ولگردهای شهر
قطعه شعری که در قالب جدید برای شهدای زابل سروده شده است
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
ولگردهای شهر ...
از کوچه های غمزده فریاد می کنند
گاهی به آهِ سرد
گاهی به خشم و قهر
از فقر و جهل و ظلم ستم یاد می کنند :
باشندگانِ ارگ!
این طفلِ سربریده ی مارا گناه چیست ؟
هان !
صاحبانِ ارگ!
این صدهزار مرد و زنِ ولگردِ شهر
خواهانِ صلح و امنیت و عدل و داد اند
از ظلم خسته اند
از ظلم بر هزاره ی مظلوم خسته اند
از ذبحِ طفل و پیر زن و مردِ روزگار
زآتش زدن به پیکرِ سرباز این دیار
واز حاکم مریض و بی ننگ و شرم و عار
از زندگی یی نکبت و بیمار خسته اند
ای حاکمِ مریض !
ولگردهای شهر :
از آفتِ سیاستِ تو بی بها شدند
بیکار و بی ستاره و بی بوریا شدند
تحصیل کردگان
پیشه وران و قشر غریبکار و نخبگان
هم پیر و هم جوان
همه ولگردِ شهر اند
دنیا ز شرق و غرب و شمال و جنوبِ آن
واز زشت و خوبِ آن
فریادهای شکریه هارا حماسه خواند
اما طلایه دارِ جهاد و مقاومت
ولگردهای شهر بنامید و شرح داد :
این تکه های گوشت ، پُر از خون و خاک و گرد
واین صدهزار مردمِ ولگردِ دوره گرد
نی صاحبِ حصیر، نه صاحب ستاره اند
اینها ته تاجک اند و نه ازبک نه ترکمن
اینها هزاره اند .
ولگردهای شهر
اندوه و درد را
آغازِ انقلاب و عزمِ نبرد را
در کوچه های شهر سرودند و در زدند
از کاخِ حاکمانِ ستمکار سر زدند
روزی رسد که کاخ نشینانِ دغل کار
ولگردهای شهر شده در بدر شوند ....
با حرمت :
جمال الدین علی زاده
12/11/2015
کویته