صفحه نخست > دیدگاه > قصر «سفيد» - رهبر «سياه»

قصر «سفيد» - رهبر «سياه»

سياهان امريکا برای اولين بار در تاريخ آنکشور، به قصر سفيد راه يافتند
نجیب روشن
چهار شنبه 5 نوامبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

«نئوليبراليزم» شکست خوردهء ايالات متحده، در وجودِ شعار«تغيير» اوباما، به يک وقفه برای تجديد قوا ضرورت دارد!

انتخابات رياست جمهوری ايالات متحدهء امريکا به تاريخ چهارم نوامبر به پايان رسيد و در نتيجه کانديد حزب دموکرات آقای Barak Obama «باراک اوباما» که 47 سال دارد، با اکثريت آراء (52 در صد) در مقابل رقيب اش «جان مکين» با (47 در صد)، پيروز گرديد و توانست با يک پيروزی تاريخی، اولين سياه پوست افريقايی را وارد قصر سفيد نمايد.

«باراک اوباما» بحيث چهل و چهارمين (44) رئيس جمهور ايالات متحدهء امريکا، به تاريخ بيسم جنوری 2009، رسماً به کار آغاز خواهد کرد.

انتخاب يک سياه پوست بحيث رئيس جمهور، در کشوری که تا هنوز تعصب سياه و سفيد در آن وجود دارد، نشاندهندهء ناگزيری مردم امريکا در قبال بحران اقتصادی ايکه دامنگير آنکشور گرديده و حتی موجوديت اش را بحيث يک ابر قدرت جهانی زير سوال برده است، نشان ميدهد.

اين ناگزيری تا آنجا بر همه ای امريکائيان سايه انداخته است، که اولاً يک رقم بی سابقهء از امريکائيان (110 مليون نفر) خواستند در انتخابات سهم فعال بگيرند، و ثانياً اينکه بسياری اعضای حزب جمهوريخواه نيز به کانديد حزب رقيب خود، آقای «باراک اوباما» رأی مثبت دادند.

اين انتخابات از بسياری جهات برای دموکراتهای ايالات متحده سرشار از پيروزی بود: دموکراتها که در ايالات «اوهايو» و «پنسلوانيا» هميشه در يک اقليت محدود بودند، اينبار اکثريت مطلق را بدست آوردند. در حقيقت پيروزی «اوباما» ، کمر رقيب اش «جان مکين» را در همين دو ايالت شکست.

در حال حاضر از جمله (635) کرسی در پارلمان (کانگرس) ايالات متحده، دموکراتها (236) کرسی و جمهوريخواهان صرف (199) کرسی را بدست آورده اند.

«باراک اوباما» با شعار «تغيير» Change، به امريکائيان وعده داد که در صورت انتخابش بحيث رئيس جمهور، به تغييرات اساسی برای برون رفت از دشواريهای کنونی مبادرت خواهد ورزيد. ايالات متحده بحيث بزرگترين کشور سرمايداری بعد از فروپاشی اتحاد شوروی با بحرانات بيشتر اقتصادی که جز ماهيت اين نظام است، مواجه شد.

گرچه جنگ در يوگوسلاوی سابق، عراق و افغانستان تا حدودی از شدت اين بحرانات کاست، اما بنابر شکست های پياپی سياستهای نظاميگرانه و توسعه طلبانهء قصر سفيد در عراق و افغانستان و از اينکه نظام سرمايداری هميشه به جنگ نياز دارد و اينکشور نتوانست جنگ ديگری را راه اندازی و تمويل نمايد، بحران شدت گرفت و در نتيجه دهها هزار امريکايی کار های شانرا از دست دادند و بزرگترين بانک های آنکشور با افلاس مواجه شدند، که نا رضايتی عمومی مردم امريکا را در قبال داشت. در چنين فرصتی که جنگ عراق و افغانستان باعث تضعيف ادعای ايالات متحده مبنی بر رهبری جهان شده است، شعار «تغيير» اوباما به مثابهء شعار نجات امريکا از حالت موجود، به پيروزی دموکراتهای آنکشور انجاميد.

حال که «باراک اوباما» در اين انتخابات پيروز شده است، اين سوالات بوجود می آيند که: آيا تغيير در سياست های توسعه طلبانه و جنگ افروزانهء ايالات متحده نيز جز اين «تغيير» خواهد بود و حد اقل از شدت امروزی آن کاسته خواهد شد و بحران اقتصادی موجود را بر طرف خواهد کرد؟

پاسخ به اين مسأله را از تفاوت بين سياستهای دو حزب رقيب «دموکراتها» و «جمهوريخواهان» آغاز کنيم:
امريکائيان خود معتقد اند که تفاوت بين اين دو حزب، به مانند تفاوت دو نوشابهء امريکايی «پپسی کولا» و «کوکاکولا» است. از آنجائيکه اين دو نوشابه در رنگ و طعم (ذايقه) تفاوتی ندارد و صرف نام ها از هم متفاوت اند، در سياست های داخلی اين دو حزب اگر کمی تفاوت باشد، در سياست خارجی آنها هيچ تفاوتی وجود ندارد.
يگانه تفاوت اين دو حزب در سياست داخلی آنست که دموکراتها بيشتر خواهان کمک به طبقات فقير و محروم جامعه اند. اما سياست خارجی آنها که برای جهانيان و خاصتاً ما افغانها از اهميت زياد برخوردار است، کاملاً يکسان است. هردو خواهان توسعه طلبی و تسلط بر جهان اند، زيرا طوريکه قبلاً اشاره کرديم اين نظام ماهيتاً با بحران بسر می برد و يکی از راه های شدت کاستن آن، راه اندازی جنگ و منازعات منطقوی به غرض فروش تسليحات است. مگر آقای کلنتن که خود يک دموکرات بود، در زمان خود جنگ در يوگوسلاوی را آغاز نکرد و به تجزيهء آنکشور نپرداخت؟

از اين سب با به قدرت رسيدن اوباما، نبايد زياد اميدوار بود، که همه کار ها بهتر خواهد شد و جهان ما به سرعت به سوی صلح و ثبات گام خواهد گذاشت. در آن «تغيير»ی که اوباما وعده داده است، حد و حدودی وجود خواهد داشت و او نخواهد توانست بر خلاف سيستم و نظام حاکم در کشورش، اقدام کند.

خدمت بزرگ «باراک اوباما» برای سرمايداری رو به زوال آن خواهد بود، که در ظاهر از شدت مخاصمات بين المللی اندکی بکاهد و برای «نئوليبراليزم» نفس سوخته ای کشورش، زمينهء يک تنفس و مجال برای تجديد قوا را بدهد. چنانچه او در يکی از سخنرانيهايش از جمله دخالت های نظامی به خصوص در افغانستان، چنين وعده داد:
«برای آنکه بتوانيم در همه جا، از جيبوتی تا قندهار، آماده حمله باشيم، من ارتش قرن بيست و يکم را تشکيل خواهم داد، با متحدينی به نيرومندی اتحاد ضدکمونيستی ايکه باعث پيروزی جنگ سرد شد...» (مقالهء «باراک اوباما» منتشره در لوموند دپلوماتيک)

در حقيقت نظام سرمايداری بطور کل و نئوليبراليزم ايالات متحده به صورت اخص، به چنين وقفه نياز دارد، تا بتواند قوايش را تجديد و برای يورش های آينده آماده سازد. نظام سرمايداری ايالات متحدهء امريکا، برای شخصيتی مانند اوباما واقعاً نياز داشت، تا از يکطرف در وجودش پرستيژ از دست رفتهء ايالات متحده را که با نفرت روز افزون جهانيان روبروست، در صورت توان اعاده کند، و از جانب ديگر با آمدن يک «سياه» به قصر سفيد، امتياز ديگری به «دموکراسی امريکايی» بدهد، که گويا کشورش واقعاً نمونه ای «دموکراسی» در جهان است.

برای آوردن «تغيير»، چقدر بايد اميدوار بود؟

به تائيد همان گفتهء مشهور که:

«مردان متفاوتی وارد قصر سفيد ميشوند و ميروند، اما سياستهای ايالات متحده همچنان ثابت باقی می ماند!» نمی توان زياد اميدوار بود که با آمدن «باراک اوباما» بر سر قدرت، وضع و چهرهء جهان با سرعت تغيير خواهد کرد. اين «تغيير» وعده داده شده، در حقيقت روپوش برای آن ناکامی های است، که حاصل کار سياست مداران قبلی اين نظام در گذشته است.

ظهور يک سياه در قصر سفيد، فقط ظاهر مسأله خواهد بود و در بنياد و اساس اين نظام توسعه طلب و بحران آفرين، هيچ تغييری که به نفع اکثريت مردمان ايالات متحده و جهانيان تشنه به صلح باشد، رخ نخواهد داد! پياده نمودن تغييرات اساسی و بنيادی ايکه همه ای اين بحرانات را از ريشه بيرون نمايد، در اين کشور هنوز بسيار زود است.
اوباما به مانند هر رئيس جمهور پيشين، به يک سلسله تعهدات قبل از آنکه به ميدان انتخابات وارد می گرديد، موافقه نموده است. چنانچه او حمايت عنعنوی اش را از اسرائيل اعلام کرد و همچنان وعده داد تا از اتمی شدن ايران جلوگيری کند، دو تعهدی که برای «نئوليبراليزم» ايالات متحده، از اهميت زيادی برخوردار است.

بايد به اين نکته نيز عطف توجه نمود که، بحران اقتصادی موجود جهان سرمايداری را ايديولوگهای اين نظام فقط يک «بحران مالی» می نامند نه بحران هميشگی نظام اقتصادی سرمايداری. از همين سبب با تغيير چهره و وعده های رؤسای جمهور جديد، مردم ايالات متحده دلخوش می کنند، در حاليکه تا نظام سياسی سرمايداری از ريشه تغيير نکند و جايش را به نظام عاليتر(سوسياليستی) که بدون شک آيندهء بشر است ندهد، اين بحران نه تنها که وجود خواهد داشت، بلکه بيشتر رشد خواهد کرد و سبب بيکاری های بيشتر، بحرانات اقتصادی بيشتر، جنگ و بی ثباتی های بيشتر و نا آرامی های بيشتر در جهان خواهد گرديد.

امروز که آقای اوباما از تغيير حرف می زند، چه تغييری را وارد خواهد کرد، جز آنکه برای بقای اين نظام بحران زا خدمت کند و در راه توسعه جويی آن کار نمايد؟ آقای اوباما بخوبی می داند که اگر برای بقای نظام و حفظ و توسعهء آن کارآيی لازم نداشته باشد، شايد نه تنها قدرت، بلکه زندگی اش را نيز از دست خواهد داد./

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • hamwatan salam, yak porsanake kotah , manzorat az kodam socialiesm ast, o qadimi ash ke deer waqt ast fawt karda wa agar kodam naw tawalodash manzoor ast zead zaman neyaz darad ta roshd konad, ba har hal khosh bashi dost ya hooooooooo
    tareq

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس