فغان بی خروش ملت افغانستان!
نظری برمقاله عبدالعزيز "عازم"
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
آقای پوهاند آرین عازم شما دارای رتبه علمی چون پوهان هستید هرگاه نسل جوان وکسانیکه مدنیت و آزادی را دوست دارند. به نوشتار های تحلیلی فاقد ارزشهای تاریخی وکتمان حقیقت درنوشته های شما مواجه شوند سخت زهنش را به بیراه سوق میدهید. اینجا سوال مطرح است.؟
افغانستان کشور ایست فوق ا لعاده آسیب دیده ازفرازونشیبهای گذشته اش اینکه زمینه تمام این بحرانهاونفاق را نظامهای متحجرمانند امیرعبدرالرحمن خان "شاهی"جمهوری" دموکراتیک خلق" دولت مجاهدین" امارت اسلامی" وهم اکنون دولت جمهوری اسلامی فعلی فراهم کرده و میکند.
با یک نظردقیق واقعبین میتوان چنین ارزیابی کرد مردم افغانستان تا هنوز شاهد یک دولت نبوده که اوممسل اراده برای تمام باشندگان این مرزبوم و کارآی کلی نه بلکه جزی هم نداشته وندارد.
تعریف ملت :
ویژه گی ملت رانباید درهویت قومی وفرهنگی یافت" برای تکوین هویت قومی"ویژه گیهای فرهنگی لازم است. اما هویت ملی فراتر ازهویت قومی- فرهنگی است. وجود چندین قومیت در درون یک دولت نبایت مانع تشکیل هویت ملی شود. درتعبیر فرهنکی"بسیاری از عوامل فرهنگی موثردر تکوین ملت ها نادیده می مانند.
بنابر تعبیر دیگر: هویت ملی داشتن تاریخ مشترک از دردها ورنجهای همگانی وخاطرات مشترک تاریخی است. پس هویت ملی صرف براساس قومیت زبان وسرزمین مشترک وسازمان سیاسی دولت بوجود نمیاید.
ازسوی دیگر شرط عمده تکوین هویت ملی پیدایش اراده باهم زیستن است. درصورت وجود چنان تاریخ و خاطرات عمومی و چنین اراده مشترک مردم به رغم تفاوتهای فرهنگی و قومی و زبانی. ملت واحدی را تشکیل میدهد.
عازم: هموطنان! بيائيد كمي اين ادعاي پوچ و عوامفريبانه آنها را باز كنيم: امير عبدالرحمن خان يك سياستمدار نيرومند بود كه در نتيجة جنگها با امير شيرعليخان و ساير سرداران خانوادة محمدزائي رشد كرد. وقتي به قدرت رسيد ابتدا تمام رقباي خانداني خود را سركوب كرد و سپس به سركوب ملوكالطوائفي در سراسر كشور پرداخت. تمام غازيان و مجاهدان پشتون ضد استعمار انگلیس، از جمله ملامشك عالم اندري و محمد جانخان وردك را كه در جنگ دوم افغان و انگليس نقشهاي اساسي داشتند نابود ساخت، غازي محمد ايوب خان قهرمان معركة ميوند را از وطن خارج ساخت، بغاوت سردار محمد اسحق خان پسر كاكايش را در ولايت بلخ سركوب نمود. از جمله، بغاوتهاي عدهاي از متنفذين هزارهجات و نورستان را سركوب كرد،
همانسان كه سلطنت ظاهرشاه بغاوت ببرك خان حدران را در پكتيا و بغاوت صافيها را در اطراف ولايت كابل سركوب نمود. در جريان اين سركوبها و مطيع ساختن سركشان به ادارة مركزي، ممكن است عساكر و مامورين دولتي كه مربوط باشندهگان تمام كشور بودند، از اضافه رويها و تشدد كار گرفته باشند.
آقای عازم با قلم فرسآی و نوشتار چند پهلوی کوشش کرده به نحوی جبارین وقاتلین مردم افغانستان را براۀت بدهد وجرمهایش را توجیح کند. البته بحث مان حکومروایان است نه قومی خاصی در افغانستان.
افغانستان درمسیرتاریخ غلام محمدغبار: ((وقتکه جنگهای خانمان سوزهزاره جات درگرفت. وبقیه مردم هزاره.بعد ازختم جنگهای دوساله به مساکن خودبرگشتند. آنقدرکم بودند که از20بیست هزارخانوارمردم بهسود فقط 6 شش هزارخانوارباقی مانده بودند.
تمام قلعه ها ومساکن مردم هزاره تخریب ومزارع شان پایمال شده بود.طبق امر امیرعبدالرحمن هزارها دخترو پسربیگناه هزاره در داخل افغانستان وهم درماورا سرحدات شرقی افغانستان فروخته شدند.مظالم امیرعبدالرحمن درهزاره جات سابقه درکشورنداشت وفقط مسال آنرا میتوان درهجوم چنگیزمطالعه کرد وبس.
امیربعدها امر کرد که غلام وکنیزمردم هزاره به مردم خارج(یعنی هندیها)فروخته نشوند1897تکسی راکه بالای غلام وکنیزهزاره گزاشته بود لغونمود.اما آنچه که هزارها نفرفروخته شده بودند درداخل افغانستان بحیث برده وبنده باقی ماندن تادرزمان پادشاهی شاه امان الله خان أزادی آنان اعلام شد. مردم هزاره نیز با این شاه طرف دارماندن ودروقت اغتشاش بچه سقا تاآخرین لحظه سقوط اودست ازطرفداری شاه نکشیدند.امیر عبدالرحمن خان علاوتآ تفرقه مزهبی (سنی و شیعه)رادرافغانستان هنگام قیام هزاره جات شدت بخشید و آنرا بشکل یک زخم غیرقابل التیام درآورد.))
آقای پوهاند آرین عازم شما دارای رتبه علمی چون پوهان هستید هرگاه نسل جوان وکسانیکه مدنیت و آزادی را دوست دارند. به نوشتار های تحلیلی فاقد ارزشهای تاریخی وکتمان حقیقت درنوشته های شما مواجه شوند سخت زهنش را به بیراه سوق میدهید. اینجا سوال مطرح است.
اول یا مورخین نتوانستن به حقیقت قضیه پی ببرند؟ ویا این حقایق برای شما قابل اهمیت نیست بیاۀید با احساس ناب وطن دوستی ملت افغانستان را دوست داشته خاینن را خاین بگوید قاتل را قاتل بگوید اگر میخواهید وجدان تانرا ازیت نکنید فقط حقیقت و با فریاد آزادی هموطنان را یاری کن وگرنه بگوۀید فغان بی خروش ملت افغانستان.
شمادلیل قتل های بی موجب جابرانه امیرعبدالرحمن وشاهان مترجع را دربغاوت مردم تحلیل بردید.آیا کسیکه میخواهد زندگی انسانی داشته باشد این بغاوت است؟ آیا مردمیکه خواهان عدالت وخواهان حقوق انسانی و طبعی خود باشد این بغاوت است؟ آیا پدران ومادران که خواهان زنده گی باهم و یکجا بافرزندان و خواهان منع فروش فرزندان خودمیباشد این بغاوت است؟
آقای عازم روزگاری تورا گیردخودت اسیر خوانوده شما دربازارهای هندوستان به بردگی وغلامی به فروش برسند وتوبا چنین جابر حکوم روای دست وپنجه نرم میکنی فریادت بدون شک آزادی عدالت وحقوق انسانی خواهد بود. نه بغاوت.
پس این بسیارمشکل خواهد بود چنین حکم فرما رایک سیاست مدار نیرومند نام گذاری کنی بخاطراعمال غیر انسانیش؟
بنابرین وحدت ملی عدالت اجتماعی ملت واحد ویک پارچه را میتوان دردوران زمام داری عبدالرحمن خان و نادر شاه"وظاهر شاه"حکومت جمهوری"دموکرتیک خلق"مجاهدین یا سوه استفاده گران دین محسوس بوده وهم اکنون است.؟
برابری و افتخارات مشترک وحدت ملی . و هویت ملی داشتن تاریخ مشترک از دردها ورنجهای همگانی وخاطرات مشترک تاریخی است. پس هویت ملی صرف براساس قومیت زبان وسرزمین مشترک وسازمان سیاسی دولت بوجود نمیاید.
ازسوی دیگر شرط عمده تکوین هویت ملی پیدایش اراده باهم زیستن است. درصورت وجود چنان تاریخ و خاطرات عمومی و چنین اراده مشترک مردم به رغم تفاوتهای فرهنگی و قومی و زبانی. ملت واحدی را تشکیل میدهد.
تعدادی از قلم بدستان و نویسندگان متاسفانه با اندیشه منجمد قبیله مینوسند. بیاۀید با تعهد وفداکاری حقیقت هارا بنوسیم عبدالرحمن خان خاین نیست؟ این همه قتل عام و کشت وخون که نظر به سفارشات اجانب صورت گرفته کی بود ؟ وجنگ های داخلی صورت گرفته بحق است؟ درنتیجه تنها شا شجاع خاین است وبس؟
بررسی واقع بینانه ازدید گاه تاریخ سیاسی وبا تفکرمنجمد دگم و قبیله امکان پذیرنیست.
فرياد پرخروش ملت افغانستان
جبهه هاي سياسي امروزي از كجا منشأ مي گيرند؟
پنج شنبه 6 نوامبر 2008,
به قلم پوهاند جنرال عبدالعزيز "عازم"
پيامها
10 نوامبر 2008, 12:25, توسط کاتب مزاری
http://www.bbc.co.uk/persian/a...
andpak.shtml
Matlab e Jaleb da mowrid e afghanistan az Barnet Rubin wa Ahmad Rashid.