صفحه نخست > دیدگاه > مصالحه ومذاکره باطالبان از دو دیدگاه متضاد

مصالحه ومذاکره باطالبان از دو دیدگاه متضاد

بررسی مختصر عوامل طالب پرستی میان نویسنده های نژادپرست
گوربز خان "عطاخیل "
شنبه 25 اكتبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

چندی قبل داکتر اسپنتا وزیر خارجه دولت حامد کرزی بعداز ماها وسالها بی تفاوتی وخاموشی دریک اظهارنظر شدید طرح مصالحه باطالبان را که جزو استراتیژی رئیس دولت بود باعبارات کوبنده محکوم کرد ودرضمن دولتهای را که از طرح مصالحه باطالبان حمایت میکنند نیز مورد انتقاد قرار داد.

این اظهارات که اصلا برخلاف توقعات ناظرین اوضاع سیاسی افغانستان صورت گرفت واکنشهای متفاوت را دربین حلقات ومحافل طالب پرست وطالب ستیززنانهای پشتو وفارسی درسطح سایتهای انترنتی برانگیخت. محمد اکرام اندیشمند طی یک مقاله مبسوطی درسایتهای کابل پرس وخاوران ازاین اظهارات استقبال نموده وآنرا یک قاطعیت سیاس داکتر اسپنتا خواند. بهمین ترتیب تعدادی زیادی ازنویسنده گان عدالت پسند ووطنخواه ، فیمنست وغیر فیمیست اظهارات آقای اسپنتا را ستوده و از او خواستند که باید ازحالت انفعالی وبی خاصیتی بیرون آمده هرچه بیشتردر راه تحقق عدالت ودموکراسی گام بردارد.

هادی میران نویسنده ایکه بارها مقالات علمی وکنجکاوی های دقیقش را اندرباب بحران رهبری دربین هزاره ها خوانده ایم ، در تازه ترین نوشته اش دربارهء مذاکراه باطالبان نوشته است که هرنوع مذاکراه باطالبان معنای مشروعیت بخشیدن به طالبان است درحالیکه چنین مشروعیت از مدت ها به اینطرف به جنبش طالبان بخشیده شده است. حالا این طالبان اند که مشروعیت کرزی ودولتش را زیر سوال برده اند وآنرا یک رژیم دست نشانده (گوداگی) میخوانند

واقعیت این است که داکتر رنگین اسپنا علی الرغم اهلیت کار و دانش سیاسی وهچنان تجربه استادی دردانشگاه های آلمان یکی از خنثی ترین وبی کفایت ترین وزرای خارجه افغانستان تاکنون بوده است.

داکتر اسپنتا اززمان تصدی مقام وزارت تاکنون موضعیگیریهای متناقض وغیر واقعی را از خود به نمایش گذاشته است. در سخنرانی تاریخی اش برسرقبر عبدالرحمن محمودی درجمع از استادان دانشگاه کابل ، وی بصورت آشکارا به احمدشاه مسعود توهین نمود. ولی همزمان با آن توهین در مصاحبه هایش از کارهای داکتر عبدلله که از یاران نزدیک مسعود حساب میشد در وزازت خارجه تقدیر بعمل آورد.. اما این تقدیر بعمل آوردنها هم دیر دوام نکرد، آقای اسپنتا شعار شایسته سالاری را درمقابل اصطلاح جنگ سالاری بلند نمود که بمعنای تصفیهء وزارت خارجه از بقایای مجاهدین سابق تعبیرشد که گویا داکتر عبدالله وابستگان تنظیمی خویش را در وزارت خارجه بدون درنظرگرفتن اصل شایسته سالاری مقرر نموده است ، اما بعداز چند روز شعار شایسته سالاری را کنار گذاشته ودرمقابل شعار متعادل ساختن قومی کدرهای وزارت خارجه را در اولویتهای کاری خویش قرار داد. همچنان پیام تبریکیهء بمناسبت مشهورشدن خانم ملالی جویا وموفقیت های تبلغاتی وی در رسانه ها علیه مجاهدین بوی فرستاد که بلا فاصله بدون یک لحظه معطلی دو باره پیامش بسویش ازطرف ملالی جویا بازگردانده شد.اینها وده ها نمونهء دیگر نشان میدهد که داکتر اسپنتا از پختگی لازم برای اداره ورهبری وزارت خارجهء یک کشور بحران زده چون افغانستان برخوردار نیست.

اما باوصف آنچه که تاکنون گفته آمدم اظهارات اخیر وی درباره مصالحه ومذاکره باجریانهای ترور وتریاک که شامل حزب اسلامی حکمتیار وجنبش طالبان میشود میتواند وی را بعنوان یک چهرهء نسبتا قاطع وصریح اللهجه مطرح سازد. ولی کار به اینجا ختم نمیشود. این اظهارات بهمان اندازه ایکه برتعداد هواه خواهان وچک چک کننده گان آقای اسپنتا افزوده است بهمان پیمانه به شمار دشمنانش نیز افزوده است که میتوان از واکنش های منفی دربین حلقات متعصب وقوم گرای پشتونی یاد کرد.

در پورتال افغان جرمن انلاین که همیشه نوشته ها ومقالات مندرج در آن بیانگر عقاید همسان وهمجنس میباشد وتا آخرین درجه درمرداب سانسور غرق است نوشته ای را ازکدام وبلاک شخصی بقلم فرید ثممین نشر کرد که از استفاده ء اصطلاحات سیاسی معمول وی در زبان عربی چنین معلوم میشود که نویسنده بیشتر مطالعاتش بزبان عربی است تا فارسی اما بهرحال به داکتر اسپنا اخطار داده است که کمی سمال!!!

محور اصلی آن نوشته را شکست ناپذیری طالبان ازطریق نظامی و بهره جوئیهای یک تعداد حلقات معین مافیائی از ادامه جنگ تشکیل میدهد نویسنده به این عقیده است که طالبان یک نیروی قابل حساب در معادلات سیاسی افغانستان بشمار میرود. نویسنده هرگونه مخالفت با مشی آشتی جویانه کرزی باطالبان یا به قول خودش (مفاوضات) باطالبان را دشمنی باملت ومردم افغانستان دانسته است ومخالفین را به این متهم ساخته است که گویا آنها منافع شانرا درادامه واستمرار جنگ می جویند..

نویسنده به شکل غیرمستقیم اشاره کرده که آنانیکه تادیروز درجاده های فرانگفورت به شغل تاکسی رانی مصروف بودند اکنون ازبرکت اشغال افغانستان توسط ناتو صاحب ملیاردها دالر شده اند ومالک تجارتخانه ها وزمین ها گردیده اند. اما نویسنده لطف نکرده که هویت اصلی این مردم را افشا کند.

همچنان درسایت پشتوزبان بینوا نویسندهء دیگری بنام سکندر شینواری آقای اسپنا را نوکر رژیم آخوندی ایران خوانده وا اظهارات او را پشتون ستیزی تلقی کرده است . درچنین حال واوضاع با تحلیل وتجزیه افکار ونظریات طالب پرستانه ء قلمزنان پشتو وفارسی درسایتها چنین نتیجه خواهیم گرفت که جنبش طالبان علی الرغم مکتب سوریها ومعلم کشی ها وزن کشیها وذبح کردن خبرنگاران بازهم بعنوان یک جریان قوی پشتونی در افغانستان مطرح است.

ازنظر قومگریان وقبیله گرایان سیکولاریکه درنظامهای خلق وپرچم نیز صاحب دم ودستگاه بودند طالبان را ممثلین واقعی دین اسلام میدانند.شاید هیچ شوخی نباشد که یک وکیل پرچمی پارلمان کنونی افغانستان بنام کبیررنجبر درمصاحبه اش با روزنامه پیمان گفته است که طالبان را نباید ازنظر انداخت زیرا آنها برای اعلای کلمة الله مبارزه کرده اند. اینکه آیا آقای کبیر رنجیبر بعنوان یک پرچمی سابقه دار ودارای تحصلات عالی در شوروی سابق برداشتش از اعلای کلمة الله چی است بحث است که باید آنرا دریک نوشته جدا گانه پی گرفت. اما قدر مسلم این است که حتی پشتونهای که سابقه ء مارکسیستی دارند هنوز نگاه شان به طالبان یک نگاه مثبت است. اینکه طالبان یک جریان مکتب سوز وزن کش ومعلم کش وتریاک فروش باشد این اوصاف را حلقات معین پشتونی نمیتوانند باور کنند. برداشت بنده ازکبیر رنجبر ورفقایش دربیرون از افغانستان مانند اکادمیس سیستانی هیجانی این است که:

ازنظر اینها تمام خشونت وبربریت طالبان برخاسته ازمتن اسلام اصیل بوده که آنرا مجمد به پیروان خویش دستور داده است .(العیاذبالله)

محمد اعظم سیستانی که درعهد کارمل سمت معاونیت وی را بعهده داشت حالا یکی از مدافعین پرشور حرکت طالبان بوده و به هیچ صورت چشمانش قوت دید جنایتها وبربریت های طالبان را ندارد.

سیستانی در مقالهء بمناسبت ترور احمدشاه مسعود نوشته است که آن دو عرب که قاتلین احمدشاه مسعود بودند مسلمانان راستین وحقیقی بودند آنها مستحق اعطای لقب شهید استند نه مسعود.. حال اگر به سابقهء کمونیستی وطرز زنده گی آزاد ولیبرال فعلی اکادمیسن سیستانی هیجانی نظری انداخته شود هیچ سنخیت میان وی و دین اسلام نمیتوان دید.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آقای عطا خیل و سایر دوستان

    مگر این مضحک نیست که طالبان را رد کرد ولی از جنایتکار کبیر مسعود قهرمان تراشید ؟ مگر در کشوری که پارلمان آن بدست جنایتکاران جنگی است و یگانه مارشال آن، لوی درستیز آن ، جنرالان و والی های آن و بلاخره معاونین رئیس جمهور آن قاتلین هزاران هزار بیگناه است این مسخره نیست که فقط یک قاتل را که طالبان است رد کرد و مانند آقای عطا خیل به محد و توصیف دیگران نشست ؟ مگر شما واقعا ً فکر میکنید که مردم بیدفاع افغانستان همینقدر دون صفت شده اند که با این محد و ثنا جنایتکاران داخل دولت کنونی را ببخشند و بیرونی را رد کنند ؟

    من چندی قبل در باره ظهور مجدد طالبان نوشتم و باز هم میخواهم توجه همه آنانی را که به افغانستان و مردم آن دلسوزی دارند آنرا بخوانند و قضاوت کنند. درست است که حکمتیار ، سیاف، مزاری، خلیلی، محقق و دیگر رهبران و گروه های جنایتکار هم در ظهور طالبان سهم خویش را ادا کرده اند و لی مقصر اصلی ظهور و ظهور مجدد طالبان و رسیدن آنها بار دیگر به دروازه های شهر عذاب دیده کابل جنایتکار ملی مسعود و باند خفاشان و جنایتکاران او و جمعیت شیطانی در مجموع است ، لطفا ً بخوانید و نظر بدهید :

    ظهور طالبان در 1994:
    از برکت جنایات که در افغانستان و بخصوص در کابل بعد از سقوط رژیم داکتر نجیب صورت گرفت مردم رنجدیده چنان به ستوه آمده بودندکه هر کسی را که میتوانست صلح و آرامی نسبی آورده و گلیم جنایتکاران و تفنگداران را جمع کنند ، لبیک بگویند.

    داکتر نجیب گفته بود که اگر جامعه بین الملی بعد از استعفای او در حل مشکل افغانستان درست اقدام نکند خلای قدرت به میان آمده و تا جایی که او از احزاب جهادی اطلاع دارد نه تنها که یکدیگر خود را بلکه تمام مردم بینگناه و حتی سنگ و چوپ آنها را هدف قرار میدهند و نابود میکنند.

    در اینجا باید به خصوص از جنایتکار ملی مسعود و شیطان الدین ربانی و جمعیت شیطانی آنها نامبرد که اولین گروه بود که در مغایرت کامل با پلان صلح ملل متحد داخل کابل شده و بدینوسیله گروه های دیگر جهادی را ترغیب به عین عمل کرده، نتیجتاً جنگهای خانمانسوزی را دامن زدند. جنایات مسعود و دار و دسته جنایت پیشه او برعلیه مردم بیگناه از قتل عام گرفته تا تجاوز به ناموس و شرف مردم تا آن درجه شدت داشت که مردم حتی حاضر بودند پنجابی های بویناک پاکستانی را بر این جنایتکاران سیه دل و سیه کار ترجیع دهند. بدین صورت گروه وحشی طالبان از وضع به میان آمده استفاده کرده و بدون کدام مشکلی بزرگی تا دروازه های کابل رسیده و آنرا اشغال کردند. جنایتکار ملی مسعود بدون فیر یگ گلوله همانطوریکه مانند خفاشان بعد از سقوط داکتر نجیب داخل شده بود به همان ترتیب هم فرار کرد.

    ٌظهور طالبان بعد از 2001
    در سال 2001 مردم با سقوط طالبان فریاد خوشی و سرور سر دادند و آنرا قدم نیک در راه بر قراری حکومت قانون و عدالت اجتماعی دانستند ولی فردای سقوط طالبان برای همه به یاس مبدل شد. چون مردم دیدند که همان هاییکه باعث ظهور طالبان شده بودند دوباره به مسند قدرت رسانیده شده و مسعود جنایتکار را به حیث قهرمان ملی بر مردم تحمیل میکنند.

    جنایتکاران جنگی چون مارشال دزدان فهیم ، جنرال دوستم، خلیلی ، محقق، قانونی و دیگران همانطوریکه پلان صلح ملل متحد را بعد از سقوط داکتر نجیب زیر پاه کردند اینبار از مواد پلان صلح قرارداد بن تخطی کرده به عوض خروج از کابل نیرو های جنگ طلب و آدم کش شانرا جز اردو و پولیس کردند که توهین بزرگ به همه آنهایی بود که دلبسته گانش بوسیله همین جنایتکاران یا کشته یا شکنجه و یا هم معلول و معیوب شده بودند.

    طالبان باز هم از وضعیت پیش آمده که در آن ربانی ، فهیم ،دوستم و دیگر جنایتکاران جنگی از یکسو و مردم که خواهان عدالت هستند در سمت دیگر در کشمکش بوده و دولت نام نهاد کرزی در به محاکمه کشانیدن جنایتکاران عاجز مانده بود ،استفاده کرده نیروهای شانرا دوباره جمع کردند.

    یکی از علل اساسی در بین علل دیگر این است که اردوی که در راس آن اول فهیم جنایتکار و بعدا جنایتکار دیگر بسم الله خان قرار داشتند و دارند به عوض دفاع از منافع مردم از شیطان الدین ربانی و برادران جنایتکار ملی مسعود دستور میگیرند و منافع گروهی آنها را تامین میکنند.

    در هفت سال گذشته از سقوط طالبان جمعیت شیطانی و یک گروه از فاشیستان تاجک به جز از قهرمان ساختن خائین ملی مسعود، چاپ عکس ها و پوستر های او ، ساختن بنا های یادرگاری مسعود ، بنیاد مسعود، دامن زدن به مسایل قومی و لسانی ، تخریب هر عمل سازنده دولت کرزی ، تخریب و تضعیف دولت، چور و چپاول داریی عامه و مردم بیگناه، تقویت قومندان سالاری در صفحات شمال و غیره و غیره دیگر هیچکاری نکرده اند.

    تمام این شرایط یکبار دیگر وضعیت را برای طالبان مساعد گردانید. زیرا مردم و بخصوص پشتونها میگویند که هیچ فرقی بین شیطان الدین ربانی و خائین ملی مسعود و ملای کرو عمر و طالبان وجود ندارد و اگر از جنایتکار ملی مسعود قهرمان ساخته میشود پس مشکلی نیست که طالبان هم شریک شوند.

    نتیجه گیری مختصر از آنچه در بالا ذکر شد چنین است که ظهور اول و دوم طالبان به تقصیر جمعیت شیطانی ، جنایتکار ملی مسعود ، شیطان الدین ربانی و یک دسته پلید که منافع شخصی ، گروهی و قومی شانرا بر منافع اکثریت مردم و کشور ترجیع میدهند و داده اند ، صورت گرفته است.

    • آقای شیر!

      اگر ازعقده گشائی های شخصی بگذریم که شما از ربانی ومسعود نفرت دارید به این سوال باید پاسخ دهید که آیا مصالحه باجریان تریاک وترور امکان پذیر است ویانه؟

      اینکه بعد از سقوط نجیب کدام گروپ مجاهدین اول درکابل داخل شد وغیره فکر کنم که وجدان خود را زیر پا کرده اید آیا میدانید که اولین گروپ مجاهدین گروپهای حکمتیار به همدستی خلقیها در وزارت داخله وحوزه های امنیتی داخل کابل شدند.

      اما این بحث ها هیچ درد را دوا نمیکند. شما صرف عقده گشائی میکنید؟

      موجودیت کسانیکه به عقیده شما جنایتکار اند موضوع حقوقی وقضائی است وقضیه داخلی کشور شمرده میشود اما جریان طالب جریان است که ریشه درخارج از کشور دارد.

      چرا مردم را پشت نخود سیاه روان میکنید جانم؟

      جواب بدهید آیا پیش شرط های ملاعمر را مبنی براشتراک طالبان درقدرت میپذیرید یانه؟

      شما که طرفدار داخل شدن طالبان در دولت هستید باید جواب بدهید.

      دیگر اینکه شما فرموده اید جناییتکاران مانع اقدامات نیک وخیرخواهانه دولت استند لطفا توضیح بفرمائید که تاحال چه قدم مثبت ازطرف کرزی برداشته شده که ازطرف افراد به عقیده شما جنایتکاران سبوتاژ شده باشد؟

    • آقای رجب علی!

      این را بدان هرکسیکه به مسعود جنایت کارملی میگوید خودش جنایت کار ملی است. زیرا اگر کسی خودرا وابسته به ملت افغانستان میداند بدون هیچ شک وشبهه که مسعود نزد وی یک قهرمان ملی است. حتی اگر مسعود خیلی اشتباه هم کرده باشد اما این قدر مرد بود که مانند طالبان عروس هزار داماد نبود. والله خودم به حیث یک پشتون هرزمانیکه سایت بینوا را میخوانم وپدر وکیلان پاکستانی طالبان را می بینم که به نماینده گی از طالبان برای مذاکره ومصالحه پیش شرط وضع میکنند از پشتون بودنم خجالت می کشم.

      شمااینپدر وکیل پاکستانی را ببنید که به نماینده گی ازطالبان شرایط آنهارا پیشکش کرده است.

      لعنت برهرکسیکه طرفدار مصالحه بااین جریان مزدور وخودفروش هست

  • رجب علی و لغمانی

    اگر شما نمیخواهید که وجدان خویش را زیر پاه کنید همانطوریکه محترم شیر خیلی به جاه و درست فرموده اند تمام جنایتکاران را و بخصوص ملا جاهل مسعود را رد کنید.

    شما اصلا منظور شیر را ندانسته اید او میگویدکه صلح و امنیت چگونه بیاید که شما از یک جنایتکار قهرمان میتراشید و طالبان را تاجائیکه میتوانید نکوهش میدارید.

    این راه درست نیست و این فقط جدایی و فراق بار میاورد.

    مسعود جنایتکار و جنایتکاران همسلک او باعث به میان آمدن و طوریکه شیر جان گفته است ظهور اول و دوم طالبان گردیده اند و باید مانند طالبان به حیث نیرو های جنایتکار و قاتل و چپاول کار محکوم شوند

    • او پغمانی صاحب! همی گل بی دین (گلبدین) و سیاف چطور؟ محکوم شوند یا نه؟ یا تنها بچسپیم به مسعود و او را مسئول تمام بدبختی ها بدانیم؟ لعنت برتمام قبیله پرستها و حامیان انتحار و انفجار!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس