کرزی نشانی غلط می دهد!
دخالت احمد ولي کرزی در قتل سران قوم غلزيی و مهم تر از همه دست داشتن وی در قاچاق مواد مخدر و ايجاد شبکه های ترافيک مواد مخدر به اروپا ...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
رئيس جهمور کرزي به مناسب روز جهاني مبارزه با فساد اداري سخناني در خور توجه داشت که يکي از آن، صدور مجوز آغاز مبارزه با فساد از دفتر رياست جمهوري در محضر عام بود.
ظاهراً رئيس جمهور پس از هفت سال حکومتداري و اقتدار تازه به اين حقيقت تلخ رسيده است تا هر کاري را بخصوص در زمينه هاي اصلاحي بايد از خود آغاز کرد؛ مهم نيست! به قول معروف "ماهي را هر وقت از آب بگيريد؛ تازه است".
اما رئيس جمهور با وجود بيانيه يي همه جانبه اش از روند رو به افزايش فساد در نهاد هاي دولتي ، بين المللي و چگونگي مبارزه و يا هم هماهنگي براي مهار آن سخن گفت؛ ولي زيرکانه خود را آدم کاملاً صاف و ساده کشيد.
اگر يک لحظه بپذيريم که آقاي رئيس جهمور هيچ دخالتي در اختلاس هاي برزگ و فساد گسترده اداري ندارد؛ آيا ميتوان از فساد ساير اعضاي خانواده يي وي چشم پوشيد؟ مطميناً جواب منفي است.
ادعا هاي منبي بر دخالت احمد ولي کرزي در قتل سران قوم غلزيي و مهم تر از همه دست داشتن وي در قاچاق مواد مخدر و ايجاد شبکه هاي ترافيک مواد مخدر به اروپا از مواردي اند که هيچ کسي در نظام رئيس جمهور کرزي جرات سخن زدن در مورد آنرا ندارد؛ چه رسيد به پيگري آن.
ايجاد شبکه مافياي اقتصادي توسط برادر ديگر رئيس جمهور و به دام انداختن منفعت هاي کلان دولتي با استفاده يي نامشروع از قدرت از مجراي هاي غير اصولي با ارتکاب فشار و تهديد در قالب برنامه خصوصي سازي، مواردي اند که مستقماً اعضاي خانواده رئيس جمهور در آن دخالت دارند.
وقتي شهروندان کندهاري بخاطر صلاحيت هاي بشماره و غير تعريف شده يي آقاي ولي شکايت دارند و او را "رئيس جمهور کوچک" خطاب ميکنند؛ کي رفته است تا به اين شکايات رسيده گي کند؟ مطميناً هيچ کس.
با اين وجود رئيس جمهور هيچ نهادي را جهت رسيده گي به اين موارد مسوول نساخته تا چند و چون قضيه را بررسي کرده ملامت و سلامت آن را روشن سازد؛ تنها کاري که در اين زمينه انجام شده، رد اين اتهامات با اقامه اتهام ديگري عليه مبنع اولي از سوي برداران رئيس جمهور بوده است.
استعفاي والي قبلي کندهار جنرال رحمت الله روفي، زادگاه رئيس جمهور کرزي و بعد، اعلان برکناري وي توسط آقاي کرزي به دلايل نا معلوم، بدون ترديد ناشي از فساد گسترده برادراش آقاي احمد ولي کرزي ميباشد.
رئيس جمهور با وجود مخالفت سران کندهار با برکناري آقاي روفي و درخواست بازگشتاندن وي بالا وظيفه، همچنان در پي معرفي والي جديد ميباشد؛ خوب در اين وضعيت مبارزه با فساد از سوي رئيس جمهور تنها و تنها اعلام اهداف ديگريست به جز از اصل مطلب.
بدون ترديد يکي از دلايل عمده کنارگيره آقاي روفي از سمت ولايت کندهار؛ مداخله غير قانوني و سواستفاده برادر رئيس جمهور از قدرت در اين ولايت ميباشد؛ آيا رئيس جمهور که بدون شک در جريان تمام قضايا حداقل در مورد زادگاهش به دلايل زيادي از جمله روابط قبيلوي قرار دارد؛ پرسيده است که چي اتفاقي افتاده است؟ هرگز نه.
چون برادر رئيس جمهور امارتي براي خودش در کندهار ساخته و هر چي دلش ميخواهد انجام ميدهد؛ تنها کسي ميتواند از نظر اداري در اين منطقه والي باشد که مطيع و فرمانبردار آقاي احمد ولي کرزي باشد، در غير آن قبل از اينکه براي اشغال کرسي ولايت بيايد، بايد در فکر جمع کردن بساط خود نيز باشد.
تبديلي گل آغا شيرزي از سمت ولايت کندهار در کنار دلايل ديگرش؛ يکي هم مقتدر بودن وي در اداره امور و بازسازي اين ولايت بود؛ چيزي که براي آقاي ولي غير قابل تحمل ميباشد.
کجاست احساسات مبارز بودن و صادقت رئيس جمهور کرزي در امر مبارزه با فساد؛ آيا لازم نيست که او قبل از آنکه پاي قانون را جهت رد يابي فساد به داخل ارگ بکشاند؛ سري به يخ خود بزند؟
آقاي کرزي گفت:" تا فساد از رياست جمهوري کنده نشود، ديگران اصلاح نخواهند شد"؛ اما تا فساد از خانواده شخص رئيس جمهور کنده نشود؛ سودي ندارد.
اينجاست که رئيس جمهور نشاني غلط و راه ترکستان را براي آغاز مبارزه به مديران بخش مبارزه با فساد داده است.
رئيس جمهور کرزي در واقع با صدرو مجوز آغاز مبارزه با فساد از داخل کاخ آهنين ارگ، هر چند سخن گزاف نگفته است؛ اما واقيعت طوريست که اين مجوز تنها وجه تبليغاتي دارد و نه بيش از آن؛ چون اگر تعهدي در اين زمينه از سوي او وجود ميداشت؛ آقاي عبدالجبار ثابت دادستان کل (لوي سارنوال) برکنار شده، اين مجوز را در اختيار داشت؛ ولي هرگز داخل رياست جمهوري براي تعقيب فساد نگرديد، يا بهتر است گفته شود که اصلاً اين جرات را به خود راه نداد.
اين يک تکرار مضحکي بود از سوي رئيس جمهور که جنبه عملي ندارد.
ابن به معنايي نبود فساد در کاخ رياست جمهوري نيست؛ بلکه آقاي کرزي با ايجاد شبکه هاي پيچيده و دادن صلاحيت هاي تعريف ناشده در داخل ارگ به افراد نزديک و مورد اعتماد، اصلاً زمينه هاي ذهني و عملي مبارزه با فساد را در اينجا از ميان برده است.
شبکه هاي موجود "مافياي قدرت" و انجويزم در داخل اين کاخ به حدي قدرتمند، حساس و سريع عمل ميکنند که مانند ويروس در همه يي بخش ها نفوذ کرده و مجال رخنه يي هر نوع واکسين و يا هم انتي بادي را از نهاد هاي پيگرد قانون گرفته است.
توصيه اين خواهد بود که مديران بخش مبارزه با فساد اگر ميخواهند از گزند دسيسه سازي هاي ارگ و خشم رئيس جمهور دور باشند؛ هرگز پاي خود را به نيت يافتن سرنخهاي فساد در داخل رياست جمهوري نگذارند؛ و مانند آقاي ثابت تنها با دستگيري چند تا مامور پائين رتبه در ارتباط به فساد، قناعت کنند تا زمان به سر رسد و رئيس جمهور در يک روز نا خوشايند آنان را با پاي پياده به بيرون از دفتر کارشان بيندازد.
چون فساد به گسترده گي رسيده است که ديگر بدن بيمار دولت کرزي معافيت کامل در برابر آن اتخاذ کرده است و هيچگاه با اينگونه ميکروب کش ها استوار نخواهد شد.
کرزي در دام بيچاره گي!
سخنان روز گذشته رئيس جمهور در عين حال پيام ديگري نيز داشت. او با اشاراتي که به رويداد ها و مسايل متخلف از جمله فساد گسترده در داخل نظام داشت، غير مستقيم از گير ماندن در دام عجيب بيچاره گي نيز سخن گفت.
جالب است! او از يک طرف دولت و مردان آنرا سرزنش کرد ولي از طرف ديگر با جابه جايهاي اخير در کابينه نشان ميدهد که هيچ اراده يي براي اصلاح امور در سر ندارد و تنها براي دوام حاکميت خود با تيم کاملاً بد نام و نا کار آمد خود تاکيد دارد.
منصوب کردن آقاي جگدلگ به عنوان وزير دولت در امور پارلماني خود نماينده گي از بيچاره گي کرزي براي ادامه حيات دولت بدنامش دارد.
اين جابه جاي ها به وضوح نشان داد که با به تاکيد بر سياست تمرکز قدرت در چهار سال گذشته، حال شايد بسياري حاضر نيستند در کنار دسترخوان بدنامي وي در آخر عمر دوارن حاکميت اش بنشينند و از مانده قدرت لقمه يي بردارند؛ هر چند اين پايان داستان غم انگيز کرزي نخواهد بود.
در عين حال اين جا به جاي ها اهداف ديگري به جز از اصلاح کابينه دارد و براي رئيس جمهور کارا ساختن دولت ديگر متصور نيست و تنها بايد به زمينه سازي براي ادامه قدرت در آينده فکر کرد؛ چون وقتي در هفت سال گذشته کاري انجام نشده است؛ مطميناً در شش ماه باقي مانده از دوران رياست جمهوري وي نيز چيز به نفع شهروندان افغان تغيير نخواهد کرد.
نظام دولتي حال تبديل به گليم پوسيده يي شده که از هر گوشه يي آن برداريد، پاره شده و از هم مي پاشد و با هيچ نخ و سوزني نميتوان آنرا رفو کرد.
شايد براي آقاي کرزي بدتر از اين نميشود که جبهه ملي براي پذيرفتن عضويت اش براي وي شرط مي گذار و ميگويد در صورت کناره گيري از سمتش حاضر اند او را عضو خود سازند؛ هر چند تا حال آقاي کرزي رسماً تقاضاي عضويت اين نهاد سياسي را نکرده است.
سران جبهه که معاول اول رئيس جمهور نيز از جمله اعضاي ارشد آن ميباشد، تنها ناجي کرزي خود را قلم داد ميکند؛ چيزي که بيشتر به يک روياي دل انگيز در شب هاي بهار بدخشان ميماند.
در همين حال جبهه ملي در همان آغاز کار حدود دو سال قبل از سوي کرزي متهم به داشتن ارتباطات غير قانوني با حلقات بيرون از افغانستان شد و او حتي اين جبهه را متهم کرد که در ساختن آن دستان بروني ( روسيه، ايران) فعال بوده است.
خروس کرزي دير بانگ ميدهد! اما بي موقع ني
کرزي در بيانيه ديروزي با سر کردن موارد زيادي از جمله نشانه گيري بسوي دوستان بين المللي بخصوص امريکا و نوع اعتراف به ناکامي ، ملامت کردن نظام، اجازه دادن به ماموران پائين رتبه براي گرفتن رشوه، هشدار به نيروهاي خارجي و تاکيد بر رعايت فرهنگ افغاني، در واقع بهترين موقع کمپاين خود را داشت.
هر چند اين کمپاين با اشکال گوناگون با استفاده از امکانات دولتي و پولهاي کمکي آغاز گرديده است؛ اما مهم ترين عنصر بدون شک داشتن و يا هم کسب همدرد مردم ميباشد.
رئيس جمهور کرزي با نشاني کردن درد هاي مردم و نوع نشان دادن همدردي خود با آنان که حتي چند باري چشمانش پر از اشک نيز شد؛ در پي شکار همدردي شهروندان افغان بود.
هر چند مرغ رئيس جمهور کرزي دير بانگ ميدهد؛ اما اين به معناي بي موقع بودن آن نيست. در حاليکه رئيس جمهور کرزي با تاکيد بر سياست تمرکز قدرت بجاي مشارکت سياسي که در اولين کمپاين رياست جمهورش حدود چهار سال قبل ابراز داشت، در دام يک گروه خاصي از افراد قوم گرا گير افتاد و سرنوشت حاکميت را از مدار معقوليت ملي آن خارج ساخت.
خوب حال با اين وضعيت و معرفي چهره نظام دولتي کرزي به عنوان يک دستگاه قبيله گرا در افکار عامه، چه چيزي ميتواند ظاهراً مقبوليت از دسته رفته يي رئيس جمهور را باز گرداند؟ پرداختن به درد مشترک و گذاشتن انگشت بر ناهنجاري هاي مشترک مردم افغانستان.
چون بي عدالت و ظلم که ناشي از ضعف حاکميت مرکزي ميباشد در همه يي نقاط کشور وجود دارد و تنها تفاوت در شکل آن ميباشد. اگر در جنوب شهروندان افغان زير بمباردمان جان شانرا از دست ميدهند و مورد بي عدالتي قرار ميگيرند؛ ساکنان شمال نيز جور روزگار را از دست حاکمان ظالم و يا قوماندانان ميکشند.
پس کرزي تنها با پرداختن به اين ناهنجاري هاي مشترک در کنار کمپاين غير قانوني با استفاده از امکانات بيت المل چشم به ادامه حاکميت فساد خود دوخته است؛ اما بايد گفت، دست کم مردم افغانستان ديگر به مداريگري هاي آقاي کرزي اعتماد نخواهند کرد؛ هر چند او تا آخر خط دست بردار نيست!
رئيس جمهور در حالي ميخواهد از ابزار کهنه استفاده نو کند که در گذشته بار ها خود از حاميان افراد فاسد در داخل نظام بوده است. وقتي معيار هاي رئيس جمهور براي انتصاب افراد در سمت هاي عالي دولتي تنها در وجود داشتن ارتباطات شخصي (رفاقت- پيوند هاي خانواده گي - خويشي)، قبيله و قوم خلاصه ميشود؛ مبارزه با فساد، بي مفهموم ترين واژه در قاموس سياسي کشور ميباشد.
آقاي کرزي در سالهاي گذشته بار ها از دوستان متهم اش در حاکميت با اتخاد شيوه هاي غير قانوني حمايت کرده است. او در اين مدت از آقاي قاسمي وزير وقت ترانسپورت که متهم به اختلاس ميلونها دالر امريکايي در امر انتقال حجاج و قرار هاي غير اصولي با شرکت هاي هوايي خارجي بود، حمايت کرد و هرگز نگذاشت دست قانون به يخ وي برسد.
دادستان کل کشور در آنزمان دست کم سه بار از آقاي قاسمي خواسته بود تا جهت دادن جواب به دادستاني کل برود؛ اما وي با استفاده از نامه يي رئيس جمهور که در آن عدم پيگرد قضيه را دستور داده بود، از رفتن به دادستاني ابا ورزيد و حال نيز در امريکا در شرايط بسيار عالي با سرمايه هاي اندوخته از کشور زنده گي ميکند.
در مورد اخير رئيس جمهور کرزي با حمايت از آقاي سپنتا بعد از خل صلاحيت شدن از سوي شوراي ملي، آب سردي بر آروزي هاي مردم افغانستان ريخت.
اگر رئيس جمهور ميخواهد اعتماد از دست رفته يي خود را در نزد شهروندان افغان دوباره بدست آورد؛ بهترين راه قرباني دادن است. اين قرباني طوريست که بايد در قدم نخست از اعضاي خانواده خود؛ بعد دوستان و در قدم سوم همکاران نزديک بازخواست کند؛ در غير آن به قول خودش، " همين خرک است و همين درک".
واصفی بزرگترين قاچاقچی مواد مخدر جهان!
حامد کرزی خود در توليد و قاچاق مواد مخدر دست ندارد؟
پنج شنبه 7 اوت 2008
فساد گسترده ی خانواده و اطرافيان حامد کرزی!
گل آغا شيرزوی و درآمد يک ميليون دالری در هفته/ قاچاق مواد مخدر و دزدی از عوايد گمرکی
سه شنبه 6 مه 2008
سالانه 800 ميليون دالر، کميشن واليان جنوب برای اجازه ی عبور کاروان مواد مخدر/ اسدالله خالد پولی که بايد برای محو کشت خشخاش به افرادی مشخص داده می شد را به ديگران داده است/ قندهار: 150 هزار دالر بده تا قوماندان امنيه ولسوالی شوی/ در سند افشا شده ی مقامات آمريکايی از احمد ولی کرزی به عنوان محوری ترين قاچاقچی مواد مخدر ياد شده است/ معاش 2200 سرباز در يکی از ولايات شرقی به جيب زورمندان رفته است/ هزاران تن از نظاميان دولتی که از دولت معاش دريافت می کنند به خدمت شخصی قاچاقچيان بين المللی شناخته شده ی هرويين درآمده اند/ اسدالله وفا از از تدارک و قاچاق محموله ی بزرگ مواد مخدر سود سرشاری برده است/ و حامد کرزی همچنان دروغ می گويد!
آرزو میکنم که طالبان سربازان من بودند
خانواده و اطرافيانش در قاچاق مواد مخدر دست ندارند و کشور را خوب اداره کرده است
چهار شنبه 4 ژوئن 2008
شروع تخلفات انتخاباتی توسط کرزی!
50 موتر لوکس برای قوماندانان/ خريد افراد مختلف به شدت در جريان است
دو شنبه 21 آوريل 2008, نويسنده: کامران میرهزار
عارف نورزی، برادرش و مواد مخدر؟
يک هتل در قندهار: 15 میلیون دالر امریکایی
يكشنبه 20 آوريل 2008, نويسنده: بصیر هلمندی
احمد ولی کرزی را که به دادگاه بکشاند؟
بازهم خانواده ی حامد کرزی!
سه شنبه 7 اكتبر 2008
پيامها
19 دسامبر 2008, 17:45
خر وزیر و خر وکیل و خر دبیر // این خیل خران را خر دیگر نگران است .... امروز روز خر خری و خر سواری است // فردا روزی خر کشی و انتقام خر .
20 دسامبر 2008, 04:28, توسط اکبر حیران ح ج
بعد از سلام اگر اشتباه نکنم باید یاد اور شوم:
که اقای کرزی در سخن رانی مربوطه مبارزه با فساد علاوه کرد که کسانی که در خارج بسر میبرند اقدام به اصلاح همان کشور خارجی کنند شاید بشکل خاص منظورش خلیل زاد باشد ولی بشکل عام ان به همه افغان های خارج از وطن بر میخورد.
در جواب باید گفت که محترم اقای کرزی هر کس علاقمند است که در اب گل الود ماهی بیگیرد مگر کی نمیخواهد که امکانات قبض ریاست جمهوری را در یک مملکت داشته باشد که اصلا محترم ریس جمهور با وجود صلاحیت عام وتام مسول اعمال اشتباه امیز خود هرگز نمی باشد..مگر انکه شمه از چیزی بنام وطن دوستی در رگ هایش جریان داشته باشد.
2 و مهاجرین افغانی بدون شک زادگاه خود را دوست دارند و منتظر استند که در وطن شان صلح و ارامش امده و باشندگان ان از رفاه اجتماعی برابر هرچه زودتر برخوردار شده که تا موجب بازگشت دوباره و ختم هرچه زودتر سر گردانی-بی هویتی و زندگی خوار گونه ملیون ها مهاجر بدبخت و اواره از خارج به وطن ابایی شان فراهم گردد..
بنا هر افغانستانی اگاه علاقمند به شرایط موجوده وطن خوده بوده و اصلاح و فلاح مملکت خود را و راه رسیدن به ان را پیش بین و روز شماری میکند و این یک امر عادی و طبیعی است..
من شخصا خودم مخالف کاندیداتوری اقای کرزی نیستم ولی لازم است که اقای کرزی در صورت انتخاب دوباره در کابینه حکومت خود تغیرات وارد کند زیرا هر دولت کار امد زاییده موجودیت افراد لایق و تحصیل یافته و کار اگاه است و کدام نسخه اسرار امیز در زمینه وجود ندارد..و نبایست اقای کرزی انسان های چاپلوس را نسبت به اشخاص واجد شرایط و شایسته ترجیع بدهند زیرا انسان چاپلوس که لیاقت ندارد برای ماندن در چوکی بایست رشوه دهد ولی بعدا مجبور است که این پول را از طریق غضب دارایی های عامه و مردم بیچاره بدست اورد که غیر مستقیم اقای ریس جمهور شریک جرم بوده و قابل باز خواست است..
بطور مثال اقای خلیلی لیاقت معاونت ریاست جمهوری را ندارد زیرا دوران جهادی بسر رسیده و در مورد جانیشن وی در حکومت اینده بایست از نمایندگان مردم هزاره مشوره عمل اورده و با در نظر داشت اینکه تحصیلات تخصصی اداری و سیاسی را در امور دولت داشته باشد!!!
و همچنان بارتباط سایر اقوام با برادر راه بیرون رفت همان میباشد ولی چون من هزاره استم از جناب خلیلی که انسان بی کفایت است نام بردم و در غیر ان حرف های که اقای کرزی از تربیون میزنند یک دروغ محض است و انسان دروغگو در پست ریاست جمهوری خاین ملی بوده و بایست به محکمه جهت سهل انگاری در وظیفه و بازی با سرنوشت مردم افغانستان در داخل و خارج بوده -کشانده و محکمه شود..چنانکه حساب حساب است برادر نمیخواهد -چوکی ریاست جمهوری مال شخصی و بابای کسی نیست و ریس جمهور باید حساب بدهد د غیر ان دزد و قطاع الطریق و رهزن دارایی های عامه و مردم می باشد..
و هرکس میفهمد که جناب ریس جمهور چرا به جرج بوش مدال داده در غیر ان اقای کرزی عکس انرا در اینده های نزدیک ثابت کند..زیرا ما معتقد به هنر بودن سیاست نیستیم بلکه سیاست علم و حکمت است و با تجربه انرا میتوان صیقل داد..بنا هر سیاست مدار هنرمند متوجه نتایج دراماتیک ان نیز باید باشد..
یح
20 دسامبر 2008, 11:40, توسط said
karzi dar roshwa khori az degar ham qatarani khod kam namibashad. dar mosahibai talwizioni (Sabit) dadstan koli sabiq ki az T.V. pakhsh shod man khodam shonidam ki karzi 10,000 jirib zamin ra maadeli 6,000 jorib ba amri faoqollada ba tejari ki esmi an faramosham shoda ba qimati fi jorib 30,000 afghani bafirosh rasanida, dar haliki fi jorib zamin200,000 afgani kharedar dashta ast. Bedoni kadam dawtalabi ya mozaida) agar tafawoti qemat sanjeda shawad mablaghi kalani khahad shod. Ba efshai an Jabari Sabit yak roz badash az wazifa bar kanar shod albata ba khateri kandedatori wai der reyasat jamhori. amma asli maozoi an hami efshai khiyanati raisi jamhor bod. ham chinan bakhshoshi sakhtomani gomroki jalalabad ba Asifi waziri sabiq nizbi ertebat khiyanat namibashad ki arzomandam dalili ayunda bashad.dar qismati mohakimai mosof der
21 دسامبر 2008, 00:25, توسط خسرو
کرزی بیچاره مانند غریق است که هرطرف دست وپا می اندازد وهر خس وخاشاک را ناجی خود فکر کرده وبه ان چنگ می اندازد که تعین جگدلک نمونه ان است. در این اواخر اقای کرزی با التماس فراوان با برهان الدین ربانی و جبهه ملی تماس گرفته وازانها خواسته است تا یکبار دیگر جوانی کرده ووی را تنها نگزارند! قرار گفته یکی از سران این جبهه کرزی گفته است که من بالای کسانی اعتماد کردم که امروز انها قادر به حفظ تنبان های خود نیستند و مرا در این لحضه حساس تنها میگزارند که شاید هدفشان اقای احدی باشد.
کرزی با شیادی های بی تمام خود هر پیروزی را که نصیب کشور شود به خود وبه تیم خود ربط میدهد ولی درقسمت ناکامی ها جامعه جهانی واشخاص دیگر را ملامت میکند! این عمل کرزی یک عمل بسیار مضر بوده وکریدت واعتبار جامعه جهانی را در انظار مردم افغانستان پایین میاورد. وقت ان است که جامعه جهانی متوجه این شیادی گری های کرزی وخانواده وی شده و از وی دیپگر حمایت نکنند