احترام به افکار و عقاید دیگران و دریافت راه درمان مرض تحجر فکری بین تمام اقشار جامعه
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
فشردۀ سخنرانی پوهاند توردیقل میمنگی عضو شورای اجرائیۀ مجمع دانشمندان ومتخصصان افغانستان در تجمع اعتراضی افغانهای مقیم دنمارک یکجا با جمع بزرگی ازهواداران صلح وعدالت از کشور های مختلف جهان در شهر کپنهاگن دنمارک
- میدان شهرداری کپنهاگ یکشنبه 29 مارچ 2015
این تجمع اعتراضی از ساعت پنج عصر الی هفت شام روز یکشنبه با اشتراک صدها تن ازافغانستانی های مقیم دنمارک، دراعتراض به قتل فجیع وغیر انسانی دوشیزه فرخنده برگزار گردید. درین گردهمآیی بر علاوۀ هموطنان افغانستانی، جمع بزرگی از دیگر باشندگان خارجی دنمارک ازکشور های مختلف جهان، دنمارکی ها وخبر نگاران رسانه های مختلف خبری اشتراک نموده وبا علاقمندی سخنرانی ها را بدرقه نمودند.
این گردهمآیی با امضای یک قطعنامه و محکوم سازی این فاجعه، باکیفر خواست مناسب وقانونی برای عاملین ومجریان آن بپایان رسید
محتوای اساسی :
- ادای احترام به حاضرین وپیام همبستگی
- ریشه یابی علل وعوامل بنیادین این فاجعه
- نقش حلقات فرصت طلب وآشوبگر با استفادۀ افزاری از فقر، جهل، خرافه وسنت های عقبگرایانه وتحمیقی در چگونگی خلق این فاجعه ودیگر فجایع.
- نقش ادیان وآیدآلوژی ها در افزار سازی توده ها، با قرائت های خودخوانده از دین ودیگرتفکرات
- نقش دولت ها وحاکمیت ها در چگونگی شکل گیری وبر خورد بااینگونه حوادث
- قانون واهمیت آن در تنظیم حیات جامعه وجلوگیری از تحمیل ارادۀ افراد بجای قانون
- برخورد علمی ومنطقی با مفاهیم آزادی، حقوق بشر، حق زن وغیره در جامعه، وجلوگیری از افزاری شدن این مفاهیم
- ارزیابی قتل فرخنده از زاویۀ یک مانورامتحانی از جانب دشمنان آزادی ودموکراسی در افغانستان
سلام دوستان !
با ادای احترام وفرستادن درود بر روان پاک شهید فرخنده وجمیع جان باختگان مظلوم درافغانستان ودیگر نقاط جهان وابراز نفرت برعلیه کلیه مظاهر خشونت وبیداد گری، جهل وتحمیق فاجعه آفرین، در ادامۀ گفته های ارزشمند دیگر سخنوران این گردهمآیی، منهم سخنان چندی را حضور شما عزیزان تقدیم میدارم.
درین هوای سرد وبارانی ، تجمع این کتلۀ بزرگ وهدف مند انسانی، که همه باهم خواهان ابراز نفرت وانزجارقلبی در رابطه با فاجعۀ قتل وحشیانۀ دوشیزه فرخنده ، ومجازات عاملین این تراژیدی بزرگ در سرزمین جنگ زده و ویران افغانستان هستیم، خود مظهر یک همبستگی جهانی منادیان وپیروان راه حق وعدالت ، ومردم افغانستان در سرتاسر عالم است، که بذات خودامر یست نیک وامید وار کننده که، مسألۀ شکل گیری یک همبستگی جهانی ضد بیداد وخشونت را از نام وعنوان انسانیت، با عبور از کلیه انواع تعلقات به نمایش میگذارد
من از اعماق قلبم وباتمامی وجودم به همۀ شما دلباختگان آزادی وعدالت ادای احترام نموده، وآرزومند تداوم وتکامل این امر نیک یعنی همبستگی انسانی در مسیر مبارزه با بیداد گری وخرافات تمامیت طلبانه در کلیه اشکال آن، سوای همه انواع اختلافات فکری، مذهبی، عقیدتی ،سیاسی وآیدآلوژیکی، تا بی نهایت تاریخ فردا میباشم.
درین فرصت، قبل برین که نقطه نظرات خودرا در قبال این حادثۀ شوم وخونین ، حضور شماعزیزان ودیگراعتراضیون دادخواه در سرتاسر جهان تقدیم بدارم، با قاطعیت این فاجعه را از جانب خود ومجمع دانشمندان ومتخصصان افغانستان، همچنان فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان، محکوم نموده ونفرین قلبی خویش راحوالۀ عاملین ومجریان این درامۀ وحشت وبربریت مینمایم.
ضمناً از مجریان قانون وعدالت در افغانستان وجامعۀ جهانی تقاضا میدارم که، بنام انسان وانسانیت ، باغلبۀ وجدانی وعدالت گسترانه برکلیه موانع مصلحتی وفرمایشی، عوامل آشکار وپنهان این قضیه را شناسایی، دستگیر وبه پنجۀ قانون تسلیم بدارند، تا مکافات عمل ایشان، در مطابقت باقانون تعین واجرا گردد.
افغانستان کشوریست که ، باشندگان آن از سالیان متمادی بدینسو، محکوم به تحمل انواع بیداد گری ها، به شیوه های متنوع آن بوده، وانسان درین سرزمین دایما از حقوق انسانی خود محروم ، وحق انسان با عناوین مختلفی پامال هوا وهوس قدرت طلبان، تمامیت خواهان وجانیان بی رحم از داخل وخارج گردیده است.
رسم استفادۀ افزاری از دین ،ملیت ، قوم، قبیله، نژاد، منطقه، سنت، جهالت، فقر، طی دهه های واپسین تاریخ، آیدآلوژی ومکتب های فکری راست وچپ، یکجا با مسایل مقدسی چون حقوق بشر، حقوق وآزادی زنان، منافع ملی، آزادی وغیره امریست دیرینه ومعمول که، سیاه ترین صفحات تاریخ این سرزمین، با فجایع بر خاسته از اینگونه افزار سازی های دینی وغیر دینی رقم میخورد
اگر حرف از بنیاد گرایی وتعصب، با استفادۀ افزاری از اعتقادات، ارزشها ومقدسات جمعی باشد، این امر را نباید محدود به پیروان ادیان مختلف باالخاصه اسلام نمود، زیرا این پدیده ، یک فرآیند تاریخی وکثیرالابعاد است که، ما درتاریخ نمونه های متنوع آنرا میتوانیم پیگیری ومورد مطالعه قراردهیم.
به همان پیمانه که از مذهب استفادۀ افزاری صورت گرفته ومیگیرد، به همان پیمانه هم در گذشته وحال، از افکار وعقاید غیر دینی وپیشرفته ترین سیستم های فلسفی و آیدآلوژیکی جهان، بگونۀ افزاری وسرکوبگرانه استفاده های وحشتناکی صورت گرفته ومیگیرد که، ما بارز ترین نمونه های آنرا، در بر خورد های غیر انسانی ومخالف ستیزانۀ پیروان اندیشه ها وآیدآلوژی های چپ وراست، از مارکسیسم ولینینیسم تا مکاتب مختلف اسلامی وجهادی چون احزاب وتنظیم های جهادی، طالب ، القاعده ، واکنون هم داعش را در کشور خود وزندگی مردم ستمدیدۀ افغانستان میتوانیم با تمام فجایع بر خاسته از آنها مورد ارزیابی قراردهیم که، دامنۀ آن تا همین اکنون هم ادامه دارد.
چنانچه ما همین اکنون هم شاهدوجود معتادین تعصب وبنیادگرایی چپ وراست ، باحفظ رابطه های آشتی ناپذیر، با تمام مخالفین اعم از دینی وغیر دینی در جامعۀ خود، خصوصاً نسل های باز مانده ودر قید حیات از آن گذشته های شوم هستیم که، راه هرگونه اصلاح فکری وعدول از مفکوره های التقاطی وهمدیگر ستیزانه ، در روح وروان ایشان مسدود بوده، واز هر حادثۀ در جهت اثبات حقانیت خود وطرد مخالفین بعنوان دشمن، خواهان بهره گیری میباشند.
که در قضیۀ شهید فرخنده ، آن دختر محجبه ومومن به اعتقادات عمیق اسلامی هم ، این برخورد انقطابی وافزار آفرین تا جایی به وضوح قابل فهم ومطالعه است.
بعنوان نمونه، کمتر کسی از گروگان شدن کارگران هزاره، ویا قتل یک عده صرف به جرم هزاره بودن وقربانیان کتلوی کمین گیریها، شبیخونها، انفجار ها وانتحار ها در نقاط مختلف کشور، منجمله صفوف اردو ونیرو های امنیتی ، با علل وعوامل آنها سخن گفته وراه حل پیشنهاد مینماید، که سخت اسفبار وتشویش آفرین نسبت به سرنوشت امروز وفردای کشور میباشد.
سرکشیدن طوفانی وبلا انقطاع شعار های زنده باد ومرده باد، با پاره کردن تصاویر وآتش زدن ها به قرآن وغیره، گویای زنده وغیر قابل انکار، موجودیت کتله های بنیاد گرا ی قابل ملاحظۀ دینی وغیر دینی در جامعه است که، اگر فرصت میسر شود، بلا تردید فجایع دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق، استیلای چپاولگران جهادی، حاکمیت فاشیستی مذهبی طالبانی، همهمۀ وحشت داعش والقاعده راهزاران بار تکرار خواهند کرد، بازهم با آراستن کشتارگاه ها وپولیگونها ی قتل های بدون محاکمه ، ایجاد زندانهای مخوف دهمزنگ وپلچرخی،دموکراسی نوپا وناقابلی را که در جامعه ما بر خلاف میل وارادۀ ایشان وارد گردیده است برای همیش خاک سپاری خواهند نمود.
البته سیر صعود جهانی اینگونه افزار آفرینی ها، وآتش فتنۀ را که، بخش بزرگی از جهان امروزی را، از افغانستان تا سوریه، یمن، لیبیا ، لبنان، فلسطین، عراق، نایجریا، افریقای مرکزی، سودان جنوبی،تایلند، فلپین، اکراین، روسیه، یونان، پاکستان، هند، ایران، عربستان سعودی وغیره کشورهای آسیایی، اروپایی، افریقایی، امریکای لاتین را به خود مصاب نموده، وروز تا روز هم روبه گسترش میباشد، نباید نادیده گرفت که، برای امروز وفردای بشریت خطرات غیر قابل پیش بینی را در قبال خواهد داشت.
قتل وحشیانه ودور ازتصور فرخنده ، درروز روشن وحضور داشت جمع بزرگی از مردم ونیروهای امنیتی، آنهم در متن شهر کابل ویک کیلومتری ارگ ریاست جمهوری، ومزدحم ترین منطقۀ شهر یعنی مسجد وزیارت شاه دوشمشیره، بمعنی واقعی آن یک فاجعۀ تکاندهنده ووحشتزا است.
اما مردم افغانستان وجهان هر گز باور ندارند که، این فاجعه از نوع خود اولین وآخرین آن میباشد.
زیرابا صرف نظر از گذشته ها که، تماس وتوضیح فجایع تاریخ، قبل از چهار دهۀ واپسین، که دور از حوصلۀ این گردهمآیی، آنهم در یک چنین هوای بارانی وسرد است، کافیست هریکی از شما که درینجا حضور دارید،بخویشتن نگاه نموده، وسوال چگونه سربه نیست شدن عزیزان خودرا، از هفت ثور 1357 تا به امروز، وچگونه ویران شدن شهر کابل را باقتل عام هزاران انسان بدست تفنگداران تنظیمی به پرسش بگذارید، که امر نابودی هیچ یکی از آن انسانهای بیگناه که به جرم دیگر اندیشی ودینداری از جانب به اصطلاح انقلابیون هفت ثوربا بر چسپ ضد انقلاب، ویا هم اتهامات تکفیری از جانب غارتگران هشت ثوربا بر چسپ ضد دین وملحدبه شهادت رسیدند، فاجعۀ کوچکتر از قتل فرخنده را به نمایش نمیگذارد.
به صراحت میتوان گفت که، دامنۀ آن فجایع که کوچکترین حاصل آن همین آوارگی وبی وطنی موجود ماست، وما در دیار دیگران بر غم آخرین قربانی مظلوم یعنی فرخنده ، اشک میریزیم، به هزاران بار بزرگتر ووسیع تر از شهادت فرخنده این زن بی دفاع ومظلوم است که :
این حداقل قبر ونشانی دارد، وجنازه اش بر شانۀ ده ها زن شجاع هم دیارش بدرقه وبخاک سپرده شد، ولی فاجعۀ شهادت آن شهدای بیگور ونشان راکه، فقط گاهگاهی گور های دسته جمعی بی نام ونشان ایشان با پدیدار شدن تصادفی فطعه استخوان بازمانده، در نتیجۀ باد وباران ویا هم کار های زراعی وساختمانی آشکار میگردد، با چه زبانی باید است تعریف کرد وبا کدامین واژه ها میتوان به تصویر کشید.
ایکاش قرخنده آخرین قربانی بود وما توان آن داشتیم که آخرین غم واندوه ،اشک وماتم خویش را نثارش کنیم. اگرمرگ انسان ارزشی دارد، وقتل انسان ام الفجایع است، پس کشتار فاجعه بار وهمه روزۀ هر مرد وزن هموطن ما که، در نتیجۀ حملات تروریستی، حملات انتحاری، انفجارات سازمانیافته ، ویا درجریان وظیفۀ سربازی در جهبات جنگ ضد دشمن صورت میگیرد ، تماماً فجایع وجنایاتی اند که هیچ یک از این قتل های وحشیانه ومظلومانه، از قتل فرخنده سبکتر وبی ارزش تر نیستند ونمیباشند.
چه بساکه اگر زن را در کشور خود، با معیار های مدنی معینی، قربانی خشونت های سنتی وغیر سنتی جامعۀ مرد سالار افغانستان ارزیابی نماییم، در هر لحظۀ زندگی صد ها فرخنده بگونه های متفاوتی نیست ونابود میشوند، وکمتر کسی ازراز های پشت پردۀ سربه نیست شدن آن زنان مظلوم اطلاع حاصل میکند وهیچ مرجع داد رس به جز خدا درین رابطه موجود نیست، وقانون اساسی کشور بزرگترین منبع نقض حقوق زن با مشروعییت بخشیدن وقانونی ساختن تعدد زوجات برای مردان است که، که حتی عدۀ زیادی از آقایان متمدن ومسکن گزین غرب واروپا هم که، دست شان به خوان یغمای دولت چپاولگران در افغانستان چسبیده، ومقامی را بنام وزیر، معین، رئیس، سفیر، والی، قوماندان وغیره از آن خود ساخته اند، از این امتیاز قانون اساسی بهره گرفته ، با جاگذاشتن زن واطفال در اروپا وغرب از نعمت اهدایی قانون اساسی سود جسته، خودرا صاحب چند زن ومعشوقه نموده اند که، تعداد شان اندک نیست.
من تعجب میکنم که عدۀ ازهموطنان وفرهنگیان از روز ها بدینسو امر بازخواست خون فرخنده را به همین قانون اساسی زن ستیز ومجریان زنبارۀ قانون اساسی حواله میدارند، وانتظار دارند که قتل فرخنده بی کیفر باقی نماند.
همه شاهد خواهیم بود که امر قانون بالای چند جاهل ولگرد وبی کس وکوی از زمرۀ معتادین زیر پل شاه دو شمیشیره تطبیق خواهد شد ، ولی عاملین اصلی قضیه که، این فاجعۀ امتحانی را ، با هدف ارزیابی اوضاع ، در جهت بد امن ترساختن شهر کابل وولایات کشور، با استفاده از لشکر بیکاران، بیماران روانی، معتادین مواد مخدر، توده تحمیق شونده وجاهل از نام دین وقرآن، با دست اندر کاری جاسوسان وگماشتگان حلقات مافیایی وارباب زر وزور، در دولت وخارج از دولت است، کوچکترین آسیبی نخواهند دید.
شاید با مدال، ترفیع وغیره تقدیر هم شوند!!!!!! .
اما آنچه که من درینجا خواهان بیان آن هستم ، مسألۀ پامال شدن حق انسان اعم از مرد وزن است، ودر کشور ما کدام روز است که انسانها ترور ویا اسیر نمیشوند.
ما اگر در سوگ شهادت فرخنده سینه زنی کنیم ولی آن سی ویک اسیر هزارۀ کارکر را که، در راه بازگشت بخانه توسط طالبان والقاعده اسیر وتا حال بی سرنوشت اند، ویا آن سیزده تن انسان بیگناه هزاره را که در مسیر راه میدان وردک وحشیانه بقتل رسانیده شدند، ویا آن نوعروس وتازه دامادی را که بادوازده تن از اعضای فامیل خویش در غور تیر باران شدند، وده ها فاجعۀ دیگر را، نادیده ویا نا شنیده انگاریم، مسلما خطای جبران ناپذیری را مرتکب خواهیم شد. زیرا اگر قضیۀ اساسی قتل انسانهای بیگناه باشد، پس تمام این انسانها ، مظلومترین انسانها اند.
انچه که نباید است فراموش شود، همانا جلوگیری از افزار سازی فاجعۀ قتل فرخنده، ودیگر شهدا در جهت نیل به اهداف سیاسی وبهره برداری های رقیبانه میباشد، که متأسفانه این بازی به شدت در جریان است، وخون مظلومین اکنون هم همانند گذشته ها، همچون متاع داد وستد بازار سیاست، مورد تجارت واقع میشود.
عربده های ملا ایازنیازی، زلمی زابلی، حشمت استانکزی، سیمین حسن زاده وغیره با سازمان یافتن راه پیمایی های یک عده دلالان دین، در برابر تظاهرات اعتراضی شهریان کابل وجامعۀ مدنی، دارد جامعه را شدیدآ به طرف یک انقطاب سیاسی وخونین میکشاند که، زهر کشندۀ اینگونه انقطاب ها که اکثراً ریشه در حلقات اسخباراتی کشور های خارجی وگماشتگان داخلی آنها دارد، چندین بار مردم مارا با استفاده از نام دین مسموم ومحکوم به تحمل بدترین فجایع ، همچون سقوط دولت امانی نموده است که، باید روشن اندیشان جامعه ، بصورت جدی وپیگیر مراقب این خطر باشند، واز در افتادن در دام انقطاب دین وغیر دین جداً جلوگیری نمایند.
پیشتر اشاره نمودم که، قتل فرخنده عاملین جداگانه وپشت پرده با مجریان جداگانۀ روی صحنه را دارا میباشد.
پس اگر مجریان این فاجعه را یک مشت انسانهای جاهل وفریب خوردۀ بیکار، معتادوعاصی در برابر زندگی ارزیابی کنیم، عاملین اصلی چه کسانی میتوانند بحساب آیند؟
عاملین اصلی عبارت اند از افراد وگروه های وابسته به القاعده، طالب، داعش، بنیاد گرایان سنتی، حلقات مافیای مواد مخدر، دزدان،انجو ها، قاچاقبران، زمینخواران، مافیای فساد ورشوه، ایادی وگماشتگان استخباراتهای خارجی که عمدتاً در مقامات نظامی وامنیتی، عدلی وقضائی مرکزو ولایات ، ارگ ریاست جمهوری، گمرکات ودیگر مراکز سود آوردولتی جا خوش کرده وتوسط، یک عده نمایندگان در مجلسین سنا وشورای ملی مورد حمایت واقع میشوند.
پس اگر ما خواهان آنیم که اصل فاجعه را از جامعۀ خود ریشه کن سازیم، باید از دریافت وتعریف مشخص علل وعوامل بنیادی فجایع ، با تفکرات واندیشه های فاجعه آفرین در متن جامعۀ خویش، آغاز بکار نماییم، تا با پرهیز ازهر نوع پیشداوری وخود محوری فردی وگروهی بتوانیم راه نجات این سرزمین را از وبای تمامیت طلبی ها وبنیاد گرایی ها ی آزادی کش واسارت آور، در کلیه اشکال وجلوه های آن، جستجو گر ومسیر نیل بیک دموکراسی واقعی را متناسب با نیاز های عینی باشندگان سرتاسر این جغرافیا، با هدف فراهم سازی یک زندگی مدنی وقانونمند برای همه رهگشا شویم.
خلاصۀ چه باید کردها:
- تلاش در جهت درک وتعریف علمی ، از ریشه وعوامل فاجعه
- مبارزۀ سرتاسری بر علیه جهل وخرافه
- مبارزه دراه ریشه کن نمودن فقر وبیسوادی به عنوان ریشه های اصلی جهل وخرافه
- جلوگیری از دین ستیزی بجای خرافه دستیزی
- جلوگیری از افزاری شدن فجایع ومانع شدن ازبرخورد های مقطعی وسیاسی با هر فاجعه
- تعمیم اعتراضات دربرابر کلیه انواع بیداگری وستمبارگی در جامعه، وجلوگیری از شگرد های فرصت طلبانه دراعتراضات
- تداوم اعتراضات با نفی تمام عوامل خشونت چون: تبعیض، تعصب، تمامیت طلبی های سیاسی، عقیدتی،قومی، مذهبی، نژادی وغیره - جلوگیری از افزارشدن وسیاسی شدن مفاهیم مقدس وضرورت های طبیعی چون حقوق بشر، حق وجایگاه زن، حق آزادی بیان وعقیده وغیره دربازی های قدرت طلبانۀ سیاسی
- مبارزۀ سازمانیافته وسرتاسری روشنگران در جهت بیدار سازی توده ها وترویج فرهنگ همدیگر پذیری با هدف سیر به سوی ساختار یک جامعۀ دموکرات وفارغ از قید تمامی انواع نابرابری ها وتمامیت طلبی ها.
- ایجاد فضای احترام به افکار وعقاید دیگران ودریافت راه درمان مرض تحجر فکری در بین تمام اقشار جامعه باالخاصه مدعیان روشنفکری، ازطریق ایجاد یک جبهۀ وسیع روشنگری.
روح فرخنده شاد ودستهای ستمگران کوتاه باد
تشکر