صفحه نخست > دیدگاه > آقای حبيب الله رفيع روشنفکر است؟

آقای حبيب الله رفيع روشنفکر است؟

کچالو می فروشد، تخم مرغ فروش نيست!
کابل پرس
پنج شنبه 7 جون 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آقای حبيب الله رفيع را تقريبا همه می شناسند. صدا و سيمای ايشان برای کسانی که در افغانستان راديو می شنوند و تلويزيون می بينند، آشناست. ايشان درباره ی همه چيز اظها نظر می کنند. از آشپزی گرفته تا خريد و فروش در بازار و پياز و کچالو و ادبيات و شعر و سياست و....

آقای رفيع در کنار اينکه داعيه ی روشنفکری دارند، يک مشاور خوب هم برای وزير طالب ما آقای کريم خرم در وزارت فرهنگ محسوب می شوند. يکی از کارنامه های خوب آقای رفيع، شرکت در برنامه ی تبليغاتی آقای کرزی برای انتخابات رياست جمهوری بود. ايشان در زمان انتخابات، مدير تحريريه ی هفته نامه ی طلوع افغانستان بودند و فقط به نفع جناب کرزی شعار می دادند. آقای رفيع از يک زاويه ی ديگر هم افتخارات کلان دارند. ايشان بيشتر از 10 فرصت شغلی را از جوانان و کسانی که استعداد بيشتر از ايشان دارند گرفته و خود به تنهايی در تلويزيون آريانا، تلويزيون شمشاد، گروه کليد شامل هفته نامه های کليد و مرسل و راديو کليد، آکادمی علوم افغانستان، هفته نامه ی گنج و... مشغول ايفای وظيفه و کمک به مردمی هستند که به زعم ايشان انتخابات و انتخاب کردن در حد و اندازه های آنان نيست.

ايشان معتقدند که انتخابات از سويه ی مردم افغانستان بالاست. در نشست، گردانندگان سفما يا انجمن به اصطلاح آزاد روزنامه نگاران جنوب آسيا، ايشان اظهار داشتند که انتخابات در سطح و اندازه ی مردم افغانستان نيست. به نظر خوانندگان عزيز، آيا آقای حبيب الله رفيع روشنفکر هستند و اجازه دارند که اينگونه درباره ی سطح و اندازه ی مردم افغانستان غير روشنفکرانه اظهار نظر کنند؟ همچنين فرصت های شغلی را از جوانان با استعداد افغانستان بگيرند؟

خوانندگان عزيز نظر بدهند.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام دوستان!
    در مورد اقای رفیع و همه کسانی که مردم افغانستان را فاقد اهلیت انتخابات می دانند باید گفت که خود اقایان در خود این صلاحیت را نمی بینند زیرا مردم ثابت نموده اند که صلاحیت این کار را دارد این ضعف خود شان است.

  • بهتر است بپرسیم که این پشتونهای تا به دندان بی ... بر اساس کدام سند ویا مدرکی این آقا را القابی چون استاذ، نابغه و....میدهند معلوم میشه تمام قوم پشتون کور است برای اینکه این آقا یک چشم دارد بالایشان حکمرانی میکند.

  • قومی که زنان شان را در برابر بی ارزش ترین چیزهای روی زمین مثلا خر و شتر تبادله می کنند، بیشتر از این جناب نمی توانند داشته باشند. حبیب الله رفیع از اجنت های است که همواره در صدد گریختاندن دختران زیباصورت و نازدانه پشتون ها برای باداران شان است. و این کار یکی از وظایف عمده این مردکه است. اما در مجموع از قوم پشتون در افغانستان شما چه انتظار دارید عزیزان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    • This is insuting and pure example of racism and generalizing things. The webmaster must act and advise these guys that if they want to debate, they do it objectively without calling each other name. Otherwise, this site will unfortunately turn into another insulting domain where everyone comes to insult and contempt all who they dont like

      Cheers

    • biadare gumnam ba qawm tawheen na ko tareekh afghanistan az pashtoon jor shoda ,imroz ke amrica injast barai sarkob kardane qawme pashtoon, amrica metarsad ke agar pashtoon taraqi konad baz ta hindostan wa mascow merasad ahmadshahe abdali ra yak nammoona ast, farsi chest wa farsi zaban chest dar aropa , dar kabul dar herat dar jalalabad dar peshawar ke faheshaha mebeneen farsi zaban astand name afghan ra sharmanden, yak dokhtare pashtoon zana namekonad agar mekonad dar zabane farsi wa dari mekonad, yane zabane farsi zaban rasmi fahsha ast in yak waqiat ast

  • دوستان عزيز

    • حبيب الله رفيع يکی از روشنفکران فرهيخته کشور ماست.
    • خاين - وطنفروش - ظالم - آدمکش - رشوه خور - نوکر خارجی و غيره در همه يی اقوام وطن ما يافت ميشود. اين مساله منحصر به پشتونها نيست.
    • مگر زنی که سال گذشته در بدخشان سنگسار گرديد پشتون بود؟
    • امروز در جبل السراج يک ژورنالست زن به قتل رسيد. او هم پشتون است؟

    چنين پرابلمها در هر گوشه کشور ما ميتوانه سراغ شود . بهتراست که به دور از انديشه های قوم گرايی مسايل را نگاه کرد.

    • بلی حق برشماست بایدعقب مسایل قومی چون پشتون وغیرپشتون نکردیم بخاطریکه درهمه اقوام خوب وبداست زیرادربعضی ازشفاخانه های که مربوط بعضی ازاقوام خاص است وخودرامتقی تر،برتر،باعزت تروغیره وغیره میتراشنددرهرماه ده هافرزندبدون پدرمتولدمیگرددولی ازطریق مطبوعات افشاء نمیگرددتابه اصطلاح به برتربودن شان لطمه واردنگردد.

  • سلام دوستان!

    نخست از همه از تمام دوستان صمیمانه تقاضا مندم تا از استفاده کلمات رکیک و بی مفهوم در مقابل یکدیگر اجتناب ورزند. تفرقه و نفاق اندازی میان اقوام کاریست که فقط از جانب دشمنان مردم افغانستان صورت می گیرد.
    من منحیث یک افغان، و اگرمشخصتر صحبت نمایم یک دری زبان میخواهم برای برادران و خواهران پشتون خود عرض نمایم که کسانیکه این طور صحبت ها را می کند و به شما توهین می نماید، آیا شما اصلیت شان را میدانید و میدانید که آنها چی میخواهند؟ میخواهند بین من و تو نفاق انداخته و کشور را بیتشر از این به مخروبه مبدل نمایند! اینها دوست نه، بلکه دشمنان مردم افغانستان، ترقی و شگوفائی در افغانسان می باشند، والا، یک افغان واقعی و کسی واقعاً دوست افغانستان باشد، چنین حرف های رکیک وفاشیستی را به زبان نمی آورد.

    دوستان عزیز!

    پیام من پیام وحدت، دوستی و اخوت میان همه مردم افغانستان می باشد.

    همچنان در قسمت اینکه آقای رفیع به دیموکراسی عقیده مند است و در مورد درک درست مفهوم، اهداف و مرام انتخابات توسط مردم افغانستان باید عرض نمایم اینکه!

    نخست اینکه من فکر می کنم که آقای رفیع گفته باشند که مردم افغانستان هنوز هدف و مرام اساسی انتخابات را درک نموده اند که این خود یک واقعیت است! با وجودیکه اینکه مردم در انتخابات ریاست جمهوری به طور گسترده اشتراک داشتند، ولی انتخابات شکل قومی، زبانی و منطقوی را به خود گرفت که این خود نشان می دهد که ما مردم به طرح ها، پلان ها، استراتیژی ها و اهداف کاندیدان رأی نه، بلکه به خاطر زبان، قومیت، منطقه، وغیره مسایل ایکه نشان می دهد که رأی دهندگان واقعاً مرام، مقصد، و اهداف انتخابات را نمی دانند، در انتخابات اشتراک و به کاندیدان به اساس مسایل قومی، منطقوی و زبانی رأی داده ایم. من درصورتیکه آقای رفیع چنین گفته باشند، با ایشان کاملاً موافق هستم. اما در قسمت مشروعیت انتخابات، من فکر می کنم که انتخابات به طور مشروع صورت گرفت و مردم به طور گسترده در انتخابات اشتراک داشته اند و حامد کرزی رئس جمهور انتخابی مردم افغانستان محسوب می گردد.

    در ختم، در صورتیکه کدام اشتباه املائی و انشائی در پیام فوق دیده می شود، شما به بزگواری خود مرا عفو نمائید. این پیام را خیلی سریع و بدون تصحیح تاپیپ نمودم.

    باعرض ادب،

    سهیل شارق

  • کامران میرهزار بسیار منافقانه کار می کنی !
    جرا در پای این نظر نامت خودت را نمی نویسی و web master را درج می کنی؟ تا اکثریت هموطنان که انگلیسی نمی فهمد تو را نشناسد. باز تو راوایی خود را با حبیب الله رفیع برابر می کنی؟ بسیار جای تعجب است. تو یک آله دست ایران و تفرقه انداز و از یک دانشمند بزرگ. لطفا جواب من را بدهید

  • آقای رفیع ،ادیب و نویسنده خوب ویکی از افتخارات معاصر وطن ماست ،شایسته نیست ،سرمایه های کشورراچه فارسی زبان و چه پشتو زبان تخریب نماییم . سعی کنید از مبارزه منفی اجتناب نمایید به نفع میهن و مردم ما نیست.

  • به نظر من این مقاله انتقادی نیست بلکه توهین آمیز است. در افغانستان ما به همه به اسم جنابتکار توهین می کنیم اما حالا شما به جان یک روشنفکر یا حداقل یک فرهنگی و تحصیل کرده چسبیده اید. نقد خوب است اما توهین خوب نیست. کلمات مثل کچالو و غیره زیبنده ای قلم و زبان یک نویسنده نیست. این کلمات را هیچ آدم جدی و با سواد استفاده نمی کند چون اینها فقط به درد استفاده ای روانی از خوانندگان کم سواد و احساساتی می خورد.

    تعدادی از خوانندگان در اینجا چیزهای توهین آمیز به یک قوم می گویند که در حقیقت توهین به کشور و تمام اقوام کشور است. پشتونها مثل دیگر اقوام کشور ترکیبی از افراد خوب و بد هستند و نباید در مورد شان به صورت کلی قضاوت کرد. افراد خیلی شریف منصوب به این قوم هستند و افراد بد هم. دیگر اقوام هم چنین هستند.

    • اين مطلب کوتاه درباره ی آقای حبيب الله رفيع نوشته شده است. وقتی کار آقای رفيع هيچ يک از ويژگی های روشنگری را ندارد و حتاموقعيت و کار ايشان،به ايشان اجازه ی تصميم گيری های کلان و پرخرج، بيرون از دايره ی کار فردی وی را می دهد. پس چرا لازم نباشد، اين چهره های تکراری را نقد کرد و به نسل نو ميدان نداد؟

      کچالو فروش هم توهين نيست، طنزی در آن نهفته است و اگر به نويسنده اين مقدار اجازه طنز پردازی داده نشود، پس آزادی بيان مدعيان چه خواهد شد؟

      از آقای عارف غزوينی بدليل ياداوری ابيات زير جهانی سپاس:

      کار با شيخِ حريفان بمدارا نشود

      نشود يکسره تا يکسره رسوا نشود

      شده آن کار که بايد نشود، می بايد

      کرد کاری که دگر بدتر از اين ها نشود

      درِ تزوير و ريا باز شد اين بار چنان

      بايدش بست، پس از بسته شدن وا نشود

      بس نمايش که پسِ پرده ی سالوس و رياست

      حيف! بالا نرود پرده تماشا نشود

      سلب آسايشِ ما مردم از اينهاست، چرا؟

      سلب آسايش و آرامش از اينها نشود

      جار و مجرور اگر لغو نگردد ظرفی

      که درو می برد از ميکده پيدا نشود

      تا که عمامه کفن يا که چماق تکفير

      نشکند جبهه ی شان، حلِ معما نشود

      گو به آخوندِ مصرتر ز مگس زحمتِ ما

      کم کن، اين غوره شود باده و حلوا نشود

      کار عمامه در اين ملک کله برداريست

      نيست آسوده کس، ار شيخ مکلا نشود

      نيست اين مرده ره آخرت اينها حرفست

      پس چه خواهی بشود گر زنِ دنيا نشود

      چه بلايی است بفهمی که بفهمند بلاست

      رفع با رفتن ملا به مصلا نشود

      باز دورِ دگر آخوند وکيل ار شد، کاش

      باز تا حشر در مجلس شورا نشود

      کاش پوتين زند اردنگ به نعلين آن سان

      که بيک ذلتی افتد که دگر پا نشود

      جهلِ عارف نرود تا نشود بسته و باز

      در از آن مدرسه، زين مدرسه در وا نشود

    • کدام تحصیل شما کسی را که مکتب نخوانده تحصیل کرده میگوید ، مشکل پشتونها همیشه همین است که کاه خود را کوه جور میکنن ف این آدم ره خومه میشناسم که اصلآ مکتب نخوانده .
      منظورم پوهیالی ، نامتو سیاستوال او زبردست استاذ ، او ناپیلی فرهنگی جهادی الحادی ونامتو لیکو حبیب الله رفیع

    • آغای وردک این نمونه جهالت تان است که فرق لغوی تحصیلکرده و مکتب خوانده را نمیفهمید. هدف از تحصیل علم تنها رفتن به مکتب نیست. ما ملیون ها مکتب رفته داریم (بشمول شما و امثال تان) ولی آیا تمام آنها را میتوان دانشمند خطاب کرد؟ در جهان تعداد بیشمار دانشمندان را سراغ داریم که به مکتب نرفته اند، مثال برازنده آن جناب پیغمبر اسلام اند. همچنان چه فکر میکنید حضرت مولانا و حافظ از کدام مکتب فارغ شده بودند؟

