موضع گيري مرجع عظيم الشان جهان اسلام حضرت آيت الله العظمي محقق كابلي (مدظله العالي )
اظهار نظر معظم له در خصوص مسئله فوق ...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تاييد قانون احوال شخصيه شيعيان افغانستان ازمنظر، مرجع تقليد حضرت آيت الله العظمي محقق كابلي (حفظه الله)
فقط حکومت غير دينی می تواند حيات شیعيان را تضمين کند!
در افغانستان تنها يک حکومت آزاد و بدون گرايش دينی می تواند تضمين کننده ی حيات اقليت های مذهبی باشد. ورنه برخورد متعصبان در همراهی با چپاولگران در کافر قلمداد کردن شیعیان فقط جان و مال و ناموس آنان را در افغانستان مباح دانسته و آنان را همچنان با جنايات روبرو می کند. تصويب قانون "احوال شخصیه شیعیان" برای جامعه ای که نوگراست و کوشش می کند مشارکت متمدنانه در جامعه داشته باشد، فقط يک توهين محسوب می شود که ريشخند و محدوديت را برای آنان به ارمغان می آورد.
شنبه 4 آوريل 2009
حمله بر مکتب، رسم طالبان است
با تحريک شیخ آصف محسنی به لیسه ی معرفت حمله کردند، شیشه های آن را شکستند، به زنان دشنام دادند، سنگ و کلوخ به طرف زنان پرتاب کردند و...
چهار شنبه 15 آوريل 2009
محسنی: پروژه بسط سلطه ی ایران در منطقه
در حال حاضر تقابلی که میان ایران و کشور های عربی به وجود آمده، ناشی از بسط هژمونی مذهبی ایران از طریق تاثیر گذاری و همبستگی با همین جنبش های منطقه است. عربها، به ویژه عربستان سعودی و مصر، فکر می کنند که ایران با حمایت از گروه های مانند حزب الله لبنان، در روند صلح خاورمیانه اعمال نفود می کند، و در حقیقت خواهان برتری جویی به وسیله ی مذهب در منطقه است.
يكشنبه 19 آوريل 2009
احوال شخصیه آقایان
احوال شخصیه شیعیان، چالش فقه سنتی و مدرنیته/ با ایجاد محدودیت بر عملکرد زنان و سپردن امتیازاتی به مردان، تملک مردان برزنان را به رسمیت شناخته است. در این قانون، تکلیف فقه سنتی با مسئله زن با خودش هم روشن نیست. زنان را به حکم خدا بخشی از مالکیت مردان به حساب می آورد اما در عین حال زنان را انسانی همانند مردان و در مرتبه وجودی برابر با آنان قلمداد می کنند.
جمعه 17 آوريل 2009, نويسنده: میرحسین مهدوی
حكم خدا، يا حكم غربی ها؟
در مورد احوال شخصيه شيعيان افغانستان
سه شنبه 14 آوريل 2009, نويسنده: علي جان محمدي
نقد احوال شخصیه اهل تشیع
آقای بلخی می گوید که هیچ قانونی خلاف شریعت تصویب شده نمی تواند، ولی، از جهت دیگر بسیاری از برداشت های فقهی اگر تغییر نخورد، شریعت همیشه در تضاد با نیازمندی ها و تغییرات زمانی و مکانی قرار خواهد داشت. از سوی دیگر، طالبان و سایر دسته های افراطی نیز چنین ادعایی دارند. یعنی، آنها برداشت های خود را عین شریعت می دانند. حال ما حیرانیم که برداشت های طالبانی را درست بدانیم و یا نظرات آقای بلخی را.
دو شنبه 13 آوريل 2009, نويسنده: ضیا زیرک
تاًملی در اختلافات روی قانون احوال شخصیهً اهل تشیع
باید قواعد، فتاوی و آرا فقهی را مطابق مقتضیات عصر خود در مورد بخصوص مطرح کنیم. این موضوع واضح تر از آنست که در مورد آن توضیح داد، فقط باید دید که در مورد این قانون جنجال برانگیز وضعیت از چه قرار است. هر نظر فقهی ( به جز از نصوص) متاثر از اوضاح و شرایط بخصوص خود است و از همین رو است که قابل نقد می باشد.
شنبه 11 آوريل 2009, نويسنده: جمشید ساحل
قانون احوال شخصیه شیعیان؛
تابوت دیانت زدگی وساطور سیاستگری
تدوین کنندگان این قانون می خواهند به توده های عوام آشکارا جار بزنند اولین کسانی هستند که با تدوین وتوشیح قانون احوال شخصیه ی شیعیان، افتخار تاریخی "رسمیت مذهب شیعه" را از آن خود کرده اند وبدینوسیله می کوشند وجاهت وکرامت سیاسی خویش را در میان توده ها قایمتر سازند
جمعه 10 آوريل 2009, نويسنده: حمزه واعظی
در باره "قانون احوال شخصیه اهل تشیع در افغانستان"
اختلاط سکس، مذهب و سیاست در اسلام سیاسی
شیخ آصف محسنی جغدی است که به ویرانه نیاز دارد، تا درانجا نغمه بدبختی بسراید. او در صدد آنست که طالبان تشیع را بوجود بیاورد و خود ملا عمر تشیع باشد. در حالیکه این موضوع وسیع تر و بالا تر از تراشیدن ملا عمر در مذهب تشیع می باشد/ "قانون احوال شخصیه اهل تشیع در افغانستان" حلقة کوچک زنگ زده از یک زنجیر بزرگی است که در طول سده ها در پای مردم افغانستان آویخته شده بود. آصف محسنی، پارلمان افغانستان و کرزی حیثیت زنگ این زنجیر فرسوده را دارند که به آسانی زدوده شده و حلقه زنجیز زنگ دیگری را اختیار می نماید.
پنج شنبه 9 آوريل 2009, نويسنده: ثنا متین نیکپی
پيامها
21 آپریل 2009, 09:56, توسط موسی
این حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی دیگر کدام عجوبه است که برخیزد و به ما بگوید که فلان قانون درست است؟ این مردک که از سر و وضعش معلوم است که یک جهالت پیشه دیگری از نسر خمینی قاتل باشد، مربوط موزه های تاریخ است که باید در آنجا نگهداری شوند، اما از بخت بد ما این چنین تاریک اندیشان انکیزیسیونی میآیند و به خود جرئت میدهند که به ما قانون بسازند.
این ملا و مولوی های سنی و شیعه و .... همه از همان قماش انسانهای رذالت پیشه ای اند که گویا تکلیف مردم را روشن میکنند و بر سرش میخواهند احکام خاینانه شانرا عملی سازند اما خود به حدی غرق فساد و بیشرمی اند که “چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند!”
باید به حال این ملت واقعا گریست!!!
21 آپریل 2009, 12:01, توسط محمدي
براي ابرازعقيده وديدگاه تان مي توانيد به اين آدرس : www.mazid.blogfa.com سرزده واظهارنظرنماييد. پيشاپيش ازحضورسبزتان در « نداي مزيد» خيرمقدم گفته وارج مي نهم!
21 آپریل 2009, 16:15, توسط اقبال
آقای موسی" از کوزه همان طراوت که در اوست: در باره خودت هیچ اندیشده ی که بکجا و کدام سو روانی؟ سرتاسر وجودت را حسادت و کینه کبر پر کرده است و از اندیشه ات پیداست که با دل مرده به حیات ادامه میدهی. دهن کجی ات نشانگر آن است که شیطان به وجودت افتخار دارد.
22 آپریل 2009, 12:51
وبلاگ بالا را دیدم، به نظر میرسد که تاریک اندیشان راه خود را در اینترنت نیز یافته اند، این وبلاگ مظهر آنست که میخواهد پرت و پلا گویی های ملا و مولوی را به خورد مردم دهد. به نظر میرسد که حال جاهلان قرون وسطایی نیز میخواهند این پدیده "غیر اسلامی" را در خدمت "اسلام عزیز" به کار بندند!!!
24 آپریل 2009, 18:44, توسط توفیق
بی نام عزیز
تشویش نداشته باشید برای شما روشنفکران محترم نیز به اندازه کافی سایت های پورن در این دنیای مجازی وجود دارد.
هر فرد آزاد است تا طبق میل خود کاوش نماید.
25 آپریل 2009, 08:23, توسط بابک
اقای توفیق احترامات مرا پذیرا شوید.
با مشاهده پیامهای اخیرتان به این نتیجه رسیدم که شما کم کم از مباحثه و مناظره معقول به هرزه گویی و کنایه گویی وغیره روی آورده اید.حالا من از شما تقاضا دارم تا مجددآ به موضع قبلی تان که همانا تبادله منطق و استدلال باشد روی بیاورید.سایت پورن با روشنفکری چه ارتباط دارد؟اگر شما به این شیوه ادامه بدهید من واقعآ مطمئن میشوم که شما در عالم عصبانیت بسر میبرید.و حرفی برای گفتن ندارید.
مگر هرزه گویی حقانیت شما را به اثبات میرساند؟؟؟
آیا خوشحال میشوید که دیگران هم در مقابل تان و به پاسخ تان هرزه گویی کنند؟
مرا ببخشید.باید خدمت شما عرض کنم که شاید شما مثال خوبی برای دفاع و اثبات حقانیت تشیع نباشید.لطفآ ابحاث علمی و عقیدتی تانرا با هرزه گویی آلوده نسازید.باز اگر خواستید در مقابل هرزه گویی ،پاسخ هرز بشنوید ، در این قسمت هم سوالات تانرا بدون پاسخ نخواهم گذاشت.موفق باشید.
25 آپریل 2009, 11:30, توسط توفیق
بابک عزیز
اگر مذهبیون، را (تاریک اندیش) بپذیریم پس قطب مخالف آن (به اصطلاح روشنفکران) میباشد. و اگر دعوت به اخلاق حمیده را باطل بنامیم پس جهت مخالف آن یعنی دعوت به بداخلاقی (که سایت های پورن و مبتذل در رأس آنهاست) را میشود روشنفکری و به اصطلاح دوستان خرد گرایی بنامیم (همانطوریکه کارگزاران و تهیه کنندگان این گونه سایت ها ادعا دارند).
نمیدانم احساسات شما چرا از گفتن حقایق به جوش آمد؟ همانطوریکه مذهبیون احمق مانند سیاف، ملاعمر، محسنی، اکبری و فلان داریم پس روشنفکران احمق و پُرمدعا نیز داریم که نباید به شأن مبارک عالی جناب بر بخورد.
شما اگر روشنفکر واقعی هستید پس لطفاً "دیوار نم کش" نباشید.
اگر غیر آن است پس میتوانید بخود بگیرید و دهن به فحش و یاوه سرایی بگشایید.
بنده نیز هیچگاهی برای دفاع از شخصیت محسنی ها و مزاری ها در اینجا قلم نزده ام اما هنگامیکه دوستان یکطرفه خواسته اند قضاوت کنند و ظلم و ستم اقوام و مذاهب دیگر را بر هزاره ها و تشیع نادیده بگیرند، طبیعتاً از شیوه خود آنها استفاده کرده و به دفاع از رهبران هزاره و تشیع (با آنکه میدانسته ام در بعضی از موارد بی گناه نبوده اند) پرداخته ام.
توهین و تحقیر در قاموس تشیع جای ندارد ولی همه میدانیم که "جنگل تر و خشک دارد" و نمیشود فرهنگ یک گروه و جماعت را از روی اعمال یک فرد ویا تعداد قلیل آن جماعت حدس زده و قضاوت کنیم.
با احترام
21 آپریل 2009, 14:00, توسط حسین
مهقق کابلی(حیف نام کابل)
محسنیها و محمدیها تا به کی از عربهای وهشی میاموزید برویید تاریخ مردم تانرا بخوانید که چطور عربها پدران تانرا کشتند و مادرن تان را به عقد نکاه خود در میاوردند. اولتر از همه انسان شویید . از تمام تمدن بشری استفاده میکنید ولی ضد
انسان و انسانیت قرار میگیرید.ایی مردان مادرستیز ایی کاش به دست طالیبان
بیفتید تا لذت مسلمان بودن را در تخت خواب برایتان نشان بدهد . محسنی که در کندهار بزرگ شده و از آین همه مستفید گردیده است.ولی نمیدنم تابه کی در پی آزار مادران تان هستیید مگر آنان شما را
حرام به دنیا اورده
اند؟؟
21 آپریل 2009, 16:27, توسط یزدان پناه
هموطنان محترم همانگونه که برادران اهل سنت از جانب ملاهای ساخته شده و صادر شده دیوبند پاکستان به مصیبتهای در مان ناپذیر مبتلا اند، روز گار ما نیز از دست خمس گیران محلی و اخوندهای طفیلی پرورده شده در قم بهتر از آنها نیست، آخوند های قمی با القاب طویل و ریش های دراز و مغز متحجر ، شیعه های این کشور را در سطح طالبان جاهل قرار میدهند و قوانین طالبی را در چوکات دیگری بر زندگی مردم مسجل و قابل تعمیل میسازند. تا زمان که ازین دو منبع شرارت نجات نیابیم، روز خوبی را نخواهیم دید.یزدان پناه
21 آپریل 2009, 16:42, توسط 786
این آیت الله که مرجع تقلید تشیع جهان معرفی گردیده است، خلاف نام فامیلی خویش که آنرا محقق گذاشته است، هنوزاینقدرازدنیا بیخبراست که نمیداند معنی دمکراسی این نیست که درپرتوآن هربدی را که دل این سادیستهای غرقه درکثافات جنسی خواست، پیاده نمایند. جای تعجب است که هنوزدرکی ازمبادی علوم اجتماعی وسیاسی دنیای امروزنداشته ومدعی رهبری عالم جهان تشیع هم میباشد. چقدراسفباروننگین است که هنوزبخش عظیمی ازمردم دستان آلوده آنان را میبوسند. بدا بحال جامعه ما که درچنگال این وحشیان سادیت افتاده ومردم را رهبری میکنند. باید مشت اینان را بازنمود وطلسم بی منطقی شان برای همیشه شکستاند.
21 آپریل 2009, 16:57, توسط توفیق
دوستانیکه روحانیون اهل تشیع را دشمن میدانند بروند عقب همان مولوی عبدالکریم خرم، مولوی احدی، مولوی اتمر، مولانا خلیلزاد، مولوی خلیلی، مولوی محقق، مولوی، کرزی، مولوی عبدالله و مولانا گل آغا شیر زی اقتدا نموده و نه خود را رنج بدهند و نه مزاحم دیگران شوند.
22 آپریل 2009, 00:04, توسط ملا بیکار
ایت الله توفیق خان! لطفا قهر نشو جان برادر. حوصله داشته باش. ببین این ایت الله واخندهای شما از شما واز مذهب تان مسخره ساخته اند. حضرت ایت الله محمود احمدی نژاد وحضرت ایت الله خامنه رهبر شما مدعی ارتباط با خدا هستند. ایا تو باور میکنی که محمود میمون نژاد با حضرت مهدی در ارتباط باشد. همان مهدی که قرنها است در سردابه پنهان شده واز ترس دشمنان تقریبا سیزده قرن است که به فقدان ویتامین دی سر دچار شده است!
جناب محسنی شما هم یک چنین شخص است. وی میخواهد که ملا عمر اهل تشیع باشد. شما دیده اید که این پیرمردک مسخره گاهی از استنجا صحبت میکند وگاهی از علم طب وگاهی از کواکب وستاره ها وزمانی از روابط زناشوهری. وی با این قانون مسخره خود عالم اسلام واهل تشیع را مسخره کرده است وخواب انرا دیده است که هم سطع حضرت ایت الله محمود احمدی نژاد گردد.
این ما نیستم که مزاحم شما شده باشیم جناب حجت السلام توفیق خان. این خود مردم تشیع هستند که برعله این قانون سر وصدا براه انداخته اند وما تا حال بیننده بودیم. بنا بهتر است سر در گریبان خود کنی واز متهم ساختن دیگران صرف نظر کنی.
با احترام
ملا بیکار
24 آپریل 2009, 18:33, توسط توفیق
ملا بیکار جان
اگر قرار باشد که (احمدی نژاد و خامنه ی) رهبر اهل تشیع باشند پس یقیناً بنیامین ناتانیاهو، ملک عبدالله و اوباما رهبران مذهبی و سیاسئ شما هستند.
فرضاً اگر حرف شما را قبول کنیم بازهم میبینیم که وضعیت شما بدتر از ماست.
ملامحسنی هرقدر جاهل باشد اما یقیناً بدتر از ملاعمر شما نیست چرا که اقلاً فتوای قتل عام اقلیت های نژادی را بطور علنی صادر نمیکند.
این قانون (احوال شخصیه اهل تشیع) در حقیقت همان چیزیست که در قرآن آمده است. اگر شما قرآن را قبول ندارید پس مانند سایر فداییان الگاییده و وهابی واسکت انتحاری را به تن نموده و بر جماعات تشیع حمله ور شوید (چرا که از شما کاری بهتر از این توقع نمیرود) همانطوریکه دوستان تان در عراق و پاکستان عمل میکنند.
شما در سطح جهان علناً ثابت نموده اید که بهترین دوستان اسرائیل و امریکا بوده و از سر سخت ترین دشمنان اسلام و مسلمین هستید.
و بالاخره، "از افراد بیکار خدا ج بیزار است".
25 آپریل 2009, 01:39
علمای محترم مذاهب شعیه وسنی: شما که هر یک به نوبهء خود تمام ادیان جهان، بجز اسلام را رد میکنید و اظهارمیدارید که ازجمله بهترین ادیان ازآغاز جهان است واکثریت جهان را احتوا نموده با گذشت هر روز تعداد زیاد افراد جوامع، از ادیان دیگر به این دین برحق میپیوندند، آیا میتوانید مرا رهنمائی کنید که با این همه اختلافاتیکه شما بین خود دارید ودر هزاران سال باداشتن رهنمای جامع ، ساده وسهل طوریکه درخود این کتاب آسمانی ذکر شده ، به حل آن موفق نشده یکدیگر را کافر می پندارید، من کدام را بپذیرم؟ لطفا نگوئید که بروم و مطالعه کنم. زیرا این کار را کردم وازجواب هرسوال سوالات بیشتر برایم خلق شد. به یک رهنمایی با زبان ساده مانند ملیون ها افراد دیگر احتیاج دارم.احترام
25 آپریل 2009, 11:39, توسط توفیق
متأسفانه مطالعه نکرده اید و صرف مدعئ داشتن مطالعه هستید. لطفاً در کنار قرآن به مطالعه ی تاریخ صدر اسلام تا کنون بپردازید. یقین دارم که اگر "جوینده باشید، یابنده نیز خواهید بود". در ضمن لطف نموده احکام و تاریخ سایر ادیان را نیز مورد کنکاش قرار داده و با اسلام مقایسه کنید.
با احترام
21 آپریل 2009, 18:12, توسط هزارستانی
گویند سک زرد برار شاغا لست . ندانیستیم که این پشانه پینه بستها بدنبال چی میگردن .تابال خو کدم چزی بدرد بخوری غیرازدشمن تراشی ونفرت انگزی کی جامعه ای انسانیرابه سعادت وهم نوای برسانه هم کشف نکردن . کاش یکی پیداشوه ملاومولوی را ازشرآن جنبل نامه ها نجات داده واین طایفه ای عجیب وغریب را به لابراتوارهای کمی وشمی مصروف سازن . عجب اوصله دارن این طایفه ! چهارده نسل ارکدم شان ازچهل تا شست سال بدنبال خانیشها تکراری . تجربه شده وبی سمر بامصرف میلیاردی جامعه ای فقیری جون افغانستان ودوروبرش سرگردانن .
22 آپریل 2009, 10:46, توسط محمدي
برادرهزارستاني ازبرادري كوچك تان گوش كن!
عزيزم شما اول برو غلط املاي تان را كه درسه سطربالا نوشتي و بنده آن رادرپايين ياد داشت مي كنم اصلاح كن بعد بيا همين حرف هايت را بايك ادبيات درست وبدون غلط املاي بنويس . مخلص شما هم هستم!
1 - شاغالست صحيح آن شغال است .
2 - ندانستيم //// ندانستم، چون مفردهستي.
3 - پشانه //// پيشانه
4 - تابال //// تابه حال
5 - انگزي //// انگيزي
6 - انسانيرا //// انساني را، البته با فاصله بهتراست.
7 - بي سمر //// بي ثمر
8 - كمي وشمي /// كيميائي وشيميايي ويا كميوي وشيمي
9 - سرگردانن //// سرگردانند.
10 - اوصله //// حوصله .
11 - برار //// برادر ، فارسي معيار.
12 - جون ... //// چون افغانستان .
13 - بعضي كلمات شان هم اصلا مفهوم وقابل خواندن نبود الآن به خودنمره بده ومعلم خودت باش.البته به نفع خودت هست.
22 آپریل 2009, 03:43, توسط Hamed
مولویها
ملاها توفیق ها
،محمدی ها
اقبال ها
و.....شما که در مدرسه بزرگ نشده ید؟ کمی فکر کنید چطور پیغمبر ما که شب و روز در تماس با خداوند متعال بود در آین حال دارای چندین زن بود از ۹ ساله تا به ۲۲ ساله. آیا اوووو میخاست سر مشق
باشد یا عیاشی کند؟؟؟ ازادی غرب خدایی تر است زیرا انسانها به میل خود زندگی میکنند نه به جبر و ظلم شما آخوندها زیر نام اسلام در پنهانی مثل شما ملاّهای جانی
. اسلام تان راا آین آخوندها در سلهای ۹۲-۹۶ به شما مگر نشان نداد؟؟ بلی آین بود عقیدهشان در عمل.
22 آپریل 2009, 10:06, توسط محمدي
خدمت آقا حميد گل عرض كنم كه: درقاموس دين ما فحش دادن ناسزاگفتن نهي شده است.
بنابراين جنابعالي خيلي به اصطلاح ازكره دررفتي ، ساحت پاك پيغمبر خدا(ص) بعنوان بهترين انسان وانسان كامل درروي زمين وداراي عصمت كه درقرآن ازآن ياد شده است . شما آن ساحت پاك منزه را يك انسان العياذبالله شهوت ران ذكر كردي . خيلي ازواقعيت ها فاصله داري واقعا فاصله داري(...) ازاين مقوله بوي نبردي ، اي واي اي واي ، اگرچه دراين زمينه هم كوتاهي ازماست كه جوانان ما به اين حد منحرف شده است. كاش عزيزم زمينه ي پيش مي آمد كه يك كمي ازازشخصيت نازنين پيغمبر(ص) آگاهي پيدامي كردي .باهمين رويكرد به علما ودانشمندانت نگاه مي كني !!
سخن روي احوال شخصيه شعيان افغانستان درقانون اساسي كشوربود كه اگرچه اين جا احوال شخصيه شيعيان است. اما دراين دومورد كه اعتراض ازبي خبران وكوردلان صورت گرفته است. حتي مربوط تنها شيعه هم نمي شود بلكه مربوط شيعه وسني است.
حال من نمي خواهم به استدلال علمي بي پردازم، چون زمينه اش نيست. اين ها نياز به كلاس دارد. به اين آساني كه جنابعالي خيال كردي ومي كني هم نيست.
يك داستان برايت عرض كنم وديگرتمام:
آب دليل آب است . يعني چه ؟ داستان ازاين قراراست كه روزي چندنفركنارحوض چه اي مي نشيند وصحبت ازآب آن حوض چه مي كند. يكي آنهاكه اهل مجادله ومغالطه بوده است. به طرف ديگران نگاه مي كند مي گويد: من كه دراين حوض چه آب نمي بينم يعني آب دراين حوض چه نيست. اول رفقايش به اويك لبخند مي زنند كه چرا آب درحوض نيست! تااينكه ازطرف آدم مغالطه كار براي عدم وجود آب درحوض چه هفتادودودليل اقامه مي شود. وهمه اي آنهامجاب مي مانند ودرآخرسر بالاجبار مي پذيرند كه آبي دراين حوض چه نيست واين را قبول مي كنند. بعد همان آدم شكاك ومغالطه گرطرف دوستانش نگاه مي كند مي بيند كه اينها همه معتقدشده كه آب درحوض چه وجود ندارد.
براي كه بيشتر ازآنها اقرار بي گيرد سوآل مي كند كه آيا آب در اين حوض چه است يانه ؟ همه مي گويند نه. سه مرتبه آدم مغالط كار ازآنها اقرار مي گيرد درمرتبه سوم خودش دستش را مي برد زيرآب يك كف ازآب برمي دارد، به آنها مي گويد : “دليل الشي وقوعه” يعني دليل وجود "آب" دراين حوض چه "آب " است. الآن هم شما اين همه ازعلما آخوندها وملاها و.. حر ف زديد ودرمورداحوال شخصيه شيعيان افغانستان قايل نشديد ونمي شويد وداريد واقعيت رامانند همان "آب" كه وجود داردانكارمي كنيد. دليل الشي وقوعه به اين آدرس مراجعه كنيدwww.mazid.blogfa.com دليل الشي وقوعه را خوب مي فهميد. متشكرم!
22 آپریل 2009, 16:04, توسط محمدي
حضرت آقارفته ،جاي مورد نظرراديده بازهم باورش نشده اگرچه ديروقت هم است ولي خيلي خنده ام گرفت !
اين است تعبير قرآن كه ميفرمايد: اگركسي را خدا به قلب اش مهرزد چشم بصيرت اش راقفل كرد،ديگرازدرك و واقعيتها محروم ميمانند. چون آن چيزي كه درضمايرانسانها نهفته وقابل لمس است توسط چش بصيرت است. وقت كه خداآن راخاموش كرد همه چيزرا برعكس مي بيند! قادربه تشخيض زيباي هاوغير آن نمي باشد. حتي ممكن است برعكس چيزها كه عقل سليم وفطرة پاك انساني آن را زشت بداند اين آن راخوب ببيند. بارخدايا!رحمت خود راازسراين آدمها مضايقه مكن به لطف وكرمت مورد بخشايش قرارده وهدايتش نما!
23 آپریل 2009, 12:19, توسط اجمل بیخدا
بلی سر زدم مهمل و مذخرف زیاد بافتی جناب!
موضع گيري مرجع عظيم الشان جهان اسلام حضرت آيت الله العظمي محقق كابلي (مدظله العالي )
بیبین در همین یک جمله چقدر مغلته کردی آخوند !>1مرجع عظيم الشان جهان اسلام؟ در جهان اسلام رافیضی را بنام مشرک و دیوانه می شناسد.> 2 آيت الله العظمي محقق كابلي (مدظله العالي )این هم مغلته قلمبه گویی !
برای یک انسان خرد گرا محتوا مهم است . مذخرف و مهمل را در قالب ادبیات خوب ، بیان کردن بدرد عمه هم نمی خورد .
24 آپریل 2009, 07:43, توسط Qurbaaan big
fekr mekonam ke Qurban aly khan besawad bashad, namebened ke Emza nadara wa jaay aan Taape kachaloy Qurban ali khan dida meshawa.
yak besawad neshasta ba degara dars rah o rawish meamozada.
wah ba haaale en mellat
25 آپریل 2009, 10:06, توسط بابک
آقای محمدی درود بر شما!سلامتی تان آرزوی من است.
در مورد هر یک از نوشته هایتان من نکات نظر خودم را داشتم.مگر متاسفانه مصروفیت های زیاد و پرداختن من به نامه نگاری با اقای توفیق، تحریر مطالب دیگربرای مقاصد مسلکی،امور یومیه وغیره، مجال کمی را در صحبت با شما باقی ماند.در هر حال در آرزوی نقد نظریات شما نیز هستم تا به شما ثابت کنم که در کدام نکته در انحراف از واقعیت قرار دارید.نوشته موجود من یک گذر خیلی سریع در مورد چند مطلب خاص است .متباقی اساسات جهان بینی تان باشد برای بعد.از نوشته هاو مثالهای تان حدس میزنم که کتابها و مثالهایی را که من در اوان نو جوانی در ایام قبل و بعد از تحولات 22 بهمن 1357 در ایران به نشر رسیده و مد روز بوده مرور میکنید.خدمت تان عرض کنم که این نوشته ها از حد معمول کودکانه و انحرافی و غیر واقعبینانه میباشد .در این آثار مطالب علمی بیش از حد معمول تحریف گردیده است.این آثار دارای ان ارزش علمی نمیباشند ، ارزشی که شما از آن انتظار دارید.در آینده من در اینباره به شما زیاد تر خواهم نگاشت اما در زمان حاضر به دو نکته برایتان اشاره میکنم:
نکته اول اینکه از القاب و تملقی که در مورد اقای محقق کابل استفاده کرده اید مرا به این فکر انداخت که متاسفانه فرهنگ مذموم تملق وچاپلوسی، بزرگ سازی،اغراقگویی مذهبی تنها در ماحول پیروان روحانیون تشیع در قم و غیره باقی نمانده بلکه این عادت مذموم در بین معتقدین تشیع وطن عزیز من افغانستان هم نفوذ تقلیدی خود را داشته است.این چاپلوسی شما مرا بیاد چاپلوسی یک نماینده از نماینده گان تهران در مجلس ایران در اوان دهه 60 شمسی، در مراسم ملاقات با اقای خمینی انداخت .گرچند گذشت زمان اسم این نماینده را از یادم برده است،اما اگر بیادم امد اسم آنرا برایتان هم خواهم نوشت . بعد از تملق و بوتپاکی های زیاد آن نماینده ،خمینی متاثر شد و تقاضا کرد که چاپلوسی را متوقف کند.گر چندمن ندانستم که خمینی اینکار را از روی تظاهر کرد یا واقعآ از یاوه گویی و چاپلوس زننده آن نفر به شکایت برامد.و انمرد را از تملق بیشتر ممانعت نمود.حالا اگر این جناب مرجع تقلید شما (اقای محقق کابلی)هم دارای کمی شکسته نفسی باشند و یا به تقلید از یک رهبر کشور اجنبی (ایران)که از نگاه عقیدتی با ایشان در یک صف قرار دارند همنوا گردند ،یا حد اقل برای حفظ ظاهر برا ی نشان دادن تواضع شان به پیروان شان ،باید شما را به اصلاح عنوان و القاب فراوانی که شما به ایشان اعطا فرموده اید جلب نمایند.البته از این مثال من فکر نکنید که خمینی شکسته نفس بود.حالا صحبت در مورد خمینی باشد برای بعد اما اینکار او اگر تظاهر هم باشد برای اشخاصی مثل شما یک درس است.لطفآ از اصلاح خود تان خجالت نکشید.
موضوع دوم مطلب من در مورد این جمله شما میباشد:
"اگركسي را خدا به قلب اش مهرزد چشم بصيرت اش راقفل كرد،ديگرازدرك و واقعيتها محروم ميمانند. چون آن چيزي كه درضمايرانسانها نهفته وقابل لمس است توسط چش بصيرت است. وقت كه خداآن راخاموش كرد همه چيزرا برعكس مي بيند! قادربه تشخيض زيباي هاوغير آن نمي باشد. حتي ممكن است برعكس چيزها كه عقل سليم وفطرة پاك انساني آن را زشت بداند اين آن راخوب ببيند."
این جمله شما متکی بر کلام الله و تفاسیرو تحلیل هااز گفتار الله است.اما شما با این استدلال غیر معقول الله و خود تان به بی اساس بودن فلسفه تان اعتراف مینمائید.لطفآ همین جمله تانرا دوباره از سر بخوانید.حالا بعد از مطالعه مجدد متوجه میگردید که مسوءل اساسی همه ندیدن های واقعیات (به قول شما)افرادی مثل من(بابک) و یا مخاطب کلام شما میباشند .این واقعیت نیست .مقصر اصلی من نه بلکه مقصر اصلی خود الله است.این الله است که یک را هدایت میکند و یکی را هدایت نمیکند.این الله است که مهر بر دلهای این افراد میگذارد.این الله است که عزت و ذلت میدهد.این الله است که مهر بر قلب افراد قرار میدهد تا آنها از درک حقیقت عاجز باشند.پس اقای محمدی! اگر همه این کار ها را الله میکند در این میانه ما چکاره هستیم؟پس این ما چکاره هستیم و چرا بخاطر کاری که نکرده ایم مجازات میشویم؟وقتی که الله قلب مرا مهر میکند.وقتی الله مانع از درک واقعیت توسط من میشود من دیگر چه گناهی دارم؟؟؟این الله است که چشم بصیرت مرا کور ساخته است ،پس مجازات من بیچاره که چشم من توسط دیگری کور ساخته شده مطلقآ احمقانه نیست؟؟؟؟اقای محمدی یک مثال میدهم.شما چشم یک انسانرا کور میسازید.باز این انسان کور به راه میرود و از اثر کوری به زمین میخورد و در راه خطا میرود.ایا آن انسان کور ملامت است یا شما که آنرا کور کرده اید؟مرا ببخشید من با این منطق الله که از زبان محمد شرح شده موافق نیستم و آنرا غیر معقول میدانم.این نوع ایات متضاد در قران بسیار زیاد اند.ایاتی که یکی بافلسفه دیگری در تضاد است.اقای محمدی چنین تضاد در فرمول و قضاوت های شما فراوان میباشند .در آینده متباقی راهم شرح خواهم داد.
اما ایا اینرا میدانید که چرا فلسفه شما هم بر تضاد بر میخورد؟چرا شما و علمای پر توقع عقیدتی تان در مقابل سوالات متعدد کنجکاوان به تضاد میرسید؟
بخاطر آنکه منبع اصلی استدلال شما (قران)درگیر تضاد میباشد.و شما جوانان به عوض قضاوت آزاد و سنجش معقول دست به معقول ساختن کلمات نا معقول چهارده قرن قبل یک عرب میزنید.ودر اخر امر به تضا بر میخورید.همان تضادی که محمد و کتاب تاءلیفی اش قران با واقعیت ها بر خورده است.موفق باشید.
25 آپریل 2009, 11:11
محترم جناب با بک ، نویسندهء متفکر ودانشمند: قلم رسا ، آزادمنشی واستلال های علمی وعملی ، بامنطق و عاقلانهء شما به عقده ها وزخم های قلب من که اززور گوئی ، تهدید ، کردارواعمال تاجران دین،طی سالیان متمادی پنهان مانده بود مرهمیست بسیار با ارزش ونایاب. قلم رسا ، صحت ، سلامتی وموفقیت های همیشه گی تانرا آرزومینمایم. یک دوستداروارادتمند نوشته های نایاب شما.
26 آپریل 2009, 09:15, توسط بابک
دوست عزیزی که اسم تانرا ننوشته اید متقابلآ احترامات مرا پذیرا شوید.با درک از احساس و عاطفه شما و با پاسخ متقابل برایتان ،از شما تمنا دارم تا با لطف تان مرا بیشتر از این خجالت ندهید. از پیام پر لطف تا ممنون هستم.من خودم را حقیر تر از خاک پای شما و دیگر عزیزان میدانم .شما ذره نوازی فرموده اید.موفقیت تان آرزوی من است.
به امید عالمگیر شدن خرد !
30 آپریل 2009, 10:53, توسط ازرب زاولان
به سوگ داستان آريانا/
بگريم زآستان آريانا/
در کشور همسایه در سال 1312 هجری شمسی با تصویب ماده واحده زیر با احوال شخصیه شهروندان برخورد شده است:
ماده واحده- نسبت به احوال شخصیه وحقوق ارثیه ووصیت ایرانیان غیر شیعه ....محاکم باید قواعد و عادات مسلمه متداول در مذهب انان را جز در موارد... راجع به انتظامات عمومی .. . رعایت نمایند...
زیرا قواعد مسلمه مذاهب چیزی نیست که قوه مقننه ان را تصویب نماید(چون مرجع تصویب کننده در تصویب مجبور نیست و مختار بودن هم خلاف مقتضای مورد است