خشونت علیه زنان در افغانستان پدیدۀ پایان ناپذیر و در حال افزایش
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
خشونت علیه همه اقشار بالاخص زنان یکی ازچالش ها ومعضلات بزرگ حقوق بشر در افغانستان پنداشته میشود . رفتارهای خشونت آمیزعلیه زنان عمل ناپسند ونامعقولی بوده چنانچه دردین مبین اسلام خشونت علیه زنان را بصورت کلی مردود شمرده است. حکومت افغانستان برای مبارزه علیه خشونت دربرابرزنان متعهد بوده که مصداق این امر تطبیق عملی سازی قانون منع خشونت علیه زنان است. قانون منع خشونت براصل جايزنبودن تبعيض وخشونت عليه زنان تأكيد نموده واشاره به این امر مینماید که تمام افراد بشرآزاد بدنيا آمده وبه دليل اينكه هر فرد انسان است، مورد احترام قرارگیرد.
چهارده سال پس ازسقوط رژيم طالبان علیرغم وجود فرصتهای بهتر برای زنان، هنوزهم اخبارداغ قتل وكشتار زنان، تجاوز جنسی و محاكم صحرائی رسانه ها ومردم را مصروف ساخته است. زنان درجامعه سنتی ومردسالاری چون کشورما همواره یکی ازآسیب پذیرترین اقشارجامعه بوده و میزان خشونت علیه آنان نسبت به سایرجوامع دربالا ترین سطح قراردارد. بجاست اگربگویم ارقام خشونت علیه زنان روزبروز تزئید یافته است. وجای تاسف درین است که زنان نه تنها در ولایات متاثرازفرهنگ خشونت بوده بلکه درشهرکابل نیز مصئون از رفتارهای خشونت آمیز نیستند.
خشونت علیه زنان به گونه های مختلف که شامل خشونت های جسمی، لفظی، روانی وخشونت هایکه ناشی ازعنعنات ناپسندیده جامعه بوده وجود دارد. که اکثرمشکلات امروزی فراه راه زنان ودختران ناشی ازحاکمیت شدیدعرف وعنعنات ناپسند جامعه ماست. ازدواجهای اجباری، بددادن وبدل کردن دختران ازپیامدهای ناگوارحاکمیت عرف وعنعنات درزندگی اجتماعی وخانوادگی مردم ما بشمارمیرود. عنعنات ورسوم سنتی، قومی وخانواده گی همچو بارگران، سالهاست زنان محکوم به حمل آن استند. وهمچو زنجیرهای فولادین دست وپای آنانرا بسته است.
خشونت تنها درقتل وسنگسارهای بدون شهود محدود نبوده بل درمواردی چون لت وکوب، بریدن گوش و بینی، سوختاندن، قطع اعضای بدن، تراشیدن موها، مسموم کردن، تیزاب پاشیدن، ازدواج اجباری ممانعت ازتعلیم وتحصیل، ازدواج قبل از وقت، اخراج ازمنزل، ممانعت ازسهم دهی به فعالیتهای اجتماعی، تجاوزجنسی واختطاف ازمهمترین موارد دیگرخشونت علیه زن درخانواده واجتماع بشمار میرود. که تحمیل این اعمال زشت ونامیمون زنان را وادارمیسازد تا به هدف گریز از خشونت مبادرت به اعمالی چون خودسوزی، خودکشی، اقدام به قتل، خوردن تریاک ، سقط جنین، فرار از منزل وکارهای شبیه اینها ورزیده خواسته ونا خواسته خود را درمعرض خطرات مهلکی قراردهند. که این همه پیامد خشونت ها علیه زنان است. ازسوی دیگر بیسوادی، پایین بودن میزان آگاهی مردم از حقوق و وجایب شهروندی، عدم آگاهی زنان ازحقوق شان، فقروعدم استقلال مالی زنان، محرومیت آنان ازحقوق سیاسی واجتماعی، حاکمیت عرف وعنعنات خرافاتی بر زندگی اجتماعی وخانوادگی زنان، عدم دسترسی به عدالت و وجود فرهنگ معافیت ازمجازات مهمترین عوامل خشونت علیه زنان درافغانستان است.
دردوایرعدلی وقضائی کشور تا کنون میزان بلندی ازقضایای حقوقی وجنایی زنان، دختران واطفال که قربانی هوسهای غیرانسانی مردانی که با بیرحمی و شقاوت برآنان تجاوزمیکنند وجود دارد. که درآنجا بعضاً بررسی قضایای آنان نادیده گرفته شده وبا برخورد تبعیضآمیز ظلم و بیعدالتی مواجه گردیده اند.
تحلیل وضعیت وبررسی مشکلات زنان نشان دهنده این امراست که وضعیت زنان درهمه ساحات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی بشمول دوایر دولتی وغیردولتی نگران کننده است. بسیاری ازمردان حضور زنان را درعرصه رقابت های سیاسی، اجتماعی وفرهنگی نمیتوانند بپذیرند. افزایش حضور زنان درموقفهای مهم دولتی و تصمیمگیریها هنوزهم به شکل شعارباقی است. و زنان كارمند به بهانه های مختلف مورد خشونت های روانی، لفظی، ارزیابی های نادرست، تقديرنشدن، گرفتن انگیزه کاری آنها، انتخاب نشدن به پست های بلند، ندادن امیتازمساوی وامثال این... قرار دارند. بجاست اگربگویم که دربرابر این همه ناهنجاری های موجود ازجانب مراجع مسوول برخورد عادلانه صورت نگرفته فرهنگ خشونت نه تنها که کاهش نیافته بل روزبروز افزایش خواهد یافت این امر خودبخود ناتوانی حکومت را دربرابر عملی ساختن تعهداتش برای ترویج ارزش های انسانی وحقوق بشر ومحو خشونت علیه زنان اعلام می نماید. که نادیده گرفتن این همه حرکات واقدامات نادرست ازجانب مراجع مسوول درادامه خشونت علیه زنان تاثیرمستقیم داشته است.
درحال حاضرافغانستان یکی ازنا امن ترین کشور برای زندگی زنان است. مردان و زنان، هر دو تحت تاثیرنا امنی قرار گرفته اند. اما زنان، دختران واطفال هنوزهم به طور ویژه ونامتناسبی تحت تاثیرخشونت ها قرار گرفته اند. که این کاستی ها، ضعف حکومتداری و حاکمیت قانون را نیز دربر میگیرد.
خشونت علیه زنان، دختران واطفال، بالای مایانیکه شاهد این وضیعت هستیم همواره دچار ضربه های عاطفی گردیده در زنده گی ما تاثیر منفی بجا میگذارد. همچنان باعث اختلال واسترس گردیده تمرکزخود را ازدست داده و درنتیجه سبب امراض روانی میگردد.
بلند بردن سطح آگاهی جامعه ازاضرار شرعی واجتماعی خشونت ازطریق رسانه ها، مساجد، نصاب تعلیمی وتحصیلی، تطبیق قوانین نافذه ونظارت ازآن، ازمیان بردن فرهنگ معافیت مجرمین ومرتکبین خشونت علیه زنان همه از موارد کلیدی برای رفع ویاحد اقل کاهش خشونت علیه زنان به شمارمیرود. که حکومت با بکار گیری موارد ذکرشده فوق اقدامات عملی را برای بهبود وایجاد جامعه سالم گام های عملی را بلند نماید.