فيلم زندگی مولانای بلخی ساخته می شود!
فيلمبرداری اين فيلم که سرگذشت خالق مثنوی معنوی و غزليات شمس را به تصوير می کشد، در بلخ، کابل، جلال آباد و قونيه انجام خواهد شد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
صفحه نخست > ببينيد و بشنويد > فيلم زندگی مولانای بلخی ساخته می شود!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریددوشنبه 4 مارچ 2024 , ,
شنبه 2 مارچ 2024 ,
شنبه 2 مارچ 2024 ,
پنج شنبه 29 آگوست 2024 ,
پنج شنبه 29 آگوست 2024 , ,
يكشنبه 25 آگوست 2024 ,
پنج شنبه 25 جنوری 2024 ,
يكشنبه 21 جنوری 2024 ,
پيامها
14 جنوری 2009, 08:08, توسط توفیق
چرا مهندس لطیف، نیشابور و طوس و تبریز را از قلم میآندازد؟ این موضوع از اهمیت فلم به شدت خواهد کاست.
23 جنوری 2009, 05:52, توسط hamoo
سلام اميد وارم واقيعت زنگي مولانا به تصوير كشيده شود چون مولانا يك افغاني است سفرهاي به كشور هاي خارج داشته است كه مدت چند سال در ايران هم بوده است ازين سبب ايراني ها مولانا را ايراني ميدانند وهم چنان سيد جمالدين افغاني را هم ايراني ميدانند كه يك كوپي سيد جمالدين راهم درهمدان ايران درست كرده است ايرانيهاي به موقعيت رسانه دست جمعي كه دارند دست برد به فرهنگهاي قديمي ميزند و همچنين بسياري از دانشمندان كه متعلق به كشور هااست ايراني دوزديده است مال خودشان ميدانند شايد از وضعيت نا سامان واشفته بازار افغانستان ايرانيها سوءاستفاده كرده است
ايرانيها برايكه شخصيت هارمال خودشكند اول پايه ريزي ميكنن بعد ديد كه كسي نيست مقابل شان جواب دهد به خود باوري ميرسد . مثلا به اين نوشته هاي سايت كيهان توجه كنيد حتي آدمهاي زنده را هم ميدوزدند واي به حال مرده ها
آخرين تحقيقات تاريخ پژوهان آمريكايي نشان داد: اوباما ايراني است!
پدر باراك، يعني حسين اوباما پس از طي دوران مدرسه و دانشگاه، تابعيت ايراني-آمريكايي بدست آورده با يك دختر مسيحي ازدواج كرده و سپس به اصرار خانواده همسر خود به ناچار مذهب اسلامي-مسيحي اختيار مي كند اما از انتخاب اسم اسلامي يا ايراني براي فرزند خود منع مي شود. به همين خاطر با انتخاب نام "باراك" كه در حقيقت همان لفظ فارسي برك است، و انتقال نام مياني و نام خانوادگي "حسين اوباما" براي پسرش به هويت خود روي فرزندش ادامه مي دهد.
25 اردیبهشت 1387 تعداد بازديد: 112543 كد خبر: 14028
تازه ترين تحقيقات تاريخي نشان داده است كه باراك اوباما ايراني است.
ايتارتاس گزارش داد كه تحقيقات تازه يك تيم تحقيقات تاريخي بر روي اصل و نسب باراك حسين اوباما نشان داده است كه او يك ايراني الاصل است. به گزارش آسوشيتدنيوز دكتر اندي واسهول از موسسه تحقيقات تاريخي دانشگاه معتبر ام آي تي آمريكا اعلام كرده است كه مطابق تحقيقات تيم وي، باراك حسين اوباما ذاتا از اهالي جنوب ايران وشيعه است.
بر اساس اين تحقيقات، خاندان اوباما در حقيقت همان خاندان معروف اُوباماي بوشهر هستند كه در دوران قاجاريه جلاي وطن كرده و طي چند نسل به آمريكا رسيده اند. جد بزرگ اوباما، مير حسن خان اوبامايي كه از ميرآب هاي معروف بوشهر بوده و به همين خاطر اُوباما (يعني "آب با ما" مي باشد) پس از يك نزاع خونين با سقاباشي ناصرالدين شاه قاجار از بوشهر فرار كرده به سرحدات عثماني مي رود. وي ابتدا در حلبچه به عنوان تاجر زردچوبه فعاليت كرده و پس از ارتقا در تجارتش به عنوان تاجر زعفران به شهر حلب (در سوريه كنوني) مي رود. مقارن با ايام مشروطه مير حسن خان در حلب فوت نموده و پسر وي علي اصغر اوباما ، به خاطر ضديت اهالي عثماني با شيعيان ايراني خانواده را به سمت طرابلس مي كوچاند.
خاندان اوباما در آنجا به تجارت تنباكو مشغول مي شوند اما پس از ممنوعيت استعمال قليان در آن جا، دسته دسته شده و به جاهاي ديگر مهاجرت مي كنند. در اين ايام كه اندكي قبل از جنگ دوم جهاني بوده پدر بزرگ حسين به همراه خانواده اش جنوب غربي آفريقا مهاجرت مي كنند. وي در آنجا براي امرار معاش از پشم شتران پارچه درست مي كرده و به اسم ايراني "برك" (barak) به فروش مي رسانده كه پس از پايان جنگ جهاني به شدت مورد استقبال قرار گرفته و به همين خاطر از طرف معاون شهردار واشينگتن دي سي به لس آنجلس دعوت مي شود.
وي پس از ورود به خاك آمريكا به همراه خانواده اش در تگزاس رحل اقامت مي افكند و به توليد و تجارت برك (در گويش آمريكايي "باراك") مي پردازد. اما پس از چندي به خاطر ممنوعيت واردات شتر و پشمش به آمريكا ورشكست شده و بناچار فرزندانش را به مدرسه مي فرستد.
پدر باراك، يعني حسين اوباما پس از طي دوران مدرسه و دانشگاه، تابعيت ايراني-آمريكايي بدست آورده با يك دختر مسيحي ازدواج كرده و سپس به اصرار خانواده همسر خود به ناچار مذهب اسلامي-مسيحي اختيار مي كند اما از انتخاب اسم اسلامي يا ايراني براي فرزند خود منع مي شود. به همين خاطر با انتخاب نام "باراك" كه در حقيقت همان لفظ فارسي برك است، و انتقال نام مياني و نام خانوادگي "حسين اوباما" براي پسرش به هويت خود روي فرزندش ادامه مي دهد.
بنا براين گزارش، افشاي اين امر مي تواند دردسر بزرگي براي آينده سياسي اوباما در آمريكا و ايران باشد.
همچنين به گزارش خبرنگار آي طنز نيور، دكتر انوشيروان كيهاني زاده ضمن قابل قبول دانستن اين فرضيه گفت: از آنجائيكه ثابت شده است تمام آدم هاي مهم در دنيا اصالت ايراني دارند اينجانب از ابتدا به ايراني بودن اوباما مشكوك بودم.
تا كنون اوباما از درك و اظهار نظر مدعيات اين تاريخ نگاران معذور بوده است.
در همين رابطه:
آنلاین : http://www.hamoo.blogfa.com
23 جنوری 2009, 11:35, توسط مزاری
آقا یا خانم آمو !
اول اینکه مولانای بزرگ اوغان نیست !
دوم اینکه جلال الدین محمد با پدر بزرگوارشان سلطان العلمأ بهاو الدین ولد وطن عزیز خود را که همانا خراسان بزرگ بود در غفران جوانی ترک نموده بودند . خداوندگار بلخ الی رسیدن به قونیه در چندین شهر بزرگ از قبیل نیشاپور ، تبریز ، دمشق و بغداد اقامه موقت داشته اند . اینکه ایرانیان همه فارسی زبانان را ایرانی میدانند حق بجانب اند، زیرا هویت تاریخی ما را خریده اند . ما باشنده گان این سرزمین که امروز بنام اوغانستان یاد میشود هویت تاریخی و فرهنگی خود را در مقابل غیرت اوغانی ؟ ، شهامت اوغانی؟ ، شمله اوغانی ؟، افتخارات اوغانی ؟ ، فروخته ایم .از کی گله داری آغا ؟! آیا به نام همین مولانا جلال الدین اوغانی کدام کارتۀ ، کدام لیسۀ ، کدام جادۀ در پایتخت کشور اوغانستان دارید؟
در ایران هم انسانهای مریضی مانند خانم خرم اوغانی پیدا میشود که از روی تحقیقات علمی زردشت را پشتون وبخدی را سرزمین پشتون ها و اویستا را اولین کتاب نثری پشتون ها به اثبات برساند . آمو جان ! آیا تحقیقات خانم خرم اوغان شرم آور تر از تحقیقات این آقای ایرانی نیست ؟
همین سید جمال الدین اوغانی کدام اثر نثری ، شعری ، ادبی ، فلسفی به زبان پشتو دارد ؟دقیقی ، فردوسی ، ابن سینا ، مولانا و... همه هویت پر افتخار ادبی ، تاریخی ، فرهنگی ، ما بودند و هستند و خواهند بود . اوغانها حق آنرا ندارند به دامان این فرزانه گان آسمان ادب فارسی دری دست درازی نماید ، زیرا قاموس فرهنگی اوغانها را خان احمد شاه خان بابا ،خان خوشال خان بابا ، خان رحمان خان بابا، خان اکبر خان بابا ، خان نادر خان بابا و غیره خان های دوسره و باباهای خود فروخته تشکیل داده است . آن زمانیکه مولانای بزرگ مثنوی آفریده ، اوغانها در اطراف کوه سلیمان هنوز غژدی را کشف نکرده بودند .
23 جنوری 2009, 20:33, توسط توفیق
هامو جان عزیز
اگر شمس تبریزی را (که بدون شک یک ایرانیست) از هستئ مولوی منفی کنیم، دیگر نه مولانایی خواهیم داشت و نه هم مولوی یی!
شما سیدجمال الدین و مولوی را چیکار دارید؟ اعمال تان که همه برضد خواسته های سیدجمال الدین است و فارسی ستیزئ تان که روح مولوی را در آسمانها ناخوشنود کرده، پس نمیدانم که شما با افغان، افغان و یا اوغان، اوغان گفتن میخواهید چیرا ثابت کنید؟
دست بردارید از سر ما!
24 جنوری 2009, 15:28, توسط اميد
برادران گرامي جناب توفيق و مزاري خدمت شما عرض شود كه شما اينقدر حساس هستيد كه به شما ميشه گفت صفحه ديجيتالي لمسي
شما از خراسان قديم حرف زديد اين خراسان قديم را براي من نشان دهيد و بگوييد در كجاي جغرافيا قرار گرفته است آيا همان خراسان قديم الان وجود دارد هامو كه مولانا جلال الدين بلخي را به قوم خاصي نصبت نداده كه اوغان يا تاجيك يا هزاره يا ازبك بوده است جلال الدين بلخي از نظر جغرافيايي مال افغانستان است درست است كه اوغانها جلال الدين بلخي ها را فروخته است اما شما كه بازمانده خراسان قديم هستيد مهر تأييد را براي فروش جلال الدين بلخي نزنيد من متاسفم كه شما با اين معلومات كاملي كه داريد از راه به بيراهه ميرويد من ايمان دارم كه مولانا جلال الدين بلخي فارسي دري است نه فارسي ايراني شما درست ميگوييد كه اوغانها بلد نبود غژدي را كشف كند چرا شما خودها را باختيد كه هر چه كه اوغانها كرده است شما تأييد ميكنيد پس شما چه كاره هستيد؟
