نظامیان خارجی و رسانه های "آزاد" افغانی
در این ملاقات که به تاریخ 17 جنوری 2008 در کاپیسا صورت گرفته، آقای سمندر در مورد کارکرد های خود معلومات داده و خواهان همکاری با نظامیان امریکایی شده است. آقای سمندر همچنان آماده گی اش را برای پخش اخبار تبلیغاتی نیرو های امریکایی ابراز کرده و پیشنهاد نشر مطالب مربوط به نظامیان خارجی را در رسانه های وابسته به خودش داده است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بعد از اشغال افغانستان، ایجاد صد ها رسانه ی غیر دولتی و گویا "مستقل" بمثابه یک "دستاورد" مهم دولت و "جامعه جهانی"(1) پنداشته می شود. ولی میدیای ساخته شده در افغانستان با حمایت واضح و روشن ِ قدرت های بیرونی در خط توجیه گرانه و در چارجوب دیسکورس معین مصرفی و تقلیدی که در کشور ها پسا استعمار زده مروج است، عمل می کنند. بدون شک، بحث در مورد اقلیت بسیار کوچک از رسانه ها که حتی سکوت را به وابسته گی ترجیح می دهند، و تلاش صادقانه ی صد ها روز نامه نگار، گزارشگر و مفسر رسانه ی افغان که در شرایط سخت مادی و معنوی کار می کنند، نیست؛ فقط، استفاده ِ ابزاری تعدادی از قند بگیران و فند بگیران مافیایی که اکثریت شان اهل رسانه و روزنامه هم نیستند، از نام روزنامه نگاران و سکتور روزنامه نگاری، نگران کننده و قابل نقد است. طبعاً، عملکرد این گروه در چارچوب استراتیژی تعین شده ی زور که همانا توجیه ، دفاع و تبرئه ی قدرت در کشور های اشغال شده و پسا استعمار زده است، با تقلید از گفتمان های ساخته شده و عوامفریبانه صورت می گیرد.
یکی از بزرگترین دغدغه های امریکا در افغانستان پنهان کردن حقیقت از مردم دنیا، بخصوص مردم امریکا در زمان جنگ، و در دراز مدت ایجاد و گسترش میدیای وابسته و مصرفی برای حفظ ِ ساختار پسا استعمار نو است. نقش ژورنالیزم مصرفی و تقلیدی وابسته به سرمایه و قدرت، در ترکیه نمونه خوبی در این مورد است. بدون شک ساختار قدرت امریکا اطمینان کامل دارد که نقد جنگ افغانستان از طرف میدیای سرمایه در غرب از محدوده ی پروپاگند عقلانی فراتر نمی رود. بناً تلاش برای خلق میکانیزم مشابه در افغانستان که بتواند سالها رسانه های محلی را کنترول کند، با توسل به آفرینش مافیای رسانه ی به سرعت ادامه دارد.
در بحرانی ترین شرایط، چه در عراق، امریکای لاتین و یا افغانستان پروژه "میدیا سازی" در سر خط کار سیا و پنتاگون قرار داشته است. بعد از اشغال عراق، با اینکه چندین شبکه رادیویی، تلویزونی و دها روزنامه و جریده از طرف پنتاگون، وزارت خارجه و دیگر نهاد های امریکایی ساخته شد و تمویل می شد، در سال 2005 یکی از شرکت های قراردادی پنتاگون زمانی که به رسانه های عراقی پول می داد تا مقاله ها و اخبار نوشته شده از طرف نیرو های امریکایی را به چاپ برسانند، افشاء شد. (2) در افغانستان هم وضعیت به همین منوال ادامه دارد. اسناد افشاء شده از طرف ویکی لیکس نشان می دهد که نیرو های امریکایی و ناتو در چندین موارد به رسانه های محلی در افغانستان پول داده اند تا مطابق خواست آنها تبلیغ کنند.
در یکی از این سند ها که به تاریخ 5 نومبر 2006 نوشته شده، آمده است که نظامیان امریکایی به رادیو غزنویان و رادیو غزنی لیست مطالبی را داده اند که مطابق یک برنامه معین و در اوقات از قبل تعین شده باید به نشر برسد. در بدل آن به رادیو غزنویان مبلغ 3900 دالر پول پرداخته شده است.(3) در یک سند دیگر آمده است که به تاریخ 3 جنوری 2008، بازهم بخش تبلیغات روانی قوای امریکا ملاقات های را با شبکه شایق و "رادیو تلویزون ملی جلال آباد" انجام داده اند. در این ملاقات ها قرارداد های با "رادیو تلویزون ملی جلال آباد" صورت گرفته، و پول هم در بدل کمپاین تبلیغاتی که باید از طرف "رادیو تلویزون ملی جلال آباد" صورت بگیرد، پرداخته شده است.(4)
مهمترین سند که بازهم رابطه تنگاتنگ میدیای به ظاهر "آزاد" را با نظامیان خارجی نشان می دهد، سند ِ ملاقات رحیم الله سمندرکه از او به عنوان "رئیس اتحادیه ژورنالیستان آزاد افغانستان" نام برده شده، با نیرو های امریکایی در بگرام می باشد. در این ملاقات که به تاریخ 17 جنوری 2008 در کاپیسا صورت گرفته، آقای سمندر در مورد کارکرد های خود معلومات داده و خواهان همکاری با نظامیان امریکایی شده است. آقای سمندر همچنان آماده گی اش را برای پخش اخبار تبلیغاتی نیرو های امریکایی ابراز کرده و پیشنهاد نشر مطالب مربوط به نظامیان خارجی را در رسانه های وابسته به خودش داده است. در همین سند از کمک نظامیان امریکایی به صلیب سرخ کاپیسا نیز یادآوری شده است. جالب اینکه "رئیس صلیب سرخ کاپیسا، آقای محمد علم کوهستانی، از نظامیان امریکایی خواسته است که گزارش خبری و تصویری این کمک ها را در هیچ رسانه محلی به نشر نرسانند." زیرا آقای کوهستانی میدانسته که رابطه با نظامیان خارجی "بیطرفی شان را نقض می کند."(5)
شاید هم با توسل به فرهنگ ناگزیری در افغانستان، استدلال شود که "واقعیت ها" در افغانستان طوری دیگری است. هر گونه فند و قند برای "رشد رسانه ها و نهاد ها" کمک می کند. در جواب باید نوشت، که نباید ساده لوحانه باور کرد که سیا، پنتاگون و وزارت خارجه امریکا برای مان نهاد های مدنی و رسانه های آزاد می سازند. اهداف بنیادی ساختار قدرت امروزی در تضاد با این امر است. مثالی خوبی در این مورد گفته های یکی از کارمندان سابق سیا در افغانستان می باشد که زمانی گفته بود، " سیا و پنتاگون عفو بین الملل و یا دیده بان حقوق بشر نیستند؛ بلکه هر چند گاه ماسک اغواگرانه ی "بشر دوستی و نهاد سازی" را باید بپوشند." (6)
یاداشت ها و منابع:
(1) در نومبر سال 2004 کمیته اول مجمع عمومی ملل متحد، قطعنامه ی را در مورد محدود ساختن غنی سازی مواد قابل انشقاق به رای دهی گذاشت، که 147 کشور رای مثبت دادند و تنها امریکا رای منفی داد و با این قطعنامه مخالفت نمود. بریتانیا و اسرائیل از رای دادن خوداری کردند. فقط جالب است که نماینده بریتانیا در ملل متحد به خبرنگاران گفت که "بریتانیا در اصل از این فیصله حمایت می کند، ولی بخاطری که جامعه جهانی روی این مسئله عمیقاَ به دو بخش تقسیم شده بود، دولت بریتانیا از رای دادن خوداری کرد." تعریف خوبی از "جامعه جهانی". یک صد و چهل و هفت کشور در مقابل یک کشور ("جامعه جهانی").
(2) روز نامه لاس اجلس تایمز. نومبر30 ، 2005
(3) اسناد ویکی لیکس در مورد افغانستان. پیوند انترنتی:
http://wardiary.wikileaks.org/...
(4) اسناد ویکی لیکس در مورد افغانستان. پیوند انترنتی:
http://wardiary.wikileaks.org/...
(5) اسناد ویکی لیکس در مورد افغانستان. پیوند انترنتی:
http://wardiary.wikileaks.org/...
(6) Gary, Berntsen. Jawbreaker. Crown: New York. 2005. Erdal Simsek. Ortadoguda Oynanan Kirli Oyunlar. Neden Kitap: Istanbul, 2007.
پيامها
23 آگوست 2010, 12:29, توسط باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
فروش زنان ، دختران و پسران هزاره :
بازهم آقای حاج کاظم یزدانی با استناد از بحرالفواید ( عین الوقایع ) در مورد فروش هزاره ها چنین می خوانیم :
« مقارن با این احوال ملا سعید خان قاضی و ملا محمد مفتی و ملا عبدالسلام محرر محکمه شرعیه به امیر عبدالرحمان نوشتند : « هزاران زن و دختر و پسر هزاره در داخل و خارج مملکت به فروش رفته اند و اکنون بقیه شان مطیع گردیده اند . و چون طبق عقاید اهل سنت این طایفه مسلمان پنداشته می شوند ( آفرین بر این روحانیون با وجدان ) خرید و فروش آنها در شرع شریف جایز نیست . امیرعبدالرحمان در جواب نوشت: شما از باطن این قوم چه خبر دارید ، هیچگاه عقیده شان درست نمی شود.» ( 8)
در این مورد گفتنی است که تنها در یک قسمت از طریق قاضی محکمه قندهار به تعداد 46666 زن و دختر و پسر هزاره به فروش رسیدند و پول های آن را غرض تقویه دستگاه استبدادی به خزانه دولت امیر عبدالرحمن ذخیره می گردیدند .
نخستین مرکز فروش زنان و دختران در ارزگان :
برای اولین بار در تاریخ کشور زنان ، دختران و پسران هزاره به صورت رسمی ثبت محکمه می گردیدند و بعد توسط مقامات دولتی در بازار ارزگان به دلالان شخصی درانی و غلزایی به فروش می رسیدند. بدین وسیله نخستین مرکز فروش بردگان در ارزگان به میان آمد که بعد تاجران برده از قندهار و حتا هند برتانوی هم به ارزگان سرازیر می شدند .
آقای یزدانی از قول سراج التوارایخ اینگونه می نگارد :
« در این زمان ملا خواجه محمد قاضی محکمه شرعیه ارزگان 1940 روپیه و یک قرآن از محصول قیمت 1293 تن از زنان و دختران و پسران هزاره ارزگان که در محکمه آنجا فروخته شده بودند ، را ارسال کابل نمود و تحویل خزانه دولت شد . (
http://hazarajat.com/dari/inde...