تفاوت های دو جنگ در جنوب!
به نظر می رسد جنگ اژدها در قندهار، تا مرحله ختم جنگ موفقیت آمیز خواهد بود. زیرا نیروهای ناتو و در راس آن جنرال پیتریوس نمی خواهد بگراوند خوب نظامی خود را با شکست در قندهار زیر سوال ببرد. اما مهم مرحله بعد از جنگ است، که قندهار تصفیه شده، می تواند بدون طالب و بدون جنگ باقی بماند یا نه.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چیزی حدود دو هفته از عملیات نظامی نیروهای ناتو و افغان در ولایت قندهار می گذرد، اما این عملیات همچنان ادامه دارد. سخن گوی نیروهای ناتو در کابل به خبرنگاران از موفقیت این عملیات سخن گفت، و تاکید کرد که تا هنوز جنگ اژدها نتایج مثبت را بدنبال داشته است و چندین مخفیگاه طالبان در جریان چند روز از بین رفته است.
عملیات نظامی در قندهار دومین عملیات بزرگ مشترک ناتو و نیروهای افغان در جنوب کشور در دو سال اخیر است. سال گذشته عملیات گسترده نظامی دیگری شبیه این عملیات در ولایت هلمند به راه انداخته شده بود که در ابتدا نتیجه خوبی برای حکومت و نیروهای خارجی مستقر در افغانستان داشت. عملیات نظامی اژدها در قندهار به منظور پاکسازی ولایت قندهار از وجود طالبان به راه انداخته شده و گفته می شود تا وقتی ادامه خواهد داشت که طالبان به کلی از این حوزه بیرون رانده شوند. و اما این دو جنگ بزرگ در جنوب کشور چه تفاوت ها و مشابهت های با هم دارند؟
1- جنگ مارجه و نادعلی در ولایت هلمند در سال گذشته، تنها منحصر به عملیات نظامی شده بود و بعد از ختم جنگ نیروهای مشترک، بدون اینکه فکری به آینده این ولایت و مردم آن نمایند، منطقه را ترک کردند. این بزرگترین اشتباه نیروهای خارجی و افغان در هلمند بود که فرصت دوباره نفوذ به هلمند، برای طالبان را فراهم ساختند. نیروهای خارجی و افغان خوب عمل کردند. ولی در محاسبات بعد ازجنگ دچار اشتباه بزرگ شدند. طالبان به خوبی از این وضعیت اطلاع داشتند برای همین بود که مقاومت شان در بعضی ولسوالی های هلمند خیلی چشمگیر نبود. اما در قندهار قضیه برعکس است، گفته می شود که بعد از ختم جنگ نیروهای نظامی برای استقرار بهتر امنیت در این ولایت باقی خواهد ماند. و در کنار این مساله، جنگ در قندهار تنها جنبه نظامی ندارد، بلکه فعالیت های ملکی نیز همزمان با جنگ در این ولایت دنبال می گردد. و این استراتیژی جدید جنگی احتمالا به دلیل از دست دادن فرصت ها در ولایت هلمند در نظر گرفته شده است.
2- جنگ هلمند، بدون مشوره با مردم، اتفاق افتاد، و همین مساله باعث شد که یک مقدار سرو صداهای را بوجود بیاورد. این سروصداها تا حدی بود که حتا نارضایتی رییس جمهور افغانستان را نیز بدنبال داشت. هر چند به صورت مطلق نیروهای خارجی و افغان متهم قضیه نبودند، طالبان در ولایت هلمند از مردم به عنوان سپر دفاعی شان استفاده می کردند، و در نتیجه نیروهای خارجی نمی توانستد جلو کشتار غیر نظامیان را بگیرند. اما جنگ قندهار، در یک هماهنگی کامل و منظم با سران قوم، و مقامات حکومت افغانستان در این ولایت راه اندازی گردیده است. شاید به همین دلیل است که نیروهای خارجی ادعا می کنند این جنگ موفقیت بیشتر و نتیجه مطلوب تری برای حکومت افغانستان و نیروهای ناتو دارد.
3- از لحاظ موقعیت جغرافیایی هر دو ولایت در جنوب کشور و هم مرز با پاکستان قرار دارد. اما از آنجای که قندهار همواره مورد توجه حکمرانان پیشین افغانستان بوده، دوران طالبان نیز مورد توجه قرار گرفت و به عنوان مرکز اصلی سازماندهی این گروه نقش بازی کرد. با وجود این که ساختار های اجتماعی در ولایت هلمند نیز به شدت قبایلی است، اما تنش های قومی در هلمند، در حدی نیست که در ولایت قندهار وجود دارد. قندهار از لحاظ مسایل سیاسی و قومی بسیار پیچیده تر از هلمند می باشد، از طرف دیگر شبکه طرف دار دولت زیر نظر احمد ولی کرزی برادر رییس جمهور، قدرت زیادی در اختیار دارد. پیش بینی می شود که در بعضی موارد، نفوذ احمد ولی برای این عملیات مشکل ساز باشد، اما از آنجای که قول همکاری با نیروهای خارجی و افغان را داده و موافقت خود با این جنگ را اعلان کرده است بعید به نظر می رسد که برای این جنگ مشکل ساز باشد.
4- جنگ مارجه و نادعلی در ولایت هلمند، به دلیل بعضی نا هماهنگی ها، که بیشترین این نا هماهنگی ها بین مردم و نیروهای نظامی مشترک بود، تلفات غیر نظامیان را در سطح بالای به دنبال داشت. همین طور هزینه ای جنگ در این ولایت به مراتب بیشتر از ولایت قندهار در نظر گرفته شده بود. آنچه در گزارش ها بازتاب یافته است، تعداد نیروهای که برای جنگ هلمند در نظر گرفته شده بود، دو برابر تعدادی است که در قندهار مصروف جنگ می باشند. اما در قندهار هنوز تلفات غیر نظامیان خیلی چشمگیر نیست. با وجودیکه فطرت جنگ ویران کننده است، اما انتظار می رود که جنگ اژدها هزینه کمتر انسانی و مالی را بدنبال داشته باشد.
جنگ قندهار از لحاظ هماهنگی خوب پیش رفته، مشوره با سران قوم صورت گرفته، رضایت مقامات حکومتی نیز در این جنگ وجود دارد، و مردم نیز آماده گی پذیرش این جنگ را دارد. از این منظر این جنگ مشکلات زیادی را بدنبال نخواهد داشت. اما جنگ در قندهار مشکلات دیگری دارد که آنرا نسبت به جنگ هلمند پیچیده تر ساخته است، با وجودیکه که نیروهای خارجی تجربه جنگ را در جنوب کشور دارند، ولی فراموش نکنیم که استراتیژی جنگی جنرال پتریوس با استراتیژی جنگی مک کریستال، تفاوت های جدی دارد. و از طرف دیگر ستراتیژی جنگی آمریکا و بریتانیا که عمدتا نقش محوری در جنگ های جنوب کشور را دارد، تفاوت های جدی با هم دارند. فرماندهان هر دو کشور می خواهند قضیه را به نفع خود شان رقم بزنند. هر چند در کلیت نیروهای ناتو استراتیژی واحد جنگی را دنبال می کند، اما فراموش نکنیم که جنرال پتریوس به عنوان یک جنرال با تجربه جنگی در خارج از آمریکا نمی خواهد صرف دنباله رو مسایل از قبل طرح شده باشد، بلکه تلاش می کند برنامه های خود را تا حدی زیادی شامل استراتیژی جنگی در قندهار بسازد.
و اما تبعات و پیامد های سیاسی این جنگ چه خواهد بود، نتیجه ای جنگ قندهار می تواند برای استراتیژی جنگی اوباما موثر واقع شود، آیا می شود روی این جنگ به عنوان سرنوشت ساز ترین رویارویی نظامی با مخالفین مسلح دولت حساب باز کرد؟ چه کارهای بعد از جنگ باید صورت بگیرد که اتفاق جنگ هلمند تکرار نشود؟
سخن گوی ناتو در کابل اعلام کرد که جنگ قندهار بیشتر بر اجرای برنامه های غیر نظامی و عمرانی در این ولایت متمرکز می باشد، و ما در فراهم کردن شرایط مناسب جنگی گام مهمی را برداشته ایم. که ظاهرا اشاره ای بود به مشوره با مردم قندهار و مقامات حکومتی از جمله احمد ولی کرزی. اما این پایان کار نیست که ما بتوانیم نتیجه بگیریم جنگ قندهار موفقانه بوده است. جنگ هلمند تنها شکست طالبان نبود. بریتانیایی ها نیز که در هشت سال گذشته در این ولایت مستقر بودند، و گفته میشد که در بیشتر موارد با طالبان همکاری می کردند، از این ولایت توسط نیروهای آمریکایی پاکسازی گردید. حالا نیروهای بریتانیا به عنوان عمده ترین رقیب آمریکا در افغانستان بعد از طالبان، حرفهای در سرخواهند داشت تا بتواند در این جنگ شکست استراتیژیک خود در ولایت هلمند را جبران نماید. اگر قرار باشد که این دو نیرو در رویارویی با هم قرار بگیرند، بیم آن می رود که جنگ قندهار از چوکات جنگ با طالبان بیرون شده و تبدیل به رقابت داغ بین دو ابر قدرت غربی گردد. طبیعی است که قندهار بعد از پاکسازی از وجود طالبان، در کنترول آمریکایی ها قرار خواهد گرفت. بنا بر این بریتانیا ممکن است که اقدامات داشته باشد.
از طرف دیگر شکست طالبان در قندهار به مثابه شکست سیاست های پاکستان در امور افغانستان است. کارشناسان موفقیت این جنگ در ولایت قندهار را به معنای شکست حتمی طالبان در افغانستان تعبیر کرده اند، و شکست طالبان در افغانستان در واقع، شکست پاکستان در افغانستان است. و پاکستان به هیج صورت نمی خواهد این اتفاق بیافتد. از این منظر پاکستان ممکن است در مسیر سیاست های بریتانیا در افغانستان قدم بر دارد. و این یعنی پشت کردن به آمریکا که هر چند حمایت آشکار پاکستان از طالبان به معنای جنگ با آمریکا است، اما در ظاهر تا هنوز به عنوان متحد واقعی آمریکا در منطقه بوده است.
ظاهرا به نظر می رسد که نیروهای ناتو و افغان در جنگ قندهار تا حدی زیادی جدی می باشند. یعنی ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای های کمک کننده در افغانستان، ناگزیر اند پاسخ روشن و شفاف برای خروج نظامی شان از افغانستان داشته باشند. از طرفی هم استراتیژی جنگی اوباما در افغانستان این موضوع را می رساند که باید نتیجه روشن از جنگ در افغانستان تا سال آینده میلادی داشته باشند.
به نظر می رسد جنگ اژدها در قندهار، تا مرحله ختم جنگ موفقیت آمیز خواهد بود. زیرا نیروهای ناتو و در راس آن جنرال پیتریوس نمی خواهد بگراوند خوب نظامی خود را با شکست در قندهار زیر سوال ببرد. اما مهم مرحله بعد از جنگ است، که قندهار تصفیه شده، می تواند بدون طالب و بدون جنگ باقی بماند یا نه. تجربه در هلمند نشان داد که مرحله بعد از جنگ باید جدی تر از قبل در نظر گرفته شود. زیرا ممکن است طالبان اکثر نیروهای خود را در جریان جنگ به آنطرف مرز بکشاند، و در زمان مساعد دوباره برگردند.
حمایت مردم از دولت و نیروهای خارجی شرط اساسی است. مشکلی برجسته که پس از جنگ هلمند بوجود آمد اعتراض مردم نسبت به برخورد نیروهای خارجی با آنها بود. تلاشی خانه ها، بازداشتهای بدون قید و شرط، و تفکیک نشدن طالبان از مردم محل، موضوعاتی بودند که موجی از نارضایتی های مردمی را در مقابل نیروهای خارج بوجود آورد. با وجود این شرایط عملیات قندهار در صورتی موفق خواهد که پس از پاکسازی این ولایت از وجود طالبان، مردم منطقه از این عملیات رضایت داشته باشند. اگر واقعا قرار است به تمام نابسامانی های سیاسی و اجتماعی در قندهار به عنوان مهم ترین ولایت که ادعا می شود سرنوشت صلح و جنگ در بقیه ولایات افغانستان، که طالبان در آنها حضور دارند، به چگونگی اوضاع در این ولایت بستگی دارد، پایان داده شود، باید به خواست های مشروع مردم اهمیت داده شود، طوری برخورد نشود که مردم نسبت به نیروهای خارجی و افغان، نفرت پیدا بکنند.
در قدم سوم باید بازسازی مناطق تخریب شده به سرعت روی دست گرفته شود و رضایت مردمی که در اثر این جنگ آسیب های مالی و جانی دیده باشند، حاصل گردد. تا آنها بدانند که حمایت از حکومت افغانستان بهتر از حمایت از طالبان است. در این صورت می توانیم نتیجه بگیریم که جنگ قندهار موفقیت آمیز بوده است یا نه.
پيامها
9 اكتبر 2010, 14:29, توسط تنویر-
جنگ در قندهار مانند مارجه نتیجه نخواهد داد چون پناهگاه های تروریستان، کمپ های تربیوی و مراکز امن آنها در چتلستان است و آی اس آی آن به حیث حامی تروریزم بین المللی و اسلام افراطی از آنها حمایه میکند.
برای موقت ممکن وضع بهتر شود چون تروریستان بعد از ختم مقاومت به آنطرف سرحد به پناهگاه های شان میروند و بعد از مدتی برگشته دوباره بالای قوای دوست و افغان حمله میکنند.
بازهم من تکرار میکنم امریکا اگر نصف از قوای خود و ناتو را به بلوچستان و پشتونخواه اشغالی تغیر محل بدهد شما خواهید دید که طالبان، تروریزم و القاعده در مدتی خیلی کوتاه از منطقه برای همیشه ناپدید خواهند شد.
فرستادن قوا به آنطرف سرحد نامنهاد دیورند صداقت امریکا و ناتو را در مبارزه بر علیه تروریزم هم ثابت خواهد کرد.