تاخت و تاز بر ملالی جویا از"چپ"
"چپ" های ماهیتا راست ما نه بعنوان یک جریان فکری مطرح، بلکه بصورت افراد سست عنصر، کم ظرف، بی شخصیت وبا عقده خود کم بینی وضع بسیار مسخره ای دارند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در وبلاگ "آواز"، لمبه نام با ظاهرا انتقاد علیه "سیستانی پرچمی" برملالی جویا تاخته است. راستی چرا جویا از سنگر فرسوده، لفاظ وبی عمل "چپ" هم مورد تاخت و تاز قرار میگیرد؟
یک معیار خوب برای تثبیت حقانیت جویا اینست که از طرف دشمنان بشدت مرتجع، پست، خاین وجنایتکار و "چپ" پرگوی بیعمل، مورد حمله قرار میگیرد واین امر بدی نیست. حالا مترددان هم کوچکترین شکی درجلال جویا ندارند.
اما یک عده مبتلایان به هیستری ضد جویا وقتی دیدند به این فرزند اصیل مردم، هرقدر از سنگر ارتجاع وخیانت تیر پرتاب میشود، به همان پیمانه به درخشش و محبوبیت او بین مردم افزود میگردد، مدتی است که حمله از سنگر درمانده "چپ" را به آزمایش گرفته اند و باینصورت سر در آخور گندیده بنیادگرایی فرو برده تا با تگدی خریداری برای متاع بی بهای شان، از جویا چیزی بکاهند.
لمبه خانم در لجن پراکنی اش برضد جویا او را در "انحراف جدی ایدئولوژیک" دانسته مدعی است که:
- چرا جویا در پارلمان اشغالی شرکت کرد؟
- چرامدال های بیشمار ومعتبر جهانی را پذیرفته؟
- چرا جویا در برابر تجاوز امریکا سکوت می کند؟
- چرا وقتی سیستانی پرچمی از جویا دفاع می کند، او ساکت است؟
از مطلب اول شروع میکنیم:
جویا وقتی با سخنرانی کوتاه اما تاریخی خود در لویه جرگه، افغانستان و جهان را تکان داد، درعمل دریافت که این ملت به پیشمرگی نیاز دارد تا بغض در گلو خفه شده ملتش را فریاد کند؛ پهلوانی چون آرش را می طلبد تا قدم پیش نهد وتیرش را رها سازد؛ به ترس ناشناسی نیازاست تا طلسم استیلای فاشیزم بنیاد گرایی در افغانستان را بشکند. جویا این کاررا کرد وبه حق به قهرمان و اسطوره ملتش بدل شد. انکار ازین حقیقت فقط پاگذاشتن روی وجدان است. این شهامت جویا حتی موش های "چپ" و" انقلابی" را هم روحیه داد؛ همفکران وهوادارانش را شادمان ساخت؛ روشنفکران شرافتمند و مبارز را امید و الهامی تازه بخشید وحتی محافظه کاران و عافیت جویان را ساکت و بهت زده ساخت.
رمز رفتن جویا به پارلمان درهمین نکته نهفته است که باید سکوت مرگبار در برابر جنایت پیشگان را شکست. او به پارلمان که به درستی آن را طویله نامید رفت تا از همان تریبون ماهیت مافیایی و ضد مردمی آن را برملا سازد. او این امر را همان طوری که به مردمش تعهد سپرده بود به شکل درخشانی انجام داد. او هیچگاه نه در داخل و نه در خارج در برابر خون آشامانی چون سیاف و ربانی و محقق و راکتی و قانونی و دوستم و سایر جانیان زبانش را سازشکارانه نبست ودر کام دشمن با قبول هرنوع خطر وظیفه انقلابی اش را پیش برد و زبان و خروش مردم گردید. هیچ فرد بی غرض و مرض و صاحب عقل سلیم نمی تواند مبارزه بزرگ جویا در پارلمان مملو از تبهکاران مزدور را انکار کند به استثنای بنیادگرایان و دیگر مرتجعان راست و "چپ".
"ملالی جویا چرا مدال های معتبر جهانی را پذیرفت؟"
افراد خوار و در عین زمان خود خواه قادر به دیدن پیروزی و پیشرفت دیگران نیستند؛ آنان همیشه مبارزان واقعی را در آئینه ی خود می بینند؛ آنان نه می خواهند و نه می توانند بفهمند که تا کنون ملالی جویا با پذیرفتن تمامی آنچه به عنوان تقدیر از کارش دریافت داشته، در واقع ضربه هایی به دشمنان مردمش وارد نموده است. هیچ مرجعی آلوده و ضد منافع مردم افغانستان به جویا پاداشی نداده و نخواهد داد. هر فرد مترقی و ضد بنیادگرا از اسناد افتخاری که جویا به دست آورده و بیاورد مشعوف شده و بر خود می بالد. اما آنانی که در آتش شهرت طلبی - ولو ننگین ترینش – می سوزند از این پیروزی های جویا خشمگین شده و به مصداق "دستم به آلو نمی رسد آلو ترش است!" به تخطئه پرداخته و آن را به حساب خطا های جویا می گیرند. حتا اگر جویا به این و آن پاداش و بزرگداشت دولتی درغرب دست می یافت یا بیابد، این بیانگراختلاف نظردولتی معین با جنایت پیشگان بنیادگرا و مافیایی می باشد و بر جویا است که باید هوشمندانه از تضاد مذکور استفاده کند. تنها دشمنان زبون مردم ما می پندارند که جویا، جویایی که سردر کف بخاطرمنافع ملتش می رزمد، شب و روز در پی مدال و شهرت است. پلیدترین دشمنانش هم قادر نیستند کوچکترین نشانی از چشمداشت او به اعتبار جهانی اش برای منافع شخصی اش ارائه نمایند. او تمام آوازه و معروفیت و گرفتن هر مدال و تحسین نامه را به مثابه فرصتی برای افشاگری و مبارزه علیه خاینان و جنایتکاران بدل ساخته است. در شرایطی که روشنفکران گروه گروه توسط امریکا و جاسوسان در ازای مشتی دالر ویا سفر و اقامت در غرب خریده میشوند، کار جویا بینظیر و ماندگار و اثر گذار است.
"ملالی جویا چرا در برابر تجاوز امریکا سکوت می کند."
جویا که سیاف، ربانی، قانونی، محقق، گلابزوی، یاسینی، علومی، پاینده محمد و همدستان را در "خانه مشترک" آنان، جنایتکار و خاین نامید درحقیقت کار امریکا را در کشورجنایتکارانه و خاینانه نامید و به او گفت که این سگهایش را از قفای مردم ما دور کند. علاوه بر این جویا در هیچ گفتارش چه در امریکا و چه در سایر کشورها نبوده که دولت امریکا و ناتو را محکوم ننموده باشد. مردم همه می گویند که این انتقاد بر جویا زمانی می توانست مغرضانه و ناشرافتمندانه نباشد که آقایان و خانمهای انتقادگر خود جرئت میداشتند نه روبروی آن جلادان در ولسی جرگه بلکه فقط از پشت رادیو و تلویزیون هایی که نام شان را کشمش میمانند، یکصدم حرفهای جویا را به زبان میآوردند. من در اینجا جمله هایی از سایت جویا را نقل میکنم که برای اثبات دروغ پراکنی خاینانهی لمبه و امثالش کافی اند:
"اما مردم افغانستان نمی خواهند فقط "عذر خواهی"را بشنوند. ما خواهان پایان دادن به اشغال افغانستا ن و توقف این چنین جنایات اسفبار جنگی هستیم". (مصاحبه با مجله زی نت، 14 می 2009)
"ما خوب میدانیم که زیر سر نیزه جنگسالاران ، مافیای مواد مخدر وهم در تحت اشغال، دموکراسی واقعی نمی تواند وجود داشته باشد". (همانجا)
"افغانستان امروز یک کشور اشغال شده است." (مصاحبه الساراسبک با ملالی جویا 25 سپتامبر 2007)
"مردم افغان امروز معتقد اند كه امریكا برای تامین منافع اقتصادی و منطقوی، ما را در معرض خطر میگذارد. سال ها جنگ در افغانستان شعور مردم را بلند برده و مردم درین جا امریكا را مسئول كشاندن افغانستان به فاجعۀ كنونی می پندارند. " (مجله نیشن چاپ امریکا، ۱۶ ميزان ۱۳۸۷ – ۷ اکتوبر ۲۰۰۸)
"مطبوعات غرب از دموكراسی و آزادی افغانستان حرف میزند، لاكن امریكا و متحدیناش در جنگ سالاری، جنایت كاری و تعمیم مواد مخدره در كشور زخم خوردۀ ما دخیل اند." (سخنرانی در پوهنتون لاس انجلس، ترجمه میرعبدالرحیم عزیز، ۱۲ می ۲۰۰۷)
نویسنده خبرگزاری امریکایی آسوشیتدپرس جملات ذیل (که آنرا تبلیغات کمونیستی دوران جنگ سرد خوانده!) از کتاب ملالی جویا را نقل میکند: "برای دولتهای پیاپی امریکا، منافع نظامی، منطقوی، اقتصادی و استراتژیک خود شان همیشه نسبت به هرچیز اولویت داشته و برای رسیدن به این اهداف حاضرند که میلیونها افغان را قربانی سازند. حرفهای زیبای اینان در مورد "حقوق بشر"، "عدالت"، "آزادی"، "رهایی"، "دموکراسی" و غیره چیزی بالاتر از دروغ نیست." (آسوشیتدپرس، 19 اکتوبر 2009)
جنبش ضدجنگ در سراسر جهان از ملالی جویا منحث سمبل مقاومت مردم ما یاد میکنند و از گفته هایش در شعارهایشان کار میگیرند:
"خواست برآمدن فوری نیروهای خارجی از افغانستان باید جدا پیگیری شود. چرا؟ پاسخ کتاب تازه بیوگرافی ملالی جویا، زن شجاع و مستقل افغانستان است.... و چیزی را که وی هدف واقعی در پشت به اصطلاح "جنگ علیه تروریزم" میبیند. او با جدیت معتقد است که هدف اصلی امریکا و متحدانش برپایی پایگاه دایمی نظامی در افغانستان است تا منافع استراتژیک شانرا عملی سازند...." (بلاگ آسترالیایی "خدمت به مردم"،21 سپتامبر 2009)
پروفيسور دنیس ران کورد، استاد کورس اکتويزيم در پوهنتون اوتاوا نوشت: "ملالی جویا یکی از جوانترین اعضای پارلمان افغانستان، در ادیتوریم پوهنتون اوتاوا سخنرانی کرد. تنها تعداد اندک پوستر های اطلاعاتی محصلین پوهنتون که در این چند روز از آمدن خانم جویا مژده میداد، توانسته بود بيش از ۴۵۰ شنونده را به سالن بکشاند و آن را پر سازد. سخنرانی خانم جویا همچون تيغ برايی بود که پردهءِ تبلیغاتی مبهم و دروغین امریکا - کانادا را پاره کرد.... تمامی اعضای پارلمان ما باید درس های زیادی از خانم جویا بیاموزند.... زندگی جویا فریادیست در راه عقلانیت و عدالت." (کانادیان دیمنیشن ، ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶)
صاحب منصب امریكائی ماتیس شیروس (Matthis Chiroux) که بعلت امتناع از رفتن در جنگ عراق در امریکا محاکمه شد، در کنفرانس ضد ناتو در شهر استراسبورگ فرانسه به تاریخ ۲۱ اپریل ۲۰۰۹، در حضور بیش از 1500 اشتراک کننده از ملالی جویا منحیث نماینده مردم افغانستان به خاطر اینکه مدت کوتاهی در ارتش امریکا در افغانستان وظیفه انجام داده بود عذرخواهی کرد.
در پاسخ ملالی جویا پاسخ گفت: "این حكومت شماست باید اولتر از همه به انسان های بزرگی مانند شما عذرخواهی نماید: آنها برای یك موضوع غیر موجه شما را می فریبند و استعمال میكنند. آنها از شما بخاطر یك جنگی كه باعث ازدیاد رنج های مردم ما شده بهره می جویند. و این حكومت شماست كه باید از مردم افغانستان بخاطر تجاوز به سرزمین شان و تحمیل حكومت مافیائی جنگ سالاران و معامله گران مواد مخدره بر آنها معذرت بخواهد. نه تنها به مردم افغانستان، بلكه همچنان به مردم عراق، زیرا آنها آن كشور را اشغال كرده و به مردم آن خیانت كردند و حال هم به جنگ به پاكستان میروند. حكومت امریكا اولتر از همه از مردم صلحدوست امریكا پوزش بخواهد كه میكوشد نظر نامساعد در مورد مردم افغانستان ارائه دهد و بنام شما مرتكب هر نوع جنایت جنگی می شود. " (کامن دریمز، ۱۵ اپریل ۲۰۰۹)
"سکوت ملالی جویا در برابر دفاع سیستانی"
جویا میداند دشمن اصلی کیست وچگونه باید روی او تمرکز دهد. او به درستی درک کرده است که لگد زدن به مارهای مرده پرچمی وخلقی یا اعضای ساده آن ها افتخار ندارد. باید به دهان سیاف و ربانی و محقق وخلیلی گلابزوی و علومی زد که دشمنان بالفعل وبالقوه و بیشرم مردم هستند. سیستانی چند بار به گذشته اش برخورد داشته است. حتی در جایی پذیرفته که انتقادهایی از "پیام زن" بر او وارد اند. البته او نه به سبک ملایی و دورویانهی سه میهنفروش (لایق، دستگیر پنجشیری و کشتمند) بلکه منحیث یک تاریخنویس باید متقاعدکننده تر ومبسوط تر، دیروز و امروز پرچم و خلق را افشا و ادعای جدایی حساب خود را از حساب جنایات آنها تثبیت نماید. ولی به باور من، سیستانی در موقعیت کنونی هم با دفاع از جویا نقش پیشرفته و مثبتی را بازی میکند در حالیکه لجن پراکنان رنگارنگ جویا برعکس در مرداب ارتجاع و در کنار خاینان بنیادگرا دست و پا می زنند. دفاع از جویا به معنی دفاع از دموکراسی و ضدیت با مافیای مذهبی و غیر مذهبی حاکم در افغانستان است. درک من اینست که جویا علیه سیستانی سخن نمی گوید به امید اینکه پیش برود و حتی بدون دفاع از جویا، سهم اش را در افشای گلابزوی ها و حبیب منگل ها و جنرال علومی ها ادا کند؛ و جویا در برابر تهمت زنان دهان دریده و واماندهی "چپ" سکوت اختیار می کند چون آنان را روشنفکران بزدل و دو رویی می داند که فقط مایل اند بر امریکا و عمالش که به صورت شیری در صفحه کاغذ نقاشی نموده اند هجوم برده و آن را بدرند اما به مجردی که شیر واقعی را ببینند زهره ترک شده و خراب می کنند. در غیر آن اگر جویا در برخوردهایش به امریکا و جنایتکاران به زعم اینان "سست است و سازشکار"، بسیار خوب، خود بفرمایند یک روزدر یک اکسیون مختصر چند نفره، نه مقابل دفتر یوناما که آن را عیب میشمرند بلکه مقابل ارگ یا ولسی جرگه و هرجای دیگر اما در داخل افغانستان، یا چنانچه گفته شد در رسانه های برقی، جنایتکاران مسلط را با نام و نشان به باد حمله بگیرند تا معلوم شود که گریزی نبوده و مستحق اند که وجود و انتقاد شان جدی گرفته شود.
راستی چرا "چپ" هم بین دشمنان جویا سر و کله شور میدهد؟
این موضوعی پردامن است ولی من خیلی کوتاه به آن اشاره می نمایم.
افغانستان را لابراتوار افکار وایدئولوژی های مختلف خوانده اند. و ملت تیره بخت ما بدترین اشکال آن ایدئولوژی ها یا ویا به قول مردم پساوه آن ها را به قیمت های گزاف تجربه کرده اند. مثل"سوسیالیزم" خلقی وپرچمی ،اسلام جهادی و طالبی، و"دموکراسی" امریکایی و مافیایی.
اما در این میان، "چپ" های ماهیتا راست ما نه بعنوان یک جریان فکری مطرح، بلکه بصورت افراد سست عنصر، کم ظرف، بی شخصیت وبا عقده خود کم بینی وضع بسیار مسخره ای دارند.
اینان که گفته میشود طردشدگان سازمانهای به چپ نه بعنوان خط مشی فکری که جامعه را بسوی پیروزی رهنمون میگردد، بلکه به آن منظور به گرایش به آن تظاهر می نمایند که با بیرق خیلی "چپ" و "سرخ" به چپ و انقلابیون ضربه زنند. اینان اگر به همین منوال ادامه دهند بدون تردید از "توده ای" ها و "اکثریتی" های ایران هم سبقت گرفته عملا در خدمت خاد و حاکمیت مافیایی و دستگاههای جاسوسی کشور های دیگر خواهند درآمد. کسی که از خصومت با جویا ننگ نکند ازهیچ بیشرافتی ای روگردان نخواهد بود.
در خاتمه ، نامه ای از هزاران نامه به جویا را می آورم که به یقین سخن دل بسیاری از هموطنان ماست. صمیمی از کابل در نامه مورخ 5/13/2007 خود گفته معروف ذیل را به جویا تعمیم میدهد:
"ملالی عزیز، اگر روزی دشمن پیدا کردی ، بدان که دررسیدن به هدف موفق بودی؛ اگر روزی تهدیدت کردند، بدان که در برابرت ناتوانند؛ اگر روزی ترکت کردند، بدان که با تو بودن لیاقت میخواهد."
تصاویر برگرفته از سایت "کمیته دفاع از ملالی جویا" http://www.malalaijoya.com
پيامها
20 اكتبر 2009, 08:14, توسط افغان
ملالی دختری که باید به او افتخار کرد... ملالی کسیست که صدای را که ما از ترس در گلوهایمان خفه کرده ایم او به شجاعت ابراز کند !!! ملالی برای من و کسیکه از مجاهدک های بی فرهنگ و بی تمدن که تمامی هستی و دارایی مان را به یغما برده اند و بازهم با پرروی خودشان را با امتیاز مجاهد (!!!!) برتر میدانند ، صدای رسایست که هرگز بلند نشده بود!
ملالی عزیز ! به امید اینکه روزی هر دختر افغان به سان تو شجاع باشد و به امید روزی که مردم ما خاینین ملت را قهرمان و مجاهد نداند به آینده مینگریم ... ما با توهستم و خدا با ماست ...
20 اكتبر 2009, 11:28, توسط Yasmin
طویله خطاب نمودن به پارلمان دولت اسلامی افغانستان ؛ بیانگر شناخت وبزرگی افکار جویای قهرمان است . بااین تشبیه وتعریف خردمندانه وعالمانه ! بجاست تا اوراستود وگرامی داشت . حمله نمودن به ارکان جنایت وخرافه ، آنهم درکسالت بارترین مقطعی درتاریخ حیات اجتماعی ما ، رزمی بودجاوید وپایدار. بااین مختصراحترام بمقام جویای عزیز! قابل یادآوری به محترم مصباح اینکه :- مارمرده خطاب نمودن به خلق وپرچم ، مخصوصآ به صفوف ، شایسته وسازنده نیست . بنظرم بجاست تادرگفتاروعمل روشن وهدایتگربود. باعرض احترام ( یاسمین - جاغوری ).
20 اكتبر 2009, 12:04, توسط behrooz
جناب مصباح ! لمبه کيست ؟ کجاييست ؛ چرا خورده شراب؟ لمبه ها ، هزاربز ها ، هنجرود ها ، مزاری ها ، سرپلی ها و.... فقط اشباح و سايه ها هستند ، کسی که نام مستعار بر خويش ميگذارد ، ديگر شخصيتی مستقل و مجسم و ملموس نيست، مثل زنان نقابدار سومالی و يمنی و عرب سعودی و سودانی و.. که فقط دو حلقه چشم شان ، آشکار است و ديگر هيچ ، اين عليا مخدرات نقابدار، هميشه منتظر يک « مرد» يا صاحب يا « سيد » اند که دست شا ن را بگيرد و با خود ببرد ! مثل يک عروسک ، مثل يک پاره گوشت ؛ مثل يک گوسفند! لمبه ها و ديگر مستعار نويسان انتر نتی مستحق پاسخ نيستند ، اينان از بس لوده ، بی مسلک ، هرزه و هردم خيال اند ، که شايد گاه مستحق ترحم باشند و اگر باز پارس « غو غو» از سر گيرند؛ مستحق يک آب دهان اند ؛ فقط همين ! با احترام . بهروز
20 اكتبر 2009, 12:40, توسط سرپلی
سلام خدمتی بهروز جان ! از زیری دلیم گوفتین و چه شیرین گوفتین و حق امی بود که شوما فرمودین و ای کاش اسمی مستعاری بابک ره ام زکر میکدین خو باز ام میگن موشت نمونی خروار است . بنده محمد آصف سرپلی استوم آدرسی کاملی خوده با کار و باریم چند دفه گوفتگی استوم حتا نام های بیادریایمه . قبله گاهیمه گوفتیم و امگی میدانن . اینا که از خود میترسن بانین که بنام مستعاریشان باشن خو خوگری نکونن و بنام های رنگارنگ آمد و رفت کده دوست و دشمنای شانه بد و رد نگوین . از شیطنت و خانه جنگی پرهیز بکونن . بشرطی که شوما ام یکی ازی نام های ساخته شودی ای اسم های مستعاریکه نام نبردین نباشین . تشکر از نظری جانانیتان .
20 اكتبر 2009, 14:03, توسط مزاری
آقای بهروز ! آنهایکه زیر عنوان نام مستعار و یا نام اصلی خود پیام میگذارند فقط انسانهای همان جامعه غربت زده اند که جناب شما نیز در ردیف قرار دارد ، آرزو دارم وقتی خود بر ضد دیگران پارس می گیرید همان آب دهن خود را به صورت خویش نیز نثار بفرمائید تا همه یک بو دهیم . آیا این پیام شما هم لوده گی ، بی مسلکی ، هرزه گی و هردم خیالی جناب عالی محسوب نمی شود ؟ احتیاط که خود را نیز کثیف کردید . کمی سرد شوید ورنه در آتشی که خود افروخته اید خواهید سوخت.
مزاری ها ، هنجرود ها ، سرپلی ها و غیره ها ، ها همه اگر نام و شهرت مکمل خود را نیز بنویسند جناب شما بهروز ها هرگز شناختی با ایشان پیدا نخواهید کرد زیرا همین ها ،ها ، همه توده هایی اند که زیر یوغ چپ و راست چنان خورد و خمیر گشته اند که حتی جرأت نمایان ساختن هویت خویش را نیز ندارند . هزاران جویای دیگر نیز است که تا نفسی میکشند ، بادار صلاح نمی بیند و به ده ها سال زندان محکوم میشوند . کجاست آن میدان مبارزه که مرد و نامرد هویدا شود ؟
در خور ارزش و قابل تأمل اینست که حقیقت های نهفته در پردۀ ابهام و تذویر ودوراز دید مردم توسط همین مستعار نویسان که جناب شما آب دهان را به ایشان ارزانی نموده اید ، به رخ کاخ نشینان و مبارزان قلابی کشیده شده و کشیده خواهد شد . این عروسک ها وگوشت پاره ها اشخاصی اند که رای و نظر دیگران برایشان بی مفهوم است و هر آنچی بادار بفرماید ، فرمانبردارند .
مبارزه خانم جویا در شرایط بهرانی وطن مان درخور ستایش است ، اینکه در جریان مبارزه چی اشتباهاتی سر میزند آنقدر مهم نیست ، مهم ماهیت و هدف است اگر واقعأ بخاطر مردم باشد ! ما شاهد مبارزان آتشینی چپی و راستی بودیم و هستیم که با شمالکی خاموش شدند ، سرد شدند و مردند . امروز خاکستر شانرا باد ها چنان پراگنده نموده که حتی فراموش کرده اند کی بودند . در زمین ما زهر پاشیده اند ، هرچی بروید سزاوار مرگ است و نابودی . ما ها ، ها ، ها هرگز ثمر نهال خود را نخواهیم چشید ، چی اصلی باشند و یا مستعاری !! بهروزاصلی باشید تا آب دهن تان بروی تان نیفتد . احمد خلیل نبیل (مزاری ) آیا مرا شناختید ؟ یا اینکه به نظر جناب عالی چون جویا نیست خاموش باشم ؟
20 اكتبر 2009, 15:04, توسط مزاری
امید وارم دوستان عزیز (بهرانی) را به (بحرانی) و در سطر اخیر (نیست) را به(نیستم) تصیح بفرمایند تا طالب کاکویی پیدا نشود !
20 اكتبر 2009, 16:09, توسط haqbeen
بنازم به وجود تو که مرا گاهی دوست خوانده یی. میگویند سزای قروت اب گرم. میخواستم به تکمیل حرفهای شما اضافه کنم چه خوش گفته اند که پشته بی مغز را خنده چه رسوا میکند. چپی هایی دو اتشه که از دهن تفنگ سخن میگفتند چه ذبونانه گاهی در لباس اخوان و گاهی هم از شانه زنان پر افتخار حریفان را هدف قرار میدهند. قبول داریم که ملالی افتخارات خود را دارد ولی به قول شما هزاران ملالی دیگری درین مرزو بوم وجود دارد که مجال نفس کشیدن ندارند. یک نمونه کوچک ذکیه ذکی: زن قهرمانی که جانش را در راه تحقق هدفش قهرمانانه گذاشت. ولی اینکه به ملالی این چانس اداده شد که جان به سلامت ببرد حرف دیگریست!!
20 اكتبر 2009, 16:46, توسط مزاری
تشکر از حسن نظرت دوست عزیزم اقای حقبین ! این ما ها ها ها قطراتیم که دریا خواهیم شد . امروز ها ابری آمده و باران به باریدن آغاز نموده . آهسته آهسته ، این سنگ ها تهدابی اند باید درست و معقول جابجا شوند . از تمام جوانان عزیز کشور عزیز خود آرزو دارم بیدار باشند و بیاموزند ، بیاموزند ، بیاموزند و باز هم بیاموزند تا دیگر فریب دشمنان خود نخورند و بپای خود و با قامت افراشته از ناموس خود و هموطن خود هراست و پاسداری نمایند . بلآخره پیروزی از آن ما ها ها هاست ! یاهو
20 اكتبر 2009, 18:55, توسط سرپلی
دوستی عزیز بیادری محترم آقای مزاری جان سلام ! ببینین حوصلی بیادریتانه که چه گوفتن و چه گوفتوم از یک قطره توفی دوست دیرنه بد بردین . از گپی کسی بد بردین که صد ها بار بریش درود ها فرستادین . امی بیادرکیتانه که اکه میگین اوکه میگین ام سیده و ساده است و ام از امو پوشتی ورق میخاندگی ها . فکر نکونوم کسی به دو نام نویشته بکونه و از پیشی سرپلی خطا بخوره . ولو که بیخدا با نام دیگه از خدا دفاع بکونه و مه فقط د امی چورت میشوم که چه خو دیده و چه چال داره . حرام زادگی های ای دونیا ره بسیار دیدیم . از امی خاطر تا رگی کونشانه شور بتن میفاموم که چه میخاین . "توبه از گپی کلان" د ای نویشتی بهروز یک مقصد خونثا شود . مه نویشته ره از روی املایش چورت نمیکونوم مقصدیشه میبینوم . لاکن د زندگی خو گری نکدیم و نمیکونوم . د مابینی ده روز بالا تر از پانزه خوگری یک نفره سیل داروم و او بیچاره ام انتظاااار داره . که مه چه عکس لعمل نشان میتوم . د حالیکه مه نه کتیش بد میکونوم و نه ام منتظر بمانه . اگه اصلایشان با چند توهینی مه امکان داره یک چانسی دو زدنی دیگه ره ام بری خودیش میتوم تا خوب دلی خوده بنام خودیش یخ بکونن لاکن مزاری جان شیرین گوفتار ! تلخی قلمی ای بیسواده نه چشیدن و نه ام دیدن و نه او عزم و ارادیشه د ذهنی خود آورده میتانن . خیر باشه باید بهر قیمتی که میشه ای سگ و سگور و فحش و دشنام ازی سایت ورداشته شوه و حیواناتی حلالیش قربانی و حرامیش کوچوله خورانده شوه و یا صاحیبایش اونا ره اصلا بسازه و یا سخت بستیش بکونن . چه گوفتین مزاری جان د ای گپی اندیوالیتان ؟ باز اگه نمیشه مانایش ایست که ما د یک جنگل استیم که زور کم زوره باید بخوره و اگه خورده نتانه کم از کم باید او ره خایده زخمی خو بسازه . نمی بینین که هم جنس خوری ام با نقاب جنسی مخالیف نمیدانوم به کودام مقصد شرو شوده . اونموست مزاری جان که باید دیست و آستین ره بر بزنی اگه نی یا بیاب میشیم و یا خوراکی مورچه ها خات شودیم . بهر حال خدا او روزه نیاره که قلم ها بجنگه . توفنگ سالار بود که قلم سالار ها پیدا نشون . آقای بابک میدانوم شوما ام ای نویشتی مره ضرور میخانین از امی خاطر بشوما ام احترامات تقدیم میکونوم . کار هایم بسیار است وقت نداروم چیزی بریتان نویشته بکونوم . انشاالله هفتی آینده . امید وار استوم د قسمتی بهتر ساختن ماحولی ای سایت کمک و همکاری بکونین که سر هر کودام ما حق دار است . ریسی ای خانواده بکلی میفامه که گپ از چه قرار است پوریشان نباشین . عمریش اگه از ما و شوما خورد تر باشه تجربیش بالاتر است و هر درو دروازه و سرحدات ای خانه به او مالوم است و از خطوطی هوای ام بی اطلاع نمیباشه . و مغز و دماغیش انشاالله که کمتر از یک فلتری انتر نتی نخات بود . خداوند بریش توفیق زیاد تر بته .و طبیعت بشوما ام خرد فراوان نصیب بسازه .
21 اكتبر 2009, 05:30, توسط مزاری
دوست عزیزم آقای سرپلی سلام و درود تقدیم شما و تمام کابل پرسییان ارجمند ! نهایت مسرورم که باز پیام شما را در پایان نوشتۀ خود میخوانم. آنچی دوست ما آقای بهروز پیام داده اند خارج از همۀ پرنسیپها و خطوط قبول شدۀ نگارشی است . اگر ایشان تنها مرا و یا شخص دیگری را بطور مشخص به باد انتقاد میگرفتند ، شاید انداختن آب دهنشانرا اگر معقول میبود تحمل میکردم و یا میکردند . اینکه بدون موجب بطور عام و بگفته مزاری ها از پاچه همه رابه شمول خودشان تف باران کردند ، فکر میکنم کار درست و خردمندانه نکرده اند .
اگر شخصی با خدا ستیزه دارد ، این حقیر توان آنرا ندارد که با وصف موجود بودن خدای زنده بدفاع از حریم خدا بر خیزم وهزاران بد و رد را به آدرسش نثار کنم . تا حال وکالت خطی از خدا برایم نرسیده که پاسدارخدا گردم . بلی میتوانم با دلایلی که در توان دارم او را قناعت دهم که خود گرخدا پرست نیستی دیگر خدا پرستان را به باد تمسخر مگیر که کار ثواب و نیک نیست ، اگر باز هم پا فشاری کرد با دادن سلامی ترکش مینمایم . پرودگار من بت سنگی و یا گوساله فربه نیست که دورش را ببندم و با تبر حراستش نمایم . آیا اعتقاد به سورۀ اصحاب فیل دارید ؟ اگر من صد بار بی خدایی را توهین و تحقیر نمایم ، خدای عالمیان آنقدر مهربان و روءف است که او را به پاس سیراب کردن سگ تشنۀ خواهد بخشید ، اگر به حق بندۀ خدا تجاوز نکرده باشد . باز هم من نزد خدا ملول و خجلم که چرا از فرمان خدا سرپیچی نموده ام . آنانیکه دانشمند و متفکر اند بسیار مشکل و حتی نا ممکن است که با دلیل قناعت بخش وجود خدای نا موجود را برایشان به اثبات رساند . روزی خواهد رسید که این مغز متفکر در نقطۀ میرسد ، می ایستد و نا خود آگاه میگوید : خدایا ! ازین بعد خودت میدانی ! چنین یک حادثاتی در جهان کم به وقوع نه پیوسته است . خداوند چنین بنده گانش را که در جستجویش اند دوست دارد و به همین خاطر است که میفرماید : تفکر عبادت است و بنده گان متفکر را دوست دارم . ایشان کورکورانه خدا پرست نخواهند شد .
تلخ نوشتن و توهین نمودن کار انسانان خدا پرست و نیک اندیش نیست . هر عمل عکس العمل دارد . در یکی از پیامهای تان جزئیات ملاقات خود با طالبی در مکه نگاشته بودید . حال به این عقیده رسیده اید که فرمان خدای شما و خدای طالبان فرق میکند ؟ آنچی طالب میکند مورد قبول شما نیست و آنچی شما انجام میدهید ، طالبان از انجامش نفرت دارند . پس شما چی نتیجه میگیرید . بلی حال دو راه است ، یا اسلام طالبی و یا اسلام غیر طالبی . از اسلام طالبی همۀ کشور های اسلامی بطور رسمی حمایت میکنند و از اسلام غیر طالبی ممالک غیر اسلامی ! ( ایران خارج ازین قاعده است ) آیا کدامش به همان اسلامی واقعی شباهت دارد که عیب و نقضی ندارد . درست فرمودید ، هیچ کدامش ! پس بیائید همان اسلامی را بپالیم و جستجو نمایم که عیبی و نقصی ندارد . این ادیانی که با فرامین شان مانند جام حمامی گاهی بدست یک ناپاکی و گاهی بدست دیگر ناپاکی میرسد و با تأسف که در پایان همه را پاک کرده و خودش کثیف و چتل باقی مانده است دیگر بدرد انسانان نمیخورد .خدا و فرمان خدا را در جای دیگری باید سراغ کرد ! عزیزانی که از خدا ودین نفرت پیدا نموده اند یگانه انگیزه وعلتش همین است که چرا دین خدا اینقدربی ارزش شده که مورد استعمال هر ناپاکی وناکسی میشود ؟
ببینید فرق مسلمانان را : مولانا جلال الدین هم مسلمان بود و ملا عمر هم مسلمان است ، امام جعفر هم مسلمان بود و خامنه یی هم مسلمان است ، ابو حنیفه هم مسلمان بود و مولانا محسود هم مسلمان است ، ابو مسلم هم مسلمان بود و حکمتیار هم مسلمان است ، شاه اسماعیل سامانی هم مسلمان بود و ملا کرزی هم مسلمان است ،چنگیز که مسلمان نبود خراب کرد و کشت ولی نواده اش سلطان حسین میرزا که مسلمان بود آباد کرد و پرورش داد ، هزاران هزار مثال است که نمیشود درین پیام کوچک نگاشت . اینها همه مسلمانان بودند و اند و سنگ اسلام و خدا پرستی به سینه میکوبیدند و میکوبند . پس کی مسلمان است ؟ اینجاست که عقل و خرد به کمک میشتابد و حکم میکند که امروز اسلام نیست ! معذورم بدارید دوست عزیز که نمی توانم با دو انگشت جلو تابش خورشید را بگیرم و خود را اغوا نمایم که من مسلمانم ، من از اعمال و کردار مسلمانان خجالت میکشم وننگ دارم . خدا با شما باشد !
21 اكتبر 2009, 09:54, توسط dedaban
جناب بهروز ! واقعا درست ميگوييد ؛ هنوز هم سر وقت است ؛ کرزی با استعفاء و ترک کشور ، ميتواند افکار عامه را به خود جلب کند و باداران حق ناشناس را رسوا سازد ! اگر اين کار را نکند ، در دور دوم انتخابات، چه
برنده شود و چه بازنده ، وی موقعيت و حيثيت يک بقچه بردار و پادو « خان » را خواهد داشت ، ( خان = امريکا .) کرزی با قبول اين خفت ديگر ، حتا مشکل است ، در آينده، فرامين و اوامر خودرا حتا در درون ارگ ( کاخ) نافذ سازد ! با احترام.
21 اكتبر 2009, 15:36, توسط شادولا
نویسند هء محترم ودانشمند عالیقدر جناب مزاری:
اززمانیکه با کابل پرس? آشنا شده ام به نویسندگان ودانشمندانیکه موضوعات مختلف را بدون در نظرداشت عقیده وایمان ویانژاد به طرف مقابل بدون تعصب با درنظر داشت عفت قلم ونویسندگی بررسی واظهار نظر مینمایند، احترام قایل بوده ولی نوشته های شما که ازرمز و سبک خاصی برخوردار است و مطلب را بسیار عالمانه ، با عالیترین روش یک انسان متمدن وعاقل ، با رمزوسلیقهء مخصوص خودش، با استدلال ومنطق، بیان میدارد ، برای من دلچسپ و بیشتر قابل توصیف و تمجید است . برای شما وتمام دانشمندان وعزیزانیکه مطالب شان عاری ازهرگونه تعصبات مذهبی، قومی ، لسانی ، نژادی وغیره بوده ، آرزوی شان سعادت ، صلح وآرامش جوامع بشری باشد، تمنای سعادت وموفقیت نموده وامید وارم جوانان وهموطنان عزیز ما از خواندن مطالب آموزنده ء چنین خردمندان ،علما ودانشمندان واقعی بهره مند گردند.با احترام
21 اكتبر 2009, 16:53, توسط مزاری
دوست نهایت عزیزم آقای شادولا در پناه پروردگار عالمیان باشید ! این حقیر فقیر شایستۀ اینهمه توصیف و تمجید نیست دوست عزیز من . این پیام تان نمایانگر نهایت نجابت ، کمال انسانیت و اوج شرافت شماست . اگر شمایان نباشید ، من نیستم ، صفرم ، خاکم و هیچم . با این پیام خود عرق شرم را برجبینم و اشک سعادت را بر چشمانم نشانده اید ، جهانی سپاس از حسن نظر تان شادولای عزیز .
26 اكتبر 2009, 00:54, توسط فرشید اکبری
منتظر بودیم که پاسخ لمبه را نیز در مورد نوشته مصباح بخوانیم. اما چیزی از آن در کابل پریس ندیدیم. با سرچ در وب پاسخ او را در پورتال افغانستان آزاد یافتم و همچنان در وبلاگ خصوصی ایشان.
ای کاش لمبه پاسخش را در کابل پریس نیز می گذاشت تا خوانندگان کابل پریس نیز از آن مستفید می شدند،هنوز دیر نیست و خوب است که آنرا در کابل پریس نیز بگذارد.
http://www.afgazad.com
http://www.qaqnoos.blogspot.com