      یا سخن دانسته گو ای مرد جاهل یا خموش

  • به نظر بنده اگر قضاوت درست ، راجع به حرف ( آقاي حبيب الله رفيع ) داشته باشيم ، بايد يك تعريف از انسان روشنفكر انجام دهيم . يعني اينكه روشنفكر چه كسي است ؟

    به نظر بنده ، روشنفكر به كسي مي شود گفت كه : نسبت به زمان ، نسبت به مكان ، و مخصوصاً از وژگيهاي انساني خود آگاهي داشته باشد . خودش را بشناسد ، مردم و جامعه خود را بشناسد و در برابر ناهنجاريهاي اجتماع خود احساس مسؤليت كند . چيزي كه مهم است مسؤليت روشنفكر در برابر مردم و پل ارتباطي او با مردم است . انسان روشنفكر با آگاهي كه از خود ، جامعه ، تاريخ ، زمان و مردم خويش دارد به وي مسؤليت مي بخشد تا در برابرجامعه خود بي تفاوت نباشد . كار انسان روشنفكر خدمت به مردم و آگاهي داند به مردم است .

    حال در جامعه افغانستان ، جند تا روشنفكر با اين خصوصيات و جود دارد ؟ روشينفكران افغانستان تا چه اندازه جامعه خود را مي شناسند و تا چه اندازه در هدايت و كنترل اين مردم نقش داشته اند ؟ مثلاً روشنفكران جامعه ما از تضادها اجتماعي ، از تفاوتهاي فرهنگي ، قومي ، مذهبي ، جزبي ، سياسي كه سالها جان مردم را مي گيرند شناخت كافي دارند ؟ اگر اين شناخت كافي را دارند ، تاچه اندازه در آگاهي دادن مردم تلاش كرده اند ؟

    امروز جامعه افغانستان ، سمبلي از تمامي غمها ، مشكلات ، ناهنجاريها ، جنگها ، بدبينيها و اختلافاتي است كه بخشي از اين گرفتاريها مسؤليتش به دوش روشنفكران است . در صورت كه مردم ما مردم شريف و با غيرت بوده اند . تا به حال روشنفكران ، رهبران ، و مسؤلين جامعه به هر نام و عنوان كه بوده اند هرچه كه به مردم گفته اند ، اين مردم انجام داده اند . مردم در برابر نيروهاي قدرت بزرگ دنيا شوروي مردانه جنگيدن . مردم در برابر حزب خلق و پرچم مردانه استادگي نمودند . مردم فقر را تحمل كردن ، آوارگي را تحمل كردن ، در انتخاباتها رياست جمهوري و پارلمان و.. شركت كردند و هر چزي كه مسؤلين از مرد خواستند انجام داند اما روشنفكران ما براي مردم چه كاري انجام دادند ؟ از رهبران و سياست مدارند كه باجان مردم بازي كرده اند بگذريم . پس حق اين مردم را هيچ نهادي عدانكرداند ، از( آقاي حبيبالله رفيع) چه انتظار است ؟ اين آقا و همسال اينها مي دانند كه كار خواص را براي مردم انجام نداده اند . و از دولت سر همين مردم است كه اينها بجاي رسيده اند و مردم دنيا به اينها ارزش مي دهند . ازديد من اين آقا به فهم مردم توهين كرده است . پس نه تنها روشنفكر نيست بلكه انسان باخرد هم نيست .

  • I totally agree with the facts written here about Mr. Rafee. He is onne the big guns of Afghan Millat fascism. He is doing all this to paint a favorite picture of Afghanistan History, culture and society in which everthing get Pashtoon color and tase. He is the main and the biggest hand of fascist and their cause for pashtonization of Afghnaistnn.

    By the way, he has seen no school or university in his life. He has private educations.

    • Good that you have attended formal education buzzo. Your logic is amazing that if you disagree with a person so lets insult him

      Stay stuipd

  • اقای رفیع بسیار متعصب و تنگ نظر است غیر از قوم خود کسی دیگرا را در افغانستان نمی خواهد.
    اگر این مشکل شان رفع شود خوب خواهد بود.
    افغانستان را به همه کسانیکه تابعیت آن را دارد بخواهد نه برای قوم پشتون.

  • آدم خنده یش میایه وقتی این آدم ره در تلویزیون مبیبینه این خاین آنقدر گرم تبعبض است که اصلآ گاه گاهی طالبان را دموکرات میخوانه واز طالبان به عنوان فرشته های نجات افغانستان یاد میکنه ، خوبست که پشتونها ثابت میسازند که هیچ آدم تحصیل کرده ودانشمند در میان شان یافت نمیشه ، شما فکر کنید دارو ندار زبان پشتو یک پته خزانه است ، شما حالا با خود قضاوت کنید ، آقای رفیع به یک دیکشنری سیار میمانه که هرکدام از برادران پشتون ما با مشکل سرمیخورد به ایشان زنگ زده و مشکل خود ره حل میکنه .

    • آقای زردک، بیجا نامت را زردک نگذاشته ای، حتماً از آن در مواقع اضطراری کار می گیری!همین جهالت کافی که نامت را زردک می گذاری و بعد به دیگران می تازی که تنها یک کتاب دارند. شاید هم به همین خاطر است که "مادرقحبه"، "افغانی خر"، "کثیف"، "جاهل"، "دزد" وغیره ایران بالایت خوش می خورد، زیرا با آنان همزبان هستی. ورنه می توانی از چند کتاب به اندازه انگشت دری نام ببری، آن هم مملو از غلط های املایی و انشایی؟ به همین خاطر باید تا جا دارد، خود را به پای ایران حلال کنید. برو برای دری کار کن، آن "ایرانی" ها دری زبانان را انسان هم خطاب نمی کنند!جالب است که چرا "برادران پشتون" می گویی؟ فکر تو آنقدر کثیف است که خوب است واضح و آشکارا از پشتونها به عنوان دشمن یاد کنی.

    • توهین به هیچ قومی کار درست، مقید و انسانی نیست. اما حبیب الله رفیع یک فاشیست قومپرست است که دران شکی نیست. او وظیفه دارد که همهء تلویزیون ها و نشرات را تا حدی که ممکن است با افکار و برنامه های پشتونی تغذیه کند.

      البته یک چیز را در کار حبیب الله رفیع باید تایید کرد و به او آفرین گفت که با سواد باشد یا بیسواد، تحصیلکرده باشد یا تحصیل ناکرده، در هرصورت آدمیست با پرکار و پرتلاش. البته این کار و تلاش از شور و جنون او به انکشاف و ترقی زبان و فرهنگش نشات میکند. این برای هر انسانی یک امر مثبت است، اما وقتی برای تحمیل برزبان دیگران، تحمیل برفرهنگ دیگران صورت بگیرد، هم خطرناک میشود، هم مضر و هم ویرانگر. به این معنی که رفیع با وجود نداشتن تحصیلات اکادمیک آدم خودساخته ییست که تعصب نسبت به زبان خود ودیگران او را به یک عنصر سخت فعال و پرتلاش تبدیل کرده است.

      همین تعصب است که سازنده است. تصوف و ترک دنیا که از فرهنگ فارسی درما دمیده است، چیزیست ویرانگر. فارسی زبان ازین جهت نیز با یک بلا روبروست. که با تاسف بسیار زیاد، وزیر فارسی زبان پیشین اطلاعات و فرهنگ، کارش انکشاف فرهنگ خانقاهی بود...

      یکی از پروزه هایی که رفیع بالایش کار میکند، نوشتن تاریخ و حغرافیای تمامی ولایت های افغانستان است از دیدگاه یک پشتونیست و در راستای همان "بخشیدن هویت پشتونی" به افغانستان. به خصوص که نوشته های او از طریق تلویزیون آریانا پخش میشود.

      آفرین بر حبیب الله رفیع که برای زبان و فرهنگ خود کار میکند. فارسی زبان های کشور نیز باید همین کار را بکنند. پشتون ها تلاش دارند تا در مراکز قدرت قراربگیرندو از آنجا به تطبیق برنامه های خود بپردازند. اما فارسی زبان ها با فرهنگ انقعالی همیشه به انتقاد پرداخته اند. به این معنی که فارسی زبان ها کم از کم همیشه یک قدم از پشتون ها پس تر اند. مانند دزد و پلیس. همیشه دزد یک قدم جلو تر از پلیس است.

      پشتون ها در راه تطبیق برنامه های تمامیتخواهانهء شان نه تنها به وسیلهء حبیب الله رفیع ها بلکه توسط، ثابت ها، خرم ها، وردک ها، اتمر ها، احدی ها، لیوال ها و غیره شان که همه در مراکز قدرت جا گرفته اند، به تطبیق برنامه های خود میپردازند. از میان فارسی زبان ها هیچ شخصیت فرهنگی سیاسی نیرومند و هشیار و در مراکز قدرت قرار ندارد.

      به طور مثال، لطیف پدرام با برنامه های حساب شده و دوامدار کوبیده میشود و اورا همکار حکومت کمونیستی میدانند. درحالی که در حنیف اتمر وزیر معارف یک خادیست است که پایش از مرمی مجاهدین معیوب شده و صدیق پتمن معاونش نیز از خلقی های دو اتشه است. حتی یک مضمون مستقل در مورد این وزیرها نوشته نمیشود اما در مورد پدرام صد ها مقاله و نوشته درنشرات وجود دارد. غفور لیوال مشاور رئیس جمهور است که یکی از شاعران عضو حزب دموکراتیک خلق است. هیچکسی براو انتقاد نمیکند اما ملالی جویا را تشویق میکنند که برهرچه شاعر ونویسندهء پشتون است انگشت بگذارد و آنها را بکوبد.

      وقتی ما میگوییم با فاشیزم روبرو هستیم یک حرف مفت و یک ادعای محض نیست. کشور ما اکنون در دست فاشیست هاست. آنها به صورت دوامدار و با برنامه ریزی ممتد و هدفمند به پیش میروند.

      ستراتیژی فاشیست های تمامیت خواه پشتون از خطوط و محور های مختلف دیگر نیز میگذرد.

      یکی ازین ستراتیژی ها برهم زدن مناسبات میان همزبانان د ر ایران، افغانستان و تاجکستان است. درهمین راستاست که مساله جدایی زبان دری و فارسی را به میان میکشند و دری وفارسی را دوزبان به شمار می آورند. اگر تفاوت میان فارسی ایران و فارسی افغانستان را بسنجیم، به هیچصورتی تمیتواند این تفاوت بیشتر از تفاوت پشتوی کندهار و ننگرهار یا پشتوی ودرک با پشاور و یا پشنوی توری و مسعود با پشتوی ناقلین پشتون در شمال ویاهم پشتوی کوچی ها باشد.حتی به مراتب کمتر هم هست. اما پشتون ها زبان خود را به ده زبان تقسیم نمیکنند. چنانچه دیده میشود فاشیزم به مثابهء یک مفکوره و ایدیولوژی منسجم و فعال تاثیر زیادی دارد که جدایی فارسی زبانان را با برنامه های سیاسی تقویه میکنند. ازهمینروست که صایت ها و نشرات پشتون های فاشیست بیشترین مقالات شان ضد ایران است تا ضد پاکستان. هر طفلی میداند که امروز تمامی مشکلات ما از ناحیهء پاکستان است اما به جای پاکستان فاشیست ها تلاش بر تخریب مناسبات افغانستان با ایران دارند. اگربهانه یی بدست شان بیاید، ازان تا آخرین ظرفیت ها استفاده میکنند...

      محور دیگر کار فاشیست های پشتون همصدایی همهء شان است در کوبیدن تمامی قهرمانان و شخصیت های جهادی وسیاسی غیر پشتون. به طور مثال آنهادرمورد جنایات ووطنفروشی های حکمتیار خاموش اند اما تاهنوز هزاران مقاله و نوشته برضد بهترین شخصیت های جهادی غیرپشتون افغانستان نوشته اند. تماممی مقالات و نوشته های فارسی زبان ها در مورد ملاعمر و طالبان برابر نیم مقالاتی نیست که تمامیت خواهان پشتون علیه مجاهدین و سربرآوردگان سیاسی غیر پشتون نوشته اند. همین حالا نیز می بینیم که خواسته و یا ناخواسته، به جا یا بیجا، مربوط یا نامربوط حملهء آنها به شخصیت ها و احزاب غیر پشتون جاریست.

      نمیدانم چه زمانی نویسنده ها، روشنفکران و خبرنگاران فارسی زبان به خود می آیند. این ها در مدینه های فاضله زندگی میکنند و همه چیز را در بسیاری موارد به گونهء ساده لوحانه، غیر عملی و غیرعینی طرح، تحلیل و ارزیابی میکنند.

      درهمین سایت رها دیده میشود که از سوی یک فارسی زبان و به زبان فارسی به نشر میرسدف اما میدان تاخت و تاز شوونیست های فاشیست علیه فارسی زبانان شده است. فارسی زبانان به کار انسانی و آرمانی پرداخته اند، اما نویسنده های پشتون قدم به قدم برنامه های عملی شوونیتی خود را به پیش میبرند.

      بدین ترتیب حبیب الله رفیع یکی از مهره هاست نه همه. در اکادمی علوم کسی نیست که پیشوای انها را بگیرد. زیرا چنانچه گفتم، فارسی زبان ها سیاست انتقاد و مرکز کریزی و قدرت گریزی را پیشه کرده اند.

      اما تاکید باید کرد که برخورد انفعالی فارسی زبان ها و مرکز گریزی شان به نفع هیچکس نیست. حتی پشتون های فاشیست هم در دراز مدت فایده یی نمیبرند بلکه هرچه دیوار کنند، دیوار ریگی است و با کوچکترین تکان از بیخ ویران میشود. چرا که در یک کشور کثیر الملت، تحمیل یک فرهنگ، آن هم فرهنگی که قدرت اقناع کافی برای اهل فرهنگ های دیگر ندارد درکشور، ندارد با تمسسخر و بی باوری استقبال میشود. این که در کابل کورس های تحمیلی پشتو چه نامی برای "پشتو" کمایی کرد همه میدانیم. چنانچه اکنون حتی پشتو زبان های کابل نیز این شوخی را پذیرفته اند که اگر از آنها پرسیده شود، "پشتویت چطوراست؟" به خود میخورند و به جنبهء شوخی آن توجه میکنند.
      پس تحمیل در دراز مدت سرنگونی دارد و رسوایی. به خصوص در جامعه یی که اکثریت به زبان فارسی صحبت میکنند و مرکز کشور(کابل) یک جامعهء فارسی زبان بوده است...

      برای ساختن یک فرهنگ پایای فارسی و پشتو و هم برای ساختن یک جامعهء با ثبات ازنگاه اجتماعی وسیاسی، ایستادن فارسی زبانان در برابر پشتون های تمامیت خواه و کار درجهت تقویه و رشد فرهنگ های دیگر نهایت ضروریست. هرگونه گریز، سهل انگاری، میدان دادن به پشتونیست هاو منتظر فرصت نشستن ها نادرست، بیحاصل و خطرناک است گه منجر به تکرار حوادث سال های 1992 در سراصر کشور خواهد شد. قهر ها و خشم های فروخفته وقتی برگردند ویرانگر اند و دیدیم که چه به روز انسان و جامعه خواهد آورد...

      دو راه را میتوان در برابر برنامه های فاشیستی و رفیع هایش پیش گرفت: یکی این که رفیع از زیاده روی باز داشته شود. دیگر این که با برنامه های مماثل به رفع اثرات زهرناک کار های فاشیست ها اقدام شود.

      جامعهء فارسی زبان، به خصوص قشر روشنفکر و نویسندهء آن باید اختلافات مذهبی و نژادی را یکسو گذاشته در جهت تقویهء زبان و فرهنگ خود تلاش کنند. بسیار بسیار بسیار ضروریست که قشر تازه و روشنفکر خود را از میراث سیاسی گذشته رهایی بخشیده و به طرح روابط تازه میان تمامی فارسی زبانان و در نهایت با پشتو زبان ها و سایر هموطنان بپردازند.

      منظورم اینست که به گذشته های سیاسی ( به خصوص آنچه در سی سال گذشته رفته است)، باید نه به صورت مثبت و نه به صورت منفی آن، نه در طرفداری از گذشته ها و نه در دشمنی با گذشته ها، دیده شود. حد اقل اینقدر تعقل به خرچ بدهیم که از تماس با نقاط اختلاف پرهیز کرده و بیشتر درجهت انکشاف نقطه نظر ها و موضعگیری های مشترک کار صورت گیرد.

      میدانم که هیاهوی (حقوق بشر) بسیاری از فارسی زبانان را بران داشته که بیش از پشتو زبانان به حوادث بیست سال اخیر توجه کنند تا بیشتر روشنفکر بنمایند و بیشتر مورد توجه جامعهء جهانی باشند. اما در عمل می بینیم که دانشمند فاشیست (رفیع) از طالبان که جنایتکار ترین موجودات روی زمین اند، دفاع میکنند و آنها را فرشته های نجات میخوانند. اما جامعهء فارسی زبان حاضرنیستند کمترین خوبی در احزاب و تنظیم های مربوط قوم خویش نظر کنند و آنرا تایید کرده بر زبان بیاورند. اینست مشکل ما!

      شاید این به خاطری هم باشد که فاشیزم در فرهنگ فارسی جای ندارد. پس در راه زدودن فاشیزم از دیگران باید اقدام کرد. توهین به مردم و فرهنگ دیگران هیچ کار مفیدی نیست و درفرهنگ فارسی وحوژهء تمدنی زبان فارسی جایی ندارد.

      بنی آدم اعضای یکدیگر اند
      چو در آفرینش زیک جوهر اند

      در سراسر ادبیات اصیل کهن ویا معاصر فارسی شما نمیتوانید به اندازهء شمار انگشتان تان شعر و نوشته بیابید که دران از قومیت و نژاد یاد شده باشد، مگر این که به جواب فاشیزم ترتیب آمده باشد.

      پس فاشیزم با طبیعت و فرهنگ فارسی زبانان جور نمی اید. هرگونه عمل فاشیستی و برتر خواندن خود نسبت به دیگران و توهین انسان های دیگر به خاطر تعلق شان به قوم و زبان دیگر، عمل فاشیستی است و در گام نخست عملیست ضد فرهنگ فارسی و حوژهء تمدنی فارسی زبانان.

      ازهمین روست که بهترین شاعران زبان فارسی در اصل فارسی زبان نیستند. اگر زبان فارسی میان اقوام دیوار میکشید، هرگز بیدل یا نظامی، غالب یااقبال، خوشحال خان ختک یا کسان دیگری که زبان مادری شان فارسی نیست، جرئت نمیکردند به زبان فارسی شعر بگویند و چیزی بنویسند.

      شاهان ازبک و ترک که صدها صال در هند حکومت میکنند، زبان دربارشان فارسی است. پس فارسی زبان یک قوم نیست و نباید زبان فارسی را برای برتری جویی و توهین به دیگران به کار برد.

      خوب است که حالا حبیب الله رفیع شناخته شد اماچاره چیست؟ از بیات بپرسید که چگونه اجازه میدهد برنامه های فاشیستی در تلویزیونش جا داده میشود. شما بروید و برنامه های تلویزیون بیات را ببینید که چگونه در خدمت فاشیزم قرار دارد و برنامه های فارسی اش همه پر از کلمات و واژه های پشتو است. و بروید ببینید که چرا فاشیست ها به شمول جبار ثابت علیه تلویزیون طلوع موضعگیری میکنند.

      دیده های عقل گر بینا شوند
      خود فروشان زود تر رسوا شوند

    • با سلام-
      در اين كه حبيب الله رفيع يك ادم به شدت قوم گرا وشوونيست است براي ادم هاي اگاه جايي هيچ شكي باقي نيست.او بايد به كار هاي ادبي خود در حوزه ادبيات پشتو بپردازد اما او مصروق سياست بازي ونظريه پردازي به نيروهاي برتري خواه پشتون است.او خودرا علامه گمان كرده و در هر موضوع سياسي و اجتماعي واقتصادي به هدايت خلق الله ميپردازد! اودر سالهاي نه چندان دور مدير مسوول نشريه افغان ملت بود.اين خود گواه روشني از گرايشات قوي قوم گرايانه اوست.
      امروز همه ميدانند كه پته خزانه يك كتاب جعلي است كه از طرف حبيبي براي اثبات ادعاهاي دروغين خويش انرا نوشت.محققين بي طرف خارجي وداخلي به شمول محققين پشتو زبان اين حقيقت را بيان كرده اند.تا اكنون هيچ كس نسخه اصلي پته خزانه رانديده است!!!براي اگاهي بيشتر در اين مورد نگاه كنيد به رساله پوهاند همام لوگري بنام سخني اندر شرح درد هاي خراسانيان.

    • به اگاهي ان ادم بي خبر يا كتمان گر بايد بگوبم كه اين كتاب هاي بي نظير به زبان فارسي دري نوشته شده است.

      :شاه نامه فردوسي(يكي از ٣شاهكار حماسي دنيا.
      مثنوي مولوي.هست فران در زبان پهلوي.
      بوستان وگلستان و...سعدي
      پنج گنج نظامي
      ديوان حافط شاهكار بي بديل شعر در سراسر دنيا.
      بگذريم از -بيدل-ناصر خسرو-سنايي-عطار-رودكي-خيام-جامي-ابن سينا-البيروني-و... هرانكس كه در قلمروي زبان فارسي وحوزه تمدني ان اگر چيزي براي گفتن داشته است به زبان فارسي نوشته است.

      خوب اين اقا بداند كه همه فارسي زبانان دنيا ميدانند كه فارسي ودري يك زبان است.اين شوونيستهاي دشمن زبان فارسي در افغانستان اند كه در زادگاه زبان فارسي باان دشمني دارند وبه زور به مردم فارسي زبان ميخواهند بقبولانند كه زبان فارسي ودري را دو زبان مختلف بدانن شگفتاد.

    • با سلام به آقای عیار،

      دوست عزیز گل گفته اید. آنچه را من می خواستم بگویم شما زیباتر گفته اید. من واقعا خوش می شوم اگر یک هموطن پشتو زبان یک شاهکار ادبی بیافریند و یا یک لغت نامه ای جامع برای زبان پشتو بنویسد و یا دستور زبان آن را عمق ببخشد. این کارها برای افغانستان هم افتخار خواهد بود و هم بر غنای فرهنگی کشور می افزاید. اما وقتی یک هموطن پشتو زبان تمام تلاش خود را برای کوبیدن اقوام غیر پشتون و زبان و فرهنگ شان به کار می گیرد دل آدم خون می شود. چه عیب داشت اگر نصف سرود میلی فارسی می بود و یکی دو مصرع هم ازبکی به آن اضافه می کردند. این کار ملیونها آدم را به این سرود وابسته می ساخت. هیچ عیبی ندارد اگر در سیستم بانکی و مخصوصا چاپ پول از فارسی هم استفاده شود. ما با پشتونها و زبان و فرهنگ شان سر دشمنی نداریم. آنها را از خود می دانیم. اما با پشتونیزم که دو قرن است وطن را به عقب می کشد مخالف هستیم. مثلا به جای پشتو تولنه بهتر است یک انجمن تقویه و رشد زبانها ملی می ساختند تا روی همه ای زبانهای ملی به خصوص فارسی و پشتو کار می کردند.

      به جواب دوستی که می گوید در زبان دری کتابهای انگشت شماری داریم باید گفت خود را خوب معرفی می کنی.

      در کوزه همان برون تراود که در او است.

      اگر این دوست اشعار حافظ را بخواند می داند که او از در دری می گوید. مولانا هم از بلخ است. سنایی از غزنی است. جامی از هرات است. ناصر خسرو بلندی های بدخشان سر بلند کرده بود. کاتب هزاره اولین تاریخ نویس کشور از غزنی است. غبار عزیز هم از قلب کشور آمده بود. اینها مشت نمونه ای خروار است. این دوست می تواند تنها به لیست شاعران دوران غزنویان نظری اندازد. از ترک تباران هند می گذریم. در دنیای امروز هم اگر کتابی در افغانستان نشر و چاپ می شود به زبان فارسی دری است. فارسی و دری همان یک زبان است مانند انگلیسی امریکایی و بریتانیایی اما به مرور زمان هر کدام خصلت و رنگ و بوی ملی خود را یافته اند.

      من باور دارم که روشنفکران اقوام محروم کم کم به هوش می آیند. ما باید انقدر شجاع باشیم که اگر در گذشته اشتباهی کرده ایم آن را نادیده بگیریم و به آینده چشم بدوزیم. تفاوتهای قوم و منطقوی و مذهبی و سلیقوی را اول به رسمیت بشناسیم و بعد با پذیرش رنگهای متفاوت همدیگر موارد مشترک را کشف کرده برای آینده ای بهتر از آنها استفاده کنیم. به اینصورت من معتقدم که هموطنان پشتو زبان هم سود می برند چون اگر بیش از نمی از جامعه ای کشور بتوانند همدیگر را درک کنند زمینه برای درک کردن و درک شدن توسط آن بخش دیگر هم فراهم می شود. من باور دارم که آدمهای زیاده طلب و متعصب اولین ضربه را به قومی می زند که به آن قوم منسوب است. شما بروید ببینید که زیاده طلبان قوم شریف و مظلوم پشتون چه ضربات محکمی به این قوم و آبرو و حیثیت شان زده است. نتیجه سالها سیاستهای فاشیستی بیسوادی خارج از تصور این قوم را به دنبال داشته است. این قوم را مثل دیگر اقوام کشور فقیر و انکشاف نیافته نگهداشته است. این را تعدادی از روشنفکران پشتون ما هم درک کرده اند. مگر ظاهرشاه و طالبان و امین به این قوم چه داده اند؟ در نهایت این آقایان زیاده طلب و ظاهرا فاشیست می خواهند حکومت کنند و دم و دستگاه داشته باشند. چور و چپاول و سوار شدن بر مردم کور و کر آسانتر است. این حرف در مورد بعضی از رهبران اقوام دیگر هم درست است. ما نباید در مبارزه با فاشیسم از هر کسی که با شعاری از راه می رسد حمایت کنیم. اول باید دید که آیا این آدم خودش به انسانیت و کرامت انسان احترام دارد یا نه. من در میان رهبران هزاره کسانی را سراغ دارم که به جوی نمی ارزند و با شکست نوعی از فاشیسم ، نوع دیگری را به وجود می آورند که اول هزاره و بعد دیگران را به بند می کشند. در میان تاجیک ها و ازبکها همچنان. منظورم این است که مبارزه با فاشیسم و زیاده خواهی خودش هدف نیست. هدف ایجاد یک کشور و جامعه ای است که در آن انسان بتواند آبرومندانه و با کرامت زندگی کند. ورنه ما از شر دیکتاتوری داود خلاص می شویم و به دام پرچم می افتیم که هر دو دشمن کرامت و انتخاب انسان - نماینده ای خداوند در زمین - هستند.

      تشکر از آقای میر هزار که کابل پرس? را به ما بخشیده اند.

    • salam dostan ,
      man ba ain bradar 100% ham aqida astam ;maa farsi zabanan ke agar tajik astem ya hazara wa ya degar hamwatanan tarikh moshtarak darim faqat chiz haii besiar kochak ma wa shma ra az ham jeda messazad ke baiad nassazad maa wa shoma daraii farhang donia shomol me bashim ke arzish aan ra baiad bedanaiim ma dar halat qarar darim ba besiar andak kar wa talash metawanaim ba farhang haii bozorg jahan ham qadam gardem ain rafi ha habibi ha kar ra pish borda nametawanand dar jahan amroz baiad estedlal kard wa manteq goft na ain ke az sare shotor paian shawim wa wa az tarikh 5000 sala sohbat konaiim.zaban farsi ba khossos balai tajik ha wa hazarah ha haq darad ke baiad baja biaraim.ba arz hormat panjsheri

    • man ba aghaii panjsheri kamelan ham bawar astam.maara banam haii farsi ,dari,tajiki,hazaragi,herati, badakhshi,kabuli,wa ghaira parcha namoda and baiad ba ham yak ja shawim ke ain parcha bodan khoda nakhasta,baess az bin raftan man nashawad tashakor az site kabul press?.

  • Aqai Mirhazar! Maqala e tan ra khwandam ama hech fekr namekardam ke jenab shuma aanqadar kochak bashid. besyar teflana wa khosomat amez barkhord karda eed. Hech dalayel wazeh barai aan hama dashnam wa yawa goyee hai tan nadared. shuma tanha een nukta ra yad awari karda eed ke aqai Rafi chura gufta ke Afghan ha sawya ey entekhabat ra nadarand. khob een nazar shakhsee oost, man ham ba aan mawafeqam, chand tan mahdod dar shumar nameayand ama aksaryat Afghan ha nametawanand ke teory entekhabat ra dark karda wa ba esteqlal fekree kamel rai bedehand. Arasto ham megoyad ke bad tareen nawe hokomat, shakle entekhab az soi mardum aam ast zera mardum aam aksaryat jahil and wa faisala ye shan manteqi namebashad. khob een nazar Arasto bod ke metawani bar aan enteqad koni.aamadem ba enke chura Aqai Rafi dar har ja wa har cheez nazar medehad. khob azadi bayan ast, haq darad wa leyaqat ash ra darad. agar masaala e leyaqat namebod, Bayat ke khodash ham mazhab shumast, ba jai oo, shuma ra mekhwast. ama mutasefana shuma ra kudam rasana aanqadar dawat namedehad zera mutaaseb wa yak kami ham jahil asted.
    Ba eengona naweshta hayat, khwanendagan site at ra kahish medehi.
    Aaqil bash

  • Rasti yak kame az charandyat Rahnaward Zaryab benawees, Aslan yak dastan nawees ast ke baad az bargasht ba watan az dastan naweesee ba syasat khez zad wa hala khod ra jame ul kamalat sakhta dar bara e har cheez nazar medehad.

    • شما بسيار علاقه داريد مسايل را قومی جلوه دهيد. نوشتن درباره روشنفکر بی خاصيتی مثل رفيع که به شعور مردم توهين می کند، چه ربطی به مساله ی قوميت دارد؟ پشتون ها هم مانند ساير اقوام محترم اند.

      ظاهرا شما فقط مايل هستيد هر چه فارسی زبان است، کوبيده شود، آنوقت کابل پرس? يک رسانه ی ملی و مبارز می شود و وقتی از بی خاصيتی مثل رفيع نوشته می شود، کابل پرس خاين می شود. آقای فواد، آقای رفيع به شعور مردم توهين می کند و بيش از 10 فرصت شغلی را از جوانان با استعداد گرفته است. چرا به اين کار آقای رفيع اعتراض نمی کنيد؟

    • bebened Aqai Mirhazar, megoyand ke duzd bar sar e khod par darad. man dar tamam e naweshta am ba masayael qawmi eshara e nakarda am ama shuma gap ra baz ham ba masayel qaumi ertebat dada wa hoshyarana aanra dobara ba man nesbat medehed. Man na ba asaas gerayesh qaumi balke ba asaas waqe beni nazar khod ra naweshtam. man hech gahi khudai na khwasta een ra namekhawaham ke site shuma daneshmandan Tajek tabar ra sarkob namoda wa parda bar badi hai baaze az pashton ha beyandazad. chura gap ra taraf farsi wa pashto mebared? Farsi zaban e yak qaum khaas nest. man Agar che Pashton astam ama chon Farsi ra yad daram khod ra Farsi zaban ham shumorda wa eftekharat aan ra ba khod mansoob medaram Ama shuma, mutmayen am ke eftekharat e zaban pashto ra az khod namedaned!! shuma tawre ke maaloom ast, az roy hasad wa bukhul en ra naweshta eed. zera ba gufta e shuma Aqai Rafi da ha post ra kaar mekunad. shuma agar leyaqat ash ra dashta bashed, shayad sad ha post ra kaar koned. shumar e az mutaasebeen bedon dalil mohre taasub khish ra bar pashtoon ha mezanand. zamane ke Hafeez Mansoor megoyad ke sharm darad khod ra afghan khetab konad, dar aan waqt shuma chura sadai tan ra buland namekuned ke: Aqai Mansoor, en sukhan e tan tawheen ba melion ha afghan ast!!

  • اينكه استاد محترم اقاى حبيب اللة رفيع در اماكن متعدد و خيلى حساس دولت ايفاى وظيفه مينمايند, دلالت بر علميت, شايستكى و روشنفكرى شان ميكند. طوريكه نام شان رفيع است همانطور شخصيت شان رفيع و بالاتر از هر نوع لهو و لعب شماست.
    دكتور شريفى.

    • آنقدر این آدم کثیف و پست است که دیشب در تلوزیون فاشیست شمشماد در یک میز گرد مستقیم از کلیمات طالبانیزم به زبان راند و میگوید یک تعداد عناصر شر و فساد میخواهند دولت دست نشانده کرزی را ضیعف سازند این خود گوه از فکر و مفکوری فاشیستی و طالبانی ایشان است و لطفآ پسوند روشنفکر را بعد از اسم این شخص لجوج حذف کیند زیرا چنین اشخاصی لیاقت پسوند روشنفکر را ندارند بگذارید که در همان حلقه قبیلوی خود منزوی گردد
      سردار کابل

  • باسمه تعالي

    برادران عزيز! برادران عزيز!

    اجازه دهيد به هيچ قومي توهين نكنيم و به همه احترام بگذاريم. دولت‌هاي مثل استراليا و كانادا، با برنامه ريزي و سرمايه‌گذاري تلاش دارد كه مهاجرين در كشورشان با داشتن تابعيت آن كشور زبان فرهنك خود را حفظ كند، مهاجري كه جز انسانيت هيچ وجه اشتراكي با آنها ندارند. ولي ما كه همه هموطن و رسالت ملي همه مان يكي‌ست نمي‌توانيم همديگر را تحمل كنيم. مطمئين باشيد كه سبب همه مشكلات ما قوم‌گرايي و احترام نگذاشتن به همديگر است كه آنرا به شدت تمام ادامه داده‌‌ايم. و بايد بگذريم كه بعضي از اقوام نقش بسيار پر رنگي رادراين رمينه داشته است.

    ولي اجازه دهيد به افرادي كه واقعا مثل خوره به تنه اين ملت چسپيده و آنرا هر روز فرسوده تر مي‌كند با دقت بيشتري نگاه كرده و آنرا نقد كينم. تا مردم حق انتخاب و تمايز افراد را داشته باشد. ما در ادرات دولتي مي‌بينيم كه مردم براي كارشان به اداره‌ي آمده است كه از آن خودشان است و لي مجبورند در پيش كساني براي براورده شدن كارشان تملق و خواري كنند كه در واقع نوكرشان اسد. هر وقت انسان لايق و رسيده بر كرسي‌ها دولت و ادارات نشست، آنوقت بايد به خود مباهات كنيم.افرادي كه جز نقش «كنه كثيف» را در سازمان اداري جامعه ندارد بايد نقد كرد و زير پا انداخت و له كرد چون باعث نابودي اين نطام مي‌شود، حالا از هر قوم شريفي كه مي‌تواند باشد.

    من معتقدم كه كابل پرس و مانن آن براي ما ضروري و واجب مي‌نمايد. برادري كه متاءسفانه ديگران در اين سايت خر، و ... مي‌گويد مي‌تواند در سايت و ارگان‌هاي ديگر مثل ارگان‌هاي آقاي رفيع آنرا بگويد.

  • باسمه تعالي

    برادران عزيز! برادران عزيز!

    اجازه دهيد به هيچ قومي توهين نكنيم و به همه احترام بگذاريم. دولت‌هاي مثل استراليا و كانادا، با برنامه ريزي و سرمايه‌گذاري تلاش دارد كه مهاجرين در كشورشان با داشتن تابعيت آن كشور زبان فرهنك خود را حفظ كند، مهاجري كه جز انسانيت هيچ وجه اشتراكي با آنها ندارند. ولي ما كه همه هموطن و رسالت ملي همه مان يكي‌ست نمي‌توانيم همديگر را تحمل كنيم. مطمئين باشيد كه سبب همه مشكلات ما قوم‌گرايي و احترام نگذاشتن به همديگر است كه آنرا به شدت تمام ادامه داده‌‌ايم. و بايد بگذريم كه بعضي از اقوام نقش بسيار پر رنگي رادراين رمينه داشته است.

    ولي اجازه دهيد به افرادي كه واقعا مثل خوره به تنه اين ملت چسپيده و آنرا هر روز فرسوده تر مي‌كند با دقت بيشتري نگاه كرده و آنرا نقد كينم. تا مردم حق انتخاب و تمايز افراد را داشته باشد. ما در ادرات دولتي مي‌بينيم كه مردم براي كارشان به اداره‌ي آمده است كه از آن خودشان است و لي مجبورند در پيش كساني براي براورده شدن كارشان تملق و خواري كنند كه در واقع نوكرشان اسد. هر وقت انسان لايق و رسيده بر كرسي‌ها دولت و ادارات نشست، آنوقت بايد به خود مباهات كنيم.افرادي كه جز نقش «كنه كثيف» را در سازمان اداري جامعه ندارد بايد نقد كرد و زير پا انداخت و له كرد چون باعث نابودي اين نطام مي‌شود، حالا از هر قوم شريفي كه مي‌تواند باشد.
    من معتقدم كه كابل پرس و مانن آن براي ما ضروري و واجب مي‌نمايد. برادري كه متاءسفانه ديگران در اين سايت خر، و ... مي‌گويد مي‌تواند در سايت و ارگان‌هاي ديگر مثل ارگان‌هاي آقاي رفيع آنرا بگويد.

  • Dear WebMaster,
    it is good you do object on what one individual does but just make sure that your objection is vise. The whole articles or replys to you or any other reader seem like the fighting of soem spcific tribes which should not occure on a web side is going on. Why cant we be one or at least respect others we are writers. Freedom of Expression never means curse or insulting. Please prevent this.

  • نه می فهمم که چراشما دوست دارید تا خود وهمکاران دیکر تانرا که مصروف وطنفروشی و غلامی روسها هستند یک شخصیت پروقار وبا حیثیت ووطندوست مثل حبیب الله رفعیع را به الفاظ و کلمات نا شایسته و بی معنی یاد کنید.

    آقای حبیب الله رفیع یک افغان اصل و وطندوستیست که بجای کانادا که همه فامیلش در آنجا میباشد بخاطیر حب الوطن شب و روز را در مسافری از اولادش در کابل بسر می کند. اکر شما کفایت تشکری او و حسن اخلاق را در فامیل تان یاد نکرفتید، خیر است، حد اقل بر دیکران بد و دشنام نکوید.

    • حبیب الله رفیع در یکی از مصاحبه های خود که دراین اواخر با تلویزیون ملی همراه با اقای حلیم تنویر داشت اظهار کرد که وی حاضر است تا ایران را به محاکمه لاهه بکشاند زیرا ایرانیان میگویند که جامی وسنایی ایرانی هستند. اقای رفیع فرمودند که چون این اشخاص در جغرافیای فعلی که امروز اوغانستان نامیده میشود به دنیا امده اند بنا انها اوغان هستند وایران حق ادعای مالکیت انها را ندارد.

      در نخست افراد ظاهر بین به این گفته های رفیع شاباسی خواهند داد ولی اگر به عمق این گفته ها پی ببریم دیده میشود که رفیع واوغان ملت پلان بسیار خطرناکی را روی دست دارند وشکی نیست که انها دست به این کار هم بزنند زیرا دولت فعلی دولت اوغان ملت است.

      اگر رفیع خان چنین کاری کند پس ایران هم حق دارد که بگوید که حافظ وسعدی وفردوسی وتقریبا هشتاد فیصد شعرا و صوفیان زبان فارسی دری چون در ایران امروز متولد شده اند پس افغانستانی ها هم حق ادعا بالای انها را ندارد.

      در اینجاست که رفیع خان ویون خان ولیوال خان واحدی خان به مقصد میرسند وزبان فارسی دری مروجه افغانستان را محدود به چند نویسنده کرده وبه امیال شوم خود میرسند.

      رفیع فاشیست ترین فردی است که تاامروز دیده ایم. باید تمام گفته های وی به دقت شنیده شوند زیرا وی همیشه از دید کور فاشیستو پشتونیزم به قضایا میبنید واین خاین ملی بود که محمد گل لعنت الله عله لقب بابا را داده است.

      قابل یاد اوری است که دلقک کریم خرم و یکی از مداحان گلبدین یعنی حلیم تنویر هم بالای گفته های رفیع بیسواد مهر تایید گذاشت واین ادعا را که زبان فارسی مجزا از دری است مورد تایید قرار داد

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس