سهگانههای نگارش ـ هفت
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
متن اصلی
خشخش برگهای پاییزی... روی اندام خشک تابستان
عصرهای کنار در مانده... خاطرات گرفتهی زندان
عرق شرم، روی پیشانی... باز باید به کار بنشیند!
مردی از روزگار بیکاری... منتظر میشود که یک جو نان...
اشک از گونههای دختر ریخت بیعروسک؛ دوباره بازی کرد
تا نبیند پدر دو چشمش را... چشمهای همیشهی گریان
مردی از روزگار بیکاری... دست خالی به خانه برگشته
دختری که شبیه مادر بود... مادری زیر خاکها پنهان
باز امشب گرسنگی آمد... تا سحر دخترک نمیخوابد...
و پدر هم دوباره میمیرد... از خجالت... به زیر چرخ زمان
نظر ویراستار
این سه نقطهها (...) در بیشتر جایهای این شعر زاید است. سه نقطه برای وقتی است که بخواهیم ادامه داشتن یک مطلب را نشان دهیم و این که مخاطب بخشی از مطلب را خود حدس بزند. در این شعر فقط در این مصراع سه نقطه لازم است:
مردی از روزگار بیکاری منتظر میشود که یک جو نان...
در اینجا سه نقطه کار فعل «برسد» یا «به دست آورد» را میکند و به کمک آن یک جملهی ناتمام در ذهن خواننده کامل میشود. ولی در دیگر جایهای این شعر ما هیچ جملهی ناتمامی نداریم که نیاز به سه نقطه داشته باشد.
در نظر داشته باشیم که نقطهگذاری بیجا و بیش از اندازه متن را شلوغ میکند، تمرکز خواننده بر کلمات را کم میکند و در مجموع نوشتهی ما را به خیابانی پر از تابلوهای ترافیکی شبیه میسازد که هم سرعت حرکت رانندگان را کم میکنند ـ چون راننده باید آرامتر حرکت کند به خاطر خواندنشان ـ و هم مانع تمرکز او بر مسیر حرکت میشوند.
حاصل ویرایش
خشخش برگهای پاییزی روی اندام خشک تابستان
عصرهای کنار در مانده، خاطرات گرفتهی زندان
عرق شرم روی پیشانی باز باید به کار بنشیند
مردی از روزگار بیکاری منتظر میشود که یک جو نان...
اشک از گونههای دختر ریخت، بیعروسک دوباره بازی کرد
تا نبیند پدر دو چشمش را، چشمهای همیشهی گریان
مردی از روزگار بیکاری دست خالی به خانه برگشته
دختری که شبیه مادر بود، مادری زیر خاکها پنهان
باز امشب گرسنگی آمد، تا سحر دخترک نمیخوابد
و پدر هم دوباره میمیرد، از خجالت، به زیر چرخ زمان
آنلاین : http://mkkazemi.persianblog.ir/post/853