مرگ و میر زنان و کودکان بدخشی همچنان بالاترین است!
استاد ربانی مصروف چیست؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
به گزارش بخشی خبری شامگاه سه شنبه (19 قوس- 09 دسامبر) تلویزیون آرنایا به نقل از یک مقام ولایت شمالشرقی ولایت بدخشان، مرگ و میر زنان و کوکان در این ولایت همچنان درصدر قرار دارد.
بدخشان به عنوان یکی از پر جمعیت ترین مناطق افغانستان که دارای راه های صعب العبور بخصوص درفصل سرما میباشد؛ آسیب پذیر ترین محل برای زنان حامله و کوکان زیر پنج سال بشمار میرود.
در عین حال این ولایت دارای افراد با "نام و نشان" زیادی بشمول آقای برهان الدین ربانی رهبر "حزب جمعیت اسلامی" و نماینده شهروندان بدخشی میباشد؛ اما چرا با این وجود زنان و کودکان بدخشی وضعیت بد اقتصادی و خدماتی برخوردار اند و با مصائب زیادی روبرو میباشند؟ و تغییر مثبتی در هفت سال گذشته بوجود نیامده است.
شاید کمی کشاندن پای سران این ولایت بخصوص آقای ربانی به این موارد دور از موضوع بنظر برسد؛ اما باید پرسید که اینها به عنوان نماینده گان این ولایت چرا کاری انجام نداده اند؟
از سوی دیگر چرا نقش آقای ربانی در میان نماینده گان برجسته تر است؛ چون شهروندان بدخشی به دلایل زیادی حق بسیاری بالای آقای ربانی دارند و او باید از همه یی امکانات برای بهبود زنده گی آنان استفاده کند؛ آروزی که تحقق آن هرگز متصور نیست.
در قدم اول استاد ربانی حدود سه سال قبل با بیشترین رقم رای شهروندان بدخشی که اگر در آن تقلبی صورت نگرفته باشد به عنوان نفر اول، نماینده گی شورای ملی را از آن خود کرد؛ بناً مسوولیت وی که هرگز انجامش نداده است؛ نیز بیشتر از همه در قبال سرنوشت شهروندان بدخشی میباشد.
دوم؛ بطور سنتی هر فرد نظر موقف و توانایی اش به محل تولدش مسوولیت بیشتری در قبال مردم و منطقه خودش دارد؛ بخصوص افرادی مانند استاد ربانی که به برکت خون هزاران جوان بدخشی مدعی رهبری نیز میباشد، در برابر هموطنانش مسوولیت بیشتری به گردن دارند.
اما آقای ربانی دست کم در مدتی که به عنوان نماینده مردم بدخشان در شورای ملی حضور داشته است؛ چی کرده است و برای رفع کدام ناهنجاری تلاش کرده است.
بدون تردید اولین اشتباه استاد ربانی که آنرا باید سه سال قبل بناً به خصوصیات فردیش انجام میداد؛ نامزد شدن برای نماینده گی از یک ولایت افغانستان بود؛ یعنی اگر او آنچنانیکه مدعی بود یکی از رهبران مردم افغانستان است، پس نباید تا نماینده گی یک ولایت تقلیل شخصیت میداند؛ هر چند این نماینده گی را نیز هرگز بجا نکرده است.
با این نماینده گی، استاد ربانی مانند شاه سابق محمد ظاهر با امضای جمهوریت داود خان عملاً به نظام سلطنتی در افغانستان برای همشیه پایان داد؛ او نیز با نماینده گی از یک ولایت برای همشیه در تاریخ ادعای رهبری را در کشور از دست داد.
اما چرا استادی که دست هر استاد معامله گر دیگری را از پشت بسته است؛ اینچنین در دام ساخته شده از سوی خودش گیر افتاد، چون او فکر میکرد برای کسب حداقل قدرت دوباره، از این طریق به ریاست شورای ملی دست یابد تا برای کسب دوباره یی اهمیت سیاسی از دست داده اش فرصتی پیدا کند و بر اساس آن خود را طرف معامله یی معرفی کند که در چناته چیزی برای دادوستد دارد؛ یعنی استاد از همان اول برای رفع مشکلات مردم بدخشان هیچ فکری در سر نداشت؛ چون اگر او چنین نیتی در دل میداشت بدون اینکه بخواهند نماینده در شورای ملی باشد؛ توانایی انجام آنرا از گذشته و تا حال دارد.
اما این هم اتفاق نیفتاد؛ چون مردی دیگر از تبار خودش (دلالی سیاسی و معامله) برای کسب آن کمر همت بسته بود و با مداریگری های که از خود استاد در گذشته آموخته بود؛ اسپ اش را به عنوان رئیس ولسی جرگه زین زد تا چهار قدمی از آقای ربانی پیشتر در حرکت باشد؛ در پایان این کشمکشها به قول معروف، استاد "هم از دیدن شاهی اش ماند و هم از زر دروی" تا نه خرما شود و نه ثواب.
واقعیت آنست که بعد از سقوط رژیم طالبان و داغ شدن آهنگ دلنواز دموکراسی و احترام به آرای شهروندان افغان؛ استاد نیز که در هر ظرف زود جا میگیرد، نیازش به رای شهروندان افغان بخصوص مردم بدخشان، او را نیز وادشت تا مانند بسیار دیگری شهروندان این ولایت را مانند برده های سیاسی در چنگ داشته باشد تا هر زمان به رای آنان نیاز داشت؛ استفاده کند.
جای بسیار افسوس و تاسف است که آقای ربانی برای مردمی هیچ چیزی نکرده است که همه دار و ندارش را از همت، ایثار و فداکاری آنان بوده و حتی سرخی و درخشش گونه های استاد ربانی از برکت مبارزه و خون فرزندان بدخشی میباشد.
زمانیکه در دهه نود آقای ربانی با توجه به نیاز زمان، جنگ را در افغانستان در همدستی با آقای سیاف و تعداد دیگری به سمت قومی کشانده بود؛ هزاران جوان بدخشی برای بقای وی در قدرت جان شانرا از دست دادند تا فرزندان و خانواده یی وی درامارات متحده عربی با شهزاده های عرب بر سر موتر سواری و تجمل پرستی رقابت خوب کنند و استاد هم ملیارد ها افغانی را بدون حساب و کتاب چاپ کرده و به اسعار خارجی تبدل کند.
در همین حال شاید آقای ربانی در این موارد دولت تا گلو غرق شده و فساد پیشه یی آقای کرزی را برای رفع این ناهنجاری ها مقصر داند.
باید گفت که آقای ربانی با یدک کردن القاب دورغین رسمی و غیر رسمی زیادی از جمله "رهبر جهاد و مقاومت" و ادعای داشتن بزرگترین حزب – نظامی- سیاسی- در افغانستان مسوولیت های زیادی در برابر مردم و بخصوص شهروندان بدخشی دارد؛ اما او حتی در جریان سالهای گذشته و در زمان حاکمیت غیر مشروعش به عنوان رئیس جمهور دولت اسلامی، به اندازه یی یک رهبر محلی صادق نیز کار نکرد؛ تا چه رسد به عنوان یک رهبر ملی.
او در این مدت فقط در حد یک رهبر خانواده گی حرکت کرد و همه یی مذایای زنده گی مادی را در خدمت اعضای خانواده یی خویش قرار داد؛ تا اعماری حتی یک کلنیک در افغانستان و یا هم در بدخشان.
آقای ربانی تنها در این مدت همه یی فکر و ذکرش را متوجه معامله های سیاه قدرت و زراندوزی های ملیاردی کرد و عرق مروت و خون میلونها قربانی آزادی را بر زیر نهال منافع خانواده گی ریخت. او حتی احساسات قومی را در کشور بر انگیخت و از گل آلود کردن آب، به صید ماهی قدرت نشست.
این مدعی رهبری زمانی به بدخشی ها ظاهراً ارزش قایل است و دست به کسیه برده و مقداری سخاوت میکند که پای معامله یی در میان باشد و یا آنان را سربازان اسلام خطاب میکند که نیاز به ریختن خون آنان باشد.
حال او حاضر است تمام آرمانها و ارزشهای گذشته را در پای دیو قدرت قربان کند، به شرطی که یکی از فرزندان وی به کرسی وزارتی تکیه زند.
آقای ربانی باید جواب دهد که میلونها دالر پول سربازان زمان جنگ علیه شووری سابق را که با شکم گرسنه و پای برهنه در برابر تجاوز سرخ ایستاده بودند؛ کجا کرده است. او شاید هیچ جوابی برای این نداشته باشد؛ چون سرمایه گذاری های کلان در امارات متحده عربی و خرید املاک در انگلیس، امریکا، پشاور، کابل و خدا میداند ده ها جای دیگر همه و همه از این پولها صورت گرفته است.
برای وی هیچ ارزشی ندارد که فرزندان یک عسکر جان باخته یی اشغال کشور توسط شوروی سابق در چی وضع زنده گی میکند و چگونه شکم خود را سیر می نماید؛ چون فرزندان خودش در داخل و بیرون از افغانستان در سطح بالای خوشگزاری میکنند و نیازی برای هیچ چیزی ندارند.
عملکرد رهبران پوشالی ما طوریست که دیگر نباید به صورت های سفید و سیرت های سیاهی آنان که بر سر زبان ذکر خدا ولی در رفتار در خدمت ابلیس اند؛ اعتماد کرد و نبض زنده گی را بدست شان سپرد.
اینها کسانی اند که پیامبر (ص) اسلام مسجدی را بخاطر اعمال آنان آتش زد و علی هم دستور قتل شان را با وجود پیش کردن قران کریم صادر کرده بود.
دیگر کافیست، تا به پای سیاکاریهای چند تن، شهروندان افغان قربانی دسیسه های ارباب معامله و قدرت های دروغین گردند.
با توجه به معاملات سیاه قدرت در افغانستان امیدی برای باز پرس از آنانیکه خون مردم را دریای برای عبور کشتی حرص خود در گذشته و حال ساخته اند؛ نیست، و بنیاد هیچ دادگاهی نیز در ژریم کرزی گذاشته نشده است تا اینگونه افراد را به پای محاکمه بکشاند؛ تنها باید به روز باز خواست خدا که بی شک سخت خواهد بود؛ چشم دوخت؛ چون رئیس جمهور نیز با آنان در یک کاسه آش خورده و میخورد.
پيامها
15 دسامبر 2008, 19:47
ربانی مشغول چور و چپاول است به مردم کاری ندارد. اگر او کمترین دلسوزی به حال مردم میداشت، اینقدر نامش منفور و سمبول خیانت، جنایت، پلشتی، مزدوری و خباثت نمیبود. اینقدر رای را نه از مردم بلکه از برکت ساخت و پاخت با انکل سام بدست آورد.