ملا شدن آسان ولی آدم شدن مشکل است
درپاسخ به خزعلیات رحمت آریا در زباله دانی بینوا (دبینوا په مرداردانی کی)
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
یادداشت:: تعدادی ازنویسنده گان دربخش سخنگاه که درمخاطب ساختن من دچار مشکل (آقا) ویا (خانم )بودند خواستم که نام خویش را نیز بعد ازین ضمیمه تخلص فامیلی خویش گردانم با احترام
گوربزخان "عطاخیل"
جناب رحمت آریا درسایت بینوا خواسته است که جواب مرا بدهد ولی به عوض ارائه جواب منطقی به بیراهه رفته ونشان داده است که هنوزخیلی زود است تا ازمرکب جهل خویش پائین آیند
اینکه جناب شان خواسته اند مترجم تشریف داشته باشند واسناد ومدارک را دربارهء حوادث سه دهه ء اخیر ازمنابع خارجی بدست آورده وبدسترس خواننده گان قراردهند شاید کار سخت وناممکن نباشد.اما چیزیکه برای شان خیلی ناممکن به نظرمیرسد آدم شدن هست که تاهنوز علایم ومشخصه های آنرا درنوشته شان بنده نتوانستم مشاهده بکنم. بناء به قول بزرگان که گفته اند: ملا شدن آسان وآدم شدن سخت است باید درحق ایشان به چنین نتیجه ای رسید. شاید بیجا نباشد که شعرسعدی بزرگواررا که اکنون آقای "آریا" ایرانی اش میخواند برای شان ذکر کنم که: خرعیسی را گربه مکه برند چون بیاید بازهم همان خرباشد..
ویا اینکه رحمان بابا که فرموده اند: دکعبی په بزرگی کی شک نشته رحمانه خولیکن خر به نشی حاجی دکعبی په طواف . حالا که چنین است پس نتیجهء تحقیقات ویا به اصطلاح خودشان( پلتنی) ایشان به کجا خواهدرسید الله اعلم ..
.
ایشان در دشنامناهء شان که بنده را نیم زبانهء (ایران پلو) و(روس پلو) ایران گرا وروس گرا خوانده اند برعلاوهء اینکه درمورد سند ارائه شده وترجمهء شده از روسی به فارسی توسط جناب عزیز آریانفر دربارهء نامهء احمدشاه مسعود به گروموف دچارهیجانات واضظرابات روحی شده وعنان منطق را ازکف داده اند بلکه درمورد علامه سیستانی وسایر بنیانگذاران نهضت جداسازی زبانهای فارسی وپشتو درافغانستان نیز کاملا راه اغراق را پیموده و به مسایلی پرداخته اند که بیشترسبب خجالتی ورسوائی خود شان گردیده است.
اولین پرسش ازایشان این است بکدام دلیل وحجت مخالفین خویش را مارک( روس پلو) و(ایران پلو) می زنند؟ درحالیکه پلوهای هردو کشوررا خودشان ورفقای شان بیش ازدیگران نوش جان کرده اند؟ چرا هرمخالفت نظری باایشان وبا پیشوای عقیدتی شان علامه سیستانی رنگ مزدوری به ایران وروس را بخود میگیرد. من میخواهم درسه بخش مهم که مطالب یشان را خلاصه ساخته وباا ایشان وارد بحث ومناقشه شوم . .
1 تجاوزشوروی ا
جناب ایشان طوری وانمودکرده اند که چهارده سال اشغال افغانستان توسط شوروی اولا بخاطر ازبین بردن حاکمیت پشتونها بوده وبعداز آن حذف کلی نژاد پشتون ازصفحهء گیتی. یکی ازاهداف اساسی روسهارا تشکیل میداده است. درحالیکه واقعیت تاریخی برعکس رانشان میدهد روسها بخاطر ختم حاکمیت پشتونها نه بلکه بخاطر تحکیم وتقویهء هرچه بیشترپشتونها خصوصا قبایل اکثریت غلجائی ومحروم ازحاکمیت چندین قرنه درافغانستان به تغیر نظام دست زدند ویک پشتون درانی را که مدت مصرف وی گذشته بود به پشتون غلجائی تبدیل کردند. در ودیوار شهر وکوی وبرزن همه زنگ سرخ به خود گرفت ونامش را گذاشتند (دغویی پرتمین انقلاب). وبه تعبیر نابغهء شرق ملگری نورمحمدتره کی که فرمودند: فرق میان انقلاب وکودتا آنست که انقلاب در روز صورت میگرد وکودتا درشب . پس انقلاب شکوهمند ثور که درروز صورت گرفته بود انقلاب بود اما کودتای خاندانی سردار داود که درشب صورت گرفته بود بعنوان کودتا درج صفحات تاریخ گردید چگونه میتواند آقای( آریا) ازین حقایق مسلم تاریخی چشم پوشی کند؟
درمرحلهء تکاملی انقلاب کبیرثور که مرحلهء نوین آن گفته میشد نیز دست پشتونها بالاترازهرقوم دیگربود. رفیق ببرک کارمل که اصالت کشمیری داشت تذکرهء تابعیت خویش را به بهانهء آنکه گم شده است دوباره در وزارت داخله تجدید نموده و ملیت خویش را پشتون اعلام کرد.
بیشترین بورسهای تحصلی را جوانان آنطرف مرز دیورند بنام قبایل آزاد حاصل کرده دربهترین لیلیه ها ویا خوابگاه های دانشجویی درجمهوریت های اروپائی اتحاد شوروی جابجا شده و مصروف تحصیل گردیدند. این طرف مرز حتی جانیان وناقضان حقوق بشر خلقی نیز ازنعمات مادی ومعنوی کشورشوراها محروم نماندند . حبیب الله غمخور که ازبیسوادترین خلقیهای آنزمان بود ازبرکت همان تحصیلات اتحاد شوروی سابق اکنون بروتهای خویش را به رسم غیرت افغانی وپشتونوالی تاب وپیچ میدهد.. وخویشتن را شامل کاروان عناصرضد تجاوزشوروی ساخته ولاف جهاد ومقاومت میزند.
برعلاوه اینکه در دستگاه جهنمی خاد یک چوپانی را ازقبیلهء احمدزی بنام داکترنجیب الله گماشتند که درتعذیب وشکنجه وکشتارمردم دست باز داشت. بنا به قول یکی از اساسگذاران حزب خلق بنام "هنرغیرت" دستگاه خاد خود یک حکومت مستقل در داخل حکومت بشمار میرفت.
هنرغیرت که اکنون درکشورناروی پناهنده شده دریکی ازمحافل افغانها درناروی حکایتی را ازحوادث دهه خاد چنین بیان نمود:
"من خود باوجودیکه عضو کمیته مرکزی حزب بودم ودر دوران امین به جرم پرچمی بودن زندانی بودم. در دوران رفیق کارمل به اندازهء یک خادیست پائین رتبه صلاحیت نداشتم. روزی کسی ازنزدیکان مرا به جرم مجاهدبودن درخاد بندی ساخته بودند من خواستم که جویای احوال او گردم . به یک مامور پائین رتبه زنگ زدم وخودرا معرفی نموده خواهان وضاحت موضوع گردیدم آن خادیست بدون اینکه به شخصیت من ومقام حزبی من توجه کند. باگفتن این کلام گوشی را گذاشت : بان (بگذار) گوشی ره بی هنر بی غیرت!!!!!!
از آن پس من خود درهراس بودم که به کدام جرم خودم را بندی نسازند"
آری آقای رحمت آریا!
این خود نشان می دهد که دستگاه جهنمی داکترنجیب الله حتی بالای خود کارمل هم خترنبود چه برسد به مردم عادی
.
2 .جهاد ومقاومت علیه تجاوزشوروی
درینجانیز جناب آریا ازکلمات جهاد وخدا وملت مسلمان حرف زده توگویی که تنها مجاهدین مربوط یک نژاد بوده است. چنانچه همین اکنون جستجوگری شان بخاطر پیدا کردن اسناد دربارهء جانیان خلقی نیست بلکه برعکس مجاهدین غیر پشتون را هدف قرار داده است.
پرسش از آقای آریا این است که ایشان چه کمبودی درایثار وفداکاری مجاهدین پنجشیر وشمالی وبدخشان وتخار وکندوز علیه قوای متجاوز شوروی دیده اند که آنرا مردم دیگرمناطق چون پکتیار وقندهار به وجه احسن پوره کرده اند. کدام خانه وکاشانه درپنجشیر در زمان اشغال وبمباردمانهای اتحادشوروی آباد مانده که دلالت برهمنوائی وهمسوئی مردم این ولایات با شورویها کند؟. تعداد تلفات جوانان مسلح مجاهد وغیرمجاهد پیران وزنان واطفال درولایات متذکره خصوصا دره های پنجشیر اندراب وخوست وفرنگ وفرخار چرا ازنظر این جستجوگر دراک ملی گرای وطنپرست!!!!!؟ پنهان مانده است> . مگرفدا کاری مولوی جلال الدین حقانی که درتمام فصل زمستان درکشورامارات متحده عرب با خانم عربی خویش میگذشتاند با جهاد ومقاومت مسعود قابل مقایسه است ؟
چرا جنابعالی براعدام های خودسرانه مجاهدین پکتیا وقندهار که اکثرا عساکر اسیر غیرپشتون دیگرمناطق را به جرم کافر محارب ازبین می بردند آقای آریا تحقیقات خویش را شروع نکرده که ازمسعود آغازکرده است.؟
3 ایران
آقای آریا با وجودیکه خود "آریا" تخلص میفرمایند بازهم ایرانیان دوره صفوی را عامل برانگیختن برتریهای نژادپرستانه آریائی قلمداد نموده که به این اظهارات بی پایه شان خر را نیز خنده می آید.
درحالیکه ایران دوره صفویه معادل ایران آخوندی امروزبود. صفویان درپی گسترش مذهب شیعه بودند ونه درپی گسترش زبان فارسی. چنانچه خود میدانید که نمایندهء دولت صفویه درقندهار"گرگین" فارس نبود بلکه ازگرجستان امروزی بود اویک گرجی بود که ازطرف دولت صفوی به ولایت قندهار امروزی منسوب گردیده بود خود صفویها اصالت کردی دارند نه فارس .. درین باره که میرویس خان هوتکی قیام مردم قندهار را علیه گرگین رهبری کرد بخاطرحفظ اصالت زبان پشتو نبود. آنجا جنگ مذهب بود نه جنگ زبان. میرویس خان خود به زبان فارسی تسلط داشت وبه همین زبان کتابت وتکلم میکرد. قیام دربرابر گرگین ومقاومت بخاطر حفظ هویت مذهبی بود که صفویان آنرا به زور شمشیر بر مناطق ایران زمین امروز می قبولاندند.
چنین معلوم میشود که آقای آریا بحث را ازمسیر زبان به مسیرمذهب انحراف میدهند درحالیکه نه خود به مذهب کدام پایبندی دارند ونه هم علامه سیستانی بزرگ که اکنون بیرق الحاد وبی دینی را برافراشته اند و پیروان هردو فرقه مذهبی را جاهل ونادان میخوانند. اما وقتی استفاده سیاسی وابزاری ازمذهب ضرورت افتد نسبت به هرمتدین ومذهبی دیگر این قوم گرایان پشتونی استند که از مذهب حسن استفاده را نموده ودشمن را نا بود میکنند. چنانچه ملا محمد عمر مردمان غیر پشتون را با وجودیکه سنی مذهب بودند نسل کشی کرد درپروان ومزار قتل عام براه انداخت وجنازه هارا بدون ادای مراسم مذهبی آتش زد.
. من درنوشته قبلی ام ازقول استاد زبار گفته ام که "مخالطت". قبایل افاغنه جنوب غربی افغانستان امروزی بازبان پهلوی . درینجا مراد عهد صفویان نیست .. منظورازمخالطت زبانی مخالطتهای عهد صفویه ویا تسلط افاغنه براصفهان وسوختاندن شهراصفهان بوسیله شاه اشرف هوتکی نیست.
ولی بدبختانه که آقای آریا که دیگر چیزی درچانته ندارد بخاطر ابراز نفرت خویش از زبان فارسی دوران گرگین ومیرویس خان هوتکی را به رخ میکشد. عرض من به حضورشان این است که بنابه قول استاد زیار نام کشور ایران امروزی نام غصب شده است. ایران امروزی را درقدیم فارس میگفتند وایرانیان اصل قبایل افاغنه ویا پشتونها وکردها اند که خودرا آریائی میدانند ونمونه بارز خود جناب عالی است که رحمت آریا تخلص نموده وبه آن مباهات می ورزد.
دیگر اینکه اگردرقندهار دربرابر ظلم گرگین قیام صورت گرفته آن قیام به هیچ صورت توجیه گر اعمال بربرانه ء حاکمان سنی مذهب بعدازهوتکی ها برسرزمین غرجستان شیعه مذهب که ازسالها قبل ازصفویها درمناطق مرکزی وجود تاریخی دارد شده نمی تواند. اگر شما مذهب شیعه را قبول نکردید نباید بالای آنانیکه این مذهب را پذیرفته تعرض روا داشته وبرمال وجان آنها بتازید. چنانچه امیرعبدالرجمن بخاطر کوبیدن هزاره ها مذهب را بهانه قرار داد وزیرشعار شیعه وسنی به نسل کشی هزاره ها پرداخت پس این عمل بد توجیه گر عمل خوب میرویس خان هوتکی شده نمی تواند..
ازسیاق کلام آقای آریا چنین برداشت نمودم که هرکسی که به زبان فارسی می نویسد یا میخواهد د به فارسی حرف بزند (ایرانی) ویا نوکر ایران است. درحالیکه کاندید اکادمیسن سرسفید شانن القاب علمی وتیزیس های خودرا به همین زبان نگاشته وتاکنون نیز باهمین زبان لجن پراگنی میفرمایند. و از آن گذشته دو داماد محترم شان نیز درکشورسوئد جوانان خوش قد وزیبای ایرانی تشریف دارند. و ازهمه گذشته مآخد علمی وریفرنیس های که آقای سیستانی به آن تکیه میکند نیز ایرانی های امروزی مانند شجاع الدین شفا می باشند پس چه کسی نوکرایران است؟ شما ویا من.
نکته دیگر اینکه آقای آریا ازکلمات علیه الرحمه وغیره دربرابر میرویس خان هوتکی کار گرفته وخودرا مذهبی ومتدین جا زده اند د درحالیکه امام وپیشوای شان آقای سیستانی طوریکه دربالا ذکر گردید بیرق کفر والحاد را بلند نموده اند وبرشیعه وسنی یکجا لعنت میفرستند
آخرین مطلب اینکه آقای آریا نوشته مرا درست نخوانده اند. هدف من از ذکر سند نامهء احمدشاه مسعود به گروموف خود همان نامه است که درکتاب گروموف بنام (جنگ درافغانستان) ترجمهء آقای عزیز آریانفر آن نامه درآنجا ذکر گردیده است. اگر منظور ایشان همین کتاب گروموف باشد من درنوشته بعدی ازسفحه وتاریخ چاپ کتاب برای شان می نویسم اگر منظورشان نویسنده مورد نظر خودشان که بنام و(ایسلی میروخین) معرفی نموده اند باشد باید خدمت ایشان عرض کنم که تاکنون از کمالات وهنر های این شخص چیزی را نخوانده ایم د ونمیدانم که آقای آریانفر به این نام آشنائی دارد ویانه . . اما ذکر این نکته را لازم میدانم که بعداز سقوط شوروی وپناهنده شدن افسران عالی رتبه کا گی بی شوروی سابق به امریکا وانگلستان اکثر این افسران بخاطر یکه پناهنده گی سیاسی کسب کنند خودرا از آنچه بوده اند بزرگتر جلوه داده اند. ..
پيامها
19 آپریل 2009, 07:38, توسط افغانستانی
عطا خیل عزیز!
"عقل موش" را بیشتر از این حرجی نیست. هنوز اینها را " بوی شیر از دهان آید" با آنها چه توان گفت؟ باور کنید تا حالا یک نوشته که مثل آدم واری پرداخته شده باشد، و به منطق سخن پایبند باشد از این فاشیستکهای مفلوک نخوانده ام. امتو غوره به دل ماندیم که با این اعجوبه های جهالت به چه زبان باید سخن گفت. هر زمانی که تحولی در منطق گفتاری این "خلق" پدید آید، آنگاه انتظار پیشرفت این ملک تصور کردنی است، در غیر آن برای چند سدهء دیگر، باید با جهالت این دسته مقابله نمود. و هر چه این مقابله طولانی شود، ورود ما به عصر روشنایی به تعویق می افتد.
19 آپریل 2009, 10:44, توسط ا.بلوط
گور بز عطا خیل عزیز و افغانستانی گرامی!
درست است که بحث و مناظره مثل آنست که یکی همت گمارد و به جستجوی نور و روشنایی بدر شود، اما تاریک دلی و تاریک ذهنی ازلی و خود خواسته و خود ساخته را چگونه میتوان چاره کرد؟
این تنها " آریا " نیست؛ که در ننگ اوغانی بند مانده و حتی در عین اینکه چشمانش سیاه از سپید تمیز میدهد، اما اگر آن تمیز و تمایز با باور های سنگواره یی اش جور در نیاید اصلا سپید را نیز سیاه می نامند!
مشکل اینها چیزی نیست مگر اینکه دروغهای تاریخی عبدالحی حبیبی و سلیمان لایق و غیره چنان دل و دماغ شانرا انباشته است که حالا دیگر مشکل بتوان آن یاوه ها را با حقایق تعویض کرد!
راستی چرا باید ملیتی یا قومی و فردی برای خویش هویت و تاریخ جعل کند؟؟؟
جواب ساده و و اضح است! وقتی ریشه در بیشه تاریخ نداشت، وقتی دستش از آفریده های فرهنگی و تاریخی خالی بود، وقتی تمام افتخارات تاریخی اش به احمد شاه ملتانی و لشکر کشی هایش به هند و غارت آن سرزمین ، و شاه شجاع، امیر حبیب الله و نادر غدار، ملای لنگ و ملای کور، کلب ایدین شیطانیار و خود فروشان و وطنفروشان امثالی اینها خلاصه میشد، آنگاه احساس جانسوز حقارت و بیچارگی آنها را مستاصل میسازد و مجبور میشوند که " پته خزانه" بنویسند و آسمان و ریسمان بهم بافته خود شانرا برترین آدم و عالم بشمارند تا مگر اندکی عقده هایشان کم شود!
کدام شخصیت علمی و دانشمند از جنایات تاریخی عبدالرحمن و نادر غدار دفاع میکند، مگر کسیکه در عقب خویش گذشته ی تاریک و تهی تاریخی و فرهنگی و شرم آور و در جلوش نیز آینده مبهم و غبار آلود را ببیند!!!
اینها اقلا دو صد و شصت یک سال حاکمیت های سلطه گر و استبدادی و غیر عادلانه و غیر انسانی انحصاری داشته اند، بفرمایند بگویند چه دستاوردی جز ویرانی و کشتار و به قهقرا بردن بقیه اقوام و ملت ها دارند؟؟؟
مگر دو صد و شصت و یک سال عمر کمیست که در طی آن حتی چهار تا بنای تاریخی که بیان گر سلیقه و فرهنگ این قوم باشد اعمار میشد؟ کجاست و کدامست بفرمایند و بگویند زیرا در مطالعه ی تاریخی و فرهنگی حتی معماری و سبک معماری را مورد مطالعه قرار میدهند و با در نظر داشت جزئیات آن دانش، فهم،سلیقه و روش زندگی حکمروایان گذشته را با آن میزان میکنند!!!
باغ بابر و چهار تا بنای تاریخی شکوهمند دیگر هم بیشتر به دوره بابری ها و غزنوی ها و قبل از آن برمیگردد که متاسفانه مابقی اشرا از آغاز حکمروایی احمد شاه ابدالی تا ملاعمر غارت یا ویران کردند!
چرا میسوزند و ویران میکنند؟؟؟ زیرا آن آثار و یاد بود ها را از خود نمیدانند و برعکس در برابر عظمت آنها احساس خوردی و حقارت و خالی بودن میکنند، اینست که دشمنی میورزند و نابود میکنند تا شاهد حقارت خویش در آئینه تاریخ و فرهنگ غنی این سرزمین نباشند!
اگر این قوم اندکی حب وطن و مقداری غیرت میداشت و خود را می شناخت و با باریک ترین رشته هم در بیشه ی تاریخ ریشه میداشت هر روز ارباب عوض نمیکرد، و گاهی به دول انگلیس ، روزی به سرنای روس و بالاخره بسیار به گونه شرم آور به فرمان پاکستانی نمی رقصید و وطن و هموطنان خودش را تباه نمیکرد!!!
در یادداشت دوستی که اسم اشرا افغانستانی نوشته ، آمده است که زمانیکه منطق کلامی این ها تحول کند، شاید آنگاه میتوان امید کرد که صورت قضایا تغیر کند، چگونه ممکن است منطق کلام جمعیت ، قومیت و گروهی یا شخص و اشخاصی بدون اینکه ذهن آنها تحول کند ، متحول گردد؟
این تحول ظاهری را در کلام کرزی،احدی،اشرف غنی ، وردک و سلیمان لایق و روستا تره کی و سیستانی و معروفی و غیره شاهد ایم، ولی چون ذهن و تفکر اینها تحول نکرده ، عمل و اندیشه ی شان همان اندیشه و تفکر عصر حجریست که بسیار با جهالت طالبان را جنبش مقاومت ملی میخوانند و برای آنها کمیته های دفاع برپا میکنند!!!
اینها از تحول و تغییر می ترسند، زیرا تغییر وتحول در ذهن و در عمل اسباب آن خواهد شد که در گام نخست اینها به کمبود ها و نبود ها و دروغ ها و خطا های که در خود شان موجود است اعتراف کنند!!!
می ترسند؛ زیرا تغییر و تحول سبب میشود که از افتخارات جعلی مانند غیرت افغانی که اصلا در هیچ قالبی قابل تعریف نیست، بگذرند و به نو سازی و آموزش و پذیرفتن ارزش های واقعی رو آورند!
بنا بهتر است که ایشان را به حال خود بگذاریم، تا آنگاه که حرف و عمل شان اسباب اذیت و خسران برای ما نیست، و در مقابل به تقویت اخلاقی ، علمی و فرهنگی خود بپردازیم و برتری مان را در عمل ثابت بسازیم، و نشان بدهیم که ما پیروان منطق و خرد و جانبداران عدالتیم، ما اگر احترام و حرمتی قایل هستیم و شویم به مقام انسان قایلم، و برای ما انسانیت ظرف بهتر و بزرگتر از افغانیت است و محک ما اصالت هاست و انسانیت است نه افغانیت و پیوسته های دروغین و جعلی با افغانیت!
9 می 2009, 07:07, توسط Hasrat
آقایان،آریاو عطاخیل!
مطالب تانرا خواندم ولی با تاسف از خواندن آنهاواقعآ متاثر شدم زیرادگران در کجا رسیدند و شما بزرگواران در کدام خواب غفلت؟بدون اینکه شرایط کشور و مردم خود را درک کنید، در دفاع از نظریات شصی تان به توهین اقوام یکدیگر میپردازید که سالها مانند برادر پهلوی هم زنده گی نموده اند.
یار اگر کس است ، یک نکته بس است.
حسرت
19 آپریل 2009, 14:20
molla shodan chi asaan, adam shodan chi moshkil
19 آپریل 2009, 16:40, توسط سرفراز
با عرص معزرت
در طول صدها سال زمامداری قوم ممتاز تاهنوز پایتخت کشور تشناب ندارد!!! که شاید در جهان نمونه باشد. و شمااز هم چو افراد و اشخاص . سلیقه . پشرفت . تکنالوجی . عدالت و وطن پرستی ارزو دارید. که خواب و خیالی بیش نیست .
با احترام
سرفراز ...
19 آپریل 2009, 19:05, توسط لیوال ملاخیل
عطا خیله وروره دا رحمت آریا په اصل رحمت ا الله اوریا خیل وه.په هغه مهال چی په خلقی سارندوی کی د ساتونکی دنده لرله ترهغه وخت چی دمعلم دروزنی په اداره کی تایپست وه نوم یی همدا وه. خو اوس سیبرنیک انقلاب دی او ددا نوم هم بدلون موندلی دی.مخکشی دهغه وجود دالله رحمت وه خواوس نه پوهیژم دچا رحمت دی.دا یو ه اشاره ده ودی ته شایی په مانایی شه پوه شوی وی که نه نو یو مفصل مقالی دده اخوالات و تولو ته بیان کری .
12 جولای 2011, 11:15, توسط اسلام
بعد از مطالعه مقاله و پيام خواننده گان!
خطاب به همه تان ميگويم كه لطفاً قرآن بخوانيد.
چه چيز باعث شده كه بر پروردگار خود چنين جرأت بيابيد. آيا از عذاب دردناك جهنم هيچ هراسي نداريد؟
آيا قوم، زبان و حتي همه زنده گاني دنيا ميتوانيد مانع عقاب الهي گردد؟
سوال مهمي دارم. آيا بر اسلام معتقد هستيد يا خير؟
اگر جواب نخير است، براي خود دين جستجو كنيد. اما مستند باشيد و دنبال احساسات نگرديده و پيرو كوركورانه كسي نباشيد. (مهمترين پرسش كه بايد جواب آنرا بيابيم اين است كه دين درست و حق كدام است.)
اگر جواب بلي است، پس چرا در زنده گي ما و در همه سخنان، نوشته ها و اعمال ما قرآن و دين الهي منعكس نمي گردد؟
واي بر حال اين امت