جرم بازخوانی تاریخ هزاره ها
حقيقت يابی و کشف جنايات جنايتکاران هزاره و غير هزاره به ضرر هزاره ها و سایر باشندگان افغانستان نيست. هزاره ها باید به ظاهر رهبران خود را که با نام و خون آنان تجارت کرده اند کنار بگذارند و همگام با سایر باشندگان افغانستان به کمک و ياری چهره های مردمی مانند بشردوست که از سد و حصار قوم و زبان و مذهب گذشته بشتابند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل پرس?: در چند صد سال اخير هزاره ها به عنوان يکی از بومی ترين اقوام افغانستان و کشورهای همجوار، مورد ظلم و ستم حاکمان قرار داشته اند که اين ظلم و ستم همچنان ادامه دارد. در افغانستان با برچيده شدن رژيم طالبان، تبعيض عليه هزاره ها همچنان ادامه پیدا کرد و اين تبعيض و ظلم و تاراج گاهی با حمله ی گروه های مسلح با عنوان کوچی همراه با هزاران هزار گوسفند و بز و شتر انجام می شود و يا با محدود کردن و قرار دادن مردم در فقر و تهیدستی تا آنجایی که در برخی مناطق دايکندی مانند منطقه اشترلی، مردم از گرسنگی علف می خورند، بودجه ی سالانه ی بخش کشاورزی اين ولايت کمتر از سه هزار دالر آمريکایی در سال معين می شود و در کنار آن نزديک يک ميليون دالر را برای ساختن زندان در آنجا اختصاص می دهند. حتا يک وجب سرک پخته به طرف دايکندی نمی سازند و در عوض آن قاضی و شهردار رهزن می فرستند تا پس از چپاول به کابل بگريزند. در بامیان پس از گذشت هشت سال، هر سال بی شرمانه از رييس جمهور و معاونش گرفته تا وزيرش به مردم دروغ تحويل می دهند که راه می سازيم و دست آخر مردم به اعتراض جاده های خود را کاه گل می کنند و حکومت گویی هيچ نشنيده و هيچ نگفته و باز هم به همان سیاست تبعيض خود ادامه می دهد و در بودجه ی سال روان خورشیدی نيز کمترين مبلغ ممکن برای باميان و دايکندی اختصاص داده می شود. باميانی ها نباید از دولت انتظار داشته باشند که راه کابل باميان ساخته شود. حتا يک افغانی را هم به اين کار اختصاص نخواهند داد. اهالی دايکندی نبايد انتظار داشته باشند که از محاصره ی برف و طالبان رهايی یابند و زمستان برایشان شش ماه و هفت ماه نه و فقط همان سه ماه و چهار ماه شود. آنان نباید انتظار داشته باشند که حکومت مرکزی برایشان راه درست کند که ديگر زمستان های شش ماهه شان، دايکندی را برایشان زندانی نسازد. حکومت مرکزی حتا يک افغانی را برای اين کار به مصرف نمی رساند. هيچ انتظاری نداشته باشید وزير گلبدينی معارف در آنجا مکتب بسازد. کودکان دايکندی مجرمند. آن ها هزاره اند. هزاره حق ندارد. حتا دانش آموزان هزاره در بامیان و دایکندی اين اجازه را هم نداشته اند که با همه ی بی امکاناتی شان، در آزمون وردی پوهنتون هایشان (دانشگاه) در سطح کشور اول و دوم شوند.
هزاره را چه به مقام و پست، چه به دانشگاه، چه به مديريت و...هزاره همان جوالی گريش را کند. مهربانی کرده اند و يک ناقض حقوق بشر از ميان هزاره ها را معاون گذاشته اند که وحدت ملی ریشخندآمیزی را نشان دهند و معاونشان کمیسیون شرم آوری مانند منع گدایی را بگرداند و به فکر و منفعت خود باشد.
وزير ضد فرهنگ و دار و دسته ی طالب و گلبدينی او در ادامه ی سیاست های برادران و پدرانشان ملاعمر و ظاهر و نادر غدار و جلاد تاريخ عبدالرحمان که اقدام به قتل عام و ظلم بی امان علیه هزاره ها کرده بودند، سیاست تخريب مظاهر فرهنگی و تمدنی هزاره ها را دنبال می کنند. کريم خرم و يار واپسگرایش نجيب منلی حاضر اند برای بازسازی مکانی در پاکستان پول گزاف مصرف کنند اما حاضر نيستند حتا يک افغانی هم برای حفظ و مراقبت و بازسازی پيکره های شناخته شده ی بودا در باميان مصرف کنند. حتا اگر بتوانند حاضرند همان پول اندکی را که ژاپنی ها برای مراقبت از باقيمانده های پيکر بودا و محل آن می پردازند، مانع از پرداخت آن شوند تا اقدام فاجعه آميز مقتدايشان ملاعمر و اربابان پاکستانی شان به سرانجام برسد.
تنها ناشر و کتابفروش فعال افغانستان را که با دوندگی و کار و زحمت کتاب نشر می کند و بفروش می رساند، به جرم اينکه هزاره است و برای چاپ بهتر و مسلکی در ايران کتابش را چاپ می کنند، ضربه می زنند و کتابش را به آب می اندازند که چرا تاريخ هزاره ها را چاپ کرده و چرا در کتاب از ظلم و ستم حاکمان جبار علیه هزاره ها
سخن رانده شده است. حتا بی شرمانه فيلم مشهور "گودی پران" را که تنها شمه ای از آنچه بر هزاره ها گذشته را بيان می کند در افغانستان توقيف کردند.
بازخوانی تاريخ هزاره ها جرم است و نبايد گفت که عياش و ديکتاتور و رهزنی مانند محمد ظاهر مانند پدرانش چه کارنامه ی سیاهی در افغانستان داشته اند.
فاجعه چنان است که حتا وقتی از ظلم و تبعيض آشکار عليه هزاره ها سخن رانده می شود، در افغانستان نفرين شده، انگشت های اتهام به طرف گوينده نشانه می رود که قوم گراست، عامل بیگانه است و می خواهد "عنعنه" و "وحدت ملی" پوشالی و تمسخر آمیزشان را تخريب کند.در قرن بيست و يکم وقتی يکی از آرمان های حقوق بشر دفاع از حقوق اقليت هاست اين چيزها چيزهایی مسخره در افغانستان به نظر می رسند و وحدت ملی نيم بندشان را خدشه دار می کند.
هزاره ها در اين چند سال ثابت کرده اند که اگر شرایط برابر باشد، ابتکار دارند، نوگرا هستند و می توانند جذب جريان دموکراتيک و سازنده در کشور شوند. آن ها انتحار نمی کنند، طالب نمی شوند و در توليد و قاچاق مواد مخدر سهم نمی گيرند. تنها والی زن در کشور را می پذيرند، تنها شهردار زن را هم، علی رغم همه ی تبعيض ها، کودکان و جوانان آنان اشتياق به خواندن و فراگيری دارند و نمی خواهند حتا زمانی که ظلم ادامه دارد، کمترين امکان فراگيری را از دست بدهند. گرچه آنان می توانند شهید " عبدالخالق " هم داشته باشند که ديکتاتور زمان خود را از پای درآورد و ميليون ها تن را از ظلم و بیداد او رهایی داد، اما آنان می توانند وقتی اعتراض داشته باشند به متمدنانه ترين شکل ممکن آن را ابراز کنند. تظاهرات و راه پيمایی هزاره ها در چند سال اخير در کابل، باميان، دايکندی، مزار شریف و کشورهای مختلف دنيا خود گواه اين است.
در زمانی که دولت افغانستان ترکيبی از جنايتکاران دوره های مختلف شده است و دولت با تحريک و پشتيبانی کشورهای عرب و انگلستان اين ترکيب را می خواهند با حضور آدمکشان طالب کامل کنند، هزاره ها باید بر ارزش هایی مانند حقوق بشر، آزادی، عدالت و دموکراسی تاکيد بيشتری داشته باشند. اين وظيفه ی تک تک اقشار جامعه است اما حقوق بشر و دموکراسی مدافع حقوق اقليت هاست و ضرورت آن را اقليت ها بايد بيشتر احساس کنند. آن ها باید خواهان انجام برنامه هایی فراگير مانند مبارزه با بی سوادی و عدالت انتقالی شوند. آن ها باید بدانند که برنامه های مبارزه با بی سوادی و عدالت انتقالی بصورت فراگير، نه تنها به نفع آنان بلکه به نفع همه ی باشندگان افغانستان است. حقيقت يابی و کشف جنايات جنايتکاران هزاره و غير هزاره به ضرر هزاره ها و سایر باشندگان افغانستان نيست. هزاره ها باید به ظاهر رهبران خود را که با نام و خون آنان تجارت کرده اند کنار بگذارند و همگام با سایر باشندگان افغانستان به کمک و ياری چهره های مردمی مانند بشردوست که از سد و حصار قوم و زبان و مذهب گذشته بشتابند.
هنوز هزاره بودن جرم است
گزارش شبکه تلویزیونی CBC
مستندی کوتاه از زرين تاج درباره کشتار هزاره ها و تبعيض علیه آنان در افغانستان و پاکستان
Oppression of Hazara in Afghanistan from zareen taj on Vimeo.
بيگانگان: هزاره های افغانستان
نويسنده: پيل زابرسکی/ منبع: نشنال جيوگرافيک
چهار شنبه 6 فوريه 2008
شششششش! افغان فلمی ها " گودی پران بازی" نکرده اند!
ممنوعیت نمایش، تورید و پخش فلم" گودی پران" باز درافغانستان
پنج شنبه 31 ژانويه 2008, نويسنده: محمد امین وحیدی
عجب دولت دزد و ظالمی!
در دايکندی برای ما سالانه دو هزار و چهارصد دالر بودجه ی کشاورزی می دهند، کودکان ما تظاهرات می کنند که مکتب می خواهيم، در عوض می خواهند زندانی با استاندارهای بين المللی و به مصرف حدود يک ميليون دالر آمريکایی برای ما بسازند که احتمالا فرار نکنيم.
يكشنبه 26 آوريل 2009, نويسنده: کامران میرهزار
پيامها
25 می 2009, 16:03, توسط دوست
سلام آقای میرهزار، ظلم تاریخی بر علیه هزاره ها را هر انسان با وجدانی تقبیح می کند. سیاست کر-زی ادامه سیاست ملاعمر و اجداد وی است.
عدالت آرزوی همه ما است. سرفراز باشید.
27 می 2009, 23:31, توسط باتور مبارز
با سلام به همه
به آقای جمال و کمال
جمال جان من توجیه شما از ظلم طالبان را بسیار بچگانه و غم انگیز یافتم. بچگانه بهاین خاطر که یک تیوری تاریخی اثبات نشده را که در مقابل چندین تیوری تاریخی اثبات شده ای دیگر قرار دارد پایه ای قرار داده اید برای توجیه ظلم یک حکومتی که بیشتر از هزاره ها در حق اقوام دیگر وطن و به خصوص پشتونها ظلم کرده است. آنچه را که شما گفته اید که در کابل هزاره ها کرده است هم مبالغه است، هم غیر مستند و هم حتی خود افراد عاقل شورای نظار قبول شان ندارد. هر جنایتی را که شما به هزاره ها نسبت می دهید می توان به پشتون ها هم نسبت داد چون نیروهای حکمتیار هم در کنار نیروهای حزب وحدت می جنگید. در ضمن در کابل هزاره ها بیشترین آسیب را دیدند. این را وقتی در غرب کابل بروی می فهمی.
در ضمن همین که آن قوماندان طالب با حرف افراد عمل می کند خود نشان می دهد که چقدر ساده بوده است و چقدر حکومت و نظام طالبان یک نظام قرون وسطایی بوده است که یک نفر ظاهرا ساده دهاتی تصمیم مرگ هزاران نفر را می گرفته است. آیا به نظر شما این گونه نظام ها و آدمها می تواند کشور من و تو را نجات بدهد؟ همه می دانند که طالبان یکی از نادان ترین مجموعه در افغانستان هستند و بسیاری مردمان در کشورهای اسلامی آنان را ننگ جهان اسلام و حتی جاسوسان آمریکا و اسراییل می دانند که اسلام را بدنام می کنند.
من از شما جمال برادر می خواهم که به من یک خدمت طاب را به قوم شریف و بیچاره پشتون نشان بدهید. ایا پشتون در افغانستان و پاکستان قعلا به خاطر طالبان مظلومانه قتل عام نمی شوند و شمایی که از طابان دفاع می کنید در حقیقت از قاتلین پشتون ها حمایت نمی کنید؟
به کمال:
هزاره ها سر زمین خود در افغانستان را نه به گدایی و نه عنوان خیرات به دست آورده اند. قرنها است سرزمین شان را نگه داشته اند و قرنها آن را نگه خواهند داشت. اگر آنها به همین سادگی سرزمین شان را رها میکردند در طول قرنها، قلدوران بسیاری این تلاشها را کردند اما آرزوی شان را به گور بردند. البته من هم می توانم بگویم که فلان مردم به پاکستان بروند و ما حاضریم با فلان مردم از فلان کشور زندگی آرام و متمدنانه داشته باشیم. اما خجالت می کشم که چنین چیزی را در حق یک هموطن حتی بی خردم بگویم. این خواب های گران را بهتر است از سر تان بیرون کنید که چون سرطان مغز تان را از درون می خورد. تلاش نکن که با ظلمی که بر سنی های ایران می شود مظلومیت هزاره ها را توجیه کنی. کردها در عراق و سوریه و ترکیه هم روز بهتری ندارند. بلوچ های سنی در پاکستان و ایران مظلوم اند. پشتون ها هم در پاکستان از حقوق شان محروم اند. مسایل کشور من و تو کاری به مسایل کشورهای دیگر ندارد.
تلاش کنید منطق زندگی در جهان امروز را درک کنید. در افغانستان تنها هزاره ها هم شیعه نیستند. هزاره ها سنی هم دارند. مردم شیخ علی اکثرا هزاره هستند اما سنی اند. ایماق ها هم هزاره هستند اما سنی. در افغانستان هیچگاه جنگ بر سر مذهب نبوده است.
حاکمان ستمگر افغانستان به اقوام که سنی هم هستند نیکی نکرده اند. ستمی که بر ازبک ها و ترکمن ها و تاجیک ها رفته است کم نبوده است. طالبان هم تنها هزاره نمی کشتند. در شمالی هزاره ها زندگی نمی کردند. در تخار هزاره ها زندگی نمی کردند. در بادغیس هزاره ها زندگی نمی کردند. گل محمد مومند هم هزاره ها را قتل عام نمی کرد.
من شخصا باور دارم که در افغانستان باید تلاش شود با پذیرش و قبول هویت های متفاوت و ارج گزاری به گوناگونی اقوام ار مجموعه ای این هویت های پراکنده یک هویت جمعی ساخت و نام آن را هویت ملی گذاشت. نه اینکه یکی از این هویت ها را گرفت و به عنوان هویت ملی بر دیگران تحمیل کرد. دو صد و پنجا سال است که این کار را می کنند اما نمی شود. باید هوش این را داشت که از گذشته بیاموزیم.
کسی که از روزگار نمی آموزد از هیچ آموزگار نمی آموزد. در افغانستان به نظر می رسد که ما از روزگار و گذشته چیزی نمی آموزیم. تلاش برای حذف و سرکوب این و آن مشکلی از مشکلات وطن را حل نمی کند چون این کار شدنی نیست. کسی حذف شدنی نیست. حذف کردن یک قوم و یک ملت در افغانستان ممکن نیست. اما همزیستی ممکن است.
28 می 2009, 12:28, توسط مجید
نظربسیارخوب ومفیدخداکند جمال وکمال متوجه شده باشند.اما یک نکته خدمت اقای مبارزدرموردشیخعلی بلی اکثر مردم شیخعلی هزاره واکثرا شیعه میباشند.تنهادریکی ازدره های که مربوط هزاره های شیعه میشود.ودره یی جرف نام دارد .درزمان داود 10000تذکره توزیع شده بود.وبااطمینان میتوان گفت که 75فیصد نفوس شیخعلی راهزاره های شیعه وباقی راسادات وهزاره های اهل سنت تشکیل میدهد.موفق باشی باتورجان.
29 می 2009, 16:25, توسط amir
هموطنان محترم آیا روزی بیاد که درافغانستان قوم گرای معنای نداشته باشه؟ ؟؟؟ بخا طر همین فکرهای مریض ما ازدنیا چندین قرن عقب تریم چرا؟دولت مردان آمریکای تبار هیچ کاری برای پیش رفت افغا نستان انجام نمی دهد جز اینکه درعیش و نوش هستند.هروقت جبیشان پرشد برمی گردن امریکا البته نا گفته نماند بعضی ها پاکستان میروند زحمات ملت غریب رادرکشورهای بیگانه خرج میکند اینها مزدورانی هستند که برای خودشان هم احترام قایل نیستند.امیدوارم درانتخابات ریاست جمهوری 88 هموطنان محترم افراد را انتخا کندکه برای پش رفت افغانستان صادقانه تلاشکند . نامزدهای که هویت دوگانه داشته باشد مطمین باشید که برای وطن خدمت نمی کند حتی بعضی نامزدها سواد انچنان هم ندارد . آیا چنین افراد میتواند کشور رااداره کند؟
25 می 2009, 17:48, توسط هزاره بچه
از یک بچه هزاره تقدیم به همه کسانی که هزاره ستیزاند.
زچه درهراسی ای برادر؟
زچه درهراسی ای برادر؟
زتن خسته و رسته؟
زدل صاف و شکسته ؟
زسکوت و بال بسته؟
زچه درهراسی ای برادر؟
چه دانم شاید؛
زچشم های کوچک و ریزم
زدوش خسته ام که درآن کوله بارسنگینیست
زسهم من ززمانه که ریسمان بارکشیست
و یا ز کار و کارنامه رنگین که مال منست
ولی بدان که تیشه زدن کاردشواریست
ز آنکه گر بزنی تیشه ای به ریشه من
دراصل ضربه ات به دیواریست
که ریزش آن تو را ضربه زیان باریست
چرا همیشه وهمواره کوته فکری تو؟!
بغیردشمنی با من نداری هیچ کاری تو؟!
امید آنکه روزی بازکنی چشمانت؟
به من ببین، مخاطبم تویی ای دوست، آری تو!
توگربزنی شاخه های ریزدرخت
دراصل کرده ای نیکی به حال درخت
چرا که شاخه ای را گر بزند تیشه بدست
نداند آنکه رشد کند شاخ و بال درخت
تو مگر زاین حقیقت تلخ نادانی؟!
که زهرضربه تیغت، که تو برتنم نشانی
نه فقط زآن ننالم، که بگیرم از گلویت
و بگویمت که ای دوست تو خودت نه درامانی!
دگرآن زمانه ها رفت، که تو هرچه خواستی کردی!
27 می 2009, 01:48, توسط شجاع صبار
به جواب شعر صوفی عشقری شعراز نظری
بحمدالله امشـــو سرمو سحـــــرشد
به زحمت جان موبورازخطرشد
بریـــدم طول رای قول برف گیـــر
نمـــایان خانهء آن پـــرهنر شـد
شـــده پیــــدا امو مقصــود ازمـــــو
چــــولعل ازسینه کوه هابــدرشد
زمیــنم شـــدخلا ص ازقرصـداری
دوباره اُقریمو درجــوی جرشــد
باچه اوماغ۱ برآمـــد عسکری شی
به میهـن پاســــدار باهــــنرشـــد
امـــو پشتارهء خاره کـــــه بــــردم
به بازار شرف قیمت شی زرشـد
برمـــل انـــداز د یــدم طــالعی خود
بگفتا نان تودرشیرروغو۲ ترشد
نهال شانی به خـــون دل نمود یــــم
خــداره شکر باغ مو پرثمر شد
قیـــامت گــشته این دنیـــا به ظالـــم
تودانی چه رقـــم زیرو زبرشد
نظریعشقری ره باخبرکو
کــــه هزره نامـور موتبر شد
27 می 2009, 01:55, توسط شجاع صبار( نظری)
نخـــورده نان نامردی هـــزاره
گــراز بیچاره گی زیرو زبر شد
نبــــوده پش کس دست هـــزاره
بــه همــــت درکف مو خاک زرشد
مـــزاری زنــدهء تاریخ گردید
بــه قوم خو، رهبرو جای پـدرشد
به ناکس دست دوستی داد مزاری
ببــین آخیر برایشی درد سر شد
به هر فــــرد هزاره هرکجـایه
وقـاروآبـــرو، و تـاج سرشــد
آلئ قــوما بـیا وحدت کـنی مو
کــه وحدت کامیاب کارگــرشــد
بیاکه درس وحدت رابــخوانــیم
که وحدت زیب وزینت دربـــشرشد
اگر ازدل شــوی یک دل ده آغیل
هــزاره ازغمی گیــتی بــدرشد
اگـــر دوری کنی ازرای وحــدت
یقـین بینی که کار ازبد بتر شد
مکـــن فرق سیاه، سرخ، زرد را
که جنکل خوش نموازخـــــشک ترشد
بیاکــه سردهیم در راه وحـــدت
گــراز بهسود غــزنی یا شبــرشد
حقـیقت رابه نظم آورده ام مــن
کــــــسی خوش و کسی خون جگرشد
بسوز آمد( نظری) گفـــت حق را
نــــدارد ترس جان شی در خطرشد
25 می 2009, 18:09, توسط tareq
ay khodaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa
een ha az ketab metarsand, dar tareekh ketab sozan ra shaneda bodam magar ketab shoyan ra neeeeeeee wa een bar tahte qeyadate jenabe karzai saheb awaleen ketab shoyane ham dar tareekh sabt shoood, een adam haye ajeeeeb ba een kare ajeeb tareshan gole bar dastare karzai wa aghaye khorram zadand ke dar tareeekh ba yadgar memanad, ketab shoyane qaene 21 , panah bar khoda az een hama jahalat, dilam ba harf harfe ketab haye gharq shoda dar aab mesozad , hayhaaat beradar hayhaaaaaaaaaaaat
wa mand gape dega wa o e ke aqaye shariate rasman dar dadgahe laha bayad shekayat konad wa jebrane khesara taqaza konad , agar een kar ra na konad een ketab shoyan ba gonaye qanoone na naweshta shoda baz ham wa baz ham takrar khwahad shod. baraye jameaye farhangiye watan ebraze tasalliyat megoyam ya hooooooooooooooooooooooo
tareq
26 می 2009, 02:29, توسط علي جان محمدي
اگرچه مسئله اي مطرح كردن قوم ونژاد به نفع هيچ جامعه اي نيست. مخصوصادر جامعه ما افغانستان. اما درعين حال چون جامعه ما به شكل سنتي اداره مي شود. به خاطرهمين رويكردسنتي، ناگزير اقوام دخالت دارد.
اما دركشورهاي توسعه يافته اصلا اين مسايل مطرح نيستند.
به نظرمن؛ ديدگاه وخط ومشي برادر ارجمند مان دكتر رمضان بشردوست شايد هم همين باشد . كه افغانستان باتوجه به عدالت اجتماعي وسياسي به سوي ملي گرايي حرت بكند ، نه اينكه به مسئله اي قومي دامن زده شود و...
26 می 2009, 03:56, توسط مظلوم
عزیزان
جنایت کاران مرده اند و زندگان مسئول اعمال انان نیستند بنگرید به افریقای جنوبی و نلسون ماندلای بزرگ
امروز را در یابیم ودر مقابل کژی ایستادگی و با فرزانگان همراهی کنیم راه فدرالیسم را پیشنهاد کنیم وبا فدرال پسندان تاجیک و ازبک و سایرین در ارتباط قرار گیریم ودر راه ان مسالت امیز بکوشیم ولی تا زمانی که به نتیجه نرسیده ایم به خود اگاهی و خود سازی و همزیستی مسالت امیزروی آوریم
27 می 2009, 01:54
ما عبدالخالق دیکری نیاز داریم تا تفیر ایجاد شود
26 می 2009, 00:26, توسط نجم
کامران عزیز زمانیکه از انداختن بعضی کتاب هادر دریا توسط افراد وزارت اطلاعات و فرهنگ آگاهی یافتم من سخت ناامید شدم وفکر کردم که این چگونه یک حکومت بی کفایت و متعسب است که هیچ احترامی به فرهنگ، مذهب و عنعنات هم میهنانش ندارد فقط چیزی را که خود شان می خواهند و درنظر شان خوب جلوه میدهد ولو اگر خراب هم باشد اجازه میدهند هرآن چیزیکه به نظر ظعیف و متعسبانه شان نیست نابود میکند این یک عمل دیو گری فرهنگ کشی است . هرگونه کتاب قابل خاندن است ولو مربط فرهنگ افغانی باشد یا نه باشد ویا مربط به اسلام باشد یانه باشد، یک انسان باید از فرهنگ دیگران با خبر باشد بداند که دیگران چه فرهنگی دارند و چگونه زندگی میکنند مخصوصاً تاریخ، ما اجازه آن را داریم که تاریخ گذشته ها را بخوانیم و بدانیم که در گذشته ها چه واقع شده است که ها خدمت کرده اند و که ها ظلم و که ها مورد ظلم واقع شده اند این که بد نیست.
من این عمل را شدیداً تقبیح میکنم
وسلام
26 می 2009, 03:35, توسط عبدالکریم خرم
اینجا قوم باقوم، زی با زی، همسایه با همسایه، مرد با زن، سگ با سگ و مرغ با مرغ در ستیز اند. هزاره ها گناه بزرگی را مرتکب می شوند، آنها فرهنگ ذبح نمودن، زن ستیزی و مکتب سوزی را قبول نمی کنند. آنها برداشت شان از دین، دنیا و زندگی فرق دارد. آنها کتاب می نویسند. باید کتابهاشان به دریا انداخته شود. هزاره که در مسیر جاغوری سمنت و آهن حمل می کند، باید ذبح شود. به هزاره ها اجازه ندهید تاریخ بنویسند، بودا را بگذارید نابودتر از آنچه که است شود. چرا می خواهید هزاره ستیزی در این کشور از میان برداشته شود؟ مگر نمی بینید که قیافه شان هم چقدر با ما متفاوت است؟
26 می 2009, 04:07, توسط جمال
سلام به همه!
نوشتن و باز خواندن تاریخ کاری است مثبت و درخور ستایش بشرطیکه هدف هم مثبت و نیک باشد۰ اما در کشور ما بدبختانه هستند افراد مغرض۰ جاسوس۰ منافق و خایٌن که از تاریخ به شکل اسلحه یا وسیله برای برآورده شدن اهداف شان یا ایجاد تفرقه بین اقوام استفاده میکنند۰ این تاکتیک در کشوریکه اکثریت مردم بیسواد اند خیلی کارا است۰ مثلاٌ زمانیکه طالبان شهر مزار را تسخیر کردند یکی از کارهای عمدهٌ ایشان سرکوب کردن و از بین بردن هزاره ها بود در این وقت در کوچهٌ که مامایم زندگی میکرد یک فامیل نجیب هزاره ساکن بود که در اولین روز داخل شدن طالبان ۳ تن از مرد های این فامیل توسط طالبان گرفتار شدند۰ مامایم به مجرد خبر شدن از واقعه نزد قوماندان طالب رفت تا شفاعت این ۳ نفر را کند چون با ایشان شناخت داشت و واقعاٌ افراد بیگناه بودند۰ قرار گفتهٌ مامایم قوماندان طالب بعد از شنیدن چند حرف تقریباٌ حاضر بود تا افراد را رها کند ولی در این حال یک آدم بد قواره با ریش کثیف و لهجهٌ مشکوک پشتو فریاد زنان مرا مخاطب قرار داد و میکفت که شما بیغیرتان مگر فراموش کردید که هزاره ها پستان های زنان تانرا میبریدند۰ در کله های تان میخ میکوبیدند۰ در کانتینر ها شما را میسوختاندند۰ شما باید بدانید که اینها اولاد چنگیز اند و اگر زور شان برسد همهٌ تانرا قتل عام میکنند.................... درین وقت خوب متوجه بودم که تصمیم قومندان طالب ۱۸۰ درجه تغیر خورد و دیگر اصلاٌ اجازهٌ حرف زدن را برایم نداد۰ صرف همینقدر توانستم برایش بگویم که اگر اولاد چنگیز هم استند چنگیز ۸۰۰ سال پیش مرده و اگر کسی سینه بریده یا در کلهٌ انسان ها میخ کوبیده حتماٌ دیوانه بود یا جانی ولی اینها که دوکانداران و دوستان خوب ما اند۰
ویا در چندین ویدیو مشاهده کردم که اجنت های هزاره نژاد آی اس آی از کویتهٌ پاکستان به کابل آمده اند و افراد بیسواد وعصبی مثل شفیع مشهور به دیوانه را تشویق میکنند تا انتقام دوران عبدالرحمن خان را بگیرند۰
بنده به حیث یک افغان مخلص به همه اتباع کشورم به عرض میرسانم که تاریخ خانوادهٌ انسان پر از واقعات تلخ و شیرین است بیایٌد بیشتر از شیرینیها حرف بزنیم و کوشش تکرار ایشانرا کنیم۰ از تلخی ها و اشتباهات بیاموزیم و اطمینان حاصل کنیم که در آینده تکرار نمیشوند۰
26 می 2009, 09:36, توسط تاجیک
جمال ...چشم سفیدی و غول بودن هم حد و اندازه دارد... یا چیزی دیگر؟ اخر شما چی وخت انسان میشوین. این طرز تفکر پوته خزانه چی زمان از میان برداشته میشود؟ بس است! از برای پوته خزانه بس است!!!!!
27 می 2009, 00:14, توسط نجم
جمال محترم: همه حرف هایتان توحین آمیز، تحقیر کننده، حسودانه و مسخره آمیز در برابر ملیت عزیز هزاره است ما وشما خوب متوجع بودیم دردوران جنگ های کابل بدترین روزها و سخت ترین روز هارا این ملیت نجیب گذشتاند، درآن زمان همه ظلم کردند همه کشتند اما آن مربط گروها و سازمان ها بود نه مربط ملیت ها، ملیت ها واقوام محترم افغان سدها سال پهلوی هم بسیار دوستانه و برادرانه زندگی کرده اند درهمه حالات یگدیگر را کمک کرده اند. لطفاً عمل کرد اشخاص قاتل هرملیت را به رخ هرملت نکشانیم بلکی کوکش کنیم آن جانیان و خون آشامان را به جزااعمال شان رسانیم ولو هرکه باشد و مربط به هرملیتی باشد.
وسلام
26 می 2009, 05:05, توسط کمال
اقاى مير هزار : شماکه هفت سال است با تمام دارو دسته داخلى و ايرانى تان عليه پشتونها سايت دشنام گويي را باز کرده ايد عليه شخصيت هاى تاريخى ، علمى ، فرهکى اين قوم هر روز صد ها دشنام گويي و شايعه افگنى دوام دارد يکى انرابدون نشر نگذاشتيد اما ما که در مورد هزاره ها حقايق را ميگويم انرا نشر نميکنيد اين است وجدان يک روشنفکر هزاره از محقق و خليلى و مزارى و ديگران شان خو گله نداريم
26 می 2009, 06:10, توسط عبدالکریم خرم
کمال خان و جمال خان!
شما دو نفر واقعا آدمهای روشنفکر و آینده نگر هستید، فکر خوبی به مغزتان پیدا شده است. برای پیش گیری از اینکه این مردم یک روزی انتقام گیری نکنند باید اقدامات ذیل در نظر گرفته شود:
1. تمام راهها را بر روی این مردم ببندیم، خصوصا راه کویته را، تا کسانی که از کویته برای انتقام گیری داخل افغانستان شوند را فورا بگیریم و بکشیم. در مسیر راهها بخصوص از کندهار تا غزنی باید هر هزاره ای که گیر شود، کشته شود. خو حد اقل پیسه هایش باید گرفته شود. (کاشکی کرزی دا سړک پخه کړی نوای)
2. سایت کابل پریس را باید انفجار بدهیم. اگر مرکزش در خارج است باید یک نفر انتحاری در خارج روان شود، تا در این سایت علیه ما دیگر پروپاکند نکنند.
3. کسانی که یگان چیز در باره تاریخ افغانستان می نویسند، باید کشته شوند، حد اقل از ورود کتاب شان در داخل جلوگیری شود. یا به دریا انداخته شود.
4. زودتر به القاعده خبر دهید که خالد حسینی را در امریکا انتحاری کند، چون او گدی پران باز را نوشته کده و گپهای غیر اسلامی در آن کتاب زیاد گفته است. او بیخی هزاره شده، ما ایرقم پشتون مثل خالد حسینی را هیچ خوش نداریم.
5. سر لطیف پدرام هم یک انتحاری روان کنیم، او هم خوب نفر نیست. کافر است.
1 جون 2009, 10:02, توسط فرید خنجی
خرم بچیم
بیخی یک رقم دیوانه شدی اگر چه در نوشته قبلی فکر کردم که قواره تو سو شکل داره اما اینطور معلوم میشود که فکر تو هم مشکل دارد.
به امید اینکه حد اقل خدا فکرک ات را دوباره نیمه فعال بسازد
26 می 2009, 06:50, توسط مرتضی
آقای میرهزارسلام:
اما خیلی هم ازهزاره ها طرفداری نکنید بالای کدام ملیت ظلم نشده است؟
همه ملیتها درافغانستان به جزپشتونها موردظلم به وسیله ای همین پشتونها قرارگرفته اند.اما درطول سی سال اخیر زمینه برای همه ملیتهامساعد بودتا خودشانرانشان بدهندوبرادران هزاره هم اینکاررادرحدتوان خودکردندوحالابیشتر بایدکوشش کنند تاحق واقعی خودرا اصول نمایند.بیاییدهمه دست به دست هم داده برای آزادی-برادری وبرابری مبارزه نماییم.موفقیت تان آرزویم است.
26 می 2009, 08:04, توسط امین
محترم میرهزار !
حرف خوبی است گزشتن از مرز های تنگ قوم گرایی .ولی در کشور ما نام افغان را بمن بشما وهمینطور برای اقای بشر دوست بزور تحمیل کرده اند ،تا اینکه هویت مان را از ما بگیرند وسرزمین مشترک مان را صاحب شوند.ولی زمانی که خیال ریاست جمهوری بسر مان بزند دیگر تو افغان نیستی بلکه هزاره وتاجکی هستی که در محدوده کشور افغانان زندگی میکنی وانوقت همانطوری که این نام را بنابر مصلحتی بزور بالایت تحمیل کرده بودند بزور از تو میگیرند وبرایت میگویند اقا تو حق رییس شدن در کشور افغانان را نداری تو یک تاجک هستی ویا یک هزاره.
کجای کاری برادر!!!!
انکه خودش نمیتواند باشد چطور در قالب اسمی که برایش بعاریت داده اند میتواند باشد.اگر کشور ما هر اسمی بغیر از اسم افغانستان میداشت که دلالت بر گره قومی مشخصی نمیکرد انگاه بشر دوست میتوانست براحتی دعوای رییس جمهوری بکند .
فرض کنید که کشور امریکا بجای انکه اسمش امریکا باشد کشور سفید پوستان نام میداشت دران صورت اباما هم می امد ودعوای رییس جمهور شدن بر کشور امریکا را میکرد خنده اور نبود.
26 می 2009, 11:38, توسط Noyan
(سزای بی پیر را لا مذهب میفهمه)
اگر کتابهای که جنایت و خیانت شاهان و حکومتهای طول تاریخ افغانستان را بازگو مینماید به دریا ریخته میشود،اگر یاد آوری از مظالم که در طول تاریخ افغانستان بر سر مردم مظلوم هزاره آمد جرم و اختلاف برانگیز است،اگر یاد آوری از حقایق تاریخی خونهای ریخته شده قوم هزاره به دست حکام جابر تعدادی را عصبانی میکند که دست به این عمل زشت بزنند. خدای کریم و عادل بلائ بر سر دشمنان ملیت هزاره آورده که هر روز تاریخ مثل آینه پیش چشمشان مییاد اگر آن روز مردم بیگناه هزاره قتل عام میشد به دست لشکر صفاک و جنایت کار زیها در افغانستان،امروز شاهد قتل عامهای مردم بیچاره همان (زی) به دست آمریکا جنایت کار هستیم. دوستان خداوند بیشک که عادل و کریم است اگر ملا عمر و والی زابل دست به فرهنگ ستیزی میزند این اعمالشان دیر یا زود دامن قوم و ملیت خودشان را خواهد گرفت،( اشاره به تیزاب پاشی با صورت دختران مکتب در قندهار)اگر جلو دست رسی به کتاب یا ابزار فرهنگی مردم را وزیر بیفرهنگ کریم خرم بگیرد اولتر از همه باید رفت دید محل زادگاه این شخص را که چطور مردم از بیسوادی رنج میبرن و دست با فروش ناموسشان میزند،(اشاره به زن فروشی در شینوار)اگر حکومت طالبان و ظلم و جنایتشان و تجاوز به جان و مال مردم هزاره پنج سال طول کشید،امروز شاهد هشتمین سال لشکر کشی آمریکا به مناطق قومی ملا عمر و عبدلرحمن،امان الله،نادر غدار........ هستیم که بارها دولت مردان و وکیلان پارلمان فعلی افغانستان بر این اذعان نموده که قوای آمریکای دست به کشتار مردم بیگناه مناطق جنوبی و هلمند و قندهار،زابل،فراه،(اشاره با کشتار مردم در یکی از ولسوالیهای ولایت فراه به دست قوای آمریکای) بسیار شواهد دیگر که از بازگو کردن آن عذر میخواهم. دوستان یک مثل است که میگه (سزای بی پیر را لا مذهب میفهمه) حال سزای کسانی که دست به فرهنگ ستیزی میزند و کتاب به دریا میاندازد (ب ۵۲) آمریکای با بمبهای مرگ بارش جوابش را خواهد داد.آنها که از قلم مردم هزاره به وحشت افتاده کتاب به دریا میفگنند با وحشت و ترس لشکر بیدین آمریکای چه خواهد کرد؟؟!! اگر عبدلرحمن خان و اسلافش دست با جنایت بر علیه یک مردم مظلوم نمیزد اگر شاهان بیخرد (زی ها) دست به فرهنگ ستیزی نمیزد امروز شاید شاهد کمتر کشتار و انتحاری در بین قوم (زی) بودیم،جوانی که از علم و کتاب دانش بهرهای نبرده باید کمربند انتحاری ببندد.آیا کسانی از قوم هزاره دست به این کار ناپسند زده عمل که هم جان خودش را و هم جان هم نوعشان را بگیرد؟؟ به یقین میگویم نه چرا؟ چونکه او یاد گرفته در زندگی دیگران را دوست بدارد زندگی خودش را دوست بدارد که امانت خداوند است،جوانی هزاره از تاریخ و گذشته خویش فرار نمیکند بلکه از آن میاموزد.
در پایان خدمت ناشر کتابهای به دریا افتاده و آقای بصیر دولت آبادی عرض کنم که هیچ ناراحت نباشید به خودتان یاس راه ندهید قلم هاتان همیشه پر جوهر باد.
26 می 2009, 15:49, توسط کره بین وطنی از کشور هالند
برادر ارجمند مظلوم من صدفیصد همرای خودت همنظر هستم ویگانه راه حل ما افغانستانی ها البته درافغانستان فدرالیزم است اما متاسفانه هرزمانیکه درافغانستان صحبت ازفدرالیزم میشود باعرض معذرت کروموزوم های اوغان ذلتی ها در.........میشود مارک تجزیه طلبی رابالای ما میکوبند در هفت سال پیش کس جرات نمیکرد از فیدرالیزم صحبت کند.اما بنازم غیرت فرزند کوهپایه های هندوکش و پامیررا که رو در روی اوغان ذلتی های قومگرا وقبیله سالارخط و مش خودرا یعنی فیدرالزم را مطرح نمود و تا اخیرین لحظ در مقابل دسایس فاشیستک هاایستاده گی نمود.البته که دسایس اونها بر همگان هویدابود.لازم نیست که یاد اوری کنم از جبار ثابت گرفته تا احدی . تنویرک کل وغنی گک احمدزی و و و ...غیره خوب به هر صورت .به امید روزی در افغاستان که همه اقوام این سرزمین در زیر چتر فیدرالیزم از کلیه حقوق شهروندی و مهمتر از هم از هویت ملی خویش که همانا هزاره اوزبیک تاجک و اوغان میباشد. برخوردار گردیم البته نه به این شکلی که امروزهمه گی در تذکره اوغان هستیم به امید انروزیکه در کشور ما صلح پایدار گردد و همه اقوام این سرزمین از حقوق مساوی برخوردار گر دند وتو نویسنده بنام عبدالکریم خرم .پدرام مسلمان است و از سرزمین مرد خیزبدخشان. بچیم اگر مسلمان هستی به مسلمان کافر خطاب کردن کار نامسلمان است و کار یک ادم عقده ئ. البته این یک پیشنهاد بود برایت .کره بین وطنی از کشور هالند
26 می 2009, 15:57, توسط میر عبدالااحد خاموش
اگر روشنفران ما را خداوند توانا تحمل برداشت از اندیشه های اسلامی بدهد دیگر نه نامی از پشتون، هزاره و تاجک و ازبک باقی خواهد ماند و نه میر هزار و نمیدانم این و آن به کله کدوی همدیگر به نام قوم، ملیت، قبیله و مدهبد خواهند کوبید. کدام سلطان و کدام سلاطین به نام قوم و قبیله اش درین سرزمین همت گماشته اند. اگر غوری ها بودند، تیموری ها، شیبانی ها، صفوی ها، و یا پشتون ها شکم مردار خود را سیر کردند و تا توانستند شهوترانی کردند. مردم بیدفاع از هر قوم و ملیت در تنگدستی و ظلم حکام جابر مردند.
پس ای برادران به نام قوم و ملیت و قبیله شکایت سر ندهید. به اعمال خود متوجه باشید و قهر خداوند که اگر او را نشناسید خود را و اگر خود را به حیث فرزندان اسلام نشناسید او را نمیشناسید و قهر خداوند باعث تباهی شماست.
27 می 2009, 01:38, توسط کمال
اقاى مير هزار لطفا نظره بنده راسانسور نکنيد من ميخواهم به خاطر يک راه حل دايمى و جلو گيرى از فاجعه در اينده نظر بدهم ميشود ديگران متوجه شوند و با لاى اين نظر کار بيشتر کنند و بر مشکلاتى که فعلا دامنگير ما است براى هميشه دست يابيم
من قبلا هم نوشته بودم که برادران هزاره ما نه اين کشور را دوست دارند نه نام اين کشور خوش شان مى ايد نه از لحاظ مذهب با مردم اين سرزمين سازگار اند هميشه هاى هو فغان و ناله را به را مى اندازند هر کلام شان تفرقه افگنى هر حرکت شان به نفع ايرا ن است بياييد تبادله اتباع را عملى سازيم کرد هاى ايران نيز در ايران خوش نيستند البته در حق انها واقعا ايرانى هاى متعصب ظلم ميکند انها حق تحصيل را در ايران ندارند حق شهر وندى را ندارند در دفاتر دولتى کار کرده نميتوانند ازادى هاى سياسى و مذهبى ندارند بياييد انان را به افغانستان و برادران هزاره خود را به ايران بفرستيم از يکطرف هزاره ها در ايران از تمام حقوق که به گفته شان در اينجا زير پا شده است مستفيد خواهند شدو ازسوى ديگر جلويک فاجعه که دراينده توط ايران عملى خواهد شد گرفته ميشود
27 می 2009, 06:55, توسط بیطرف
کمال جان وقتی این پیشنهاد یک روشنفکر اوغان است.پس جای گله ازانعده یی که همه ساله با یورش براهالی بیدفاع باعث کشتار صدهاتن واواره شدن هزاران نفرمیگرددوباانتحاردرمساجدودربین مردم مظلوم باعث تباهی میگردند نیست.پیشنهادت خوب است اما نه تبادله اتباع بلکه جابجایی اتباع یعنی شما بروید ازجاییکه امده اید(هندوستان)وبازگردید به مذهب قبلی خود(مذهب سکها)زیرا بهترازانتحار تروروانداختن کتاب به دریاست.غیرازاوغانها سایر اقوام مطرح درافغانستان ساکنان بومی میباشند.حاصل چند قرن حکومت قبیله بیسوادی بدبختی تبادله زنها با حیوانات بارکش وتبادله دختران جوان باموتر ده سلندمیباشد.اینها باعث شده تادیگران دست به مبارزه بزنند.
27 می 2009, 07:39, توسط سلطان
با خواندن نظرات در بالا یک سوال در ذهنم مطرح شد، که آیا انتقاد باعث سازندگی می شود یا باعث تفرقه؟ در بالا بعضی نظرات مطرح نمودن چنین موضوعاتی را مثبت و بعضی آنرا تفرقه افکنی خوانده اند. عده ای حتی از طرح چنین مطالبی خشمگین شده اند و به ارائه نکاتی احساسی دست زده اند.
می خواهم در پاسخ به سوال بالا خودم جوابی ارائه کنم، اگر دوستان نظری داشتند امید است مطرح کنند:
اول - تجربه نشان داده است که در کشورهای دیگر هیچ موضوعی نیست که به بهانه های چون حفظ وحدت ملی، مصالح اجتماعی، ثبات حاکمیت و غیره از چشم مردم مخفی نگهداشته شود. لذا وقتی مردم به بحث روی مسائل می پردازند از آن آگاهی کافی پیدا می کنند و در نتیجه باعث روشنگری مردم می شود. مسائل نژاد پرستی وقتی که در میان اروپاییان به بحث گرفته شد همه در یافتند که این عمل خلاف کرامت انسان است و حتی قوانین سختگیرانه بر ضد نژاد پرستی وضع کردند. که امروز در سایه آن آسوده زندگی می کنند.
دوم - هرگاه شما می خواهید کاستی های جامعه تان را مورد انتقاد قرار دهید، بدین معنی نیست که شما با کل همان جامعه مخالف هستید. بدین اساس هرگاه دوستی انتقادی را می نویسد که به دولت مردان و حاکمان و یا ملیت پشتون بر می خورد بدین معنی نیست که همه آن مردم بد اند. متاسفانه به دلایل مختلف پشتونهای ما با مشکلات فراوانی روبرو هستند. سطح پایین سواد در بین کل جامعه، برداشتهای بسته از دین، وابستگی شدید به سنتهای کهنه و قبیله گرایی شدید عوامل خطرناکی اند که گاهی حتی تحصیل کردگان این جامعه را در سطح وزیر و والی متاثر می سازد. این ملیت نه به دلیل فطرت و ذات شان بلکه به دلیل زبان خاص شان از منابع آگاهی دهنده دنیا کمتر توانسته اند، استفاده کنند. امروز تعداد کتابهای که به زبان پشتو نگاشته می شود به صد جلد نمی رسد. پس تمام افغانها و بخصوص دولت در این راستا مسئولیت دارد که سطح معرفت و روشنگری را بالا ببرد.
بهرحال، چنین مسائلی که در افغانستان وجود دارد سالها پیش در کشورهای دیگر نیز جریان داشته است. در آنجا هم کسانی بخاطر تفاوت در رنگ پوست، عده ای بخاطر زبان متفاوت و یا عده ای به خاطر مذهب (یهودیان) زجر دیده اند و گاهی قتل عام شده اند. اما چیزی که در افغانستان خیلی درد آور است اینست که ما در قرنی زندگی می کنیم که در دنیای دیگر این مطالب کم رنگ شده است. تا جایی که امریکاییان سفید پوست رییس جمهور سیاه پوست انتخاب می کنند ولی ما هنوز در فکر نفی و نابودی یکدیگر هستیم. حتی والی ما کتابهای را که بیانگر تاریخ مردمان این سرزمین است را به آب می اندازد. این واقعا فاجعه است. بدون شک با شنیدن این خبر تمام مردم افغانستان و تمام پشتونهای روشندل ما متاثر می شوند.
27 می 2009, 14:16
(کبوترباکبوتربازباباز)تاییدعمل ضدفرهنگی وضد انسانی قبیله توسط شماخاکند نظر همه پشتونهانباشد.
27 می 2009, 11:11, توسط sharif
Salam barai hamai dostan. pashtun ha hamesha khiyanat kharda.dar Qarn 21 inha kitab ha ba ab andakhtand. mosalman nestand wa nabudand in ha nemekhahad ki tarikh waqei ra bidannad wa ba guzashta khod negah kunad . inha faqat pashtunwali ra dost darand
31 می 2009, 10:51, توسط عبدالله
برادران عریر . مثل مفروفیست ( زخرسان چه پرسان ) استعداد و کار آیی این طایفه بی کمال و هنر چیز تازه نیست اما ما به درد پراگند گی وتشتت گرقتار هستیم باید همه آنهایکه دلسوزو صادق هستند دورهم جمع گر دیم دست به دست هم داده از افراطیگری دوری کرده و کمر به خد مت ببند یم و به دنبال تیره کردن د َل و گروه نباشیم چرا ازاین جمع موجود توقع خدمت به مردم بیجاست از خر زی ریس وخَرم وزیر چه دستگیر مردم خواهد شد.
2 جون 2009, 09:04, توسط آصف سرپلی
آقای میر هزار هزار و یک سلام ! صد دانه سلام از خودیت و یک دانیش از خاطر یوتوب هایت که بسیار مثل خودکیت مقبول و ماقول بود. و نو صد سلامی دیگیشه خودیت میدانی (راز داری و میگن راز مردا پوشیده است) اگه از حق تیر نشویم و تبعیض گوفتنی چیزی ده کله ای بی مانای ما نباشه و راست ره راست گوفته بتانیم و ده دروغ تن نتیم گپای میر هزار هزار فیصد صحی و بجاست . براستی که ای قوم بیچاره ده طول تاریخ ده تاریکی ها مانده و مغز های روشن شان و فکر های کاری شان و دل های فرسوده از ظلم های شان ده روشتی و میدان بیرون کشیده نشوده و امیشه از نظر خرابی و بی احترامی و بی حیثیتی به ای قومی که از ما است و یک بند وجود ما استن دیده شوده که نباید ایتو میشود . نه ما از بیسوادی و نادانی به اون ها احترام کدیم و نه اونا از امی بیسوادی شان از حقوقشان دفاع کده تانیستن . خدا کنه ازی بباد ایتو نشوه و ای قوم زحمت کش مثل یک غونچه گل ده مابین گلدان افغانستان رسمن و اجبارن گذاشته شوده قبول عام و خاص باشن . هر کس ده ای گپی مه فی میگیره و یا گریفته میتانه مردانه وار ده میدان درایه که مغزی سری بابیشه خلاص بکونوم . برین هزارای خودیما بامان خدا .
13 جون 2009, 16:59
سلام به همه عزیزان...
هزاره ها باید برای دفاع از تاریخ شان رنجهای زیادی را متحمل شوند. تنها پشتونها منکر تاریخ هزاره ها نیست. دزدان دیگری نیز در کمین است. به این آدرس انترنتی بخوانید.
html.تاریخی/http//jawedan.com/index.php/51-35-06-12-03-1388
14 دسامبر 2010, 09:59, توسط sammie
هـزاره كيست تاجيك كيست پشتون كيست ازبك كيست
اساس فرقه سازى هـاى استعمار را بشكن
تو چون فرزند اسلامى شعارت نيست جز توحيد
ز محراب محمد پرچم كفار را بشكن
برادران عزيز
بياييد از اين تعصبات قومى و مزهـبى بگزريم ما هـمه افغانيم و مسلمان و هـمه زجر ديده ايم. تا وقتى تعصبات و قوم گرايي در افغانستان از بين نرود اين ملك هـيچ وقت روى صلح را نخوهـد ديد.
اگر رهـبران ما به خارجى هـا خود را فروخته و مجبور هـستند با هـمديگر بجنگند و قوم گرايي كنند م ملت بد بخت بايد نكنيم. ما كه فروخته شده نيستيم. كدام قوم افغانستان آواره و بيچاره نشده؟ كدام قوم در رفا زندگى ميكند؟
گر چه در طول تاريخ بيشترين ظلم بر هـزاره هـا تحميل شده اما هـمه افغانستان آواره و بيچاره اند. شما به قوم پشتون كه حاكم بوده يك نگاه عميق كنيد ايا اين حاكمان پشتون بر ملت پشتون كدام خدمت كرده؟ هـمه فرزندانشانرا بكشتن داده و به اينهـا عنوان يك قوم خشن و وحشى را داده است.
اين رهـبران ما فقط بخاطر منافع شخصى خود دست به اين كارهـا ميزنند
اميدوار روزى كه افغانهـا از خواب غفلت و نادانى بيدار شوند و اساس فرقه سازى هـاى استعمار را بشكنند و برادر وار در كنار هـم زندگى كنند و در آبادى اين ملك ( گلشن خاور زمين) سهـم بگيرند. گرچه اين به يك رويا ميماند اما هـيچ چيز غير ممكن نيست. داكتر كينگ زمانى سخنرانى مشهـورش ( من رويايي دارم) يا i have a dream را زماني در واشنگتن سخنرانى كرد كه در پشت شيشه هـاى رستوانهـاى امريكا مينوشتند كه سيا حق ورود ندارد. و ايشان در سخنرانيش از چيزهايي ميگفت كه بكفته خودش يك رويا بود ولى الان اوباما يك سيا رييس جمهـور اين كشور شده و اين رويايي داكتر كينگ به حقيقت پيوست.
اميد روزي كه تعصب در افغانستان معنى نداشته باشي به اميد افغانستان صلح و با صفا