23 فبروری 2009, 20:15, توسط رضا
اطلاعات تاريخي و جغرافيايي اين دوستان افغاني در نوع خود جالب است مولانا را بلخي مي دانند اما ايراني نه
بلخ در زمان مولانا جزيي از ايران بوده بنابر اين مولانا علاوه بر اينكه بلخي و خراساني است ايراني نيز مي باشد مانند آنست كه گوييم فلان شخص اهل مشهد است اما ايراني نيست
مايه تاسف است كه اين چنين نظراتي كه تاريخ وجغرافي را كتمان ميكند در اين سايت درج مي شود
27 آپریل 2009, 15:03, توسط سهراب ستیغ
سلام به همه برادران این قدر بالای مولانا بحث است ههههههههه اصل موضوع این است که در زمانی که مولانا زندگی میکرد هیچ جای را به نام افغانستان کسی نمیشناخت چون یک قرن میشود که افغانستان را مردم میشناسند و مولانا شش قرن قبل میزیست یعنی مولانا بود اما افغانستان نبود پس افغانی خواندن مولانا بی معنی است گیرم اگر از قوم افغان هم میبود باز هم بی معنی بود که او را افغانی میگفتیم به مثل این میماند که مولانای بلخی را مولانای مزاری بگوییم چون حالا بیشتر از نام بلخ نام مزار شناس دارد مگر معلوم است که کسی نمیپذیرد و باید نه پذیرد هر چند در زمان مولانا مرقد حضرت علی رض در بلخ هم بر پا بود. پس مولانا خراسانی است و خراسان جز خاک و یا واضع تر بگوییم صوبه ی از ایران بود وقتی ایران میگوییم ایران بزرگ را میگوییم ( آریانا) این دو لفظ یک معنی دارند چی ایران چی آریانا و ایران امروز مثل افغانستان یک قرن میشود که از نام پرس به نام ایران تبدیل شده یعنی وقتی برادران ایرانی ما میگویند مولانا ایرانی است دو مقصد دارند یا از ایران بزرگ حرف میزنند که تمام منطقه ی را به خصوص مناطق فارسی زبانان را در بر داشت و یا از نژاد ایرانی حرف میزنند چون کلمه ی ایران که در اصل معنی همان آریانا میباشد اما فردوسی بزرگ در شاهنامه با بنا گذاشتن این کلمه که خود مشتق شده از همان کلمه ی آریانا است موضوع بحث خود را روشن ساخته یعنی ایرانی تنها آریایی های فارسی زبان نه جرمن و فرانسوی و هندی و دیگران و امروز همه فارسی زبانان در علم زبان و بژاد شناسی به نام ایرانی شناخته میشوند پس مولانا یک ایرانی تبار خراسانی بلخی میباشد.
15 مارچ 2009, 19:18, توسط مهندس جواد خ
گفتم : "ز کجائی تو"تسخر زد و گفت : " ای جان
نیمیم ز ترکستان ، نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل ، نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا ، نیمی همه دردانه "
گفتم که :"رفیقی کن با من ، که منم خویشت "
گفتا که :" نشناسم من خویش ز بیگانه "
این قسمتی از یک غزل مولوی است که با این مطلع شروع می شود. من بی خود و تو بی خود ما را که برد خانه ؟! پارسی گوهای عزیز —لطف الله سبحانه و تعالی بود این مرد یک دریای گوهر بنام معنوی مثنوی تقدیم بشریت کرده است. بله بلخ محل تولد این راد مرد عاشق بود. او به همه بشریت تعلق دارد. از خداوند منان خواستارم بلخ و افغانستان را آباد و مردم آنرا آرامش و رفاه بدهد و روح پرفتوح این بزرگترین عارف پارسی گو را قرین رحمت خودش قرار دهد. این منیت من ایرانی و تو افغانی از قافله تمدن و بشریت عقبمان نگهمان داشته است.