وزیر شدن عبدالباری جهانی مرگ زبان فارسی است
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در شبکه های اجتماعی چون فیس بوک وتویتر آوازه است که اشرفغنی ؛شخصیت متعصب وعقده ایی فاشیست را به اسم عبدالباری جهانی بحیث وزیر اطلاعات وفرهنگ پیشنهاد نموده است.
برای شناختن این موجود بدنام وعقده ایی حاجت به هیچ تبصره ای نیست. این شخص عقده ایی از بس که عقده های روانی دارد در اشعارش حتی پشتونها را توهین وتحقیر نموده است.
ترجمهء شعر ملای شنواری یک توهین آشکار به قوم پشتون است. صاحب این قلم چند سال پیش این شعر مزخرف وی را ترجمه نموده بودم که حالا آنرا بخاطر معرفی بیشتر این موجود بدنام دوباره آنرا به سایت کابل پرس? جهت نشر می فرستم این هم شما واین هم عبدالباری جهانی:
ترجمهء بعضی از اشعار عبدالباری جهانی به زبان فارسی میتواند پرسشهای زیادی را جواب بگوید. سال قبل درشهر استوکهولم تعدادی از جوانان قندهاری پشتون درمحفلیکه ازطرف کلوپ قلم تدویر یافته بود هنگام سخنرانی صبورالله سیاهسنگ یکی ازمنتقدان ادبی، میخواستند بر وی حمله نموده و محفل را برهم زنند که با میانجیگری تعدادی از میزبانان محفل ازوقوع این حادثه جلوگیری بعمل آمد. نقد را پشتونها (کره کتنه) میگویند اما تاکنون هیچ منتقد ادبی که بتواند جایگاه خاصی درنقد داشته باشد درزبان پشتو ظهور نکرده است.
یگانه نقاد حق پسندیکه درعصر حاضر در ادبیات پشتو قد برافراشت اما به سان شمع، خیلی زود خاموش گردید قلندرشاه مومند بود که با دریغ ودرد دیگر درقید حیات نیست.
قلندرشاه مومند یگایه شخصیت علمی وادبی پشتونها
قلندرشاه مومند یگایه شخصیت علمی وادبی پشتونها بود که (پته خزانه) را جعلی ثابت کرده وبا ادلهء علمی، حکم باطل بودن آنرا صادرکرد. او بعدازاثبات این جعل نامه، وصدور این حکم شجاعانه وحق پسندانه برچسپ های ناروائ را ازطرف جامعهء عقب افتادهء پشتون بجان خرید. وحتی تعدادی این عمل اورا غیر اخلاقی دانسته وآنرا درتبانی با منافع سازمان جاسوسی پاکستان دانستند اما وی از نظر خویش عقب نشینی نکرد وتادم مرگ به این عقیده بود که پته خزانه اثر ساختگی بوده واین چنین شاعرانی درزبان پشتو درگذشته وجود نداشته است.
بعداز قلندرشاه مومند تاکنون درزبان پشتو هرآنچه را میخوانی فقط تکرار مکررات شعرای قبلی است ویا هم بروز دادن عقده های حقارت ونوع تفاخر بی مورد که اصلا با معیارها وسنجه های عقلی ومنطقی درجهان معاصر همخوانی ندارد. ولی با وجود این کاستی که دربالا به آن اشاره شد بخاطر شناخت عمیق ازخصوصیات روانی پشتونها ترجمهء بعضی ازاشعار که توسط شعرای معاصری چون محترم عبدالباری جهانی به نظم آمده است کمک زیادی میکند تا جامعهء ایلی وقبایلی پشتون را درست درک کرد. جامعهء پشتون مانند سایر جوامع ایلی وقبایلی جهان دارای خصوصیات و سنت های پسندیده وناپسند خود می باشد.قلندرشاه مومند یگایه شخصیت علمی وادبی پشتونها با خان عبدالغفار خان افتخار به گذشته گان، اتکا به نیروی شمشیر وجنگ سالاری از ویژده گیهای جوامع قبایلی است. اما چیزیکه پشتونها را با سایر قبایل جهان متمایز میسازد، تسلسل حاکمیت قبیلوی درکشوری بنام افغانستان است که ازاثر چنین حاکمیت این پندار واهی به ایشان دست داده است که گویا اقوام دیگراین منطقه نیز همه یا قبایل اند ویا مهاجران تازه وارد.
