وحدت ملی: کتاب ستیزی و بدویت قبیلوی؟!
اولا چنین مسایلی بهانه بدست هر مأمور وملای کم سوادی می دهد تا درجایگاه قاضی نشسته وحکم قضایی در مورد هرنوع جریان اندیشه ای و موضوعات فکری صادر کند. دوما، اینگونه آزادی واختیارات برای محدود کردن آزادی های فرهنگی واندیشوی، خطر کتابسوزیهای گسترده وهمگانی ای را بوجود می آورد که ممکن است در هرکوی وبرزن، تبدیل به یک فرهنگ سیاسی، عادت اجتماعی و رویۀ حکومتی گردد.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اخیراً مقامهای محلی ولایت نیمروز، هزاران جلد کتابی که توسط ابراهیم شریعتی، تنها ناشر حرفه ای وفعال افغان، از ایران وارد افغانستان شده بود را با این ادعا که این کتابها "اختلاف برانگیز" بوده و وحدت ملی را به خطر می انداخته اند، به رود هیرمند انداختند.
این واقعۀ تأسف انگیز قبل از هرچیز، اولا نشاندهندۀ ظلم وبی حرمتی فجیعی به " کلمه"، " کتاب" و"کیان" فرهنگی است که جامعۀ جنگ زده وجوانان جویای تحول افغانستان، بیش ار هرپدیده ای به آن نیازمند است؛ وثانیا بیانگر عمق نابسامانی وناکار آمدی در دستگاههای اداری وارگانهای دولتی افغانستان است که نشان می دهد هر مقام مادونی می تواند مافوق قانون، وبه سلیقه و تشخیص خود هر کاری را تبدیل به عرف اداری و رویۀ قانونی بسازد. یک والی کم سوادی مانند غلام دستگیر آزاد، به "ممیزی" کتاب بپردازد و "شورای علمای" کتب نخوانده ای در نیمروز، بجای دادگاه عالی، "حکم قضایی" کتابشویی ومضحکتر از آن حکم اعدام یک ناشر روشنایی را صادرکند.
افسانه ای بنام آزادی بیان
آزادی بیان وحق جریان آزاد مبادلات فرهنگی که درماده 31 قانون اساسی افغانستان تأکید گردیده، با این عمل مقامات ولایت نیمروز، آشکارا نقض می گردد.
روند محدود شدن آزادی بیان در افغانستان از چند سال اخیر بدینسو جدًّا نگران کننده است. صدورحکم زندان طولانی مدت برای پرویز کامبخش به جرم تکثیر یک مقاله، غوث زلمی به جرم نشر ترجمه فارسی قرآن ویا حکم اعدام برای علی محقق نسب به جرم نوشتن یک مقاله وارائه یک نظر علمی ـ فقهی، سه مثال روشن از ادامه ی این روند است.
حکم غرق کردن 25 تن کتاب در ادامۀ همین جریان محدود کردن آزادی بیان، و در نوع خود شدید ترین وبلکه عجیب ترین حکمی است که این بار نه ازجانب دادگاه عمومی ویا جنایی، بلکه توسط یک والی صادر واجرا می شود.
بنظر میرسد پیامدها ونتایج چنین اقداماتی برای آزادی بیان ودرمجموع رشد فکر وفرهنگ، به مراتب مضر تر وناگوارتر از حکم زندان و محاکمۀ افراد باشد، چراکه اولا چنین مسایلی بهانه بدست هر مأمور وملای کم سوادی می دهد تا درجایگاه قاضی نشسته وحکم قضایی در مورد هرنوع جریان اندیشه ای و موضوعات فکری صادر کند. دوما، اینگونه آزادی واختیارات برای محدود کردن آزادی های فرهنگی واندیشوی، خطر کتابسوزیهای گسترده وهمگانی ای را بوجود می آورد که ممکن است در هرکوی وبرزن، تبدیل به یک فرهنگ سیاسی، عادت اجتماعی و رویۀ حکومتی گردد.
تمسخر قانون
قانون شکنی ای که دراین عمل مقامات محلی ولایت نیمروز وجود دارد، با هیچ معیار حقوقی واداریی قابل توجیه نیست. گفته شده، این حکم با پیگیری یک کمیسیون مشترک وبا نظر وزارت فرهنگ، مشورت شورای علما وموافقت دادگاه عالی صورت گرفته است. پرسش اصلی اما این است که آیا:
1. تشکیل چنین کمیسیونی با کدام معیار وبرمبنای کدام مادۀ قانونی صورت گرفته است؟
2.چنین کمیسیونی چقدر صلاحیت حقوقی، علمی وفرهنگی برای ممیزی کتاب داشته است ویا دارد؟
3.برمبنای نص کدام قانون، آیین نامه، مصوبه ویا معیارها واصول تعریف شده، مجوز تفتیش وممیزی کتاب پیش بینی شده وکدام مرجع ویا مراجعی صلاحیت تشخیص واجرای چنین امری را دارد؟
4.برفرض که بپذیریم مثلا وزارت فرهنگ، حق وصلاحیت برسی وممیزی کتابهای وارده ونشر شده را دارد، بازهم این سوال مطرح می شود که برمبنای کدام مقرره ومصوبۀ تعریف شده و مدّونی، کدام کتاب وچه نوع کتبی ممنوع الورود ویا ممنوع الانتشار می باشند؟
5.درکدام مادۀ قانونی ودستور حقوقی آمده است که کتابی ممنوع الورود باشد وبه آب انداخته شود؟ این درحالیست که آقای دین محمد مبارز، معاون وزارت فرهنک می گوید: "ما در روند اجرایی خود قانونی نداریم که کتابی که ورودش ممنوع باشد آن را به آب بیندازیم." وی همچنین تأکید می کند که: کتابهایی که به رودخانه انداخته شدند جزئی از کتابهایی است که هیچ مشکلی ندارد و در افغانستان همیشه بوده و در آینده هم خواهد بود.
6.مجریان طرحٍ به آب ریختن کتابهای توقیف شده، ادعا می کنند که این کار شان با موافقت دادگاه عالی صورت گرفته است، اما عبدالمالک کاموی، رئیس اداری قوه قضائیه افغانستان در تماس با بی بی سی گفته است که " از صدور چنین حکمی توسط دادگاه عالی، اطلاعی ندارد."
پندارهای قومی وپیشداوریهای سیاسی
ازنحوۀ بیان ونوع موضعگیری عاملان این واقعه چنین برداشت می شود که این تصمیم اساسا برمبنای یک ذهنیت سیاسی وپیشداوری اعتقادی صورت گرفته است نه براساس مطالعۀ متن وآگاهی از محتوای کتابهای نابود شده ویا برمبنای مصلحت ملی، آنگونه که مجریان آن، درتوجیه کار شان ادعا واستدلال می کنند. مصاحبۀ وزیر فرهنگ با رادیوی بی بی سی نشان می داد که حتا شخص وزیر هم، ازجریان تصمیم گیری ویا حتا ازمحتوای کتابها اطلاعات روشنی ندارد. جالبتر از آن، توجیه والی نیمروز در به آب انداختن کتابها ست که گفت "به دلیل این که ممکن است در این کتابها کلمۀ طیبه و آیات قرآن نوشته شده باشد، به دستور دادگاه تصمیم گرفته شد که این کتابها به رودخانه انداخته شود." از بکاربردن کلمۀ "ممکن است" روشن می شود که تقریبا هیچپکدام از صادرکنندگان ومجریان حکم، کتابهارا نخوانده اند وبلکه فقط براساس عناوین روی جلد آنها، قضاوت ذهنی نموده اند، تصمیم عملی گرفته وحکم قضایی صادر کرده اند.
این درحالیست که قرار گفتۀ ابراهیم شریعتی، ناشر و وارد کنندۀ این کتابها، تمام 11 عنوان کتاب ممنوع شده، درسه موضوع کلی تاریخ، عقاید وادبیات بوده است؛ که از جمله، مجموعه داستان " گل سرخ دل افکار" نوشته ی پژوهشگر ونویسندۀ نامدار کشور، محمد جواد خاوری نیز جزو این "غریق" ها بوده است.
اسطورۀ غریق "وحدت ملی"
بهانه وتوجیه اصلی مجریان این طرح به گمان خودشان، حمایت از " وحدت ملی" بوده است. این توجیه مضحک از آن توجیهاتی است که مایه تعجب وخندۀ هر افغان کتابخوان وبا سوادی می گردد. در مضحک بودن این توجیه، باید گفت که اولا چگونه می شود با چند عنوان کتاب تاریخی، ادبی واعتقادی، درجامعه ای که 80 درصد آن از سوادخواندن ونوشتن محروم است، وحدت ملی را به خطر انداخت؟ دوم آن که براساس تعریف ودرک این آقایان، "وحدت ملی" چگونه کالایی است ویا دارای چه شرایط ومصداقهایی است که چنین براحتی با ورود چند کتاب، خدشه دار میگردد وبه خطر می افتد؟ سوم آنکه هرکتابخوانی، بروشنی میداند که برخی از این کتابها قرنهاست در افغانستان درخانه های مردم بوده وبرخی از آنها سالهاست که درکتابخانه های عمومی وکتابفروشیهای شهرها ی کشور وجود داشته است، پس چگونه شده که تا حالا این کتابها وحدت ملی را به خطر نینداخته اند ونیز،چطور شده که مسئولین وزارت فرهنگ ویا مقامات ولایت نیمروز تازه از وجود آنها با خبر شده اند؟
درنهایت ودر فرجام این پرسش برای هر افغان آگاه، اندیشه گر، واقع بین ومعتقد به وحدت وعظمت ملی ومومن به رشد فرهنگ اندیشۀ ملی مطرح است که آیا بهتر نیست که این مقامات ومحافظان مدعی وحدت ملی، بجای کتابسوزی وکتابشویی، به فکر مبارزه با تریاک وطالب وتحجر ی باشند که در چند قدمی ولایت و امارت و درداخل وزارتخانه شان با تفنگ وترور وانتحار، نه تنها وحدت ملی را بلکه هستی ملی واعتبار وامیدهای اجتماعی وفرهنگی مارا به نابودی می کشاند؟
پيامها
5 جون 2009, 19:35, توسط داوراحمدزی
من قبلانظرم رادرين خصوص نوشته وبازتکرارش نمی کنم فقط اينقدرميگويم که کتابهانه بدستوروالی نميروزبلکه بدستورشخص خرم وشينواری وباتوافق کرزی مسئولين نيمروزدست بکارشده وافتخارديگری برتاريخ افغانستان افزودندچقدراحمقانه است تصورکنيم که يک والی چنين خيزبالاترازصلاحيت کابينه افغانستان رابزند؟ يک والی هيچ وقت وظيفه خودرادرخطرنيأنداخته وخودش رادربرابرکابينه ، شورای ملی ، جامعه جهانی ومردم افغانستان قرارنمیدهدوشورای علمای نيمروزکسی جزدارودسته جيره خوارکرزی برهبری شينواری نيست که جزبدستوراوهيچ قدمی برداشته نميتوانندوشينواری وخرم نيزبدون موافقه وحمايت کرزی ودادستان کل ورئيس دادگاه عالی وبرخی ازمتنفذين درشورای ملی وديگرحلقات شئونيستی دردفاترجامعه جهانی وخصوصايونيسکو، يونيماو---مرتکب چنين جنايتی نگرديده اندپس اين يک کارسازمانيافه عليه زبان فارسی ومذهب تشيع است جالب اينکه احمدی نژادازکسی حمايت نموده وحکومت تهران محقق وخليلی ودوستم رابرای حمايت ازحکومتی تشويق کردندکه حوادث بهسودرا أفريده وبعدازقرأن مقدس ترين کتابهای اهل تشيع رابدريافگندعجب که برای فرزندان کوچی ليليه ميسازدوحتی حق مطالعه را ازهزاره وپارسيگوی مصادره ميکنند؟ لسيه وليليه کوچی هادربادغيس ، لوگر، کابل ، غزنی ، خوست ، پکتيا، هلمند، ننگرهارچهارطبقه اعمارگرديده که فقط فرزندان کوچی ميتوانندشامل شوندوبس درحاليکه أنهادرسائرمراکزتعليمی ، دانشگاه هاوليله هانيزميتوانندشامل شونداين يک تبعيض أشکاروکاملاضدملی است که فرزندان يکی اراقوامی که هنوزسندتابعيت ندارندازچنين امتيازات حارق العاده برخوردارباشندولی مردم بومی افغانستان بنابرعدم دسترسی بامکانات تحصيلی محروم مانندچنانچه بنام کوچی کسانی درشوری انتصاب ميشوندکه چندين مغازه ، اپارتمان ، املاک وخانه های شخصی وتجارت بين المللی دارندکشوريکه تبعيض راقانونی کرده وامتيازات رابه گروه های قومی خاص ميدهدچگونه ميتواندبستردمکرسی باشد؟ جالب اينکه بخاطرجلب حمايت عوام ونمايندگان شورای ملی ازتوزيع زمين برای کوچی هادرشمال حکومت حوادث بهسودرادوسال پيهم سازماندهی ميکندولی امسال که کرزی مصروف کمپاين است وبه حمايت هزاره هانيازداردازحمله کوچی هابه بهسودخبری نيست ازاينجاديده ميشودکه درعقب حوادث خونين جوزجان ؛ بغلان ، هرات ، بهسودو---دست مرموزتيم قدرت دردولت دخيل بوده است احتمالاسال أينده نيزکرزی کوچی هارابربهسودقومانده خواهد دادتادرشمال بتواندبرای أنهازمينه توزيع زمين رابهترمهياء سازدچراکه هدف تيم نژادپرست حاکم اسکان کوچی هادرشمال وغرب کشوراست چون مناطق مرکزی زمين نداردکه بأنهابدهندولی ازحمله باين ولايات ميخواهندتبليغات رابراه اندازندچنانچه باثرچنين تجاوزهای هزاره هابدفاع ازتوزيع زمين برای کوچی پرداختندوشورای ملی نيزدست بکارشداگرکوچی هابه بهسودحمله نکرده وتعدادی ازين مردم رانمی کشتندهزارهاهزاره درکابل مظاهراتی رابراه ميأنداختندکه بايدکوچی اسکان شود؟تيم قدرت چکونه ميتواندمردم رابدفاع ازطرح های نژادپرستانه خويش سازماندهی کند؟ کوچی که هزاران گوسپندوده هاشترودرلابلای بستره شان چندميل سلاح وميليونهادالروکلداروافغانی وکلچه های طلادارنداولادشان بايد درليليه های بخصوص درس بخوانندولی کسانيکه باتلقان وعلف امرارحيات نموده وسرپناهی ندارنداولادشان بايدمزدوری کنندوجاهل بماننداين است دولت ملی ، عدالت اجتماعی ، تعليم وتربيه وانکشاف متوازن پس چرافهيم ، دوستم ، محقق وخليلی ازتيم کرزی حمايت نکنند؟ بلی حمايت کنندتاطرح های خودراکاملاپياده سازندمرگ برين جهالت سياسی وتاريخی ما---درهمين لحظه که مصروف اين نوشته بودم ازأريانا افغانستان فيلم مستندی پخش شدکه نشان ميدهدکه چطور احمدولی کرزی مزارع خشخاش رادرهلمندرهبری ميکندودوستم ومحقق وفهيم نيزدرزرع وتجارت موادمخدردست دارند؟"پس اهدف زين ائتلاف اخيرحفظ حکومتی است که درخدمت مافيای موادمخدروجنايتکاران جنگی است
6 جون 2009, 01:56, توسط گردیزی
دوستان
کرزی با تمام امکانات که از بادارش میگیرید و باتیم فاشیستی که دور خود جمع نموده به نفع فاشیسم و قوم پرستی دارد تلاش میکند و اقای خرم در این بارگاه نقش سگ جنگی دهن دروزاه را دارد و بر هر حرکتی که خلاف خواست این گروه جهمنی و اجیر باشد میتازد و بر هر صدای مخالف غو میزند چون اور به همین منظور اینجا (دروزارت فرهنگ) میخ نموده اند. این گروه دیگر نه به قوام دیگر می اندیشند و نه صدای آنها را میشنوند زمان به سرعت به روزی نزدیک میشود که مردم بخاطر دفاع از زمین، فرهنگ ، قوم و زبانشان جزء توصل به زور راه دیگر نداشته باشند. باید برای آنروز آماده شد.
6 جون 2009, 19:35, توسط ساربان
آقای کردیزی! این قد تند نرو که خدای ناخواسته سر به تالاق نشی عزیزم. حادثه "غرق کتاب"یک حادثه فرهنگی اصلا نیست بل یک حادثه صددر صد سیاسی بوده که آبشخور آن ازایران، امریکا، الگایده، ساست بازان افغان، پاکستان و مچم کجاو کجاآب میخورد. دولت میداند که ملت (مردم که در افغانستان زنده گی میکنند و رنج می برند)تا خایه جاهل است، روشنفکر گونه های این سرزمین همش مسخ شده هستند، یا توسط دولت و مارکیت آزاد و یا با کوته بینی تانوک بینی خودشان که هر حادثه را به"ملت" ،"وحدت ملی"، "ملیت"، "نژاد"، "زبان" و "مذهب" میخ می کنند. نمی دانم جناب شما و هم عزیز دیگری به نام "احمدی" که این قدر تشنه خون و مبارزه و ریسمان دار هستید چی اعتراضی به غیر از همین نظر دادن انترنتی بی خظر نام گم، به عمل آورده اید؟ دیگر روشن فکران ما بغییر از بلغور بر صفحه شیشه یی تلویزیون به چی اقدام مناسب و جدی دست زده اند؟ چند نفر از این قلم به دستان تا به حال به خاطر تنها همین مساله به زندان رفته است؟ کی تا به حال کشته شده است؟ کی زخمی شده است؟ کی از وطنش و مردمش تجرید شده و به بیرون از مرز ها پرتاب شده است؟ کی به خاطر "آزادی بیان" دست به خود سوزی زده است؟ کی چیزی به درد بخوری را به دفاع از آزادی بیان به نشر رسانیده است؟ کی دست به اعتصاب غذایی دست زده است؟ که دست به تشکل زده است؟ کدام روشنفکر از پیله قومی و گله یی خود را شکستانده و وسیع تر و انسانی تر اندیشیده و عمل کرده است؟ به من از بین هزاره ها، پشتون ها، تاجک ها، ازبک ها و غیره اقوام این وطن یکی را نشان بدهید که استوار پرخاش کرده باشد و رسالت خود را به مثابه چراغ سوزنده و روشنگر افکار مردم به خاطر به زیستن و انسانی زیستن ادا کرده است. عزیزم: وقتی فکر میکنی که میدانی باید باید دانسته عمل کنی، باز بیندیشی و باز عمل کنی اگر جانت را از دست هم بدهمی.
7 جون 2009, 01:18, توسط علی رضا
What they did is a correct thing? they did a great job, We don;t need iranians books in our country. It was really really bad books full of voilation. against sunni and Sheya, also against pashtoons and Hazaara and against tajiks and uzbeks, We have a great culture than Iran we have got 5000 history than Iran. I would say again great Job Mr. Khuram. Thank you for saving this country. Keep going on we are behind you.
Thank you
Ali Reyza
6 جون 2009, 02:14, توسط احمد
ما جرایی کتاب سوزی در افغانسانی که از یک طرف در زیر چکمه بی داد طالبان قرار دارد و از طرف دیگر در آستانه انتخابات است، و از هر جهت دیگر حائز اهمیت است .
به نظر من ارگان های ذی ربط و شورای محترم علما که نماد تقویت اراده و آرمان شهدای ماست شدیدا موظف است که از این موضوع چشم پوشی نا جوان مردانه نکرده و جداً عاملان این قضیه را به شدیدترین وضع جزا دهند.
و از نظر بنده وزیر فرهنگ باید بی دون معطلی با این اقدام اشان به کام اعدام سپرده شود چون که دقیقاً او مزدور بیگانگان و عامل اختلاف افگنی بین مسلمان افغانستان است.
8 جون 2009, 09:29, توسط احمدی
در باره داستان کتاب سوزی که توسط شخصیت بی سواد کریم خرم اتفاق افتاده است بنده به عنوان یکی از شهروند افغان مجدداً خواستار محاکمه و مخصوصاً محاکمه خرم بی شرف هستیم .
به دلیل اینکه در قانون اساسی کشور ما برای تک تک مذاهب و افراد حق زندگی و استفاده آزاد به اداء مراسم های دینی و مذهبی شان داده شده است.
پس این اقدام نا جوان مردانه ین مردک بی سواد و سکوت جامعه بین الملل که داد از حقوق بشر و آزادی عقیده می زند را کاملا مذمت نموده و از هیئت اداری دولت جداً خواستار اعدام و زیر اطلاعات ( کریم خرم ) هستیم.
مرگ ابدی باد برای این مزدوران که بازهم از باداران خود پول می گیرد و به ایجاد تفرقه بین ملت شجاع افغان می زند.
6 جون 2009, 18:30, توسط نیک اندیش
هزاره وتاجیک بدانید که در حقیقت زبان وتاریخ شمارا در آب هیرمند غرق ساخته اند وباز بدنبال معاملگران چوکی پرست برو ورایت را به صندوق کثیف اقای کرزی این ضد فرهنگ وضد کتاب بینداز!
اوزبیک ! خون فرزندان شیرغان چشم ترا کور کند که از بالای این خون پای بمانی ودر صندوق این فاشیست قاچاقچی وآدمکش قومگرا رایت را بریزی ! اگر این بار کرزی برنده شود، انتقام طالبان را از تو وسایر مردم شریف افغانستان میگیرد وصدها جمعه خان همدرد را در راس این دولت قرارد خواهد داد وهزاران کوچی ساختگی از آنسوی دیورند بخاطر غصب زمینهای مردم بومی بهسود وهزارجات وشمال وشمالی سوق خواهد داد، اگر میخواهید که ورق تلخ تاریخ وبازگردش بروی شما تا ابد ایست کند رای خویش را به یکی از فرزندان خوب وخدمتگار کشور بدهید که در نهاد وگوهرش عدالت انسانی وحق تساوی حقوق ملی موج بزند؛ نه این اقای کرزی معامله گر ووطن فروش هرزه مانند طتلب ویار گلبدین وهمدردهای جنایتکار.
7 جون 2009, 10:23, توسط tanha
با سلام خدمت همه خواننده گان محترم باید همه ما هوشیار باشیم که این کار ها همه از سیاست طالبانی آقای حامد جان کرزی ویا بهتر است بگویم که همان ملا کرزی
کرزی سعی دارد تا مردم افغانستان همه کوچی وار زنده گی کند از اینجا پیداست که آقای کرزی فقط به فکر پول جمع کردن برای خود هست نه منافع کشور و اگر کرزی میخواست به ملت افغانستان خدمت کند هیچ موقع این اتفاقات نمی افتاد کرزی در این چند سال که به تخت ریاست جمهوری نشسته هیچ مدیریت درستی در کارش نداشته اگر مدیریتی داشت لا اقل در افغانستان یک تغیراتی هم ایجاد میشد در افغانستان طالبان حکومت میکند نه آقای کرزی کرزی فقط اسمش ریس جمهور است
13 جون 2009, 02:41, توسط خالد
بايد گفت که آفتاب به دو انگشت پنهان نميشود. با اين کار ها نميتوان قدرت و توانايي زبان فارسی را زير تاثير قرار داد.
اگر ميتوانند زبان خود را که خودشان حاضر نيستند با آن سخن بزنند رشد بدهند. فارسی زبانان امپراطوری داشتند و خواهند داشت. اين زبان زبانی فردوسی ، مولوی ، حافظ ، بيدل ، سعدی، سنايي ، اعطار ، ناصرخسرو و ديگر شعريست که در جهان مطرح هستند. شما از خود چه فرهنگ و چه کلتور داريد. همه اش معلوم است و خلاصه اينکه تمام بدبختی افغانستان و تمام پسمانی ما از ديگر ملل جهان دليلش شما مردم هستيد که هميشه لياقت را در نظر نگرفته قوميت را مقدم ميشماريد و تا فعلا همين عادتان جريان دارد. آقای خرم خوب بود که آمر ميدان سگ بازی ميبود نه از وزارت اطلاعات فرهنگ اين يک جفای بزرگ است که وی در اين پست آمده است. اگر باز اين کرزی قدرت را توسط بادارانش بدست آورد. وای به حال مردم بيچاره ما. وسلام