیه قندهار (1)

    " خانه ای بزرگی در کابل برایش فراهم کرده بود که در آن مهمانی های بسیاری ترتیب می داد. این مهمانی ها، شامل الکل، مواد مخدر، رقاصه ها و فاحشه ها هم می شد... جنرال برای به دست آوردن عشق و محبت یکی از آوازخوانان پیشتاز، با وزیر داخله نیز رقابت می کرد. در لوی جرگه ای 1987 که قانون اساسی جدیدی را تصویب کرد، تلاش کرد که با بادیگاردهای مسلحش، وارد جرگه شود. این کارش به یک درگیری تمام عیار مسلحانه انجامید و او زخمی شد. بعدها تلاش کرد که دوباره، به مجاهدین بپیوندد، اما آی اس آی شرایطش را رد کرد. پس دادن دو میرسیدیس بنز که قبلا از او گرفته بودند، یکی از این شرایط بود. "

    جملات بالا را آقای بارنت روبین، یکی از افغانستان شناسان مشهور، در کتاب " فروپاشی افغانستان " ، در باره ای عصمت مسلم - یکی از قدرتمندترین مردان افغانستان در دهه ای هشتاد میلادی - نوشته است. عصمت مسلم در سال 1979 جنگ در مقابل دولت کابل را از اسپین بولدک و از میان مردان قبیله ای اچکزی - یکی از شاخه های ابدالی ها - آغاز کرد. او به زودی به یکی از قدرتمندرین فرماندهان مخالف دولت تبدیل شد. قدرتمند شدن او، تعادل قدرت میان اچکزی و نورزی - شاخه ای قدرتمند دیگر ابدالی ها - را بر هم زد. این دو قبیله به صورت سنتی بر سر کنترول تجارت و قاچاق در اسپین بولدک با هم در خصومت و رقابت بوده اند. عصمت مسلم که در کنار جهاد، دست بلندی در قاچاق مواد مخدر و غیر مخدر داشت، اسپین بولدک را قلمرو خودش می دانست.

    نادرخان نورزی - کلان نورزی ها - برای مقابله با قدرت جدید اچکزی ها، در بدل سلاح و حمایت، دختر نوجوان اش را به یونس خالص داد. نزدیکی نورزی ها به جهادی های رقیب و مورد حمایت ای اس ای از یک طرف، نگرانی پاکستان از قاچاقبری مسلم و نزدیکی سنتی اچکزی ها به کابل از طرف دیگر، فشار ای اس ای بر عصمت را بیشتر کرد. او برای حفظ قدرت و سلطه اش بر اسپین بولدک در سال 1984 به دولت کابل پیوست، و قدرتمندتر از قبل شد، تا اینکه در سال 1988، نیروهایش را مجاهدین به رهبری یونس خالص در یک حمله ای بزرگ، تار و مار کردند.

    یکی از قوماندانان عصمت مسلم به اسم منصور با پیوستن به دیگران جان به سلامت برد. عصمت مسلم سه سال بعد در مسکو از دنیا رفت. بعد از آشوب های دوران مجاهدین در قندهار، در سال 1994، طالبان که تعداد زیادی از نورزی ها را در صف خود داشتند، در اسپین بولدک ظاهر شدند، و منصور - قوماندان سابق عصمت - را از میله یک تانک به دار آویختند، و برادرش را هم کشتند. در میان فرزندان به جای مانده از برادر منصور، پسرک نوجوانی بود به اسم عبدالرازق که با خانواده و بسیاری از اچکزی های دیگر به پاکستان مهاجر شدند. عبدالرازق تا 2001 در کویته دکانداری می کرد.

  • اقای بهمن
    ممکن است بگوید عطا پول را کجا پیدا کرد

  • اچتلزی اسگزی احمقزی

  • درود برشما! آفرین به این جنرال میهن که، در جهت نابودی اشرار ها و طالبان کمر همت بسته و از ننگ و ناموس وطن اش دفاع جانانه و فداکاری میکند.در این کشور رسم برین است که چوب زن و...... را بنابر برداشت قشلاقی یکی فکر میکند واما ؛ این طور نیست.اگر پیش از 5 سال جنرالان کشور در این رسالت هم باور و عقیده میبودند و؛ امروز امور کشور بدین حالت ومنوال باقی نمیماند.افسانه سازی بعضی دوستان از روی عقل وبرمبنای واقعیت نیوده و بر خلاف حقیت و کلن منطقوی و زبانی و ملیتی چون<من> را مبیین منمایند.انسان که در پرده ای واژه ی <من> بزرگ شده باشد؛آنگاه حرف هایش نیز خالی از حفیقت وخشک و روح بیان اش بدون روح ووقار میباشد.نام خدا در کشور از این قماش انسان ها که؛ جز تعریف و توصیف حود وتوهین وتحقیر به آدرس دیگران باشد؛ کم نبوده و به خروار یافت میشود ولی ؛ برخلاف امر به ذره بین!!! از سوی تالقانی.

  • آقای رحمن،
    تعجب نکنید اگر بزودی بهمن شروع به ستایش از عطانور کند،
    زیرا رهبران دلخواه اش همه با همان (به گفته بهمن فاشیست ها)
    ازدواج کردند. دیگر کسی نمانده که بهمن خودش را به ریش یا نکتائی اش
    آویزان کند. حتما مصروف پالیدن جنگسالار دیگریست.

  • سلام برشما! قرار اظارات نماینده مجلس کشور خانم فاطمه عزیز ؛ کرزی ؛ این شخص از کنش و بنیش طالب تصمیم گرفته که جنرال عبدالرزاق اچکزی و آن عده قوماندانان پولیس را که دستور نابودی جنایت کاران طالب را صادر نموده اند را ، برطرف نمایند.
    هموطنان گرامی : وقتیکه ریس جمهور کشور در چهارچوب ارک نشسته و هشت سال است که جهت باز برگشت آدم خوران قرن 21 در اریکه قدرت تلاش و کارهای روی زمینی و زیر زمینی میکند؛پس از ملا عمر کور برادرزاده اش چه انتظار را کشید؟نظر شما در این باب چگونه است؟؟؟

  • جنرال عبدالرازق زنده باشی.
    هموطنان عزیز اینرا فراموش نکنید که ولایت قندهار خالی از مردان مبارز نبوده ونخواهد بود در کنار این مردان سنگر گروه های وحشی مثل طالبان هم هستند بخاطر از بین بردن این وحشی ها باید مردانی مثل جنرال رازق هم باشد.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس