اين انتقاد است يا توهين و تهديد؟
شما خود قضاوت کنيد!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نامه ی زير را فردی با نام قوی کوشان ، از اين آدرس الکترونيکی ارسال کرده است:
میرهزار:
درین اواخر، سبك سایت تو تغییر خورده و بیشتر به نفع ارتجاع صحبت میكنی. تا باید مدافع منافع فارسی زبان ها باشی. خودت به اقلیت كثیف تعلق داری و باید گذشته ات را خوب بدانی. از گزارش مضامین ضد تاجك جلوگیری كن، و الی برایت بسیار گران تمام خواهد شد
پيامها
28 می 2007, 21:56
آقای میرهزار!
عجب زمانه یی شده است.
توهم در آیینه مصروف حسن خویشتنی
زمانه ییست که هرکس به خود گرفتار است
شما میخواهید خود را مشهور بسازید. ملالی جویا هم همین کار را میکند. بیات ها در تلویزیون شان هم همین کار را میکنند. و بسیاری دیگر.
آیا شما ثابت ساخته اید که نامهء دریافتی تان از قوی کوشان است؟
ساختن یک همچو ایمیل آدرس و ازان به کسی نامه نوشتن بسیار ساده است. هرکس میتوانداین کار را بکند. یا شما بدون تحقیق چیز مینویسید تا مشهور شوید و یا هم این که وظیفه گرفته اید علیه تمامی نهاد هایی که در برابر فاشیزم ایستادگی دارند، دسایسی را سازمان بدهید ویا شریک دسیسه سازانی شوید که ازهیچ کاری برای خاموش ساختن صدای حق طلبی و عدالت خواهی روی گردان نیستند.
یک کمی توجه کنید آقای میرهزار. مردم هشیار تر ازان اند که دیگر فریب هرکسی را بخورند. مردم میدانند چه کسی نافش ازکجا و در کجا بریده شد...
29 می 2007, 00:20, توسط احمد
واقعأ سايت كابل پرس بحدى مبتذل و متعفن شده است كـــه از خواندن مضامين بازارى و بيمعناى آن هر انسان با شعور خجالت ميكشد. مضامين متشره در اين سايت هر روز بد و بدتر ، هرزه و هرزه تر، مسخره و مسخره تر ........ ميگردد.
29 می 2007, 23:44, توسط غرغشت غزنیوال
سلام خدمت دانشمند گرامی کامران میرهزار افشاگر توطئه های ضدملی فروخته شدگان!
سایت کابل پرس? نه مبتذل شده و نه متعفن، زمانیکه یک شخص بدون در نظر گرفتن قومیت، زبان، نژاد، سمت و ولایت توطئه های خائنین ملی را افشا میکند میبینیم که چطور این افراد بر ضد آزادی ملی برمیخیزند. آزادی که خود آقای کوشان با استفاده از آن جریده مبتذل و دشنامنامه بنام امید را نشر میکند.
اگر قبول کنیم که پیام بالا را خود آقای کوشان نفرستاده باز هم ادعای که در پیام آمده است حقانیت خود را حفظ میکند، بخاطریکه شما اگر جریده امید را یکبار هم خوانده باشید به این حقیقت پی خواهید برد که آقای قوی کوشان چه میخواهد<بدتر از چیزیکه در پیام آمده است.>
هیچ ملت و هیچ قومی از قومی دیگری ممتاز نیست، هر قوم و هر ملت مردمان خوب و بد دارند، من یک پشتون هستم ولی پشتونی که اعمالش نیکو نباشد و بر ضد ملت افغانستان باشد یک برادر تاجیک یا هزاره یا از هر قومی دیگری در نزد من نسبت به این پشتون محترم تر است خداوند در قرآن کریم چه زیبا فرموده است:
يَا ايُّهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَاُنْثى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَالِله اَتْقَاكُمْ اِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيْرٌ.
اى آدميان آفريديم شمارا از يك مرد ويك زن وگردانيديم شمارا نژادها وقبيله ها تا باهم شناسا شويد. به تحقيق ، گرامى ترين شما نزد خداوند ، خداترس ترين وپرهيزگارترين شما است وبه تحقيق خدا بر همه چيز دانا است. (سوره حجرات آيه 12)
خداوند ما را هدایت کند.
غرغشت غزنیوال
1 جون 2007, 12:37
جناب میر هزار:
قوی كوشان یكی از پست ترین مخلوق بشر است. او یك جاسوس چند جانبه است. هر كشور خارجی كه بوی پول بیشر بدهد، به همان كشور خود و مردم خود را میفروشد. افراد نجیب مانند شما را خوش ندارد. او از سوی بیگاناگان توظیف شده است كه انسان های خود و وطندوست را توهین كند. از هر كاریكه برای بربادی وطن باشد، صرفه نمیكند .
1 جون 2007, 12:56
آقای میر هزار!
بسیار متاسفم كه یك انسان پائین مثل قوی كوشان به شما حرف های غیر انسانی گفته است. در حقیقت او خود را حقیر نشان داده است. بیش از ۲۵ سال است كه در امریكا زندگی میكند، اما یكروز هم كار نكرده و از پول خیانت به كشور زندگی میكند. مصرف زندگی او را ایرانی ها می پردازند و گر نه زندگی كردن در امریكا كار ساده نیست. سر اینطور انسان ها ری نزنید.
9 جون 2007, 03:58
just like you
13 نوامبر 2007, 17:33
آقای میر هــزار به حـــرفهــاو یاوه گــوی همچو کوشان شمالیوال مسکین یار آریانا افغانستان تلویزیون متآثر نشوید . از این مرده گاو های فامیل فروش همین حرفها را توقع داشته باشید . هر قدر که آدم میخواهد احترامانه بنویسد کجــا میمانند . بی شــرف هــای
مـــادر خـطـــا ها . این ها اصـلآ پشتـون نیستند . یک پشتون اصیل مثل اینها بی شرف نیستند . من که خودم یک پشتون هستم مگر هر که چه پشتون چه تاجک چه هزاره بی شرافتی کنند من آزادانه میگویم .
میر هزار زنده باد . مرگ به تفرقه اندازان وطن
15 فبروری 2008, 07:12, توسط غلام رضا جعفری
بسیاری سایتها هستند که مطابق سلیقه وافکار شما نیست شما مجبور به مطالعه این سایتها نیستید .همین که به خودتان اجازه توهین به این اقلیت را می دهید (البته از نظر شما اقلییت )طرز فکر شما رانشان داد
15 فبروری 2008, 07:24, توسط غلام رضا جعفری
واقعا از این که می بینیم هستند کسانی مثل اقای غز نیوال بسیار مسرور می شویم غلام رضا جعفری اصفهان
29 می 2007, 01:11, توسط aref
آقاي مير هزار : من شما را بعنوان يك كاربر كه به سايت شما سر مي زند تاحدودي نظر نويسندها و خودتان وساير كاربران سايت شما را مي خوانم تقدير و تحسين مي كنم و بارها شده است كه خودم را در شرايطي كه شما قرار داريد گذاشته ام و مخصوصاً در بخش نظرات و كساني كه به جاي پا سخ دادن درست كه از روي آگاهي ، درك و فهم افراد باشد واكنشهاي تند ، فحاشي ، تهديد ، و يك سري مسائل كه شايسته خودشان است روبرو مي شوم سخت ناراحت و متاثر مي شوم . بارها به خود گفته ام كه اگر من به جاي شما بودم هرگز به نشر اينها نمي پرداختم و تحمل اين ياوه گوي ها را نداشتم . اما اين كه شما دست به چنين كاري مي زنيد براي من و همسال من كه عقل مان محدود به مسائل قومي ، حزبي ، مذهبي ،ازنوع جهالت مذهبي كه در جامه افغانستان بيشتر مذهب مساوي است باجهل و الله مذهب در اصل خود راهي است كه انسانها را از جهل ناداني نجات مي دهد ،غير قابل فهم است . نهادينه شدن دمكراسي و آزادي بيان ان هم بشيوه سايت شما ظرفيت قابل توجه لازم دارد .
تحمل عقايد مخالف درجامعه افغانستان كارسختي است . مخاطب شما كساني هستند كه رهبران ما با آنها جنگيدن ، زور گفتن ، تهديد نمودن ، خفقان را ياد داده اند و آنها مثل طوطي از دهن آنها تقليد كرده اند وخودشان هيچ وقت به كارهاي خوب و بد رهبران خود فكر نكرده اند . بايدا عتراف كنم كه شما سايت كابل پرس را مدريت مي كنيد من بعنوان يك كار بر بي طرف از بعضي نظرات كه از روي جهالت است خجالت مي كشم . به نظر من در بين نظر دهي سه دسته آدم وجود دارند ، كساني كه صادق و خواهان يك جامعه باثبات اند ، دوم كساني هستند كه ازروي ناداني و جهالت حرفهاي را مي زنند ، دسته سوم هم كساني هستند كه دشمن اتحاد و برابري مردم اند و آگاهانه مقاله مي نويسند و مي خواهند كه اختلافات قومي را دامن بزنند و بيشتر حرفهاي تحريك كننده مي زنند تا از اين را ه به منافه سياسي و حزبي خود برسند . در انتها من به صبر، بردباري شما درود مي فرستم آرزوي موفقيت براي شما و همسال شما دارم . به نظر من لياقت شما و جايگاه شما در افغانستان بهتر از اينها مي باشد .
ايران كرج
30 می 2007, 23:30
با سلام خدمت همه بازدیدکننده گان سایت کابل پرس? به خصوص عزیزا نی که راجع به مقا له ها اظهارنظر میکنند تقاضای که ازعزیزان دارم این است که بیا یید این بستر مناسب گفتگورا قدر بدانیم وبارعایت اوصول ومبانی اخلاقی وقوانین برغنای آن تلاش کنیم
هیچگاه افراط گرایی ،تخریب شخصیت وسوء استفاده به صلاح نیست.
به عبارت دیگر دوستان این سایت را یک پنجره کوچک برای انتشارونقد دیدگاه های گو نا گون بدانند وصد البته که دیدگاه ها یکسان نیست اما بنظرم محل ناسزا گوی وبهتان افگنی هم نیست هر کسی باید در اینجا دیدگاه های هرکس دیگر را که دوست ندا رد نقد کند با استفاده ازاستدلال و منطق بدون بهره گیری ازهجو ودشنام وناسزا گوی وتعرض به شخصیت افرادواقوام.
چرا برخی دوستان اصرار دارند به صورت مبتذل وگویا صحنه جنگی بحث ونقادی کنند؟ مقا لات وپیامها شان سراسر فحش وبی عفتی است، تداوم این رویش ناپسند ازسوی برخی نظر دهنده گا ن ،جزپریشانی اذهان وپاشیدن بذر کینه وکدورت بین همو طنان چیزی دیگری به دنبال نخواهد داشت.
نوشتن مسؤلیت بسیار دارد دربرابر وجدان وشعورخود شخص باید پاسخگو باشد متأسفانه نویسنده گان ما دچار عقبگرای هستند ومیل به طرف پیشرفت درافغا نان کم است آنها به سکون وعقبگرد وبربریسم ودنیای جا هلی عشق وعلاقه وافر نشان مدهند.
خلاصه باید عاقل بود که خدا به ما عقل داده ،تعطیل کردنش خوب نیست عاقبت بدی دارد از جها لت باید کمتر استفاده گردد بیایید روشنی را به تاریکی بدل نکنیم . بدرود فکوری ازشهرستا ن
29 می 2007, 01:43
کامران جان
اگر از توهين بگذريم — اين نامه يک تهديد است.
قوی کوشان همانا که نشريه اميد راپيش ميبرد.
لطفا يک کاپی را به پوليس و يک يک کاپی را به اتحاديه های ملی و بين المللی ژورنالستان و رسانه های داخلی بفرست تا همه بدانند که اين است قوی کوشان يک ژورنالست تروريست.
29 می 2007, 02:07, توسط احمد رضا زاهدی
با سلام خدمت گرداننده عزیز این سایت، در قدم اول از تلاشهای شما برای افشا گری ... تشکر می کنم.
راستش من مدت زیادی نمی شود که خواننده این سایت شده ام، به خاطر همین از نقطه نظر انتقاد یا هر چیز دیگری صحبت نمی کنم بلکه فقط می خواهم یک نکته ای را که در این عکس متوجه آن شده ام را برایتان بگویم، اینکه نامه ارسال شده از طرف یک account یاهو به ایمیل آدرس editor kabulpress.org که از دامین این سایت است می باشدو اینکه این نامه چطور در محیط یاهو میل باکس باز شده تعجب بر انگیز است، لطفا این مسئله را روشن سازید که آیا شما تنظیمات ایمیل editor kabulpress.org را طوری قرار داده اید که تمام ایمیلهای دریافتی تان به یک ایمیل یاهو برود؟؟ یا این فقط یک عکس دستکاری شده است؟
با تشکر مجدد، رنگ مورد علاقه من رنگ زرد جنایتکاران پشت میز محاکمه!
29 می 2007, 02:26, توسط کامران ميرهزار
اين يک ايميل به اصطلاح اتوفوروارد است. من امشب از ايميل اصلی يک پرينت اسکرين گرفته و در همين صفحه می گذارم. شما می توانيد آن را مشاهده کنيد.
با احترام
29 می 2007, 12:14, توسط منافق شناس
آقای میرهزار سلام علیم:
بنده خدای است ( از باند افغان نازی) که به قصد بدنام کردن فرهنگی معروف کشور آقای قوی کوشان و شر اندازی بین مردم کشور از آدرس ایشان به دیگران دشنام میدهد. این بنده مریض خدا قبلا از آدرس آقای کوشان دشنام نامه به آقای ویس ناصری فرستاده بود. آقای ناصری موضوع نامه را از طریق میل و تلفن با آقای کوشان مطرح میکند. آقای کوشان ضمن محکوم کردن نویسنده نامه هرگونه ارتباط خود را با نام بشدت رد میکند.حتی طی نامه دوستانه خصوصی برای شان باز هم به محکومیت نوسنده پرداخته بودند.
من به سایت آقای محترم ویس ناصری (آزمون ملی) رفتم تا لینک آن نامه را برای شما بگذارم اما آن نامه نبود بجای آن نامی دیگری از آقای کوشان موجود بود. این نامه هم تا اندازه مسائل را روشن میکند.
شما هم موضوع را هم با آقای قوی کوشان و هم آقای ناصری مطرح کنید. حتما تقلبی بودن نامه معلوم میشود.
با امید به روسیاهی هم مکاران و شراندزان
آنلاین : نامهء از آقای قوی کوشان
30 می 2007, 05:22
جناب محترم میر هزار:
من از سال قبل قوی كوشان فاشیست را می شناسم و چند سالی در یك انجمن بنام “صلح و دموكراسی” فعالیت میكردیم. بعد از مدتتی دانستم كه كوشان یك انسان بسیار پر عقده و و متعصب از نگاه قومی است. او یك فاشیست كاملاً عیار است. ضرور نیست كه یك شخص پشتون باشد، تا فاشیست نامیده شود. هر كسیكه تعصبات غیر انسانی علیه سائر مردم و اقوام دارد یك فاشیست بوده میتواند. بخاطر همین افكار فاشیستی وی و دوستانش بود كه از انجمن آنها دوی جستم. كوشان هر كس را خواه زنده است یا مرده دشنام میدهد. این كار را بیش از مدت ۱۶ است كه در دشنام نامهء امید كه از جانب سازمان های جاسوسی ایران و روسیه حمایت میگردد، تكرار نموده است. هدف كوشان فقط ترساندن مردم است كه بر ضد بادارانش كسی چیزی نگوید و تسلیم شود. تعداد زیادی از عمال شوروی سابق همكار وی اند و بوی مفكوره میدهند. جنگ قومی و كشمكش نژزدی های را همیشه تشویق میكند و دشمن آرامش در افغانستان است. به جز خودش و قومش، كسی دگر را خوش ندارد كه این خود یك طرز دید فاشیستی است. چهره و طرز كلامش مملو از حرف های چركین تبعیضی است. وظیفه دارد كه فامیل ها و مردم را علیه یك دیگر به جنگ اندازد. شما محترم میر هزار از كسی هراس نكنید و به مبارزه تان ادامه دهید. در بارهء ساختن ایمیل خدمت شما عرض كنم البته كه آسان است تا یك ایمیل ساخت، اما وقتیكه یك ایمیل بنام شخصی ثبت شده باشد، شخض دیگر نمیتواند عین نام را انتخاب نماید زیرا كمپیوتر آنرا رد میكند. این ایمیل خود قوی كوشان است، نه كسی دیگر.
1 جون 2007, 12:44
آقای میر هزار!
هیچ كس نمیتواند بنام كسی دیگر، ایمیل بسازد. یكبار كه ایمیل بنام یك شخص ثبت شد، هیچ كس دیگر نمیتواند بنام همان شخص ایمیل بسازد. قوی كوشان و باند جاسوسی شان ازین كار ها بسیار كرده اند اما بعد از انجام كار، انكار می نمایند. این مردم ترسو و بیشرفی استند كه كمترین عزت نفس انسانی ندارند.
29 می 2007, 02:29, توسط مختار
آقای میرهزار سلام،
درود بر روحیه نترس و متهور تان. آنانی که خود را مدافع فارس زبانان می دانند، قبل از همه چتلی شان را بر آن زبان پاشیده اند. از لحن این تروریست به ظاهر قلمی معلوم می شود که چه گذشته ای باید داشته باشد. او حتماً در کنار قاتل هزاران انسان (مسعود) در قتل عام افشار نیز دست داشته است که اکنون می نویسد "اقلیت کثیف". او خود کثیف است که این چنین به دیگران می تازد. کثافت کاری ها و نجاست های مسعود، ربانی، فهیم، قانونی، عبدالله، لطیف پدرام وغیره چیزی برای دیگران نگذاشته است.
آقای میرهزار، بدون اتلاف وقت، نامه را به پولیس ارسال و در مورد خطری که شما را تهدید می کند، آن اداره را در جریان قرار دهید. این افراد آنقدر بی رحم و جانی اند که کشتن انسان برای شان مانند نوشیدن جرعه آب آسان است.
فرد دیگری هم که در مورد اوت لوک پرسیده است، نمی داند که این یک کار بسیار ساده است. آدرس کابل پرس? را از آنجا کاپی کن و در یاهو پیست کن. بس! بعد کیک کن: ارسال. نامه از طریق یاهو به کابل پرس می رسد. خاطر تان جمع شد!
29 می 2007, 03:07, توسط احمد رضا زاهدی
ببخشید شما منظور مرا خوب متوجه نشده اید، آقای میرهزار با جوابشان قضیه را روشن ساخته اند.
و یک چیز دیگر : آنها کثیف هستند شما چرا خون خودتان را کثیف می کنید!
با تشکر مجدد، رنگ مورد علاقه من رنگ زرد جنایتکاران پشت میز محاکمه!
29 می 2007, 04:19, توسط rafi
ein haman fashiste panjshere ast ke saliane daraz az massde qatel wa deegat dozdan hemayat karda ast,begozar mosle sag ghaw bezanad.
29 می 2007, 14:15, توسط کاکه
سلام__
این اقای که خودرا مختار معرفی کرده وبسیارکینه توزانه به مسعود میتازدوبرای توجیه این عقده گشایی ودشمنی خودبا دروغ وبزرگ نمایی سعی در محکوم کردن دشمن خیالی خود وتحریک مردم دارد اگر عقده هنوز سلامتی جان وتن اوراازبین نبورده بود باید به امارارایه شده از جانب کمیسیون حقوق بشر افغانستان توجه میکرد.چندی قبل در یاد بود از شهدای مردم افشار محفلی بر گذار شد که دران نمایندگان کمیسیون حقوق بشر افغانستان نیز اشتراک داشتند.در این محفل تعداد قربانیان حادثه افشار را 70 نفر اعلان کردند.اگاهان میدانن که دران حادثه ازقوماندانان مسعود گرفته تا شاخه وحدت اسلامی-حرکت اسلامی واتحاد اسلام و...نقش داشتند.حال این اقای مختار که در هر کاری خودرا مختار فرض کرده است! قربانیان ان حادثه راهزاران تن میگوید!وباز نیش زدن به پدرام بدون علت به خوبی نشان از بیماری جان وتن این اقادارد.
4 جون 2007, 06:55, توسط احمد
این شعار رنگ زرد را از خواهر ات ملالی جویا آموخته یی و از هم از باداران خارجی اش.
29 می 2007, 05:22
برادر عزیز میر هزار
این یک تهدید است و از جانب کسانی است که دموکراسی و آزادی برایشان ارزشی ندارد و میخواهند هر صدای را که برای روشن شدن حقایق است ، ساکت کنند.
29 می 2007, 06:30, توسط بیزار
من تهدید این نامه نویس را محکوم می کنم اما ایده اش را تایید. هزاره ها و تاجیک ها با جنگیدن باهم ضرر ضرر ضرر می کنند. ادی بچیانو هردوی شان را قبول نداشته ندارد و نخواهد داشت. میر هزار جان تو برای آنها گلو پاره کن اما روزشان که رسید آنها تو را پشت گردن حلال می کنند. قوماندانان جنگی یک بهانه است. چرا کسی چیزی به روی گل آقا شیرزوی نمی گوید؟ چرا از خود کرزای نمی پرسند که تو با طالبان چه می کردی؟ مگر او عضو رسمی طالبان نبود؟ من هم دوست دارم که جنایتکاران محاکمه شوند اما چرا فقط شمال و شمال شرق و مرکز را خلع سلاح کردند؟ آقای میرهزار چرا و به چه دلیل شما به فقط پشتو بودن سرود ملی اعتراض نمی کنید؟ هزاره ها همیشه در مزدوری برای پشتونها پیشتاز بوده اند. نبوده اند؟ محقق رای اش را به کی داد؟ خلیلی پابوسی چه کسی را می کند؟ مگر ما به نفع نادر شاه حرکت نکردیم؟ مگر ما غرب کابل را به طالبان ندادیم؟ مگر بیش از نصف ما به کرزی رای ندادیم؟ مگر طالبان امر اخراج جمعی ما را نداده بود؟ چرا ما این همه بر دشمنی با تاجیک ها پای می فشاریم. مسعود بد کرد. من هم می گویم بد کرد. اما آیا ما به خاطر که مسعود با ما جنگ کرد تاریخ خود را فراموش می کنیم. مگر حکمتیار ما قتل عام نکرد؟ در میدان شهر چه کسی به ما حمله کرد؟ همین امروز مگر کوچی ها چه می گویند؟
فکر نمی کنم که حتی از بین رفتن تاجیک ها کوچکترین کمکی به هزاره ها بکند. و این را هم می دانم که از بین رفتن هزاره ها هیچ سودی به تاجیک ها هم نمی رساند. آنها هم در دشمنی با هزاره ها اشتباهاتی را می کنند که ما می کنیم. مگر حبیب الله کلکانی به هزاره جات حمله کرد. بروید در دانشگاه کابل ببینید که هزاره ها را کی ها ضربه می زنند. من باور دارم که میرهزار افغانستان را درست نمی شناسید ولی آدم بسیار گرانقدر است. همراهی او را با ملالی خواهیم دید که به کجا خواند کشید.
تاجیک و هزاره با هم جنگ کند کرزی و طالب هردو را بنگ بنگ بنگ کند
29 می 2007, 11:29, توسط شیرشاه زمان
خواهش به من نشان بدهید که در اینجا کی هزاره را بد گفته و کی تاجک را ؟
آیا به نظر شما دفاع از ملالی جویا و داکتر سپنتا و انتقاد از ربانی ، سیاف و دیگر جنگ سالاران اختلاف انداختن بین هزاره ها و تاجک هاهست ؟
30 می 2007, 03:18, توسط هادی ابغه
اقای میر هزار خودتان احمق هستید یا دیگران را احمق می پندارید؟ اگر قوی کوشان واقعا با نام خود ایمیل به شما فرستاده و قوم متعلقه شما را کثیف عنوان کند پس باید این را در یک فضای آزاد هم خواهد گفت، شما از ایشان بخواهید موضعش را روشن کند. گمان نمی کنم کوشان این قدر نادان باشد که بخواهد شما را پنهانی چیزی بگوید و از ادرس شخصی خویش تهدید کند.
2 جون 2007, 15:00
عزیزان:
قوی كوشام دشمن هزاره، دشمن پشتون و دشمن ازبك و شیعه است. این انسان لعین خودش یك نازی و پست ترین فرد است. خنده آور است كه در محفل شب عرفان در ایالت ورجینیا راجع به ادب و تصوف صحبت میكند كه همان چیز را ندارد. متصوف كسی میتواند باشد كه قلبش و نیت اش پاك و بشر خواهانه باشد، در حالیكه این انسان كثیف اصلاً از راه انسانیت نگذشته است. قوی كوشان به مفهوم واقعی یك جاسوس است. به مجردیكه از ایران و روسیه و حتی پاكستان بدگوئی كنید، شما را در اخبار خود صد ها بار دشنام میدهد. این پست فطرت نه عزت نفس دارد و نه شرافت. هیچ زمانی كار نكرده اما زندگی مرفه دارد. كوشان بگوید كه از كجا پول میكند. اگر این جاسوسی نیست، پس چیست.
29 می 2007, 06:38, توسط مهدی
من به هزار دلیل باور دارم که این نوشته را یک غیر تاجیک فرستاده است تا میان هزاره ها و تاجیک ها جنگ بیاندازد. پیامهای دوستان نشان می دهد که هزاره ها چه قدر احساساتی و سرسری هستند.
جنگ میان فارسی زبانان و اقوام محروم کشور می تواند افغانستان را به چنگ طالبان و حامیان حاکم شان در کابل بیاندازد. پشتونها هموطنان ما هستند. ما دوست شان داریم. ولی باید شیوه های تحمیل فاشیسم قومی برخاسته از میان این مردم را شناخت. همه ای ما از افغانستان و برابر هستیم اما تاریخ افغانستان این اندیشه را هیچگاه نپذیرفته است. بروید نوشته ای آقای احدی را بخوانید. بروید سقاوی دوم را بخوانید.
29 می 2007, 10:47
دوستی قصه میکرد که: وقتی در زندان پلچرخی بودیم، زندانی یی همراه بود بسیار بیباک کارهایی میکرد عجیب و دربسیاری موارد غیر اخلاقی. به طور مثال میگفت: بیایید آوازه کنیم که فلان زندانی (کسی از او خوشش نمی آمد)، پرچمی یا خادیست است. دیگران اعتراض کرده میگفتند که، این دروغ است آن زندانی که تومیگویی نه خادیست است نه پرچمی. جواب آن زندانی چنین بود که: تا ثابت شود که او پرچمی نیست، حریف ده بار لت میخورد و پشت و پهلویش نرم میشود...
کار آقای میرهزار در پخش ونشر ایمیل ها ونوشته هایی ازین قبیل دارای عین خصلت است. به مجرد نشر یک خبردروغین ازین دست، صد بار کوشان توهین و تحقیر میشود. در اخیر هم نه مرجعی است و نه مقامی که برای شخص توهین شده اعادهء حیثیت کند.
کاری که کامران میرهزار پیش گرفته مانند ملالی جویاست. نام کشیدن از طریق دسیسه بازی و توهین و تحقیر به دیگران.
هیچ آدم عاقلی نمیتواند اینجنین به کسی نامه بنویسند، ازو خواهشی داشته باشد و باز قوم وملیتش را کثیف بخواند. این کار، کار امید و کوشان نیست.
نشر این ایمیل پیش از تحقیق و ثابت شدن مساله، هیچ چیزی را نمیرساند جز این که کامران میرهزار یا دسیسه میکند، یا وسیلهء دسیسه بازان قرار گرفته و یا درخدمت دسیسه بازان است.
این نوع ژورنالیزم بدترین و رسوا ترین جنبهء ژورنالیزم است که درغرب رایج است. ازین معلوم میشود که کامران میرهزاروظیفهء ترویج ژورنالیزم رسوای غربی و جنبه های منحط و گندیدهء فرهنگ غرب را دارد. اما در فرهنگ و اعتقادات ما تشهیر مردم و افترا خود جرم است.
کامران مزار نباید پیش از روشن شدن مطلب ایمیل را نشر میکرد.
تاجایی که من قوی کوشان را میشناسم آدرس مکاتباتی او به نام امید است نه به نام کوشان.
این آدرس جعلی است و این ایمیل نیز از سوی دشمنان قوی کوشان به نشر رسیده است.
29 می 2007, 11:10
Koshan anqadar waqat nadarad ke yawa sari hee konad....Koshan yak ansan motaheed wa mobaraz ast..agar ba an charand nawis marza hazar chez gofta bashad man ham taheedash makonam....
29 می 2007, 11:58, توسط شناسا
میرهزار عزیز بازهم سلام برشما و آن تهور ملالی-وارت باد. کامران میرهزار، ملالی جویا، داکتر بشردوست و میر حسین مهدوی از نام های تاریخی خواهند ماند که مردم غیرتمند این خاک پر از قهرمان همیشه به یاد خواهد داشت.واقعا اگر من جای شما بودم و این همه هر روز وشب گاهی از طریق ایمیل گاهی از طریق موبایل و گاهی هم حتا از خارج تهدید می شدم؛ حتما به فولیس موللی یا کدام سفارتخانه - مثلا کانادا یا سویدن یا یک جای دیگه - خودم را معرفی می کردم. واقعا زندگی تان تهدید شده. شما تنها روشنفکری هستید که به درد همه ی افقان ها و هیزاره ها می خورید. مواظب خود تان باشید این غد تهور نکنید... همین ایمیل من هم می تواند یک رقم تهدید شمرده شود. آن را رد یابی کنید عزیز به درد تان می خورد. راستی امو نسیم فکرت هم بسیار تهدید می شود. او هم خوب جار می زند.خواب های خوشی داشته باشید
1 جون 2007, 08:00, توسط صابر
برنارد هانري ليوي
فيلسوف، نويسنده، فلمساز وافغانستان شناس فرانسوي
"مي خواهم عرض كنم كه چرا در مملكت ما فرانسه مثل اينجا مسعود يك چهرهي محبوب است. در قدم اول مسعود خودش يك سمبول مقاومت براي ما بود، در فرانسه هم يك فرهنگ مقاومت موجود است، همان فرهنگي كه توسط جنرال دوگول بيان شده است. مردي كه به شوروي ني گفت، مردي كه به طالبان ني گفت، مردي كه تا آخر به نيرو هاي باطل ني گفت، مردي كه در تابستان بعد از سقوط تالقان براي آقاي رباني که گفت شما را در هليکوپترم به تاجكستان مي برم ني گفته افزود: من باقي مي مانم، آري، او به استاد رباني گفت: اگر حتي يك متر هم اينجا روي زمين جاي باشد همانجا مي باشم، چون همان سرزمين من است و اين به معناي آزادي زمين من مي باشد. او گفت: اگر من قبول كنم كه با هليكوپتر شما پرواز بكنم، ديگر نمي توانم به چشم مردم خود نگاه كنم و نظر بيندازم. اين مرد بزرگ با اين قهرماني خويش به فرانسوي ها اجازه داد كه براي يك لحظه مثل خواب ببينند كه جنرال دوگول دو باره زنده شده است. دليل دومي كه مسعود محبوب القلوب مردم فرانسه است، اين است که او در مقابل هيچ نوع تهديدي سر خم نكرده است. او در مقابل دو تهديد بزرگ آخر قرن بيست مقاومت كرد. او يگانه مردي بودكه در اخير قرن بيستم در مقابل دو تهديد بزرگ خود را روبرو يافت. به همه معلوم است كه او در قدم اول با توتاليتاريسم سرخ مقابله كرد و در قدم دوم با توتاليتاريسم سبز طالبان مقابله كرد
30 نوامبر 2007, 18:07, توسط ANTI FACIST
DALELE ASLI MAHBOBEYATE MASSOD DAR FARANCE SANG FROKHTAN AST
29 می 2007, 12:28, توسط شیرشاه زمان
آقای میرهزار هم نگفته است که پیام حتما از قوی کوشان است، ولی جالب است که طرفداران جنایتکار ملی مسعود چگونه به این مسله رنگ قومی میدهند و چگونه میخواهند با استفاده از تفرقه انداختن به جنایتکاران شان برائت بدهند.
29 می 2007, 13:10
من گفتهء آن دوست را که گفته کامران میرهزار درخطر است تایید میکنم. به راستی هم که درین پنجسال جنگسالاران و جنایتکاران جنگی دمار از روزگار قهرمانان برآوردند. این جنگسالاران روزانه یک دگراندیش قهرمان را بریان کرده میخورند. باید از قهرمانان بزرگ ملی کشور هریک، ملالی جویا، کامران میرهزار، میرحسین مهدوی دفاع کرد. به راستی هم اگر این قهرمانان نباشند و نمی بودند، درفش آزادی بدست کی خواهد افتید. همین ها هستند که آزادی هست. مرگ بر جنگسالاران، زنده باد قهرمانان بزرگ و بینظیر و افغانستان و منطقه! قهرمانان ما تنها قهرمانان افغانستان نیستند بلکه قهرمانان ایران و تاجکستان نیز هستند. زنده باد ملالی جویا. زنده باد کامران میرهزار. زنده باد نسیم مهدوی. زنده باد.... قهرمانان واقعاً ملی!
به قهرمانان عزیز ملی خویش اطمینان میدهیم که سازمان های بین المللی حقوق بشر با شماست. هرزمانی که صدای بلندی شنیدید، خود را به یکی از سفارت های ما برسانید، پناهندگی سر زلف تان است. بیغم باشید.
29 می 2007, 13:42, توسط جبغویه
بادرود:
قوی کوشان مرد دلیری است که بسیاری از (تابو) های قبیله گرایان شوونیست را شکستانده است.هر ادم خردمند پاک پنداربه اسانی به دروغین بودن این ای میل و محتوای ان پی میبرد.مداحان استبدا-برتریخواهان ودشمنان برابری ملی بسیار تلاش دارندتابرای این مرد دشمن تراشی کنند!اورا به سکوت بکشانند وحذفش کنند.میدانیم که هیچ ادم شرافتمند به قومی کثیف نخواهد گفت.استفاده از این کلیمه خود گواه محکمیست بر بیگناهی اقای کوشان در این مورد.اینکه هزاره ها وتاجیک دارای مشترکات انکار ناپذیر ومنافع مشترک اند برای همه اشکار است.
30 می 2007, 07:40
you have a pain in your a... Mr. Shair Shah. It is crystal clear and even a dummy knows this email is not from Koshan. Why you are not accepting that the email is from a hand with evil agendas in mind. You want to creat and help a bad relationship between two brothers. While, others want to say it is a misunderstanding. Now you say, who is doing what. who is national triator? the one who is creating enmity between the people or the one who want to help understanding and avoiding differences and conflicts? ?
15 فبروری 2008, 07:34, توسط غلام رضا جعفری
با سلام در همه جای دنیا به کسانی قهرمان ملی گفته می شود که در راه ازادی وطن کوشش کند متاسفانه همه رهبران جهادی منافع ملی را فدای منافع قومی خود کردند (بلا استثناهمه انها)
29 می 2007, 15:32, توسط Kudos Talash
May 29. 2007
Mr.Kameran Mir Hazaar did a big mistake to printed this wrong E-Mail in his site. Mr.Mir Hazaar had to first take contact with Mr. Qawi Kushaan to become sure , the E-Mail belongs to him or some deceiver from American-Pashtun=Afghan-mellat sent to him
I want from Mr. Mir Hazaar that he not does again such mistake. I am sure Mr. Qawi Kushaan not sent this E-Mail to him
Mr. Mir Hazaar must not print in future the writtens that insult other people or organizations because the enemies of this site try to demage the personality of Mr. Mir Hazaar ,but he can not understand. I advised lost year the site of kabulpress.com about this matter, but they not paid attention about it,and finally they forced to closed Arabic-Alphabet in kabulpress.com site a few months ago
Last week I read in kabulpress.org that a person introduced self as follower of Ahmad Shah Masaud ! He used very bad language for people who are not want and wanted Ahmad Shah Masaud ! I think , this person belongs to Afghan-mellat or any other party, in any case I estimate this person belongs to not Jamyaet Islami. Although I self not agree with the most policy of Jamayaet Islami in past time, but about two years I read every weeks a few times in internet them newspapers, they not use impolite language. If they answer for some wrong written or propagandas in bad language ,it is them legal-right , I will do so ,maybe worse than Jamyaet Islami. I not defend from Jamyaet Islami , they have sufficient writers ,and possibility, but I wrote the reality. In year 1986 Hazb Islami ,and Jamyaet Islami threatened me, but I not speak about it because Khorasan Country is in fire, my dear sisters and brothers die there for nothing,every day,and every night
Mr.Mir Hazaar must not print any written without correct address, and correct E-Mail, especial if the E-Mail insult other people. I read just one or two writtens from Mr.Qawi Kushan, he is not a bad guy, but if kabulpress.org print again and again the Afghan-mellat party E-Mail under name of Jamayaet Islami or any other organization or person, perhaps people give him warning because it is not correct, without search print every written. I do not like to see bad language in www.kabulpress.org in especial case ,if I or any other body can write first strong reason,and than use hard words ,it is not insult because in such case this is a defend from his personality, his language or his culture
Thank You
29 می 2007, 20:22, توسط غرجستانی
با درود به جناب میر هزار و همچنان خوانندگان کابل پرس?!
در مورد صحت و سقم این امیل نمی توان قبل از تماس با فرستنده آن یعنی کوشا صاحب قضاوت کرد. به فرض صحت این نامه، به نظر من در سایت مذکور مطالب که با آن سنخیت داشته باشد حد اقل من ندیدم. خود اینجانب نسخه جدید کابل پرس را از نسخه قبلی آن، هم از لحاظ محتوایی و اطلاع رسانی و هم از لحاظ ظاهری بیشتر می پسندم. من در نسخه جدید بجز مطالب جدید و نظرات گونانگون چیزی که بیانگر تفرقه و اختلاف بین فارسی زبانها باشد، ندیدم. البته در دنیای اطلاع رسانی بدون سانسور این مشکلات طبیعی به نظر می رسد که عده ای ناراحت و خشمگین و عده ای هم خوشحال و سرمست شوند! برخی از افشاگریهای این سایت در مورد فساد اداری و اختلاس های سنگین در برخی از نهادها و گروهها کاری بس ارجمند است البته اگر واقعا مستند و مستدل و محکمه پسند باشد. خود جناب کامران نیز مانند دیگران علایق و سلایق و جهت گیریهای دارد که یک امر طبیعی است که ایشان نیز مانند دیگران از برخی افراد حمایت کند و از برخی افراد انتقاد. (از باب مثال: حمایت ایشان از ملالی جویا از همین جهت صورت گرفته است) البته اگر این کار با عنوان سردبیر (Web Master) کابل پرس انجام نشود بلکه با عنوان یک فردی عادی انجام شود بهتر خواهد بود.
البته کابل پرس نیز گهگاهی برخی دیدگاهها را حذف می کند که بسیار اندک اتفاق می افتد یا شاید من چنین برداشتی داشته باشم.
نکته بعدی این است که نظردهندگان محترم هم رعایت ادب و نزاکت را در نظرات شان نسبت به فرد یا مطلب مورد نظر، داشته باشند و منتقدانه نظر دهند نه هتاکانه که رعایت این اصل بسیار کاری پسندیده است. برخی اوقات که نظرات خواندگان این سایت را مرور می کنم به برخی تعابیر بسیار زننده و زشت بر می خورم که شایسته یک خواننده مجلات الکترونیکی نیست.
آنلاین : http://daikondi.blogfa.com/
29 می 2007, 23:06, توسط احمد عیار
دوستان خردمند را سلام!
ببینید که مساله چقدر ساده است اما برخی ها میخواهند ازان دسیسه بسازند.
1- اگر قوی کوشان این نامه را خودش ارسال کرده و کامران میزهزار هم باور دارد که این نامه ازوست و یقین دارد که qawikushan yahoo.com ایمیل اوست، پس معنی آن اینست که باید کوشان نیز پس از نشرشدنش در کابل پرس? آنرا تایید کند. چرا که وقتی کوشان حاضر شده باشد به یک هزاره در ایمیل "کثیف" بگوید او حاضر خواهد بود در جای دیگری هم اینرا اظهار بدارد. اگر ثابت شود که این نامه از کوشان است، هیچ امکان ندارد که کوشان از محتویات آن منکر شود.
2- اگر میرهزار باور دارد که این نوشته از کوشان است، چرا منحیث یک نویسنده و فرهنگی پیش از نشرآن با قوی کوشان تماس نگرفته و پس از دریافت همه حقایق با تفصیل و تحیلیل لازم این ایمیل را نشر نکرد؟
3- آیا کامران میزهزار کدام ایمیل دیگری نیز دارد که کوشان ازهمین آدرس برایش نامه نوشته باشد؟
4- آدرس کوشان اینست:
mail omaid.com
آقای میرهزار! شما با این کارتان هرچه اعتباری که برایتان باقیمانده بود، باختید. ازین شما یک راوایی دیگر استید که کار تان تهمت زدن و افترا کردن، تحقیر و توهین دیگران است. افسوس به آن زبان و آن قلم که آموختید!
آبروی مردم نزد تان هیچ ارزش وقیمتی ندارد. معلوم است که به آبروی خود چقدر باید ارزش قایل باشید!
30 می 2007, 00:11, توسط آگاه
کابل یک سایت کاملا جدی ومنطقی هست اینکه بعضی از هموطنان ناراضی هستند به این دلیل هست که ملت افغانستان به این شعور وتمد نرسیده است که بتواند حرف آزاد وانتقاد منطقی را تحمل نماید گاه ان ار حمل بر ضد تاجک وغیره می نماید گاه هم انگ دیگری ممکن است بزند در حالکه سایت کابل پرس? یکی از بهترین رسانه های د رجهان رسانه های الکترونیکی هست. باشد که تاریخ خود قضاوت خواهد نمود.
30 می 2007, 02:05, توسط نورالدین
قوی کوشان یک فرد معلومالعال جمعیتی - شورای نظاری و یک دلقک خاینان و جانیان است که سالهاست در امریکا به نفع اوباشان و فاشیستهای جمعیتی تبلیغات میکند و آزادیخواهان و افغانهای شرافتمند را توهین و تحقیر و تهدید میکند.
این پست فطرت حق دارد که اینگونه بلند بالا صحبت کند و تهدید کند چون بادارانش مثل قانونی، ربانی، فهیم و دیگر دزدان و قاچاقبران و رهزنان در قدرت هستند و با میله تفنگ و زور و حمایت استخبارات خارجی بر مردم ما حکم میرانند.
قوی کوشان و امثالش را میشود فواحش سیاسی نام گذاشت که بمثابه چاکران ستمگران و بربادکنندگان افغانستان علیه آزادیخواهان شمشیر کشیده اند.
باید بازهم نفرین به دولت امریکا سپرد که تمام روز دم از «مبارزه علیه تروریزم» میزند اما یکچنین تروریست های نجس را گذاشته که در خاک آنکشور آزادانه به نفع تروریست های جمعیتی - مسعودی تبلیغ کند.
http://www.afghan-german.de/up...
آنلاین : خدمات فنا ناپذیر دو باجه (سید مخدوم رهین و قوی كوشان) به آی اس آی پاكستان
30 می 2007, 03:12
آقاي مير هزار!
من آقاي کوشان را شخصا ميشناسم واز شخصيت ايشان آگاهي دارم. اين امر غير قابل قبول است که چنان نويسنده خبره بر ملا که هر کس مضمون را ميخواند چنين چيزي ناروا بنويسد. اما شما چرا براي رفع سو تفاهم به آقای کوشان زنگ نمی زنید و موضوع را از وی نمی پرسید؟ نخير اين نامه با نام مستعار از طرف يک شخص مغرض نوشته شده است. اين امر فورا قابل درک است بنابران نميدانم چرا روي اين نامه مستعار چنين هياويي بر پا شده است؟
30 می 2007, 06:40
Salam Mer Hazara!
I think Mr. Mer Hazara performed a grave and bold mistake. Without understanding you are accusing some, who might not did this job. It is unacceptable action. In era of technology and swift information everything is accessible, performable and achievable. For instance I can make 100 e-mail accounts in the name of Mer Hazara (YOU)
merhazara yahoo.com
merhazara hotmail.com,
merhazara kabulpress.com
merhazara gogglemail.com
merhazara gmail.com
merhazara bt.co.uk
merhazara aol.com
merhazara lycos.com
merhazara tl.co.uk
merhazara talktalk.co.uk
On and on, does it mean all account affiliated to you? Of course, it does not! qawikoshan yahoo.com is precisely not related to him or he is not the owner of this account, Therefore, I strongly recommend you-as an IT consultant- for taking some basic IT courses to avoid this confusion. Thanks!
We are looking forward
30 می 2007, 12:38, توسط علی
آقای میرهزاره سلام
من خودم یک هزاره هستم و از کثیف خواندن هزاره ها در این نامه فوق العاده عصبانی هستم. ولی دوس عزیز من یه هیچ عنوان باور ندارم که این نامه را آقای کوشان نوشته است. من او را نمی شناسم اما هیچ آدم عاقلی با اندکی شعور نمی آدی چیزی بدی به قومی بگوید و بعد نامش را در پای آن بنویسد و از ایمل خودش آن را ارسال کند. اگر فرضا او این کار را کرده است به این معنی است که حرفش را حرف درست می داند و از گفتن آن بیمی ندارد. در اینصورت آیا این بهتر نبود که شما فقط یک زنگ می زدید و به او می گفتید که من نامه ای تان را نشر می کنم.
من فکر می کنم اگر شما در یک کشور دیگر مثلا یک کشور غربی این کار را می کردید و اگر این نامه قلابی می بود، این صورت کوشان حق داشت بر علیه شما شکایت و در خواست غرامت کند چون شما چیزی را به اسم او چاپ کرده اید که نه سندی بر درستی اش دارید و نه تحقیق کرده اید.
من فکر می کنم ما هر قدر هم به آزادی بیان ایمان داشته باشیم باز هم اصولی را باید رعایت کرد. مثلا اگر شما در جریان انتخابات تحت نام یکی از نامزدها نامه ای دریافت کنید که در آن به یکی از اقوام بزرگ کشور توهین شده است و شما این نامه را بدون تحقیق منتشر کنید، اگر این نامه بعدا روشن شود که جعلی هم بوده است شما با نشر آن ، کاندید ظاهرا نامه نویس را به زمین زده اید. او می تواند در مقابل شما اقامه ای دعوا کند و اگر شما در محکمه مجرم شناخته شوید در آن صورت او ادعای غرامت و اعاده ای شرف و آبرو خواهد کرد.
درست است که آزادی بیان بهترین نعمت است اما در هیچ کجای دنیا ( در هیچ کشور در روی زمین ) مطلق نیست. اگر کشوری را سراغ دارید لطف کنید از آن نام ببرید. آزادی بیان یکی از آزادی های مدنی است و چون خود ازادی یک پدیده ای مطلق نیست پس یکی از انواع آن هم نمی تواند مطلق باشد.
من خیلی جدی باور دارم که با خواندن این نامه آدم می تواند حدس بزند که آن را چه کسانی نوشته است. مثلا من متوجه شده ام که تعدادی در نظرگاه خوانندگان واقعا پشت عدالت خواهی پهنان شده به تعداد دیگر ناعادلانه حمله می کنند.
اگر یکی از دوستان حرفی می زند، این آقایان پنهان پشت نقاب عدالتخواهی فورا حتی سخنان به جا و مستدل آنان را با فحش به مسعود و ربانی و ... رد می کنند. من شک ندارم که بدبختانه اکثر مجاهدین در جنگهای داخلی دست داشتند. ولی من فکر نکنم که با تکیه بر کردار چند فرد مشخص ، بتوان مردمی و قومی را بدنام کرد. افرادی که در جنگهای داخلی دست داشته اند از میان تقریبا تمام اقوام افغانستان برخاسته اند پس دلیلی ندارد که ما اکنون تمام جنایات و تباهی ها را به یک سو و یک قوم نسبت دهیم. چرخه ای خشونت و جنگ مثل گرداب و چرخ آبی حتی آدمهای را به درونش می کشاند که از اول نمی خواسته اند وارد آن شوند. به همین خاطر در افغانستان که سی سال در گرداب خشونت و جنگ دست و پا می زند سخت است کسانی را یافت که از این گرداب به دور مانده باشند.
من گاهی احساس می کنم که جنگهای کابل در مقابل دیگر جنایاتی که در افغانستان قبلا صورت گرفته و نیز در مقابل جنایاتی که هم اکنون صورت می گیرد بسیار برجسته نمایانده می شود. اگر زمان پاک کننده است و می تواند جنایات صد سال قبل را کم اهمیت کند از جنایات کابل هم پانزده سال می گذرد. البته من شخصا جنایت را جنایت می دانم قربانی را قربانی. چرا کمتر کسی از قتل عام مزار و شمالی و تخار و بامیان و یکاولنگ نمی گوید؟ طالبان مسافرین را در کند پشت دسته دسته می کشتند و حتی زنان ما را با فرزندان شان به سنگ بسته بودند تا آرام آرام بمیرند. چرا از عاملان این جنایات هم گفته نیم شود. اینک همین دولت می خواهد با همان طالبان مذاکرده کند و رسما به طالبانی که دست از جنگ بکشند کارت عفو می دهند یعنی کسی نمی تواند آنها را مورد بازجویی جنایی قرار دهد. جمعه خوان همدرد یک عضو حزب اسلامی را در هر ولایت والی می سازند مردم شورش و تظاهرات می کنند و او مردم عالی را در جوزجان می کشد اما هیچ کسی نمی پرسد که آیا جمعه خان همدرد را مادرش والی زاییده است؟ آیا هیچ کسی دیگری در تمام شمال کشور یافت نمی شود که ولی یکی از این ولایات باشد؟ آیا مردم هزاره ای غزنی در طول این همه سال یک نفر را برای شایستگی ولایت ندارند؟ چرا فقط آقای پتان و هم تبارهای شان می توانند والی ولایتی باشند که بیش از نصف جمعیت آن هزاره است. همین به گفته ای اینها جنایتکاران ربانی و مسعود و قانونی و فهیم و ... کسانی بودند که با قدرت نظامی قابل ملاحظ شان، به خلع سلاح تن دادند. خلع سلاح شدند مانند مناطق مرکزی و شمال. اما من از شما می پرسم که با نیروی روزافزون طالب در جنوب و جنوب شرق، آیا نباید نگرانی مردم مردم مناطق شمال، شمالشرق و مرکز را قابل درک دانست؟ کشت تریاک در جنوب و مخصوصا در هلمند کشور را مرکز بزرگترین و پیچیده ترین مافیای جنایت در جهان تبدیل کرده است ما کسی نمی تواند به این دهقانان بگوید که بالا چشم تان ابرو است چون می ترسند به طالبان بپیوندند. ایا این برای مردم دیگر نقاط کشور قابل نگرانی نیست؟ در هلمند حتی قوماندانان و مسوولین ظاهرا دولتی، خانه ها و دکانهای مردم غیر پشتون را خراب می کردند. تنها منبعی که صدای آنها را شنید بی بی سی بود. دولت مگر چه کرد؟ آیا این تبعیض در دولت کنونی را نشان نمی دهد؟ بروید امار بگیرید که چه تعداد مردم غیر پشتون از جنوب و جنوب شرق توسط ظاهرا خشونت طالب محل های سکونت شان را ترک کرده اند.
قدرت های اساسی و کلیدی را همه می دانند که در دولت در دستان چه کسانی هستند. من واقعا از قدرت بسیار نابرابر افغان ملتی ها در دولت دلهره دارم مخصوصا وقتی اینها طرح مذاکره با طالبان را در دستور کار دولت هم قرار می دهند.
من اینها را نوشتم نه به خاطر اینکه بخواهم بر علیه برادران پشتون بنویسم چون باور دارم که اکثریت این قوم که مظلوم هستند و مانند دیگر مردم افغانستان ستم کشیده اند. نخبگان سیاسی پشتون برای اهداف سلطه جویانه خود حتی مردم عادی پشتون را هم قربانی ستم و ظلم خویش کرده اند. پشتون بد روزتر از دیگر اقوام کشور است. ولی ستمگران نخبه ای این قوم قابل نقد اند و توطیه شان تاریخ افغانستان را سیاه کرده است. شروع کنید از عبدالرحمن و بیایید تا ملاعمر و احدی.
اینها را نوشتم تا گفته باشم که مشکل کشور ما ریشه های محکم تر دارد و نمی توان تمام ریشه های این مشکلات را در جنگهای کابل پیدا کرد. جنگهای کابل بیشتر انفجار عقده های بودکه ستم در افغانستان در طول صدها سال ایجاد کرده بود و عقده عقل را می زاید. نباید عاملین جنگهای کابل از عدالت فرار کنند اما عاملین جنایهای دیگر هم باید جوبگو باشند.
در اخر باید بگویم که انتقاد از شما به معنی نادیده گرفتن زحمات شما نیست. کار شما بسیار ارزش دارد اما ارزش آن با دقت و گوش دادن به اهل دل بیشتر خواهد شد.
30 می 2007, 16:31, توسط احمد عیار
بارک الله! آقای ی. علی!
سلام برشما. به راستی که حق مطلب را از هرسو هرجهتی ادا کرده اید. قربان شما!
30 می 2007, 16:36, توسط آتیلا
با سلام به مسئولین سایت وزین وبا اعتبار کابل پرس?!
من نمی گویم که این ایمل حتماًاز قوی کوشان است،ولی همینقدر میگویم که نویسنده نامه خودش وقومش جزو کثیف ترین ها ورذیل ترین ها هستند هرکس که آنرا نوشته.
در رابطه با تهدید آقای میر هزار باید به تمامیت خواهان رذل وشکست خورده هشدار بدهم که یک بار ضرب شصت ما را دیده ایدفکاری نکنید که هزاره ها دوباره مجبور به ورداشتن سلاح شوند.ما قادر هستیم درمقابل دشمنان خود بایستیم وآنهم مردانه.
درست است که هزاره ها پشتوانه منطقه یی وبینالمللی ندارند ولی با وجود این ما امکاناتی برای مقابله با دشمنان خویش داریم.
شما به خلیلی ترسو وابله نظر نکنید،جامعه هزاره نیروهای بالقوه وبالفعل دیگری نیز غیر از خلیلی ومحقق داردکه در صورت نیاز دست به کار وعمل خواهد شد.
بنا بر این به نفع کسی نیست که دوباره اتش های زیر خاکستر را روشن وزنده کنند.
ولی دررابطه به این شخصی که بنام علی نوشته فکر نمیکنم که واقعاًیک هزاره باشد.ولی حرف های خوب ومنطقی گفته.
ولی به جواب آقای علی باید بگویم!که ما هزاره ها خواستار عدالت اجتماعی واقعی هستیم وادعای برتری طلبی بر هیچ قوم وفرقهیی را نداریم.ولی شما دیدیدکه حکومت نام نهاد وخودخوانده ربانی مسعود روی انحصار افغان ملتی هارا نیز سفید کرد.
درتمان بیش از ده سالی که حکومت نام نهاد وسفارت های خارجی دردست تمامیت خواهان شورای نظاری بود حتی یک سفیر یا کنسول هزاره ویا اوزبیک وترکمن در پستی وسفارتی مقرر نشد.
وشورای نظاری ها هنوز که هنوز است می خواهد حق هزاره را به دوتا سید مزدور استخبارات ایرانی بدهدوخود هزاره ها را از حق وحقوق شان محروم نماید.
چنان که در کنفرانس بن این کار را به دستور اربابان کثیف ایرانی خود این کارار کرد.وکشانی بی ریشه یی مانند سید کاظمی وانوری را با خود به بن اورد وبه هرکدام یک وزارت خانه هدیه کرد در حالیکه این اشخاص حتی در یک ولسوالی نیز نیرو ونفر نداشتند وفقط وفقط به دستور ونطر ومشوره ایرانی های کثیف وفاشیست وباری منزوی کردن نیروی اصلی هزاره ها صاحب کرسی ووزارت شدند.
ما از تاجیک ها می خواهیم که باید روش خودرا اصلاح کنید،اگر هزاره ها جمعیت شان از تاجیک کرده بیشتر نباشد بدون شک کمتر نیست.
ماخواهستار حقوق برابر ومساوی هستیم در غیر اینصورت دم از سرنوشتمشترک زدن حرف های تکراری وبیهوده ومفت بیش نیست.وهزاره ها به این یاوهگویی ها توجهی نخواهند کرد.
30 می 2007, 17:04, توسط بهمن کشن آ بادی
آقای میر هزار گرامی !
من یکی از خو ا نند گان دیرین سایت شما مییاشم. اماپس از نشر نامه کذایی منسوب به قوی کوشان تصویری که از شما در ذهنم نقش بسته بود ، کمی درز بر داشت. تصور میکنم شما همانی نیستید که مینما یید . من با قوی کوشان نه سابقه ای دارم ونه رابطه ای ولی کار شما بسیار ناشیانه وحتا میتوان گفت مشکوک است . به سختی میتوان باورنمود که شما اینقدر شعور نداشته باشید که همچو توطیه آشکاررا تشخیص داده نتوانید . شما خوب میدانید که قوی کوشان با چی کسانی در گیر است ، چگونه است که با وصف این ،اقدام به نشر نا مه ای میکنیدکه کودن ترین فرد هم جعلی بودن آن را میتواند تشخیص دهد ؟ آنهم با چنان عنوان تفتین بر انگیز که نشان از اطمینان شما از اصالت نامه میکند . فکر میکنم شما با همه ژست آزاد اندیشی و دمو کرات نمایی ،چیزی را با مهارت پنهان میکنید . شاید من به بد بینی دچار شده یاشم . این را از آن جهت گفتم که شما را آدم نفهمی نمیدانم . کاری نکنید که ما را از خود نا امید سازید چرا که ما کابل پرس? را یک تجربه ی بسیار ارز شمند در جهت معرفی ژورنالیزم مردمی و حقیقت جو یانه میدانیم.به آتش نژاد پرستی تهوع آوری که زندگی ما را به لجن کشیده ، پترول نپاشید که چیزی جز ننگ ونفرت نصیب شما نخواهد شد . خودرا حیف نکنید .
31 می 2007, 07:32
I am very very happy
Thanks for Miir Hazira for introducing a great person for us.I read Koshan’s articles and heared his speeches.He is a great many with a great mission.Allah protects Mr.Koshan...
31 می 2007, 09:23, توسط marzban
اتيلا جان-اگر رباني و مسعود به و حدتي ها چوكي نداد ه بود(كه داده بود) اما مانند عبدالرحمان امير ٦٢ درصد مردم هزاره را بدون موجب نابود نكرده اند.يا مانند طالبان فتواي كشتن هزاره ها را صادر نكرده اند!يا مانند شاهان مخمد زايي هزاره ها را به كنيزي وبردگي نكشاندند!خودت ادم كلان معلوم ميشي باز چگونه كار اين ادمهارا به خساب تمام تاجيك ها ميگذاري واز انها ميخواهي كه تغيير روش دهند!نفوس هزاره ها را با تاجيك ها مقايسه ميكني در حال كه تاجيك ها ادعاي زيادي يا كمي نفوس تاجيك وهزاره را مطرج نكرده اند.اين شوونيستهاي پشتون اند كه گاهي وجود هزاره را انكار ميكنند.و گاهي انرا كمتر از ١٠درصد معرفي ميكنند!اكر تاجيك ها از شرق وغرب وشمال وجنوب ومركز در نظر گرفته شوند به يقين كه اكثريت باشندگان اين سر زمين را چه در حال وچه در گذشته تشكيل .داده اند.اما در يك جامعه انساني وبر اساس حقوق برابر شهروندي اقليت واكثريت گفتن ها و انحصار فدرت به اين بهانه اسبتداد وستم اشكار است.
31 می 2007, 15:01
I am 100% sure that this email supposedly sent to Mr. Mir Hazar by Mr. Kushan has been sent by some one else. I believe Mr. Mir Hazar, as a journalist himself, perfecly knows that this is a bugas email sent by some one else under the name of Mr. Kushan, but still he posted it anyway. Mr. Kushan is one of the most welknown Afghan journalist in North American. He knows what to write and how to write it. He is a man who has always been in the front line of anti Faschism anti-Talibism and a brave defender of Afghanistan against the hygomony of Pakistan. I think, based on my experience from this site, this site, itself sounds and smells a little Pakistani.
31 می 2007, 16:37, توسط tahir
من با خواندن این همه نظرات به این نتیجه رسیدم افغانستان جور شدنی نیست , یگانه راه جور شدن افغانستان تجزیه ان است مثل یگوسلاویایی سابق . افغانستان به پنح کشور تقسیم شود. پشتون ها , تاجیک ها هزاره ها اوزبک ها . هر کس کوشش کند کشور خود را اباد کند .با تاسف دیگر راهی وجود ندارد.....
31 می 2007, 19:02, توسط احمد عبار
به راستی هم که کشور ما میرود تا تجربهء خونین یوگوسلاویا را تکرار کند. از نظر من تا وقتی یکدیگرخود را احترام نکنیم و به نظریات یکدیگر گردن ننهیم، این وطن ساخته شدنی نیست. آنهایی که درپشت مسالهء عدالتخواهی پنهان شده اند، آرمان های قومی خویش را به پیش میبرند. این کار هم به عدالتخواهی خیانت است و هم به اقوام کشور و همه به وحدت ملی کشور. بخواهی نخواهی، هزاره ها مزاری را میخواهند و او را رهبر خود میدانند، بخواهی نخواهی تاجک ها مسعود را میخواهندو او را میستایند. بخواهی نخواهی دوستم رهبر اکثریت مردم ازبک و ترکمن به حساب می آید و مردمش ازو پشتبیانبی میکنند. اگر میخواهیم به احمدشاه بابای ما احترام کنند باید به مسعود و مزاری و دوستم دیگران هم احترام کنیم. ورنه، دامنهء این دشمنی تا بخواهی میتواند وسعت پیدا کند.
در برابر پایه و مقام معنوی مسعود هیچ انسان با وجدانی نمیتواند به او احترام نکند. در داخل کشور یک منار به نامش ساخته شد، جادهء بزرگی به نامش ساخته شد، لقب قهرمان ملی برایش داده شد (هرچند او برای قهرمان بودن نیازی به فرمان کسی نداشت)، همه ساله سالگرد شهادتش با بزرگترین مراسم برگزار میشود. تقریباًهیچ شخصیت سیاسی مطرح درکشور نیست که درمورد مسعود نظر نیک نداده باشد. به این همه یک عده میخواهند به این اسطورهء شهامت و مقاومت توهین کنند. چگونه میشود در برابر این نامردان خاموش ماند و کینهء آنها را به دل نگرفت؟
مسعود دیگر تنها به مردم افغانستان هم تعلق ندارد. تمام فارسی زبانان و تاجک ها او را احترام میکنند و شخصیت مورد علاقهء شان است. اگر باور ندارید، به سایت بروید و بخوانید که شاعر کهنسال و حماسی تاجکستان، مومن قناعت درمورد مسعود چه نوشته است. مومن قناعت، کتاب حماسی یی را به نام "مسعود نامه" به شعر نوشته است که کارنامه ها و شخصیت مسعود دران به نمایش گذاشته میشود. در هندوستان جادهء بزرگی را به نام مسعود میسازند و در ایران مردم عکس های اورا در خانه های خود نگه میدارند. درهمین تازه گی یک سریال تلویزیونی در یکی از کانال های ایرانی به نمایش گذاشته شده به نام "زیرزمین" درهمین سریال شما میتوانید عکس مسعود را درخانه یی که این درامه ثبت میشود مشاهده کرد.
از نظر من مسعود افتخار تمام مردم کشور است و متعلق به همهء مردم است چرا که او هرگز تمایل و برنامهء قومی نداشت. اما وقتی کسانی پیدا شوند که روی برنامه های قومی مسعود را نپذیرند، آیا تاجک ها هم ازین افتخار بزرگی که به قوم شان مربوط میشود میگذرند. آن در وضعیتی که دشمنی با مسعود نه به روی کدام منطق و دلیلی که ونه به خاطری که مسعود در برابر قوم وتبار شان بدی کرده باشد، بلکه تنها به خاطری که مسعود از قوم شان نیست صورت میگیرد، کسی میتواند یک تاجک را قانع بسازد که حرف بد کسی را در مورد مسعود بپذیرد؟
کدام تاجک عاقل و با غیرت حاضر خواهد بود که از مسعود خویش بگذرد؟!
با وضع، وقتی دیده میشود که دشمنی و تعصب کور تا به این حد رسیده باشد، روشن است که میتوان وضعیت یوگوسلاویا را در افغانستان پشبینی کرد.
31 می 2007, 22:08
جناب آقاى عيار من اكر مخالف مسعود باشم ياموافق وى اما تحليل شما جدا يك تحليل واقعى است كه از رياليته هاى موجود جامعه حكايت مى كند شما واقعا درد ملت تانرا مانند يك طبيب حاذق درك كرده ايد خداوند به همه ما بصيرت اعظا فرمايد تا دشمنى ها ودوستى هاى مان باشخصيت هاى تاريخى ازيك منطق سالم برخوردار باشد ازتعصبات كور واز شهرت طلبى هاى كه باعث ايجاد همجو فضا مى شود و هركس كس ديكر را دشنام مى دهد خدا نجات مان دهد من باتحليل شما كاملا موافق هستم به اميد آن روز كه همه نخبه هاى ما يكديكر را درك و تحمل نموده واين راقبول كنيم كه راه حذف و نابودى ملت ها بكلى مسدود است ومحال
31 می 2007, 22:55, توسط من
آقای میر هزار نباید این طور مبتذل عمل کنند. این نه کار فرهنگی است نه ژورنالستی
31 می 2007, 22:59, توسط محمدعلی سرابی
جنابی عبار یا عیار
دوست عزیز این حرفت درست که یک تاجیک با غیرت یا بی غیرت یا هرچیزی دیگر توهین به مسعود را قبول می تواند یا نمی تواند سرجایش ولی اینکه می گویی برای کل فارسی زبانان یا کل افغانستان قهرمان نبودن مسعودیک غلط است کاملا در اشتباه هستی. آخر تو بگو هزاره ها چطور مسعودی که در کابل انحصار طلبی کرد روی مستبدان گذشته را سفید کرد قهرمان همه می شوند. دلیل نمی شود که عطاالله مهاجرانی یا یک شاعر ایرانی یا تاجیک برای مسعود چی بگوید یا نگویید بیا من و تو روبروی هم بنشنیم قضاوت کنیم و غرب کابل و افشار را حداقل در تصویر ذهن مان بیاوریم این که شمالی را فدای پنجشیر کرد و ... بگذریم آیا قهرمانی او برای کل مردم افغانستان یا فارسی زبان و ... می شود؟ حرف اصلی به نظر من این هست که مسعود برای تاجیک ها بماند تاجیک ها سعی نکند او را بر مردم افغانستان تحمیل کند. شاید آن شاعر قدیمی تاجیک از فاجعه افشار خبر ندارد شاید ازآتش باری و نیرنگ های ناجوانمردانه مسعود در مقابل اقوام هم درد خود خبر ندارد....
آنلاین : فردای روشن
1 جون 2007, 11:46, توسط جبغويه
سلام سرابي
منظور عيار فارسي زبانان دنيا است.خودت باز افشار را را براي عقده گشايي وسيله ساخته اي.هزاره ها خودرا فارسي زبان ميگيرند اما تا اكنون هيچ اقدام مردانه در جهت دقاع از اين زبان ازجانب احزاب منسوب به هزاره ها سراغ نداريم.حتا بسيار خاينانه واز روي ترس از برنامه هاي اوغان ملتي ها پشتيباني ميكنند!اينها بر خلاف خواستها مردم هزار در خدومت قاتلان انها قرار دارند ومبارزه مردم هزاره را كه همانا ايستادكي در برابر پروژه هاي عبدالرحمان خاني وهمبستكي با ساير مليت هاي محكوم است منحرف ساخته خود در خمت استبداد تاريخي قرار دارند.بعضي از اين نيمچه روشنفكران سياسي با بزرگنماي اقدامات جنگي قومندانان در كابل در ست در جهت پشتيباني از سياستهاي شوونيستي اداره كرزي خليل زاد عمل ميكنند.شما يكبار موضيع گيري هاي گويا نمايندگان مردم هزاره را در لويه جرگه قانون اساسي-پارلمان و... نگاه كنيد.به جز از تايد سياست هاي شوونيستي اوغان ملتي ها هيچ افدامي دليراته در جهت دفاع از حفوق فارسي زبانان يا هم ساير مليتهاي محكوم از انها ديده نشده است.در خدمت قدرت بودن منافع مردم هزاره را تامين نخواهد كرد.
1 جون 2007, 14:27
چهرهء کریه و سیاه دسیسه سازان بزدل و منافقان بدنام افشا میگردد.
قابل توجه مستعار نویسان گرامی
ویس ناصری
از چندی بدینسو جنگ های شدید قلمی و روانی در فضای نشرات انترنتی ، چاپی ، تصویری و صوتی میان به اصطلاع نویسندگان و فرهنگیان !! روشنفکر !! و مطبوعاتیان پرمدعای هموطنان افغان ما در خارج وداخل جریان دارد .
اگر نیک بنگرید چنانچه شما خوانندگان بادرد و پر احساس خود میدانید که امروزه متاسفانه درد ا و دریغا همه ارزشهای بزرگ ومبارک دینی ـ عقیدتی و ملی ما ن را وارونه ساخته اند و از دین ـ خدا (ج) ـ پیامبر (ص) ـ آزادی ـ خودارادیت ـ استقلالیت ـ وطندوستی ـ ملت خواهی ـ ملی گرائی و وحدت ملی خواهی چیزی جز شعار باقی نمانده است و بس .
امروز از منادیان و پیشوایان و رهبران دیروز جهاد ـ مقاومت ـ نهضت اسلامی ـ و آزادیخواهان حریت پسند دیروزی مان ، خود شما هموطنان دلسوز و وطندوست ، با وجدان بیدار و ایمان پاک ببینید و قضاوت نمائید که چگونه حرص وآز دنیا پرستی ، پول وثروت اندوزی ـ قدرتخواهی وشهرت طلبی ـ از این قائدان جهاد و آزادی ـ افراد و اشخاص بدنام ومنفور و وابستگان مزدور مآب بیگانه دوست وغلام صفتان معامله گر و دین فروشان موءتلف و همکار همان کمونستان بیخدا و قاتل و ظالم و مزدوران پر افتخار شوروی سابق در جبهه ملی و منشور مصالحهء ملی و غیره میسازد .
آری ! امروز این انحراف و گردش ما و این شکست ورسوائی ما فقط نتیجه خیانت ما به خدا(ج) ـ دین ـ عقیده ـ جهاد ـ آزادی ـ وطن و بیت المال ملت وجهاد بود واست که دیگر همه ارزشها ـ روابط و پیوند ها وارونه گردیده است .
بنا" چون دیگر آن ارزشهای مبارک وپر افتخار خدا (ج) ـ وطن و آزادی نزد بسیاری از مدعیان دیروز معنی ومفهومی ندارد ، باید به ارزشها و افتخارات موهوم دیگری بچسپند تا در پرتو آن برای خویش و اهداف سیاسی ـ تبلیغاتی شان دست آویزی داشته باشند .
فلهذا بهترین وساده ترین وسیله تبلیغات این هویت باختگان عقده مند و بدخواهان بدنام را چسپیدن به تعلقات تباری ـ سمتی ـ قومی ـ زبانی ـ منطقوی ـ مذهبی و غیره شان تشکیل میدهد تا با سوء استفاده از این ارتباطات و تعلقات برای پرده پوشی از لغزش ها و ارزش فروشی دینی و ملی شان و برانگیختن احساسات افراد ناآگاه وکم تجربه مربوط به این قوم ویا آن مذهب و زبان وغیره بهره ببرند .
امروز برای برحق نشان دادن ادعا ها و مواضع خویش و کوبیدن طرف مقابل ، هستند افراد و گروپ های ایکه حتی از جعل ، تقلب ، توطئه ، دسیسه و فتنه انگیزی و مستعار نویسی و شایعه پراگنی ابا نمیورزند .
چنانچه در ذیل این مختصر خود شاهد ارائهء کوچک یک سند دیگر وتلاش مذموم از اینگونه تحریکات و دسیسه سازی های بدنام و رسوای فاشیستان قومپرست و منافقان تروریست مطبوعاتی میباشید که این عقده مندان وظیفه دیگری ندارند بجز شایعه پراگنی و ایجاد دوئی ها و دوری ها میان هموطنان شان .
امروزه مرض فاشیزم و خود برتر بینی و نفرت قومی ، زبانی ، سمتی ، منطقوی ، مذهبی و غیره چنان بر بعضی نویسندگان و ناشران مطبوعاتی ما افغانها تأثیر سوء خویشرا گذاشته است که در دل و دماغ و قلب و قلم این بیماران عقده مند چیزی دیگری بجز نفرت قومی و پخش واشاعه آن وجود ندارد.
بنده خوشوقتم از اینکه با وجود همه تلاش ها وکوشش های این وآن ـ الحمدالله در طول زندگیم بخصوص زندگی مطبوعاتیم هرگزو هرگز برای یک لحظه هم قربانی وشکار تلقینات و احساسات قومی ، زبانی ، سمتی ، منطقوی و حتی مذهبی نشده ام و در طول حیاتم ، حب وبغضم از روی عقیده و ایمانم در پرتو این شعار و حقیقت زیبای زندگیم یعنی ـ خدا (ج) ـ وطن ـ وآزادی بوده وخواهد بود .
از حضور برادر بزرگوارم جناب آقای قوی کوشان ممنوم که با ارسال این نامه دوستانه شان براین کمینه منت گذاشته و مرا شامل لطف خویش گردانیده اند .
از اینکه این حقیر با نوشته ها و صحبت های تلویزیونی و رادیوئی ام با باعث ناراحتی جناب آن بزرگوار گردیده ام و ایشان « توقع » آنرا از من نداشتند ، متاسفم ، اما چه کنم که امروز نیز مانند دیروز بنده در رویا و عشق شعار و اعتقادات پاک دیروزیم میسوزم و میرزمم و برای من خدا ـ وطن وآزادی همان قدسیت واولویتی را دارد که دیروز داشت ، همچنانیکه تعریف فاشسزم و نفرت قومی وغیره چه در لباس تاجکیش باشد یا پتوی پشتونیش ، چه عبای هزاره گیش باشد یا چپن ازبکیش ، برایم بمانند دیروز نفرین زا و مردود و محکوم میباشد واین راهی است که انتخاب نموده ام و بر سر این هدف بزرگ حاضرم سر بمانم ولی سازش ننموده و تسلیم نگردم .
در حالیکه توطئه ارسال ایمیل های مستعار نویسان بزدل و هویت باخته را زیر هر اسم ورسمی شدیدا" محکوم میدارم ، بخاطر تنویر اذهان هموطنانم ، این دونامه جعلی واصلی را بدست نشر میسپارم و بر فرستادگان دسیسه باز جعل کار ایمیل ونامه ء اولی نفرین میفرستم .
انشاالله دوستی و احترامم در مقابل جناب برادرم کوشان عزیز وفامیل نجیب شان و هفته نامهء وزین وملی امید همانند سابق استوار و پابرجا بوده وخواهد مانند ./ با احترام ویس ناصری
نامهء جعلی دسیسه سازان فریب کار و منافقان بزدل رو سیاه زیر نام مستعار ـ قوی کوشان
روز دوشنبه ـ مورخ 7 می 2007 م
ویس ناصری:
متوجه شدم كه درین اواخر تو در سایت ات بسیار زیاده روی میكنی و این عاقبت خطرناك برایت خواهد داشت. طوریكه قبلاً از تلویزیون خراسان اعلام كردیم، بنده و دوستانم مانند محترم سعید فیضی و محترم لطیف ناظمی یك جبهه را علیه پشتون ها باز می كنیم ولو كه به قیمت جنگ داخلی هم تمام شود. دست تو هم خلاص هر چه میخواهی بكن. نمیخواهم كشوری بنام افغانستان دیگر وجود داشته باشد. سال هاست كه درین كار میكنم. سایت خودت حالا به یك سایت فاشیستی تبدیل شده و فاشیست ها از آن استفاده میكنند. فكر میكنم كه بهتر است این سایت را بسته كنی تا كه برایت دیر نشده است.
قوی كوشان
ــــــــــــ
نامه اصلی برادر دانشمند و عزیزم آقای محمد قوی کوشان
روز سه شنبه ـ مورخ 8 می 2007 م
ویس جان ناصری، برادر(به جان برابرم)، نزدیک به دلم و (خیلی هم دور از توقعم !)
«خداوند انسانهارا باتفاوت آفرید.» سنت الهی است، درآن شکی نیست و، نبایدباشد.
خداوند نعماتی به بندگانش ارزانی میفرماید، که قدر هرذره و قطره اش را باید بدانیم. در پیرو همینن ایمان وباور، خداوند نعمت دوستی تو عزیز همدل وهمفکر را ازآن گوشۀ دنیا دراین گوشۀ دنیا، درعالم ناشناسی بمن ارزانی فرمود. بدین نعمتش همیشه شکرگزارهستم .
روز و روزگاری گذشت، ورق ها برگشت، اوضاع متفاوت شد، بزرگان رفتند وکوچکان ماندند، تو ومن و ، من و تو با «بزرگان» عهدپیوسته بودیم ، همراه وهمکار وهمدل بودیم، وقت خوبی بود، از شکست ها باهم متألم می شدیم، از پیروزی ها باهم جشن می گرفتیم. گاه بهم تهنیت می گفتیم ودرود می فرستادیم و، گاهی همدگررا تسلیت نثارمی کردیم و دل هردویمان باهم می گریست .
آنزمان ها ـ مثل همه گذشتنی هاـ گذشت، کشش ها رنگ دیگرگرفت، کوششها جهت های متفاوت اختیارکرد، بنابر تغییر وضع ماهوی همه امورکشورمان، نظرها باهم متفاوت شد، قلب ها تپشی از دیگر راه به تپیدن گرفتند، اخلاصها مشبوه گردید ـ متأسفانه، دل ها وافکار ازهم جدایی یافت، ذوق ها وشناخت ها و تعلقات رنگ دیگری پذیرفت !
درهمه حال واحوال، چون قول نخست و همدلی اولی استوار بر «انسان بودن وانسانی اندیشیدن» بوده، برای من «ویس ناصری» همان انسان باشرف وباعزتی است که بود، فارغ ازآنچه چشم آدم روی سایتهامی بیند و، گوش آدم در سایتهای رادیویی می شنود.
یک مسألۀ مهم واقع شده، هم تو دانی وهم من! اوراق چپه راسته شده، خلایق ازهمدگرمجزا شده اند، افکار دربرابر هم قرارگرفته اند، ذوق و سلیقه و حتی ذایقه ها، آنطوری که بودند، دیگرنیستند! چرا؟ خداوندبهتر می داند من وتو به این راز خدایی پی نخواهیم برد ! چرا بین دو برادردینی ووطنی ـ ویس و قوی ـ چنان واقع شودکه زبان همدگر را درنیابند؟ چرا همدگر را درنیابند؟ چرا چنان گردد که یکی از «اشرق» بگوید وآندیگری از«مغرب»!
برادر، ویس نازنین ودوست داشتنی، وبامحبت و شریف،
من از آشنایی باتو، از دوستی باتو، از همکاری باتو، ازبرادری باهمدگر وباهمصنف بودن بابرادرتو، ازبودن در خانۀ تو، از محبت دختر بی نظیرت (که ازخداوند میخواهم بخشی ازعمر مرا به او عنایت فرماید که سخت دوست داشتنی است)، از دعاهایی مادر گرامیت درحق تو ومن، از شرفیابی بحضور خوهرگرامی من، همسرنازنینت، از روشنی بخشیدن کلبۀ این برادرت دراین گوشۀ دنیا باآمدنت و دیدارت باهمسرم و فرزندم، از کنکاشها وتفاوتهای نظر درزمانهای بسیارجانکاه ، ازنظرحیات ملی، ولحظات بسیارخوشگوار درعین زمان، از همدلی هایمان، از بسا نکات دیگر میتوانم برایت بگویم که سخت به تو احترام، محبت ، صداقت وهمه احساساتی ازین دست که بشماری داشته ودارم.
چرا به تمام ایمل هایت پاسخ ندادم؟ روشن است، باتفاوتهایی که دراوضاع کشور آمده، برداشتت ازین حالت با برداشت من تفاوت پیداکرده، یا برداشت من با تو تفاوت یافته، دوسه باری، بنا بروجوه مشترک، حرفهایی گفتم، خوشت نیامد ونپذیرفتی، اشکالی ندارد. همانطوریکه تو فرمایشتی داشتی و موردپذیرش من قرارنگرفت.
حالا، در این حالت انقطاع (شایدهم فصلی ! و اقتضایی!) اگرجوابی به همه محبت هایت نداده ام، مطمئن هستم که دلیل را درک کرده ای، لهذا شکایتی وجود ندارد !
واما ، دربارۀ ایمیلی که برایم ایمیل کردی، باید باساده ترین توضیح بگویم که:
ویس نازنین! محمدقوی همان است که بود، هیچگونه ترسی از بیان افکارم برای هموطنان ندارم، اگرچنانچه با تو درمسأله یا مسایلی تفاوتهایی بروز کرده، مرد و مردانه برایت گفته ام، برایت نوشته ام و، باز برایت ایمیل می کنم و با تو درمیان میگذارم. (نامرد) نیستم لله الحمد، اینکه بنام من برایت اخطار واخطاریه میرسد، فقط توجه بفرما که از کدام آدرس است؟ من آدرس دوگانه ندارم، اگر ازتو ناراحت شوم ـ که شده ام ـ وبخواهم برایت اظهارکنم ـ که تا حال نکرده ام ـ، تلفون میزنم وباتو درمیان میگذارم، هیچ احتیاجی به (ایمیل کذایی) ندارم . تراهم بهمان اندازه (مرد) باشرف میشناسم که از پنجه نرم کردن نمی هراسی، پس چه لازم که مردی ازین دست بامردی ازآن دست ازپشت ایمیل ها بهم خط ونشان بکشند؟!
آنچه برایت رسیده، ازقول وفعل وفکر وتفکر و بیان واظهار من نبوده، نیست و نخواهدبود. طوریکه درآن شک کرده ای، ازبابت بنده دل وفکر آرام بدار، که اگر حرفی برایت داشته باشم، صریح میگویم وهیچ ایمیل و آدرس غلط ونادرست راهم به کارندارم !
خدا و خنده با توباد!/
ـــــــــــــــــــ
نامهء از آقای قوی کوشان
آزمون ملی
آقای ویس ناصری، سلام
پس از چندین باری که شما در تلفون برایم پیام گذاشتید وچندین ایمیل فرستادید، هفتۀ پیش درپاسخ به پیام های تلفونی وایمیل هایتان، نامۀ شخصی برایتان فرستادم، که بهیچ صورت برای انتشار درسایت نبود، بلکه خود را اخلاقاً ملزم دانستم تا بالاخره به شماجواب شخصی وخصوصی بفرستم، بویژه اینکه کسی بنام من به شما نامه ایمیل کرده و من باید موقف خودرا فقط به شخص خودت روشن بسازم .
لحن نامه ام به شما باید واضح میساخت که خصوصی وشخصی است، نه برای انتشار درسایت . ازینکه بدون مشوره واجازۀ من آنرا بدسترس همگان گذاشتید، واقعا ناراحت شدم ، چراکه «توقع» نداشتم نامۀ شخصی از کلکینچۀ سایت سربرآورد .
باصداقت به شما روشن میسازم که من باهیچ یک از دیدگاههای یکسالۀ اخیرشما توافق ندارم وهیچگونه سنخیتی دیگر بین طرز دید من وشما دربارۀ مسایل وجود ندارد .
لطفاً این پیام بنده را درسایت تان انتشار بدهید، تا سایر دوستان بدانندکه نامۀ پیشینم به شماکاملاخصوصی و شخصی بوده، نه برای درج در سایت .
عرض دیگری نیست، بااحترام
محمدقوی کوشان، مدیرهفته نامۀ امید 15 می 2007
1 جون 2007, 16:27, توسط زلمی
آقای عیار عجب تحلیل ساده لوحانه ودل خوش کنکی کرده اید!
خیال می کنید با این تحلیل های ابکی قخرمان ساختگی جاسوس پلید ودزد روس که جنایاتش وویرانی های دیوانه واروسادیستانه اش در جای جای کابل پاک میشود واین البه بی سواد از نگاه سیاسی واقعا قهرمان می شود.
بلی در خوش بینانه ترین تحلیل شاید تاجیک ها باز هم تکرار می کنم تاجیک ها در حالیکه بسیاری مردم شمالی وبدخشان از مسعود دزد وجنایت کار نفرت دارند اورا به عنوان قهرمان خودشان بپذیرند.
آیا پشتون حاضر خواهد شد که عنصر پلید وکثیفی که اردوی ملی را از بین برد ونفاق وجنگ را بین اقوام وملیت ها بهراه انداخت به خاطر قدرت طلبی وبه خیال اینکه خود از آب گل آلود ماهی بگیرد.آیا اوزبیک ها اورا به عنوان قهرمان ملی خواهند پذیرفت.
عجب خوش خیالانی هستید شما پیروان این کوهستانی دزد وسنگفروش .
آیا هزاره ها اورا خواهند به عنوان قهرمان قبولکرد.
اینکه کدام شاعر تاجیکستانی شعر گفته خو این هم از همان خصلت های قوم پرستانه تاجیکیسم پلید است که ایرانی های فاشیست تبلیغ گرش هستند وبودند وبه هیم خاطر باری مسعود این سگ زنجیری خود در کولاب تاجیکستان با همکاری روس ها وهندوستانی ها پایگاه ساختند وپول وسلاح وسوخت ووودر اختیار این مزدور پلید وقدرت طلب خویش قرار دادند.آنها باید از او پشتیبانی تبلیغاتی بکنند اگر می خواهید چهرهواقعی مسعودرا در بین مردم عادی افغانستان ببینید باید از مردم افغانستان بپرسید که مردم این عنصر خائن ودزد وغارتگر بیتالمال را به چه اوصافی میشناسند.
گور پدر ایرانی وتاجیکستانی وهندی وفرانسویبه آنها چه مربوط است که برای مردم افغانستان قهرمان ملی مقرر کنند.
1 جون 2007, 16:32, توسط زلمی
آقای عیار عجب تحلیل ساده لوحانه ودل خوش کنکی کرده اید!
خیال می کنید با این تحلیل های آبکی قهرمان ساختگی جاسوس پلید ودزد روس که جنایاتش وویرانی های دیوانه واروسادیستانه اش در جای جای کابل پاک میشود واین البه بی سواد از نگاه سیاسی واقعا قهرمان می شود.
بلی در خوش بینانه ترین تحلیل شاید تاجیک ها باز هم تکرار می کنم تاجیک ها در حالیکه بسیاری مردم شمالی وبدخشان از مسعود دزد وجنایت کار نفرت دارند اورا به عنوان قهرمان خودشان بپذیرند.
آیا پشتون حاضر خواهد شد که عنصر پلید وکثیفی که اردوی ملی را از بین برد ونفاق وجنگ را بین اقوام وملیت ها بهراه انداخت به خاطر قدرت طلبی وبه خیال اینکه خود از آب گل آلود ماهی بگیرداورا به عنوان قهرمان ملی شان بپذیرند.اگر اینطور باشد حکمتیار صد ها وهزارها بار قهرمان تر ازمسعود است،چون لااقل با روس های کثیف ومتجاوز خوقرارداد وپروتکول امضاءنکرد.آنهم در حالیکه همه مجاهدین دیگر اعم از پشتون واوزبیک وهزاره وترکمن وبلوچ وپشهیی وحتی دیگر برادرانتاجیک مشغول نبرد به دشمن دین وخاک وطن بودند.آیا اوزبیک ها اورا به عنوان قهرمان ملی خواهند پذیرفت.
عجب خوش خیالانی هستید شما پیروان این کوهستانی دزد وسنگفروش .
آیا هزاره ها اورا خواهند به عنوان قهرمان قبولکرد.
اینکه کدام شاعر تاجیکستانی شعر گفته خو این هم از همان خصلت های قوم پرستانه تاجیکیسم پلید است که ایرانی های فاشیست تبلیغ گرش هستند وبودند وبه هیم خاطر باری مسعود این سگ زنجیری خود در کولاب تاجیکستان با همکاری روس ها وهندوستانی ها پایگاه ساختند وپول وسلاح وسوخت ووودر اختیار این مزدور پلید وقدرت طلب خویش قرار دادند.آنها باید از او پشتیبانی تبلیغاتی بکنند اگر می خواهید چهرهواقعی مسعودرا در بین مردم عادی افغانستان ببینید باید از مردم افغانستان بپرسید که مردم این عنصر خائن ودزد وغارتگر بیتالمال را به چه اوصافی میشناسند.
گور پدر ایرانی وتاجیکستانی وهندی وفرانسویبه آنها چه مربوط است که برای مردم افغانستان قهرمان ملی مقرر کنند.
1 جون 2007, 17:10, توسط جواد غوریانی
آقای جبغویه معلوم نیست نام اصلی ات چی است؟شهامت اینرا نداری که نام خودت را بگیری.
در رابطه با اینکه هزاره ها از فارسی زبان ها حمایت کرده یانکرده؟باری هزاره ها مسئله فارسی گپزدن یا پشتو گپ زدن مسئله اصلی نیست.ما نه شئونیست هستیم نه زبان پرست!برای ما عدالت اجتماعی در خط اول تقدم ها قرار دارد.وقتی فارسی زبان انحصار طلب وفاشیست وتنگنظر باشد برای ماقدرت طلبان وانحصار طلبان دیگر هیچ فرقی ندارد ما در مقابل انحصار وتبعیض می ایستیم وانرا میشکنیم.واینرا ثابت کردیم که توان این کار را داریم.این دید تنگ نظرانه شماست که هم چیز را از منظر زبان وقوم ومنطقه می بینید.
برای ما هزاره ها اگر عدالت اجتماعی رعایت شود ما به هیچیک از اقوام ساکن کشور عزیز ما افغانستان سر ستیز ئدشمنی نداریم ونداشته ایم.اگر کشمکش وجنگی وجود داشته برای برقراری عدالت بوده وبس.
اگر همین امروز دیگر برادران ما اعم از فارسی زبان یا پشتو زبان یا تورک تبار به عدالت وبرادریوبرابری واقعی تن بدهند من مطمئن هستم تمام مشکلات کشور حل خواهد شد وهمه باهم درآرامش زندگی خواهیم کرد.ولی چه میشود کرد بنا بر مضمون همان شعر زیبای فارسی:عقل که نبود متاسفانه جان درعذاب است.
خلص کلام برای ما معیار عدالت اجتماعی است وما برای برقراری اش حاضر هستیم باز هم مبارزه کنیم.
1 جون 2007, 20:29
Man Tajikam wa ba jaan wa khudawand sawgand ke baradaarane Farsi-zabanam Hazara haa raa dost daaram. Hech bawaram nashud ke yak Hazara, Kamran Mir Hazar, hamin raa ham dark nakunad ke Faashist haae Awghan Melat dar sadade sar ba nest kardane mardume maa hastand wa hargez namekhwahand ke dar kesware ma adaalate ejtemye bar garaar shawad. Maa Tajikan wa Hazara ha dar yak keshti qaraar daarem wa sarnaweshte maan yake ast. Zena baad mardume Tajik wa Hazara wa Farsi-zabaan! Marg bar Awghan Melat!
2 جون 2007, 17:32, توسط جبغويه
با درود به غورياني!
با شهامت وبي شهامت بودن در اين دو سه گپ ما وشما اشكار نخواهد شد وبسيار ساده است كه هر كس خودرا با شهامت معرفي كند ويا ستمگر خودرا عدالت خواه!
اما اينكه شما از عدالت اجتماعي سر بسته و تعريف نا كرده گذشته ايد چيزي دستگيرمان نشد.عدالت اجتماعي كه خودت ار ان دم ميزني با زبان كاري ندارد!حذف ويا نابودي يك زبان را بي عدالتي اجتماعي نميداني.بسيار خوب ندان.از شعار دادن هاي انقلابي خودت خوشم امد.اين را هم بايد به ياد داشته باشيم كه اگر از زبان خودمان پاسداري كرديم با يد اتهام تنگ نظر و... را هم بايد به جان بخريم!شما انحصار شكن وتبعيض شكن هستيد اما تبعيض زباني را ناديده ميگيريد.خوب بگير.براي تامين عدالت اجتماعي هم مبارز كو.مگر كمي در باره من نيز عدالت را رعايت كن! در كجاي ان گپ ها چيزي بر ضد عدالت اجتماعي گفته شده كه من نمي بينم.ما كجا بي عدالتي را ستوده ايم.
باز هم ببينكه از زبان پارسي مدد گرفته اي كه گفته اند اگر عقل نباشد... اما دوست ارجمند اين روزها بسياري جان ها از دست خود عقل در عذاب اند!راستي نگفته اي كه اين عدالت اجتماعي از نوع اسلامي است يا سوسياليستي يا هم امپرياليستي؟تا ميشد كه ما هم در اين مبارزه با خودت شريك ميشديم.من كه زياد علاقه به نوع سوسياليستي ان دارم اما چه كنم كه اين نوع ان در ميهن ما وشما بسيار خريدار ندارد.
فكر ميكنم كه من وخودت بر سر اين شعار توافق داريم بر قرار باد عدالت اجتماعي به من اجازه بدهيد كه تنها بكويم وازادي همچنان.
اكر بيشتر خواستي گپ بزنيم ادرس اي مييل خودرا خدمت شما خواهم فرستاد.
2 جون 2007, 20:47
من از مردم افغانستانمم و مردم افغانستان را هم میشناسم. عکس مسعود درخانه خانهء مردمان تاجک است. کمتر تاجکی یافت میشود که او را نستاید و قهرمانش نداند. حرف من هم همین است که او اگر برای هیچکس قهرمان نباشد، برای تاجک قهرمان است. دوستم برای ازبک و مزاری برای هزاره قهرمان است. حرف من هم همین است که امروز ما به اقوام تقسیم شده ایم. ما حاضر نیستیم دیگر قهرمانان یکدیگر را بپذیریم. برای من هم نه احمدشاه ابدالی، نه میرویس خان هوتکی، نه وزیر اکبرخان، نه ایوب خان، نه شیرشاه سوری و نه جتی امان الله خان هیچیک قهرمان نیستند. همهء اینها با همان معیار هایی که تو مسعود را مزدور میدانی صد بار مزدور، آدمکش و جنایت پیشه بودند.
مشکل همینجاست. ما دیگر به اقوام تقسیم شده ایم. ما نمیتوانیم وقتی از مردم صحبت میکنیم، ادعا داشته باشیم که نماینده گی از خواست و نظر همهء مردم افغانستان میکنیم. ما مردم هزاره داریم، مردم تاجک داریم، پشتون داریم، ازبک و غیره. هریک ازین مردمان نظر متفاوتی نسبت به تاریخ، شخصیت ها و وقایع دارند.
امروز هزاران نفر در جوزجان به طرفداری از دوستم مظاهره میکنند و به فرمانش جان میدهند. اما نزد کسان دیگری درین سرزمین دوستم جنایتکار است. با چنین وضعی، تخریب و بدگویی از شخصیت های مورد احترام اقوام دیگر ما چه توقع داریم و چه انتظار؟ آیا با این کار های آینده های بس خونینی را برای کشور ترسیم نمیکنیم؟
من به نتیجهء کار ها نظر دارم نه به درستی ونادرستی کار ها. خیر و درست همان است که از قتل و کشتار بیشتر و از جنایات بیشتر جلوگیری شود.
باید با عقل و تدبیر سخن گفت و عمل کرد نه با احساسات بچگانه. تا به کی باید دریای خون جاری باشد؟ هر قطره خونی که میریزد، هزاران عقده و درد بیدرمان دیگر تولید میکند. کسانی که از سی سال جنگ و خونریزی تجربه نگرفته اند، کارشان همین است که بر سرنای اختلاف و دشمنی و کینه ورزی بدمند. آنچه ملالی جویا و آنهایی که زیر نام عدالتخواهی میکنند، چیزی نیست جز تداوم کشتار، تداوم جنگ، تداوم ویرانی و از دست دادن فرصت ها برای ساختن کشور.
ربانی اگر بر مصالحهء ملی تاکید وررید، هدف همین است. کرزی نیز با طالبانی که هنوز هم ساطور حنایت بدست شان است و همه روزه به جنایت میپردازنده، پیشنهاد صلح و مصالحه داده است. چرا علیه کرزی کسی چیزی نمیگوید و هر روز علیه ربانی میجفند؟
ما به صلح و آشتی نیاز داریم. اگر شما میگویید ندارید و باید به دشمنی ادامه بدهید، بفرمایید. ادامه بدهید و نتیجه اش را ببینید.
3 جون 2007, 04:11, توسط محمدعلی سرابی
در جواب وطنداری که گفته اند هزاره ها هیچ مردانه برای زبان فارسی عمل نکرده اند و شخصیتهایش امروز در خدمت شوونیستها قرار گرفته اند عرض کنم که هزاره ها برای خدمت به فارسی شعارنمیدهد و غوغا به پا نمی کند و از زبان فارسی اسفتاده های قومی و استبدادی نمی کند همانطور که از زبان پشتو استفاده های استبدادی و انحصار طلبی می شود. و در مورد اینکه نمایندگان پارلمان و شخصیتهای هزاره حرف کی را تأیید می کند شما بازهم در اشتباه هستید هزاره ها گرچند نمایندگانش را نمایندگان ضعیف و بعضاً منفعل می داند ولی بهتر از ازاین شاخه پریدن به آن شاخه پریدن شخصیت های تاجیک (آنهایی را که شما سنگش را به سینه تان میزنید) که شب حامی کرزی هست فردایش که لقمه چرب از دهانش افتاد مخالف کرزی میشود. هزاره ها با همه طرف در تعامل هستند.
آنلاین : فردای روشن
4 جون 2007, 14:27
اين نامه از کوشان هست يا نه بماند. اما فرستنده نامه بايد بداند که کوشان و امثال کوشان بايد زير دست همين به زعم خودشان هزاره کثيف شاگردی کنند تا پارسی را بدانند چيست.
فرستنده نادان نامه نمی داند که ميرهزار اندازه خودش و جدش پارسی را می شناسد و می داند که چگونه به رشد اين زبان کمک کند.