قدرت طلبی و خود شیفتگی های تباری و سیاسی
کارتون از بشیر بختیاری
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تاریخ خونین افغانستان پُور از جنایات ، نسل کشی، زندان و با کوچ دادن اجباری مردم از خانه و کاشانه ی شان توسط حکومت های خاندانی و حلقات قومی پشتون تبار بوده است. در طول تاریخ حاکمیت نخبگان سیاسی پشتون ,ظلم، بی عدالتی، غصب زمین غیر پشتونها، ترور بزرگان اقوام، دسیسه، تهدید علیه اقوام غیر پشتون به طورمرگبار وجود داشته است و هیچ حاکمی را نخواهی یافت افکار و اندیشه اش از این نوع باورهای قومی به دور باشد.
هر زمانیکه بیماری قدرت طلبی به خودشیفتگی ها ی سیاسی وتباری تبدل شود اعتماد کاذب و برتری جویی تباری و سیاسی برای شخص می بخشد چون قدرت طلبی وکیش شخصیت منجر به فاشیسم تباری می گرددو ممکن درهر دو جنگ جهانی عامل اصلی نابودی شهرها و قتل عام مردم جهان ,آلمان نازی ,فاشیزم ایتالیایی ,فالانژ اسپانیایی ونژاد پرستان ژاپنی باشندوهتلر نمادی از نقطهء پایان خودشیفتگی سیاسی وفاشیسم بوده است .چنانچه لشکر کشی کشورهای اروپایی برضد کشور های افریقایی و آسیایی در قرن نزده و بیست بیشتر ,ریشه در قدرت طلبی های افراطی ,فاشیستی ونژادی داشتند که در نتیجه ی مبارزات مردمان افریقا و آسیا برضد تبعیض نژادی,که ماندیلا لقب "قطب نمای اخلاقی" در افریقا و گاندی لقب مهاتما یا روح بزرگ را در هندوستان کمایی کردند. ولی درشرایط امروز نیزتفکر نژاد پرستانه به اشکال دیگری در وجودترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده و امثال آن در حال شکل گیری است. زیرااوبصورت آشکارا بقیه ملت ها را بنام تروریست و نژاد پست تحقیر وملت آمریکا را ملت برتر می داند. حالا وی میان نژاد اصیل آمریکایی وسرخ پوستانی مکسیکی نیز یک دیوار میکشد که از ورود آنها به ایالات متحده آمریکا جلوگیری نماید.
ترامپ بااستفاده ازرویکرد های پوپولیستی وعوام فریبانه برضد نخبه گرایی در برابر طبقات پایین جامعه اقدام واین تجربهء پوپولیستی را در کشوری پیشرفته مثل امریکا نوعی ازترامپیسم بکار می برد. سیاست پوپولیستی وعوام فریبانه با فروپاشی شوروی در شرق و حکومت های سوسیال دموکرات در غرب, جهان را در ساختارنظام های مافیایی , و تمامیت خواه فرو برد ه است . هرگاه خود شیفتگی وفدرت طلبی به گونۀ احساس کاذب رنگ گروهی و قومی را به خود بگیرد، خیلی خطرناک و عواقب ناگواری در پیش دارد که جنگ های گروهی، قومی و نژادی از پی آمد های مرگبار آن در سراسر جهان است. ادامۀ جنگ های وحشتناک مذهبی در قارۀ آسیا وافریقا زیر نام طالبان، القاعده، بوکوحرام و داعش همه رنگ مذهبی دارند که سلفی ها درزیرچترمذهب جنگ ناروای استخباراتی را برضد ملتهای میانه رومسلمان آغازکرده اند.اقتدارگرایی وخودشیفتگی های سیاسی ریشه دررویکردهای پوپولیستی رهبران کشورها دارند که این قدرت طلبی وخودشیفتگی ، در جهان بشریت را بیش از هرزمانی دیگر تهدید می کند و جنگهای خانمان سوزی را در جهان تداوم خواهندبخشید.
بدین گونه یکی از عوامل درگیری های دراز مدت امریکا در افغانستان و عراق و موجودیت پایگاه های نظامی امریکا در نقاط دیگر جهان برخاسته از ین سیاست های پوپولیستی و مردم فریبانۀ زمامداران این کشور است که برای مردم خود اطلاعات نادرست می دهند تا ادامه جنگ در این کشور را به سود گروه های مافیایی در امریکا استمراربخشد. گروه های افراطی مانند طالبان، القاعده، داعش و بوکوحرام نیز برای فریب افکار مسلمانان و تحریک اوباشان به بهانه های دروغین چون دفاع از باور ها و اعتقادات آنان نیز از روش های پوپولیستی سود می برند. در تاريخ معاصر جهان، افغانستان تنها كشوری فقير جهان است ، كه در دوران جنگ های طولانی خانمان برانداز، شاهد تجاوز دو ابرقدرت شوروى و امريكا در خاك خويش بودند گرچه تا حال دلایل مختلفى براى جاذبه و توجه قدرتها ی خارجی درباره افغانستان ارایه شده ولی رهبران دست نشانده خارجی درافغانستان ده هاسال ، از كشتن مردم و ويرانى كشور دريغ نورزيدند که فعلا نیز افغانستان كشور اشغال شده است که درحال حاضرنیزدر افغانستان کنونی هيچ فرد و جريان سياسى را نميتوان سراغ نمود كه وابستگى هاى مذهبى، ايديالوژيك، سياسى، استخباراتى به كشور هاى منطقه و جهان و دستور بگير سفارت خانه هاى خارجى نباشند.
تاریخ خونین افغانستان پُور از جنایات ، نسل کشی، زندان و با کوچ دادن اجباری مردم از خانه و کاشانه ی شان توسط حکومت های خاندانی و حلقات قومی پشتون تبار بوده است. در طول تاریخ حاکمیت نخبگان سیاسی پشتون ,ظلم، بی عدالتی، غصب زمین غیر پشتونها، ترور بزرگان اقوام، دسیسه، تهدید علیه اقوام غیر پشتون به طورمرگبار وجود داشته است و هیچ حاکمی را نخواهی یافت افکار و اندیشه اش از این نوع باورهای قومی به دور باشد. حوادث تلخ و واقعیت های انکار ناپذیر برخوردهای افراط گرایانه قومی و مذهبی حاکمان پشتون تبار در طول تاریخ حاکمیت شان باعث تکرار و استمرار دوران های تلخ گذشته همراه با شکاف عمیق در جامعه و گسترش جنگ، فقر، نا امنی و بی عدالتی مستمر در کشور است.گرچه تاکنون اکثریت تمامیت خواهان برای غلبه بر فرهنگ و هویت های متکثر واجرای پروژه تمامیت خواهی و انحصار و حذف اقوام دیگر موفق نشدند ولی، انديشه و باور برتري جويانه قوم گرايانه آنها بیعدالتي، جنگ، خشونت ,بحران، فقر،نا أمني را در جامعه گسترش داده است.رهبران افغان ملتی مانند احدي، كرزي، غني، استانكزي، خليلزاد که همگی در دامن غرب باتفكر و خواست پشتونيستی تربیه ورشد كردند که انان يك فرصت طلايي به اشغالگران داده تا از آنها در راستاي اهداف سلطه جويانه در افغانستان استفاده كنند.
حالا جنایات کرزی و غنی بر خلاف اسلاف شان علیه اقوام غیر پشتون رنگ دیگری به خود گرفته که با استفاده ,از شرایط عدم آگاهی رهبران سنتی اقوام دیگر از تاریخ ونگاه مذهب بینانه آنها اهرم های قدرت را در دست گرفتند و و نوع دیگری از حاکمیت قبیله ای وفاشیستی ساختند که بدتر از زمان های گذشته حتی عبدالرحمن ,نادر خان و مهمند بوده است .از انجاییکه کرزی و غنی وقتی حکومت را در دست گرفتند جنگجویان پشتون تباررا از زندانهاآزاد ، تروریست ها را از جنوب به شمال انتقال وبزرگان غیر پشتون را تهدید، تحقیر و به حاشیه راندند. مردم افغانستان درد و خشونت و ویرانی و عقبماندگی گوناگونی را به نام پشتونگرایی ، لمس میکنند که در عین حال پشتونها نیز قربانی این فاشیسم قومی هستند و تنها عدهای بهنام بابا و مشر و لوی، از آن با خانواده خود سود میبرند؛ حالا كه برنامه ی شان در حفظ قدرت تا اينجا درست پيش رفته برنامه پشتون سازي ملت را از طریق مذهبی در دستور كار قرار داده اند که در كنار قوم گرايي ,مذهب گرايي عامل ديگری از بحران در افغانستان کنونی است زیرا اسلام سیاسی به مثابهی یک مکتب عقیدوی که در بند «آگاهی کاذب» اسیر است، در حالیکه هیچ پیوند و شباهتی با پاکدینی ,نصوص قران کریم و احادیث نبوی ندارد. اسلام سیاسی در روزگار آشفتهی ما زیر پرچم «جهاد»، طالب و داعش با روپوش دین اسلام خون بندهگان خدا را میریزد و امام مسجد و نمازگذار را به خاک و خون میکشد.
اسلام سیاسی زیر سایهی نعرهی تکبیر به کشتار همهگانی مسلمانان دست میزند و موذیانه بر قانون، حقوق و آزادیهای مدنی آدمها میتازد که نمونهی آن درخلافت «جهادی»، امارت طالبی و وحشت داعشی تعریف و تفسیر جامع یافته که در ساختارها ی اخوانیگری مردود و منفور است. اسلام سیاسی دشمن دین اسلام و باورهای دینی میلیونها مسلمان کرهی خاکی ماست تاریخ خونآلود اسلام سیاسی سرشار از قتلهای زنجیرهیی، ترور، انفجار، نفرت و خشونت است. در حالیکه خصومت با اسلام سیاسی به معنی دینستیزی و کمبهادادن به باورهای اسلامی و قرآن پاک و توصیههای پیامبر اسلام نیست. بیگمان، برگههای کثیف و آلودهی این طاعون جهانی در کشورما ، زیر نام غمنامهی «جهاد» و امارت خاک میاندازند.چشمپوشی از جویبار خونهای ریختهی هزاران فرزند مردم افغانستان در ثنای اسلام سیاسی و فریب جنگ مقدس به معنی سادهلوحی است.
عبرتکدهی وحشت و دهشتِ روزگار فرمانروایی «جهادیها» و طالب و افغانستیزی، فرهنگدشمنی و مدنیتزدایی جاری اهل اخوانیت و تنظیمهای فرسودهی «جهادی» نمایانگر ماهیت شداد و نمرودی این قافلهی درگذرِ اسلام سیاسی است که زوال حتمی آن را هیچ ترفند ی، به ویژه در بیان بیتدبیر چند شاگرد حقیر و بینشان این مدرسهی شوم سد ساخته نهمیتواند.