بتی از سنگ سیاه
بت سازی و مبالغه های خنده آور قبیله!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
طبعا هر نویسنده خوشبین ها و بدبین هایی می داشته باشد. یک نفر خوبی هایش را ذکر میکند و یک نفر بدی هایش را بیرون میکشد. کسی هم خوبی ها و بدی هایش را یکجا مطرح میکند. این کار بسیار معمولی است و قابل بحث نیست. اما موضوع وقتی از حالت عادی خارج می شود که بعضی ها از یک کسی به خاطر رفاقت های شخصی و سیاسی ، قوم پرستی یا چیزهای دیگر ، بت قابل پرستش می سازند .
به طور مثال پورتالی های افغان جرمن در نوشته " تجلیل از سالگرد پر میمنت داکتر صبورالله سیاه سنگ " چیزهای نوشته اند و مبالغه های کرده اند که هیچکس در هیچ جای دنیا در باره هیچ نویسنده ء شاید نکرده باشد .
نوشته ء پورتال افغان جرمن با این کلمات شروع می شود :
" صبورالله سیاه سنک را ، صبور الله سیاه سنگ دیگری لازم است تا توانایی هایش را در عرصه دانش ، هنر و ادبیات کشور دقیق بشناسد، بشمارد و معرفی کند. "
بت های به اصطلاح ادبی و فرهنگی را در وطن ما به همین شیوه ها می سازند : سیاه سنگ برتر از آن است که کس بتواند بر وسعت خلاقیت های ادبی و بینش انسانی اش دسترسی پیدا کند . غیر از خود سیاه سنگ یا یک نفری با عظمت مثل سیاه سنگ که طبعا در افغانستان پیدا نمی شود دیگر کسی قادر نیست که توانایی هایش را درعرصه دانش ، هنر و ادبیات کشور دقیق بشناسد ، بشمارد و معرفی کند .
معلوم نمی سازند که آقای سیاه سنگ در عرصه دانش چه شهکاری کرده است ، در عرصه هنر چه عظمتی ایجاد کرده است ، در عرصه ادبیات چه تحولی را به وجود آورده است ؟
در کلمات بعدی پورتالی های افغان جرمن مبالغه اوج بیشتر می گیرد :
" افزون بر آن به جرئت میتوان گفت غیر صبورالله سیاه سنگ هر کسی دیگری را میتوان توانائی هایش را شناخت، شمرد و معرفی کرد اما در مورد سیاه سنگ بد بختانه قلم ما میلرزد و ناتوان است . "
چرا در مورد سیاه سنگ دست تان میلرزد ؟ چه چیزی سیاه سنگ را از " هر کس دیگر " یعنی از همه انسان های روی زمین و از همه نویسنده ها و متفکرهای دنیا برازنده تر می سازد ؟ " هرکس دیگر" یعنی از بابای آدم گرفته تا بابای ملت از ارسطو و سقراط گرفته تا هیگل و مارکس و فیلسوف ها ، شاعرها ، نویسنده ها و هنرمندهای گذشته و امروزی را در برمیگرد. سیاه سنگ چه دارد که از هرکس دیگر بالا تر است و وقت نوشتن در موردش دست شما میلرزد ؟ اگر با غرور خاص نمی گفتید که هر کس دیگر را می توانیم توانایی هایش را بشناسیم ، بشماریم و معرفی کنیم حرف تان در مورد سیاه سنگ هم قابل باور می بود. در این صورت می گفتیم که پورتالی های افغان جرمن به عجز و نادانی خود صادقانه اعتراف می کنند و خود را در مقابل سیاه سنگ کوچک و ناچیز می شمارند و قلم شان میلرزد . اما وقتی میگوئید که نوشتن در مورد هر کس دیگر هر کی میخواهد باشد برای شما آسان است اما تنها و فقط در مورد سیاه سنگ احساس ناتوانی میکنید این واقعا حقه بازی و بت سازی می باشد که به قبیله پرستی و معاملات پشت پرده ء تان رابطه دارد .
پورتالی های افغان جرمن ادعا دارند که :
- سیاه سنگ " با نوشتن نقد ، شیوه ئی نقد نویسی درست را نیز در بین ما اساس گذاشت که تا کنون در کشور مروج نبود ."
- سیاه سنگ " در معرفی چهره های بزرگ که گمنام مانده اند کارهای ارزنده و ماندگاری را سامان داده است."
- " بازارگرم نفاق افگنی را که از بیرون مرزها اعمال می شود و نویسندگان افغانستانی با دادن مقالات بی مایه درین بازار گرم ، خوشرقصی دارند . سیاه سنگ با نوشته های دقیق و عمیق خود خواب آنها را خراب کرده تگرگ وار راه گریز آنها را سد شده است ."
- " داکتر سیاه سنگ در بخشهای مختلف هنر و ادبیات خط گذار است ."
- سیاه سنگ " این قلمدار نستوه موهبت الاهیست که بملت ما ارزانی شده است . "
ادعا های فوق هر یک به ذات خود بسیار مبالغه آمیز اند . برای اثبات اینکه سیاه سنگ شیوه ء نقد نویسی درست را در افغانستان اساس گذاشت و قبل از وی کسی به شیوه ء درست نقد ننوشته بود ، پورتالی های افغان جرمن باید تمام نقد های نوشته شده قبل از نقد های سیاه سنگ را جمع کنند و نشان دهند که همه اش به شیوه ء نادرست نوشته شده اند . بعد آنها را در مقایسه با نقد های درست سیاه سنگ بررسی نمایند و نشان دهند که از چه سبب آن نقد ها به شیوه ء نادرست و نقد های سیاه سنگ به شیوه ء درست نقد نویسی می باشند . در غیر این تنها ادعا کردن بدون ارائه سند و ثبوت و کسی را اساس گذار شیوه ء نقد نویسی درست در افغانستان خواندن همان بت سازی است .
معلوم نشد که چهره های بزرگ گمنام مانده کی ها اند که سیاه سنگ در معرفی آنها کار های ارزنده و ماندگاری را سامان داده است ؟
پورتالی های افغان جرمن مشخص نساخته اند که نوشته های دقیق و عمیق سیاه سنگ در ضدیت با نویسندگان افغانستانی کدام ها می باشند که خواب آنها را خراب کرده و تگرگ وار راه گریز آنها را سد شده است ؟ آیا غیر از پورتالی های افغان جرمن کسی دیگری هم چنین مقالات دقیق و عمیق از سیاه سنگ در ضدیت با نویسندگان افغانستانی خوانده اند که تگرگ وار راه گریز را بر آنها بسته باشد ؟
وقتی پورتالی های افغان جرمن ادعا می کنند که سیاه سنگ در بخشهای مختلف هنرو ادبیات خط گذار است باید این خط گذاری را نشان دهند . وقتی میگوییم بخش های مختلف هنر و ادبیات ، یک عرصه بسیار بزرگ و وسیع خلاقیت انسانی را در نظر می داشته باشیم . اینکه کسی در بخش های مختلف هنر و ادبیات خط گذار باشد ، واقعا یک موجود استثنائی است . لطفا این ادعای تان را اثبات کنید ، در غیر آن گپ تان هم خود تان را سبک تر می سازد و هم به سیاه سنگ برخواهد خورد .
بت سازی وقتی به کمال می رسد که پورتالی های افغان جرمن ملا مشربی میکنند و می نویسند که سیاه سنگ " این قلمدار نستوه موهبت الاهیست که بملت ما ارزانی شده است . " !
به این ترتیب از بیچاره سیاه سنگ که هنوز از قلمدار نستوه بودن خود خبر ندارد موهبت الهی و یک موجود مقدس ساخته اند .
مطئنیم که سیاه سنگ خودش هم با بت سازی های قبیله سالاران و مبالغه های بی اساس شان موافق نخواهد بود. سیاه سنگ یک آدم شکسته و بی ادعا است . دوست های نزدیک سیاه سنگ به طور مثال آقای شکرالله شیون که او را بهتر از پورتالی های افغان جرمن می شناسند و قدر می کنند چنان ادعا هایی نکرده اند و نمی پذیرند که سیاه سنگ وجه مشترک با قبیله پرست های افغان جرمن داشته باشد . آنها میگویند که سیاه سنگ یک نویسنده با استعداد ، خوب و قابل قدر است اما نمی گویند که یک موجود استثنائی و مقدس است که باید پرستش شود . اعظم سیستانی و پورتالی های افغان جرمن با این بت سازی و مبالغه های خنده آور خود هیچ خدمتی برای سیاه سنگ نمی کنند غیر از اینکه برایش درد سر اضافی خلق کنند .
این قلم علاقه ندارد که مراسم تجلیل از سیاه سنگ خراب شود اما مشت کسانی را که به بهانه ء تجلیل از سیاه سنگ هیجانات قبیله سالاری را تبارز میدهند باید باز کرد و نگذاشت که از صبور سیاه سنگ ، بابای ادبیات و فرهنگ بسازند. زمان بابا سازی ها گذشته است . وقت گپ های مستند گفتن است که پایه و اساس واقعی و علمی داشته باشد.
اکادمیسن اعظم سیستانی، بسیار بسیار هیجانی!
هیجانات قبیله پرستان کشور و جعلیات و توهم و خیالبافی
پنج شنبه 4 سپتامبر 2008, نويسنده: مهدی نیک آیین
پيامها
9 سپتامبر 2008, 17:09, توسط هوشنگ و دوستان
آقای نيک آيين. من از سردبير کابل پرس? شکوه دارم که مهم ترين کامنت هارا درين رابطه سانسور کرده است ، من ودوستانم که تاحال در ۳، ۴ نقد گونه ايشان ، شرکت کرده ايم و در باره اکرم عثمان ، رويين و سياهسنگ ... کامنت گذاشته ايم تا تمامی کامنت های سانسور شده ديروزی در باره باختری و غيره ، نشر نشود . يک کلمه ديگر نمی نويسيم . احترام . هوشنگ و دوستان
9 سپتامبر 2008, 17:43, توسط . وارسته
جناب نيک آيين . متاسفانه اين نوشته شما ، بی خاصيت ، نخ نما و بی تحرک است ، شايد تسويه حساب شخصی با جرمن ــ آنلاين باشد ! سياهسنگ با خليل اللله معروف چه فرق دارد ؟ آيا سياهسنگ ، يکی از مستعار نويسان جرمن آنلاين است؟ آيا اين بزرگداشت واقعا توسط يک خانم « شاعره» راه اندازی شده و خود سياهسنگ برخی مطالب را نوشته يا کارگردانی کرده؟ اين ها سوالاتی است که در مطلب شما ، مطرح نشده ! به بخشيد اگر کامنت های جانانه و جالب آقايان خوشدل هروی و صحراگرد نبود ، نوشته سابق تان هم ، چنگی به دل نميزد ! ع . وارسته
9 سپتامبر 2008, 19:29, توسط يک خواننده بسيار داننده
او ، جان بيادر ، وقتی به سياه سنگ کار نداری ، پس به لقمان حکيم کار داری؟ پس ما را د ا ری دست می اندازی؟ برو خدا روزی ات جای ديگر بدهد ! يک خواننده بسيار داننده .
10 سپتامبر 2008, 03:58, توسط یوسف
مهدی نیک آیین راست می گویی. در زمانی که دیگر وقت باباسازی ها گذشته است، شماری ـ شاید به شمول خودت ـ از جنایتکارترین چهره تنظیمی، مزاری بابه مزاری می سازند و فخر می فروشند.
10 سپتامبر 2008, 08:49, توسط علی گوهر
جناب نيک آيين !شما طوری نوشته ايد که گويا سياهسنگ ، مانند « اسلام ناب محمدی» از هر شايبه ای مبراست و هر عيب که هست از ديگران است ، اين « ديگران » اند که بر او وصله های ناجور می چسپانند ! از جمله ديگران ، يکی هم « جرمن ـ انلاين » است! ازين مقدمه غلط ، چندين نتيجه ناصواب ، پديد می آيد! آيا وقتی نگريسته ايد همه افغان ملتی ها پای در يک کفش کرده اند و از سياهسنگ ، تبجيل و ستايش ميکنند ، سياه سنگ هم ممکن است يک افغان ملتی مخفی (!) باشد و يکی از مستعار پردازان سايت های تبليغگر پشتونيزم و نازيسم؟ شما چقدر ساده می انديشيد آقا! با احترام . علی گوهر
10 سپتامبر 2008, 16:44, توسط احمد ولی
آقای نيک آيين . اين مطلب شما که نه بوی دارد ، نه جهت ، نه خاصيت ؛ درج با نام مستعار چرا؟ محترم سياهسنگ که به جای دانشگاه ، پوهنتون ، ميگويد ، اگر روزش برسد ، به جای کتابخانه ، « کتابتون » خواهد گفت ! او همان است که جرمن آنلاين ميجويد!
برای يک آدم بی شهامت ، که برای خانمها ی قلم بدست، مطلب می نويسد، اما خويشتن هرگز جرات بازگويی يک حقيقت ساده را هم ندارد ، شما هم ( شايد ندانسته ) تبليغ ميکنيد ! دو مقاله پياپی در باره سياسنگ و صراحتا برائت دادن او نشان ميدهد ، کابل پرس? هم در اين نمايش رسوای « مشتی لکاته » سهم گرفته است . بدون کشفی يا کاوشی ! احترام . احمد ولی
11 سپتامبر 2008, 08:42, توسط محمود حقجو
کابل پرس? ، پيشقدم افشاگری است، افشای جنيت های پيدا و پنهان قبيله گرايان ، جهاد فروشان تروريست و البته فرهنگيان وابسته به تبهکاران ، قلم بدستان اپورچونيست و بت های دروغين! ، در مورد سياهسنگ ، که ذخيره و حفظ واژگان پشتو مانند ( پوهنتون ) را در زبان ما توصيه ميکند و برای تازه کاران ، ايميل های گمراه کننده ميفرستد، گمان ميبرم وی همان رسالتی را به پيش ميبرد که پشتونيزم حاکم ازاو مطالبه دارد ، برای اثبات اين مقوله ، نوشته های افضل تکور ، سيستانی و .. گواه است . آقای نيک آيين ، مطلب شما ، بسيار اغواگرانه است، هيچ پيامی ندارد، جز سهم گيری غير مسقيم در اين بزرگداشت وقيح که بوسيله چند خانم شهرت طلب ، راه افتاده . محمود حقجو
11 سپتامبر 2008, 21:23, توسط پروانه
خانمی به نام گل مکی از امريکا، خواسته بود ، چيزهای را در باره عمر راوی ( گويا در ويش دريا دلی سابق !) افشا کند ! اما لب از تکلم فروبست ، من مشتاق آنم اگر در مورد شخصی که گويا چند چهره دارد ، چيزی ميداند ، باز گويد . با ادب و اخلاص . پروانه شاد مهر ( مکروريان کابل)