صفحه نخست > دیدگاه > محقق و بازی با اعتبار قومی هزاره ها

محقق و بازی با اعتبار قومی هزاره ها

نويسنده: صبوری دره صوفی
چهار شنبه 14 مارچ 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

New Page 2

محترم حاجی محمد محقق در انتخابات پارلمانی سال پیش بیش از پنجاه هزار رای به دست آورد. این بیشترین رایی بود که یک نامزد وکالت در سراسر افغانستان به دست آورده بود.

محترم محقق شخصیت شناخته شده یی بود. نیازی نداشت مانند ملالی جویا یا رمضان بشردوست خود را به آب و آتش بزند تا در سطح ملی تثبیت شود. اما به هر حال، اقداماتی لازم بودند تا بیش از پنجاه هزار رایی را که مردم کابل به او اعتماد کرده بودند، حد اقل در معرض قضاوت رای دهنده گانش توجیه کند: من- حاجی محمد محقق- شایسته گی رای شما را داشتم.

بعید است که رای دهنده گان آقای محقق تاجک ها، پشتون ها، ازبک های کابل بوده باشند. دلیل این امر ساده است:

1-      آقای محقق یکی از رهبران حزب وحدت اسلامی است و مردم کابل خاطره های خوشایندی از این حزب، همچنان که از تمام احزاب دیگر جهادی، در دوران جنگ های تنظیمی ندارند.

2-      دشوار است تصور کرد در انتخابات پارلمانی سال گذشته، جز رمضان بشردوست، هیچ وکیل دیگر رای غیرقومی به دست آورده باشد. بعید است هزاره ها به سیاف رای داده باشند، پشتون ها و تاجک ها به محقق.

آقای محقق در شعارهای انتخاباتی اش خود را به عنوان اصلی ترین و وفادارترین پیرو و شاگرد مرحوم عبدالعلی مزاری معرفی می کرد. امروز هم، عکس های او در کنار مزاری مرحوم در هر تظاهراتی دیده می شوند. به یاد می آوریم که اصلی ترین دشمن مزاری، جناب استاد عبدالرسول سیاف رهبر اتحاد اسلامی افغانستان، بود که بنابر دشمنی های این دو، فاجعه افشار اتفاق افتاد و تعداد زیادی از هزاره ها که هیچ نسبتی نه با حزب وحدت و نه با آقای مزاری داشتند، کشته، زخمی، اسیر و آواره شدند.

اما نخستین اقدام جناب آقای محقق همانا اتحاد با رهبر اتحاد اسلامی افغانستان، آقای سیاف بود. قرار معلوم، این دو بر سر ریاست و معاونیت اول شورا با هم اتحاد کرده بودند. که نه ریاست شد و نه معاونیت. رییس شورا آقای یونس قانونی شد و معاون آقای نورزایی. آقای محقق در آن انتخابات 40 رای آورده بود.

محقق پس از استعفای مشهورش از سمت وزیر برنامه ریزی (پلان) گویا با ادعای این که نمی خواهم با فاشیسم قومی سازگاری کنم، محبوبیت وسیعی در افغانستان کسب کرد. آن روزگار، فضا طوری بود که هر صدایی بر ضد دولت انتقالی و انتقاد از قومگرایی طرفداران زیادی را برای شعار دهنده دست و پا می کرد. محقق دقیقاً در پی همین محبوبیت بود. اما چنان که بعدها به ویژه اتحادش با سیاف نشان داد، آقای محقق بیشتر در پی خود شیرین کردن نزد رییس جمهوری و در رقابت با آقای خلیلی بود تا مبارزه با آنچه در آن هنگام فاشیسم قومی خوانده بود. این اتحاد با رهبر اتحاد اسلامی به این معناست که آقای محقق مصلحت هزاره ها را در آشتی با سیاف می داند تا کنار آمدن با خلیلی.

اما اتحاد محقق با رهبر اتحاد اسلامی وجهه او را در میان هزاره ها در کل و در میان هزاره های کابل به ویژه به شدت آسیب رساند. مردم برای نخستین بار متوجه شدند که همه ماجرا بر سر لحاف ملا بوده و پیروی حتی از مزاری هم  چیزی بیشتر از شعاری برای فریفتن مردم هزاره نبوده است. همان بود که در سال گذشته عده زیادی از هزاره های غرب کابل منزل مسکونی آقای محقق را محاصره کردند و اگر نیروهای امنیتی مانع نمی شدند، معلوم نبود بر سر این نماینده پارلمان چه روزگاری می آمد.

محبوبیت محقق در میان هزاره سیری به سوی سقوط داشت که کبیرخان، کارگردان فلم کابل اکسپرس به دادش رسید. در اینجا محقق برای آوردن آبروی رفته، این فلم را بهانه قرار داد، مردم را احساساتی کرد و دوباره خود را به عنوان هزاره ترین هزاره و سرسخت ترین مدافع هویت هزاره قلمداد کرد. مردم هزاره متأسفانه بازهم به دام افتادند. آنها در ابراز احساسات شان چنان مبالغه کردند که شاهد عادی این ماجرا که در گذشته فلم کبیرخان را پلیدی می پنداشت حد اقل به این فکر افتاد که نکند در واقع هزاره ها چنین روان خشنی دارند.

تظاهراتی که محقق سازماندهی کرد فقط این نتیجه را داشت که چاقوی سانسور عبدالکریم خرم وزیر اطلاعات و فرهنگ دسته پیدا کند و پس از این اجازه ساختن هیچ فلمی را ندهد مگر این که سناریویش قبلاً به ملاحظه شخص وزیر رسیده باشد! آقای خرم که در طراحی سیاست فرهنگی افغانستان هم درمانده است، خوشحال شد، چون کاری برای افزایش اهمیت خود پیدا کرد. اما در این میان، هزاره ها که بیشترین سینماگر و فرهنگی را به تناسب جمعیت شان در افغانستان دارند، بیشترین آسیب را به خاطر سانسوری که از این پس آقای خرم اجرا می کند، می بینند.

قدم دیگری که به نام آقای محقق در تاریخ ثبت می گردد، ریاست کمیسیون تدارک طرحی برای مصالحه ملی است. آقای محقق این طرح را در دوازده ماده آماده کرد و شورای ملی و سنا هم به تصویب رساند. این طرح یعنی به گور سپردن عدالت انتقالی به عنوان یکی از قربانیان دیگر جنایتکاران. این طرح یعنی تف بر روی تمامی آنانی که در سی سال گذشته از حزب دموکراتیک خلق و پرچم، مجاهدان و طالبان آسیب دیده اند.

هیچ کس ائتلاف و اتحاد آقایان: محقق، علومی، گلابزوی، سیاف، ملاراکتی، فهیم، گلبدین، مصطفی کاظمی و ملا عمر را رد نمی کند. اینها می توانند اصلاً با همدیگر شان در صورت میل خویشاوندی کنند. اما آیا حق بخشیدن خون ملیون ها انسان را که در پولیگون پلچرخی، قتل عام در هرات، 3 حوت کابل، بمباردمان روستاهای افغانستان، فاجعه کابل، افشار، یکاولنگ، مزار شریف، شمالی و.... کشته شدند، دارند؟

افغانستان کشوری است که اعمال زشت یک فرد را بیشتر از قومش می دانند. جنایت های فراوانی در سال های جنگ توسط اتحاد اسلامی، جمعیت اسلامی، حزب اسلامی، وحدت اسلامی، جنبش اسلامی و طالبان صورت گرفته اند. این احزاب هم اکنون در جامعه به نحوی از انحا مشغول فعالیت هستند و نماینده گان این جریان ها در پارلمان به نماینده گی از مردم گپ می زنند و با یکدیگر شان هیچ مشکلی ندارند. سیاف محقق را بخشیده و محقق سیاف را. اما در میان مردم عادی افغانستان هنوز به خاطر جنایت های این احزاب پشتون ها، تاجیک ها، هزاره ها و ازبک ها در آمیزش با یکدیگر شان مشکل دارند و کینه آن سالهای تلخ را فراموش نکرده اند. آنها نمی گویند: حزب وحدت چنین جنایت ها را مرتکب شد. می گویند: هزاره جنایت کردند. همانطور نمی گویند اتحاد اسلامی مردم بیگناه را به قتل رساند، می گویند: پشتون ها مردم هزاره را غارت کردند. نمی گویند: جمعیت اسلامی کابل را ویران کرد. می گویند: تاجک ها کابل را ویران کردند. نمی گویند: طالبان تاکستان های شمالی را آتش زد، می گویند: طالبان چنین کردند. به این ترتیب، فردا هم خواهند گفت:

-          هزاره ها جلو آزادی بیان را در افغانستان گرفتند؛

-          هزاره ها طرح معافیت جنایتکاران جنگی را تهیه کردند و فشار آوردند که چنین طرحی تصویب شود.

حالا پرسش اصلی این است که هزاره ها و اقوام دیگر افغانستان- در ورزشگاه کابل از تمام اقوام افغانستان حضور داشتند- تا کی می خواهند این معامله گری را به نام قوم تحمل کنند؟ آیا رستگاری از این فاجعه هست؟ پاسخ به این پرسش را باید خود مردم افغانستان بدهند.

ادامه دارد

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • متاسفانه این آقا با دید بسیار نادرستی به محقق پرداخته است.

    محقق و مزاری و سیاف و گلبدین و ملا عمر و دوستم و گلابزوی و مجددی و مسعود و فهیم و ربانی و .... همه و همه از یک جنس اند و خاین و وطنفروش و قاتل و غدار و نوکران بیگانه و فروخته شده. بین اینان هیچ فرق ماهوی وجود ندارد.

    اینان که خود را به این و آن ملیت شریف کشور ما متعلق میسازند بیشتر از روی عوامفریبی و حرامزادگی است تا اینکه واقعا غمخوار قوم "خود" باشند. اینان به همان اندازه که به ملیت های دیگر خاین هستند بدتر و فجیع تر به ملیت "خود" خاین هستند اینان بودند که شعله های جنگ های مذهبی و قومی و منطقوی را برپا ساخته کشور ما را تباه ساختند.

    جنایات مزاری و محقق و خلیلی و شفیع دیوانه و انوری و نظایر شان هیچ ربطی به ملیت شریف هزاره ندارد همانگونه که جنایات سیاف و گلبدین و ملا عمر و هم کیشان شان را به دامن ملیت پشتون بستن اشتباه محض است و ...

    اگر امروز سیاف و ربانی و ملا راکتی و گلابزوی و محقق و خلیلی و سایر خوکان باهم یکجا شده دست اتحاد میدهند این مصداق مثل مردم ماست که میگوید "کبوتر با کبوتر زاغ با زاغ کند همجنس با همجنس پرواز". اینان همه یکجنس اند و وطنفروشی و خیانت و قتل و غارت و ناموس نشناسی و تجاوزگری در ذات شان نهفته و این حلقه وصل همه‌ی شانرا میسازد که در یک معامله جور می‌آیند.

    حال هم تمام شان با بیشرافتی و خاطر آرام میخواهند بر درد و ماتم مردم ما بخندند و همه جنایات خود را ببخشند.

    زهی حماقت و تزویر که کمتر میتوان نظیرش را یافت.

    اینان همه سزاوار محاکمه و اشد مجازات اند و نه هرگز مستحق نشستن در پارلمان و وزارت و صدارت و سفارت و .... این از بازی های انکل سام است که از اینان برای ما رهبران ساخته اند و آنان را بر ما تحمیل کرده اند و به زور سلاح و پول و قدرت و مافیای هیروین شان به گرده مردم ما سوار شده اند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس