صفحه نخست > دیدگاه > حقیقت پنهان

حقیقت پنهان

توطئه قتل احمد شاه مسعود
محجوبه تاجیک شجاعی
يكشنبه 23 نوامبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

درست شش سال قبل در 9 سپتامبر 2001 میلادی احمد شاه مسعود توسط دو تروریست عرب مراکشی که خود را ژورنالیست می گفتند به قتل رسید.

این حادثه در زمانی صورت می گیرد که شبه نظامیان طالبان و ملیشه های القاعده و پاکستانی تقریباً 95 فیصد از خاک افغانستان را اشغال نموده بودند. احزاب جهادی و قوماندانی آن که در طی 14 سال جهاد در برابر کشور بزرک اشغال شوروی وقت مبارزه می نمود در این زمان بیشتر از پیش پراکنده و دشمن همدیگر بودند. هنوز اعتماد نمی کردند که دشمن مشترک در برابر شان قرار دارند و افغانستان را به نابودی کشانده است.

احمد شاه مسعود نظر به جبر زمان دربرابر اشغال گران عربها و پاکستانی ها یک صف مبارزاتی و دفاعی را بوجود آورد،تا باشد افغانستان قوت ملی و حیثت تاریخی خود را حفظ نگهدارد.

بحث ما این نیست که مسعود واقعاً یک شخصیت ملی و غیر متعصب بود،این موضوع به شرایط کنونی و سیاسی کشو ما و نسل جوان ما کدام مفیدیت و سوژه نو و افق گشا نمی باشد، جز عقده ها ی دوران نکبت بار ده هفتاد خورشیدی را تازه می کند و حساسیت های قومی و حزبی را دامن می زند هیچ سود دیگری به جامعه بحران زده و جنگ زده ای ما ندارد.تاریخ در بارۀ مسعود بی طرفانه قضاوت خواهد کرد که چه نوع یک شخصیت سیاسی و مبارزاتی و ملی بود؟

گپ ما اینست که مسعود چگونه قربانی یک توطئه سیاسی گردید؟ آیا حلقات جهادی و اطرفیان نزدیک مسعود در توطئه قتل آن شامل بودند؟

دید گاه های متفاوت در این رابطه وجود دارد،بعضی شبکه آی اس آی را مسؤل قتل مسعود می دانند،بعضی سازمان القاعده را،بعضی هم شبکه استخباراتی سیا را و برخی هم رهبران جهادی را.اما آنچه تا اکنون به عنوان یک واقعیت در ورای قتل احمد شاه مسعود وجود دارد و در بارۀ آن تا هنوز بحث و نقاب از چهرۀ آن بر نداشته شده است حقیقت پنهان می باشد.

این حقیقت پنهان چهرۀ انجنیر محمد عارف سروری رئیس عمومی امنیت ملی دروان حکومت ربانی و مسؤل محافظت از احمد شاه مسعود می باشد.بحث این است چگونه دو نفر عرب مراکشی بنام ژورنالیست از سیستم امنیتی مسعود که یکی از با تجربه ترین و زبده ترین سیستم های امنیتی و استخباراتی در جنگ های چریکی در افغانستان می باشد عبور می کند و با منفجر نمودن کمره خود مسعود را به قتل می رساند؟

چگونه ممکن است سیستم امنیتی و محافظتی مسعود که در رأس آن انجنیر عارف سروری قرار داشت قادر به کشف و خنثی ساختن حمله تروریست ها نمی گردد؟

در حالیکه آقای سروری خود را بی خبر از آمدن دو تروریست عرب در خواجه بهاءالدین می داند. دست کم دوماه می شد که این دو عرب مهان سیاف در گلبهار بود و به هممکاری عبدالرب رسول سیاف و خود آقای سروری از گلبهار به خواجه بهاءالدین انتقال داده می شود و زمینه مصاحبه با مسعود را توسط عاصم ترجمان احمد شاه مسعود از سوی سروری فراهم می شود.بدین دلیل می توان گفت که نه تنها عوامل بیرونی مسبب ویرانی ها افغانستان می باشد. بل عوامل داخلی مساعد کننده اصلی تزدر داخل روابط سیاسی و معاملات قدرت در افغانستان می باشد. این عناصر دقیقاً در توطئه نیز دخیل بوده و عوامل مساعد کننده در قتل مسعود محسوب می شود.
عبدالرب رسول سیاف رهبر حزب اتحاد اسلامی شخص می باشد که زمینه مهانی کمتر از دوماه بود و باش دو فرد عرب را در گلبهار فراهم می کند. این دو فرد نامه عنوانی از یک مرکز اسلامی به عبدالرب رسول سیاف با خود آوردنند در آن نامه تذکر یافته بود که با این دو ژورنالیست همکاری نموده و زمنیه مصاحبه با احمد شاه مسعود را فراهم سازید. در نهایت این دو تن عرب با کمک سیاف ذریعه هلیکوپتر به خواجه بهاءالدین انتقال داده می شود و با پافشاری انجنیر عارف سروری مصاحبه با مسعود فراهم می گردد. در همین رابطه سیاف به مسعود سفارش می کند که" این دو عرب از جمله دوستان می باشد که در دروان جهاد در برابر روسها با ما کمک می کردند شما می توانید با ایشان یک مصاحبه نماید". در حالیکه مسعود در آن اواخر با ژورنالستان کمتر ملاقات می کرد وچندان حاظر نمی شد با ژورنالستان دیدار داشته باشد،اصلاً ملاقات بامسعود برخلاف سایر رهبران جهادی بسیار سخت و مشکل بود.در همین ارتباط یک عرب دیگر به گفته انجنیر عارف سروری(پنج شش ماه پیش یک عرب آمده بود اوبندی شد. آن عرب ازبدخشان به خواجه بهاءالدین آمد ومی خواست مثل مهمان درآمریت باشد. بعد ازآنکه تعدادی به آمرصاحب نظردادند درتیلفون با من مشوره کرد من درپنجشیربودم نتیجه این شد که آن عرب به شکل محبوس توسط گارد آمریت ذریعۀ هلیکوپتربه پنجشیرفرستاده شود ومن هم وی را به کمیتۀ اطلاعات غرض تحقیق نزد سارنوال مشتاق فرستادم. همان گپ وعرب درذهن من بود. من آمرصاحب را گفتم این قضیۀ مصاحبه هم مشکوک است آنها باید تحقیق شوند ونزد سارنوال مشتاق روان شوند). چگونه ممکن است با توجه به اینکه قبلاً هم تجربه نشان داده است باز هم مشابه به همین عمل دو نفر عرب بیاید با مسعود مصاحبه نماید؟

در جای دیگرانجنیر عارف می گوید(من اولین باراز زبان آمرصاحب شنیدم که دونفرعرب درخواجه بهاءالدین است. عرب ها در وزارت خارجه بودند. من نمی فهمیدم که عرب ها این جا هستند چون هیچ سروکاری با وزارت خارجه وکارمندان آن نداشتم. درحالیکه در پهلوی ما بودند. درچای صبح دونفرعرب با عاصم رفتند که درچای صبح مصاحبه شود) چگونه ممکن است که شخص که مسول عمومی امنیت ملی و مسؤل محافظت از احمد شاه مسعود رانیز بر عهده دارد بی خبر بماند از اینکه دو نفر عرب در مهمان خانه وزارت خارجه در خواجه بهاءالدین آمده است و می خواهد با مسعود مصاحبه نماید؟

گفته های انجنیر عارف در تناقض صریح می باشد یکبار می گوید من مسول استخبارات و معاون امنیتی احمد شاه مسعود می باشم ومسولیت دارم تا تمام معلومات را به مسعود انتقال دهم و در جای دیگر می گوید(من نمی فهمیدم که عرب ها در پهلوی ما آمده اند می خواهد با آمر صاحب مصاحبه نمایند). در جای دیگر می گوید" من اولین باراز زبان آمرصاحب شنیدم که دونفرعرب درخواجه بهاءالدین است." در همین رابطه باز سروری می گوید(درحالیکه من نمی فهمیدم این ها مهمان خاص جبهه اند وبا روابط استاد سیاف آمده اند. من دوسه دفعه مخالفت جدی کردم اما بدون آنکه بفهمم. بعداً استاد سیاف به من گفت که این ها مشکوک به نظرمی خوردند. استاد ربانی هم بمن گفت که که من وقتی با آنها درآستانۀ پنجشیردیدم به مسایل فرهنگی که خودشان ادعا داشتند که خبرنگارهستند کمترمعلومات دارند و سرآن مسایل گپ زده نمی توانند. استاد سیاف گفت که من همان وقت به آمرصاحب گفتم که این ها مشکوک اند. البته من ازاین گپ خبرنبودم). بناً نظر به این شواهد و اظهارات می توان گفت که انجنیر محمد عارف سروی و سیاف مسؤل اصلی در فراهم آوری توطئه قتل احمد شاه مسعود می باشد. البته نمی توان ربانی،قوماندان قسیم فهیم،داکتر عبدالله عبدالله،یونس قانونی،قوماندان عطا،اسمایل خان، و امرالله صالح را نادیده گرفت، تمام این جنگ سالاران درفراهم آوری توطئه قتل مرحوم احمدشاه مسعود شامل می باشد. ولی در رابطه با انجنیر عارف سروری کمتر افشاگری صورت گرفته است.زیرا این شخص مسؤل استختبارات ملی و مسؤل حفاظت مسعود بود.چگونه از حقیقت انکار می کند و تمام مسؤلیت را به گردن سازمان القاعده و آی اس آی می اندازد؟

این حقیقت مبرهن است که عوامل بیرونی در توطئه قتل مسعود دخیل می باشد، اعم از آی اس آی، سیا وسازمان القاعده ولی درد ناکتر از آن این می باشد که عناصر داخلی همواره مجریان جنگ ها و یروانی ها در افغانستان می باشد همواره دست های بیرونی و متجاوزین را در داخل خاک این کشور مساعد نموده است. تا این کشور را به نابودی و بحران سوق دهد. بدبختانه تا هنوز این عناصر در معاملات سیاسی و روابط قدرت در این کشورشامل می باشد و با سوء استفاده از دین، احساسات مردم پای برگرده های مردم مانده و خود را بانی اسلام جهاد ومقاومت در برابر متجاوزین محسوب می کنند.این حقیقت بسیار دردناک وغیر قابل تحمل می باشد.باید این جنایت کاران به پنجه ی قانون قرار گیرد.بلی این رویا ممکن است زیرا حکومت افغانستان ICJ را در سال 2003 میلادی امضاء نموده است. دادگاه بین المللی لاحه کشور ها را ملزم می سازد تا متهمین به جنایت جنگی و کشتار مردم بی گناه را به دادگاه لاحه معرفی نمایند تا جنایت کاران به سزای اعمال خود برسند.حکومت افغانستان ملزم است تا عاملین جنایت چندین دهه جنگ در این کشور را به این دادگاه بین المللی لاحه معرفی نماید.

قتل احمد شاه مسعود!

عبدالله عبدالله در قتل احمد شاه مسعود دست داشته است!

چهار شنبه 23 ژوئيه 2008


نقش رهبران جهادی در قتل احمد شاه مسعود

نويسنده: ناصر پويا

سه شنبه 8 ژانويه 2008


ترور احمدشاه مسعود

توسط چه کسی و چرا؟

پنج شنبه 10 ژانويه 2008, نويسنده: حسين کوهی


بعد از مرگ احمد شاه مسعود:

محمد یونس قانونی و قمار عاشقانه قدرت

نويسنده: احمد اميرزاده

دو شنبه 25 ژوئن 2007


مسعود به مراتب بیشتر از طالبان کمک خارجی دریافت می کرد

نويسنده: حکیم نعیم

دو شنبه 12 نوامبر 2007

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • بسیار عالی خانم حقیقت خوب را بیان نموده اید اما متاسف هستم از اینکه در افغانستان این حرف ها چندان اهمیت ندارد. شما برای خود مشکل می آفرینید.امید که این حرکت تان را ادامه دهید.

    • اين خانم حالا از خواب غفلت بيدار شده اين موضوع 7سال پيش به مردم هويدا بود از کتاب ها وفلم هايکه نشر شده مردم اگاهی دارند که در قتل مسعود ما کی دست دارد قراریکه ميدانم خواهر شما از نامش ميگزرم روابط گرم وحسنه با انجنير عارف دارد وتمام اموال کهنه خانمشرا به منزل خود انتقال داده وپدرشما هم در هر دوره های از کمونست مجاهد وطالب فايده های نصيبش کرده بسيار حقيقت هاست که بايد بر ملا شود شما شناخت کامل از تاريخ نداريد کسانی راجنگ سالار خطاب کرديد که از پول حرام شانرا جنگ سالار خطاب کرديد که از پول حرام شان تغذيه شديد وخود يک پنجشيری استيد شما واين بحث های سياسی به دور است زياد تر مطالعه وبه معلومات تان بی افزايد

    • سلام !

      من يکی از خويشاوندان نزديک انجنير عارف هستم و بنظر من نوشتۀ خواهر محجوبه تاجیک شجاعی تااندازۀ بواقعيت نزديک هست،از انجنير عارف بايد سوالهای ذيل صورت ګير :

      — مدتي نزديک بقتل احمدشاه مسعود چرا وبکدام علت به المان، سويس،فرانسه ودر اخير به امريکا همراه خانم نو خود سفر کرد؟وچرا هم درهمان زمان زياده تر با سياف ،وغيره ارتباطاتی تيليفونی از خانۀ همشيرۀ خود وديګران ميګرفت ؟ وسوالهای ديګر درمورد اين مورد

      بااحترام شماليوال

  • بادرود به خواهر گرامی و آشکار کردن حقیقت پنهان!

    بعد از حمله اعراب به ایران(که ایران و افغانستان یکی بود) و کشتار های بیشمار مردان و اطفال بیگناه و غارت و چپاوول سرزمین ما دیگر مجال آن پیدا نشد که ما اندیشة داشته باشیم چرا وقتی شمشیر بالای سر باشد دیگر زبان نمیتواند حقایق را بگوید و حتی سخن بگوید(محکویت بی دلیل کامبخش و غوث زلمی ) به هر صورت قرنهاست که ما در تاریکی زندگی می کنیم که هیچ چیز برای ما قابل رویت نیست حتی دگر عقل و خرد هم نمیتواند حقایق را از نا بکاری ها جدا سازد.هر کشور برای خویش مردمی دارد و لی کشور ما جز کشتن وبستن و اختناق دست آوردی نداشته تا جائی که کشور ما هم ویران شد وهنوز هم تلاش دارند که بکلی کشور تاریخ و زبانهای مارا نابود سازند.

    شما از آقای انجنیر عارف سروری و صیاف عربزده گله دارید اما من فکر میکنم . برای وجودی که به بیماری سرطان دچار شده باشد . ریزش بیماری بسیار ناچیز است . و ما وقتی میتوانیم ازین بیماری نجات پیدا کنیم که تاریخ کشور عزیز خود را قبل از اسلام و بعد از اسلام مطالعه کنیم. وبا بکار بردن خرد نه ماله کشی و جست و خیز خود قاضی خود باشیم. آنوقت شاید به این نتیجه برسیم که درین دنیای رنگارنگ چرا تنها مایان منحیث گوسفند و دیگران همه مانند گرگان هستند مگر ما نمیتوانیم از خود دفاع کنیم و یا این سرطان اسلام سیاسی و ترور مارا اجازه دفاع نمی دهد و افغان را یعنی نوکر و مزدور و مفت و گدایی گرو بی فرهنگ به دنیا معرفی می کند.

    بلکه مردم مانه بلکه این نوگران این مکتب ضد بشری وقیح و بیخرد و سراب هستند و به زودی از صحنه جهان زدوده خواهند شد.

    دوست دارم نقلی از زندگی و فرزندان و زنان او را از تاریخ اسلام ذکر کنم تا شود همه علاقه به خواندن آن بگیرند چرا که از احساسات و کشتن و خفه کردن صدای دیگران چیزی حاصل نمیشود.

    نگاهی تاریخی زنان و فرزندان محمد
    نوشتار : اصلی
    بخشی از سری اسلام زنان محمد

    زندگی محمد معمولاً به دو دوره تقسیم می‌شود: قبل از هجرت در مکه، و پس از هجرت. گفته می‌شود محمد سیزده زن یا کنیز داشته‌است (نسبت به وضعیت برخی به عنوان زن یا کنیز توافق وجود ندارد[همه ازدواج‌ها بجز دو تا از آنها بعد از هجرت به مدینه انجام شد.
    در سن ۲۵ سالگی محمد با خدیجه بنت خویلد بن اسد بن عبدالعزی ازدواج کرد. این ازدواج، زندگی مشترک موفق و خوش و خرمی را به ارمغان آورد که ۲۵ سال دوام یافت. محمد از طرق مختلف بر خدیجه تکیه می‌کرد و تا زمانی که او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد. پس از مرگ خدیجه، خوله بنت حکیم به محمد پیشنهاد داد که یا با سودة بنت زمعة (یک بیوه مسلمان) و یا با عایشه، دختر جوان 7 ساله ابوبکر (که قبلاً نامزد کرده بود) ازدواج کند. گفته شده که محمد درخواست ازدواج با هر دو را کرده‌است. بعدها محمد زنان دیگری اختیار نمود که در هنگام مرگش 9 نفر از آنان هنوز در قید حیات بودند.عایشه که بر اساس روایات اهل سنت زن مورد علاقه پیامبر بود چندین دهه پس از او زنده ماند و کمک شایانی به جمع آوری سخنان پراکنده محمد کرد.محمد آنچه از امور خانه مربوط به خودش می‌شد را انجام می‌داد؛ در کارهای خانه مانند پختن غذا و دوختن لباس یا تعمیر کفش شرکت می‌کرد. او عادت داشت که با زنانش به گفت و شنود بنشیند؛ به توصیه زنانش گوش می‌کرد. زنانش گاهی اوقات با او به مناظره پرداخته و حتی برایش استدلال می‌کردند.
    از نظر مسلمانان هیچ مرد مسلمانی حق ندارد در یک زمان بیش از ۴ همسر دائمی داشته باشد و تنها پیامبر خود را ازین قاعده مستثنی می‌دانند.
    یکی از اشکالهای عمده تاریخی که در غرب به پیامبر اسلام گرفته می‌شد تعدد زوجات او بوده‌است که آن را ناشی از شهوت پرستی می‌دانستند. البته این از یک پیامبر الهی به دور می باشد
    به گفته فضل الرحمن، استاد متوفی دانشگاه شیکاگو، البته اخیراً دیدگاه دانشمندان غربی نسبت به این موضوع به طرز عمده‌ای عوض شده است؛ در فرهنگ عربستان زمان محمد، ازدواج فقط یک تصمیم شخصی برای اهداف شخصی نبوده بلکه عموماً وابسته به نیازهای درون قبیله‌ای یا بین قبیله‌ای جهت تشکیل متحدین بود.مسلمانان با نگرشی تاریخی و عقلانی ، تمام ازدواج‌های او را در آن فضای تاریخی ارزیابی و توجیه می‌کنندو برخی از ازدواج‌های وی را سیاسی و یا در جهت تقویت اسلام با توجه به نظام موجود قبیله‌ای و عشیره‌ای عرب در آن زمان و یا بعضی را مانند «ام سلمه» به صورت حمایتی و سرپرستی می‌دانند. بنا بر نوشته‌های مورخین مسلمان و روایات اسلامی، محمد در دوران زندگی خود و پس از مرگ خدیجه، همسران دیگری برگزید که جز عایشه دختر ابوبکر همگی بیوه بودند به عقیده جان اسپوزیتو استاد دانشگاه جرج تاون، ازدواج مجدد برای بیوه‌ها در فرهنگ عرب که بر روی باکره بودن دختر تاکید می‌کرد مشکل بود.

    آنلاین : زنان و فرزندان محمد عربی

  • خواهر گرامی!
    قلم خوبی دارید.

  • سلام برهمه خواننده گان کابل پرس?!
    واقعاً جای خرسندی است که بعضی حقایق سیاسی وپنهان کاری های دوره احزاب اسلامیستی و جهادی خود برملا می گردد.جای تاسف این است که حکومت افغانستان یک حکومت کاملاً فاسد و مافیایی می باشد ورنه باید تمام این جنایت کاران را به پنجه قانون بسپارد.

  • درود برتو ای خواهرکه توانستی شهامتی بخرج دهی وپرده از روی جنایات مشتی مزدور وخاین برداری ...........
    بدون شک جامعه سنتی ما دربطن خود پدیده های را پروریده است که سال های سال نمیتوان از آن رهایی یافت. اما آنچه بیشتر قابل تعمق وژرف نگری است راه های زدودن این همه خرافات ولجام گسیختگی های بی حدی است که جامعه ما را دراعماق تاریکی ها فرو برده که افراد این جامعه به لحاظ نداشتن آگاهی از حقوق حقه شان ، جریانات سیاسی ، انکشافات زمان وبلاخره تحولات که همه روزه درشرف وقوع است بی خبر بوده که این همه بی خبری توسط قبیله سالاران، جنگ سالاران وزر اندوزانی تحمیل شده است که امروز درچهره رهبرو پیشروواجب ااحترام ظاهر شده وملت بیچاره ودرمانده مارا با حرف های فریبنده ودروغین به اعماق سیاهی ها پرت نموده که خیزش از آن قرن ها را میطلبد .
    به عقیده بنده وقت آن فرارسیده تا به عنوان شهروندان رسالت مند این کشور قد علم نموده بابیان حقایق فرزندان راستین وآزادی خواه این مرزوبوم را که بدون شک بحشی از آنها پیرو مکتب مسعود بزرگ سردارآزاده گان ،میباشند به حرکت درآورده واذهان ایشان رااز چگونگی حقایق کشوری روشن تا باشد که دیگرهیچ ناکسی به عنوان رهبرو پیشرو تبارز کاذب ننموده وملت ما را درگرو امیال وخواست های نامشروع خود محصور نکرده واز خون ملت به فرزندان واقارب شان آسمان خراش های مفشن که با هزینه چندین ملیون دالری تعمیر میگردد کاری انجام داده نتوانندو از گشت وگزارهای اشراف منشانه با موتر های مودل سال که همه از سرسینه های پردرد جهاد گران ومقاومت گران واقعی که همه دار وندار خودرا درطول سال های جنگ از دست دادند واما امروز نان خوردن ندارند گزشته ودردنیای پراز همه نعمت های زندگی بسر میبرند .
    بله این همه سرمایه، این همه قدرت ، این همه احترام ، اینه همه بلند منزل ...... از بحر کیست ؟ از کجا آمده ؟
    اینها مردمانی هستند که به اصل خویش وفا دارنیستند به یار وهمسنگر خود که همه عمر عزیزش را وقف سربلندی ،مقاومت ، جهاد وآزادی ملت افتیده اش نمود خیانت کردند، بنام مسعود بزرگ چی ها که نکردند،آرزو ها وهدف های قهرمان ملی کشور رابه احراز چوکی های وزارت وریاست وامثال آن فروختند وبه همه تلاش ها وپیکارهای او پشت پا زدند افسوس به حال ملتی که تا حال نتوانسته به ماهیت پراز خیانت این همه رهبران قلابی پی ببرند ، خلاصه دلم میخواهد که کتابی بنویسم درمورد این همه جفا ، جنایت ، خیانت واستفاده نامعقول از هستی ملت اماوقت اجازه نمیدهد ......
    یک نظر بسیار کو چک درمورد غرب سالاران وتکنوکرات های به ظاهر تمیز وپروفیسور درام که به عناوین مختلف از طرق مختلف خون ملت را میمکند ودرکشور های خارجی سرمایه گزاری میکنند وافکار ملت ومردم رنجدیده مان را فریبیده به جای آنکه خدمتی کنند سراپا خیانت وجفا درحق ملت روا میدارند ،که هرگاه بخواهیم یک قوماندان یاهر کس دیگری را که به شکلی سؤاستفاده از دارای ملت نموده و منصوب به دولت استاد ربانی بوده است با این تکنوکراتی های غرب زده که میلی به وطن وطن پرستی ندارند مقایسه کنیم درمیابیم که آنها فقط یک حویلی دومنزله تعمیر کرده اند که فامیل واولاد آنها زنده گی میکنند اما این نکتایی پوش های مغز خالی وماهرین سرقت های مدرن همه دارای ملت را به یغما برده ومارا درسکوت پر از غوغا رها خواهند کرد .
    ای ملت من به پا خیزید هنوز هم وقت دراختیار شما است شما هستید
    که دولت تعین میکنید شما هستید که به حکومت ها مشروعیت میبخشید شما فرزندان اصیل و آزادی خواه کشورجنگدیده من هستید لطفاً یکبار تعمق کنید ودیگر اجازه ندهید که از نام شما واز حق شما سؤاستفاده شود.
    خداودن خواهر گرامی را که توانسته همت گمارد درپناه خودداشته باشد و خیلی هم ممنون احساس ودلیری تان هستم
    وسلام
    کابل / برادر شما
    فرزندی از وادی هندوکش

    • اين خانم درک صحييح از اوظاع ندارد قتل مسعود اول به وسيله امريکا انگليس پاکستان و فروخته شده های داخلی صورت گرفته اگر قهرمان زنده ميبود افغانستان امروز ميدان رقابت ها نميشد کسانی را که شما جنگ سالار خطاب کرديد به خانه شما به مهمانی میامدند وديروز مورد تاييد تان بودند به خاطر که وند های روغنی ميزديد و امروز جنگ ساللار شدند گدام اسلحه در خانه شما ذخيره ميشد شما ها هم همدست انها استيد در هر دوره يا مجاهد ميشديد يا طالب يا کمونست وحال سنگ کرزی وطنفروش را به سينه ميزنيد برو وتاريخ را بخوان حال مسله افغانستان چيز ديگريست که تو فکر ميکنی تو وسياست خيلی دور استی برو وبافاميلت در باره فايده های قظيه فکر کنيد

  • احمد شاه مسعود

    در سال 1953 در پنجشیر تولد یافته ، تحصیلات ابتدائی را در لیسة استقلال تکمیل نموده ، سپس شامل فاکولتة پولی تخنیک کابل شد. در انجا با جوانان مسلمان اخوان ارتباط پیدا کرد. پس از کودتای داود در سال 1973 ، به پاکستان فرار نمود.

    در آ نزمان از طرف حکومت ذ وا لفقار علی بو تو تحت تر بیه قرارگرفت. بعدا جهت بر هم زدن نظم به پنجشیر مراجعت کرد و در یک پلان سر تاسری اخوانی ها بر تاسیسات دولتی حمله نمودند ، ولی بزودی این دسیسه از طرف داود دفع کردیده . تعدادی اخوانی ها کشته و تعدادی د ستگیرشدند ولی مسعود به پاکستان برگشت.

    پس از کودتای ثور 1978 ، مسعود به حزب جمیعت ربانی پیوست و به افغانستان بازگشت و بر ضد رژیم دست به مبارزه زد. در سال 1985 وی با روس ها قرار داد آتش بس به امضا رسا نید. در پهلوی حزب جمیعت ، شورای نطار خودش را تاسیس نمود که یک ارگان داگانة نظامی و اداری از جمیعت بود. وی پس از خروج شوروی ها در توسعة نفوذش در سمت شمال ادامه داد در بهبوهة سقوط رژیم با دوستم و حزب وحدت جهت اشغال کابل اتحاد نمود. پس از سقوط رژیم قدرت را در کابل بد ست گرفت و بحیث وزیر دفاع تعیین گردید.

    در سپتمبر 1996 از کابل توسط طالبان رانده شد و قبل از حملة امریکا علیه طالبان حدود اربعة قلمرو وی صرف ولایت بدخشان بود. وی بتاریخ 9 سپتمبر 2001 با یک پلان تروریستی توسط افراطیون عرب با همکاری طالبان به قتل رسید

    قوماندان مسعود یک انسان ماجراجو بود و عمر انسان ماجراجو تنگ است.. و من مطمین استم که هیچکسی در ارتباط مسعود محاکمه نخواهد شد و هرگز محاکمه نخواهد شد..و این حرف مرا هرکسی شمه از جامعه شناسی افغانی بفهمد انرا تایید خواهد کرد.

    بنا حرف زدن از مسعود و قاتلین اش ضیاع وقت است و ضیاع وقت از نظر ادیان اسمانی حرام است..

    مسعود زمانی فرمان قتل اش را امضا کرد که زیر وعده قول اش را با مزاری و دوستم و جناب سیاف زد و با عقب نیشینی به پنجشیر این مقوله یا حدس به یقین مبدل شد..

    بیایید از تجربه تاریک گذشته اموخته و به اینده روشن بیاندیشم تا مقابل با چنین ناملایمات تلخ دیگر در اینده نباشیم..

    درود

  • درود بر تو ای بانوی تاجیک ، بانوی شجاع این تخلص زیبنده تو است !گفتنش آسان است مگر تو واقعاً در عمل شجاعت خود را نشان دادی موفق و کامیاب باشی دوستت دارم خواهرم

  • میگم دست اون درد نکند که این سمبول جنایت، خیانت و جهالت را روانه دوزخ ابدی کرده است.

    اینکه سیاف یا سروری یا دیگر جنایتکاری در قتل مسعود جنایتکار دست داشته مهم نیست ،مهم این است که سنگ فروش کبیر که دست های ناپاکش تا آستین در خون بیگناهان آلوده است دیگر نمیتواند به جنایات خویش ادامه بدهد.

  • به جواب نویسنده کوهستانی .............
    بسیار تاسف بار وخجالت آور است که توبا نوشتن این مطلب به سردار آزاده گان والگوی مبارزات آزادی خواهی که توانست هویت وموجودیت تو وامثال تورابه عنوان شهروند دارای حقوق مساوی درجامعه پراز ظلم واستبداد که همه نابرابری ها درآن واضح بود تثبیت نماید . توخیلی فکر کوچک ونهایت درک ضعیف از چگونگی شخصیت قهرمان ملی داری امید وارهستم درآینده اشتباه نکنی وزیر تاثیر گفته های هر بیخرد نرفته به اصلیت وگزشته تاریخی خویش مراجعه نمودواز مسعود بزرگ به عنوان کسیکی به تو توان بخشید تا به عنوان شهروند سرتاج سربرآری ودرجامعه دیگر احساس حقارت وترس از عوامل فاشیزم قومی نکنی مراجعه کنی وبه روح مسعود بزرگ درود بفرستی ، دیگر اینکه با نوشتن کوهستانی نام هزاران کوهستانی دیگررا که درک عمیق از اوضاع واحوال دارند به زمین نزن این خواهش برادرت کوهستانی دیگر با فکر واندیشه دیگراست .............

  • با عرض سلام خدمت همه
    ای خانم خیلی خوب تحلیل کردی اما غافل ازاینکه سرنوشت کشوربه زعم خودت هنوز دردست آنهایی است که درگیر پنهان کاری ها بودند وهستند ،خدا کند به نوشته ات ادامه داده بتوانی................

    کابل

    فیض محمد

    • Dear Readers,

      it is clear to all that although Ahmed Shah Masood wasn’t a hero but can be said a slave to eastern and western powers and the same to his other warlord fellows. so lets all of us hope for having a real hero for our poor country. it
      will be waste of time to talk about Masood

  • از شتر پرسیدن : سر بلایی خوب است یا سر پاینی ؟
    شتر : لعنت به هر دویش .
    پنجشیری نظر به قانونء جنگ جنگ نمیکنه , همچنان پشتون . خاصتاء پشتونء قندهار . هر دو قوم به این سی سالء تاریخ جنگی افغانستان بسیار مردم را بی عزت و بی ابرو ساختن . مردم ء افغانستان قبلاء از این جنگ سی ساله از جنگ یک مفهوم دیگه داشتن . جنگ کسی میکنه که غیرت داره و از وطن و ناموس خود دفاع میکنه . ولی عملاء دیده شد که به افغانستان به جای که جنگه همرای تفنگ یا شهامت خود بجنگن یا به خاطر دفاع ناموس وطن . جنگه بر علیه مردم خود با اعضای جنسی بدن خود جنگیدند , که بسیار شرم ناک بود . به تمام این جنگ که هنوز هم ادامه داره دو قوم بد نام است . یکی پنجشیری و دیگه پشتون . به این اواخر پنجشیری دزد های کلکانه مثل مجید دزد و حبیب الله بچه سقوء دزد را قهرمانان خود قلم داد کردند و پشتون ها که ادعا دارند هر چی پشتون است قهرمان است , ملا عمر ه امیر المومینین میگن . ولی دخترش پیش عثامه بن لادین است . چی امیرالمومینی قطالطریقء که به خاطر خوشنودی عراب های که هر کدامشان زیاد تر از 100 تا بد کاره تایلندی ( داشته ) دارن باز هم دختر معصوم خوده قربانی خوشنودی عربئ میکنه که خواهر زادش دوکان مالش به نیویارک داره . معنی غیرت به مابین دماغ یک پشتون چیست . مطمین هستم که هیچ باشنده افغانستان تا حالی نفهمیده . ناگفته نماند که روی ما به تمام پشتون ها نیست . او پشتونهای که خوده به امیریکا فروختن و به عربها فروختن به پاکستانیها فروختن ویا او پنجشیری های که چشم به هم زدن پوره کوه زمرد ه غیب کردن . جنگ اگر با اصول افغانی جنکیده میشد , مثل سیل که از سز خود خسو خاشاک را به کناره ها میندازه و افغانستان را از گند و کثافت پاک میکرد , ولی به خاطر که جنگه یک عده جاهل , عقدهء , نوکر عرب و عجم میجنگید . میدان شغالی شده بود و سگ صاحب خوده گم کرده بود . به این طریق خسر عثمابن لادین باید پناهنده شیخ عربستان سعودی شوه . و , از کجا معلوم که پنجشیری های ما تا حال ( قسه را پخته ) کردن همرای روس ها . کتابهای نیکولای گوگول را که همیشه زیر سر خود مانده خو میکردن اعضای حزب ( امر صاحب ) . غم .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس