صفحه نخست > حقوق بشر > اسد الله سروری جانی ایکه باید خون حساب دهد

اسد الله سروری جانی ایکه باید خون حساب دهد

نامه ای سر گشاده به آقاي حامد كرزي رئیس جمهور افغانستان
ويس یمین
پنج شنبه 16 اكتبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

بتاریخ 20 جوزای سال 1358 پدر م، یمین‌الدین، و کاکایم، نصرالدین (که فقط سه ماه از عروسی اش می گذشت) از طرف والی ولایت لغمان، حضرت گل بارگامی، توقیف گردیده در نظارتخانه آن ولایت زندانی شدند. بعد از سپری کردن 2 روز در ولایت مذکور، هر دو زندانی به وزارت داخله در کابل انتقال داده شدند. هنوز 20 دقیقه از رسیدن شان به وزارت داخله نگذشته بود که موتر های سربسته- که مخصوص انتقال زندانی ها بود- از ریاست اگسا آمد و آنان را به صدارت انتقال داد. بعداً تک و دو و کوشش ما برای پیدا کردن آنان به هیچ نتیجه ای نرسید، زيرا سه روز بعد وقتي به رياست اكسا لباس برديم، از ما معذرت خواستند و گفتند براي يمين الدين و نصرالدين لباس نياوريد.

29 سال از آن روزی میگذرد که پدر خود را با دست های بسته در موتری که آنان را به کابل انتقال میداد، دیدم. اما از او مانند هزاران شهید گمنام دیگر که در شکنجه گاههای اگسا بدون هیچ جرم و محاکمه ای ناپدید شدند خبری نیست. خانواده ی من از مهر و محبت پدری محروم شد و بخاطر فرار از اختناق آن زمان اكسا و نبود سرپرست و نان آور خانه به پاکستان، جاییکه یکی از کاکاهاي ما مهاجر شده بود، آواره گردیم. سالها گذشت و خانواده ما چشم به دروازه دوخته بود که شاید گمشده اش را باز یابد. اما سالها گذشت و نبود هیچ خبری، خانواده‌ی مان را به این نتیجه رساند که سرنوشت پدرم نیز مانند هزاران گمشده دیگر با ورق پاره ی نا معلومی حاوی متن "بشکل محرمانه و در نیمه شب نابود شوند" ، رقم خورده باشد.

هیچ نمیتوانم مجسم کنم که آنان چگونه پدر م را تیرباران و یا زنده بگور کرده باشند. پدرم بگفته مردم انسانی بود که مورچه زیر پایش آزار نمی دید، شغل معلمی داشت و به آن عشق میورزید؛ از اوقات فراغت خود استفاده میکرد و جوانان را در منزلش مضامین علمی درس میداد و همچنان به حل مشکلات شان می پرداخت. مردم از قرا و قصبات دور دست برای رفع مسایل و مشکلات حقوقی و حتی خانوادگی شان به او مراجعه میکردند. مگر مرگ چنین انسانی چگونه می تواند برای فرزندانش توجیه شود؟ این سوالیست که ما بازماندگان هیچ جوابی به آن نداریم.

اما آقای کرزی ما به این سوال های خود پاسخ میخواهیم.

در آنزمان اسد اله سروری رییس اگسا و امثال وی با دست باز و قلب قسی و بی هیچ عاطفه ی انسانی به توقیف، تیرباران، زنده بگورکردن و اعدام هر آن شخصی می پرداختند که با رژیم خونبار شان یا همقدم نبود و یا از محبوبیت در میان مردم برخوردار بود. اینان چون گرگان گرسنه همیشه در کمین نشسته بودند. همین ها بودند که هزاران خانواده را بی‌سرپرست ساختند؛ هزاران مادر را بی فرزند، هزاران کودک را بی پدر و هزاران نو عروس را بی سرنوشت و بی سرپرست و در نهایت کشور و ملت ما را دچار سرنوشت تیره و تار ساختند که تا هنوز نمی تواند زخم هایش را التیام بخشد و هستی مادی و معنوی اش را آنطوریکه باید احیا سازد.

ایکاش این سرجنایتکاران و چاکران دون خود قربانی می دادند تا می دانستند که زخم خوردن و انتظار عزیزترین دوست و همدم را کشیدن چه زود روح را آشفته می سازد و تن را شکسته. ایکاش می دانستند که قلب کوچک فرزند پدری در بند چه تند می زند تا پدر به آغوشش گیرد و دست مهر و شفقت بر سرش کشد. ایکاش می دانستند زخم و درد مادری را که بی هیچ امید، پشتوانه و نان آوری فرزندانش را بزرگ کند و با عشق و مهر دو چند فقدان محبت و گرمی پدر را جبران سازد.

هیچ تراژیدی غم انگیز تر از این نیست که قصابی چون سروری ميگوید بیگناه است و باز هم بگويد كه 18 سال بدون گناهی در زندان بوده است و با چهره ی معصوم و دردمند خواستار تطبیق "قانون و عدالت" شود.

آقای کرزی !

فکر میکنم شما درد من را بهتر احساس کرده بتوانید چون قلب شما نیز داغ سوگ پدر را در خود دارد. این درد را هر خانواده ی افغان در سینه دارد و هر زن و مرد افغان خواهان تطبیق عدالت و قانون بالای هر آنی است که ناقض کرامت انسانی و برباد دهنده ی هستی مادی و معنوی ملت و کشور فقیر و خنجر خورده ی مان است. بناً من از دولت شما خواهان عدالت در رابطه با اسدااله سروري هستم تا به نسل های آینده سرزمینی را به ارثیه بسپاریم که در آن هیچ فردي از شکنجه و کشتار و قتل و غارت به خاطر پیشبرد اهداف مغرضانه ی شخصی و گروهی استفاده نکند و آیندگان ما از خواندن تاریخ شکنجه و قتل و غارت در سرزمین شان شرم کنند.

با ارادت و احترام،

ويس یمین فرزند شهيد يمين الدين



من خواهان عدالت هستم!

اسدالله سروری رئیس دستگاه استخباراتی اگسا

چهار شنبه 3 سپتامبر 2008, نويسنده: محمد صدیق مصدق

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • ویس گرامی

    داستان هولناک خودت را که بدون شک درد مشترک صدها هزار هموطن ماست، خواندم و به آن گریستم.

    اما فکر میکنم لازم است روی جملات ذیل خودت کمی عمیقتر فکر کنی:

    فکر میکنم شما (کرزی) درد من را بهتر احساس کرده بتوانید .... بناً من از دولت شما خواهان عدالت در رابطه با اسدااله سروري هستم ...

    چطور ممکن است که با اینهمه سرگذشت تیره وطن ما در طی هفت سال گذشته هنوز هم از کرزی و دولت فاسد و پوسیده و پوشالی اش چنین انتظار داشته باشی؟ کرزی ماهیتا بهتر از سروری و همتاهایش نیست. یک پوشالی مزدور امریکا که طی چند سال گذشته همین خاینان و جانیان و قاتلان مردم ما را نیرومند ترساخت و دست شانرا در هر تجاوز و خیانت و بیشرافتی باز گذاشت.

    کرزی جاده صاف کن تجاوز امریکاست، اما ببرک کارمل و نجیب و سروری و دیگران سوار بر سرپنجه باداران روسی شان ما را با کارد خود حلال میکردند اما کرزی همین کار را پخته و زیر نام های زیبای دموکراسی و آزادی و .... میکند.

    کثافاتی چون کرزی هرگز نمیتوانند درد ملت ما را "احساس کنند" اینرا باید بدانی عزیزم. اینان اگر احساسی میداشتند، با پلشت ترین و خونخوارترین انسانها در وطن ما دست دوستی نمی‌دادند، اگر اینان وجدان و شرافتی میداشتند، اجازه نمیداد که آدمکشانی چون گلابزوی، علومی، سیاف، محقق، خلیلی، دوستم، ربانی، فهیم و دهها تن دیگر طی این چند سال گذشته با خاطر آرام همچنان به جنایات شان ادامه دهند و در مقامات بلند در کنار کرزی بنشینند و ملت را به ماتم های بیکران تری بنشانند. اینان اگر شرف و احساس میداشتند طی چند سال گذشته متجاوزان خارجی را زیر نام "دوستان" اجازه فعالیت آزادانه نمیداند که هزاران هموطن بیگناه و معصوم ما را هیتلر وار به کام نابودی بکشانند و مراسم خوشی شانرا یکی پی دیگری به ماتم و سیاهی مبدل سازند.

    کرزی یک نوکر و جاسوس امریکاست و فقط برای پیاده کردن سیاست های استعماری و امپریالیستی امریکا احساس دارد و بس، وی فقط هرچند گاهی برای مردم اشک تمساح میریزد اما عملا شاه شجاع ثالث این وطن است. اینرا هم باید بدانی که وی سالها قبل به خون پدر خوش هم گند و نجاست پاشیده است.

    عدالت را تنها مردم ما با دستان خود میتوانند پیاده کنند، جز این راهی وجود ندارد، اگر برای کسب عدالت از دشمنان خونی عدالت و انسانیت مثل کرزی و حواریونش انتظار داشت، حال ما زار خواهد بود و حتی روح پدر شریف و نجیب و پاکبازت را نیز آرام نخواهد گذاشت.

  • برادر محترم شما از دل هزاران تن از فرزندان شهدا حرف می زنید. اگر کرزی خودش را رئیس جمهور منتخب میشمارد باید حکم محکمه افغانستان در قسمت سروری را به اجرا در آورد.
    باید سروری بخاطر جنایت های بیشمارش به مردم افغانستان صدها بار به دار آویخته گردد.

    منهم مثل شما برادر محترم پدرم را صرف بخاطر دانشمند و مسلمان بودن از دست دادم، این پلیدان کمونیست پدر مرا نیز سه سال قبل از خانه ربودند و تا امروز دیگر هیچ خبر او را نشنیدیم.

    شما از من کرده خوشبخترید که حد اقل پدرت را دیده ای. من بعد از این که پدرم را کمونستان اختطاف کردن یکماه بعد متولد شده ام و تا روز قیامت منتظر دیدار وی هستم.

  • سلام برادر
    شما تنها نیستید پدر کلانم رانیز 26 جوزای سال 1358 از پوهنتون کابل که در آنجا استاد بودند از طرف خاد وقت گرفتار و برای به حساب تحقیقات کوتاه با خود بردند او سید علی آقا بلخی تنها پسر شهید علامه سید اسماعیل بلخی (ره)که خود 15 سال زندانی بودن پدرش را تجربه کرده بود.در انتظار او 3 دختر و 1 پسر و همسری وفادار هنوز هم چشم به در دوخته اند. مامایم در آن زمان 6 ماهه بوده است که اکنون 30 ساله است.
    من پدر کلانم را فقط از زبان دیگران می شناسم هیچ کس در فکر فاتحه خواندن برای او نیست چون همه باور دارند او هنوز زنده است.
    راستی تازه گی وبلاگی در این مورد تهیه کرده ام.

    www.balchi313.blogfa.com
    در این وبلاگ من می خواهم به یاری خداون اسامی زندانیان سیاسی
    دوران کمونیستها را درج کنم. انشاءالله

    آنلاین : اسد الله سروری جانی ایکه باید خون حساب دهد

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس