نفرت و ارزش؛ تیپولوژی کنش رهبران سیاسی افغانستان و توده مردم
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در تاریخ 26 حمل سال جاری دو تیپ تظاهرات در کابل، یکی به حمایت از قانون احوال شخصیه و دیگری علیه این قانون برپا شد. پشت سر هر کدام از این دو تیپ تظاهرات افرادی قرار داشتند که طبق اصطلاح دانشمندان ارتباطات آنها را رهبران افکار می¬نامیم. در این نوشته هدف طرفداری از هیچ یک از طرفین نیست؛ هدف صرفا تفسیر و فهم نوع رفتار رهبران سیاسی و توده مردم است.
برای تحلیل این موضوع در ابتدا لازم است به دو نکته اشاره ¬شود:
أ. شکافهای اجتماعی یکی از مباحث اساسی در جامعه شناسی سیاسی است. ادعا بر این است که خاستگاه احزاب سیاسی شکافهای اجتماعی است. به این معنا که وجود شکافهای اجتماعی زمینه تحقق احزاب را فراهم می¬کند و احزاب با ایدئولوژیهایی پا به عرصه ظهور می¬گذارند که بتوانند تامین کننده منافع طرفهای شکاف باشند. شکافهای اجتماعی در جوامع مختلف متفاوت است. صاحب نظران از شکافهای مذهبی، جنسیتی، قومی، زبانی و نسلی سخن به میان می¬آورند. در هر جامعه ای ممکن است یکی و یا چند نوع از شکاف وجود داشته باشد. در یک دسته بندی دیگر شکافها به پنهان و آشکار تقسیم می¬شوند. شکاف آشکار شکافی است که در بازیهای سیاسی جهت دهنده و تاثیر گذار است.
حال این پرسش مطرح می¬شود که در افغانستان کدام نوع شکاف، بر زد و بندهای سیاسی تاثیر گذار است. برای اینکه بفهمیم کدام نوع شکاف حالت آشکار دارد باید به ترکیب جمعیتی احزاب نگاهی بیندازیم. نکته ای که تقریبا برای همگان روشن است این است که ترکیب جمعیتی احزاب در وطن ما ترکیب قومی است. گرچه در قانون احزاب ترکیب چند قومی و ملی شرط تاسیس حزب است اما در عمل اعضای تمامی احزاب موجود، معمولا از یک قوم تشکیل یافته اند. احزاب موجود مانند حزب اسلامی، جمعیت اسلامی، حزب افغان ملت، هردو حزب وحدت اسلامی و سایر احزاب ، احزابی با هویت قومی هستند. اگر بیشتر دقت کنیم خواهیم دید که احزاب نه تنها قومی بلکه قبیله¬ای هستند. به گونه¬ای که یک حزب نماینده یک قوم نیست بلکه بیشتر احزاب ما صرفا از قبیله خاصی در یک قوم نمایندگی کند.
ب. انواع کنش یا عمل: ماکس وبر یکی از پدران جامعه شناسی است و یکی از شاهکارهای تئوریهای او تیپ بندی و سنخ شناسی انواع رفتارها و کنشهاست. او در یک دسته بندی کنشها را به چهار دسته تقسیم می¬کند:
1. کنش معطوف به هدف: رفتاری که با توجه به یک هدف مشخص و عینی انجام شود از نظر ماکس وبر کنش معطوف به هدف نامیده می¬شود.
2. کنش معطوف به ارزش: کنش معطوف به ارزش نوعی از رفتار است که عامل آن را به منظور یک ارزش انجام می¬دهد. در این نوع رفتار عامل در صدد رسیدن به هدف مشخصی نیست.
3. کنش عاطفی: نوعی از کنش و عمل است که شخص آن را به خاطر احساساتی چون خشم، تنفر و یا محبت و عشق انجام می¬دهد.
4. کنش سنتی: نوعی از رفتار که متاثر از سنتهایی است که ریشه در تاریخ دارد؛ از نظر وبر کنش سنتی نام می¬گیرد. برخی از هنجارها در گذشته وجود داشته و تا زمان حاضر استمرار یافته است و از افراد رفتارهایی را می¬خواهد.
سنخ شناسی رفتار رهبران سیاسی
حزب در افغانستان تبلور خواستهای مردمی نیست؛ به گونه¬ای که خواستهای مردم بتواند بر موضعگیریهای حزب تاثیر گذار باشد. شواهد زیادی وجود دارد که این موضوع را تایید می¬کند. یکی از دلایل اساسی این مساله پایین بودن سطح آگاهی توده مردم است. بر عکس در افغانستان حزب جهت دهنده رفتار مردمی است. وقتی اطلاعات در اختیار عموم مردم قرار می¬گیرد؛ اغلب خود از آن تحلیلی ندارند؛ تحلیلی که منجر به یک نتیجه ملموس و عینی شود و در آنها احساس خاصی را بر انگیزد. اینجاست که سخن از رهبران افکار به میان می¬آید. رهبران افکار در واقع نقش واسطه را دارند. این افراد اطلاعات به دست آمده را تحلیل و تفسیر می¬کنند و رابطه آن را با منافع مردم بازگو می¬کنند. همانطوری که اشاره کردیم احزاب در افغانستان نه تنها قومی بلکه قبیله ای هستند و رهبران احزاب قبیله ای نقش شان همان نقش رهبران افکار هستند. رهبران افکار در شکل گیری انواع تظاهرات نقش مهمی دارند.
تقریبا در تمامی جوامع چنین حالتی وجود دارد اما آنچه مهم است بازشناسی نوع کنش رهبران سیاسی است. اگر کنش یک رهبر سیاسی از نوع کنش معطوف به هدف باشد و این هدف مردمی باشد شکل دادن این نوع تظاهرات بدون شک به نفع مردم است. حتی این نوع کنش اگر واقعا از نوع معطوف به ارزش باشد و نه اینکه شعار باشد باز هم می¬تواند در بیرون کشیدن مردم از خانه و تشویق شان به اجتماعات و تظاهرات مفید خواهد بود. برداشت نویسنده این است که کنش رهبران سیاسی ما متاسفانه از نوع کنش عاطفی است. در ارتباط با این موضوع که دسته¬ای به عنوان مدافع مذهب و دسته دیگر به عنوان روشنفکر خود را معرفی می-کنند، مواردی وجود دارد که طرفدار بودن او را از آن دسته نفی می¬کند. همان طیف به اصطلاح روشنفکر در مواردی که منافع شان اقتضا کند بنیادگرا تر از طرف مقابلش می¬شود. دسته مقابل مدافع مذهب نیز وضعیت مشابه دارد. کنش این رهبران ناشی از یک احساس تنفر نسبت به رقیبان است. اختلافات این رهبران در گذشته که از نوع اختلاف مدنی نبوده و از نوع رویارویی با اسلحه بوده که خونهای زیادی در این میان ریخته شده و این امر بذر تنفر عمیق را در بین آنها کاشته است. امروزه آنها جز با نابود شدن طرف مقابل شان به چیز دیگری راضی نمی¬شوند. اصرار هر دو طرف بر موضع دینی یا روشنفکری صرفا به این هدف است که طرف مقابلش به زمین بخورد ولو به هر قیمتی تمام شد. کنش این رهبران از نوع کنش عقلانی معطوف به هدف مردمی، قومی و حتی قبیله ای نیست؛ این نزاع برای مردم هیچ ثمره ای نداشته جز آنکه تعدادی زخمی و یک تن جان خود را از دست داده است.
اما به دلیل آنکه شعار رهبران افکار ما شعار ارزشی بوده، برخی از آنها حقوق بشر و برخی دیگر مذهب را شعار قرار دادند و همین شعار ارزشی سبب شده است مردم مشارکت کنند. شما وقتی مصاحبه های تظاهرات کنندگان دو طرف را می¬بینید، با تمام وجود احساس می¬کنید که کنش آنها از نوع کنش معطوف به ارزش است. آنها یا بخاطر مذهب یا انگیزه های روشنفکرانه مانند نابرابری جنسیتی در قانون، به میدان آمده اند و این احساسات آنها مقدس است اما سودی به حال آنها ندارد و این حضور صرفا حس انتقامجویی رهبران افکار را تامین می¬کند. در نتیجه نوع کنش رهبران سیاسی ما از نوع کنش عاطفی و کنش توده های مردمی از نوع کنش معطوف به ارزش است.
ریچارد نیکسون یکی از رؤسای جمهور سابق ایالات متحده در کتاب صلح حقیقی از افرادی که با این احساسات پاک به میدان می¬آیند و از پشت پرده خبر ندارند، آنان را "احمق های مفید" می¬خواند. مردم ما باید سعی کنند جزو آن دسته ای نباشند که فردا این رهبران به ریش شان بخندند و بگویند به من چی. مردم باید نسبت به نیات رهبران سیاسی بیشتر توجه کنند تا از باورها و نگرشهای واقعی شان سوء استفاده نکنند.
امروزه جامعه ما نیاز به رهبران خردمند و قانونگرا دارد، رهبرانی که کمی صداقت داشته باشند؛ رهبرانی که جنگ ندیده باشند و خوی قوماندانی و اقتدارگرایی مفرط و تنفر عمیق در آنها مشاهده نشود و این میسر نیست جز با عبور از رهبران فعلی و انتخاب نسل جدید و جوان معتقد به دموکراسی و اصول انسانی.
پيامها
28 آپریل 2009, 10:48
گرچه ادعا شده بی طرفانه است اما مقاله بی طرفانه عمل نکرده است.