شهید مزاری چه می خواست؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اودرزمانیکه احزاب بنیاد گرای پشاور تصمیم گیرنده سرنوشت کشور شد وگفتند که ما درباره حقوق زن ، هندو وهزاره بعدا تصمیم می گیریم واین موضعگیری بنیاد گرایان وتمامیت خواهان پشاور نشین برتصمیم های آینده اش تاثیربسزایی داشت وشجاعانه نسبت به باورهای قبلی اش نسبت به این گروه های افراطی تجدید نظرکرد.
(به مناسب چهاردهمین سالگرد شهادت فریادگرعدالت رهبرشهید استادمزاری)
شناخت رهبر شهید استاد مزاری نیاز به شناخت جامعه یی دارد که درآنجا او واندیشه ای او مبارزه می نماید.
پیش ازآنکه ما دنبال شخصیت آن شهید برویم جامعه ومردمی را بشناسیم که او، ازآن جامعه ومردم برخواسته است وازآنها نمایندگی میکند.
مزاری رهبری است برخواسته از متن توده های فقیر ورنج دیده که 250 سال شلاق استبداد را بردوش دارد .
مزاری رهبریست که رنج به زنجیرکشیدن مردم خودرا باپوست واستخوان خود درک کرده است.اوهرلحظه صدای شکستن استخوانها و ناله جوانان مردمش از سیاه چالهای وزندانهای عبدالرحمان خانی و..... رامی شنیده است.
اواسارت جوانان ،دختران وزنان هزاره را که در بازارهای قندهار که به قیمت دو پیسه فروخته می شده ودر صفحات تاریخ اینهارا می دیده سخت اورا آزار می داده است.برهمین مبناست شخصیت او بادیگربنام رهبران فرق دارد.
اوفریاد درگلوخفه شده 250 ساله مردم دربند کشیده خوداست.براین اساس است خواسته هایش برای قشری دلنشین وبرای قشری دیگر دشوار وسنگین تمام می شود.
درهمینجاست که فریادهای اوچنان الهام بخش بوده که برای اکثریت مردمش مقتدا ورهبرمیگردد وبرای عده ای این فریادها چنان کوبنده وسخت تمام می شود که تصمیم به تخریب و نابودیش می گیرند .
اینجاست اگربخواهیم مزاری را بشناسیم اول باید در درون جامعه هزاره رفته،آرزوها وحرمان تاریخی این قوم را درک کنیم یعنی قوم ایکه حداقل درصدسال گذشته تحقیر و توهین شده مردم ایکه 62 درصد شان قتل عام شده مردی ازهمین تبار برای نجات شان فریاد می زند.
به نمونه های آن خواسته توجه میکنیم
مابرای مردم خود فقط این را می خواهیم که دیگر هزاره بودن جرم نباشد.
درهمین راستا درجای دیگر چنین می گوید
مادرافغانستان هیچ چیزی نداشته ایم وهیچ چیزی اضافی نمی خواهیم ما فقط خواسته ایم که غول انحصار رابشکنانیم.
ویادرجای دیگرچنین گفته است
ماعاشق قیافه هیچکس نیستیم فقط می خواستیم مردم ما درتصمیم گیری سیاسی این کشور سهیم باشد.
کسیکه مفهوم این فریادها را درک نکند شناخت مزاری برای او بس دشوار خواهد بود.
آنانیکه دنبال واقعیتها هستند قبل از شناخت مزاری باید محتوی این جمله را خوب بفهمند (من دیگرنمی خواهم هزاره بودن جرم باشد)
متوجه شود که این جمله دارای چه مفهوم ومعنا ست؟ واین نیم سطر جمله چه پیامی دارد؟
آنانیکه معنا ومفهوم این جمله رانمی دانند قضاوتشان نسبت به این رهبر مانند دیگربنام رهبر جهادی وغیرجهادی خواهد بود.بلی! ملاک، معیار وقضاوتها نسبت به شهید مزاری را میتوان همین جمله راقرارداد .
تعدادی درد ورنج هزاره را درکنکرده ونمیکند شخصیت بابه مزاری برای انها یک رهبرخشن ،افراطی وجنگ افروز خواهد بود.
ولی انهانیکه درد ورنج هزاره می فهمند وستم تاریخی شانرا میدانند خواسته های مزاری کاملا برایشان روشن و منطقی است.
بلی!مزاری ازدرون ان جامعه برخواسته است که ان جامعه اورا رهبر دلسوز، حق طلب وعدالت خواه وبالاخره برای خود منجی میدانند.ستمدیدگان وقتل عام شدگان تاریخ کشور این فریاد رسا را با پوست ،گوشت واستخوان خود پذیرفتند که بلی هزاره بودن جرم نیست.
آری! در کشوریکه به همین جرم یک قوم قتل عام سیستماتیک شده است درعین حال این قتل عامها بطور گسترده کتمان شده است، مبارزه وعدالت خواهی درچنین وضعیتی دشوار نخواهد بود؟جامعه ایکه حداقل صد سال شکنجه ، اسارت ، قتل ،غارت ، دربدری وزندان را دیده ، آیا اینگونه ستم های تاریخی اثرنامطلوبی برروح وروان انها نگذاشته است ؟
قوم ایکه صد سال گذشته ای خود را بتاراج رفته وخودرا شکست خورده حس میکرده است و برای خودش جایگاهی نمی دیده و با او نه بادید یک شهروند که با دید فردی درجه چندم برخورد شده است بود بدترین کلمات مانند هزاره موش خور ،هزاره دو پیسه گی ، هزاره.....و دراین اواخر هزاره قلفک چپات و دهها کلمه تبعیض آمیز دیگرو.... برای این مردم حواله شده است .
مبارزه کردن درچنین شرایط چگونه خواهد بود؟
این قوم درهیچ معادله ای حضورنداشته براین اساس تعدادی زیادی از هزاره ها هویت خودرا کتمان کردند وخودرا به ملیتهای دیگرنسبت دادند ویادر جوامع دیگرحل شدند ، ویادرحالت بی سرنوشتی وبی هویتی ماندند.
مواردی زیادی دیده شده که هزاره ها شهامت این را نداشته که بگوید من هزاره استم هرچند قیافه های شان نشان میداده وشواهد دیگروجوداشته که هزاره بوده و .......ولی هیچگاه حاضرنمی شد که خودرا هزاره بگویند چرایکه هزاره بودن دراین کشورجرم بوده!!
درچنین وضعیت مردی ازهمین قبیله آمده وگفته که من می خواهم که دیگر هزاره بودن جرم نباشد او امده گفته که این جرم برطرف گردد ودیگر از هزاره بودن خودکسی خجالت نکشد ایا چنین رهبری حیثیت منجی ومقتدا راندارد؟
اوبه مردمش شخصیت ،باورواعتماد به ارمغان آورد امروز کمترهزاره ای پیدا شود که به کتمان هویت خودبپردازد.
رهبری آمده این فریاد انسانی را زده وخواستارعدالت ،برابری وبرادری درکشورشده است اودرمقابل تبعیض وزور گویی ایستاده آیا چنین رهبر از منجیان مردم و پیشگان عدالتخواهی نخواهد بود؟
اودرزمانیکه احزاب بنیاد گرای پشاور تصمیم گیرنده سرنوشت کشور شد وگفتند که ما درباره حقوق زن ، هندو وهزاره بعدا تصمیم می گیریم واین موضعگیری بنیاد گرایان وتمامیت خواهان پشاور نشین برتصمیم های آینده اش تاثیربسزایی داشت وشجاعانه نسبت به باورهای قبلی اش نسبت به این گروه های افراطی تجدید نظرکرد.
دراین راستا چنین ابرازنظرمی کند
ریشه اصلی تمام فاجعه ها درکشورانحصارطلبی ونادیده گرفتن حقوق دیگران است.
درچنین وضعیتی مزاری آمده است و گفته است که این مردم می خواهند در سرنوشت این کشور سهیم گردد با دیگر اقوام برابر و برادر باشند وچنین خواسته ای ازدید انحصارگران،متعصبان،تنگ نظران ومتحجرین یک خواسته نامشروع تلقی شد و آیا چنین خواسته ای نا مشروع و غیرملی است ؟
انهاییکه با معیارهای انسانی وملی قضاوت میکنند وآنهاییکه اعتقاد به معیارهای دینی واسلامی دارند بیایند وبگویند که کجایی این خواسته ها مشکل دارد ؟
درعین حال او هیچگاه وحدت ملی کشوررافراموش نکرد وبامعیارقراردادن وحدت ملی به افراطیون وتمامیت خواهان چنین توصیه میکرد
اگرکسی روی وحدت ملی فکرمی کند کسی راحذف نکند.
کسانیکه رنج ودردی تبعیض وبی عدالتی را چشیده اند و یا کسانیکه با عدالت خواهان ومحرومان تاریخ همدرد وهمنوا می شوند بستر مبارزانی استاد مزاری بهترین زمینه برای حق خواهی وعدالت طلبی خواهد بود رهبرشهیداستاد مزاری را از دید جمعی نا اگاه ، مغرض ، متحجر ، تبعیض پیشه وانحصارطلب نمی توان شناخت آنها با حیله ،تزویر ، زورگویی وتوطئه رقیب خودرا متهم کرده ومیکنند.
اگرمیخواهی مزاری رابشناسی دربین توده های محروم وستم دیده تاریخ کشوررفته آرمان وآرزوهای استادمزاری را دربین آنها به جستجو گرفت.
بااندک تامل آن شهید عدالتخواه رابا عناصرزمان ،مکان،رقیب و دشمن بهترمیتوانیم بشناسیم که درموضع گیریها وشخصیت اواین عناصرتاثیرداشته است بادرک وشناخت از این عناصر به خواسته های اساسی مردم خود شجاعانه پرداخت اما از نظرزمان ومکان اومقاومت عدالتخواهی غرب کابل را چنان رهبری کرد که این جنبش درکشورفراگیرشد گروه های همسو طرفداراین خواسته بامحوریت این حرکت منسجم وشناسایی شدند وجمعی هم درمحک آزمایش قرارگرفتند که متاسفانه امتحان خوب داده نتوانستند که با جبهه عدالتخواهی کشور جنگیدند نالایقی خودرا درتاریخ کشورثبت کردند وخیانت بزرگی را به جبهه عدالت خواهی کشورنمودند تنگ نظری وانحصارطلبی خودرا به جامعه محروم کشور درقالب جنگهای داخلی کابل به مردم تحمیل کردند.
دشمنان مردم زحمتکش ومحروم که درگذشته گاهی درپوشش مذهب گاهی هم دربسترقوم برتر این مردم را قتل عام کرده بودند اینبار با نام جهاد وشورای حل عقد به کشتار شان آمدند.
اینجاست که شهید مزاری دقیق ترین جمله ای تاریخی اش را بیان می کند وجبهه انحصاررا بااین بیان رسوا می کند ودو رویی آنها را روشن می سازد ودراین راستا چنین می گوید
درافغانستان شعارهامذهبی ولی عملکرد ها نژادی است.
دشمنان زیرک، رقبای اورا با تطمیع وتحریک درقالب تسبیح ،طلاوتیغ تبدیل به دشمن نمودند این رقبای احمق وخرمقدس بزرگترین آسیب را به جنبش عدالتخواهی پابرهنگان تاریخ کشور وارد کردند واتحاد نامقدس انحصارگریان، پیمان شکنان،متحجرین،بیگانگان وخودباختگان باعث شد که جبهه عدالت خواهی کشور رهبریش درتاریخ 22حوت 1373 برابربه 13مارچ 1995 دریک توطئه منطقه ای بدست جانیتکارترین گروه درتاریخ افغانستان شربت شهادت نوشید.
اوهرچند وجودفزیکی اش ازمردم گرفته شد ولی اندیشه اش ماندگارشد حداقل این خواسته او تاحدی پذیرفته شده که هزاره بودن جرم نیست.
پيامها
15 مارچ 2009, 16:33, توسط هزاره
درسکوت سرد شب من ناله خاموش دارم+بر مزارت ای مزاری گریه پرجوش دارم
آنلاین : زنده باد آزادی خواهان
16 مارچ 2009, 18:38, توسط ساعد
حیف و هزار حیف که سایتی که دم از حقوق بشر و عدالت و دموکراسی میزند، به تبلیغ یک جانی و فاشیستی مثل عبدالعلی مزاری مبدل شده است.
بسیار جای تاسف است که تبارگرایی و ملیت گرایی کور باعث میشود که چشمان پرمدعاترین انسانها را هم کور کند.
این آقایان وحدتی که مزاری ستمکار مزدور بیگانه را تمجید میکنند و او را مجسمه رهایی میخواهند بسازند، حداقل بروند از آرشیو خود حزب بیگانه پرست و خونخوار شان اسناد جنایات شانرا بیرون کنند و بعد جرئت کنند که به روی یک چهره گریه و سیاه تاریخ ما سفید بمالند.
17 مارچ 2009, 19:55, توسط سردارهزاره
اقای ساعد عزیز!
شما مزاری را با حزب وحدت اشتباه میگیرید درست است که مزاری رهبرحزب وحدت بوده ولی درعین حال استاد مزاری رهبر هزاره هانیز است.
چرا محبوب قلب مردم هزاره را اهانت می کنید؟
حالا شما شهید مزاری را قبول نداشته باشید ولی این حق را هم ندارید که توهین کنید.
باورکن که اکثریت هزاره به این مرد بزرگ عشق می ورزد ولی تو درک نمیکنی مشکل خود ت است!!!
من هم می توانیم به شماوبه باورهایتان دشنام بدهم ایا درست است؟
میتوانم بگویم شما یا متعصب وکوردل هستید یا احمق ویا هم فاشیست هستید.
کدامش هستید ؟
شما از زوایه به کابل پرس? دیده ایدکه به شکلی زیرسوال برده اید که چراچنین کرده است ولی من به شکلی دیگر می گویم که چرایکطرفه می تازد از بزرگترین قهرمان عدالتخواهی کشوریاد نمی کند؟
22 مارچ 2009, 16:19, توسط شبیر
در اینکه مزاری یک جانی و ستمکار و تاریک اندیش بود شکی نیست اما درین هم شکی نیست که یک قسمت وسیع جامعه هزاره ما مدافع او هستند.
علت این دفاع را باید در تبلیغ وسیع حزب وحدت و باداران ایرانی شان جستجو کرد که کوشیدند از این نابکار و قصاب انسانها، یک عنصر منزه و مقدس گونه بسازند.
اما این دفاع نمیتواند دلیلی شود که مزاری را نماینده ملیت مظلوم و ستمکش هزاره ما دانست و تمجید کرد.
مگر انسان آدمکش و خونریز و بربرمنشی مثل خمینی با طرفداری اکثریت قاطع مردم ایران به قدرت نرسید؟ آیا هیتلر با آن جنونش در کشتار و خونریزی و انسانکشی به رای اکثریت مردم آلمان به قدرت نرسید؟ آیا بوش جنگ افروز و فاشیست هم با رای مردم امریکا به قدرت نرسیده بود؟؟؟؟
وحدتیان شاید بتوانند برای مدتی قسمت اعظم مردم هزاره ما را که در تاریکی و فقر و بدبختی نگهداشته شده اند، فریب دهند، اما برای ابد ممکن نیست آنان را فریب داد. آنان وقتی به آگاهی دست یابند به مزاری ها و محقق ها و خلیلی ها و محسنی ها و .... تف دهن پرتاپ خواهند کرد! قسمت وسیع مردم هزاره ما با تجارب تلخی که از جنایات و خیانت های مزدوران ایرانی دیده اند، به این آگاهی رسیده اند که آنانی که سنگ نماینده هزاره بودن را به سینه میکوبند فقط از رنج ها و مصایب این ملیت خاینانه سو استفاده کرده جیب هایشان را پر میکنند. این تاجرانی اند که رنج مردم هزاره ما برایشان به اندازه سر سوزنی ارزش ندارد.
22 مارچ 2009, 18:05, توسط رسول
شیر جانا مردم هزاره هر چه بیسواد که باشند دست به انتحار نمی زنند و تولید کننده جهل و تریاک نمی شوند. شما به فکر درمان مرض پشتونوالی باشید که مردم افغانستان را به روز سیاه نشانده. مردم هزاره اگر بیسواد هستند آنقدر شعور دارند که اعتراض خود را با راهپيمایی نشان دهند و دست به انتحار نزنند. شما به فکر چاره درمان خود باش شیر خان که بدنامی تان دامن همه را گرفته است.
26 مارچ 2009, 16:41, توسط فرزند فولاد
شبیر جان!
یک کمی انصاف داشه باش
چرا اینطور عقده مندانه گپ میزنی؟
خدا هدایت کندشمارا.
16 مارچ 2009, 01:07, توسط استرغچی
قانع صاحب شما چیزهای خوبی نوشتین اما در مورد کسی که کار نامه هایش مثل آفتاب روشن است.
1- مخترع رخص مرده که خودش از دیدن آن لذت میبرد.
2- شپش فروشی که در هیچ عصر چنین چیزی شنیده نشده بود.
3- بریدن سینه های زنان .
4- تماشای وضع حمل زنان و صد ها جنایات دیگر که قوم شریف هزاره را در نظر مردم یک طبقه وحشی و منفور معرفی کرد.
چیزهای که شما گفتین ممکن از سخنان مزاری باشد اما اینها فقط شعارهای بود که ظاهرا به نفع مردم شریف هزاره اما در حقیقت جدا کردن این توده بزرگ از سایر اقوام این کشور بود و این تنها مزاری نبود که ازین شعار ها سر میداد بلکه اگر شما شعار های گلبدین ، سیاف ، ربانی ، مسعود، ملا عمر و حالا کرزی را بشنوید فکر میکنید که هر کدام اینها یگانه کسانی خواهند بود که باعث سعادت و ترقی افغانستان عزیز خواهند در حالیکه موضوع برعکس است.
به نظر من اشخاص مثل مزاری کسانی اند که نه تنها به کشور و قوم حتی به خانواده خود هم نتوانستند جز نفرت و انزجار مردم چیز دیگری را به ارمغان بیاورند.
اگر شما در سراسر کشور یک همه پرسی بکنید خواهید فهمید که از آغاز حرکتی بنام طالب تا امروز در پهلوی تمام جنایاتی که بر این ملت مظلوم روا داشتند و تا حال وحشیانه تر از قبل به آن ادامه میدهند، یگانه کار نیکی که انجام دادند نجات دادن مردم افغانستان از شر مزاری این مزدور وحشی ایران بوده.
و من الله توفیق
16 مارچ 2009, 05:06, توسط Ali B
In my idea there is no doubt that Mazari was the best leader and we can never compare him with other Jihadi leaders as Sayaf, Rabbani, Golbadin Mola Omar and ... because they were fighting for the power while Mazari’s slogan was justice and defending the usurped rights of Hazara nation.It is obvious that Hazaras were deprived from every rights. in this situation the Leader like Mazarai should be named as HERO. Ofcourse,Mazari was a qahrman.
16 مارچ 2009, 08:19
khedmat tamam shoma azizan salam taqdem medaram.zemnan khedmat aghy ghar ghar chi arz konam ka agar waqe an bachi halal zada asti baray yag bar ka ham shoda bedon ta asub qablan wa felan in mardom hazara ra matalea bokon baz mefahmime ka mazari chi yaqoot granbaha bod ka sad haif ka zood raft.
16 مارچ 2009, 14:35, توسط دردمند تاریخ
به استرغچی باید گفت که پیروان شهیدمزاری را از نظر سنجی نترسانید چون کسی که در باران است ترساندن از "ترشدن" پوچ است.
بهتر است نوک ادعایت به سمت دگران باشد که واقعا می ترسند.
مزاری همان کسی است که پس از چهارده سال زنده تر از لحظات حضورش در غرب کابل است و اگر دگران را با مزاری مقایسه کنی می بینی که به زور پول و دلار چندروزی را زنده نگهمیدارند.
روشن است نیاز به دلیل ندارد. این پدران مزاری بود که کله منار شد و مردمش به بردگی و کنیزی رفت
و این ما بودیم که برای ریشه کنی اسبتداد "عبدالخالق" ها قربانی کردیم و این ما بودیم که در این سرزمین از عدالت سخن گفتیم هیچ کس دگری در تاریخ افغانستان سراغ ندارید که چنین اندیشه ای داشته باشد.
زیرا یا قوم حاکم بود که از عدالت سخن گفتن برایش خوشایند نبود
و اقوام دگری که محکوم بودند جسارت این حرف را نداشتند و یا ذاتا عقیم بودند که هرگز چنین اندیشه ای نداشتند و مزاری امروز توانسته است حتی تو را زایا گرداند و این اندیشه را حتا در وجود تزریق کند.
چیزی که روشن است کار بیهوده است که در فکر تخریب باشی یعنی اصلا قابلیت و زمینه تخریب وجود ندارد.
باز هم بنویسید.
و این روشن است که امروز اندیشه که در بازار علمی و سیاسی خریدار دارد. این حرف شما بیشتر نشان دهنده حقارت خودتان است.
با احترام و السلام
16 مارچ 2009, 18:43, توسط ساعد
کاملا موافقم که عجوبه هایی به نام طالب تنها خدمتی که به مردم ما کردند که بیگانه پرستانی مثل مزاری و عبدالحق را مردار کردند.
همانگونه که القاعده با مردار کردن مسعود کلانترین خدمت را به وطن ما کرد!
20 مارچ 2009, 12:30, توسط Noor
he was a killer a dirty old man who gave us so hard time in Karta 3 and we laft our home live caz of this Hazar and rubbish Mazari inshalh he is right now buring in the hall.
16 مارچ 2009, 01:15, توسط احمد هزاره
با عرض سلام خدمت دوست نهایت عزیز که این مطلب زیبا را در مورد شخصیت پُر افتخار ملت قهرمان هزاره به رشته تحریر در آوردید، با تائید گفته های شما می خواهم این نکته را یاد آور شوم که مردم ما نباید با چیز های که گذشته زنده گی کنند یعنی در شرایط کنونی است که باید آرمان های شهید مزاری زنده نگهداشته شود و در مورد بدست آوردن آن آرمان های برحق سعی و تلاش نمایند، چرا که ما در این سرزمین آبا و اجدادی مان همیشه دشمنانی داریم که در صدد بر اندازی و تخریب جامعه ما می باشد، پس لازم است تا ابد آرمان های بلند شهید مزاری زنده باشد و به یاری پروردگار عالم و سعی و تلاش مردم مان کاری خواهیم کرد که شهدای راه آزادی ملت قهرمان هزاره همیشه روح شان از ما خوشنود باشند،من هزاره هستم و به هزاره بودنم افتخار دارم. زنده باد هزاره زنده باد هزاره زنده باد هزاره و مردم باد دشمنان هزاره.
16 مارچ 2009, 23:14, توسط خالقو
خدمت خواننده گان عزیز یاد آورشوم اینکه :- آخوندمزاری به مفهوم دقیق کلمه اندیشه وافکار نداشت ! بلکه اویک خواست شوم وپلید را درسرمی پروراند که عبارت بود ازبوجودآوردن یک حکومت اسلامی به سبک رژیم منحوس خمینی ودرجهت پیشبرد وتطبیق نمودن این تصورباطل وضدانسانی ، ایشان فقط وفقط ازاحساسات وبی خبری مردم خود سؤ استفاده نموده ونتیجه آن شد که در" قیرد اول " کربلای افشار را بوجودآورد ودر" قیرددوم" غرب کابل رابه نیروهای سیاه طالب پیشکش نموده ، باپناهنده شدن به چارآسیاب به این امید که آقای گلب الدین وحشتیار ایشان را درنهایت حمایت مینماید!! هزاره های غرب کابل را زیرساطور خونین مسعود وسیاف تنها گذاشت . آنجه که دراین میان برای ما بمیراث ماند امروزه رونق دوباره یافتن روضه ومرثیه خوانی چندتاآخوند شیاد که بازهم با استفاده ازناآگاهی وجهل مردم، به کشورهای اروپایی - کانادا واسترالیا دعوت گردیده وباجیب های پرازدالر به ایران وافغانستان برگشته به وظیفه مقدس صیغه وتیغه میپردازند وبرنامه سیاسی شان درداخل نیز گاهی زیرپای کرزی ( خرزی ) خوابیدن وگاهی نیزبه بیضه داری سیاف وقانونی مشغولند. به هر رو ازرهروان ورهپویان مزاری عزیز انتظار دیگری نمیشود داشت . به مصداق ضرب المثل شیرین هزاره گی " مردم احمق ره انبوچه پرضر ندید، بلکه انبوچه پربادبدید! والسلام علی من التبع الشترخصالان فی السیاسه "
16 مارچ 2009, 04:05, توسط وحید
من این مقاله تا اخر خواندم
واقعیتهای تلخ وستمهای که برمردمم رفته است خیلی سخت وتکان دهنده است.
بعضیها ستم که برمردم هزاره رفته به ظاهر می پذیرد اما دردل همچنان دشمن این قوم زحمت کش است نمونه اش همین استرغچی جان است که امده زهر ش را به شکل دیگری ریخته است درحالیکه نویسنده متن به اشکار چنین گفته است:
کسیکه مفهوم این فریادها را درک نکند شناخت مزاری برای او بس دشوار خواهد بود.
آنانیکه دنبال واقعیتها هستند قبل از شناخت مزاری باید محتوی این جمله را خوب بفهمند: (من دیگرنمی خواهم هزاره بودن جرم باشد)
متوجه شود که این جمله دارای چه مفهوم ومعنا ست؟ واین نیم سطر جمله چه پیامی دارد؟
آنانیکه معنا ومفهوم این جمله رانمی دانند قضاوتشان نسبت به این رهبر مانند دیگربنام رهبر جهادی وغیرجهادی خواهد بود.
بلی! ملاک، معیار وقضاوتها نسبت به شهید مزاری را میتوان همین جمله راقرارداد .
تعدادی درد ورنج هزاره را درک نکرده ونمیکند شخصیت بابه مزاری برای انها یک رهبرخشن ،افراطی وجنگ افروز خواهد بود.
ولی انهانیکه درد ورنج هزاره می فهمند وستم تاریخی شانرا میدانند خواسته های مزاری کاملا برایشان روشن و منطقی است.
بلی!مزاری ازدرون ان جامعه برخواسته است که ان جامعه اورا رهبر دلسوز، حق طلب وعدالت خواه وبالاخره برای خود منجی میدانند.ستمدیدگان وقتل عام شدگان تاریخ کشور این فریاد رسا را با پوست ،گوشت واستخوان خود پذیرفتند که بلی هزاره بودن جرم نیست.
ولی این استرغچی نفهمیده امده زهر پاشی کرده است.
عزیز دلم این گپ هایت سرپادروغ است توبنام اینکه مزاری را متهم کنی بیشتر دراین زهر پاشی ات قوم اش را متهم کرده ای!!!!!!!!!!!
یک کمی فکر کن!
16 مارچ 2009, 10:22
هرکسی که ستم تاریخی ای که بر هزاره ها رفته است تایید نکند یک فاشیست است. اما، در باره ی مقاله یک چیز می خواهم بگویم. حاکمان پشتون ظلم کننده ی اصلی بالای هزاره ها بودده اند. چطور شد که مزاری بالای دشمن تاریخی خود اعتماد کرد و علیه مسعود با طالبان ایتلاف کرد؟ یعنی مزاری به این نتیجه رسیده بود که پشتون طالب در هر شرایط بهتر از یک تاجیک است؟
16 مارچ 2009, 11:37
اینها خواست ها ی مزاری نسیت تقاضا هر هزاره ازبک ترکمن........بوده پیشوا ورهبر یا مظلوم که به قدرت میرسد باید بیش از دیگران عدالت کنند چرا که مزه مظلوم بودن را چشیده نه مثل بوله مزاری که خود را چنگیز وهیتلر ...بداند
16 مارچ 2009, 04:49, توسط عصمت الله قانع
شهید مزاری میخواست که طبابت میخی را درافغانستان مروج سازد. به همین خاطر این شهید خدا پرست هزار ها میخ بیست انچه را به فرق مردم کابل کوبید وی میخواست معاینات طبی خود را تکمیل کند که ناگهان دست اجل این شهید زنده یاد را برای همیشه از ماگرفت. ولی ما نام وی منحیث یک مخترع جدید در ساحه طبابت میدانیم ووی را لقب داکتری میدهیم. شهید دوکتور بابه مزاری
17 مارچ 2009, 19:57, توسط احمد
هرکسی که ستم تاریخی ای که بر هزاره ها رفته است تایید نکند یک فاشیست است.
16 مارچ 2009, 05:05, توسط Arif
My Dear Hazaras!
i read the article Mr Qanizada had written about Mazari.
i just want to add one more thing that the great leader had said to our people and it is really important to remember that .in one of his speaches he says WE MUST UNDERESTAND THE VALUE OF THIS OPPORTUNITY (THAT HAZARAS HAVE MANAGED TO STAND UP ON THIER FEET AND ARE DEFENDING THIER RIGHT )AND WE MUST NOT LOOSE THIS OPPORTUNITY, IF WE DO LOOSE THIS OPPORTUNITY ONCE MORE ,IT WILL TAKE US ANOTHER HUNDRED YEARS TO GET IT BACK .from the policies of the government and the behaviors of thoes who are in the cabinit today it is not very defecult to underestand how accurate he had predicted the situations in Afghanistan to be,if our leaders are not brave enough to be frank and clear to the face of the enemies about our right and more important if we are not clever enough to take full edvantage of the situation today it WILL really cost us heavy.so my message to you Hazaras all over the world is ,no matter what relegion you believe in, where in the world you live and what nationality you have, or what gender you are ,you are still a Hazara so be united and take full advantage of this valuable opportunity do not loose it again
16 مارچ 2009, 07:31, توسط سلطانی
بدون شک همانطوری که مزاری جاذبه ای قوی در بین مردمان رنج دیده و عدالت خواه این سرزمین دارد، متقابلا کسانی که حامیان استبداد و بی عدالتی اند نسبت به مزاری تنفر شدید دارند. چون آنها دیگر انسانهای برتر این سرزمین نیستند و نیز آنچه داشتند با دیگران تقسیم شد. او این دست های برتری طلب را با شهامت و جرات قطع نمود. او چنان درد و آتش سوزناکی در قلب حامیان ظلم و انحصار گرایی ایجاد کرد که تا هنگام که انگیزه زیاده خواهی در ذهن داشته باشند، شعله ور خواهد بود. دیری نخواهد پایید که مزاری و پیکار او در صحنه نظامی و سیاسی در بین تمام مردم افغانستان درک شود. چون مفکوره برابری انسانها روندی است که آهسته وسعت می یابد و ارتباط نزدیک با پیشرفت های فکری و اجتماعی دارد. روزی همه درک خواهند کرد که مزاری در آن شرایط از دشمنانش چی می خواست. آیا او اضافه تر از آنچه باید می خواست؟و جالب اینکه نامردان تاریخ از تمام ترفند ها، دسیسه ها و پروپاگندها علیه او استفاده می کردند تا صدای عدالت خواهی را در گلو خفه کنند. مطمئن باشید با تبلیغات که بر علیه این رهبر بیداری می کنند، هیچگاهی چراغ عدالت خواهی که روشن شده است خاموش نمی شود. مزاری عزیز از اینکه با فداکاری ات و با قربان نمودن جانت باور به زندگی برابر را در میان مردم افغانستان رایج کردی سپاس.
16 مارچ 2009, 08:31, توسط سهراب
تعصب قومي جه بلايي است. كى باور مى كرد كه قاتل مردم كابل روزى قهرمان هزاره شود وسايتها از نامش مردار شود. او يك جنايتكار حرفوى بود
16 مارچ 2009, 14:42, توسط دردمند تاریخ
برادر سهراب سلام!
حالت خوبه؟
خوابی یا بیدار؟
سعی کن اسهال نشوی چون ایام نوروز دکترها تعطیل اند از اسهال شدید می میری و من دلم برایت می سوزد هرچه باشد حضورت بهتر از مردنت است.
حالا تو فکر کردی که مزاری قهرمان هزاره است. بالاتر فکر کن.
بگذار روزش فرارسد او قهرمان ملی و فکری خواهد شد.
باز هم بنویس عزیزم
خدا پشت و پناهت
16 مارچ 2009, 23:30, توسط باچه آزره
اوبرارو برچی خودونخو ایقدر ناراحت موکونید! خانه پدرقوما آباد که مزاری ره استاد وخونخوشاگردشی موگه، بترسید که یک نسل باد مزاری ده یک مذهب بدل شوه واوخته قومو بچه های خوره غلام مزاری یاسگ مزاری نام کینه، یعنی غلام مزاری یا کلب مزاری ویاعبدالمزاری . ای قوم ایقدر ده توره آخوندونخو عقیده دره واززبون آخوندو ایقدر ده آدم کوشا علاقه دره که تابحال ره هم بچی کونخو غلام علی - عبدالحسین - وکلب عباس وکلب حسین نام مونند. ده مقام مذهب ای مردم ازبرکت سررهبرای دینی خو ازنام انسان که اشرف مخلوقات استه گریزمونه ونام سک وغلام ره انتخاب مونند. خداوند ماوشموره ازبدترین شی نجات بدیه . چره که ده مطابق قول آخوندو ده آخرالزمان یوم البدترشده ره یی استه .استغفرالله ربی الا دروغ والکذب.
17 مارچ 2009, 20:06, توسط احمد صادق
قتل بردو گونه است
یکی انکه درگذشته مردم هزاره توسط فاشیستان قتل عام شدند
دو اینکه امروز توسط بقایای آن قاتلان درصفحات نت هزاره ها به قتل میرسند توسط عده فاشیست.
مثل همین بیچاره که امده بالهجه هزارهگی خودرا باچه ازره نامیده است درحالیکه قاتل هزاره محروم است.
به کوری چشمت به زودی مکتب عدالت خواهی مزاری گسترش خواهد یافت وتو امثال تورا محاکمه خواهد نمود که چرا این مردم را دیروز قتل عام کردی امروز به گونه دیگر به ترورشان می پردازی؟
18 مارچ 2009, 09:59, توسط باچه ازره
احمدصادق لالی منده نشنی ! ده سرمه خیلی قاراستی خداکنه کی گورگوردراغ نشنه . ده گورعبدالرحمن خبیث قسم که آزره نکوشتوم ونه موکشوم . ازی خاطرکه ازقاتل انسان نوفرت دروم. اول ده انسان بودو ودویم آزره بودون خو خوشیم وافتخارمونوم . مگردل توبادنشنه ازآزره شپش فروش ! ومنافق که یک روز کدمسعودجانی ده یک تمبوتیزایله کنه وروزدیگه ده لینگ وحشتیار وملاعمراوزوشونه. لالی ازمه شونی شموفکرمونیدکه مردم بی عقل استه ونه موفامه ، یک عده مردم ده چشم سرخو دید که خلیلی بی غیرت ده مقام ماوین ریس جمهور مسعود ره قهرمان وشهید گفت ومحقق زنه که بازوشیطان رای مردم ره ده سیاف کثیف سودا کد. شمواگربازم توقع ده ریدکه مردم چیزی نگویه ! بیه اید که ازی باد خر ره صاحب ورهبربوگی!
18 مارچ 2009, 13:46, توسط احمدصادق
بنام باجچه ازره
ولی مزدور بگانه!
اولا:هرکسی که ستم تاریخی ای که بر هزاره ها رفته است تایید نکند یک فاشیست است.
این چیزهای که میگویی بی ربط است.
ربط به این ندارد که شهید مزاری گفته بود می خواهم دراین کشور هزاره بودن جرم نباشد.
تواگرهزاره استی دردش را نمی فهمی رنج اش را ندیده یی.
اگررنج هزاره بودن را می فهمیدی اینگونه اب به اسیاب دشمنان قسم خورده هزاره نمی ریختی.
خداشما رابه راه راست هدایت کند.
26 مارچ 2009, 16:43, توسط فرزند فولاد
هرکسی که ستم تاریخی ای که بر هزاره ها رفته است تایید نکند یک فاشیست است.
16 مارچ 2009, 11:16, توسط جلال ابادی
به همه سلام ! من از صفات نیک مزاری ذیلا یاد اوری می نمایم.
1- مزاری یک شخص جوان مرد بود و با جوانمردانکی زیست.
2- مزاری در پهلو اینکه از حقوق روا مردم خود دفاع میکرد در ضمن از وحدت ملی منحیث مردمک چشم خود دفاع می کرد و خواهان وحدت ملی بود،و جنگ های کابل بالای وی تحمیل گردیده بود،
جلال ابادی
آنلاین : مزاری
17 مارچ 2009, 04:11, توسط سرخرودی
من افرینی میگویم به این شخص که خود را جلال ابادی میگوید من هم از جلال اباد هستم والبته افرینی به حماقت این شخص میدهم. یا این شخص کدام دیوانه است ویا اصلا از جلال اباد نیست زیرا همه مردم افغانستان از جنایات عبدالعلی خان با خبر هستند.
16 مارچ 2009, 14:42, توسط سردارهزاره
یکعده از نبود منطق رنج میبرد از گذشته های دور که برتری خواهی دراین کشور داشته اند حتی دوکلمه حرف حساب را توانایی شنیدنش را ندارند.
امروز مزاری برای تمام انانکه رنج بی عدالتی را کشیده است یک قهرمان است ولی کسانیکه متعصب وتنگ نظرند اینگونه فحاشی می کنند
میخ زد یا .....کرد به .....شما میخ میگویید میخ که کم است میخ تبیله را به .....شما باید بزند شما که حرف که برخواسته از منطق است که نمی فهمیدباید به .....میخ بزند.
16 مارچ 2009, 18:35, توسط سعادتی
مقاله را خواندم نظرات داده شده جالب بود ولی جالبترین نظر را سردارهزاره داده بود که خیلی خوشم امد با ادمهای بی منطق همینطورباید گپ زد.
16 مارچ 2009, 22:45, توسط آته گل بیگم
سردارصاحب شمادرست میفرمایید! مزاری استاد جنایت میخ طویله رانیزکوبید وفروکرد، ولی ناگفته نباید گذاشت که وی نه مردآن بود ونه تصمیمش را داشت که میخ را به دشمنان سوگندخورده وتاریک اندیش هزاره بکوبد ! بلکه آن را باکمال تأسف به ستمدیده گان هزاره فروکرد، بدون آنکه انسان نماهای چون سردار متوجه وباخبرگردد. به این دلیل ساده که عده ای ازخوردن میخ خدا وآخوند خوش شان میآیندوبه آن معتاد شده اند. نکته دیگری که باید یادآورشد اینکه مزاری میخ خودش را درقم جاگذاشته بود وظاهرآ ازمیخ گلب الدین استفاده مینمود. شادکام باشید
17 مارچ 2009, 20:18, توسط اغای شکیلا -
بچیم اته گل بیگم!
درد میخها به نظرم که خیلی ازارت می دهد پیش من بیا، چاره دارم
راست گفتی درد میخ بد مرضی است وای از انروزیکه میخ را از قم هم می اورد .
انوقت دومیحه می شد ......چه حال پیدا میکدی.....
شما فاشیستها منطق نمی فامید
برای فاشیست فقط میخ ........
دوتاگپ که برخواسته از منطق واستدلال است اینگونه غالمغال را شروع کده اید.
وای از انروز که شما فاشیستها به میز محاکمه دعوت می شدید
چه می کردید.
18 مارچ 2009, 09:36, توسط آته گل بیگم
آقای شکیلاجان ، ازمیخ قم هراس ندارم ! بخاطراینکه سالهای سال درجوار بی بی قرار داشته وبه کمک تیستیویرون نیز کاری ازپیش نمی برد. تشویش من ازبابت میخ گلب الدین وآی اس آی هست که درضربه اول مزاری را خون آلودوبیچاره نمود ودرگام دوم داکترنجیب را. توصیه من بشما اینست که دست ازمرده داری وچشم داشتی ازخاک مرده برداشته وارد شهرستان پیشرفت وترقی شوید. حسن آمیزش بامردمان زنده امروز اینست که اگرخدای نکرده میخ بکوبد !! قبلآ انیستیزی مینمایدومطابق به فرهنگ اعراب وخمینی آنرا باشاخ وبرگش بنام رحمت خداوندی فرونمی برند!! مهم ترازهمه اینکه میخ قم تازمانیکه جمعیت اسلامی وشورای نظار و.... موجودباشند !! طبق نوبت هفته یکبار نیزبشما میسرنمیگردد.
16 مارچ 2009, 15:39, توسط فهیم
مثل اینکه تاهنوزکه هنوزاست فرهنگ میخکوبی برفرق مردم ازیادهزاره ها نرفته که بااین شدت وحدت ازیک جنایتکار ددمنش دفاع میکنند.خوشحال هستند که مزاری مردار شده برگردد ورقص مرده راه بیندازد.طالبان یک کارخوب که کردند همین بودکه مزاری را مردارکردند وبه جهنم فرستادند.
17 مارچ 2009, 06:09, توسط سردارهزاره
هرچندخودرافهیم نامیده یی ولی به نظرم که فهم ات مشکل دارد به عبارت دیگر نا فهم استی!!
تو از همانهایی باشی که صد ها سال است که به مردم هزاره جفا می کنی حالا که خلع سلاح شده یی درصفحات انترنت امده باز ستم می کنی.
17 مارچ 2009, 01:50, توسط خیر محمد ثبات
یادم است روزهای که گروپ های برتری خواه و انحصار گر در مقابل سربازان شجاع مزاری تاب مقاومت نداشتند و مردم ساده و صادق کابل و حتی بسیاری از عساکر این گروههای انحصارگر حاضر به جنگ در مقابل لشکر عدالت خواه مزاری نبودند. چون آنها خودشان سالها رنج بی عدالتی کشیده بودند و می فهمیدند که هیچ توجیهی برای جنگیدن بر علیه مزاری وجود ندارد. نشانه ای آن شکست های پی در پی انحصارگرایان بود که کابلیان عزیز شاهد بودند. در این زمان رهبران شیاد که جز چوکی هیچ چیزی دیگری را نمی شناختند در پی شکار اذهان پاک این مردم شد تا ذهنیت مردم ساده و صادق کابل را بر علیه مزاری و به نفع خودشان تغییر دهند. شروع کردند به تبلیغات از قبیل میخ زدن و فلان و فلان بر علیه عساکر برابری خواه مزاری، تا که با این ترفند و دروغ توانستند اذهان مردم را علیه حزب وحدت و هزاره ها تغییر دهند و متاسفانه از این میان آنهایی که خیلی ساده لوح بودند انگیزه جنگ علیه مردم شلاق خورده و وطن دوست هزاره را پیدا کردند. تبلیغات و دروغ سازی یگانه راهی بود برای عسکر گیری رهبران مخالف مزاری و انگیزه دادن عساکر به جنگیدن در مقابل جوانان با احساس حزب وحدت. و ناگفته نماند هزاره های عزیز که مزاری تنها رهبر هزاره ها نه بلکه رهبر تمام مردمان که باور به برابری انسانها دارند، از هر قوم و هر کشوری باشند، می باشد.
17 مارچ 2009, 05:31, توسط سردارهزاره
وقتیکه پای منطق پیش می شودبه تهمت دورغ گویی شروع میگردد هزاره همیشه رنج برده وستم دیده است و ستم دیگر آنست که با این تهمتها بر هزاره فشار دیگر وارد کنند ولی هزاره صد سال است این گونه جنگهای روانی را پشت سرگذارنیده است هزاره همیشه مدافع بوده وهیچگاه مهاجم نبوده مثل افتاب روشن است.
خواسته هزاره ورهبرش هم روشن است که دیگر زیر بار ظلم نمی روند همین گپ عده ی را حساس کرده اینگونه به تهمت زنی وفحاشی شروع کرده اند.
20 مارچ 2009, 14:46
من نمیخواهم با سخنان رکیک و زشت به مزاری توهین وتحقیر کنم . مگر اجازه دارم که سوال کنم. چرا مزاری در زمان حکومت ربانی با گلبدین و دوستم هم دست شد و کابل را به خاک خون کشانیدند؟ آیا مبارزه مزاری برای احراز قدرت بود و یا برای به پیروزی رسانیدن اسلام؟ اگر هدف آن از اسلام بود چرا علیه حکومت ربانی با متحدین همدست خود به جنگ پرداخت ؟ اگر منظورش از قدرت بود چرا صبر وحوصله را ازدست داد؟ و صبر میکرد که از طریق انتخابات به حیطه قدرت دست می یافت ؟ آیا مزاری را شخص دانا و سیاسی می پندارید ویا جاهل ونادان ؟ اگر مزاری شخص دانا وسیاسی بود نمی فهمید که در عقب گلبدین دست آی اس آی و فندامینالیست های دهشت افگن پاکستان شامل است که میخواهند اهداف شیطنت سیاسی شانرا در افغانستان پیاده کنند؟ و ملت مظلوم افغانستان را بخاک خون بکشانند که چنانچه همین کار را هم کردند. شما خود قضاوت کنید که مزاری در کدام سطح قرار داشت؟ چرا بعد مزاری با طالبان وحدت کرد ؟ آیا همین وحدت نا مقدس باعث نابودی آن از دست طالبان نشد؟ چه خوبی های در وجود مزاری نهفته بود که امروز پیروان آن درغم سوگ آن اشک میریزند؟آیا مزاری هیچگونه اشتباه را در برابر ملت مظلوم مرتکب نشد؟ آیا بهتر نبود که بعد از خروج شوروی و شکست حکومت نجیب الله و پیروزی مجاهدین شخصیت های علمی و مردمی بمنظور فروکش کردن جنگ که خون مظلومان بی موجب ریختانده میشود گوشه انزوا را انتخاب و افتخار آنرا نصیب میشدند؟ همه بد اگر مزاری خوب بود چرا چنین سخاوتمندی و از خود گذزی را از خود تبارز نداد؟ خوب سوال زیاد است نمیخواهم باعث ناراحتی پیروان مزاری شوم.
21 مارچ 2009, 01:25, توسط صمیم
درجواب این دوست که گفته است.
مگر اجازه دارم که سوال کنم........
دررابطه با ربانی وحزب جمعیت عرض شود که شهید مزاری هیجگونه مشکل وجود نداشت ولی این جمعیت وشورایی نظار بود که با عث دربدری مردم شد آنها بود ند که معاهده جبل السراج را نقض کردند انها بود که انحصار می خواستند نهادینه کنندپس انها ست که پیشگام بودند ....وتیرمی شویم که دراین زمینه گپ زیاد است.
25 مارچ 2009, 20:32, توسط م.ک.رویش
اظهار نظرها و انتقاد های خصمانه بدگوی ها و دشنام مارا به جای نخواهد رساند.در همین جا نیز معلو م میشود که چه کسی و چرا خوب گفته وکه برای چه بد گوی میکند.هویداست که مشکل ما مردم ، قوم گرای ،نژاد پرستی و عقده گشای است.کسانی کمی عقلی ،اقعبینانه و فکری نوشته اند.خیلی ها یا کاملا مخالف اند دشنام میدهند تهمت میزنند و درمقابل کسانی خیلی شدید خواهان و طرفدارند. اینها همه نشان دهنده همان تفکرات سالهای جنگ خانمان سوز داخلی در افغانستان است. جنگ های که توانست ما و کشور ما را سال ها پس بکشاند و امروزه در قطار هیروئین فروشان و وحشت افگنان قرن 21 به شمار رویم.
ما واقعا به ناجی نیاز داریم نجات بخشی که فرق زورمندان را شکسته و بازوی ضعیفان را یاری دهد. عدالت به جامعه یا کشوری عملی نخواهد شد اگر زوردار وناتوان برابر نباشد. هرکس اگر تاریخ افغانستان را ورق بزند و در لابلای آن جستجو کند برایش روشن خواهد شد که چقدر قوی ها ی به قدرت رسیدند و کم زور ها را زیر پا نمودند ،بدون اینکه درنگ کنند که آیا این ها هموطنند یا دشمنند. آیا شما از نسل کشی ها در تاریخ وطن تان اطلاع دارید ؟ آیا کسی از خود پرسیده که کدام مردم در کدام دوره از نصف بشتر به تاراج رفتند؟ سر به نیست شدند و مال و جایداد شان حیف و میل زورداران شد؟ و در اخیر از خود بپرسید که کدام رهبردلسوز تان آمد و به در مان این درد های تاریخی پرداخت؟اقدام به ساختن نمود؟
تا کی ما بر یکدیگر بتازیم، طعنه دهیم ،کنایه بگویم و تهمت ببندیم و یکدیگر را ظالم تر و خونخوار تر جلوه دهیم؟برای همه معلوم است که از روز به وجود آمدن کشوری بنام افغانستان ،که در آن اداره امور را در دست داشته ، که زور گفته، و که رنج دیده؟و کدام رهبر برای روشن ساختن آنها فریاد کشیده است؟
هم میهنان عزیز! کاروان در حرکت است ، راه مخوف در پیش داریم ، کوله بار مان نیز سنگین ومنزل همچنان دور می باشد. بس کنید چونکه نسل های آینده ثمره کار های امروز مارا خواهند داشت.از کشتن ، خونریزی ،غارت وچپاول ،کینه توزی و دشمنی به قدر کافی تجربه دیده ایم. درد ما جای دیگر است.ما از بی عدالتی ، نابسامانی ، انحصار طلبی ،برتری جوی وعدم مساوات رنج میریم، بییایید انگشت روی درد بگزاریم و آن را مداوا کنیم. ورنه صاحب خانه ووطن نه بلکه صاحب ناموس نیز نخواهیم بود. در وطن چه گذشته و میگذرد به ان توجه کنیم نه در تاخت و تاز بر همدیگر.....مزاری بزرگترین محور صلح و عدالت خواهی در افغانستان بود در این که جای حرفی نیست.... هرکه این را انکار می کند او شاید عدالت را نمی شناسد و بر عدالت زور گویان خو گرفته است .... و یا خود از هم قماشان انان میباشد....به آرزوی عدالت و عدالت گستری
26 مارچ 2009, 05:44, توسط حقبین
تا اخیر نوشته تان صدای وجدان بیدار است و قابل شنیدن. اما در اخیر شعاری که داده اید قابل مکث است. من میپرسم عدالت خواهی چه نیازی به کوبیدن میخ و شاشیدن به دهن انسانهای بیدفاع دارد ؟ شاید من بپذیرم که جناب مزاری شخصا اینکار را نکرده اند. اما کسیکه در مقام رهبری یک حرکت اجتماعی قرار میگیرد صلاحیت و مسئولیت هردو متوجه وی است. شاید فردا بتوانیم طالبی را که امروز در کشتار مردم بیگناه مان مصروف است بنابر جهلش ببخشیم. امانمیتوانیم ملا عمر را ببخشیم. متاسفانه این یک حقیقت تلخ است که آنرا بپذیریم. بنظر حقیر همه چیز را فراموش کنیم و از نو بسازیم. ولی اگر به غلط دیگران مهر صحت بگذاریم بدین مفهوم است که از تکرار آن ابا نخواهیم ورزید.درین صورت طبیعی است که جامعه عکس العمل نشان خواهد داد.
26 مارچ 2009, 16:37, توسط فرزند فولاد
حق بین عزیز!
که کمی هم نا حق میبینی!
جامعه هزاره محروم بوده فریاد عدالتخواهی اش با افواهات کاذب زیرسوال برده می شود.
که یکی اش همین دورغهای شاخدار است که امروز جامعه هزاره را زیرسوال می برد.
شما دراین ادعای تان سند بیاورید ما که میگویم محروم و مظلوم بوده ایم مثل افتاب روشن است.
26 مارچ 2009, 18:25, توسط nasim
من قوم گرا نیستم اما یکی باید باشد تا از این ملت شریف دفاع کند
27 مارچ 2009, 07:37, توسط اقوام دوست
عزیزم ! اگر تمام دنیا با ما باشد از یک فرد ما نمیتواند دفاع کند . ما از حد گذشته ایم و از حد گذشتانده ایم . همین را میخواهیم که در پیش رو داریم ما قوم اصلاح ناپذیریم در مقابل پند حساسیت داریم بایست با همین حال بسازیم زیرا ناگزیریم . ماکه از خود دفاع نکنیم از ما که دفاع کند . فقط از خدا دعا من تا ما را توفیق بخشد و بس
27 مارچ 2009, 08:50, توسط حقبین
بر من گمان بیخردان مبر که با آنها هزاران فرسخ فاصله دارم. درین که ملت مظلوم هزاره محروم بوده دقیقاء با شما همنوا هستم و شاید در نوشته هایم بیابی که من منحیث انسان با مسئولیت و واقع بین موضعگیری دارم. شاید اگر ضرورت شوم در پهلوی تو و مدافع حق تو قرار گیرم. با بسیاری از نظریات دوستان هزاره ام موافقم. اما در مورد بدیهیات اگر انکار میکنیم جاهل و یا کتمان کننده حقیقت پنداشته میشویم. دهن مردم دهل خداست و هیچ حقیقتی تا ابد پنهان نمی ماند.. ما تمام جنایات گلبدین را به چشم سر ندیده ایم. ولی این بدین معنی نیست اگر کسی بگوید گلبدین معصوم است بپذیریم. تمام جنایات ملا عمررا به چشم سر ندیده ایم اما انکار کسی نمیتواند مارا معتقد به پاکدامنی او کند. و همینطور.... فکر میکنم اضافه ازین لازم نیست بنویسم که آویزه دست نژادگرایان شود. قسمیکه از من توقع دارید حقبین باشم از شما هم مردم و من این توقع را داریم. انکار ما از حقایقی که اینجا وجود دارد فکر نکنم مشکلی را حل کند جز اینکه دیگران را به ما بی باور بسازد و باشد که در آینده نیز بما اعتماد نکنند. اگر حقیقت را بپذیریم بحیث انسانهای قابل اعتماد مورد اعتماد مردم قرار خواهیم گرفت. من که تاجک هستم هیچگاه از جنایاتی که مسعود مرتکب شده چشم پوشی و انکار نمیکنم. زیرا آنرا یک عمل فردی میدانم. از شما هم توقع بالمثل میرود تا از کسیکه غلط کرده دفاع نکنید. اگر مزاری هزاره بود دلیل نمیشود فقط بخاطر همین پاینت شما در موضع غلط قرار بگیرید. در حالیکه اگر در موضع حق قرار بگیرید تمام پیروان حق به دنبال شما خواهد بود. ببینید آقای بشردوست یک هزاره است اما پشتون تاجک اوزبیک و همه حقیقت جویان به دنبال ایشانند. وهمی که شما را بخاطر هزاره بودن پیچیده بی مورد است. امروز مردم مانند دیروز نمی اندیشند. از جفیدن قبیله گرایان و قوم پرستان فاشیست هراس نداشته باش. فقط به زیور حقیقت آراسته باش تمام مردم از توست. بگذار این کیش هزارگی و هزاره بودن را که ما پیشتر از تو دورش انداختیم. زیرا دیدیم که بشیزی هم نمی ارزید.
موفق باشی
27 مارچ 2009, 09:03, توسط حقبین
میخواهم در برابر ستم پیشه گان و تبعیض پسندان سخت تر از فولاد باشی و اما در برابر حقیقت نرمتر از موم.
بر من گمان بیخردان مبر که با آنها هزاران فرسخ فاصله دارم. درین که ملت هزاره محروم بوده و مظلوم واقع شده دقیقاء با شما همنوا هستم و شاید در نوشته هایم بیابی که من منحیث انسان با مسئولیت و واقع بین موضعگیری دارم. شاید اگر ضرورت شود در پهلوی تو و مدافع حق تو قرار گیرم. با بسیاری از نظریات دوستان هزاره ام موافقم. اما در مورد بدیهیات اگر انکار میکنیم جاهل و یا کتمان کننده حقیقت پنداشته میشویم.مثلاء نمیشود انکار کرد که دو جمع دو چهار میشود. ما بسیاری وقایع را به چشم سر دیدیم و نیازی به ثبوت ندارد. زیرا گاهی مظلوم واقع شدیم و گاهی هم شاهد ناگذیر صحنه هایی بودیم که ذکرش را اینجا نا مناسب میدانم. دهن مردم دهل خداست و هیچ حقیقتی تا ابد پنهان نمی ماند.. ما تمام جنایات گلبدین را به چشم سر ندیده ایم. ولی این بدین معنی نیست اگر کسی بگوید گلبدین معصوم است بپذیریم. تمام جنایات ملا عمررا به چشم سر ندیده ایم اما انکار کسی نمیتواند مارا معتقد به پاکدامنی او کند. و همینطور در مورد فرد مورد نظر.... فکر میکنم اضافه ازین لازم نیست بنویسم که آویزه دست نژادگرایان شود. قسمیکه از من توقع دارید حقبین باشم از شما هم مردم و من این توقع را داریم. انکار ما از حقایقی که اینجا وجود دارد فکر نکنم مشکلی را حل کند جز اینکه دیگران را به ما بی باور بسازد و باشد که در آینده نیز بما اعتماد نکنند. اگر حقیقت را بپذیریم بحیث انسانهای قابل اعتماد مورد اعتماد مردم قرار خواهیم گرفت. من که تاجک هستم هیچگاه از جنایاتی که مسعود و ملا ربانی مرتکب شده چشم پوشی و انکار نمیکنم. زیرا آنرا یک عمل فردی میدانم. از شما هم توقع بالمثل میرود تا از کسیکه غلط کرده دفاع نکنید. اگر فرد مورد نظر ما هزاره بود دلیل نمیشود فقط بخاطر همین پاینت شما در موضع غلط قرار بگیرید. در حالیکه اگر در موضع حق قرار بگیرید تمام پیروان حق به دنبال شما خواهد بود. ببینید آقای بشردوست یک هزاره است اما پشتون تاجک اوزبیک و همه حقیقت جویان به دنبال ایشانند. وهمی که شما را بخاطر هزاره بودن پیچیده بی مورد است. امروز مردم مانند دیروز نمی اندیشند. از جفیدن قبیله گرایان و قوم پرستان فاشیست هراس نداشته باش. فقط به زیور حقیقت آراسته باش تمام مردم و اقوام حقجو از توست. بگذار این کیش هزارگی و هزاره بودن را که ما پیشتر از تو دورش انداختیم. زیرا دیدیم که بشیزی هم نمی ارزید.
موفق باشی
28 مارچ 2009, 07:52, توسط فرزند فولاد
من یکباری دیگر همان گپی قبلی ام را تکرار می کنم تا خوب متوجه شوی که چه می گویم!
حق بین عزیز!
که کمی هم نا حق میبینی!
جامعه هزاره محروم بوده فریاد عدالتخواهی اش با افواهات کاذب زیرسوال برده می شود.
اگررهبری شهید مزاری نمی بود تو اینگونه دراینجا به مظلومیت قوم من اعتراف نمی کردی مزاری بود که حق خواهی وعدالت خواهی را درجامعه ما نهادینه کرد که تو اینگونه می ایی اعتراف می کنی والا 250 سال که این قوم ستم دیده ولی هیچ کسی نیامده از این قوم حتی یک کلمه بدفاع از این مردم حرف نزده است برای من مزاری یک اسطوره است ولی درک اش برای تو مشکل است چون تو درد من را نمی دانی .
اینقدر برای مردم من بی انصافی شده است که من حرفهای تو را باور نمی کنم اینقدر به ما پیمان شکنی شده است که من نسبت به همه در این کشور بی باور هستم ولی تو از دید دیگر با قضیایا می بینی یکبار بیا در جای من رنجهای من را ببین بعد متوجه خواهی شدکه من چه می گویم.
29 مارچ 2009, 04:35, توسط حقبین
ببین جانم باز هم شکار غلط فهمی میشوی. تو تحت تاءثیر تبلیغاتی که از جانب یکعده معین برای سود جویی از تشکل مردم شریف هزاره بره انداخته اند رفته یی. به هر یک از رهبران فعلی مردم هزاره نگاه کن .. از محقق شروع و به انوری ختم کن. ببین کدام یکی از اینها از چی کمبود دارند. اینها این زر و زیور را به قیمت جان هزاره های خونگرم و شریفی که هدف تامین عدالت را داشتند بدست آوردند. هیچ یک اینها به مردم خود صادق نیستند.آنها فقط به منافع خود می اندیشند. اگر مزاری هم چانس میداشت و زنده میبود تو حالا مغتقد میشدی که او هم بیشتر از اینها نبود. در تمام اقوام که نظر کنی اشخاص سود جو و مطلبی بوده اند و بالای مردم خود تجارت کرده اند. ولی در مقابل این رهبران زر اندوز و پولدوست ببین که هزاره هایی که صادقانه حتی از جان خود هم در برابر شان دریغ نکردند چه دارند ؟ همان غریبی که بودند هستند. تو درک مرا از درد خود و مردمت به اشتباه نتیجه اعمال مزاری میخوانی.اگر به اعمال ایشان نظر میداشتم شاید من هم حالا به دشمنان مردم هزاره تبدیل میشدم. اما من در مکتبی تربیت یافتم که جز انسانیت و دلسوزی به انسان هیچ رنگ و نژادی را نمیشناخت. با اینکه هزاره نبودم مگر از درد هزاره بودن میدانستم. زیرا مکتب من مرا با درد تو و تمام مردم زحمتکش وطنم آشنا ساخت. ما فقط درس انسانیت و عدالت خواندیم. من آنجا آموختم که ظالم فقط ظالم است به هر رنگ و نژادی که باشد. ومظلوم فقط مظلوم است ولو از هر رنگ و نژادی که باشد. بما آموختند که فقط با دشمن مردم دشمن باش و آشتی ناپذیر. هیچگاه بما نگفتند که انسانها از رنگ و نژاد با هم فرق دارند. آنجا فقط انسان و انسانیت مطرح بود.
29 مارچ 2009, 05:55, توسط فرزند فولاد
دوست عزیز حقبین!
اولا خیلی خوشحالم که بحث را منطقی دنبال میکنید .
درثانی باز شما درست من را درک نمی کنید من بحث از انوری و محقق ندارم اینها کسانی هستند که شهید مزاری را به اندازه تشنه بخونان هزاره اذیت کرده است
درتاریخ غمبار هزاره یکی از محدود شخصیهتای بوده که خون خودرا برای مردمش ریختانده است برخلاف تصور شما مزاری گفته بود خونم در کنار شمار مردم بریزد وو....
مزاری رااگردرست بشناسی شاید قضاوت ات تغییر کند مزاری صد دالر پس انداز نداشته مزاری ویژگیهای زیادی دارد که بادید بی طرفانه باید اورا بشناسی توشهید مزاری رااز دید دشمن می بینی!
بروید رهبری وموضعگیری های شهید مزاری بررسی کنید هیچیگاه در هیچ جنگ اغاز گر نبوده بل مدافع بوده.
شما اشتباهات یک بچه نظامی را به حساب یک رهبر عدالتخواه می اندازید.
فکر کنم بیشتر ازاین توضیح دادن وقت تلف کردن است خدا کند منظورم به درستی منتقل کرده باشم.
29 مارچ 2009, 06:34, توسط حقبین
با تو موافقم که نمیتوانیم شخصیت ها را تک تک ملاقات کنیم تا به کنه عقاید شان برسیم. اگر یکی مان این امکان را داشته باشیم که همه ندارند. پس بهترین ملاک شناخت ایشان عملکرد و یا بازدهء کار شان است. با تو موافقم که مزاری را بیشتر از تو نمی شناسم اما از انعکاس عملکرد او یقیناء شناخت نسبی یی از ایشان دارم. شاید سالم می اندیشید شاید بسیار پاک و با تقوی بود. اما یک رهبر موفق نمیتواند باشد.زیرا: انعکاس عملکرد او در جامعه منفی است. اگر از موضعگیری غلط بود یا از بی کفایتی که نتوانست دست داشته خود را به گونه یک رهبر سمت دهی کند تا باشد نام قابل قبولی برای همه میبود. همچنان اگر در مورد شهادتش حرف بزنیم باز هم بنظر من یک رهبر ناکام است : زیرا فردی که ادعای رهبری یک جامعه را به عهده میگیرد نباید آنقدر ساده دل باشد که به دشمن دوصد ساله خود چنین اعتماد ساده لوحانه یی کند که به قیمت جان خودش چی که به تباهی یک ملت تمام شود. امیدوارم به عمق حرفهای من داخل شوی و از دید یک هزاره به آن ننگری. موافقم که مزاری را شهید بخوانی برای من ویا هیچ کس دیگر مشکلی ایجاد نمیکند. اگر حق دارش باشد بگذار دیگران هر چه میگویند. اما موافق نیستم اگر ادعا داری که او یک رهبر استثنایی بوده و لازم است از اندیشه او یک مکتب بسازیم. بنظر من وقتی به قربانی حاضر میشود باید دست آورد قابل توجهی به پیروانش بجا بگذارد تا نببود او جبران شده باشد. من معتقدم که عبداخالق شهید بیشتر از مزاری برای جامعه ما مفید واقع شده. اگر خود را فدا ساخت در عوض تومار زندگی دیو خون آشامی بنام نادر غدار را پیچید. مزاری چه دستآوردی دارد ؟ چرا عدالتخواهی مردم شریف هزاره را به او نسبت میدهید؟ صد ها سال است که این مردم تحت ستم فریاد عدالتخواهی شان بلند است و قربانی میدهند. مگر عبداالرحمن خون آشام به ناحق هزاره جات را قتل عام کرد ؟ نه جانم آنها فریاد عدالتخواهی شان چنان اوج گرقته بود که تخت عبدالرحمن ظالم را در کابل به لرزه آورده بود. اگر این همه را به مزاری نسبت میدهی جفاییست به خون هزاران شهید عدالتخواه هزاره که پیشتر ازو جان باخته اند.
29 مارچ 2009, 13:04
تشکر که با ارامش بحث را ادامه می دهی!
شما از عبدالخالق قهرمان به خوبی یاد کرده ی ولی رهبری شهید مزاری را به چالش می گیری من به شما حق میدهم.
چرایکه تو با دید دیگر به مزاری می بینی شما خالق را با دید، دیده ی که یک مستبد را به درک واصل کرد خالق دریک جبهه مبازه کرده ولی مزاری کارش خیلی مشکل بوده چرا یکه در چند جبهه به نبرد پرداخته است جبهه طالب، جبهه شورای نظارو جبهه تشیع دربار و......
به همین پیمانه دشمن مزاری بیشتراست خالق فقط دشمن اش خاندان ال یحیی است ولی دشمن مزاری کسانی است که سابقه درد مشترک با او داشته ایم دراثر پیمان شکنیی ، پیمان جبل السراج و چندین معاهده که در کابل انجام یافت ولی نقص پیمان کردند.
من به شما حق میدهم چون تویک هزاره نیستی درداش رادرک نمی کنی تو فقط تبلیغات دشمنان مزاری وهزاره راشنیده ای وقضاوت کرده ی همه نسبت به این قوم و این رهبر اینگونه قضاوت میکنند.
10 می 2009, 15:40, توسط ابراهيم
السلام عليكم و رحمة الله, سلام به همه ي هم وطنان عزيز افغاني. سلام يه همه ي هم وطنانم در تمام افغانستان. اولا من به هزاره, تاجيك و بشتون اعتقاد ندارم. همه ي ما برادر و برابر هستيم و يك ملت هستيم و يك كشور داريم, أفغانستان!
متأسفانه من هركز خاك كشور عزيزم را نديده ام, آرزو دارم أفغانستان عزيز را بكردم و در كوهها و طبيعت زيبايش كردش كنم إن شاء الله .
هموطنان عزيز لطفا درباره ي تاريخ مزاري و ديكران قبل و بعد از جنك با شوروي به من اطلاع دهيد, خواهش دارم منابع اطلاع خود را ذكر كنيد. من شديدا اشتياق دارم حقيقت را بدانم. اين آدرس ايميل من است: ibrahim.sweden hotmail.com
لطفا برادران و خواهران عزيز به همديكر دشنام ندهيد ما همكي يك ملت هستيم, عنصريت و قوم طلبي را كنار بكذاريد. اين همان جيزي است كه ايران و باكستان و استمعاركران ميخواهند! آنها ميخواهند كه ما با هم بجنكيم و همديكر را كشته تا آنها بر ماحكومت كنند! در ميان ما تفرقه مي اندازند تا آسانتر ما را از ميان بردارند! از خداوند يكتا بترسيد مبادا باعث و ناشر فتنه شويد و به وطن خود خيانت نكنيد.. و السلام على من اتبع الهدى و الحمد لله رب العالمين