صفحه نخست > حقوق بشر > گرانا قربانی جنایات جنگی در افغانستان

گرانا قربانی جنایات جنگی در افغانستان

گرانا 12 ساله است و مادرش، سه خواهرش، دو برادرش و چند تن ديگر از اقوامش کشته شده اند. / جنایات جنگی در افغانستان توسط نيروهای بین المللی و طالبان ادامه دارد.
پنج شنبه 2 جولای 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • نویسنده گان پُرمدعا مانند یعقوب یسنا و سایر دوستان وی که خود را سقراط و افلاطون عصر حاضر میپندارند، از پُررنگی و ارزش خاص خون ندا و همرزمان وی، در روز های اخیر صفحه های انترنتی را سیاه کردند و به تقلید از برادر بزرگ یا انکل سام نعره ها کشیدند و یخن ها دریدند... اما وقتش است تا اندک لطفی کنند و از درد و مرگ میلیون ها ندای کشور خود یعنی افغانستان نیز بنویسند و عاملان آنرا همانطوریکه بر نظام ولایت فقیه میتازند به باد انتقاد (ولو اندک و مصلحتی بخاطریکه موقعیت، درآمد، چوکی و قدرت را از دست نداده باشند...) بگیرند.

    از قدیم گفته اند، "چراغیکه از ضروریات خانه باشد، در مسجد حرام است". مردم ما به اندازۀ کافی رنج و غم دارند و بیشتر از نان مست های تهرانی و شیرازی یا اصفهانی مشکل و گرفتاری دارند. بنابراین اشک های خود را (ولو اینکه اشک تمساح باشد و به تقلید از کاخ سفید و اتحادیه اروپا برای ندا یا پیرهن عثمان امروزی) برای گرانا بریزید اگر راست میگویید.

    تفاوت میان گرانا و صد ها هزار هم سرنوشت او در افغانستان با ندا های ایرانی در این است که گرانا و امثال او بدون هیچگونه دلیل و برهان و با شکم های گرسنه و تن های برهنه به خاک و خون کشیده میشوند ولی نان مست های ایرانی، که یکی از آنها ندا باشد با داشتن بهترین مکاتب، سرپناه ها، موتر های آخرین مدل، دانشگاه های مجهز، امکانات تحصیلی و تحقیقی با کیفیت، امکانات تفریحی و تقریباً همه امکانات اولیه برای یک زندگئ سالم و حتی کلاس های موسیقی برای دختران و پسران بطور یکسان (بخاطریکه آموزش موسیقی علامت شکم سیریست...)، یکجا با سایر همرزمان خود بخاطر بی نظمی و اغتشاشیکه خود به میان آورده اند کشته میشوند، با آنکه معلوم نیست کی سینه ی آنها را هدف قرار داده است؟

    خود قضاوت کنید، میلیون ها تن را در عراق، افغانستان و فلسطین میکشند و چپاول میکنند بدون اینکه کوچکترین ترحم و دلسوزیی برایشان داشته باشند اما از مرگ اغتشاش گران ایرانی به بهترین وجه ممکن "پیرهن عثمان" ساخته و دُهل تبلیغات خود را علیه رژیم آخندئ ایران به صدا در میآورند. آیا همین دفاع از حقوق بشر و دموکراسیست؟

    اگر ماهیت غرب همین باشد که میبینیم، پس ما گذشتیم از خیر دموکراسی و حقوق به اصطلاح بشر به شیوۀ فروشندگان و صادر کنندگان آن.

    مردم ما همت کنند و اولتر از هر عمل دیگر، خر خود از گل بیرون نمایند.

  • برادر محترم توفيق جان : بزرگترين بد بختى ما افغان همينجا است که خود کش بيگانه پرور هستيم بيشتر از سي سال است که مردم ما در اتش جنگ ميسوزد روزانه صد ها انسان بيگناه ما فداى خواست هاى امپرياليزم خون اشام غرب ،اروپا و گروهک ها ى وجدان و ناموس فروخته شده داخلى شان ميشوند يکروز يک ايرانى در اين مورد چيزى ننوشت يکروز در ايران در مقابل دروازه سازمان ملل متحد ايرانى ها اعتراض نکردند حتى از اين حالت افغانهاى احساس خوشنودى هم ميکنند اما در اينجا تنظيم ها و ليدر هاى مزدور انها براى منافع انکشور کار ميکنند من نميگويم انچه در ايران صورت گرفت درست است کشتن انسان هاى بيگناه قابل توجيه نيست اما اين برادران معاش خور سفارت ايران بايد اين نکته را نيز در نظر بگيرند که صد ها افغان مهاجر شايد هم هزار ها توسط ايرانى ها به قتل رسانده شده اند بيايد در اينمورد چيز هاى بنويسيم بيايد از حقوق حقه ملت خود که اب هلمند است دفاع کنيم و ايران را وادار بسازيم تا پول اب هلمند را که در طول تاريخ مفت خورد است براى اين ملت بيچاره بپردازد که سالانه به مليارد ها دالر ميرسد

    مرازخير تو، توبه به من شر مرسان

    • فهیم جان، هم خاک

      ایرانی ها آخوندهای حاکمیت نیستند ! ایرانی ها فقر کشور همسایه و برادران تاریخی خود را نمی خواهند ! ایرانی ها هیلمند و هیرمند را یگانه راه و مرتبه دوستی و صلح نمیدانند ! ایرانی ها تاریخ جدا بافته از خاک افغانستان را ندارند ! ایرانی ها از اعدامهای بر سر هر چهار راه انزجار دارند ! ایرانی ها برادران زحمت کش مهاجر و جنگ زده افغانستانی را دوست می دارند ! این ایرانی ها نیستند که برای بقاء حکومت ننگ و خونخوار خود توان بمبگذاری خود را در اینجا و آنجا بالا میبرند برای تشنج در منطقه ای دیگر. آن هم در زمانی که مشکلاتی برایشان در داخل و در سطح بین المللی پدیدار میشود.

      هشیاری و استقلال مردم کشور برادر افغانستان را آرزو دارم.

      مهاجری از همان حوالی
      با مهر و دوستی

  • به همه سلام
    با تشکر از محترم میرهزار که از رنج مردم خود با خبر است و امید در اینده همچو ویدیوهای زیادی را از شرق و جنوب کشور کشور در سایت خود نشر و پخش نمایند که به این کار اعتبار سایت در مردم قوی شده میرود و دیگر اینکه سایت کابل پرس? بطرف ملی شدن بهتر شده میرود و شک و تردیدی که در مورد موجود است ان هم از بین میرود هر چند من شخصاً شما را یک انسان ترقی خوا می دانم لیکن باید گفت یک عده کسانی در هر دو بخش سعی دارند از محبویت سایت تان بکاهد
    جلال ابادی

    • tofegh jan khili dor rafti motasefam barat in ghad bakhil na bash har roz ba rozash akhbari nida ham khili mohim bod chon tamami rasane ha donya nashr kardan hala chi mishe ki kabul press? ham ba yad hame akha ra ra ba rozash nashar konad chon namash kabul press ast

    • نبی عزیز

      این بخل و خود خواهی نیست. ایران برای خودش یک کشور مستقل است و اصلاح طلب، شاه طلب، محافظه کار و یا منافقین خلق در آنجا برای مردم و کشور افغانستان سیاست خارجی یکسان خواهند داشت.

      مطبوعات ایران نیز هیچگاهی بشکل انسانی و غیر جانبدارانه به مسائل افغانستان نپرداخته و نمیپردازند. اکثریت اهل قلم در ایران سعی و تلاش شان بر این است که به نحوی از انواع مردم افغانستان را کم بزنند و تخریب کنند.

      یادم است که در هنگام پیروزئ روح الله نیکپا، یکی از رسانه های مشهور ایران نوشته بود، "این پسره در ایران شاگرد خیاط بود...".

      ملاک اهمیت یک مطلب نیز نشر آن از طریق مطبوعات جهان نیست. مطبوعات جهان 90% در دست یهودیان و اسلام ستیزان بوده و استناد کردن به گفتار و تبلیغات رسانه های دشمن نیز اشتباه نابخشودنیست.

      ندا ها و سایر جوانان ایرانی که در جریان انتخابات 88 و به نفع موسوی بشدت افراط کردند نیز در فرهنگ مردم افغانستان، نان مست گفته میشوند. اینها از سیرئ بسیار به حالت سکر و مستی رسیده اند و سبز کردن مستراح، آشپزخانه، ... تشک و بالش و شورت و سینه بند و غیره نیز نشانه های افراطی گری و بی بندوباریست.

      موسوی نیز اگر قدرت را در دست میگرفت بهتر از احمدی نژاد با مردم افغانستان برخورد نمیکرد. اینها گل های یک بوستان اند و فرقی نمیکند که کدام یک بر سر قدرت باشند.

      اما نقطه ضعف اساسی در میان پیروان موسوی و کروبی همانا افراط آنها در رفتار و گفتار شان بود. از آنجاییکه افراط و تفریط هر دو در اسلام حرام است، طرفداران موسوی و کروبی مرتکب حرام بزرگ شدند و ثابت کردند که از افراطیون بی بندوبار جامعه ی ایرانی هستند.

      سید محمد خاتمی چه کرد که این دو تای دیگر کنند؟ و مهمتر از همه مگر نه این است که سبز ها دیموکراسی میخواهند؟ در دیموکراسی 50.1% برنده است و 49.9% بازنده. و از جانب دیگر نظر به اصول دیموکراسی بازنده حق ندارد فحاشی، سنگ پرانی، آتش سوزی و بی بندوباری کند.

      جورج بوش در دور دوم ریاست جمهوری فقط 50.5% رای را با خود داشت (با آنکه تقلب نمود) اما جان کیری رقیب وی هرگز طرفدارانش را به اغتشاش و مظاهره دعوت نکرد با آنکه ادعا داشت که حق با او بود. پس از این معلوم میشود که موسوی و کروبی شعور سیاسی نداشته و مصلحت ایران را نه بلکه مصلحت خود و گروه خود را میخواهند. و خوب میدانند که این عمل شان "آب ریختن به آسیاب دشمنان ایران است" اما بازهم پافشاری میکنند.

      بهر حال هر چه بود وهست برای خود ایران بود و میباشد. همانطوریکه مشکلات و گرفتاری های ما در ایران علاقه مند و دلسوز ندارد، مسائل ایران نیز برای ما دلچسپ و جالب نیستند. علاوه بر این ما به اندازه ی کافی مشکل داریم و حماقت خواهد بود اگر مشکلات خود را فراموش نموده و در مورد موضوعات ایران قضاوت و تبصره کنیم.

      و اگر قرار باشد از روی اسلامیت و انسانیت به مشکلات دیگران بپردازیم، مردم غزه، پاراچنار، عراق، سومالی و هموطنان خود ما حق اولیت را دارند. مردم ایران مستحق درجه یک و دو و حتی درجه ده نیز نمیباشند چرا که از گرسنگی نمیمیرند و کشور شان در اشغال بیگانگان نیز نیست. امکانات وافر تحصیلی، اجتماعی، تفریحی، فرهنگی و غیره دارند. فقط زیاده خواهی و حرص بیشمار آنهاست که آنها را به ورطۀ سقوط کشانیده است. مانند منافقین میگویند، تورم است! گرانیست! چنین است و چنان است! فکر میکنند این مشکلات تنها در ایران است. نمیدانند که مشکلات اقتصادی مرز های جغرافیایی نمیشناسد. حتی در اروپا و امریکا نیز مردم با همین مشلات دست و پنجه نرم میکنند اما دست به خشونت و کشتار به طرز و شکل ایرانی ها نمیزنند.

      خوش باشید و خرم

    • اقای جلال ابادی سلام من با شما موافق هستم بعض اشخاص میخواهند که چهرهء کابل پرس? را خدشه دار کنند

    • ba grana salami ba tofegh ahtirami 333 brai khalghi alem nik nami 333 khoda ya bish kanad dastani zalim 333 khoda vanda rasan solhi jahani 333

    • توفیق عزیز

      در قضاوت تعادل افکار و گفتار داشته باشید !
      انتخابات اخیر ایران، با تعداد هفت صد نفر ثبت نام کاندیدا در شرایط سی سال اختناق اسلامی ایران شروع شد، اما به خواست یک نفر ! دقت کنید ! فقط یک نفر که منتخب مردم هم نیست و شورا های زیر دستش این تعداد را به چهار نفر از "خودی ها" تقلیل دادند!؟
      صداقت شما را گواه می گیرم. به ابتدای این مصاحبه ناصر زر افشان که وکیلی از ایران است و مدافع حق و عدالت خواه با دقت گفته هایش را گوش دهید

      https://www.chebayadkard.com/r...

      و در نهایت زمانی که زمان رای گیری با مشکلات فراوان و بامبول های من درآوردی منجمله بستن شعبه های رای گیری که زود تر از موعد بسته شدند، یا کمبود فرمهای رای گیری ووو در نهیت ساعت 22.30 بسته ها را شروع به شمارش کردند و در ساعت 24 اعلام کردند که احمدی نژاد برنده انتخابات است!!! به عبارتی ظرف یکساعت و نیم بعد از رای گیری آن هم به صورت برگه کاغذ و نه از طریق انترنت، شمارش شد!!! آن هم سرزمینی با وسعت جغرافیائی ایران. کمی دقت بفرمایید، در کشوری هستیم که در آمد نفت آن بالغ بر سیصد میلیارد دلار در ظرف چهار سال گذشته بوده است. و در این شرایط مالی رئیس جمهورش برای کمک به فرهنگیانش کیسه سیبزمینی اهدا می کند و تصور می کند که زندگی هفتاد میلیون مردم یک مملکت را با تبانی نمایندگان مردم !؟ در شورای ملی را در اختیار خود دارد ! شما این رویا روئی قدرت با مردم را جمهوریت مینامید ؟ اسلام برابر خواه ؟ همان امام سال 57 مگر از رای ملت میزان است را مگر عنوان نکرد ؟ برابری و برادری اسلامی را هم در ایران اگر شما فقط شنیده اید، من آنرا از نزدیک زندگی کرده ام.

      سرافکندگی دارم بگویم هم خاک های من، افغانستانی های مقیم در ایران به چه نحو کار و زندگی می کنند. یا که شهرستانی های دور افتاده از پایتخت در کشورم حتی. بنای هر ساختمانی با هر مساحت زیر بنایش را با دو افغانستانی شروع به کار می کنند، روز مزدی بهترین شرایط کاری میتواند باشد که یک هم وطن شما در ایران میتواند به آن دست یابد. شرمش بر یکا یک مزدوران رژیمی که خودکامگی را بر منافع مردم خود و منطقه جایگزین خوشبختی یکا یک مان کرد. در حالی که سرمایه های نفتی منطقه را در بانکهای خارجی به حسابهای خود واریز کردند. اگر خواستی بود توان تهیه لیستی از نام افراد و نام بانکها و حتی شماره حساب این مفتخوران حکومتی از خامنه ای تا احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی، یزدی، جنتی، و دیگر آقا زاده ها را هم دارم و تقدیم حضورتان خوام نمود.

      حقیقت نمیدان به کدام قضاوت نا بخردانه شما جوابگو باشم چرا که گفته هایتان از محدودیت تماس با دنیای نسبتا، دقت کنید گفتم نسبتا آزاد ناشی میشود و در مورد ایران و ایرانی کم و ی بسیار به هر طریق در اشتباه هستید. باور بفرمائید دوستی و و رفت آمد بدون مرز میان کشور های منطقه مان از آرزوهای من شده است. کاش توان هوش و ذکاوت یکایکمان بیشتر از آنچه می بود که هست و در دنیای امروز، سازندگی و بیداری را به سخره نمی گرفتیم و راه آزادی، عدالت، برابری و برادری را برای آیندگانمان به دست جانشینان نا خلف خدا و پیغمبر نمیسپاردیم.

      به هر روی راه آزادی و بهینه سازی قدرت خودکامگی را هرگز نخواهد پذیرفت چه در ایران، چه در افغانستان و چه در هر سرزمینی که خواست مردمش بر قدرت مردم و آسایش و خوشبختی جمعی استوار است.
      چنانچه شوقی بود در تماس باشیم، من در فرانسه زندگی میکنم و سپاسگذار خواهم بود بطن دوستی را بر پایهء شک و تهمت نگذاریم و کلام فارسی را در میان خود پاس بداریم. باشد تا این مضمون فرهنگی، نقطهء مشترکی باشد، برای پیوند و خوشبختی و دیدارهایمان.

      با مهر و دوستی.
      یک هم خاک از همان حوالی

    • ایرانئ عزیز

      همانطوریکه قبلاً گفته ام، ما به اندازه ی کافی مشکل داریم و دوست نداریم غم های خود را برای نان مستی های دیگران فراموش کنیم. بخاطر احساس نیک وهمکارئ تان با مردم افغانستان متشکرم. اما برای نوشته ی شما لازم میبینم پاسخی کوتاه بنویسم.

      از حسن نظر و تبصرۀ تان متشکرم. خرد و بی خردی نیز معیار خاص و یگانه ی ندارد که مبنی بر آن افراد اعمال، نظریات و گفتار همدیگر را قضاوت نمایند. به نظر شما گفتار بنده، ناشی از نابخردئ این حقیر است در حالیکه از نظر بنده مبارزۀ شما بر علیه رژیم اخوندئ ایران، در شرایط کنونی که منجر به تصرف کشور شما توسط امریکا و سایر دستیارانش خواهد شد، عین نابخردیست.

      پس معیار ها متفاوت و نظریات نیز همواره یکسان نمیباشند. به نظر بنده ایران دو راه بیشتر نمیتواند در پیش داشته باشد. یا نوکر (زن) غرب باشد، و یا همینطور که هست، باقی بماند یعنی مرد خود بوده و بر پا های خود استوار باشد.

      شما از عایدات چند صد میلیارد دالرئ ایران در چند سال اخیر صحبت کرده اید. این در حالیست که کشور های سعودی و کویت بیشتر از شما عاید داشته اند، شما چرا یکبار از خود سوال نمیکنید که سرمایه های آنها به کجا رفته و میروند؟

      کشور شما هم اکنون با بزرگترین سازمان های جاسوسئ دنیا همانند سیا، موساد و غیره در حالت جنگ است. این چند صد میلیارد دالری که گفته اید (اگر راست هم باشد) بازهم در مقابل و برای دفع چند هزار میلیارد دالر هزینه ی این سازمان ها برای برنامه های تخریبی در کشور شما، مبلغ اندک و ناچیزیست.

      دفع جنگ عظیم تبلیغاتی و مطبوعاتی که از جانب بنگاه های نشراتئ تصویری، نوشتاری، الکترونیکی، و صوتئ غرب بر ایران تحمیل میگردد، کاری آسان و ارزان نمیباشد.

      موشک هائ که ایران میسازد ویا برنامه ی اتومئ ایران (غنی سازئ یورانیم) نیز بدون مصرف و مجانی نیستند. سوبسید هائ که مردم شما از آن استفاده میکنند، خرج دارد و علاوه بر اینها مصروف نگهداشتن دشمن در لبنان، فلسطین و امریکایی جنوبی یا افغانستان نیز برای حکومت اخندئ ایران هزینه دارد.

      نظر به قوانین جنگی، هر آنکه زودتر از حریف به میدان کارزار داخل شود، برنده خواهد بود. و ایران نیز از همچو اصل مهم جنگی مستثنا نیست.

      اگر غرب و اسرائیل در عراق، افغانستان، فلسطین و لبنان مصروف نباشند یقینا که لقمه و هدف بعدئ آنها ایران خواهد بود.

      این مسایل را شما نیز میدانید اما اکثراً خود را به کوچۀ حسن چپ میزنید.

      در حال حاضر ما در افغانستان چیزیرا که شما در آروزیش هستید، تجربه میکنیم. و مردم عراق نیز همان تجربه ی ما را دارند تجربه میکنند.

      شما از بی عدالتی و تقلب در پروسۀ رای گیری و انتخابات دهم (88) شکایت دارید ولی ما مردم افغانستان از دود همان به اصطلاح آش دیموکراسئ که شما در آرزویش میمیرید، کور شدیم و در آتش همان به اصطلاح مردم سالاری میسوزیم که یقیناً هرگز به دستش نخواهیم آورد.

      تفاوت نمیکند ای همزبان عزیز! اگر خامنه ی و شورای خبرگان نمیبودند، یقیناً رئیس جمهور شما توسط کاخ سفید انتخاب میشد و صندوق های رای را به شکل دیگری شمارش میکردند که حتی کمتر از یک ساعت و نیم وقت میگرفت. همان کار را در افغانستان و عراق میکنند و همان کار را در سایر کشور های مستعمره همانند سعودی و کویت نیز به شکل دیگری انجام میدهند.

      ما فریب دروغ های غرب را خوردیم و تا گلو در خون هموطنان خود، غرق هستیم. آرزو داریم شما اشتباه ما را تکرار نکنید.

      در کشور ما که بر خلاف کشور شما از لطف اربابان دیموکراسی فروش، 42 کاندید انتخابات ریاست جمهوری داریم، همه گی با پوست، گوشت و استخوان از سجایائ بی پایان دیموکراسی بهره مند شده ایم.

      به همین لحاظ برای شما توصئه میکنیم که از خیر این دیموکراسی و مردم سالارئ غربی بگذرید و گرنه از قدیم گفته اند، "هر آنکه از تاریخ (ویا دیگران) نیاموزد، محکوم به تکرار اشتباهات تاریخی (دیگران) خواهد بود".

      شما نیز همانند سایر انسان ها از دو حالت خارج نمیباشید. یا طرفدار غلامی و خدمت به خارجی های زورمند و زورگو (در شرایط کنونی کشور های غربی) هستید، ویا هم مخالف آن که طبیعتاً در اینصورت خواهان اقتدار و حکومت خود بر خود خواهید بود. و استقلال و آزادی نیز مشکلات خود را دارد که نمونه اشرا میتوان نظام ولایت فقیه در ایران نامید. اما به نظر بنده به نسبت نوکری و غلامی همان نظام برای شما بهتر است با آنکه در اینگونه نظام شما آزادئ کمتری در اعمال جنسی و عیاشی خواهید داشت.

      مابقئ سخن ها را خود تان میدانید (والعاقل فی الاشاره).

      بدرود

  • دوست و هم خاک من

    براستی گناه گرانا، این طفل مهر بان چیست ؟ خدایش هم وی را فراموش کرده است !
    هشت صبح است و اشک در چشمان سرازیر ! اِیرانی هستم و در فرانسه زندگی می کنم. دیشب و چند هفته پیش را هم بسبب کودتای اسلامی اخیر ایران نخوابیده ام و کم خوابی تمام وجودم را گرفته است. خلاصه خدمت شما مهربان عرض کنم، تا بسیار گفته هایتان درست است و باید هایتان را نیز قبول دارم. ای کاش گفتار شما تا به انتها به راه مثبت و سازندگی می انجامید !
    سرشت حرکت و جنبش آزادی خواهی ایران امروز نه به رنگ سبز آقای موسوی خلاصه میشود و نه به فریاد کشورهای به عبارت خودشان متمدن اروپائی. گذشتهء مشترکی را داریم و از هر روزگاری منزوی تر، چه از عمل کرد و جهل خود و چه از موش دوانی های کشور هائی که منافع خود را در این نیم گوشه جهان می بینند. می دانی هم خاک، مردمان تنهائی داریم. در اروپای این زمانه کشور هائی که بارها و هر بار میلیون ها تن از ساکنین خود را به کوره های آدام سوزی و زیر بمباران های شبانه روزی به کشتن دادند دریافته اند که فردایشان در گرو پیمان میباشد و احترام به متقابل و این مهم در کنار استقلال و هشیاری فرد به فرد ساکنین هر کشور مشترک منافع اروپا. سی سالی میشود که خاک ایران را ترک کرده ام ولی هر از گاه دیداری به سرزمین و وطن خود دارم. من، به عنوان یک ایرانی شهادت میدهم، افغانستانی هائی که در ایران پناهنده بودند بیش از یک ایرانی سازندگی کردند و با دستمزدهائی که خود ایرانی ها نمیتوانسند زندگی کنن، ایشان شرایط کار را پذیرفتند و بیشترین ساختمانهای همان تهران خوش نشین را بنا کردند. با بسیاری از ایشان در تماس دوستی بودم و از فرانسه به تعدادی از ایشان یاری رساندم تا خود را به ترکیه و دو فرد دیگر نیز به انگلیس بروند. در اینجا هم با عتیق رحیمی نویسنده خوب افغانستانی سلام و علیکی دارم. همه و همه گفته ها به این انجامد هم خاک، دوستی کن و در دوستی هشیار باش، ما در این خاک آشنا بسیار تنهائیم ! اگر خواستی از شما بود، خرسندی از آن من خواهد بود تا بیشتر در تماس باشیم.
    دو کلام کوتاه دیگر مگر اینکه تماسی برقرار شود از برای گفتاری بیشتر، موسیقی و هر هنر دیگر فقط برای شکم سیران نیست. ندا و دیگر کشته شدگان در راه آزادی هم آنچه را که داشتند نثار همین خاک کردند و رفتند. من و تو چه باید انجام دهیم ؟
    من و تو چه زمانی اتحاد کشور های منطقه خودمان را خواهیم داشت ؟ چه زمانی خانه من، خانه توست و خانه تو، خانه من ؟

    با مهر و دوستی های یک هم خاک

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس