صفحه نخست > دیدگاه > تغيیر نام يا تجزيه؟ هم تغيیر نام هم تجزيه!

تغيیر نام يا تجزيه؟ هم تغيیر نام هم تجزيه!

آرمان
پنج شنبه 18 دسامبر 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

حاکمان پشتون زيرک و چالاک وچابک و چالباز غدار و متقلب و جعلکار اند. واژه "افغان" به قومها و قبيله هاى ڀشتون گفته مى شد, هم چم (معرب مترادف) پشتون و يا پتان مى باشد.

برتانيه- بادار اصلى حاکمان ڀشتون - اين نام بدبخت و يا منحوس را با کلمه انگليسى "لند" يکجا کرد و نام کشور چندمليتى وچندزبانى را در سال ١٢٥٤هجري خورشيدى (برابر به سال 1866 ميلادى) "افغانلند" ماند يعنى اين اسم را عام ساخت!؟!
انگليس معنى صفت مفرد "فغان" با معنى و مفهوم ناله و نالشت ( و اسم جمع ("افغان" ) را خوب مى دانست. رجوع شود به فرهنگ انگليسى فارسى وعربى که درسال ١٧٧٧ ميلادى در دانشگاه اکسفورد از سوى جان ريچاردسون به چاپ رسيد.

اسم "افغانلند" را به فارسى برگردان نمودند که از او "افغان" "ستان" يعنى ستان افغان شد. حاکمان ابدالى , باريکزى و درانى و سدوزى خوشحال شدند که شعر خوشحال خان ختگ در پيوند با اتنونيوم و يا "اسم قومى"( Ethnonym) "افغان" به مراد خود رسيد.
از همان آغاز اين تغير نام مزاج حاکمان ڀشتون را خوش ساخت. و اما بار تلخ از کودک خود حاصل مى کنند. هنوز اين موضوع داغ ننگين است که "دستارنامه" ( کتاب خوشحال خان) را تزيين نموده است.
از همان زمان است که حاکمان پشتون کشور را دودسته به باداران غربى وشرقى شان تقديم مى کنند حتى خاک خود را مى فروشد.
همين عبدالرحمان خان سرحد را نفروخت به 180000کلدار؟
همين شاه شجاع درانى نفروخت؟ شاه شجاع دوم و سوم نفروختند؟

در نام "افغان" قوميت پشتون و پتان درج است.
با گفتن "افغان" تصوير پشتون در ذهن گوينده و شنونده ترسيم مى شود. از همين جهت اين نام خوش شان مى آيد. ولى کفر در کجاست؟
اين نام ويژه به پشتون را کردند اسم عام!!!!
نهادها, رسومها و تفکرات دوران سنگ و قبيلوى را به گونه نمونه لويه جرگه را شکل قانونى دادند.
تا که نام افغانستان است
سر نام اش جنگ و جدال است
در هر سوى اش ناله و افغان است
وحدت ملى اش سراب است
حاکمان اش پشت سراب دوان دوان است

شايان يادآورى است که مردم کلمه افغان را مناسب براى وحدت مردمان ومليتهاى گوناگون هندوکش نمى پسندند. جاى خرسندى است که خور, روان پشتونهاى گرامى را هم روشن نموده که اين نام منحوس براى مردم شريف پشتون زيبنده نيست.

اين نام با عجيب زيرکى وچالاکى مانده شده ولى اين يک چال بازى بود. زمان ديگر زمان چالبازى نيست بلکه زمان امروز يک زمان چالش ( به انگليسى چلنجر ) با معنا ومفهوم "امر مشكل", (مشکل بزرگ و بغرنج) باشد.

ملت سازى با اعتماد ساخته مى شود. نام افغان زمينه اعتماد سازى را فراهم نمى کند. با نام افغانستان مشکل است که خود را افغان حس کنى. اين کلمه اشغال شده است. قانون نمى تواند معنى ومفهوم کلمه را تغير دهد.

تغيیر نام يا تجزيه؟ هم تغیير نام هم تجزيه!

نه ملت ساخته مى شود ونه وحدت ملى و نه دولت ملى تجزيه هر چه زودتر شود به همان صورت به مفاد همه مليتهاى گوناگون مى شوند.
استقلال و خود اراديت و آزادى براى همه مليتها - براى ملت پشتون هم . من افغان نيستم!!!!! به چه افغان افتخار کنم : "افغان" و "فغان" چه معنى مى دهند: فریاد و ناله , زارى , شیون و واویلا و شکايت , داد و نالشت.

من به فریاد و ناله , زارى , شیون و واویلا و شکايت , داد و نالشت افتخارکنم؟ نى به پشتون افتخار مى کنم به هزاره وبلوچ به تاجيک و اوزبيک به فارسيوان و يماق به مردمان هندو ايران توران!

من در مرکز تقاطع سه حلقه فرهنگى ايران و تورانزمين وهند قرار دارم. به فرهنهاى همين حوزه بزرگ افتخار مى کنم ( هنر , موسيقى , ادبيات, آداب و رسوم, بازى و رقص, جشنها, خوراک, پوشاک , اشعار, نوشته جات افتخار مى کنم)

افغان صفت است و فرهنگ ندارد. افغان زبان ندارد . افغان هنر ندارد . افغان کلمه ساختگى است که تا يک پشتون زنده است بى اعتبار وقلابى و مظهر مردمفريبى است. "افغان" را به يک فورمل تنزل دادند تا به قدرت باقى بمانندو زبان فارسى را توهين نمايند : "افغان" = تاجیک+ هزاره + پشتون + اوزبيک + تورکمن+ پشه اى + ايماق بلوچ....

همين اکنون داکتر غنى پشتون ودوستم اوزبيک با کدام زبان با هم ديگر گپ مى زند؟؟؟

پشتونها سرانجام هم به اين نکته پى برده اند که با کلمه "افغان" حتى وحدت پشتونها را ساخته نمى توانند چه خاصا با غير پشتونها را!!!!!

در فصل اول در برگ 13 کتاب خود زير عنوان تتمة البيان في تاريخ الأفغان ( بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان) سید جمال الدین اسد آبادى و يا افغانى ریشه و معنی کلمه افغان را روشن ساخت. بقول اين تاريخ نگار گذشته ايران و اقوام افغان (اقوام پشتون) <<افغان و فغان فریاد و ناله , زارى , شیون و واویلا و شکايت , داد و نالشت>> معنى مى دهد .

کتاب سید جمال الدین افغانى پس از مرگ اش در زمان عبدالرحمان خان درسال 1901 در مصر چاپ شد و ترجمه پشتو بعد توسط فرهنگستان پشتودر کویته، پاکستان در سال 1979 منتشر شد .
الافغانى که الکابلى هم تخلص کرده در فصل اول کتاب خود زير عنوا ن"تتمة البيان في تاريخ الأفغان (" بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان") مى نگارد :
"فارسيان به پشتونها "افغان" و هنديان بتا ن ( منظوراش پتان است. زبان تازى يعنى سامى عربى وعبرىآواز پ ندارد ) مى ناميدند. و دلیل آن بود، زمانی که " بخت نصر" آنها را دستگیر مى کردند" فریاد و ناله مى کشيدند. فارسیوان معمولی آنها را "اوغان" مى ناميدند، ،برخی از قبایل پشتون که در قندهار زندگی می کنند وخود شان را "پشتون" و یا "پشتان" مى ناميدند، ... و افغان که در خوست کرم و باجور زندگی می کنند، خود را "پختو" و "پختان" مى ناميدند، ("تتمة البيان في تاريخ الأفغان چاپ مصر ,1901 , ص1901
کتاب "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" به زبان عربى اکنون در انترنت به گونه ديجتال قابل دريافت است.
صفت دوم واژه پتان ويا پتهان و يا هندى مردمان پشتون درتمام جهان آشکاراست. بخاطرکه دستگاه ديپلوماتيک بدست پشتونها وفارسى زبانهاى پشتون بود وخود باداران انگليسى شعاردادند: هرکس در افغانستان است افغان است.

جمال الدين اسدآبادى بنيانگزار سلفيستها درکتاب خود که در زمان عبدالرحمان خان خوب واژه افغان را روشن کرده است. اين شخص پدر معنوى و پيش زمينه روحى و روانى تاريخى داعش است.

آيا اين واژه فغان به مردم شريف پشتون منحوس نيست که انگليس نام کشور را هم درسال 1856 از خراسان به افغانلند گذاشت که فارسى اش ستان افغان شد. اين نام مبارک نيست و به خود عزت ملى نگرفته , نگرفته است و نه خواهد گرفت
وحدت مليتهاى افغانستان بااين واژه افغان امکانپذير نيست. تا که نام افغان است!!!!

من افغان نيستم!!!!!! تکرار مى کنم تا نفس در جان دارم!

من در مرکز تقاطع سه حلقه فرهنگى ايران و تورانزمين وهند قرار دارم! آيا منتو و آش و آشک پلو و چلو افغانى ايست؟ آيا تار و تنبور و يکتار و دوتار وسه تار افغاني است؟, آيا نى و شاهناى کرنا و سرنا و چنگ و طبل افغانى ايست؟ آيا نوروز افغانى ايست؟ آيا شاهنامه و پنچ تنتره و کليله دمنه و هزارداستان افغانى ايست. آيا شوربا افغانى ايست؟ آيا سرودهاى گاتها افغانى ايست؟

"شناسنامه" که واژه فارسى و يا درى است را در ستان ناله وفغان "تذکره" مى نامند. تذکره لغت عربى است که به فارسى به وام گرفته شده است. تذکره در لغت به معنای «به یاد آوردن»، «پند دادن»، «یادگار»، «یادداشت» آمده‌ است. تذکره درادبيات فارسى نو از رودکى تا به جامى براى سرگذشت و يا زنده گينامه بزرگان ادبيات پارسى بکاربرده شده است.

عطار نیشابوری به عنوان اولين تذکره نويس ( تذکرة الاولیاء) شهرت يافت. تذکرة الأولیاء · عطار » ذکر ابن محمد امام صادق(ع) شده است.

تذکره نويسى ويا زنده گينامه به اولين بخش ادبي پيشينه نگارى ادبيات فارسى درى در پيوند به شاعران و عارفان شد. پيش از اينکه از آثار يک شاعر نگارش شود از زاد روز و زادگاه وزبان اش ياد مى شود. شناسايى وشناخت با زبان پيوند ناگسستنى دارد.

از همين رو تذکره در تمام زبانهاى دنيا با شناخت وهويت وشخصيت فرهنگى ديده مى شود . اولين شناخت شناخت خودى وشخصيتى است با زنده گى خودى. با واژه است که شخصيت فردى خدا را مى شناسد.

تذکره به معنى بيوگرافى است و زبان اصليت , هويت و مليت فرهنگى و حوزه زبانى (فرهنگى) را مى سازد ونه دولت که يک کشور را نام مى دهد. نام کشورها در روند روزگار با تير و شمشير و تفنگ و توپ و قدرت دولتى تغير پذيراند. ولى هيچ قدرتى دولتى زبان (فرهنگ) را تغير داده نمى تواند.
دولت افغان يعنى دولت پشتونهاى فارسى زبان با تصويب قانون اساسى افغانستان در سال ١٣٤٣ خورشيدى تنها "فارسى" زبان را از صفت اش درى حذف نمود. اين کار را دودمان طلايى فقط و فقط توانست کند چون که اول قدرت داشت و دوم خود مان به زبان پارسى فارسى قندپارسى و دُر درى مى ناميديم.

آيا "افغان", "پتان" و يا "پشتون" سه مليتهاى جداگانه اند؟
آيا جرمنى و آلمانى و دويچ يا دچ سه مليتهاى جداگانه اند؟
آيا آريانا, اران, ايرانشهر و ايران حوزه هاى فرهنگى جداگانه اند؟

کوشش حاکمان افغان يک زبان را دو زبان جداگانه بسازد ناکام ماند. پشتون که به ايران و تاجيکستان رود به برگردان ضرورت ندارد

همين اکنون داکتر غنى پشتون و دوستم اوزبيک با کدام زبان با هم ديگر گپ مى زند؟

همين اکنون يک بلوچ با هزاره با کدام زبان گپ مى زند؟

برخورد علمى برخورد با واقعيت هاست و نه به خواستها!

چرا دولت مرکزى پشتون ويا افغان به زبان مادرى غير پشتون را کمک نمى کند و روزبروز برنامه هاى پشتون گسترش و برنامه هاى ديگر زبانها کاهش مى يابد!
يک پشتون بنام "استاد گل زمان" که فارسى را خوب مى داند به پشتو گپ مى زند باوجود که شخص مقابل اش مى گويد که سخن افغانى را ياد ندارد!!!

زبان نه تنها که يک پديده فرهنگى است و زبان خودش هم فرهنگ است هم فرهنگ ساز وهم نگهدار فرهنگ بلکه يک پديده ملکوتى و چرخ فلکى است. زبان يک پديده بزرگ و يک پديده کوچک است . تمام مواد زبانى در گيتى وخوشه پروين وسرک شيرى و گلکسيها و غارهاى سياه نورخور وجود دارد که گيرنده با حسهاى خود با تارپود خود با روى بدن خود با چشم وگوش ولب و زبان (دهن) پوست وگوشت و بينى و روح و روان خود ودل وجان خود وقلب و شش وجگر خود حس و لمس و مزه و بوى ودرک مى کند. چه اين واژه ها مادى باشند ويا معنوى چه گل گلاب باشد چه گِل وخاک, چه نوازش باشد و چه مهر و محبت! يعنى زبان در پهلوى چگونگى چندين پديده اى بودن خود پديده عاطفى مى باشد.

در اينجا شناخت ويا شناس با نام پديده فرهنگى زبانى در عميق ترين تاروپود وجود جوش و گره خورده است . چيزى که به آن هويت گفته مى شود. هويت فرهنگى ويا زبانى همانا هويت ملى است. "افغان ملت" واژه فرهنگ هويت پشتون است و عاطفه و هويت مليت هاي غير پشتون را زخمى ساخته است چون همين کلمه عاطفه و هويت مليت هاي غير پشتون را انکار مى کند.
از سال ١٣٤٣ تا به امروز حاکمان افغان کوشش مى نمايند واژه "افغان" را قربانى قدرت دولت پشتون نمايند. در اين زمينه ازخودهاى ما هستند که زمينه براى آموزش وپرورش "ستون پنجم" در پوشش "اسپ چوبى تروايى" خنجر به پشت غير پشتون مى زنند. افغان هيچ تعبير و تفسير ديگر ندارد! به جزء از پشتون بودن! واژه "افغانستانى" هم با هر چال و نيرنگ يک "سازش پوسيده" است.

من افغان نيستم ! من از اين ستان هستم بدون واژه افغان.


این نوشته از بخش پیام های کابل پرس? بصورت نوشته ای جداگانه نشر شده است.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • چه یک مقاله خسته کن و تکراری!
    از بس زهر مار قَی کردی، زهر ذهن خودت را مسموم ساخته.
    فکر میکنی، همینکه نام یک کشور تغیر کرد، همه چیز گلزار میشود؟
    فکر میکنی، همینکه کشورت تجزیه شود، جنگسالاران قدرت را به مردم میدهند
    و خود شان کنار میروند؟
    نی آرمان جان در هر حالتش همین آش و همین کاسه خواهد بود. فقط با یک تفاوت،
    که هرکدام این جنگسالاران (به زور افراد مسلح خود) پادشاهان کوچک خودمختار خواهند بود
    و کسی هم مقابل شان نفس کشیده نخواهد توانست. اما تو درغرب در بسترآرام عیش خواهی کرد.

  • خوب من میگم افغان نه ازبک باش تاجیک و یا هزاره... این وطن را به خاطر تو نام میگذارم خراسان. آنوقت باز هم دست ات پیش روس ایران، امریکا، انگلیس برای لقمه ای نان گدایی دراز نیست. آگر راستی مسلمان و انسان هستی یکبار با خودت بیندیش اگر نام کرزی مثلن غرزی و سگزی میبود و یا نام اشرف غنی سگ میبود حالا همه چیز میداشتیم و آزاد میبودیم به چه کسانی از تاجیک، هزاره ازبک و ایماق افتخار میکنید. دوستم بیسواد محقق زنکه باز و یا مسعود بچه باز... والله شرم است که خود به نام بازی دهیم. همین پشتون ها طی نیم قرن اخیر از همه ملیت ها زیاد کشته شدند و خانه و کاشانه ای شان خراب شد و از بیسوادی برابری کودک تاجیک و هزاره عقل و سواد ندارد. حالاشما خائین ها برخاسته و به خاطر تغییر نام و یا تجزیه این آب و خاک آستین بر زده اید. مرگ بر شما خیلی بهتر است...

  • نام افغانستان جعلی است . نام درست و حقیقی این سرزمین خراسان است و بس . اگر 1000 سال هم با ارباب انگلیسی خود دست در دست هم دهید فرزندان خراسان زمین دستهای شما را به نام نام رستم و کاوه قطع خواهند کرد و نخواهند گذاشت فرهنگ و زبان و هویت انها را از بین ببرید . آنهایی که میگویند با تغییر نام هیچ چیز درست نمی شود نمیدانند که مسبب تمام بدبختی مردم سرزمین ما همین بی هویتی است . شما بردگان قرن 21 روباه پیر هستید . نه فکر دارید که آینده نگر باشید و نه وجدان که هویت خود را پیدا کنید .

  • بى نام و پرر ارمان جان احساسات درونى شان را مانند هم قطاران شان در مقاله زير عنوان "آيا وقت آن نیست که هویت توهین آمیز افغان را به خودشان برگردانیم و زمین هایمان را پس بگیریم؟" بيان کردند.
    من به توهين و دشنام و "گفتارهاى غيراختیاری" ( verbal incontinence) و گفتارهاى عاطفى شان تماس نمى گيرم و نمى خواهم "گپ هاى اسهالى و قي اي و بغلمى “” به اشيان بفرستم چون گپها مانند بومرانگ است که به سوى پرتاب کننده بازگذشت مى کند. و چرا نه به پرسشهاى ادبى شان پاسخ مى دهم. مانند فکر میکنی، همینکه نام یک کشور تغیر کرد، همه چیز گلزار میشود؟
    فکر میکنی، همینکه کشورت تجزیه شود، جنگسالاران قدرت را به مردم میدهند?

    مى کوشم که پاسخ ها تکرارى نباشد . از اينرو بهتر است در قدم نخست پيامهايم را در مقاله زير عنوان "آيا وقت آن نیست که هویت توهین آمیز افغان را به خودشان برگردانیم و زمین هایمان را پس بگیریم؟" به خوانش گيريد.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس