وهابیت چگونه در افغانستان رشد کرد؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
وهابیت در افغانستان سابقه طولانی لااقل حدود کمتر از یک صد سال دارد، اما در زمان حکومت کمونستی یا اشغال اتحاد جمایر شوروی سابق اندیشه سلفی، وهابی– جهادی به وسیله ملاهای محلی اعمال شد؛ که مورد حمایت دنیای غرب وگرایش جهادی در مناطق قبایلی پاکستان هم مرز با افغانستان شد. در مقاله خبرگزاری فارس امده است که هزاران داوطلب عرب از کشورهای خاور میانه و زمان شکل گرفتن گروه های مجاهدین در پاکستان وارد پشاور شدند .
چیزیکه بعد از چندی باعث ایجاد نفوذ ایدیولوژی و تشویق افغانستان و گرویدن وهابیت شد .
احمد رشید خبرنگار پاکستانی و دیدگاهش را در رابطه به حزب اسلامی و طالبان در افغانستان در مقاله ای نگاشته است: دشوار است که جهادی ها را تنها مربوط به مفکوره های وهابی تکفیری یا پیروان سرسخت مکتب دیوبندی جهادگر شبه قاره هند دانست، چون به باور او، طالبان شکل گرفته از جنبش دیوبندی توسط حزب اسلامی در کمپ های مهاجران افغان که در پاکستان تبلیغ می شدند، بوجود آمده است؛ که بشکل اسلامگرایان افراطی و اخوان المسلمین وارد صحنه شدند؛ نه صوفی و نه عارف و راستگرا بلکه تنها یک ایدیولوژی افراطی دارند و بس .با آنکه سرمایگذاری این کشورها در بخش وهابیزم در افغانستان موفق نبود، مقامات کشورعربستان سعودی خواهان ایجاد یک دانشگاه اسلامی با بودجه یک صد ملیون دالردر کابل شده بودند که با نظرهای موافق ومخالف همراه شد و عرب ها بدین باور بودند که تاکنون وهابیت قابل قبول و مورد تایید فقه ها و علمای وهابی در افغانستان پیاده نشده است. اما در مقاله پاکستان در رشد تروریزم و دسیسه های پیدا و پنهان اشاره بر مرکز ثقل تروریسم در پاکستان و برعلاوه آن نقش مدرسه های دیوبندی وهابی در پشاور جایی که می توان گفت مرکز رشد گروه های جهادی یا)7 تنظیم( بحساب میاید،شده است، همچنان طالبان و تروریستان که مرکز ثقل القاعده است از پاکستان جهاد علیه روس ها را رهبری و هدایت کردند تا اینکه از طریق دفتر خدمات عبدالله عزام فلسطینی الاصل اردانی باگرایش اخوانی به یاری جهاد افغانستان آمدند و بعد ها در قالب سازمان القاعده و تحت رهبری بن لادن در کنار مجاهدین به افغانستان و مناطق قبایلی پاکستان باقی ماندند که تا امروز یک تعداد شان در انجا بسر می برند .
جهادی های آن زمان واشخاصی که در جهاد ومقاومت و ازبین بردن کمونسیت ها سهم داشتند به این باور بودند که نفوذ غربی ها در افغانستان گسترش یافته و انها نمیخواهند این حالت ادامه یابد، که دست به اعلان جهاد نموداند. پس می توان گفت اهداف این گروپ های جهادی در افغانستان جلوگیری از نفوذ فرهنگی غرب می باشد تا آوردن نظم و قانون و داشتن یک حکومت قوی قدرتمند، اما قضیه برعکس گردید که تا امروز ما شاهد همه جار وجنجال های مذهبی در داخل وحتا کشور های همسایه مانند پاکستان هستیم. در مقاله نقش پاکستان دررشد تروریزم ودسیسه های پیدا و پنهان هر چند رقابت های قومی محوری چون: تاجیک، پشتون، اوزبیک و هزاره تشدید یافت که جمعیت اسلامی به رهبری برهان الدین ربانی، حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، جنبش ملی جنرال دوستم و حزب وحدت ملی عبدالعلی مزاری باعث درگیری های شدید برای بقدرت رسیدن در حکومت گردیدند و جنگ های داخلی خونین را آغازگر شدند که هزاران تن کشته، زخمی، معلول و معیوب و صدها هزار مهاجر بجای گذاشت، در این مرحله بود که غربی ها کوشش کردند بی طرفی شان را حفظ کنند و خود را از صحنه جنگ داخلی کنار کشیدند اما در حقیقت آب را گل الود کرده بودند، و بهخاور میانه و شمال افریقا بازگشتند، هنوزهم یک تعداد کمی که علاقه همکاری برای جهادی ها داشتند با بعضی احزابدر ارتباط بودند که در نهایت خود را با احزاب پشتونگرا و مخصوصن گلبدین حکمتیار نزدیکتر یافتند و تا امروز پشتون ها بیشتر تحت تاثیر مفکوره های وهابی قرار دارند ولی قضاوت قطعی در باره تمام این قوم کار مشکل است .
بطور مثال گروهای متاثر از سلفی وهابی در هر دو قالب سلفی جهادی تکفیری و سلفی تبلیغی ارشادی را می توان بطور خلاصه چنین برشمرد: گروهای طالبان ؛ حزب اسلامی گلبدین ، حزب اسلامی یونس خالص؛ حزب جمعیت اسلامی ربانی، حزب اتحاد اسلامی عبدالرسول سیاف و غیره. شکی نیست همه گروپ های جهادی که توسط پاکستان و به کمک مالی امریکا وعربستان ایجاد شده بود در سطوح مختلف تاثیرات خود را داشته اند اما بعضی ها کم و بعضی ها زیاد تر؛ پس محصول حوزه های علمیه طلبه های علوم دینی را میتوان به دو گرایش فکری مسلط بر مکتب دیوبندی و اخوانی تقسیم کرد: اول طالبان بیشتر به وهابیزم مشهور اند و دوم حزب اسلامی گلبدین برجستگی بیشتر در این مورد دارد .
چرا مجاهدین شکل گرفت و گروپ های هفتگانه تنظیمی بوجود امد؟
محمد اکرام اندیشمند در کتاب سالهای تجاوز ومقاومت نگاشته است که تنظیم های مجاهدین به همکاری کشورهای چون پاکستان،امریکا و عربستان سعودی و برهدف سرنگونی رژیم کمونیستی تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی وقت ایجاد شد و هدف انها پایگذاری یک حکومت مقتدر اسلامی بود. اما با کودتای حزب دمکراتیک خلق درماه ثورسال1357، هسته ای از رهبران نهضت اسلامی که در پشاور به حالت تبعید زندگی میکردند، فعالیت خود را علنـی، رسمی وگسترده ساختند. جمیعت اسـلامی به رهبـری برهـان الـدین ربـانی وحــزب اســلامی به رهبــری گلبــدین حکمتیاردفــاتر احزاب خــود را در پــشاور گشودند. با تجاوز نظامی شوروی به افغانستان وسرازیر شدن صدها هزارافغان به پاکستان که سبب جلب وجذب کمک های وسیع بین المللی برای مقاومت گردید. و از میـان احـزاب متعدد، هفت حزبی چون: حزب اسلامی حکمتیار، حزب اسلامی خالص، جمعیت اسـلامی ربانی، اتحاداسـلامی، حرکـت انقـلاب اسـلامی، محـاذ ملـی اسـلامی وجبهه ی ملی نجات اسلامی توسـط پاکـستان مـورد شناسـایی وپـذیرش قرارگرفت. این هفت حزب درسـال1361- 1982 ایـتلاف جدیـدی را بنـام "اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان" تشکیل کردنـد کـه بـه اتحـاد هفتگانـه معروف شد. یکی ازاحزاب مهم درمیـان احـزاب هفتگانـه، حـزب اسـلامی افغانـستان به رهبـری گلبـدین حکمتیـار بـود. وی نـسبت بـه همـه رهبـران احـزاب اسـلامی و جهـادی اداره قـوی ودکتاتورگونه داشت و در پهلوی آن ارتباط نزدیک با ای اس ای پاکستان نیز داشت. در نتیجه ی فشار پاکستان، حکومت موقت مجاهدین به عجله تـشکیل گردید. بیش از پنجصد نماینده از تنظیم های هفتگانه ی پشاور بنام شورای مشورتی در مدینته الحجاج راوالپندی گرد آمدند وطـی سـیزده روز بـه تـاریخ 20دلو 1367 حکـومتی را بوجـود آوردنـد کـه درراس آن صـبغت االله مجـددی قرارگرفت. با سقوط دولت نجیـب االله آخـرین نـشانه هـایی ازدولـت مرکـزی کـه در بسیاری ازشهرهای افغانستان وجود داشت ازمیان رفت. نخستین روزهـای حاکمیـت مجاهـدین درکـشورکه بـا دوره دوماهـه ی انتقـال قـدرت بریاسـت صبغت االله مجددی آغاز یافت. ادارات وملکیـت هـای دولتـی اعـم از بخـش نظــامی وملکــی آن درپایتخــت و ولایــات میــان احــزاب وقومانــدانان تقــسیم گردیـد. ارتـش دولـت نجیـب االله کـه توسـط شـوروی بـسیار مـسلح ومجهـز گردیده بود از هم پاشید وهر بخش وپارچه آن در دست گروه ها وقوماندانان مختلف قرار گرفت. سحرگاه نوزدهم اسد 1371 شهریان کابـل را انفجـارات مهیبـی ازخـواب بیدار کرد. آن روز حکمتیار باردیگر فرمان اشغال پایتخت را صادر کرده بـود تـا حکومـت نـاب اسلامی بـسازد. وبـه قـول خـودش کابـل را از وجـود ملیـشه هـای دوسـتم وکمونیستان تصفیه کند. موصوف روزهژدهم اسد درولسوالی چهارآسیاب کابل بـه خبرنگـاران توضیح داد که دولت برهان الدین ربانی به تعهدات خود دراخراج ملیـشه هـا ازکابل وطرد کمونیستان ازادارات عمـل نکـرده اسـت. روز نـوزدهم اسد قوت های حزب اسـلامی در حالیکـه شـهر را بابـارانی از راکـت وتوپخانـه مورد حمله قرار دادند، تعرض خود را برای تصرف پایتخت ازسوی جنوب وجنوب شرق آغـاز کردنـد. آنهـا در اولـین سـاعات هجـوم از سـوی جنـوب تـا منطقـه گـذرگاه پـیش آمدنـد امـا پیـشروی
شـان بـه زودی از طـرف نیروهـای دولـت جلوگیری شد. از برگزاری جلسه بن اول تاکنون بیشتر از 17 سال می گذرد باانکه شاخه جدا شده حزب اسلامی در حکومت اقای کرزی و اقای غنی نقش فعال را داشته است و در انتخابات سال
2014 گلبدین حکمتیار حمایتش را از کاندید شاخه جدا شده این حزب اعلان کرد و سهم خود را نشان داد .
گلبدین حکمتیار کیست؟
گلبدین که در 19 عقرب سال 1326 در ولسوالی امام صاحب ولایت کندز تولد شده و 69 ساله دارد مکتب را در آن ولسوالی تمام کرد، جوانی اش را در آن ولایت با فامیلش یکجای سپری نموده است ولی در اغاز فاصله میان گلبدین و اعضای فامیلش بدلیل بدرفتاری او در خانه و مخصوصن با خواهرانش ایجاد شد که به زندان رفت، بعد از رهایی از حبس به زادگاهش امام صاحب کندز رفت ولی پدرش پیامی برای برادر دیگرش فرستاد تا خواهرانش را به غزنی بفرستند. سایت راوا نگاشته است که گلبدین دو بار ازدواج کرده است اما با اعضای فامیل خود برخورد سیاسی دیکتاتوری و رهبری گونه دارد و تنها خانم دومی اش از این امر مستثنا می باشد. و به روایت راوا، در زمان جهاد و اقامت وی در پاکستان یک تن از برادرنش را در تشناب به مدت یک ماه زندانی ساخته بود و برای هیچ یک از اعضای خانواده اش رحم نمی کند، شخصی است بسیار خود خواه و متکبر که نتنها برای اعضای خانواده خود بلکه برای هیچ کسی رحم نمی کند. او مکتب عسکری یا نظامی را اغاز کرد ولی بعلت بی دسیپلین بودنش انرا نیمه تمام ماند که بعد در دانشگاه انجینیری درسش را ادامه داد ,در کتاب سال های تجاور و مقاومت که نوشته محمد اکرام اندیشمند است، امده که حکمتیار هنوز صـنف دوم این دانشگاه بود که به اتهام قتل یکی از رهبران شعله جاوید دردانشگاه، به زندان رفت. در سال 1349 نهضت جوانان مسلمان تاسیس شد و حکمتیـار میگوید کـه یگانـه بنیانگذار زنده مانده از نهضت اسلامی افغانستان میباشد و نخستین آغـاز گرجهاد مسلحانه علیه حکومت محمدداود وحکومـت کمونیـستان میباشـد. اوتاکیــد میکــرد کــه نهــضت اسلامی افغانستان ازهمان آغاز مبارزات خود در راه تحقق انقلاب اسـلامی وایجاد حکومـت اسـلامی بـا قاطعیـت گـام برداشـته اسـت .
حکمتیار بعد از مدتی در سال 1971 به حزب جمعیت اسلامی افغانسنان به رهبری پروفیسور برهان الدین ربانی پیوست و در سال 1975 از آن جدا شد و حزب اسلامی را ایجاد کرد. به نقل از سایت راوا: گلبدین حتا از نامش راضی نیست در اغاز پیروزی جهاد از دوستانش خواسته بود که او را عبدالمومن صدا کند وخودش نیز با این اسم دستخط می کرد و حزبی هایش او را برادر حکمتیار خطاب می کردند. گلبدین حکمتیار در سال ۱۳۵۱-۱۳۵۲ زندانی گردید، پس از کودتای محمد داود خان رها شد و به پاکستان فرارکرد، از آن هنگام تاکنون سالها با تمام حکومتهایی که در افغانستان به قدرت رسیدهاند؛ درگیر بوده است و پس از کودتای ثور، بزرگترین مرکز تمرکز نیروهای ضد شوروی گردید، سایت ویکی پدیا نوشته است که او با دریافت بیشتر از ۸۰ در صد کمک های امریکا و سایر کشورها، نیرومندترین و سازمان دهنده ترین ارگان جهادی بود. حزب اسلامی گلبدین اصلی ترین مسوول بحران جنگ و قدرت بعد از پیروزی جهادی ها در افغانستان بحساب می اید و میتوان ارزیابی کرد تا این حزب با تمام احزاب و قدرت های حاکم حکومتی و غیر حکومتی در گیر جنگ بوده است و بایکی متحد و علیه دیگری جنگیده است که هدفش رسیدن بقدرت و انحصارطلبی بوده است .
نویسنده کوردوویز- دیدله گوسگیک هارسیون در کتاب پشت پرده افغانستان، آمده که این حزب از بدو تاسیس الی اکنونتوسط کشورهای چون پاکستان، امریکا و عربستان سعودی حمایت مالی شده است، گلبدین و متحدانش از جمله اولینگروهای مجاهدین وفادار به این حزب بودند که مفکوره کنفدریشن بین پاکستان و افغانستان را پذیرفتند او در یک مصاحبه اش گفته بود:" اگر بقدرت برسم افغانستان را با پاکستان مدغم می کنم". بنابر آن سرمایگزاری بیشتر روی این حزب صورت گرفت که این برنامه عملی گردد اما چنین نشد و پاکستان ناامید گردیدند و نسبت به او بی اعتماد شدند و پروژه تازه را تحت نام طالبانیزم براه انداخت و بلاخره انها را بقدرت رساندند و افغانستان را به یک قرن قبل سوق دادند.
چرا مفکوره های وهابی بیشتر در حزب اسلامی تاثیر گذار است؟
حزب اسلامی ومفکوره های وهابی آن؟
بعد از سفرجمال عبدالناصررهبر فقید مصر توافق بر ان شد که یک تعداد محصلین افغانستان را به دانشگاه الازهر کشور مصر بفرستند تا با مکتب اخوان المسلمین اشنا شوند که از جمله می توان استاد برهاندین ربانی، استاد سیاف و یونس خالص یاد کرد که بعد از برگشت در دانشگاه شرعیات کابل به صفت استاد فعالیت را اغاز کردند که روابط خوب و نزدیک میان این دو دانشگاه برقرارشد که جمعیت اسلامی تحت تاثیر مفکوره اخوانی های مصر قرار گرفتند، اما بیشتر اعضای حزب اسلامی خود را نزدیک به مکتب دیوبندی می دانند، که مفکوره وهابی در ان اثرگذار بود و به این دلیل یونس خالص از حزب اسلامی حکمتیار جدا شد. روایت است که رهبرحزب اسلامی بیشتر گرایش سلفی وهابی را در میان افراد زیرنفوذاش و حتا درجامعه میخواستند عملی بکنند که باعث کشیدگی و تشنج میان دیگر احزاب اسلامی گردید و نتوانست این پلانش را در جامعه تطبیق کند.چون عربستان سعودی یکی از حامیان این ایده ومفکوره از میان جهادی های افغانستان و به حمایت امریکا می باشد که بیشترین سرمایه را عرب ها درآن حزب به مصرف رساندند؛ اما به شکلی که میخواستند نتوانستند نتیجه یی بدست آورند، بعد ازمجاهدین گروهای طالبان رشد و ظهورکرد، که به همکاری و حمایت پاکستان، عربستان سعودی و امریکا بوجود امد و مفکوره وهابیت را با شیوه شدیدتر عملی می خواستند بکنند اما این حکومت بیشتر از 5 سال عمر نکرد. ویکی پدیا نگاشته است که گلبدین یکی از مهمترین فرد در شروع و دوام جنگهای داخلی به شمار میاید و در چندین کودتاه های ناکام در افغانستان نقش داشته است. این حزب از کشورهای چون امریکا، عربستان سعودی و پاکستان حمایه می شد که در سالهای ۱۹۹۳ این کمکها به ۳،۳ میلیارد دلار می رسید. پس دو مسله را می توان در این مورد بازگو کرد، اول: شرکت مستقیم دواطلبان عرب و غیر عرب در جهاد افغانستان در زمان حاکمیت رژیم کمونیستی. دوم : تاسیس مدارس دینی و احداث مساجد، اما بدون کنترول حاکمیت حکومتی. هرچند این مدرسه ها در میان یک عده افغانها تاثیرگذار بود ولی به شکل درونی در جامعه از عمق کافی برخوردار نبود، که در زمان حکومت مجاهدین تعداد مدارس و مساجد بدون کنترول در سراسر کشور افزایش یافت وافراد جوان بیشتر گرایش رفتن به مدارس را داشتند .
در درون حکومت ولی در جنگ با حکومت
حزب اسلامی بعد از ایجاد حکومت انتقالی افغانستان به شاخه ها جدا شد و یک شاخه بزرگ آن به رهبری اقایارغندیوال معاون برحال رییس اجرایی حکومت وحدت ملی ثبت وزارت عدلیه کشور شد و کار با متحدانش را سال هاقبل بشکل رسمی اغاز کرد و تعداد زیاد اعضای آن، از بدو تاسیس حکومت انتقالی الی اکنون به شکلی از اشکال در حکومت سهم داشتند ولی تنها بنیانگذاراصلی آن بدور از حکومت بود؛ اما در طول این ۱۶ سال با گرفتن مسوولیت چندین حمله انتحاری و درگیری بادولت همواره در ناامنی های افغانستان سهیم بوده است؛ پس آیا پیوستن یک جنایتکار و قاتل به روند پروسه صلح مفید واقع خواهد شد؟ در این شکی نیست که جهادی های چون حکمتیار، ربانی، دوستم ،مزاری، محقق، اسماعیل خان و سیاف قاتل هزاران شهروند افغانستان هستند که باید پاسخگو برای ملت باشند و درمحکمه بین المللی حاضر شده و محاکمه گردند، اما همه این احزاب به جز حزب اسلامی حکمتیار 6 حزب دیگر بعد از سقوط حاکمیت رژیم طالبان به حکومت انتقالی پیوستند و دست از خشونت برداشتند؛ درحالی كه بعد از ایجاد حكومت انتقالی الی اكنون با انکه حكومت در انحصار شاخه جدا شده حزب اسلامی بوده و نصف شان به حكومت شریك و نصف دیگرشان در جنگ با حكومت بودند قابل مقایسه نیست. اگر گذشته جهادی رهبر حزب اسلامی را مطاله کنیم بسیار پرسش هایی وجود دارد که بی پاسخ مانده وخواهد ماند، و مهمترین سوال: آیا پیوستن یک جنگسالار که خود حکومت را نامشروع میداند و پروسه صلح را تنها مرجع گرفتن پول و مصروف ساختن یک تعداد می داند چه تاثیری در روند صلح می تواند داشته باشد؟ چون در دوران جهاد آقای گلبدین حکمتیار حاضرنشد با رونالد ریگن رییس جمهور سابق امریکا ملاقات کند و بار بار گفته است امریکا اشغالگر است دوستی و نزدیکی با امریکا خیانت به ارزش های اسلامی و انسانی است و انرا نفرین کرده و از دمکراسی که امریکا از آن پشتیبانی میکند انتقاد کرده است. چگونه امید به اوردن صلح و ثبات در کشور داشت؟ اماهنوزهم سوال هایی مطرح است که چگونه حکمتیار حاضر به امضای آن موافقتنامه شده
است، ایا خود میخواست وارد صحنه شود یا اینکه آورده شده است؟ حزبی که ادعا میکرد در صورت حضور یک تن از نیروهای خارجی در افغانستان حاضرنبود دست از جنگ و خشونت بردارد، چگونه حاضر به معامله با نظامی شد که هزاران نیروی بین المللی هنوزهم درکشور حضوردارند؟همچنان درمورددیگرآیا رییس جمهورغنی صلاحیت دادن مصونیت قضایی به قصاب کابل را دارد؟ ایا دادن مصونیت قضایی به جنایتکاری چون حکمتیار باعث بی اعتمادی مردم به حکومت نخواهد شد؟ جدا از آن، گلبدین حکمتیار یک زمانی گفته بود :" افتخار میکنم در فهرست سیاه امریکا قرار دارم." بلاخره نه تنها خودش بلکه همه حامیانش بشمول حکومت افغانستان تلاش کردند تا نام حکمتیار را كه متهم به جنایت جنگی است، و فردی ناقض حقوق بشر میباشد و امریكا ٥۲ ملیون دالر انعام برای گرفتاری اش تعین كرده بود؛ را هر چه زود تر از لست سیاه که زمانی مایه افتخار این فرد و پیروانش بود، بیرون کنند .
اقای امین کریم سخنگوی حزب اسلامی به خبرگزاری اسوشیتد پرس گفته بود که: "خروج نیروهای خارجی برای گلبدین یک شرط نی بلکه یک هدف می باشد." ولی چندی بعد همین اقای امین به خبرنگاران در کابل اعلان کرد که حکمتیار دیگر تقاضای برای خروج همه سربازان نیروهای خارجی از افغانستان ندارد و از شرط خود منصرف شده است. او که با گروه داعش اعلان بیعت کرده بود ولی پس از موج انتقادهای شدید علیه حزبش مجبور به تکذیب این موضوع گردید؛ و مسوولیت یک تعداد حملات انتحاری در افغانستان را بعد از سال 2001 به عهده گرفتند اما با وجود این همه جنایات هنوز هم خواستار قدرت بیشتر برای حزب اسلامی حکمتیار شده اند.
قصاب کابل، مصونیت قضای دریافت کرد!؟
حکمتیار که بیش از 40 سال برای بیرون راندن نیروهای خارجی در افغانستان جنگیده در این اواخر از این شرطاساسی اش منصرف شده و تفاهمنامه صلح را با اقای غنی و بشکل انلاین امضا نمودند که متن کامل ان در ویبسایتحزب اسلامی نشر شده است که درشت های این موافقنامه شامل موضوعات چون:
- دادن مصوونیت قضایی برای گلبدین و تمام اعضای حزب اسلامی حتی آنانی که به جرم اعمال تروریستی در زندان اند.
- ازادی بدون قید و شرط زندانیان حزب اسلامی که لیست انها به حکومت سپرده میشود .
اعمار شهرک برای 20 هزار مهاجر طرفدار او که از پاکستان به افغانستان می آیند.
رهبری این حزب طی فرمانی خاص از طرف رییس جمهور افغانستان مورد اعزاز واحترام قرار بگیرد.
"امیر"حکمتیار در تمام متن توافقنامه آمده است، گلبدین حکمتیار که از سالها به این سوتنظیم جنگهای مسلحانه خویش را علیه دولت افغانستان و نیروهای بینالمللی در کشور را از پاکستان هدایت میکرد، در اولین روز سخنرانی خود به قطع مداخلات بیرونی در افغانستان تاکید کرد و از گروپ های شورشی چون طالبان خواست که به پروسه صلح بپیوندند.
آیا پیوستن حکمتیار؛ به پروسه صلح و با شرایط می تواند مفید واقع شود؟!
هنوز رنگ قلم های که روی کاغذ امضا کرده بودند نخشکیده بود که سفارتخانه های انگلستان و امریکا از این امضای توافقنامه پشتیبانی کردند. قبل از اینکه مجاهدین وکشورهای اسلام از این توافقنامه پشتیبانی خود را اعلان نمایند سفارتخانه های کشورهای غربی ملت افغانستان راغافیلگر کردند. ولی با امدن به داخل افغانستان انتقادات مغرضانه و بیشرمانه اش را بسوی زنان ، لسان، قومیت و رسانه ها اعلان کرد که بیشتر حساسیت برانگیز شد و باعث نفرت بیشتر میان مردم شد. امضای تفاهمنامه صلح با حکمتیار با گذشت دو سال از تفاهمنامه امنیتی با امریکا درعین روز تصادفی نیست بدین معنا است که حضور 15 ساله امریکایی ها در افغانستان همچنان توسط حزب اسلامی نیز تایید شد چون این حزب جهادی همیشه بر خروج نیروهای بین المللی تاکید میکرد اما دیگر این موضوع عوض شد.
همچنان گروهی از روشنفکران و فعالان سیاسی و فرهنگی در افغانستان میگویند که اقدامات و اعمال گلبدین حکمتیار با دیگر مجاهدین همدورانش چندان تفاوتی ندارد و همان گونه که آنها در حکومت شریک شده اند، آمدن یک قاتل دیگر ، تفاوتی در ماهیت ساختار قدرت، ایجاد نخواهد کرد. ولی با این همه تفاوت که پس از اکتوبر سال ۲۰۰۱ و سقوط طالبان در افغانستان و بعد از کنفرانس بن، همه جهادی ها سلاح های شان را بر زمین گذاشته و در بازی قدرت شریک شدند .و حکومت حامد کرزی عفو عمومی و عدالت انتقالی را اعلان کرد، اما حکمتیار بعد از آن و تا اکنون، )حداقل شانزده سال( به جنگ و خشونت ادامه داد که جنایتهای گلبدین حکمتیار در دوره پانزده سالهی اخیر شامل آن معافیت نخواهد شد. بلکه توافق جدید، در واقع ایجاد نوعی از معافیت جدید، حتا بعد از برقراری حکومت و اقتدار نو است.
پیامد جنگ ها و درد دل بازماندگان شهدای دهه نود!
روزنامه ماندگار به نقل امرالله صالح رییس پیشین امنیت ملی کشور و رییس روند سبز نگاشته که گفته بود، در دهه ی نود میلادی با آن که عاصی حقانیت مقاومت در برابر راکت پراگنیهای گلبدین را درک میکند و میداند که یک طرف از حق دفاع می کند و طرف دیگر به اشاره و هدایت بیگانهگان آمده و میخواهد عطش قدرت خود را با کشتار مردم بهدست آورد و افزود: یک مقوله ی غربی است که میگوید: بعضیها در سی سالهگی میمیرند، ولی در هفتاد سالهگی دفنمیشوند. با کسی که قرار داد بستهاند، یقین داشته باشید که در ذهن و قلب ما و شما در این شهر بیست سال پیش کشته شد و آنچه که باقی مانده، عمر سیاه و بیهودهیی بیش نیست". و افزون بر ان راکت کور گلبدین قلب عاصی را درید و خونش را ریخت، اما افکار او را جاودانی ساخت. همچنان، استاد رهنور زریاب با اشاره به توافق صلح حکومت با گلبدین حکمتیار، این توافق را طنز تلخ گفته بیان داشت: " این پیمان با کسی امضا شده که قهارعاصی از اثر اصابت موشکی جان خود را از دست داد که به دستور همین امیر در کابل پرتاب شده بود". همچنان سازمان ملل در گزارش سال 2014 خود به صراحت اعلام کرد که حزب اسلامی حکمتیار در کنار طالبان مسوول کشتارهای اکثریت غیر نظامیان در افغانستان مخصوصن بعد از سالهای 2002 الی 2015 بوده است. جنگ های داخلی که بیشتر به نام ) جنگ های دهه نود ( مشهور است؛ در کابل اغاز شده بود ارامش مردم و شهر را برهم زد بود، روز ها با صدای فیرگلوله و راکت اغاز می شد و تا نیمه های شب ادامه می یافت. گویی که آسمان رنگش را عوض نموده و جامه تیره از غم کابلیان بتن کرده است. در مصاحبه که من با مسعوده انجام دادم صدای فق فق گریه اش هنوزهم ذهنم را مشغول کرده و می گوید من از ان قاتل خونخور و از ان قصاب کابل انتقام می گیرم، نه غنی و نه هیچ کسی دیگر می تواند خون پدرم را ببخشد و او را معاف بسازد. مسعوده که تازه 15 سال داشت، جنگ های خانمانسوز داخلی میان گروهای مجاهدین اغاز شده بود مهر پدری را چندان ندیده بود که دست نوازش از سرش برای همیشه دور شد. به گفته وی پدرش غریب کار بود از صبح تا شام زحمت می کشید تا اولادهایش در اسایش بسرببرند، او خاطر نشان می کند در ان زمان هر روز وقتی پدرم از خانه بیرون می شد با همه خدا حافظی می کرد چون امیدی برای دوباره برگشتن نداشت.) پدرم ادم نماز خوان بود روز را با نماز صبح اغاز و شب بعد از خواند نماز خفتن به خواب می رفت ؛ ولی همیشه برای ارامی و صلح در افغانستان دعا می کرد.( مسعوده در ادامه با چشمان اشک پر می گوید:" انروز را هرگز فراموش نخواهم کرد و دردی انرا برای همیشه در سینه خواهم داشت. نی رییس جمهور غنی، نی هیچ کسی دیگر این صلاحیت را دارند که خون شهدای ان زمان را ببخشند من و یاهیچ یکی از اعضای فامیلم و یا خانواده های دیگر نمی خواهند که ان قاتل جنایتکار دوباره وارد شهر کابل شوند و باعث کشتار بیشتر در افغانستان شوند." موصوفه که اعضای حزب اسلامی را قاتل مردم افغانستان می خواند می گوید که این همه بدبختی و دربدری در زمان مجاهدین زیاد شد که بیشترین خسارات را " گلی بی دین" انجام داده و باید با وی هیچ گونه همدردی صورت نگیرد. وی که رنگ ابی اسمان کابل را به سیاهی شب تشبیه می کند می افزاید راکت و مرمی مانند برگ خزان یکی پی دیگری برسرمردم می بارید کسی نمی توانست قامت خود را بلند کند. شب ها و روزها مردم در زیرزمینی های خانه های شان با شکم گرسنه بسر می بردند چه روز های بدی نبود که سپری نکردیم و با این همه سادگی انرا رییس جمهور بخشید. ؟ هرگز نه! وی حکایت می کند که در ان زمان نه برق ، نه آب ، نه دوا ، نه هم غذا و نه مواد ارتزاقی درست پیدا نمی شد قیمت ها به اخرین سطح بلند رفته بود، مردم برای گرفتن یک عدد نان خشک ساعت ها در صف منتظر می ماند بجز نان خشک نیم شکمه و چای، مردم نمی توانستند چیزی بیشتر از آن بخرند. ولی در ان زمان فامیل های قومندان های مجاهدین درکل بشمول اقای حکمتیار واقای برهان الدین ربانی در عیش و مستی بسر می بردند، ولی مردم بیچاره یک توته نان خشک را شکم سیر نمی یافتند، ایا این عدالت است؟ جهاد بخاطر خود یا بخاطر مردم؟ او میپرسد. مسعوده که این عمل رییس جمهور غنی را غیر منصفانه بیان می کند و می گوید که کجا بود این شخص بی احساس اگردر انزمان درد از دست دادن فامیل یا اقاربش را میدید هرگز حاضر نمی شد که این گونه اشخاص را معافیت بدهد. امروز اگر نی فردا ولی بیاد داشته باشیدکه اولاد من از دامن اولادش خواهد گرفت چون دنیا به این حالت تا قیامت باقی نخواهد ماند .
با آنکه جنگ های داخلی به اوج خود رسیده بود صدای فیر، و بوی دود و باروت و اتش چهره شهر را به ماتمکده مبدل ساخته بود ساعتی نبود که از مردم این شهر قربانی نگیرد ، همه مردم دست و پاچه و سراسیمه اینسو و انسو فرار می کردند. همان بود که مهاجرت به کشورهای همسایه اغاز شد. که در نتیچه ان جنگ ها بیش از دو ملیون کشته، زخمی ،معلول و معیوب بجا گذاشت و صدها هزار ساکنان افغانستان نیز به کشورهای چون ایران و پاکستان مهاجر شدند .
فرشته نام دارم وعبدالله پسر ۲۲ ساله ام را در اثراصابت فیر راكتیار در سال ۹٦۱۳ از دست دادم، او تازه دوره خدمت عسكری اش را به پایان رسانده بود و برای ادامه تحصیل قرار بود به تركیه برود، اما در اثر فیر راکت کور گلبدین شهید شد. وی ان حالت را هیچگاهی فراموش نکرده اما می گوید من به هیچ وجه با این کار رییس جمهور موافق نیستم او نمی تواند خون سرخ این شهدا را ببخشد، اگر عدالت خواهی شود من حق خون اولادم را از او می گیرم. مادر عبدالله درد تلخ و تحمل ناشدنی دارد, هرزمانی كه راجع به این موضوع صحبت كند از درد بخود میپیچد، و انقدر احساساتی می شود كه اظهار كردنش خیلی مشكل است. با چشمان اشك پرو دیده ای گریان این گونه حكایت می كند:" همان روز وقتی از خانه بیرون می شد، پیشم امد و گفت مادرجان برایم دعا كن كه زنده برگردم، گفتم بچیم عمرت عمر خدر بگردد و بسلامت برگردی، تشویش نكن انشاالله بخیر تا چند هفته ای دیگر از شهر خون اشام دور می روی". حلقش ازخشكی بهم می چسپید و گلونش چنان عقده كرده بود كه صحبت كردنش را دشوار ساخته بود، این مادر می گوید انروز اخرین دیدار با پسرجوانم بود رفت و دیگر برنگشت نامرد های ظالم و خدا ناترس ها شهیداش ساختند. با اوازبلند اه ای پرسوزی کشید و گفت من هیچ گاهی قاتل پسرم و دار و دسته گلبدین و جهادی ها را نمی بخشم. این جفای بزرگی است که رییس جمهور غنی در حق این مردم و خون شهدا انجام داده است.
سایت سازمان انقلابی زنان افغانستان یا راوا نگاشته که داکتر نسیم لودین، داکتر طب که ریاست سازمان صحت و معاونت های اجتماعی افغانی ها را در پشاور بر عهده داشت، بتاریخ ٧ جون ۱۹۸۹ برون از منزلش با ضرب گلوله بقتل رسید. خویشاوندان تیراندازی را دیدند. ایشان دو تن از مردانی را که داکتر لودین را محکم گرفته بودند شناختند ،ولی مردی را که بروی شلیک کرد تشخیص ننمودند. عقیده بر این بود که آن دو تن از اجنت های دولت افغانستان بوده باشند که وفاداری خویش را به حزب اسلامی )حکمتیار( منتقل نموده بودند. همچنان پروفیسور سید بهاوالدین مجروح ،یک روشنفکر برجسته افغانی که یک نشریه مستقل ماهانه را به زبان انگلیسی ازجانب مرکز اطلاعات افغانی در پشاور منتشر میساخت، پس از تهدید های مکرر به مرگ، در ۱۱ فبروری ۱۹۸۸ به قتل رسید. او بخاطر دفاع از حل سیاسی معظله افغانستان معروف بود. وی توسط تفنگداران در منزلش در پشاور کشته شد. عقیده بر این است که چندین تهدید علیه زندگی وی بوسیله حزب اسلامی )حکمتیار( صورت گرفته بود. در پهلوی آنها مینا کشور کمال موسس انجمن انقلابی زنان افغانستان، گفته میشود که در ماه فبروری ٧۱۹۸ در منزلش در کویته، پاکستان بدست اعضای حزب اسلامی )حکمتیار( به قتل رسید. در گزارش این نهاد امده است که در ماه مارچ ٥۱۹۹ اجساد ۲۲ تن در یک قبر دستجمعی در چهار آسیاب کشف گردید. خبرنگارانی که عملیات سربازان حکومت رییس جمهور ربانی را هنگام باز کردن این قبرها مشاهده میکردند، گزارش دادند که اجساد قربانیان در یک نهر آبیاری به فاصله ۳۰۰ متری از سرک عمومی که چهارآسیاب را به کابل وصل میکرد، یکجا روی همدیگر دفن شده بودند را در یافت کردند. چنین کشفیات تاکنون هم ادامه دارد. همچنان گفته میشود که در اوایل اپریل ٥۱۹۹ قبر دسته جمعی دیگری مشتمل بر ۲۰ تا ٥۲ تن جسد زنان و اطفال در زیر زمینی فاکولته طب در پوهنتون کابل کشف گردید. نعشها در الماریهای لابراتوار جابجا شده بود. اجساد پوسیده و متلاشی شده بودند و شناخته نمیشدند.
در کتابی بنام مینا؛ قهرمان زن در افغانستان و نوشته ایلودی هرمه چایلد امده است که حکمتیار در زمان حکومت کمونستی بروی زنان مظاهره کننده در شهر کابل تیزاب پاشید و انها را تهدید به مرگ کرده بود، حتا مخالف رفتن زنان در مکتب، دانشگاه، کارو اشتراک شان در راهپیمای ها بود که با تیزاب پاشی میخواست مانع پیشرفت انها در جامعه شود اما زنان قهرمان افغانستان برای مبارزه با این همه نابرابری در مقابل همه غداران چون کمونیست ها، مجاهدین ،طالبان و حتا نابرابری های حکومت فعلی ایستاد شدند و مانع اعمال زشت انها گردیدند .
در نتیجه میتوان گفت یكی از موضوعات محوری و اساسی در مورد افغانستان مسله حقوق بشر و حقوق زن می باشد ، موافقتنامه اخیر با رهبر حزب اسلامی حكمتیار كسی كه ناقض حقوق بشر و مرتكب جنایات جنگی شده و بدین دلیل در لیست سیاه ملل متحد است، اتحادیه اروپا و در كل غرب روی این موضوعات بر حكومت افغانستان همیشه تاكید کردند ،اما دیده شد که این همه جنایات پرده پوشی شده و نمیخواهند در مورد ان صحبت شود که این مسله برای یک تعداد شهروندان افغانستان درد اور است. حکومت افغانستان در بهترین حالت، صاحب حاکمیت مشروطه است که اقتدار خود را از طریق معامله، سازش و امتیاز دادن به گروهها جنگسالار، مافیا، چهرههای با نفوذ سیاسی، اقتصادی ،اجتماعی و مذهبی اعمال میکند. از این رو، دست حکومت در آوردن اصلاحات و دفع موانع موجود در برابر تحولات، به شدت تنگ است.