صفحه نخست > دیدگاه > ما جز روایت تاریخ جنایت بنیادگرایی و فقر چیزی دیگری برای ملت فلسطین نداریم!

ما جز روایت تاریخ جنایت بنیادگرایی و فقر چیزی دیگری برای ملت فلسطین نداریم!

اگر فرصت اش را بیایم اول بخاطر دختران و کودکان برباد رفته ای خود و بعد برای کودکان شما خواهیم ایستاد. اینست پیام ملت در بند ما برای شما و کودکان تان
عمر
شنبه 10 جنوری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ارتش مهاجم اسرائیل با تایید و حمایت صریح امریکا مردم فلسطین را سلاخی می کند. این اولین و شاید آخرین سلاخی نباشد. تاریخ حاکی از این است که دولت اسراییل بخاطر پیشبرد منافع دولت های غربی، بخصوص امریکا و انگلیس، با تصویب قیمومیت بریتانیا بر فلسطین از سوی جامعه ملل بعد از جنگ اول جهانی و بعد با تصویب طرح تقسیم فلسطین به دو دولت (یهود و عرب) از سوی سازمان ملل پا به هستی گذاشت. قبل از 1948 دولتی بنام اسراییل وجود نداشت. اما زورگویی قدرت های امپریالیستی غرب به خاطر منافع استراتژیک، کشوری به پا کرده که برپایه ی افسانه های "عهد عتیق" و قوم یهود باید در سرزمین فلسطین می بود. ایجاد دولت اسراییل با جنگ، مهاجرت، بی خانگی، اشغال، زورگویی و اشک و خون مردم فلسطین عجین است. اشغال سرزمین های فلسطین و بعد تاسیس دولت اسراییل میراث شوم استعمار انگلیس و ظهور امپریالیزم نوخاسته ی امریکا بعد از جنگ دوم جهانی در منطقه می باشد.

بهرحال، امروز شاهد آن هستیم که اسراییل بار دیگر و با بی رحمی و شقاوت تمام مردم بی گناه و بیچاره ی فلسطین را با گلوله و راکت و بمب به قتل می رساند. دنیای غرب نیز نهان و آشکار از دولت اسراییل و عملکرد هایش در منطقه پشتیبانی می کند. شماری از دولت های مزدور و فاسد عرب نیز به آنچه امریکا و انگلیس می گویند لبیک می گویند. درین گیر و دار تنها این مردم ستمدیده ی فلسطین هستند که بیشترین قربانی را داده و با تخریب زیربنا های ابتدایی و ناچیز غزه بالاترین بها را می پردازند. از شروع جنگ تا حال (8 جنوری) بیش از 700 فلسطینی جان داده اند که شمار زیاد از کودک و زن نیز شامل آن است. تلفات ارتش مهاجم اسراییل تنها 11 گزارش شده است. براساس خبر TT یک بر سوم این قربانیان را کودکان تشکیل می دهند.

اگر به تاریخ رجوع شود، اسراییل هیچ وقت خواهان صلح صادقانه و واقع بینانه با فلسطینی ها نبوده است. اصلاً اسراییل منافع اش را در برده نگهداشتن مردم فلسطین و محاصره سرزمین های آنان می داند. نوار غزه یکی از پر تراکم ترین مناطق جهان است. جمعیت آن تقریباً یک و نیم ملیون می باشد. تقریباً نیم این جمعیت را کودکان تشکیل می دهند. اسراییل تمامی راه های آبی و همچنان فضا را در کنترول دارد. نقاط مرزی اساس نیز توسط اسراییلی ها نظارت می شود. مردم غزه به نیروی کار ارزان برای اسراییل تبدیل شده اند و در نبود بازار کار در غزه مجبور اند تا با مزد ناچیز و با بدترین شرایط برای اسراییلی ها کار کنند. مواد اساسی چون تیل، غذا، دوا و غیره تماماً در کنترول اسراییلی ها است. آنان می توانند که با مسدود کردن مرزها و ممانعت از ارسال اقلام اساسی، مردم غزه را مواجه با "قحطی مصنوعی" کنند تا با اعمال فشار و ایجاد بحران انسانی هر گونه شرایط صلح را به نفع خویش چرخ دهند.

ابعاد و عمق حملات و کشتار اسراییلی ها هیچ وقت قابل مقایسه با موشک پرانی های حماسی ها نبوده است. آمار کشته شدگان و ویرانی های حاصل از جنگ در غزه و مناطق ِ که موشک های "قسام" به آنها پرتاب شده است بخوبی نشان می دهد که کی بیشتر جنایت می زاید و کی بیشتر ضد انسانی عمل می کند. سکوت مرگبار اداره ی بوش و همچنان باراک اوباما دست ماشین جنگی اسراییل را باز نگهداشته است. برای آنان حفظ و ایجاد دولت بزرگ اسراییل مهمتر از خون فلسطینی ها و "تروریستان" است.

بهرحال، دفاع از داعیه ملت فلسطین و دفاع از آروزهای آنان بخاطر دست یابی به سرزمین های اشغالی شان و نیز برپایی پایتخت فلسطین آزاد در بیت المقدس شرقی و سایر مسایل اعراب، بشمول مشکل مهاجران، وظیفه هر انسان آگاه، پیشرو و آزادیخواه است. هر فریادی بی طرفانه ای که از خلق فلسطین دفاع کند، فریاد حق و عدالت و آزادی است. آنچه اکثریت ملت فلسطین خواهان آن است، حق مشروع و تاریخی آنان می باشد که نباید مورد معامله ی سیاسی با هیچ طرف قرار گیرد. این فریاد اما باید توهین به یهود، دین اش و مردم اش نباشد. آنچه مهم است تفکیک میان مردم از یکسو و دولت ها و نیرو های سیاسی از سوی دیگر می باشد. بخاطر همین تفکیک و تشخیص خردمندانه است که حماس و اهداف مذهبی اش با خواست اصلی خلق فلسطین سر سازگاری ندارد. دفاع از حماس از سوی مردم افغانستان در واقع دفاع غیر آگاهانه از اندیشه های اخوانی و بنیادگرایی مذهبی می باشد. پدر تمامی این اندیشه های مخرب در خاور میانه رژیم فاشیست-مذهبی ایران و گروه ها و سازمان های جهادی و اسلامی وابسته به آن می باشند.

اخیراً در شهر های مختلف افغانستان، ظاهراً در دفاع و طرفداری از مردم فلسطین تظاهرات و اعتراضات ِ صورت گرفته است که در نحو سازماندهی و تجمع نیرو بی سابقه می باشد. همین مردمی که خود قربانی وحشت و بربریت جهادی-تکنوکرات و طالبی اند ناگهان "سیاسی" و "آگاه" می شوند و شعارهای ضد امریکایی سر می دهند. صد ها تن حاضر می شوند تا در جهاد علیه اسراییل شرکت کنند. با توجه به این واقعیت ها خواستم نکات زیر را با توجه به جو عمومی منطقه و شرایط خاص کشور و وضعیت نابسامان مردم جهادی-طالبی گزیده ای خویش بررسی کنم. شاید این تحلیل و بررسی به مذاق بعضی از حلقه ها و افرادی که تا هنوز سر در آخور اخوانی ها و جهادی ها دارند جور نیاید، اما این ها درست همین واقعیت های تلخی اند که بنیادگرایان بومی و طالبان و دولت جهادی زده ی کرزی نمی خواهند تا مردم از آنها آگاه شوند.

چرا نبود خیزش و تظاهرات علیه ستمگران بومی؟

اگر به واقعیت ها توجه شود، درد و رنج مردم افغانستان کمتر از فلسطینی ها نیست. مردم افغانستان نیز قربانی وحشت و بیداد ستمگران داخلی و خارجی اند. کودکان و زنان افغانستان نیز قربانی بمب های "اشتباهی" امریکایی اند. تجاوز و تبادله با سگ در افغانستان از سوی "صاحبان اش" بخشیده می شود و اما فریاد و ندای آزادیخواهی و جستجو و "حقیقت" در سیاهچال های رژیم منفور کرزی سلاخی می گردد. آیا ما چیزی بهتر و بیشتر از فلسطینی ها داریم که با "جهاد" خویش به آنان ارزانی داریم؟ مردم داغدیده ی ما چیزی جز تجارب تلخ و خونین از حاکمیت بنیادگرایان و افراطیون مذهبی ندارند و پخش این واقعیت در جهان اسلام شاید بهترین تحفه به تمامی مسلمانان پاک و آزادیخواه دنیا باشد. ما باید تصاویر جنایت ها و خباثت های جهادی ها را میان فلسطینی ها و سایر توده های فقیر در جهان اسلام پخش کنیم تا آنان بدانند که ولایت فقیه، امیران جهادی و امارت های طالبی چه بلای های نیست که بر سر ملت های مظلوم و گرسنه می آورند.

امروز می بینیم که برخی از قدرت ها و احزاب با سوء استفاده از بیسوادی و فقدان معرفت سیاسی مردم، برخی را با پول و هزاران حیله و مکر دیگر در کوچه ها می کشند تا شعار جهاد را سر داده حمایت خویش را از حماس، جهاد اسلامی، حزب الله و غیره و غیره اعلان کنند. این واقعیت متاسفانه بطور آشکار نشان می دهد که تا هنوز تنظیم های جهادی و نیروهای ضد مردمی از آن قدرت و سازماندهی -بزور پول و تفنگ و تهدید- برخوردار اند تا با برپا کردن دسترخوان های شیر و شکر، دادن "رشوه و شیرینی" و تهدید و ارعاب بعضی مردم را برای مدتی زمانی اغفال کنند و زیر چتر "ندای مردم" و غیره به اهداف سیاسی و منفعت طلبانه ی خویش دست یابند. این واقعیت از سوی دیگر بیانگر ضعف و سستی در جنبش دمکراتیک و کار آگاهگرانه ی وسیع در بین مردم می باشد. هنوز احزاب دمکراتیک واقعی و افراد آزایخواه بطور پراکنده و انفرادی عمل می کنند. هنوز جنبش دمکراتیک نبض جنبش توده ای را در دست ندارد و خواست و شعار های اصلی توده ها نیز بخاطر هزاران مشکل اقتصادی شان ساده تر از هر زمانی دیگر از سوی ارتجاع و باند های جانی ترور گردیده و در معاملات سیاسی خاینانه مورد سوء استفاده قرار می گیرند. اگر مردم از ماهیت اصلی بنیادگرایی و افراطیون مذهبی در کشور های مسلمان باخبر می بودند، شاید به این سادگی در دام القاعده و طالبان و چوچه و بچه های ولایت فقیه ایران قرار نمی گرفتند. البته در ایجاد این جو قدرت های غربی نیز نقش فعال دارند. آنان با اشغال، پشتیبانی از دولت های فاسد و زورگو در جهان اسلام، ایجاد شکاف در جنبش های دمکراتیک، تروریست خواندن هر خیزش و جنبش مردمی علیه منافع غرب و نوکران بومی اش، توهین و تعرض به احساسات انسانی و مذهبی مردم و ده ها عمل حق تلفانه ی دیگر چنان جو عمومی را مکدر و شغالی ساخته اند که شعار "جهاد" گیراتر از هر شعار دیگر است و این متاسفانه بنیادگرایان و احزاب مذهبی اند که بیشترین استفاده را از این اوضاع می برند. با ایجاد این وضع امپریالیست ها و دولت های نوکر توجه اصلی مردم را از خواست های اصلی که همانا آزادی و دمکراسی و حقوق انسانی می باشد منحرف می کنند.

بناً امروز دفاع از مردم فلسطین باید جدا از دفاع از حماس و جهاد اسلامی باشد. در واقع همین تنظیم های تندرو اند که با دزدیدن شعار های خلق فلسطین آنان را از رسیدن به صلح پایدار و همزیستی با اسراییلی ها فرسنگ ها دور می کنند. حماس و جهاد اسلامی نماینده ی تفکر بنیادگرایی اسلامی اند و از محصولات گندیده ی ولایت فقیه ایران می باشند. آخوند های ایران با زدن نان از گلوی مردم ایران، ملیون ها دالر به گروه های اسلامی در فلسطین و لبنان کمک می کنند. این کمک ها چنانچه ادعا می شود به مصرف آب و نان مردم غزه نمی رسد. بیشترین این کمک ها صرف خرید و تهیه موشک ها و اسلحه برای حماس، حزب الله و جهاد اسلامی می شود. رژیم ایران هیچ وقت از خواست های اساسی و اولیه مردم در جهان اسلام پشتیبانی نکرده و نمی کند. اگر این رژیم واقعاً در فکر نان و نمک مردم مسلمان می بود، باید اولتر و بیشتر از همه به فکر ملیون ها مهاجر افغان در خاک خود می بود. ملیون ها مهاجر افغان از رژیم ایران که زمانی بانی آن ادعا می کرد که "اسلام مرز ندارد" جز توهین و تحقیر خاطره ی ندارند. رژیم تمامی پلیدی ها، جرم و جنایت ها و خلاف کاری ها در ایران را به گردن مهاجرین افغان می انداخت و با رد مرز کردن ها و تله سیاه ها به خواست های انسانی آنان لبیک گفته پاسخ "اسلامی" می داد. دست داشتن رژیم ایران در نابسامانی های عراق به هیچ کس پوشیده نیست. و حالا نوبت تجارت بالای فلسطینی ها رسیده است. جنایات ارتش اسراییل به هیچ کس پوشیده نیست. تصاویر کودکان مقتول و تخریب مکاتب (حتی مکتب ای که پرچم سازمان ملل در آن برافراشته بود) و قتل مردم ملکی هزاران بار گویا تر و بی طرفانه تر از تبلیغات رسانه های دروغین جمهوری اسلامی ایران است. اگر مردم غزه مورد غضب ماشین جنگی اسراییل قرار گرفته اند یکی از علت های اصلی اش مداخلات مغرضانه رژیم ایران است. زمانی یاسر عرفات، رهبر فقید خلق مبارز فلسطین، در مصاحبه ای با علی رضا نوری زاده گفته بود که ما آنقدر که از رژیم جمهوری اسلامی ضربه دیده ایم از اسراییلی ها ندیده ایم. امروز قصابی مردم غزه توسط اسراییلی ها بخاطر راکت پرانی های کور حماس (بچه های ایران) علیه شهروندان اسراییل گواه این ادعا است. امروز این در واقع ایران است که با چغ کردن ولدالزنا های "مذهبی" اش علیه اسراییل و همچنان علیه محمود عباس و جنبش های دمکراتیک و ایجاد شکاف در جامعه فلسطین، مردم غزه را گوشت دم توپ اسراییلی ها ساخته است. از ملیون ها دالر پول ِ که رژیم ایران ظاهراً به فلسطینی ها کمک می کند، یک شانزده پولی هم به فتح و غیره نیروهای دمکراتیک فلسطینی نمی رسد. ایران هرگز خواستار حل پایدار مسئله ی فلسطین نیست. آنچه ایران و بنیادگرایی خواستار آن است قلع و قمع جنبش های دمکراتیک در فلسطین و بعد محو اسراییل از نقشه جهان می باشد. اما این خواست خلاف سیر حرکت واقعیت ها و خلاف سیر تاریخ است.

اسراییل فعلاً یکی از مقتدرترین کشور های منطقه است. قدرت اسراییل، البته با حمایت امریکا و کشور های غربی، در چندین جنگ تجاوزگرانه با اعراب معلوم شد. پیشروی بسوی مصر، اشغال بلندی های جولان و اشغال سرزمین های فلسطینی نشان داد که اسراییل واقعیت جهان فعلی است و حل مسئله با تمسک به احساسات، ناسیونالیزم عرب و یهود ستیزی میسر نیست. فعلاً مسئله بر سر محو اسراییل نیست. آنچه هم احمد نژاد خواب اش را می بیند شاید از سر بچه گی ها و یاوه سرایی هایش باشد.

حل مشکل فلسطین تنها با حمایت از احزاب دمکراتیک در فلسطین و افشای ماهیت مداخلات و اهداف مغرضانه ی قدرت های جهانی و منطقوی در قضیه میسر است و سازمان های فلسطینی نیز بر این باور اند که مشکل تنها و تنها از راه سیاسی قابل حل است. شصت سال پایداری و مقاومت بینظیر خلق فلسطین می تواند ثمر خوب و پایدار داشته باشد به شرط اینکه خلق فلسطین جنگ و منطق را بر سر میز مذاکره نیز ببرد. موشک پرانی علیه اسراییل نتیجه ی جز تداوم اشغال و ترور بیشتر توسط اسراییل نخواهد داشت. و این چیزی است که ایران و سایر گروه های تندرو اسلامی در پی آن اند. اسراییل و امریکا نیز در پی چنین بهانه ها بخاطر تداوم اشغال و توسعه آن اند.

پیام ما به خلق فلسطین

با درد و اشک به سوگ تان نشسته ایم. چشمان باز کودکان مقتول تان چشمان مانرا باز تر می کند تا از خواست برحق تان علیه اشغال و زورگویی اسراییل و حامیان جهانی اش حمایت کنیم. پایداری و استقامت تان بخاطر آزادی و دمکراسی و حق برای تمامی خلق های ستمدیده ی جهان سرمشق والا است. حماسه ی لیلا خالد ها برای ما ندای ملالی جویا ها را به ارمغان آورده است. خلق ما در درد و رنج همیار و همراه شما ست. اما تنها بیاد داشته باشید که بنیادگرایی اسلامی و اخوان و ولایت فقیه چیزی جز رنج و نکبت و سیاهروزی حاصل ِ ندارد. ما این درد را تا عمق استخوان چشیده ایم. اخوان ما برادر تنی حماس و جهاد اسلامی شما است و عملکرد اخوان ما (تنظیم های جهادی و تفکر طالبی) قرن ها ملت ما را به قهقرا کشیده است. تفکر و عملکرد اینان برای ما "ناهید" ها و "بصیره" ها، فقر و سیاهروزی و اشغال و بمب های "اشتباهی" شان را به ارمغان آورده است. از خون ما را نیز با یک "معذرت" ساده می گذرند. آری ما چیزی نداریم تا برای شما هدیه دهیم جز فریاد خشم و مشت بسته بر سر اشغالگران و حواریون بومی آنان. همچنان ما با تجربه دریافته ایم که چرا ایران و جنگجویان مزدور از گوشه و کنار جهان ِ اسلام تابوت ما را بردوش می کشند. ما با توهین و تله سیاه ها دریافته ایم که ایران جز اشک تمساح چیز دیگر برای ما ندارد. روزگاری بود که ایران با طالبان شاخ به شاخ می شد و اما حالا بخاطر منافع اش در منطقه حجله نشین آنان شده است.

و هرگز فریب تظاهرات و اعتراضات "فریب خوردگان" و بنیادگرایان ما را نخورید. اگر خلق ما توان و آگاهی اش را می داشت قبل از همه بخاطر درد و سیاهروزی خود اشک می ریخت و علیه ستمگران و اشغالگران تظاهرات می کرد. خلق ما بیش از آن زخمی و تکیده است که برای شما و خون کودکان تان تظاهرات کند. اگر فرصت اش را بیایم اول بخاطر دختران و کودکان برباد رفته ای خود و بعد برای کودکان شما خواهیم ایستاد. اینست پیام ملت در بند ما برای شما و کودکان تان.

پشت پرده تظاهرات در شمال

این چه حکمتی است که مردم برای حقوق، حیثیت و ارزش ای انسانی خود شان سکوت می کنند، ولی برای دفاع از مردم غزه مثل دریایی به حرکت در می آیند؟

پنج شنبه 8 ژانويه 2009, نويسنده: رزاق مأمون


یک دید "معتدل" و "میانه" در مورد حملات اسرائیل به غزه

میدیای امریکا از بام تا شام ادعا میکند که سبب ویرانی، قتل، بربادی و محو یگانه کشور" دموکراتیک" و دوست داشتنی شان در خاور میانه گردیده است

پنج شنبه 8 ژانويه 2009, نويسنده: حکيم نعيم

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس