صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > زمین و دودمان

زمین و دودمان

payam.44@gmail.com (علی پیام)
سه شنبه 22 مارچ 2016

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

دودمان در لغت‌نامه فارسی یعنی سلسله، سلاله، نسل، طایفه، خاندان، خاندان، خانواده، خانمان، تبار، قبیله، دوده و دودخانه. 

از تمامی این واژه‌ها که بگذریم واژۀ «دودخانه» برایم خیلی جالب است؛ زیرا هنوز در شمال دایکندی، زادگاهم، در آمارگیری‌ها از واژۀ «دود» به کار می‌برند؛ مثلاً گفته می‌شود: فلان قریه چند خانۀ دودی یا «دود بور».

حال نمی‌دانم دودخانه و دودمان چه رابطه‌ای دارد و این رابطه در کدام مقطع تاریخی قطع‌شده است؟ نمی‌دانم؛ اما این‌قدر می‌دانم که عمق و ژرفای زبان را می‌توانیم در دایکندی، بامیان، وردک و قسمت‌های از غور می‌توان پیدا کرد.

واژه‌های «قوم»، «پشت»، «تُول»، تُول‌وتَبَر، «تولواره»، «رگ‌وریشه»، «اصل‌ونسب»، «طایفه»، «خانوار» در بین هزاره‌ها به نظرم بیانگر واژه «دودمان» است که در لغت‌نامه‌های فارسی آمده است. در زادگاهم از واژۀ دودمان استفاده نمی‌کنند. از دود در آمارگیری‌ها به کار می‌برند؛ مثلاً «فلان قریه چند خانۀ دودی است». دود به‌غیراز آمارگیری به معنای ادامه‌دهندۀ نسل نیز به شمار می‌آید؛ مثلاً «فلانی دود‌گُول رفت» یعنی از وی پسر نماند. حال نمی‌دانم واژه‌های «دودگول»، «دودبور»، «... خانۀ دودی...» و «دودگول» در کجای مقطع تاریخی از گردونۀ ادبیات نوشتاری جامانده است؟ جای تحقیق دارد.

هزاره‌ها جامعۀ دودمانی و قومی است. برای «اصل‌ونسب» همچنین برای «جایداد» فوق‌العاده اهمیت قائل‌اند و یا برایشان اصل است. «زمین» برای هزاره‌ها نیز اصل است. برای کسانی که «زمین» یا «جایداد» به‌قول‌معروف «ولو به‌اندازۀ یک قریش یا به‌اندازۀ یک اَلَغَه یا تِیکی» نداشته باشد، «فراری» یا «بیجای» و... می‌گویند؛ زیرا زمین برای مردم «نان» و «مسکن» می‌دهد؛ بعلاوه اعتبار و منزلت اجتماعی می‌دهد. «زمین» و «اصل‌ونسب» یا قوم از عناصر مهم اجتماعی مردم هزاره است. تول ازنظر مردم زادگاه من کوچک‌تر از قوم است؛ مثلاً «تول» ... ازنظر قومی «قوم...».

و اما با مهاجرت ها رشتۀ «اصل‌ونسب» یا «دودمان» و «زمین»ی که چند «پشت» در آن خوابیده باشد، از بین رفته‌اند؛ مهاجران آدم‌های بی «اصل‌ونسب» و آدم‌های بی«زمین» و بی‌ریشه‌اند که ریشه‌ها و زمین‌هایشان در خاک «هفت‌پشت»شان مانده‌اند. واژۀ «هفت‌پشت» برای هزاره‌ها نشان اصالت قومی و تباری است و مهم؛ یعنی کسی که تا نام هفت پشت یا نیای خود را بداند دارای اعتبار و منزلت اجتماعی است.

مهاجرت آدمی را بی‌شاخه‌وبار می‌سازد؛ زیرا برگ‌وبارش در جای دیگر با بی‌ریشگی به زندگی ادامه می دهند. وانگهی نه دودمان می ماند و نه ریشه ها، چون ریشه ها قطع می شوند. مهاجرانی که با رگ‌وریشه و اصالت دودمانی مهاجر شده‌اند آخرین فرد یک تبار و یک دودمان خواهد بود که مرثیۀ مقطوع‌النسلی را خواهند سرود؛ زیرا برگ‌وبارشان از «زمین» کوچیده اند و در جای دیگر به رشد و نمو شروع کرده‌اند که نه «زمین» و نه «دودخانه»ای است که هویت واصالتشان را نشان بدهد.

امروزها روز فروپاشی و اضمحلال آخرین دوره‌های دودمانی سلسله مهاجران است. نسل مهاجر، نسل بی اصالت و بی دودمان یا به گفته معروف «از بیخ بته برامده» است. از یک سوی نسل مهاجر نسل بی‌ریشه است و از سوی دیگر نسل پیشین نسل بی‌برگ‌وبار.

22 مارچ 2016 علی پیام


آنلاین : http://payam81.persianblog.ir/post/205

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس