زمانيكه يوسف هيواد دوست مريد خاندان مجددي شود
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
آقاي يوسف هيواد دوست از كشور دنمارك به سايت انترنتي دعوت بتاريخ شانزدهم ماه سيپتمبر گزارش دادكه : او با يكتعداد از هواداران حضرت صبغت الله مجددي در مسجد افغانها درشهركوپنهاگن بتاريخ چهاردهم ماه سيپتمبر بخاطر تقبيح بي ادبي يكتعداد افراد اوباش ؟؟؟؟!!!!ولچك ؟؟؟؟!! در محفل روز شهيد دركابل دربرابر حضرت صبغت الله مجددي گردهمايي تشكيل دادند وتعداد ازسخنرانان اين گردهمايي بشمول خودش آن بي ادبي عناصر اوباش ولچك !! ؟ را با شديدترين الفاظ محكوم نمودند.
آقاي يوسف هيواد دوست نوشته است كه: اشتراك كننده گان به اتفاق آراء صبغت الله مجددي را مرد مقدس وآشتي جو وخير انديش خواندند ورفتار بي أدبانهء عناصر خودسر ولچك را كه مربوط گروه هاي مفسد وأوباش غير مسول جهادي ميشوند زنگ خطري براي آيندهء افغانستان تلقي نمودند.
اينكه جناب يوسف هيواد دوست ازچي وقت به اينطرف دوستدار ومريد حضرت صبغت الله مجددي شده است خبر ندارم ولي حرف را كه من بحيث يك شهروند افغانستان ميخواهم بگويم اين است كه : استبداد سياسي حاكميت سنتي وقبيلوي حاكمان اوغان يا افغان درطول سه صد سال ؛ حتي فرهنگ بومي غير افغانها را بسوي ابتذال كشانده است ،امروز در سرزمين ما جوانمردي، شهامت، صراحت لهجه، صداقت، جايش را به چاپلوسي، تملق، سالوس، دروغ، ريا وفريب داده است، جوامع قبيلوي هميشه جوامع استبداد زده بوده وهركس بخاطر رسيدن به اهداف خود مجبور است كه رضايت يكي از خوانين قبيله را بهرقيمتي كه شده بدست آورد، بهمين خاطر ميتوانم بگويم: تا وقتيكه نام كثيف ومنحوس افغان وافغانيت وفرهنگ گنديده وبت پرستانه ورهبر پرستانهء آن از روح و روان مردمان اين سرزمين رخت بر نبندد، ما بيشتر از امروز بسوي مجددي پرستي وقبيله پرستي سقوط ميكنيم وفرهنگ نقد وانتقاد در روح وروان اين مردم ميميرد.
امروز يوسف هيواد دوست بحيث يكي از سرسپرده گان راه نورمحمد تره كي در دنمارك دوستدار ومريد حضرت صبغت الله مجددي شده است، حالا هيچكسي درين كشور وجود ندارد كه از جناب يوسف هيواد دوست بپرسد كه : آقاي هيواد دوست! اگر آقاي مجددي اينقدر مرد محترم ومقدس نزد شما بود چرا اعضاي خانوادهء او را در زمان حاكميت تگ حزبي تان بخاك وخون كشانديد؟
آيا شما نميدانيد كه مردم اين سرزمين حافظهء تاريخي دارند؟ مگر مردم افغانستان از شما واز آقاي مجددي سوال نميكنند كه : درصورتيكه شما با هم اينقدر اخلاص داشتيد چرا يكي ديگري را بنامهاي كمونيست وبيخدا و ديگري بنام نوكران ارتجاع عرب بكام مرگ فرستاديد؟ شما آقاي يوسف هيواد دوست مگر فكر كرده ايد كه ميتوانيد با اين شعبده بازيها بچشم مردم خاك بيفشانيد؟
شما آقاي هيواد دوست كه در دوران خلقي ها در راديو افغاتستان متهم به زنداني ساختن وبستن وشكنجه نمودن وبلاخره ناپديد ساختن ده هها مامور وكارمند إدارات مختلف آن دستگاه نشراتي تنها بجرم مخالفت با رژيم سرخ خلقي تان ميباشيد حالا چه جوابي داريد؟ چه كساني بايد ازشما بپرسد كه جناب هيواد دوست ! آيا در آن زمان هم به خاندان مجددي اخلاص و ارادت داشتيد؟
بهرحال، مهم اين است كه چپگراهاي پشتون حالا به سياست "تقيه " رو آورده اند، پشتونهاي چپگراي افراطي كه تا ديروز خاندان مجددي را عامل عقبمانده گي وجهالت توده هاي پشتوني تلقي ميكردند حالا براي فريب مردم به تقديس اين خاندان رو آورده اند. بيشتر اين پشتونهاي چپگرا كه در دهه هفتاد ميلادي در جناح خلق تجمع كرده بودند بعداز سقوط رژيم سردار محمد داوود وقبضه نمودن قدرت تك حزبي ، خاندان مجددي را تار ومار كردند.
جمال غازي يار برادر جواد غازي يار يكي از كارمندان سابقه دار راديو فعلا مقيم كانادا در زمينه ميگويد:
" زمانيكه خاندان مجددي را خلقيها تار ومار ميكردند، من براي رهايي برادرم كه او نيز بعدا شهيد شد به صدارت رفتم. در دفتر اسدالله سروري نشسته بودم كه ناگهان يك افسر پوليس با أسلحه اش داخل دفتر شد وبطور شفاهي گزارش فعاليت خودرا به اسدالله سروري داد. اين گزارش خيلي خلص ومختصر بود، افسر مذكور فقط با اشاره به كلاشينكوف دست داشته اش به سروري گفت: صاحب! يك مرغ اش را هم زنده نماندم ، هنوز هم كلاشينكوفم داغ است ، من باشنيدن اين حرف افسر و ديدن اين صحنهء وحشتناك، لرزه بر اندام مستولي شد وبا خود گفتم : چرا من درين قصاب خانه آمده ام، خودم را آهسته آهسته از دفتر به بهانهء ضرورت تشناب بيرون ساختم بعدا خبر شدم كه آن افسر پوليس آن گزارش شفاهي مختصر را دربارهء خاندان مجددي به اسدالله سروري تقديم كرده بود."
حالا خواننده ها از ين مجمل مفصل آنرا بخوانند كه حرف اصلي دركجاست