خود پشتونها ازبعضی عادات وثقافت های ناپسند رنج میبرند. اما استفاده جویان که خودرا قشر منور میدانند منافع خویش را دراین می بینند که پشتونها را درجهل وظلمت نگاه داشته وبرای شان زمزمه های ازهویت جعلی وساختگی وترویج مفاهیم و اصطلاحاتی چون: پشتونوالی، افغانیت، حفظ حمیت وعصبیت های قومی و ترس از زوال فرهنگ قومی وبالاخره مرگ تدریجی زبان پشتو وغیره را درگوش شان زمزمه میکنند تا آنهارا وادار به جنگ وخون ریزی علیه اقوام دیگر درمنطقه سازند. درشعریکه درین ویدیو کلیپ آقای عبدالباری جهانی سروده است شاعر خواست درونی یک پشتون را خیلی زیبا و واضح تمثیل وبیان نموده است.
یعنی اینکه برای یک پشتون جز کشتن، بستن، چور کردن وترور وحشت ودهشت دیگر هیچ چیزی نمیتواند ارزش داشته باشد ولو بهشت برین هم باشد. زیرا نظر به روایت سمبولیک این شعر، ملای ازشینوار درخلال وعظ ونصیحتی که برای مریدان خویش میکند میگوید ای مردم! ازعذاب دوزخ بترسید، ازمارهای چند سر بترسید که هرسرش چندین زبان وهرزبان چندین کیلو زهر دارد ازگژدم ها وازخوراک زقوم و ازحرارت آتش وبالاخره ازغضب الهی خوف کنید، ودرمقابل به نعمتهای پرودگار دربهشت تفکر کنید. بهشتی که برای متقیان آمده شده است برای نیکوکاران درآنجا حور وغلمان است شراب طهور وجوهای شیر وشربت های رنگارنگ وغیره نعمات الهی است. به این چیزها امیدوار باشید وبا اعمال نیک خویش کوشش کنید که آنرا نصیب شوید.
اما درمقابل یک پشتون ازبین حاضرین بالاشده وازملا می پرسد قربان شما ملاصاحب بزرگوار! با این وعظ واین نصیحت خودت وقربان این نعمات بزرگ بهشتی اما ملا صاحب قربان ریش مبارکت! فقط یک پرسش کوتاه دارم وآن اینکه آیا دربهشت جنگ وانتقام جوئی وجود دارد؟
ملا میگوید خاموش احمق! دربهشت جنگ وانتقام جوئی برای چی؟ جایکه همهء اهل بهشت ازنعمات خداوند مساویانه برخوردارباشند ضرورت به جنگ ودعوا وانتقام گیری چی می ماند؟ آنجا آرامگاه واستراحتگاه است که باید بنده های نیکوکار خداوند آنجا راحت باشند وجزای اعمال نیک دنیوی خویش را ببنید.
پشتون میگوید: برو برو ملاصاحب! این بهشت برای خودت مبارک باد واین نصحیت هارا به بی غیرتها بکن! برای من جای که جنگ با برادر وپسران کاکا نباشد آنجا خوش آیند نیست جایکه انتقام خون وقصاص نباشد جای که تجاوز بالای زنان نباشد، جای که تفنگهایم پرازمرمی نباشد جای که اختلاف برسر اصل وکم اصل نباشد جای که اختلاف میان درانی وغلجای نباشد جای که زد وخورد وقتل ونسل کشی نباشد آنجا باید یا ملا زنده گی کند یا هم میرزا (نویسنده) ویا هربی غیرت دیگر، فرق میان انسان وبز این است که انسان می کشد، تجاوز می کند خون می ریزاند وتباه میکند اما بزبیچاره به خیر وشرکسی کار ندارد.
شاعر میگوید: که خدا پشتون را برای بدی آفریده است، پشتون باید ماجرا بیافریند، پشتون باید بکشد واختلاف وتفرقه و گروه گرائی های جاهلی را راه بیندازد درغیر آن وی پشتون اصیل حساب نمی شود.
پس حالا ازین شعر میتوان به ماهیت اصلی خصوصات روانی وخواست درونی پشتونها پی برد واین پرسش جواب پیدا میکند که درافغانستان چرا تاکنون جنگ وبرادر کشی بوده وسلطه سه صد سالهء پشتونها بما چه چیزرا به ارمغان آورده است.
درپاکستان درشهرکراچی جنگ میان پشتونها وهندیهای مهاجر تاکنون هزاران کشته وزخمی داده است، پشتونها درکراچی ادعا دارند که آنها مورد تبعیض قومی مقامات پاکستانی قرار دارند وزبان پشتو درمدارس ونهادهای دولتی قابل استفاده نیست برعکس مهاجرین هندی ازتعلیمات بالا برخوردار بوده وتمام شاه رگهای اقتصادی کراچی وایالت سند را دراختیار دارند، دلیل بی مهری اردو زبانها وسندیها درپاکستان نسبت به پشتو این است که این زبان هرگز جوابگوی خواستها ونیازهای عصری یک شهروند پاکستانی نیست، حتی زبان اردو بحیث زبان ملی پاکستان تاکنون نتوانسته است که چنین نیازها را جواب بدهد بناء بهترین زبانیکه میتواند چنین نیازهارا مرفوع سازد همانا زبان انگلیسی است.
درافغانستان پشتونها به علت مسلط بودن زبان فارسی نیز تاکنون درعذاب روحی بسر می برند. حضور اقوام غیر پشتون که تا دیروز آنهارا بنام اقلیت های قومی یاد میکردند نیز بعدازین خواب سلطه رانی عنعنوی پشتونها را پریشان ساخته است. بناء پشتونها درین عرصه ایران را عامل مهم وموثر درایجاد این پریشانی میدانند. کوشش وتقلای پشتونها بخاطر جدا سازی اقوام همزبان فارسی بخاطر این است که با اشتراکات ومراودات فرهنگی میان مردمان این منطقه سرانجام زبان پشتو نابود میگردد
رابطه منطقی زبان با قدرت سیاسی:
آنچه که آقای عبدالباری جهانی سروده است تصویر وحشتاکی است ازحالت روانی وبافت قبیلوی پشتونها، اما درین عرصه هیچ منتقدی چه ازنظر فکری ویاهم ادبی به سراغ آقای باری جهانی نمی آید تا او را گوشمالی بدهد، زیرا شرایط کنونی برای پشتونها شرایط (کره کتنه) یا نقد نیست، پشتونها بقا و سرنوشت زبان پشتو را مانند زبان عبری دراسرائیل درگرو داشتن قدرت سیاسی میدانند. تا وقتیکه قدرت تگ قومی پشتونها درافغانستان تضمین نشده باشد هر چرند وپرند وهرنوع دشنام وتحقیر وتوهین بنام شعر وغزل وچهاربیتی ازطرف اشخاصی چون آقای جهانی تخلیقات ادبی شمرده میشود وازنظر پشتونها قابل توجیه میباشد. بهترین شاهد این ادعا، مصاحبهء اخیر آقای لطیف بهاند با سایت دعوت میباشد که وی بصورت واضح پیوند قدرت تگ قومی را با زبان وفرهنگ چنین تشریح میکند:
Latif Bahand خبره داده چې ژبه له سیاسي واک، پانګمن اقتصاد او ستر علمه پرته وده نه کوي او ان ژوند يې له ګواښه سره مخامخ وي، نو که غواړي چې ژبه وده وکړي، هغه باید سیاسي، اقتصادي او علمي شي. بیواکه سیاسي قام به تل تر فرهنګي یرغل لاندې وي او فرهنګ په چغو او نارو وده نه کوي."
ترجمه: سخن ازاینقرار است که زبان بدون داشتن قدرت سیاسی ویک اقتصاد غنی وپشتوانه علمی ومعنوی قابل غنامندی وانکشاف نیست وحتی اینکه دوام وبقای آن زبان نیز با تهدید روبرو است، اگر میخواهید که زبان تان تقویه شود وانکشاف کند باید پشتوانه سیاسی واقتصادی وعلمی را دریابید قوم بی اختیارو ضعیف همیشه آماج تهاجم فرهنگی قرار دارد وغنی سازی فرهنگ با چیغ وفریاد امکان پذیر نیست.
پيامها
11 فبروری 2015, 15:22, توسط پرویز "بهمن"
اولین مقالهء انتفادی در رد شعر انتحاری وفاشیستی عبدالباری جهانی به قلم اجمل زمانزی. آقای اجمل زمانزی اشعار فاشیتی عبدالباری جهانی را با نشید ها ویا ترانه های حماسی طالبان یکی میداند.
اجمل زمانزی
څو موده مخکی د افغان جرمن آنلاین ویب پاڼه چه په بهر کی د یو لړ افغانانو او په ځانګړی توګه د ځینی پښتنو لیکوالو په منځ کی اعتبار لری د افغانستان د ملی سرود شاعر ښاغلی عبدالباری جهانی د یوه نوی شعر د «موری رخصت راکوه ځم در څخه» تر عنوان لاندی نشر ته وسپارل. د ده نوم او د شعر د عنوان په لیدلو سره می هیله داوه چه ښایی دا به د هیواد هغه پیاوړی سرتیرو ته چه هره ورځ د هیواد د سولی، خپلواکی او عزت د ساتنی لپاره او د خپلو ځانونو په قربانولو سره د ورانکارو ترهګرو پر ضد مبارزی کوی او په ډیر مظلومانه ډول شهیدان کیږی ویل شوی وی.
خو کله چه شعر تر پای پوری یی می ولوست، ډیر وځوريدم چه څنګه جهانی صيب د خپل ادبی مهارتونه سره په غيرمستقيمه توگه د طالبانو ځانوژونکي جنایاتو توجيه کړي. څرنګه چه ښاغلی جهانی د امریکی په ویرجینیا ایالت کی اوسیږی، داسی ښکاریږی چه هغه په احطياط سره یی دغه شعر تنظیم کړی تر څو د امریکاییانو لخوا تر سوال لاندی رانشی. خو واقعیت داده چه دا شعر افغانانو ته واضح پیام لری؛ او هغه دا چه ګواکی په افغانستان کی همدا اوس «جهاد» او «غزا» د طالبانو لخوا د «کفری» یرغلګرو پوځیانو پر ضد روانه ده او د هر افغان لپاره اسلامي دنده داده چه په دی غزا کی برخه واخلی او ځانونه د قربانی او شهادت لپاره یی آماده کړی.
جهانی صيب پخپل شعر کی یو مجازی ډیالوګ د یوی کونډی مور او ددی مسلمان زوی په منځ په یو منظوم قالب د ننه کی داسی ترسیم کړی دی چه پکی ځوریدلی مور هڅه کوی چه خپل زوی د انتحاری برید د ترسره کولو څخه یی منصرف کی، خو زوی یی خپل کلک تصمیم د اسلام او د مخوروعالمانو او د امیرالمومنین د اسلامی ارشاداتو په رڼا کی نیولی دی او مورته یی د خپل تصمیم حقانیت بیانوی. که څه هم جهانی صيب پخپل شعرکی احتمالاْ د دی له وجهی نه چه په امریکا کی اوسیږی مستقیماْ د قرآن پاک څخه کوم آیت نه نقلوي، خو یو مسلمان لوستونکی ته دا تلقینوی چه د ځان وژنی برید کوونکی عزم او کړند توب د اسلام د سپیڅلی دین له نظره کاملاْ موجه ده او دا هغه شی دی چه الله تعالی پخپل قران کی په سوره توبه آیت ۲۴ په اړه یی فرمایی: قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ.
ژباړنی: «ووایه [ای محمده!] که وی پلرونه ستاسی او ځامن ستاسی او ورونه ستاسی او ښځی ستاسی او خپلوان ستاسی او هغه مالونه چه ګټلی دی تاسی هغه او [هغه] تجارت چه ویریږی تاسی د نا چلیدو د هغی او هغه ځایونه د هستوګڼی چه خوښوی تاسی ډیر محبوب تاسی ته له الله نه او له رسول د الله نه او له جهاده په لاره د الله کښی [له پاره د ترقی د دین] نو انتظار کوی تاسی تر هغه پوری چه راولی [راولیږی] الله امر [حکم د عذاب] خپل او الله نه ښیی سمه صافه قوم فاسقانو ته».
په همدا ډول د جهانی صيب شعر دوو نورو آیتونو سره په ظاهری توګه سمونتیا لری هغه چه خدای تعالی پکی مسلمانانو ته په ډاګه کوی چه مال او اولاد په دی فانی نړی کی یوازی د ابتلا لپاره ده او هغو ریښتینی مسلمانانو چه د خدای لپاره د جهاد په لور کی خپل مال او اولادونو نه تیریږی خدای تعالی به یی ډیر اجر ورکړی (سوره انفال: آیت ۲۸ - سوره تغابن: آیت ۱۵).
د دی مبارکو آیتونو په پام نیولو سره د ځان وژونکی عزم، حتی په داسی حال کی چی مور یی ورته عذر او زاری کوی چه دا کار ونکی، داسی ښکاریږی چه ګواکی د خدای عز وجل اوامرو سره پوره سمونتیا لری.
داسي هم گمان کيږي چه دغه شعر چه د د طالبانو د حماسی ترانو او نشیطونو ته ورته ده له جهاني صيب له سخته ناسيوناليستي افکارو څخه سرچينه اخيستي وې. د افغانسستان پياوري فرهنګي شخصيت صبوراله سياه سنګ چه په خټه پښتون دي، د جهاني په يو شمير غيرمعقولو ناسيونالستي شعرونو کښي سخته نيوکه کړۍ او ويلي چه د افغانستان په نازک حالت کښي د ړونانډو ډنډه ده چه خپل خلک مستقيمه لاره وښي، نه چه دوې نور هم په نفاق او شقاق وهڅوي.
جهانی صيب کومه بیسواده یا بیخبره سړی نده چه و نه پوهیږی چه شعر او شاعرتوب د خپله ټولنیز محیط او عینی شرایطو نه بیل څیړل نشی کیدلای. زه پوره باور لرم چه جهانی، که څه هم د امریکی په متحده ایالاتو کی اوسیږی، خو د افغانستان له اوضاع نه بیخبره نده. به دی وروستیو میاشتو کی د کورنی او بهرنی رسنيوو لخوا دا واقعیت چه ترهګرو طالبانو د ځان وژنی عملیاتونو لپاره د ټنکی ځوانانو نه او حتی د ماشومانو نه په ډیر ظالمانه توګه ناوړی استفاده کوی د افغانستان ټول خلک ته خورا واضحه شوی ده. د ځینو ریپورټونو سره سم، طالبانو حتی د نشه یی ټوکو نه د ماشومانو او ټنکی ځوانانو د نشه کولو لپاره استفادی کوی تر څو چه هغوی د ځان وژنی بریدونو په وخت کی پخپل ځان و نه پوهیړی او د یو کاملاْ غیر عقلانی په وضعیت کی هم هغه وکی چه د طالبانو لخوا ورته ویل کیږی.
داسی ښايي چه جهانی صيب په آګاهانه توګه د بي عقلو طالبانو او ددوي دپرديو په لمسون جهاد د توجيه کولو لپاره یی دا شعر ویلی وې. که نه هیڅ بل دلیل نشته چی په داسی حال کی چی ټول افغانان د طالبانو ناوړی کړند توب هره ورځ پخپلو سرو سترګو کی ګوری ، او د میډیا له لاری نه یی پر خبریږی، یو پوه او فرهنگې سړی راشی او د یو جاهل ترهګر کیسه په یو رومانتیک او ویاړوونکی حماسی شعری قالب کښي ځاي ورکړي.
د پاسنیو دلایلو په اساس په ډاډ سره ویل شو چه د جهانی صیب او د طالبانو د نشیطونو په منځ کښی څه توپیر شته.