صفحه نخست > دیدگاه > فکر صلح بعد از یک دهه وحشت و غفلت

فکر صلح بعد از یک دهه وحشت و غفلت

هرگاه صلح از عدالت اجتماعی مجزا پنداشته شود نميتوان عوامل ساختاری جنگ را از ميان برداشت.
احمد راشد جمال
شنبه 23 اكتبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

هرگاه صلح از عدالت اجتماعی مجزا پنداشته شود نميتوان عوامل ساختاری جنگ را از ميان برداشت. وجود نابرابريهای اجتماعی که مشخصه تمام ممالک فقير ميباشد، چالش اساسی را در برابر بازسازی و نوسازی پس از جنگ تشکيل ميدهد؛ زيرا بی ثباتی سياسی در اين کشورها اکثرا ًاز ناکامی درتخفيف نا برابريها و فقدان يک سياست معقول و متوازن کاهش فقر منشاء ميگيرد.

جنگ در افغانستان درست وارد دهمین سال خویش می شود، یک دهه را مردم در شرایط بسیار دشواری سپری کردند، با وجود آنکه کمک های بین المللی گویا در این کشور سرازیر بوده، باز هم مردم از وضعیت خوبی مانند دیگر مردمان جهان برخوردار نبودند، بلکه هر لحظه فقر گرسنگی و وحشت مردم را تهدید میکرد. صلح یکی از بالا ترین آرمان های بشر دانسته شده و در اسناد بین المللی مهم مانند منشور سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی 1966 و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی 1966 از صلح به عنوان اولین سنگ بنای جامعه مرفه ، عدالت، احترام به حقوق بشر و کرامت انسانی یاد شده است.

اگر صلح را به معنای حسن تفاهم، دوستی، هماهنگی و آرامش بپنداریم. می بینیم که این تعریف تمام شرایط کامل حقوق بشری،عدالت و آزادی های افراد را در بر نگرفته و هم چنان حل بنیادی متارکه، عدم خشونت، تشکیل اداره دولتی را بر مبانی دموکراتیک برای استحکام و قوت بخشیدن صلح ضروری می باشد، شامل نمی شود.

صلح را می توان در سه مرحله تطبیق نمود:1.صلح منفی 2.صلح مثبت 3. اعمار صلح یا صلح دموکراتیک.
در مرحله اول کوشش می شود تا امنیت و آرامش از طریق ممانعت افراد، گروه ها و ملت ها به تشدد فزیکی تامین شود.که این مرحله بیشتر تاکید بر کنترول و به دست گرفتن اوضاع دارد نه ریشه کن نمودن آن. در کل در این مرحله سعی بر آن است تا از لحاظ سایکولوژیک یا روانشناسی عدم موجودیت جنگ و غیابت آن را دربر گیرد.

در مرحله صلح مثبت کوشش می شود تا شرایطی جستجو شود که بتواند عوامل و ریشه های بی اعتمادی و هم چنان بی باوری از میان جوانب در گیر که باعث متارکه و جنگ میگردد از میان برداشته شود.در این مرحله بیشتر از افراد توسط سازمانهای مختلف اجتماعی-اقتصادی و سیاسی برای حل سازنده منازعات و احیای ارزشهای اجتماعی و شکیبائی به نفع صلح، امنیت ، آزادی و دموکراسی با هم همکاری می کنند.

درمرحله سوم که عبارت از اعمار صلح یا صلح دموکراتیک می باشد، کانت فیلسوف آلمانی می گوید"مجموعه ابتکارات واقدامات فزیکی ، اجتماعی و ساختاریست که از بروز منازعه جلوگیری و عوامل منازعه را از راه نوسازی و بازسازی ساختار های پس از منازعه حل میکند.به عبارت دیگر تطبیق اقدامات قانونی-سیاسی و اقتصادی در مقیاس ملی و محلی به خاطر امحاء ونابودی عوامل جنگ، صلح دموکراتیک تعریف میشود."
حال اینکه اگر مقایسه کنیم که افغانستان در کدام یک از مراحل صلح قرار دارد، زمان پاسخ واضح به آن ارائه می کند، که باشورای عالی صلح راه به کجا خواهد انجامید و پروسه استقرار صلح بدون افراد مسلکی با تخصص و صادق ، بدون دستآورد خواهد بود.

آیا افرادی که از صلح حرف می زنند خود از مفاهیم و ابعاد صلح آگاهی دارند؟ افرادی که در جنگ های معاصر افغانستان دارای مدال های طلا هستند، می توانند با سرداران ترور و وحشت (طالبان) حرف از صلح بزنند؟
بناً بايد به خاطر سپرد که به گفته اروين هارباتل «حل منازعه صرف به شکست دشمنان صلح و اختتام جنگ خلاصه نميشود، بلکه احيای نظم و قانون، ثبات اجتماعی-اقتصادی، ضمانت حقوق بشری مردم، برقراری مجدد مناسبات صلح آميز ميان گروهها و اقوام مختلف، قطع خشونت و امحای ساختارهایي که باعث تشدد ميشوند، از اهميت بالاتری برخوردار اند.» بناءً افرادی که برای حرف از صلح می زنند باید درک عمیقی از مفاهیم صلح و چگونگی استقرار آن را نیز در سر داشته باشند.این مرحله صلح را که دانشمندان "صلح مثبت" مينامند هم مستلزم آن است تا اهداف آن توسط نظرات مشترک که نتيجه تفاهم مشترک و روحيه همکاري است، طرح و فورمولبندی گردند. قضايای حل ناشده یی که در راه تأسيس نهادهای سياسی و اصلاحات اقتصادی هنوز باقيمانده اند ايجاب مذاکرات مجدد را مينمايد. در اين مرحله بايد موقفهای غيرقابل انطباق تشخيص و اختلافات از راه اعتماد متقابل و به طور صلح آميز حل و فصل شوند.

هرگاه صلح از عدالت اجتماعی مجزا پنداشته شود نميتوان عوامل ساختاری جنگ را از ميان برداشت. وجود نابرابريهای اجتماعی که مشخصه تمام ممالک فقير ميباشد، چالش اساسی را در برابر بازسازی و نوسازی پس از جنگ تشکيل ميدهد؛ زيرا بی ثباتی سياسی در اين کشورها اکثرا ًاز ناکامی درتخفيف نا برابريها و فقدان يک سياست معقول و متوازن کاهش فقر منشاء ميگيرد.

طرزالعملهای قانونی و «اصل نماينده گی» هرگاه به تقسيم متوازن قدرت ميان گروهها و طبقات اجتماعی نيانجامد، مسايل مورد منازعه لاينحل باقی خواهند ماند. فقط ازين راه است که ظرفيتهای مردم از راه مشارکت در ساختارهای اجتماعی و روندهای سياسی همراه با گروههای اجتماعیی که به حاشيه رانده شده اند، انکشاف ميکند.

صلح پايدار تأمين شده نميتواند مگر آن که سيستمهای محلی، منطقه یی، دولتی و بين المللی تطبيق عدالت تأسيس گردند. موجوديت عدالت امکان آن را به مردم ميسر ميسازد تا نيازهای شان را به نحو شايسته بيان کنند. برعلاوه، ايجاد واحدهای چندین قومی و چندین فرهنگی مستلزم قبول تنوع قومی و خودمختاری بيشتر برای آنها ميباشد.به گفته کوين کلمنت «روابط نابرابر را بايد برابر ساخت».ضروري است تا گروه حاکم قانع ساخته شود که اعمار جامعه عادلانه در طويل المدت به نفع آنها نيز ميباشد.

تغير ساختار اجتماعی منازعه

اعمار صلح در جوامعی که مدت طولانی را در جنگ و تشدد سپری نموده اند در شرايط پيچيده اجتماعی صورت ميگيرد. اقداماتي که در طويل المدت در اين زمينه فورمولبندی ميشود بايد طوری دقيق، همه جانبه و پرتو آن باشد که اعمال و کردار دوران منازعه راازريشه وبنيادتغيردهد.پروژههای آشتی،مصالحه، اعمار جامعه مدنی وبرنامه آوردن تغيرات بنيادی لازم وملزوم همديگراند.هدف ازاين اقدامات راتغيرمناسبات قومی توسط ايجادتغيرات اساسی درزنده گی اقتصادی مردم،نهادهای دولتی وتنظيم سيستم نماينده گی سياسی برای همه تشکيل ميدهد. در قدم نخست به اقتصاد سياسی منازعه توجه به عمل آيد و با مشارکت خود مردم راههای قابل قبول هم برای رفع نيازمنديهای اقتصادی- سياسی و هم برای رفع ترس و وهم جوانب درگيرعرضه گردد. نوسازی روابط اجتماعی و اعمارمجدد اقتصاد، محراق کار را در دولتهای ناکام يا وامانده همانند لایيبيريا، سوماليا و افغانستان تشکيل ميدهد که هدف از آن تقويت جامعه مدنی از راه اصلاح سيستم سياسی و قضایی ميباشد. امکانات و فرصتهایي که به جوانب درگير فراهم می شود هر قدر بيشتر قابل لمس باشد به همان پيمانه اعتماد متقابل ميان آنها را تقويت نموده و اراده شان را برای گسست با تشدد و خشونت و برقراری مناسبات دوستانه با رقبای قبلی استحکام ميبخشد.

united Nations charter (1945), Art. 1(1)
united Nations charter(1945), Art. 55(3)
universal Declaration of Human Rights, un GA Res. No. 217 A(III),Preamble
ICCPR (1966), UN GA Res. No. 2200A(XXI), Preamble
.ICESCR(1966), UN GA Res. No. 2200 A(XXI), Preamble
The Tow Faces of Peace Building (Michael Harbottle)
Peace Building (Erwin Harbottle)
Peace Building and Conflict Transformation (Kevin Clement)
Cooperation for Peace (Evan Gareth)

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس