صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > گنچ شایگان بیدل را هم زندانی ساخت

گنچ شایگان بیدل را هم زندانی ساخت

ناشیانه بودن ما افغانها در همه چیز، حتی در علم
محمد مهاجر
دوشنبه 13 اكتبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

این گفتهء ماندگار از دکتر علی شریعتی است: «خدایا اندیشه ام را از شر عنادم نجات ده».‏

از چندی بدینسو برنامهء گنج شایگان رادیو صدای امریکا گرما گرم پرداختن به بیدل، بیدل ‏شناسی و بیدل شناسان است.‏

افغان بیدل دوستی بنام انجنیر صافی قسمیکه خود شان اعلان نمودند، انجمنی را در افغانستان ‏برای جمع آوری، طبع، تشریح و تبیین آثار بیدل تأسیس نموده اند و دارد در این عرصه زحمت ‏شبا روزی می کشند.‏

‏* اوشان در شب اول که از طرف برنامهء گنج شایگان دعوت شده بودند از تلاش های خود و ‏اهداف انجمن شان سخن گفتند. او از پراکندگی ، اشخاص بیدل شناس، انجمن های بیدل ‏شناسی و یا بیدل پژوهی در خارج که توسط بعضی از فرهیختگان راه اندازی شده است گله سر ‏دادند و هدف اولی خود را گرد آوری این اشخاص و نهاد ها عنوان نمودند.‏

‏* هدف دوم و در واقع هدف اساسی ایشان، محصور کردن بیدل به افغانستان امروزی ما بود. در ‏این زمینه از بیدل شناس های ایرانی و جهل و نادانی آنها در بیدل شناسی بسیار گفتند و مورد ‏تحسین ها و به به به!!! های خانوادهء گنج شایگان قرار گرفتند.‏

از گفته ها چنین معلوم می شد که: ایرانی ها دارند بیدل را هم از ما می گیرند، گفته های بیدل را ‏تحریف می کنند و از همه مهم اینکه آنها اصطلاحات بیدل را نمیدانند! چرا که بیدل ‏اصطلاحاتی دارد که خاصهء بعضی از محیط های دور افتیدهء افغانستان مثل بدخشان است.‏

‏* اوشان در راستای هدف اولی خود به زعم خود شان از بعضی دانشمندان بیدل شناس و عرفای ‏افغانی که در برون مرز به بیدل خدمت می کنند و اشتغال دارند، نام بردند.‏

‏* این بینده فقیر نبشته های اکثر این دانشمندان را که انجنیر صاحب صافی یاد آور شدند از خیر ‏سر انترنت خوانده ام و بعضی از ایشان ار از نزدیک می شناسم.‏

در میان همهء این افراد که انجنیر صاحب نام بردند به جز از حیدری وجودی و استاد محمد الله ‏ناقد که فعلا در ناروی سکونت دارند، باقی دیگران؛ در مقدمات چند علم ضروری را که برای ‏دانستن عمق اشعار بیدل لازمی است و همان ادبیات فارسی، ادبیات عربی و اصطلاحات شرعی ‏و فقهی و تصوف باشد داخل نشده اند از آن خبری ندارند. ‏
من با این اقدام جسورانه و این نوع تحکم و همچنان تشویق های کور کورانهء گنج شایگان از ‏تعجب وا ماندم. چون اکثر اشخاص نام برده از سواد اندکی برخوردار هستند، پس چگونه اینها ‏می خواهند مدرسهء علمی بیدل شناسی راه اندازند؟

در شب دوم هم یکی دو تن از این بیدل شناسان در گنج شایگان درفشانی میکردند دلیل عمدهء ‏این شب هم همان «بولانی» سنائی غزنوی بود. ‏

گنج شایگان به احترام ایشان لین های خود راقطع کرده بود! شاید از هشیاری زیاد، تا نشود کسی ‏یک مداخلهء علمی کند و یا این نظریه رابه نقد بکشد!‏

‏* علت این نوع مشاکل که در میان ما افغانها وجود دارد این است که؛ بیشتر افراد از روی علاقهء ‏شخصی تاریخچهء و زندگی بیدل را مطالعه کرده اند و شاید چند رساله را هم در تصوف دیده و ‏خوانده اند و در نهایت هم از محیط آزاد و بی پرسان غرب به اندکی شهرت رسیده باند، بیدل ‏شناس معرفی شده اند.‏

‏* در گنج شایگان هم ماشاء الله چند دانشمند محترم و ادیبی؟! نشتسته اند که هر آنچه به مزاق ‏شخصی و سیاسی ایشان برابر باشد، در برابر یک جمله اش دهها «ما شاء الله، آفرین و راست ‏میگین... به به به!!!» نثار مهمان می شود.‏

آخر مگر گنج شایگان طور خودکار میداند که؛ مهمانان شان هر سفسطه ای بگویند، واقعاً دلیل ‏علمی دارد؟ و یا در یک مکالمهء مستقیم اینها چگونه بر صحت و سقم یک موضوع علمی پی ‏می برند؟ بویژه موضوع خیانت علمی، ندانستن یک جامعه علمی و جاهل شمردن ایرانی ها ‏باشد. والله جای تعجب است!‏

آری! گنج شایگان حق دارد، چون رادیو صدای امریکاست و هر چه از ایران است باید بد باشد!‏

‏** همهء دلایل که این انجنیر و اعضای گنج شایگان برای ندانستن ایرانی ها بیدل را ارائه ‏نمودند، ویژگی بعضی از اصطلاحات بیدل به افغانستان بود. از کتاب کدکنی هم که شخصی بنام ‏استاد سمیع رفیع بر او نقد نگاشته است و تا هنوز چاپ هم نشده است و این انجمن می خواهد ‏آن را چاپ کند نام برده شد.‏

‏* آخر صبر می کردند، تا می دیدیم که این کتاب چقدر برتری از کتاب کدکنی دارد! نا پخته نا ‏پخته است هر چند زود از درخت به زیر آید!!‏

‏* یک دلیل خنده آور هم کلمهء (بولانی) بود که سنائی غزنوی در شعر خود آورده است و بطور ‏مثال ایرانی ها این را نمیدانند و این بولانی مخصوص غزنی است!‏

این افراد حتی فرهنگ عمید را هم ورق نزده بودند که ببینند، کلمهء بولانی در آن کتاب است یا ‏خیر؟ و این را هم نمیدانستند که خصوصیت یک کلمهء به یک محیط به معنای این نیست که در ‏محیط های علمی و دانشگاهی آن را کسی نداند!‏

‏******‏

همهء بحث و ادعا های این جریان که تا اینجا گفته آمدیم به دلایل ذیل نا درست و غلط است:‏

‏1ـ ایرانی ها و یا هر محیط دیگر اصطلاحات مخصوص محیط و گوشه و کنار دیگر دنیا را ‏استعمال و استفاده نمی کنند، ولی هیچگاه این دلیل عدم درک و ندانستن این اصطلاحات ‏نیست.‏

‏* قسمی که اشاره نمودم، در فرهنگ سه جلدی حسن عمید هزاران لغت و اصطلاح ناب دری از ‏کوه پایه های بدخشان وجود دارد که این مدعیان گرد آمده و مهمانان در گنج شایگان و یا هم ‏تکه داران بیدل هیچگاه آنها را نشنیده اند، ولی حسن عمید تا اندازه ای«نه کاملا» از عهدهء آن ‏بیرون آمده است.‏

‏2ـ فرهنگ و یا لغت نامهء دهخدا اگر در این عرصه کامل نباشد، کمتر از کامل هم نیست. و این ‏بسیار عامیانه خواهد بود که، ما دانشمندان ایرانی را که حتما با این منابع و هزاران مجلد امثال ‏اینها سر و کار دارند متهم بسازیم که این اصطلاحات را بلد نیستند.‏

‏3ـ اگر این ادعا درست باشد، نتیجه این می شود که؛ بیدل را غیر از مردم بدخشان و یا ‏دانشمندانی بدخشانی کسی دیگری نمیداند. حتی هندی های که بیدل در آن محیط تولد و رشد ‏یافته و شعر خود را در همانجا سروده است. ‏

‏4ـ در سر زمین هند حتی امروز کسی به زبان فارسی صحبت نمی کند، پس تحقیقات که در آنجا ‏در رابطه بیدل می شود، حتما غلط است؟ چون این اصطلاحات در آنجا اصلا رایج نیست!‏

‏5ـ علامه اقبال لاهوری از زمان ما بسیار فاصله ندارد و در سر زمین هند زیست کرده و شعر سروده ‏است. وقتی اشعار او را می خوانم گویی یک بدخشانی سروده باشد. ‏

‏* از همین رو علامه صلاح الدین سلجوقی؛ انحصار و زندانی کردن شاعر و سبک شعر را به یک ‏محیط و حتی یک سبک را به یک شاعر کاملا مردود میداند. من در آخر این مقاله خلاصهء نظر ‏علامه سلجوقی را در این رابطه ضمیمه میکنم.ان شاء الله

‏6ـ پس تحقیقات و پژوهش های غیر اهل زبان از اروپا و دیگر جای ها، در رابطه با بیدل و بیدل ‏شناسی چه می شود؟ اینها که اصلا فارسی نمیدانند و اگر میدانند از خلال کتاب ها و کتابخانه ‏هاست!‏

‏7ـ قرآن کریم کتابی است که به زبان عربی فصیح، ولی به اصطلاحات قریش نازل شده است. ‏پس نظر به گفتهء انجنیر صاحب و همراهان اوشان در گنج شایگان، باید مردم یمن و مفسرین غیر ‏از دیار عرب آن را ندانند. حال اینکه بهترین مفسرین و مشهور ترین آنها خارج از قبیلهء قریش و ‏حتی غیر عرب بودند.‏

‏ نهایت اینکه مقالهء من با این نکات خلاصه می شود:‏

‏* شاید ایرانی ها تعصب داشته باشند و همه چیز خوب را برای خود بخواهند، ولی این دلیل ‏ندانستن آنها متون فارسی محیط ما را نمی باشد.‏

‏** بیشتر کسانیکه از افغانستان دست به بیدل شناسی زده اند، در حقیقت در سدد شناسنامه ‏صادر کردن برای بیدل هستند، اما در صادر کردن این گذر نامه و یا شناسنامه نه تنها که تخصص ‏و پیش زمینه ندارند، بلکه از «نمیدانند که نمیدانند» سخت رنج می برند. در نهایت هم این ‏زندانی کردن اندیشهء بیدل روح آن مرحومی را سخت می آزارد!‏

‏*** گنج شایگان هم ماشاءالله به «تفاله دانی» می ماند، تا یک محیط و زمینه علم و ادب. ‏ببخشید که اصطلاح زیبنده تر از این برایش نیافتم. چون هر چرند و پرندی را با؛ به به به! گفتن ‏استقبال می کنند و بس!‏

‏**** آنجا در گنج شایگان کسانی نشسته اند که؛ تا حال فرق میان «ضرب المثل» و «فرائد ‏الأدب» را با «مدعا مثل» نمیدانند. ‏

‏* شبی یکتن از این جنابان هر دو پای را در یک موزه کرده بود که؛ همه مدعا مثل ها در اشعار ‏فارسی ضرب المثل است. این بی چاره نمیدانست که ضرب المثل در هیچ زبان از 500 تا 700 ‏تجاوز نمی کند. ‏

تنها زبان عربی در حدود 900 تا 1000 ضرب المثل دارد، باقی زبان ها کمتر و کمتر از آن.‏

‏* اگر وضعیت بدین گونه ادامه یابد، سرنوشت ادبیات، علم و هنر ما هم به سرنوشت سیاست ما ‏گرفتار خواهد شد. چون همه اش از امریکا و جهلستان آب میخورد.‏

‏*****‏

طبق وعده این هم نظر علامه سلجوقی در رابطه با بیدل و یا محصور کردن شاعر و یا سبک شعر ‏به محیط و جایی خاصی: ‏

‏«بیدل شاعر آزادی است؛ هیچگاه به هیچ مکتب و هیچ متنی از کتب حواله نمیکند و در عین ‏حال بطور ضمنی به اکثر افکار و آراء تماس می نماید. چیزی که هست این است که وحدت ‏الوجودی است، اما آن را هم در پردهء و لفافهء عشق می پیچد و تنها در اشعار آن لفظ (تعین) که ‏کلمهء اصطلاحی وحدت الوجودی است ذکر شده است که ما تذکر دادیم و چون بیدل در محیط ‏ما خیلی ها طرف توجه است و هم علاوه بر مضامین آسمانی و الفاظ قشنگ و اسلوب جذاب و ‏استعارات دقیق و وزن های نامطبوع، مطبوع و طنطنهء عبارت، وزن ها و قافیه ها و ارصادات ‏مرغوبی را مالک است. من خود را مکلف میدانم درین موضوع مبتکر آنقدر بپیچیم تا همهء ‏غوامض و خفایای اشعار آن نزد خوانندگان عزیز روشن شود. و اینک چند بند یک مخمس آن ‏را برای نمونه می آورم. درین مخمس بیدل باز می خواهد بمثل «کارلائل» یا «رابندراناث ‏تاگور» جهان را در یک رشتهء وحدت بکشد و بلکه بهتر و بیشتر از آنها این وحدت را از مقولهء ‏جوهر به اعراض برساند و حتی بین اضداد هم این شیوه را کار فرما شود.‏
دری زبانان هم از یک کانون اصلی سرچشمه گرفته بودند، لیکن محیط ها و تربت ها و هم آمد و ‏شد قوافل و کاروان هائی که علاوه بر سیاست ثقافت خود را نیز می آوردند، تأثیرات به حیث ‏مجموع و هم بطور خصوصی و محلی در این محیط آورده است و این ها را نباید اختلاف ‏سبک و اسلوب نامید.‏

زبان فارسی یا دری اگر چه از زبان پهلوی به میان آمده ولی مبداء آن به لسان اوستائی یا زند ‏میرسد که در دره های هندوکش حرف زده میشد و با پشتو موازی هم به سانسکریت ودی شباهت ‏بهم میرسانند...». صلاح الدین سلجوقی از کتاب افکار شاعر‏

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آقای مهاجر

    نبشته ی شما خارج از هر نوع موازین نویسندگی و اخلاق است. شما به اساتید و متفکرین خود توهین میکنید و قضاوت تان نادرست است. کسی را نادیده و ناخوانده به بیسوادی متهم میکنید و کتابی را ناخوانده خام میخوانید، مرجع فرهنگی گنج شایگان را به تفاله دانی تشبیه میکنید و انسان های با فرهنگ را که توجه به فرهنگ و زبان خود دارند، محکوم به این خدمت میکنید.
    اجازه دارم از شما سطح و سویه و سواد تان را بپرسم؟

    این ادعا های غلط شما از کجا آب میخورد؟

    حیا خوب چیز است. شما بالای کسانی ایراد میگیرید که شاید استادان شما با آنها نتوانند استدلال کنند، چه رسد به شما.

    نبشته ی تان سراسر چرندیات و مملو از عقده های شخصی است.
    شما به فرهنگ، استادان و آنهای که میخواهند مثل تو بد بخت را صاحب هویت کنند،جفا می کنید.

    خوش خدمتی تا کی، بیدار شوید.

    اگر شما و یا استادان شما حاضرید که در یک صحبت در گنج شایگان سهم بگیرید، لطفا برایم جواب بدهید، من این زمینه را مساعد میسازم. اگر نی گفتید، معلوم است که دون همتید..

    اکرم

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس